مجلات به اصطلاح علمی-پژوهشی در ایران، که برای کمک به نظامیافتگی و ضابطهمندی و بهبود کیفیت نشر دانش در کشور راهاندازی شدند، کمکم خودشان دارند تبدیل به یکی از معضلات علمی-پژوهشی کشور میشوند؛ چراکه از تمام کارکردهای اصلیشان تنها پایبندی به چند قاعدۀ صوری منسوخ را حفظ کردهاند و عملا تبدیل به سکوهایی فرمالیستی و تهی از محتوا برای ارتقاء یا دفاع شدهاند. مشکلات این مجلات یکی دو تا نیست؛ اما یکی از مشکلاتی که عجالتا در اینجا میخواهم به آن بپردازم، مسئلۀ دریافت هزینه برای چاپ مقاله در این مجلات است؛ معضلی که هر چه به پیش میرویم، بزرگتر و فراگیرتر میشود. تا جایی که اخیرا رقمهایی در حد یک میلیون و چهارصد هزار تومان برای چاپ یک مقاله طلب میکنند! چنین رقمی حتی برای اساتید و اعضاء هیئت علمی هم سنگین است، چه برسد به دانشجویان بینوا؛ اما جدا از بحث مشکلات مالی که گریبانگیر همۀ ما هست، معتقدم اصولا پرداخت پول برای چاپ مقاله منجر به بیاعتباری نویسنده، مقاله و مجله میشود. در وضعیت کنونی، مجلات علمی ـ پژوهشی ما نسخۀ ارتقاءیافتۀ دکههای فراوان مقالهفروشی و پایاننامهنویسی در میدان انقلاب تهران هستند: پول میگیرند و مقاله چاپ میکنند.
زیرا از طرفی، نویسندگان به امتیاز چاپ مقاله در این مجلات نیاز دارند و بنابراین هر پولی برای چاپ هر مقالۀ ضعیفی خرج میکنند، و از طرف دیگر، مجلات هم به پول این نویسندگان نیاز دارند و بنابراین پس از مدتی کار به آنجا میرسد که با دریافت پول، هر مقالهای سرانجام چاپ خواهد شد؛ چنانکه امروزه با یک نگاه گذرا به سطح کیفی مقالات منتشرشده در این مجلاتِ بهاصطلاح علمی ـ پژوهشی میبینیم که کار به انتشار چه نوشتههای بیارزشی کشیده است. در این میان، نویسندگانی که حرف علمی قابل توجهی دارند، اما توان پرداخت هزینۀ مورد درخواست این مجلات را ندارند، عملا از گردونۀ تولید علم خارج میشوند؛ مخصوصا با توجه به این واقعیت تلخ که مجلات ارزشمند و غیرعلمی-پژوهشی ما، یا یکییکی در حال تعطیل شدناند یا برای فرار از ورشکستگی در حال تبدیل به مجلات بیارزش علمی-پژوهشی. این است داستان «مجلات علمی ـ پژوهشی» در کشور ما.
شاید برخی از مدیران این نشریات ادعا کنند که چنین رویهای، یعنی دریافت هزینه برای چاپ مقاله، در تمام جهان وجود دارد و آنچه در کشور ما اتفاق میافتد پدیدۀ تازهای نیست، بلکه نمونهبرداری از الگوهای رایج در مجامع علمی معتبر در سطح جهان است؛ اما با عرض معذرت باید عرض کنم که آنچه در نشریات علمی معتبر بینالمللی جریان دارد، دقیقا خلاف این رویه است: معتبرترین نشریات آنها هستند که هیچ وجهی بابت پذیرش و/یا چاپ مقاله دریافت نمیکنند و معمولا مجلاتی که برای چنین اموری پول دریافت کنند، با سوءظن نگریسته میشوند و خارج از دایرۀ مجلات معتبر قرار میگیرند.
