تازهها و پارههایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۵۵۱-۶۰۰)
به کوشش پیمان اسحاقی
فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان میتوان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط با امام رضا علیهالسلام در فرهنگ ایران، خاورمیانه، شبهقاره هند و آسیای میانه تعریف کرد. این فرهنگ خود را در گونههای بیشماری از امور نشان داده و در ساحتهای مختلفی چون تاریخ، هنر، ادبیات، معماری، فرهنگعامه و اندیشه نفوذی مادی و غیرمادی پیدا کرده است. بهاینترتیب، پژوهش درباره این بروزات که از این پسازآن به «فرهنگ رضوی» تعبیر میکنیم، مستلزم مراجعه به طیف وسیعی از دادههای فرهنگی در زمینههای یادشده است. در این رشته نوشتارها، بر آنم که ابعاد مختلف «فرهنگ رضوی» را از متون مختلف جمعآوری کنم و در اختیار پژوهشگران قرار دهم. این متون میتوانند مدخل دانشنامهای، مقاله، کتاب، مجموعه مقاله، پایاننامه، طرح پژوهشی، صدا، تمبر، پوستر، نقشه، اسلاید، مصاحبه، عکس، فیلم، سند، نسخه خطی، سند، تاریخ شفاهی، شعر، داستان، یادداشت و هر دادهای باشد که به نحوی از انحاء بتواند به پژوهشگران برای شناخت بیشتر از این فرهنگ یاری برساند. بهاینترتیب مطالبی که در اینجا در قالب تازهها و پارههایی ارائه میشود را میتوان بهعنوان مواد خام پژوهشهای بیشتر درباره ابعاد مختلف فرهنگ رضوی در نظر گرفت. تلاش من در اینجا این است که مطالبی که تاکنون کمتر در پژوهشهای مربوط به فرهنگ رضوی در نظر گرفتهشده را جمعآوری کنم. همچنین بنابراین است که هر یک از موارد ارائهشده، با ارجاع کامل نقل شوند، اما درصورتیکه ارجاع به مطلبی ناموجود بود و یا مطلبی کاملاً مشهور باشد، از ارائه ارجاع صرفنظر میشود. رسمالخط مطالب نیز عموماً تغییر داده نشده است. خوانندگان محترم هم درصورتیکه به اثری در این زمینه دسترسی دارند، خصوصاً آثاری که احتمالاً نویسنده این مطلب از آن بیاطلاع است، باعث سپاس خواهد بود که آن را بهوسیله این ای میل در اختیار نویسنده قرار دهند. برای دریافت فایل ورد این پنجاه گانه این لینک و یا این لینک مراجعه کنید. در پایان لازم به ذکر است که نقل این مطلب در اینجا به معنای لزوماً صحیح بودن آنها نیست.
برای مشاهده سایر پنجاهگانه ها به این لینک مراجعه کنید.
https://tumarandishe.ir/fa/note-author/razavi/
فهرست محتویات:
(۵۵۱)
درباره مستند «یا ضامن آهو» به کارگردانی مسعود کیمیاوی
تاکنون برخی آثار مستند درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. آنچه در ادامه می آید گزارشی است درباره یکی از این آثار مستند. |
بر تندیس مراسم «میم مثل مستند» فریم هایی از فیلم ۳۵ میلی متری مستند «یا ضامن آهو» به کارگردانی مسعود کیمیاوی حک شده بود. حال قرار است این مستند نیز روی آنتن برود. پرویز کیمیاوی متولد ۱۳۱۸ تهران کارگردان، فیلمنامه نویس و تدوینگر ایرانی و از چهرههای شاخص سینمای موج نوی سینمای ایران است.
رابطه عاشقانه مردم با امام هشتم
وی در «یا ضامن آهو» آنچنان شیفته زیبایی های بصری حرم امام رضا(ع) می شود که تصمیم می گیرد، دوربین را از فضای معنوی آنجا بیرون نیاورد. تمام لحظات فیلم به نمایاندن رابطه عاشقانه مردم با امام رضا (ع) در داخل حرم، اختصاص یافته است. فیلم با طنین خوش صدای نقاره چی ها آغاز می شود و با تکرار همین لحظه به پایان می رسد. در بین این دو لحظه شاهد نماهای زیبایی هستیم از حرم، خدام، زنی که شمع روشن کرده و دخیل بسته است، بیمارانی که برای شفا گرفتن آمده اند و مشتاقانی که در خلوت خودشان با حضرت راز و نیاز می کنند.
مرور اتفاقات یک روز کامل در حرم امام رضا (ع)
زوایای دوربین و انتخاب فرم تصویری که کیمیاوی انتخاب کرده یکی از به یادماندنی ترین مستندها درباره حرم رضوی را رقم زده است. فیلم به مرور اتفاقات یک روز کامل در حرم می پردازد و در نهایت با غروب آفتاب به اتمام می رسد.
منبع:
http://www.doctv.ir/program/146170/5
(۵۵۲)
آمدم ای شاه پناهم بده: گفتگو با استاد کریمخانی و استاد چایچیان که اثر ماندگرشان دلها را امام رضایی می کند
در سالهای اخیر، سرود «آمدم ای شاه پناهم بده» محبوبیت زیادی در میان علاقه مندان به امام رضا (ع) یافته است. این شعر سروده استاد چایچیان است و استاد کریمخانی آن را اجرا کرده است. |
منبع:
https://www.instagram.com/p/BbNFyeaDRBf/
(۵۵۳)
مقاله «تحلیل کیفی اثر شیوع ویروس کرونا بر الگوهای زیارتی در حرم مقدس امام رضا»
جمعی از نویسندگان ایرانی، اثر شیوع ویروس کرونا بر زیارت امام رضا (ع) را بررسی کرده و آن را در قالب یک مقاله انگلیسی منتشر کرده اند. |
Abstract
Social phenomena are so complex that one cannot gain an understanding of all their aspects by a specific approach or a single discipline. Turning to pilgrimage action when there is the possibility of catching a dangerous disease before, during, and after the pilgrimage, the study of such phenomena requires taking a deep interdisciplinary and qualitative approach. With the prevalence of Coronavirus in Iran as a Muslim country, there are controversies over the conflict of observing hygienic rules or performing religious rites, especially regarding the presence of the Imams in the shrines. To investigate the effect of coronavirus outbreak on the rites of pilgrimage to the Imam Reza shrine via a qualitative approach and content analysis method. Accordingly, 46 pilgrims to the Imam Reza shrine were interviewed to investigate the reasons for their presence in these special circumstances and examine their pilgrimage methods to the Razavi shrine. The findings show that four categories of pilgrimage justification styles were obtained in the mental dimension, which include traditional-devotional, mitigation-denial, compulsion-imitation, and rational styles. These four styles are distinguished from each other based on the degree of attention paid to the earthly matter (i.e., the disease and its seriousness).
