آیا به کار بردن پسوند اسلامی که در واقع انتساب به یک دین محسوب می شود برای یک جریان تاریخ نگاری صحیح است؟ جریان تاریخ نگاری اسلامی، پسوند اسلامی خود را به این مناسبت دریافت کرده است که تاریخ نگاران آن مسلمان بوده اند و بر اساس تعالیم اسلامی به تاریخ نگاری همت گمارده اند؛ یا بر این اساس صفت اسلامی یافته است که تاریخ نگاران آن به تدوین تحولات جهان اسلام پرداخته اند؟
معرفی کتاب: جستارهایی در اعتبارسنجی و فهم روایات طبی کتاب «جستارهایی در اعتبارسنجی و فهم روایات طبی، به اهتمام دکتر یحیی میرحسینی و با سرپرستی علمی […]
34 جلد از مجموعه 110 جلدی بحار الأنوار، ذیل عناوین مرتبط با تاریخ اسلام قرار دارند و میتوان این تاریخ را به سه بخش: «تاریخ پیامبر(ص) [ج 15 ـ 22]»، «تاریخ تحولات سیاسی از تشکیل سقیفه تا پایان خلافت امیرمؤمنان، علی(ع) [ج 28 ـ 34]» و «تاریخ امامان شیعه: [ج 35 ـ 53]» تقسیم نمود. مجلسی برای تکمیل دائرةالمعارف حدیثی خویش، به تدوین تاریخ اسلام با محدودهای که خودش تعریف نموده و بر اساس منابع شیعی، همت گمارده است.
پژوهشها در دهههای اخیر نشان داده که مطالعات صورت گرفته درباره شرق در جهان غرب، در قرنهای گذشته، به صورت قابل ملاحظهای همنوا با برساختههای کلیشهای، هدفمند و همراستا با منافع قدرتهای غربی نسبت به ساکنان این مناطق از جهان بوده است.[1] از این رو
مطالعات خاورمیانه در دهههای اخیر در جهان غرب، از حیث ارتباط با سیاستهای حاکم بر آن کشورها نسبت به مسائل خاورمیانه، محل بحث و جدل بسیاری بوده است.
کتابخانة آستان قدس رضوی از کهنترین و غنیترین گنیجینه های نُسخ اسلامی است که شکلگیری اش را میتوان به نخستین سالهای پس از شهادت امام علی بن موسی الرضا (ع) نسبت داد.