ممکن است بگویند دریافت هزینه در مجلات ما به دلیل پیروی ما از سیاست بینالمللی مجلات «دسترسی آزاد» (Open Access) است. این بدین معناست که مجلات با دریافت هزینهای از نویسنده، امکان استفادۀ رایگان از مقاله را برای همۀ خوانندگان در سطح جهان فراهم میکنند. درست است؛ این سیاست اخلاقمدار، که دغدغهاش بهرهمندی همۀ محققان از آخرین یافتههای علمی است، عملا در بسیاری از مجلات معتبر بینالمللی رعایت میشود؛ اما نکته اینجاست که این سیاست، استانداردها و ضوابط مشخصی هم دارد که باید دقیقا رعایت شوند و عدم پیروی از آنها باعث میشود نام مجله در فهرست مجلات بیاعتبار و سوءاستفادهگر قرار گیرد.
یکی از مهمترین قواعد این مجلات این است که سیاست «دسترسی آزاد» هرگز نباید منجر به ایجاد مانع در راه انتشار مقالاتی شود که نویسندگان آنها توانایی پرداخت هزینه ندارند؛ بنابراین، همواره تأکید میشود که برای شناخت مجلات تقلبی و سوءاستفادهگر ببینید آیا آنها معافیت یا تخفیفهای قاعدهمند برای نویسندگانِ فاقد حامی دارند یا خیر. در اینجا شاید نیاز است نکتهای را توضیح دهم: در کشورهای غربی که چنین مجلاتی اخیرا زیاد شدهاند، رسم بر این است که دانشگاهها یا مؤسسات حامی پژوهشگر، تمام هزینههای مربوط به چاپ مقاله را متقبل میشوند و عملا خود نویسنده هیچ پولی از جیب خودش خرج نمیکند. طبق آماری که دکتر میشائلا پانتر از دانشگاه یِیل در سایت متخصصان آمریکایی مجلات (American Journal Experts) منتشر کرده، در مجلات دسترسی آزاد، تنها حدود ۵ الی ۱۲ درصد از نویسندگان بابت چاپ مقالهشان از جیب خرج کردهاند! بنابراین، در این مجلات، وضع از دو حال خارج نیست: یا نویسنده از طرف دانشگاه یا مؤسسۀ پژوهشی خاصی حمایت میشود که در این صورت هزینهها را آن مؤسسه پرداخت میکند، و یا نویسنده فاقد حامی است که در این صورت مشمول قانون معافیت یا تخفیف قابل توجه میشود تا هزینههای چاپ، مانع از انتشار دانش نشود. برای مثال، سازمان پلاس (PLOS) که یکی از بزرگترین انتشارات با سیاست دسترسی آزاد است و دستکم ده مجلۀ علمی در رشتههای مختلف منتشر میکند، در اینجا مفصل توضیح میدهد که چه کسانی و چگونه میتوانند از این معافیتها و تخفیفها استفاده کنند. انتشارات معروف وایلی نمونۀ دیگری است که طبق سیاستش به طور خودکار به پژوهشگران دهها کشور توسعهنیافته یا در حال توسعه معافیت یا تخفیف میدهد. از این نمونهها دهها مورد دیگر را هم میتوان مثال آورد. به همین دلیل است که پیوسته تأکید میشود برای شناسایی مجلات «غارتگر» (predatory) ببینید که آیا برای پژوهشگرانی که مشکل مالی دارند، معافیت از پرداخت هزینهها دارند یا خیر. اکنون کدام یک از مجلات ما چنین سیاستی دارند؟ با توجه به اینکه بیشتر نویسندگان مقاله برای چنین مجلاتی دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری هستند که هیچ حمایتی از دانشگاه یا مؤسسۀ خاصی دریافت نمیکنند و معمولا با مشکلات مالی دست به گریبانند، به نظر میرسد اساسا اتخاذ چنین رویکردی در مجلات ما منتهی به شیر بی یال و دم و اشکم خواهد شد؛ پس خلاصه آنکه اگر مجلات ما با ادعای پیروی از سیاست دسترسی آزاد چنین هزینههایی را از نویسندگان طلب میکنند، حقیقت آن است که عملکردشان به گونهای است که اتفاقا از نظر سیاستگذاران برنامۀ «دسترسی آزاد»، چنین مجلاتی «غارتگر و متجاوز» تلقی میشوند.[۱]