مشخصات منبع شناختی:
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.isih.ir/article_335_21a8fb4a4d09fc52c9c78bf5eb8fdb76.pdf?lang=en
(۵۵۴)
پایان نامه «امکان کامل بودن: اوتوپیای زنده در مشهد معاصر»
سیمون تئوبالد، پایان نامه دکترای خود در دانشگاه ملی استرالیا در رشته انسان شناسی را به موضوع مسائل اجتماعی مشهد اختصاص داده است. |
Description
This thesis examines how overlapping legacies of ancient, medieval, modern, and finally Revolutionary Islamic and Iranian utopianism come to be experienced amidst quotidian social moments in contemporary Mashhad, the second largest city in the Islamic Republic. I argue that this legacy can be defined as a commitment to, a concern for, and a belief in, the possibility of achieving perfection or completion, not as something abstract and remote but instead as a palpable and achievable experience. Struck by my interlocutors pervasive use of the term ‘complete’ or ‘perfect’ [kamel], alongside related terminology like ‘ideal’ [ideal] and ‘the best’ [behtarin], to describe a myriad of social phenomena, these concepts became a window through which to analyse utopia as a social form as it was experienced and expressed in the everyday. Using the organising metaphor of refraction, I hold that we can sense the legacies of utopianism not necessarily as a linear or one-to-one connection to historic precedent, but rather as inheritances that run through the social life of my interlocutors, still very much alive even as they are subtle. Each chapter in this thesis explores a different way in which and is a meditation upon how this utopianism refracted through the social, beginning with cultures of exceptionalism, through wealth creation, education, sound, sincerity, and finally, time. This thesis responds to two areas of contemporary anthropological debate. The first is material that has analysed what is collectively typically referred to as the anthropology of the good, including content relating to the stuff of virtue, ethics, and the eudaimonic (e.g. Fassin, 2008; Laidlaw, 2002, 2014; Robbins, 2007, 2013). My specific intervention is to encourage us as anthropologists to conceptualise not just how our informants understood what a good life was, but what the best life was, a seemingly small, but I contend, consequential difference. Secondly, this thesis provides an alternative to pre-existing major anthropological works on Iran over the past decade (e.g. Khosravi, 2008, 2017; Mahdavi, 2009; Varzi, 2006) or so. This corpus of material has focused largely on paradigmatic concerns of resistance to the Islamist polity, particularly among youth populations, and the failure of the government to create Islamic subjects. In contrast, this thesis recognises the limitations of such approaches, and looks to go beyond them. In exploring the theme of utopia and its legacies, I make a comment not on the durability, success, or lack thereof of the Islamist government, but rather look to the impact of elements that stretch back past the Revolutionary moment into a deeper history. Drawing on fifteen months of ethnographic fieldwork over two visits to Mashhad between 2015 and 2018, this thesis is one of the growing body of contemporary ethnographies of Iran based on research conducted outside the country’s capital, Tehran, and only the second to be written in Mashhad (cf Olszewska, 2015). I conducted research predominantly among members of the middle class living in Mashhad’s developing western suburbs, particularly in those regions to the west and north of Park-e Mellat, a major recreation site just to the west of the city’s ring road. Much of this research took place in the homes of the families of a handful of key informants who lived in those suburbs, and bridged a gamut of informants from children, to parents, to grandparents. Nonetheless, I prefer not to not to define or delimit my work by a specific sub-community or group, following instead the theme of perfectionism as it spread out in diverse directions.
مشخصات منبع شناختی:
Theobald, Simon. “The possibility of perfection: Living utopia in contemporary Mashhad.” (2020). A thesis submitted for the degree of Doctor of Philosophy of The Australian National University September.
برای مشاهده متن کامل این پایان نامه به این لینک مراجعه کنید:
https://openresearch-repository.anu.edu.au/handle/1885/209124
(۵۵۵)
سروده ای از عصمت بخاری شاعر قرن نهم هجری قمری درباره امام رضا (ع)
شاعران بسیاری در ایران و جهان درباره امام رضا (ع) شعر سروده اند. یکی از این نمونه ها در قرن نهم عصمت بخاری است که سروده ای از او درباره امام رضا (ع) را در اینجا می خوانیم. |
ای روضه ای که دهر ز بویت معطر است
آیت ز کوثر و گلت از مشک و عنبر است
شاهی که کائنات طفیل وجود اوست
خلوت سرای سدره مقام شهود اوست
خورشید قرص گرم سر خوان جود اوست
قد ملک دوتا ز برای سجود اوست
در طینت تو چشمهی خورشید مضمر است
بوی تو چون نسیم جنان روح پرور است
خاکی و نه فلک به وجودت منورست
تا در تو نور دیدهی زهرا و حیدرست
آن بقعهای که کعبهی صدق و صفا دروست
وان روضهای که مسکن آل عبا دروست
وان خطهای که مخزن گنج بقا دروست
وان مرقدی که شهد سمع رضا دروست
از نکهتی که رایحهی مصطفی در اوست
وز طینتی که نکهت شیر خدا دروست
وز تربتی که خاصیت کیمیا دروست
هر صبح و شام کار مه و مهر چون زرست
منبع:
https://www.ettelaat.com/mobile/?p=41978&device=phone
(۵۵۶)
زیارت حرم امام رضا (ع) توسط فیصل دوم پادشاه عراق
زیارت حرم امام رضا (ع) بخشی از برنامه های سفر برخی دولتمردان خارجی به ایران بوده است. آنچه در ادامه می آید تصویری از این زیارت توسط پادشاه عراق است. |
منبع:
(۵۵۷)
نسخه خطی زیارتنامه امام رضا (ع)
آداب زیارت امام رضا (ع) به صورت خطی در قالب مجموعه های بسیاری ارائه شده است. آنچه در ادامه می آید یک نمونه از این موارد است. |
زیارت حضرت امام رضا (ع) به خط نسخ سده ۱۳ قمری؛ عناوین به شنگرف و به خط رقاع در جدول زرّین محرّر؛ تمام صفحات مجدول؛ ۱۳ برگ ۹سطری به ابعاد ۷×۱۱/۴ سانتیمتر؛ کاغذ فرنگی آهارمهره قطع جانمازی و جلد میشن سرخ با سجاف و آستر سبز سیر است.
منبع:
https://pdf.tarikhema.org
(۵۵۸)
اعلامیه به مناسبت ولادت امام رضا (ع)
هر ساله در ایام ولادت امام رضا (ع) جشن هایی صورت می گیرد. آنچه در ادامه می آید اعلامیه یک نمونه از این جشن هاست که در سال ۱۳۵۰ برگزار شده است. |
(۵۵۹)
نسخه خطی ترجمه رساله ذهبیه منسوب امام رضا (ع)
رساله ذهبیه یکی از آثار منسوب به امام رضا (ع) است. از این رساله نسخه های خطی چندی وجود دارد. یکی از این نسخه ها در کتابخانه ملک تهران محفوظ است. |
برای مشاهده متن کامل این نسخه خطی به این لینک مراجعه کنید:
https://t.me/pdf_tarikhema/5820
(۵۶۰)
درباره حاجی سید حسین جلال التولیه متولی آستان قدس رضوی
منابع درباره متولیان آستان قدس رضوی بسیار است. آنچه در ادامه می آید گزارشی از یکی از این متولیان در دوره قاجار است. |
چرچیل، جورج پ.، فرهنگ رجال قاجار، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، ص.
(۵۶۱)
درباره حاجی میرزا عبدالحسین رکن التولیه متولی آستان قدس رضوی
منابع درباره متولیان آستان قدس رضوی بسیار است. آنچه در ادامه می آید گزارشی از یکی از این متولیان در دوره قاجار است. |
سرکشیک آستان قدس رضوی. حاجی میرزا عبدالحسین مرد نادرست و فاسدی است. سه سال پیش مردم مشهد خانه رکن التولیه را غارت کردند و انبار شراب وی را نابود ساختند.
چرچیل، جورج پ.، فرهنگ رجال قاجار، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، ۸۰ ص.
(۵۶۲)
درباره میرزا کاظم آقا سحرالسلطان متولی آستان قدس رضوی
منابع درباره متولیان آستان قدس رضوی بسیار است. آنچه در ادامه می آید گزارشی از یکی از این متولیان در دوره قاجار است. |
چرچیل، جورج پ.، فرهنگ رجال قاجار، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، ۹۰-۹۱ ص.
(۵۶۳)
درباره آقامیرزا محمدعلی قائم التولیه از مسئولان آستان قدس رضوی
منابع درباره مسئولان آستان قدس رضوی بسیار است. آنچه در ادامه می آید گزارشی از یکی از این متولیان در دوره قاجار است. |
چرچیل، جورج پ.، فرهنگ رجال قاجار، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، ۱۴۱ ص.
(۵۶۴)
درباره میرزا طاهر معتمدالتولیه آستان قدس رضوی
منابع درباره متولیان آستان قدس رضوی بسیار است. آنچه در ادامه می آید گزارشی از یکی از این متولیان در دوره قاجار است. |
چرچیل، جورج پ.، فرهنگ رجال قاجار، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، ۱۷۲ ص.
(۵۶۵)
شاهدان عینی درباره حادثه هجوم به حرم امام رضا(ع) چه گفتند؟
غلامرضا آذری خاکستر
حرم امام رضا (ع) در سالهای منتهی به انقلاب، شاهد برخی مسائل سیاسی بود. آنچه در ادامه می آید گزارشی است از وقایع آبان سال ۱۳۵۷. |
ساعت ۱۷ روز ۲۹ آبان ۱۳۵۷ صحن انقلاب حرم رضوی خالی از جمعیت شده بود، اما کف صحن پر بود از چادر، چارقد و کفش. به ایوان طلا هم شلیک کردند و کمانه این تیرها باعث ریختن برخی تزئینات شد، همچنین آثار زیاد گلوله روی مرمرها پیدا بود.
به گزارش ایسنا، غلامرضا آذری خاکستر، در گفتوگویی، با اشاره به اینکه حرم مطهر رضوی به عنوان یکی از کانونهای مهم انقلاب بود، اظهار کرد: مشهد به عنوان یکی از شهرهای پیشگام در وقوع انقلاب اسلامی در تاریخ معاصر بهشمار میرفت.
وی گفت: سابقه مبارزاتی مردم مشهد در دوران رضا شاه به خصوص در وقایع خونین مسجد گوهرشاد نشان از جو ملتهب مشهد دارد و وقایع و رویدادهای دوره پهلوی اول و نارضایتی مردم از حکومت پهلوی پس از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شکل مبارزاتی جدیتری به خود میگیرد.
پژوهشگر بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی افزود: ظرفیتهای سیاسی شهر مشهد، وجود روحانیون و علمای مبارز و همچنین اندیشمندان روشنفکر، انجمنها و کانونهای مبارزاتی سبب شد تا حرکتهای قابل توجهی در مخالفت با حکومت پهلوی صورت گیرد.
وی با بیان اینکه حرم مطهر رضوی به عنوان یکی از کانونهای مهم انقلاب مطرح است، گفت: تا جایی که حافظه تاریخی نشان میدهد، حرم مطهر امام رضا(ع) در سده اخیر چند مرتبه مورد تهاجم قرار گرفته است. آذری خاکستر افزود: در اواخر دوره قاجار روسهای تزار گنبد حرم مطهر رضوی را بمباران کردند که این حادثه در تاریخ معاصر تحت عنوان عاشورای ثانی ثبت شده است. همچنین در تیرماه سال ۱۳۱۴ کشتار مسجد گوهرشاد نوعی بیحرمتی به اماکن متبرکه محسوب میشود.
وی بیان کرد: در سال ۵۷ با ملتهب شدن جو انقلاب و همگانی شدن مبارزه علیه حکومت پهلوی حرم مطهر رضوی به عنوان مکانی امن برای تجمع مبارزان و کانونی برای تجمعات و راهپیماییهای ضدحکومت بود و در واقع لابهلای قرآنها، مفاتیح و زیارتنامهها، محلی برای گذاشتن اعلامیههای انقلاب به شمار میرفت.
پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه یکی از حوادث تلخ که موجب هتک حرمت حرم شد یورش عناصر ساواک به حرم مطهر رضوی بود، تصریح کرد: ساعت ۱۷ روز ۲۹ آبان ۵۷ پس از برگزاری مراسم ختم یکی از کشتهشدگان حوادث انقلاب در مدرسه عباسقلیخان، تعدادی از شرکتکنندگان این مراسم به حرم مطهر میآیند و اقدام به تظاهرات میکنند.
وی ادامه داد: این عمل آنان با عکسالعمل تعدادی از عناصر موافق با نظام پهلوی در صحن حرم مواجه و بین آنان درگیری صورت میگیرد که ماموران انتظامی برای متفرق کردن آنها از گاز اشکآور و شلیک گلوله استفاده میکنند. طبق گزارش ساواک در این حادثه یک نفر در اثر اصابت گلوله پلاستیکی مجروح و سه نفر نیز به علت ضربات چوبدستی و پنجه بکس مجروح شدند.
آذری خاکستر با اشاره به اینکه این حادثه موجب عکسالعمل و اعتراض آیات عظام و روحانیون شد و به سرعت در مشهد شایع شد، افزود: طبق گزارش مردم، در جریان فوق دو نفر کشته شدند. آیتالله سید عبدالله شیرازی در محکومیت تعرض ماموران حکومتی به مردم در حرم رضوی اعلامیهای منتشر کرد که در این اعلامیه تیراندازی به سوی مردم و پرتاب گاز اشکآور توسط نظامیها در اماکن حرم مطهر رضوی را محکوم کرد و روز ۵ آذر ۵۷ را تعطیل سراسری اعلام کرد.
وی گفت: همچنین حاج سیدحسن طباطبائی قمی در واکنش به هتک حرمت حرم مطهر توسط نیروهای نظامی اعلامیهای منتشر میکند که در آن نکات قابل تاملی ذکر شده است. در بخشی از این اعلامیه آمده است، «آیا میدانید نظام حاکمه کنونی چه جنایت بزرگی را در این مکان مقدس مذهبی انجام داده است؟ نظام ورشکسته ایران شب سیام آبان ماه در مشهد مقدس به بزرگترین جنایتهای تاریخ سیاه سیاسی خود دست زده است. جنایتی که همه مسائل و مصائب را تحت الشعاع خود قرار داد و نه شما شیعیان جهان بلکه اسلام و برادران اهل سنت ما را هم عزادار نمودهاید».
آذری خاکستر گفت: به دنبال حوادث اواخر آبان در مشهد، در تاریخ ۳ آذر ۱۳۵۷ نماینده دولتی از تهران به مشهد اعزام شد و نتیجه گزارش خود را چنین اعلام کرد که منزل آیتالله شیرازی به صورت یک مرکز تجمع و تبادل نظر درباره مسائل روز و نیز پایگاه مخالفان حکومت درآمده است، همچنین انقلابیون به دنبال حادثه تیراندازی در صحن حرم مطهر امام رضا(ع) بهانه جدیدی برای تشدید تبلیغات ضددولتی بهدست آوردهاند.
حادثه حرم مطهر رضوی، از نگاه حکومت پهلوی نیز آن قدر حائز اهمیت بود که مجبور به ایجاد تغییراتی شد. مقصران حادثه بازداشت و فرمانده لشکر خراسان و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان تعویض شدند. حضرت امام (ره) طی اعلامیهای در سوم آذر سال ۵۷ ضمن محکوم کردن این حادثه، اطاعت از رژیم را اطاعت از طاغوت و حرام دانست و به مناسبت حادثه مذکور، روز یکشنبه پنجم آذرماه را عزای عمومی اعلام کرد.
وی با بیان اینکه در بررسی وقایع شهر مشهد در سال ۱۳۵۷ آنچه بیش از همه جلب نظر میکند اعتصاب کارکنان است، گفت: از فروردین تا بیستودوم بهمن ماه حدود ۲۵ اعتصاب ثبت شده توسط کارکنان سازمانها و ادارات مختلف در شهر مشهد وجود دارد که نشاندهنده اهمیت اعتصابها و نقش اساسی آن در انقلاب است.
پژوهشگر تاریخ معاصر افزود: در این سال مشهد شاهد چهار موج اصلی اعتصاب است که نخستین حرکت، اعتراض کارکنان برخاسته از تشکیلات آستان قدس بود، جایی که نایبالتولیه بادقت حوادث منتج به انقلاب را نظاره میکرد. در ۲۹ خردادماه ۱۳۵۷ کارمندان آستان قدس رضوی با برگزاری اعتصاب، خواهان اصلاحات جدی در زمینه امور صنفی شدند. هرچند خواستههای کارمندان صنفی در ارتباط با مطالبات و پایههای حقوقی بود ولی شرایط و اتفاقات بیرون از سازمان بیتأثیر در این اعتصاب نبود.
آذری خاکستر درباره مهمترین علل اعتصاب کارمندان آستان قدس رضوی عنوان کرد: شرایط سیاسی جامعه و نارضایتی عمومی از حکومت، اقدامات عبدالعظیم ولیان در برخورد با کارکنان و عدم بررسی مشکلات کارمندی و وجود مشکلات عدیده در ارتباط با مسائل رفاهی از عوامل اعتصاب بود. دومین اعتصاب کارمندان آستان قدس در مهرماه رخ داد. در این زمان سراج حجازی نایب التولیه آستان قدس است. در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۵۷ کارکنان آستان قدس با نوشتن طوماری و امضای آن توسط بیش از ۱۱۰ نفر خواستههای صنفی خود را مطرح میکنند.
وی یادآور شد: نارضایتی علیه حکومت پهلوی در بین خدام حرم مطهر هم وجود داشته است و در مصاحبههایی که با تعدادی از آنها انجام شده است به نارضایتی و اقدامات مبارزاتی که علیه حکومت پهلوی داشتهاند مفصل پرداختهاند.