در اینجا صدای اعتراض سردبیران و مسئولان این مجلات بلند میشود که پس هزینههای انتشار مجله را از کجا در بیاوریم؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید ببینیم این هزینهها برای چه خدماتی است. پاسخها این است: داوری، ویرایش، آمادهسازی، و هزینههای جنبی ادارۀ مجله (حقوق پرسنل، هزینههای سایت و…). میتوان تکتک دربارۀ این منبع این هزینهها بحث کرد. من در اینجا، قصد پرداختن به همۀ این موارد را ندارم؛ تنها به یک مورد به عنوان مثال میپردازم تا روشن شود که در شیوۀ دانشپژوهی ما و دانشپژوهی رایج در جهان، تفاوت ره از کجاست تا به کجا. من در اینجا صرفا به بحث داوری میپردازم. به قصۀ پرغصۀ ویرایش هم در مقالۀ دیگری خواهم پرداخت. سایر هزینهها هم که علیالقاعده در مقابل اعتبار (و بالتبع پولی) که انتشار یک مجلۀ علمی-پژوهشی برای دانشگاه به همراه میآورد، چیزی نیست و بنابراین گمان نمیکنم نیاز به نوشتن مقالهای مستقل داشته باشد (شاید هم داشت و خودم نوشتم!). پس بپردازیم به همان بحث هزینههای داوری.
در حال حاضر، اکثر قریب به اتفاق مجلات علمی ـ پژوهشی (دستکم در رشتههای الهیات و فلسفه و ادیان، که من با آنها سر و کار دارم)، شرطشان برای ارسال مقاله به مرحلۀ داوری، پرداخت هزینههای داوری است که از ۵۰ هزار تومان تا ۳۰۰ هزار تومان متغیر است. توجیه صریح و آشکار سردبیران این است که این هزینه مستقیما به داوران پرداخت میشود و چیزی از آن به مجله نمیرسد؛ سهم مجله پس از داوری و پذیرش مقاله جداگانه دریافت میشود که آن هم تا مدتی پیش دستکم بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان آب میخورد و تازگی با قیمت سکۀ طلا رقابت میکند!
اکنون این پرسش پیش میآید که مگر سایر مجلات علمی در جهان هزینۀ داوری را از کجا میآورند؟ این هزینه طبق برخی برآوردها سالانه حدود دو میلیارد یورو در سطح جهان است. این هزینه را چه کسی پرداخت میکند؟ حقیقت آن است که در عرف علمی جهان، هیچ هزینهای از طرف مجله برای داوری پرداخت نمیشود. در واقع، ارزیابان مجلات علمی در سراسر جهان، این کار را بدون دریافت هیچ حقالزحمهای انجام میدهند و اینکه در کشور ما باب شده که داوران برای ارزیابی هر مقاله مبلغی بین ۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان وجه نقد دریافت کنند، از نظر کسانی که با عرف علمی جهان آشنا هستند، پدیدهای بسیار عجیب و نادر است. در حقیقت، همۀ اساتید و پژوهشگران رشتههای مختلف (به استثناء بعضی رشتهها، مثل اقتصاد!) داوری برای مجلات را جزء بدیهیترین مسئولیتهای علمی خود میدانند که هیچ گاه هم قرار نبوده بابتش پولی دریافت کنند؛ در واقع این کار کاملا «داوطلبانه»، «افتخاری» و «رایگان» انجام میشود.[۲] البته اگر بخواهیم دقیقتر به قضیه نگاه کنیم، این کار کاملا رایگان هم انجام نمیشود؛ تمام اساتید و پژوهشگران شاغل در مؤسسات آموزشی و پژوهشی، این قبیل کارها را به عنوان بخشی از خدمات پژوهشیشان و در ساعات کاریشان انجام میدهند و بابت آن گزارش رد میکنند و بابت آن گزارش حقوق یا مزایایی از قبیل ارتقاء دریافت میکنند. این قانون حتی در کشور ما هم وجود دارد (ن.ک: بند ۱۶ از مادۀ ۳ و بند ۵ از مادۀ ۴ آییننامۀ ارتقاء اعضاء هیئت علمی). بنابراین، اساسا معلوم نیست که وقتی اساتید ما بر اساس میزان داوریهایی که کردهاند، مزایای مادی و معنوی دریافت میکنند، دیگر چرا باید علاوه بر آن یک دستمزد جداگانه هم دریافت کنند.
اکنون معلوم میشود که چرا حتی مجلات «دسترسی آزاد» بینالمللی هم، هیچ گاه تا پیش از پذیرش مقاله وجهی از نویسنده طلب نمیکنند. عملا اتفاقی که در یک مجلۀ معتبر در سطح بینالمللی میافتد این است که نویسنده تصمیم میگیرد که مقالهاش را برای یک مجلۀ «دسترسی بسته» بفرستد یا یک مجلۀ «دسترسی باز». در حالت اول، او هیچ مبلغی را بابت چاپ مقالهاش پرداخت نمیکند (مگر در حالات استثنایی، مثلا برای چاپ صفحات رنگی، یا طراحی صفحات خاص) و تمام مراحل چاپ مقاله برای او رایگان تمام میشود (روالی که اکنون در بیشتر مجلات علمی بینالمللی رایج است). البته بعضی مجلات دسترسی بسته هم هستند (مثلا مجلات انتشارات معتبر بریل) که این اختیار را به نویسنده میدهند که با پرداخت مبلغ مشخصی، مقالۀ خودش را به طور خاص، از حالت دسترسیبسته خارج کند و به این وسیله گسترۀ انتشار آن را بسیار وسیعتر کند (این گزینه کاملا اختیاری است). اما اگر نویسنده مایل باشد که مقالهاش را در یک مجلۀ دسترسی باز منتشر کند، باز هم در مرحلۀ داوری هیچ مبلغی پرداخت نمیکند (فقط اگر درخواست معافیت یا تخفیف دارد، فرم مربوطه را هم از همان آغاز پر میکند) و فقط در صورتی که پذیرش قطعی برای چاپ مقاله گرفت، هزینۀ مربوط به انتشار رایگان آن را طبق نرخ مصوب آن مجله پرداخت میکند.
بنابراین، روال عجیب و غلطی که در کشور ما باب شده، که مجلات از همان مرحلۀ داوری از نویسنده طلب وجه میکنند، هیچ بنیان علمیای ندارد و از نگاه دانشپژوهانی که در حوزۀ سیاستهای نشر پژوهش کار میکنند،[۳] عملی غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرعرفی است که در نهایت منجر به تضعیف وزن علمی مجلات میشود.
اما غیرقانونیتر و غیراخلاقیتر از نگاه من این است که مجلاتی که تا دیروز سیاستشان چاپ رایگان مقاله بوده، یک شبه تغییر سیاست میدهند و تازه این سیاست جدید را عطف به ما سبق هم میکنند و به این ترتیب ناگهان برای نویسندگانی که مقالاتشان قبل از وضع این قانون خلقالساعه پذیرفته شده و به مرحلۀ چاپ قطعی رسیده بوده، شرط میگذارند که یا این هزینۀ طینشده را پرداخت میکنید یا مقالهتان چاپ نخواهد شد! و نویسندۀ بینوا که چندین ماه یا گاه چندین سال در انتظار چاپ مقالهاش بوده، اکنون چه راه دیگری جز تن دادن به این خواستۀ نامشروع دارد؟ با اینکه اگر از آغاز میدانست که سرانجام چنین پولی از او طلب میشود، از همان ابتدا مقالهاش را برای مجلهای رایگان یا ارزانتر میفرستاد. من نام این عمل زشت را دزدی بر سر گردنۀ علمی-پژوهشی مینامم و نمیدانم مدیرانی که بعضا خودشان داعیهدار اخلاق پژوهش هستند، چه توجیهی برای این بیاخلاقی آشکار دارند.