حادثه ۲۹ آبان سال ۱۳۵۷ و بازتاب آن موجب خشم و نفرت مردم از حکومت پهلوی شده و پس از آن شاهد راهپیماییهای گسترده و حضور پرشور عموم مردم در صحنه مبارزات هستیم. به طوری که در آذرماه مجسمههای رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی در میادین مشهد از بین رفته و حکومت پهلوی خشونتهای نظامی را گسترش داده و با حمله به بخش اطفال بیمارستان امام رضا(ع) و حوادث نهم و دهم دی ماه اوج خشونت خود را با کشتار تعدادی از انقلابیون نشان میدهد.
http://www.isna.ir/news/95082919832/
(۵۶۶)
منابع اطلاعاتی مرکز اسناد آستان قدس رضوی، روایتگر زندگی جراح مسیحی که مسلمان شد
در آرشیو آستان قدس رضوی اسناد بسیاری وجود دارد که هر یک می تواند بخشی از تاریخ این آستان و نیز شهر مشهد را مشخص کند. آنچه در ادامه می آید درباره یکی از شهروندان اروپائی است که سالها در این شهر زندگی می کرده است. |
مجموعهای از منابع اطلاعاتی مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، زندگی مرحوم پروفسور رک(روش) بولون؛ جراح مسیحی بیمارستان امام رضا(ع) را روایت میکند.
کارشناس واحد مطالعات اسناد وقف سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، در این باره گفت: پروژه تاریخ شفاهی پروفسور روش بولون، جراح برجسته بلژیکی که ۱۵ سال در بخش جراحی بیمارستان امام رضا(ع) مشغول به خدمت بود و در اواخر عمرش مشرف به اسلام شد، یکی از پروژههای ارزشمند بخش تاریخی شفاهی این سازمان به شمار میرود.
غلامرضا آذری خاکستر افزود: در قالب این پروژه تاریخ شفاهی، حدود ۲۰ ساعت مصاحبه با ده نفر از شاگردان پروفسور بولون در طول سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ انجام شده و مجموعهای از اسناد و عکسهای تاریخی مرتبط با این پروژه گردآوری شده است که در آرشیو مدیریت امور اسناد آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
وی بیان کرد: دکتر حسین اسدی با اختیاراتی که از طرف آستان قدس رضوی به منظور استخدام جراح برای بیمارستان امام رضا(ع) داشت، از پروفسور بولون دعوت کرد و این جراح مسیحی از مرداد ۱۳۳۳، به مدت سه سال در بیمارستان امام رضا به عنوان رئیس بخش جراحی مشغول به خدمت شد. البته این قرارداد بارها تمدید شد؛ بهطوری که او تا سال ۱۳۴۸، ریاست بخش جراحی بیمارستان امام رضا(ع) را بر عهده داشت.
آذری خاکستر ادامه داد: حضور بولون در این بیمارستان از این جهت مهم و حائز اهمیت است که برای نخستین بار، جراحی نوین در خراسان شکل میگیرد و با توجه به امکاناتی که آستان قدس رضوی در اختیار او قرار میدهد، بخش جراحی بیمارستان از تجهیزات مدرنی برخوردار میشود و سطح خدمات آن رشد چشمگیری میکند. وی با اشاره به اینکه شاگردان بسیاری نزد بولون، جراحی عمومی را فرا گرفتند، اضافه کرد: او نه تنها مردی انساندوست و متعهد در کارش بود، بلکه به بیماران نیازمند نیز کمک بسیار میکرد. حتی نصف حقوق خود از آستان قدس رضوی را صرف مداوای اقشار محروم و آسیبپذیر جامعه میکرد.
این کارشناس اسناد مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی گفت: پروفسور بولون در طول خدمت خود در جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم(ع)، بارها تحت تأثیر محیط حرم مطهر رضوی و همچنین کرامات این امام همام در شفای بیماران، قرار گرفت و سرانجام در اواخر عمرش با تشرف به دین مقدس اسلام در حضور آیتالله فقیه سبزواری، مسلمان شد و نامش را عبدالله گذاشت.
وی تصریح کرد: با تأسیس بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۱۳ شمسی، آستان قدس رضوی با هدف رونق پزشکی و پیشرفت این علم، اقدام به استخدام پزشکان خارجی بهخصوص در بخش جراحی این بیمارستان کرد و پزشکانی از کشورهای آلمان، چک و فرانسه در آن مشغول به خدمت شدند که در این میان، نام پروفسور بولون؛ جراح مسلمان بلژیکی در تاریخ پزشکی مشهد ماندگار شده است.
آذری خاکستر با بیان اینکه پروفسور عبدالله بولون (متولد ۱۹۱۲ میلادی) بر اثر سکته قلبی در ۱۴ مرداد ۱۳۴۸ فوت کرد و در ضلع شرقی آرامگاه خواجهربیع مشهد به خاک سپرده شد، متذکر شد: در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی درباره این جراح برجسته هستم که در تهیه منابع اطلاعاتی آن از منابع متنوع موجود در سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی نیز استفاده کردهام. یادآور میشود، پژوهشگران میتوانند از گنجینه نفیس و کمنظیر اسناد مکتوب و غیرمکتوب آرشیو مدیریت امور اسناد و مطبوعات سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، طبق ضوابط این سازمان با مراجعه به این مدیریت در جوار حرم مطهر رضوی بهرهمند شوند.
منبع:
http://news.aqr.ir/portal/home/?news/34052/662887/1109242/
(۵۶۷)
ترجمه انگلیسی کتاب «عیون اخبار الرضا (ع)»
در کتابهای حدیثی و تاریخی گزارش هایی است مرتبط با ابعاد مختلف فرهنگ رضوی به چشم می خورد. برخی از این کتابها نیز به زبان های خارجی ترجمه شده است. آنچه در ادامه می آید ترجمه ای از کتاب عیون اخبار الرضا (ع) به زبان انگلیسی است که توسط دکتر علی پیروانی صورت گرفته و توسط انتشارات انصاریان در قم منتشر شده است. |
برای مشاهده متن کامل این کتاب به این لینک ها مراجعه کنید:
http://alhassanain.org/english/?com=book&id=410
http://alhassanain.org/english/?com=book&id=929
(۵۶۸)
پوستر چاپ سنگی از حرم امام رضا (ع)
یکی از ابعاد مادی فرهنگ رضوی پوسترها و عکسهایی است که از حرم تهیه شده است. یک نمونه از این موارد متعلق به دوره پهلوی اول را در اینجا مشاهده می کنیم. |
این پوستر چاپ سنگی به تاریخ ربیع الثانی ۱۳۴۶هجری قمری با رنگ طبیعی حرم امام رضا (ع) را نشان می دهد. در این پوستر قسمت هایی از حرم امام رضا (ع) از جمله گنبدطلا، سقاخانه قدیم و جدید در دو طرف گنبد، کفشداریها (کفش کن)، مسجد گوهرشاد و مسجد پیرزن دیده می شود. همچنین تصویری از وقایع مجلس شیر و پرده که مربوط می شود به مناظره مامون، داستان ضامن آهو، نحوه شهادت حضرت با انگور دیده میشود. در قسمت پایین اشعاری در وصف حضرت می باشد. رنگ به کار رفته طبیعی و چاپ سنگی و مربوط به اوایل دوره پهلوی اول می باشد.
منبع:
گالری اسنادتاریخی و اقلام کلکسیونی پارسا
https://t.me/parsagallryiasnad
(۵۶۹)
ترجمه انگلیسی کتاب «زندگی امام علی بن موسی الرضا (ع)»
بخشی از فرهنگ رضوی را می توان از خلال آثاری یافت که درباره زندگی امام رضا (ع) به رشته تحریر در آمده است. در اینجا با ترجمه انگلیسی یکی از این کتابها نوشته باقر شریف القرشی منتشره در قم توسط انتشارات انصاریان آشنا می شویم. |
برای مشاهده متن کامل این این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
http://alhassanain.org/english/?com=book&id=1020
(۵۷۰)
مسجد گوهرشاد زیر چکمه یک قزاق
غلامرضا آذری خاکستر
حرم امام رضا (ع) در قرن گذشته از برخی مسائل و پیشامدهای سیاسی متاثر شده است. آنچه در ادامه می آید گزارشی است درباره یکی از وقایع. |
پنجشنبه، ۱۹ تیرماه ۱۳۱۴ شیخ محمدتقی بهلول در میان صحن مسجد گوهرشاد لحظههای قیام را ترسیم میکرد و آزرده از زور و تزویر حکومت میگفت و برفراز منبر صاحبالزمان از شرایط روزگار غوغا میکرد «وظیفه ما این است که کمرها را محکم بسته و دست از جان شسته برای جهاد دینی حاضر شویم و بکوشیم تا آیتالله العظمی قمی را از زندان تهران نجات دهیم.»
خبر شروع قیام به سرعت در شهر و حوالی دوردست پیچید، دسته دسته مردم برای پشتیبانی از راه رسیدند، صدای یا علیگویان زائران از پائین خیابان شنیده میشد. سیل جمعیت سرازیر به سمت حرم مطهر و مسجد بود. همین که آفتاب از زمین و دیوارها برطرف شد و صحن را سایه گرفت چنان جمعیتی به صحن آمدند که جای خالی نماند، صحن کهنه و حجرهها و غرفههای اطراف صحن حتی پشت بامها از مرد و زن پر شده بود.
شهر مشهد در التهاب یک قیام بود، مردم هیجانزده اخبار متحصنین در مسجد را نجوا میکردند. مطبوعی و پاکروان سراسیمه به دنبال پایان دادن به غائله بودند. وقتی تلگرافی به تهران مخابره میشود با مضمون «بهلول نامی در مسجد گوهرشاد برضد حکومت قیام کرده تکلیف چیست؟» تنها سه جمله سرنوشت این قیام مشخص کرد «بهلول کیست؟ مسجد چیست؟ آتش بار».
عقربههای ساعت نیمههای شب را نشان میداد، شهر در سکوت محض و گیج مبهوت از غرش بیامان گلولههای بیهدف، در انتظار سحر بود. کوچههای ماتم گرفته و کبود از ناامنی روزگاری غریب حکایت میکرد. مسجد مالامال از جمعیت بود. زائرانی که گردآمده بودند تا تکبیرگویان اعتراضشان را به رضاخان اعلام کنند.
هوای دم گرفته ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴، خون جاری شده از مجروحان مسجد را تشدید میکرد. قزاقها بزن بهادرهای معرکه بودند، صدای آه و ناله مسجدیان در شهر پیچیده بود و گلدستههای حرم مظلومانه نظارهگر درنده خویی قزاق بودند.
در گوشهای از مسجد صدای ضجه و ناله عدهای از بانوان که دوشادوش مردان حضور داشتند فضا را ملتهب کرده بود
یک عده زنان داغدیده
پیراهن صبر را دریده
با مسجدیان شده هم آواز
پس گریه و ناله کرده آغاز….
طلوع خورشید به آرامی گنبد و گلدستههای حرم را نوازش میداد، سکوت مطلق شهر را فرا گرفته بود و از نقارهچیها خبری نبود. دسته دسته نظامیان همچون سپاهی پیروز پیکرهای نیمه جان و اجساد بازمانده از قیام را سوار بر کامیونها میکردند. بوی باروت و خون فضای مسجد را فرا گرفته بود، آتش بارها از غرش افتاده بودند و به قول نظمیه چی ها غائله مسجد خاتمه یافت. چند روز بعد به پاس این جنایت عدهای نشان گرفتند و جمعی تبعید یا درچوبههای دار راز قیام مسجد را برای همیشه مختوم کردند.
هنوز هم بعد از گذشت ۸۲ سال نشانی از شهدای گمنام قیام مسجد گوهرشاد وجود ندارد ولی تمام آنچه برمتحصنین مسجد گذشته بود برای همیشه در تقویم و تاریخ ماندگار شد…
منبع:
(۵۷۱)
مجموعه مصاحبههای بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی درباره کودتای ۲۸ مرداد
غلامرضا آذری خاکستر
حرم امام رضا (ع) در قرن گذشته از برخی مسائل و پیشامدهای سیاسی متاثر شده است. آنچه در ادامه می آید گزارشی است درباره مجموعه مصاحبه های تاریخ شفاهی مرکز اسناد سازمان کتابخانه های آستان قدس رضوی درباره یکی از وقایع. |
مجموعه مصاحبههای بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد سازمان کتابخانههای آستان قدس رضوی منبع مهمی برای بررسی کودتای ۲۸ مرداد در شهر مشهد هستند. در تعدادی از این مصاحبهها با طرح سوال درباره وضعیت مشهد در روز کودتا و یا زمینههای آن، مصاحبهشوندگان اطلاعات موثقی ارائه دادهاند. همچنین مؤلف پایاننامه «مشهد و کودتای ۲۸ مرداد» به طور مفصل از منابع تاریخ شفاهی استفاده کرده است به طوری که با ۳۰ نفر از شخصیتهای سیاسی و شاهدان عینی کودتا مصاحبه شده است. برخی از چهرههایی که در موضوع کودتا با آنها مصاحبه شده عبارتند از: اسماعیل آموزگار، حسن اخلاقی، طاهر احمدزاده، علی امیرپور، ابراهیم ذهبی، غلامحسین بقیعی، حمزه وحدت فریمانی، ابراهیم سلیمانی، رحیم غفوریان، علی اکبر تفقدی، سید ابوالحسن سررشتهدار، عباس قدیری قصابان و…
اسناد
بخشی از وقایع کودتای ۲۸ مرداد در اسناد تجلی پیدا کردهاند. مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی به طور خاص اسناد مهمی دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع ارتباط دارند. همچنین تعدادی از اسناد کتابخانه ملی انعکاس دهنده وضعیت کودتا در مشهد هستند. چنین به نظر میرسد، بخشی از منابع مطالعاتی در زمینه کودتا به محاکمه قضایی افرادی که بعد از کودتا بازداشت و محاکمه شدهاند اختصاص دارد که با دسترسی به آن اسناد میتوان به درک صحیحی از وضعیت مشهد در روز کودتا و حوادثی که منجر به غارت و تخریب برخی از فروشگاهها و سینماها شد، رسید.
منبع: https://telegram.me/oralhistori
(۵۷۲)
سند اهدای منزل شخصی آیتالله سید محمدهادی میلانی به آستان قدس رضوی
در قرنهای گذشته بسیاری از شخصیت های نامدار ایران، اموال خود را وقف آستان قدس رضوی کرده اند. در برخی از این موارد افراد منزل های شخصی خود را به این منظور وقف کرده اند. یک نمونه از این موارد را در اینجا ملاحظه می کنیم. |
بسمه تعالی شأنه
خانه و این سند آن است؛ اهدایی بنده است به آستانه مقدسه رضویه صلوات الله تعالی علی من شرّفها؛ امید [که] این تقدیمی نالایق مورد قبول واقع شود.
۸ اردیبهشت ۱۳۵۴، ۱۶ ربیع الثانی ۱۳۹۵ ه
منبع:
(۵۷۳)
تصویری از رزمندگان در حرم امام رضا (ع) در دهه ۱۳۶۰
بازسازی فرهنگ رضوی در دهه ۱۳۶۰ در گرو بررسی شمار زیادی از اسناد برجای مانده از آن است. آنچه در ادامه می آید تصویری از رزمندگان جنگ در یکی از ورودی های حرم است. در این تصویر شهید قاسم سلیمانی نیز قابل مشاهده است. |
(۵۷۴)
کتاب «ماجرای خورشید: نگاهی به زندگی امام الرضا (ع)»
بخشی از فرهنگ رضوی را می توان از خلال آثاری یافت که درباره زندگی امام رضا (ع) به رشته تحریر در آمده است. در اینجا با ترجمه انگلیسی یکی از این با یکی از این کتابها که توسط آستان قدس رضوی منتشر شده آشنا می شویم. |
برای مشاهده متن کامل این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
http://alhassanain.org/english/?com=book&id=1116
(۵۷۵)
از اولین اتومبیل مشهد تا دارالشوفر پرنده
غلامرضا آذری خاکستر
برای کسب شناخت عمیق از فرهنگ رضوی می باید اطلاع کاملی از وضعیت مشهد داشت. در اینجا با تاریخچه استفاده از خودرو در این شهر آشنا می شویم. |
ماجرای ورود اتومبیل به ایران، خودش حکایتی دارد که برای مرور آن باید روی تقویم تا سال ۱۲۸۰شمسی به عقب بازگردیم. همان حوالی که مظفرالدین شاه به اروپا رفت و در آن جا با این وسیله نقلیه آشنا شد و در اولین نظر به اتولهای آن دوران دل بست.
شاه قجری آن چنان محو این اتومبیلها شده بود که با وجود خالی بودن خزانه کشور، از محل چند صد هزار لیره استقراضی از بانک شاهنشاهی ایران که متعلق به انگلیسیها بود، دو دستگاه رنو خریداری و اولین خودروها را وارد ایران کرد.