[۱] تنها شمار اندکی از مجلات علمی بینالمللی با درجۀ علمی خیلی بالا، برای کاستن از حجم بسیار بالای تقاضاها و جلوگیری از ثبت مقالات ضعیف، که منجر به تضییع وقت سردبیر میشود، مبلغی را به عنوان «وجه ثبت مقاله» (Submission fee) یا حق عضویت (Membership fee) دریافت میکنند که البته بر اساس نرخهای پژوهشی اروپایی و آمریکایی، مبلغی بسیار ناچیز است. اما این مجلات هم در میان انبوه ژورنالهای دانشگاهی، استثناء محسوب میشوند.
[۲] برای آشنایی با نگاه پژوهشگران سایر کشورها به این عمل افتخاری و دلایل آنها برای انجام این کار دشوار به صورت رایگان، برای نمونه نگاه کنید به بحثهای درگرفته دربارۀ این موضوع، در این صفحه و این صفحه. برای دیدن نمونهای از مخالفتهای نظری با این رویه نگاه کنید به این صفحه و این صفحه. روشن است که در عمل، این مخالفتها در حد تئوری است و آنچه عملا در سطح جهان رواج دارد، عدم پرداخت هزینه برای داوری است.
[۳] برای دیدن نمونهای از مقالات پژوهشی دربارۀ هزینههای انتشار مجلات علمی ـ پژوهشی به این مقاله (مخصوصا ص۶) و این مقاله (مخصوصا ص۸، ردیف پایین جدول) نگاه کنید که در سراسر آنها، هیچ هزینهای بابت داوری لحاظ نشده است؛ بلکه تصریح شده که عملیات داوری و عضویت در هیئت تحریریه کاری افتخاری و بدون هزینه برای نشریه است.
3 دیدگاه ها
بسیار عالی و حرف دل همه دانشجویان. برادرانه به همه دانشجویان و اساتید هیئت علمی سفارش می کنم که تا حد ممکن از ارسال مقاله به این مجلات بپرهیزند و مجموعه مقالاتشان را در قالب کتاب چاپ کنند؛ هم لازم نیست پولی خرج کردند و بلکه پولی هم میگیرند، هم امکان خوانده شدن مطالبشان بیشتر می شود و سرانه مطالعه کشور را بالاتر می برد.
نکته دیگری که باید ذکر شود این است که بعضاً هزینه ای که به اسم هزینه داوری یا ویرایش اخذ می شود، یا اصلاً به دست داور و ویراستار نمی رسد یا مبلغی بسیار بسیار ناچیزتر از آنچه اخذ شده به آنان داده می شود. این رویه را مثلاً بعضی مجلات دانشگاه اصفهان (تحت مدیریت پژوهشی جدید این دانشگاه در سه چهار سال اخیر) در پیش گرفته اند که رسماً خیانت در امانت است. شخصاً چه در بخش ویرایش و چه در بخش داوری، با چنین خیانتی مواجه شده ام. متأسفانه هیچ شفافیتی در نحوه هزینه کرد مبالغ نیز وجود ندارد و انگار ناف ما را با اختلاس و دزدی بریده اند.
در این خصوص وزارت علوم بایستی وارد عمل شده ترفیع اساتید، دفاع رساله دانشجویان را از چاپ مقالات در مجلات علمی پژوهشی خارج کند مطمئن باشید مجلات یکی پس از دیگری تعطیل خواهند شد ویا برای چاپ مقالات به التماس می افتند.حال چرا این کار صورت نمی گیرد زیرا اساتید و مسولین خود ذی نفع هستند.
انصافا در رشته علوم سیاسی تعداد مجلاتی که طلب پول می کنند اندک است