۱۱۶ سال از ورود اتومبیل به ایران میگذرد و حالا دیگر خیابانها در قُرق این چهارچرخههاست. به همین بهانه سرکی کشیدیم به گوشه و کنار تاریخ تا ببینیم معابر مشهد از چه زمانی زیرِ چرخ اتومبیل رفت:
ماجرای رسیدن اولین اتول به مشهد
ده سال پس از ورود نخستین خودرو به تهران، یعنی۱۰۶سال پیش، نخستین اتومبیل وارد مشهد شد. این موضوع بهعنوان خبری مهم مورد توجه روزنامههای مشهد قرار گرفت. روزنامه «نوبهار» شرح ورود نخستین اتومبیل به مشهد را در گزارشی چنین آورده است: «چند روز قبل اول صفر ۱۳۳۲ قمری برابر ۹ دی ۱۲۹۲ خورشیدی مطابق ۳۰ دسامبر ۱۹۱۳ میلادی یک دستگاه اتومبیل از راه طهران وارد مشهد شد. این اول اتومبیلی است که به خراسان آمده و مقدم آن را باید محترم شمرد. زیرا شمایل میمون اتومبیل، دلیل هیکل مقدس ماشینهای بخاری و ترنهای زیبنده است. میتوانیم امیدوار شویم که ان شاء ا… به زودی از همین راه، راه آهن به طرف ما نزدیک شود. صاحب اتومبیل دکتر پوزین آلمانی نماینده فابریک (لوسیس- برونینگ) است. این اتومبیل از انزلی به رشت و قزوین و از آن جا به همدان و اصفهان و شیراز و کرمانشاه و عراق و طهران سیر کرده و از طهران هم به مشهد آمده است. طول مسافرت اتومبیل از طهران تا مشهد نوزده روز بوده ولی حساب پیمایش راه و حرکت اتومبیل کلاً در تمام مسافرت ۴۲ ساعت بوده است… اولین اتومبیلی که وارد مشهد شد حدود یک ماه توقف داشته و سپس از راه تربت و کاشمر، در میان لوت زده به کرمان رفته، از آن جا به یزد و از یزد به اصفهان و از آن جا به بغداد خواهد رفت. علی الظاهر ماموریت دکتر مزبور راجع به امور تجاری است… [۱]»
اما بعدها با زیاد شدن تعداد خودروها، گاراژهایی در مناطق مختلف مشهد ایجاد میشود که محل جابهجایی و حمل و نقل مسافران و زائران حرم مطهر از مشهد به دیگر نقاط مختلف ایران از جمله؛ تهران، تبریز، قزوین، قم، اصفهان، افغانستان، یزد، زاهدان، بیرجند و…است.
براساس روایتهای تاریخی، در اوایل قرن حاضر ۲۰ گاراژ در نقاط مختلف از جمله خارج دروازه ارگ، خیابان تهران، خیابان سفلی، بالا خیابان، فلکه جنوبی و خیابان طبرسی قرار داشت. گاراژ اطمینان، سعادت، توسلی، توکلی، نشان، وطن و حسینی از قدیمی ترین گاراژهای مشهد بود.[۲]
در گزارشی آمده که در سال ۱۳۱۲ه.ش در شهر مشهد، ۱۵۳ اتومبیل شخصی و ۱۳ اتوبوس در خیابانهای آن دوران تردد میکردند.
دارالشوفر پرنده، اولین رانندگان مشهدی را تربیت کرد
در این میان، اندکاندک با افزایش شمار خودروها در شهر، علاقه مردم به آموزش رانندگی هم بیشتر میشود. همین بهانهای فراهم میکند تا در سال ۱۳۰۴ه.ش شهر مشهد شاهد تاسیس نخستین آموزشگاه رانندگی باشد. «پرنده» نخستین آموزشگاه رانندگی مشهد است که به مشهدیهای مشتاق، اصول فرمانگرفتن و کار با گاز و دنده را میآموزد. این آموزشگاه که احتمالاً در سال ۱۳۰۴ه.ش راهاندازی شده، به «دارالشوفر پرنده» مشهور بود.[۳] در سالهای نخست تاسیس دارالشوفر پرنده، سالی یک مرتبه از داوطلبان فن رانندگی امتحان گرفته میشد. ششمین دوره آن در سال ۱۳۰۹ انجام شده است. برخی از قوانین این آموزشگاه جالب هستند از جمله:
شاگرد پس از ورود به آموزشگاه، به فاصله ۱۵ روز دارای معلومات و تصدیق شاگرد شوفری میشود و پس از دریافت تصدیق شاگرد شوفری، به فاصله ۳۵ روز، شامل درجه سه شهری و تصدیق درجه سه خواهد شد. همچنین پس از دریافت تصدیق درجه سه، به فاصله دو ماه، دارای معلومات درجه دو شوفری شده و نایل به دریافت تصدیق درجه دو خواهد شد. پس از دریافت تصدیق درجه دو، به فاصله یکسال (درصورتیکه دستِکم تحصیلات شش کلاسه ابتدایی را دارا باشد)، معلومات و تصدیق درجه اول را میتواند دریافت کند.
معلومات درجه سه عبارت است از: راندن اتومبیل و مختصری اطلاعات مکانیک و درجه دو، راندن چهار سیستم مختلف اتومبیل و قسمتهای الکتریکی آن و درجه اول، راندن کامل و مکانیک هرگونه اتومبیل و اطلاعات فنی سایر ماشینآلات از قبیل موتورسیکلت و اقسام موتورهای تولید قوه، الکتروموتور و کارهای ساختمانی دستی آنهاست.
مظنه مشق شاگرد شوفری چند؟
هزینههای هر نفر برای شاگرد شوفری ۱۰تومان و برای معلومات درجه سه ۵۰ تومان به دو قسط و درجه دو ۷۵ تومان در سه قسط بود. جهت رفاه حال افرادی که از اطراف مشهد میآمدند، برایشان منزل بدون کرایه و عوارضاتی، در خود دارالشوفر تهیه شده بود. هزینه تمرین با ماشین به صورت ساعتی احتساب میشد و در تمرین اولیه پنج تومان و برای مشق دوم چهار تومان بود. اما در مشق سوم سه تومان اخذ میشد و برای هر چند مشق دیگری که ارائه میشد، به ازای هر جلسه دو تومان حقالتعلیم اخذ میگردید.[۴]
از اوایل سال ۱۳۲۸ه.ش یکی دیگر از آموزشگاههای رانندگی در خیابان بهار تاسیس شد که مجهز به ششدستگاه اتومبیل شامل چهاردستگاه جیپ، یک دستگاه فورد و یک دستگاه اتومبیل دوج بود. در دهه ۱۳۴۰ و سالهای بعد از آن، مردم توجه بیشتری به ضرورت آموزش رانندگی و استفاده از اتومبیل برای تسهیل انجام امور و صرفهجویی در وقت کردند؛ بهطوریکه آموزشگاههای نعیمی، جمشید، ممتاز، آریا، کلاهی، صابر، یوسفیان، فداچ و… هم به جمع مراکز آموزش رانندگی در مشهد اضافه شد.
منابع
[۱] روزنامه نوبهار. ۲۶ صفر ۱۳۳۲ قمری. سال دوم، شماره ۶، ص۶
[۲] مکتب شاپور ص ۱۸۵
[۳] شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد
[۴] روزنامه بهار، ۱۵ شهریور ۱۳۰۹: ۳.
منبع روزنامه خراسان رضوی:
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/newspaper/page/19608/8/182427/0
(۵۷۶)
مشهد به روایت سیاحان
سفرنامه ها و یادداشت های تاریخی از شهرمان چه گفته اند؟
غلامرضا آذری خاکستر
سفرنامه های خارجیانی که از ایران بازدید کرده اند، یکی از منابع مهم برای پژوهش درباره فرهنگ رضوی است. آنچه در ادامه می آید گزارشی در این زمینه است. |
از زمانی که پای مستشرقان به ایران باز شد، قلمشان نیز تراوش گرفت به روایت گری از سرزمین مان. آن ها در گروه های مختلف برای سیاحت یا پیگیری مسائل سیاسی و اجتماعی به ایران وارد می شدند و در طول سفرشان به گوشه و کنار این آب و خاک سرک می کشیدند و مشاهداتشان را می نگاشتند. یادداشت هایی که بعدها در قالب سفرنامه گردآوری می شد.
در این میان، شهر مشهد نیز از دوره صفویه به بعد مورد توجه مستشرقان و سیاحان قرار می گیرد، به طوری که در عهد قاجار تعدادی از آن ها ضمن سفر به مشهد از نقاط مختلف خراسان دیدن می کنند. اغلب سیاحانی که به این شهر قدم می گذارند از تاریخ و جغرافیا، مسائل نظامی، زیارت و بناهای مذهبی، آداب و رسوم، مردم شناسی و …نوشته اند. در این نوشتار روایت های آن ها را از احوال مشهد و مردمانش برای شما گرد آورده ایم.
اعیان و اشراف
ادموند ادنوان خبرنگار ویژه روزنامه «دیلینیوز لندن» بود که در دوران قاجار به شهرمان سفر می کند. او با تیزبینی، عملکرد و رفتارهای گروه های مختلف جامعه از جمله اعیان و اشراف مشهد را مورد توجه قرار داده و راجع به این طبقه در تحلیلی نوشته است: «اعیان و اشراف مشهد مثل سایر نقاط وقتی از منزل خارج می شوند با حاشیه حرکت می کنند و معمولا چهار پنج نفر به دنبال هریک از آن ها به راه می افتند. یکی از شرایط این است که در انظار عمومی متین و موقر و با قدم آهسته و به عبارت اخری، شتر مآبانه حرکت کنند والا به جلفی و سبکی معروف می شوند. این رسوم پوشیده رفتهرفته در تهران موقوف شده و البته به تدریج به ایالات ولایات هم سرایت خواهد کرد و مردم شهرستان ها نیز متدرجا این حرکات بی معنی را کنارخواهند گذاشت.»[۱] یا غلامحسین خان افضل الملک که در سال ۱۳۲۰ق. سفری به خراسان داشته، از مردم مشهد آن دوران چنین نوشته است: «در ایام توقف در مشهد مقدس، علما و فضلا و خانواده های بزرگ و اشراف و اعیان شهر و خوانین و طبقه نوکر ایالتی مرا تنها نگذاشتند، اعم از این که با من سابقه آشنایی داشتند یا نداشتند. از روی محبت با من دیدن کرده، به صحبت من بسی مایل بودند. شب ها و روزها بسی ضیافت ها کردند و دعوت می نمودند. اغلب از دعوت ها طفره می رفتم و عذرها می خواستم لکن در بعضی جاها که مجبور بودم و سابقه ارادت داشتم ناچار بودم که به دعوت ایشان حاضر شوم. صاحبخانه به هوای من چند نفر از محترمین را هم دعوت می کرد و هر مجلسی به طور خوشی انقضا می یافت» [۲]
والی ضعیف الدوله
مک گرگر که در دوره قاجار به مشهد آمده ضمن دیدار با تعدادی از بزرگان مشهد نوشته است: «یکی از اولین ملاقات هایم با والی، استاندار خراسان یعنی ظهیرالدوله بود. وی مردی بسیار مودب بود ولی کودن می نمود. بی تردید گماشتن چنین مرده متحرکی که بیشتر شایسته نام «ضعیف الدوله» است، به استانداری خراسان- یعنی یکی از مهم ترین استان های کشور- از جانب شاه بسیار خنده دار به نظر می رسد… به هر حال باید بگویم که ایرانیان در نشست و برخاست بسیار آداب دانند و هم صحبت های خوبی هستند. البته من داد و ستدی با ایشان نداشتم، شاید اگر می داشتم نظرم درباره آن ها کمی فرق می کرد.»[۳]
تجار
«تجار و کسبه مشهد از سایر طبقات متمایزند و به خوبی شغل و کار آن ها تشخیص داده می شود. مثلا بازاری ها قبا و ارخالق می پوشند و عمامه کوچک شیر و شکری بر سر می گذارند و مامورین و کارمندان دولت کت و شلوار فرنگی بر تن می کنند.»[۴] هانری رنه دالمانی هم از مهارت زرگرهای مشهد مطالبی بیان کرده است: «زرگرها انگشترهای درشتی درست می کنند که حلقه آن نقره و نگین آن فیروزه است و گاهی برای ارزانی نگین آن ها را از بلور درست می کنند و آن ها را «الماس نما» می گویند.» [۵]
زنان
جو مذهبی مشهد موجب شده تا در کنسولگری های مستقر در مشهد، زنان ایرانی حضور نداشته باشند. آنتونی وین در کتاب «ایران در بازی بزرگ» به این موضوع پرداخته و نوشته است:« ما فقط خدمتکار مرد در خانه داشتیم که اجازه نداشتند پا به اندرون کسی بگذارند.»[۶] ادوارد ییت نیز درباره زنان مشهد با اشاره به بحث خرافات در بین زنان به ماجرای شیر سنگی در میدان سرآب مشهد می پردازد، بدین نحو که:«در نزدیکی دروازه سرآب یک شیر سنگی قرار دارد زنانی که بچه دار نمی شوند یا آرزوهای دیگری دارند از مسافت های دور و نزدیک برای برآورده شدن حاجاتشان به سوی این شیر می آیند.» [۷] این سیاح در بخش دیگری از سفرنامه اش به سیزده بدر و حضورنداشتن زنان در این مراسم در آن ایام اشاره کرده است که نمی توان به طور قطع به این روایت اعتماد کرد.
بازار و مردم شناسی
اما در سفرنامه ها بازار و مسائل مردم شناسی نیز نمود داشته است. فردریک چارلز ریچاردز ۱۸۷۸/۱۹۳۲م. از مستشرقان و عضو انجمن سلطنتی نقاشان و حکاکان انگلستان که در دوره قاجار به مشهد سفرکرده پس از توصیف مشهد راجع به بازار و مردم نوشته است: «مشهد شهری بسیار با روح است و قسمت تازه ساز و جدید آن به سرعت پوششی از تمدن مغرب زمین به خود می گیرد. همچنین نباید تصور کرد که زندگانی بازرگانان شهری فقط در اطراف حرم می گذرد. چه، معامله قالی و فیروزه و تریاک مقداری از اوقات آن ها را می گیرد. بازارهای مشهد گرچه از لحاظ معماری جالب نیست، اما از لحاظ انواع مختلف اشخاصی که در آن دیده می شود بسیار غنی است.»[۸] «در خیابانی که در جلوی دروازه بست حرم واقع گردیده همیشه جمعیتی مرکب از طبقات مختلف زوار با لباس های گوناگون دیده می شود و اهالی زیرک و باهوش مشهد آن ها را ترغیب به خریدن دعا و طلسم و اشیای پر زرق و برق و زیورآلات می کنند تا آن ها را به عنوان رهاورد با خود ببرند. جمعه برای خرید و فروش و مبادله کالا چه در داخل و چه در خارج بست روز مهمی محسوب می شود. در آن جا پس از چانه زدن بسیار، مجموعه ای از لباس های مستعمل گوناگون، که شخص فکر می کند هنگامی که در تصرف صاحب قبلی بوده آخرین مراحل خود را طی می کرده در زیر اشعه خورشید، دست به دست می گردد. این جا نیز یکی از محل هایی است که می توان جمعیت مرکب از طبقات گوناگون مردم را مشاهده کرد. گرچه با منسوخ شدن عمامه و جامه محلی نیمی از زیبایی این منظره از بین رفته، با این حال در این محل جمعیتی از مردم با چهره های مختلف و آشنا به زبان های گوناگون دیده می شوند و در این بین خوابیدن و خوردن و چای نوشیدن و استعمال دخانیات در ملأ عام نقش مهمی ایفا می کند.»[۹] نگاه تیز بین وامبری خاورشناس و سیاح مجارستانی که سال ۱۸۶۴م. وارد مشهد شده توصیف قابل توجهی از مردم و بازار در بازار مشهد ارائه کرده است. «کثرت عظیمی از مردها در کنار سایه بان یا دستگاه اجناس خود یا در جلوی مغازه ها، در دو طرف خیابان می ایستند یا در خیابان ها در حالی که کالاهایشان را بر روی سر یا شانه یا دست حمل می کنند حرکت کرده و راه خودرا در میان جمعیت باز می کنند و اجناس را با جیغ و داد برای فروش عرضه می نمایند و فعالانه و با چالاکی این طرف و آن طرف می روند و ولوله عجیبی به راه می اندازند و در همان حال با سردادن آواز، خریداران را به خرید کالاهای شان تشویق می کنند. کاملا غیرممکن به نظر می رسد که شخص بتواند راه خود را از میان انبوه متراکم انسان بازکند. اگر بخواهیم عناصری را که باعث این ازدحام می شوند تفکیک کنیم می بینیم که شامل عابران پیاده، اسب سواران، شترهای بارکش، قطار قاطرهای به هم بسته، عدل های کالا و کجاوه هاست. در این کجاوه ها بانوان نیمه محجبه دلربا نشسته اند که دزدیده نگاه های عشوه گرانه ای به سوی شما می افکنند.»[۱۰]
گداها
مولف سفر زمستانی در بدو ورود به مشهد با تعدادی از گداها مواجه می شود. وی شرح این سفر را چنین گزارش کرده است. «در آغاز ورود به شهر مشهد متوجه شده بودم که در خیابان های منتهی به دروازه ها تا مسافت یک فرسخ خارج از آن و در کوچه ها و پس کوچه هایی که از آن ها می گذشتم عده فراوانی گدا وجود دارد اما هیچ خبر نداشتم که در واقع در این جا ازدحام کرده اند. پیرمردان و پیرزنانی که در زارترین احوالی که حاکی از شدت نیازمندی و بدبختی و بیماری آنان بود در هر قدم به مافشار می آوردند و به نام امامان از ما التماس دستگیری داشتند.» [۱۱]
منابع
[۱] واحه مرو: ماجراهای مسافرت به مناطق روسی حاشیه شرقی دریای خزر در سالهای ۱۸۷۹-۱۸۸۱ میلادی و پنج ماه اقامت در میان ترکمنهای تکه مرو. ادموند ادنوان؛ ترجمه حسین سعادتنوری؛ پژوهش و تصحیح سیدمهدی سیدقطبی، حسنعلی فریدونی. قم: مجمع ذخایر اسلامی. ۱۳۹۶، ص۴۰۳
[۲] سفرنامه خراسان و کرمان. غلامحسین خان افضلالملک؛ به اهتمام قدرتا… روشنی زعفرانلو. تهران: توس، ص۵۴
[۳] مک گرگر شرح سفری به ایالت خراسان. کلنل سی. ام. مکگرگر؛ ترجمه مجید مهدیزاده. ج۱ مشهد: آستان قدس رضوی، معاونت فرهنگی. ۱۳۶۶، ص۲۵۶
[۴] واحه مرو: ماجراهای مسافرت به مناطق روسی حاشیه شرقی دریای خزر، ص۴۰۲
[۵] سفرنامه از خراسان تا بختیاری: مشتمل بر: طرز زندگی، آداب و رسوم، اوضاع اداری، اجتماعی، اقتصادی، فلاحتی و صنایع ایران از زمان قدیم تا پایان سلطنت قاجاریه. هانری رنه دالمانی؛ ترجمه و نگارش: فرهوشی. تهران: امیرکبیر. ۱۳۳۵، ص۶۴۰
[۶] ایران در بازی بزرگ. آنتونی وین؛ ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی. تهران: پیکان. ۱۳۸۳، ص۱۶۶
[۷] سفرنامه خراسان و سیستان. چارلز ادوارد ییت؛ ترجمه قدرتا… روشنی زعفرانلو. مهرداد رهبری. تهران: یزدان. ۱۳۶۵، ص۳۱۰
[۸] سفرنامه فردریچارد. ترجمه مهین دخت صبا. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب. ۱۳۴۳، ص۲۷۶
[۹] همان، ص۲۸۲
[۱۰] زندگی و سفرهای وامبری: دنباله سیاحت درویش دروغین. آرمینیوس وامبری؛ ترجمه محمد حسین آریا. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. ۱۳۷۲، ص۲۶۹
[۱۱] سفرنامه فریزر معروف به سفر زمستانی از مرز ایران تا تهران و دیگر شهرهای ایران. جیمز بیلی فریزر؛ ترجمه منوچهر امیری. تهران: توس، ۱۳۶۴، ص۳۰۵
(۵۷۷)
اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا(ع)
در قرن حاضر که فیلم برداری در آن رواج یافته است، فیلم ها به یکی از مهم ترین ابزارهای ثبت فرهنگ تبدیل شده اند. در اینجا با ظاهراً اولین فیلم رنگی از حرم امام رضا (ع) آشنا می شویم. |
این فیلم در سال ۱۳۱۸ یا ۲۵ جولای ۱۹۳۹ توسط یک گردشگر سوئیسی به نام الامایارد تهیه شده است. برای مشاهده این فیلم به این لینک مراجعه کنید:
https://t.me/oralhistoryiran/5047
(۵۷۸)
شهر در تندباد حوادث
مروری بر پاره ای از حوادث و وقایع سال ۱۳۲۷ق. مشهد که ریشه در انقلاب مشروطه و حواشی بعد از آن داشت
غلامرضا آذری خاکستر
شهر مشهد در دوران مشروطه دچار مسائلی شد که آثارش را در همان زمان و نیز در دهه های بعد نشان داد. مولف این مقاله درباره یکی از این وقایع سیاسی نکاتی را مطرح کرده است. |
مشهد در ایام مشروطه مأمن اتفاقات و حوادث بسیاری بود. سال ۱۳۲۴ق. و با پیروزی انقلاب مشروطه، معادلات سیاسی در کشور دستخوش تغییرات زیادی شد اما البته درگیری بین موافقان و مخالفان مشروطه چند سالی ادامه داشت، به ویژه در شهر مشهد و همین اتفاقات بسترساز وقایع و حوادث متعددی شد، به خصوص در سال ۱۳۲۷ق. که به عنوان دوران ترور و وحشت در محله های شهر شناخته می شود. در این نوشتار به گوشه ای از تاریخ و نحوه ترور اعتضاد التولیه و قتل بیگلربیگی در مشهد بر اساس اسناد و منابع تاریخی پرداخته می شود.
نفوذ و قدرت بالا انجمن ایالتی و ولایتی
به جرئت می توان گفت، مشهد از انقلاب مشروطه تا پایان حکومت قاجار یکی از پیچیده ترین دوران تاریخی خود را از سر گذراند و هر روز وقایع و اتفاقاتی رقم میخورد که نشان از نارضایتی عمومی و تحولات سیاسی در این شهر داشت. ادیب هروی (از ادبای برجسته و شعرای نامور آن دوران)، احتشام کاویانیان (نویسنده) و تجلی سبزواری (از شعرای شاخص سبزوار) هر کدام در تالیفاتشان به انعکاس حوادث مربوط به دوران مشروطه در مشهد پرداخته و همچنین اسناد و گزارش های روزنامه های آن زمان موجب می شود تا بخشی از حوادث آن زمان با شفافیت بیشتری مورد تحلیل قرار گیرد.
مولف کتاب «انقلاب اسلامی در مشهد» ضمن بررسی اوضاع سیاسی شهر پس از مشروطه و فعالیت انجمن ها و احزاب، در مقاله ای درباره شرایط آن ایام چنین نوشت: «قدرت انجمن ایالتی و ولایتی پس از سوء قصد ذیالقعده ۱۳۲۵ق. به محمد علی شاه، به اوج خود رسید و به مامورین دولت امر و نهی می کرد. ریاست آن را ابتدا میرزا حبیب ا… مجتهد به عهده داشت و جلسات انجمن به مدت دو سال در منزل وی برگزار می شد. میرزا محمد باقر رضوی، مدرس اول آستان قدس رضوی از طرف علمای خراسان به نمایندگی این انجمن انتخاب شد و تا زمانی که انجمن ایالتی در منزل میرزا دایر می شد، او نیز در آن حضور می یافت. امر و نهی و حل و عقد به دست وی سامان می یافت و نامه ها با املای وی نوشته می شد. نفوذ انجمن حد و مرزی نداشت و اعضای آن در همه جا حضور داشتند و در راس امور قرار گرفته بودند.
در دوره استبداد صغیر، با این که همه انجمن های صنفی تعطیل شد با پافشاری مردم که از آن به بعد گروه های مجاهد را به وجود آوردند، انجمن ایالتی به حیات خود ادامه داد و مرکز انجمن از منزل میرزا حبیب به منزل حاج میرزا هاشم شفتی که در غرب مسجد گوهرشاد قرار داشت، انتقال یافت» [۱[
ماجرای قتل بگلربیگی مشهد
در آن ایام رکن الدوله استاندار وقت، مخالف انجمن ایالتی بود، ولی قدرت به هم زدن ساختار و توقف فعالیت هایش را نداشت. از سوی دیگر، در محله نوغان به سردستگی نایب علی اکبر حسینی و در محله سراب به سردستگی شجاع التولیه، نایب یوسف خان اسجیلی و بیگلربیگی وقت، مستبدینی فعال بودند و با مشروطه مخالفت می کردند. نایب یوسف خان بیگلربیگی، به دلیل مساعدت ضمنی با شجاع التولیه و نایب علی اکبر حسنی، سردسته مستبدین، به انجمن ایالتی احضار و مورد توبیخ قرار گرفت و موقع بیرون رفتن از انجمن، بالای پله ها به وسیله یکی از مجاهدین از پای درآمد؛ در همان موقعی که از پله ها پرت می شد با اسلحه کمری خود، قاتل را هدف گلوله قرار داد و هر دو مردند. مجاهدین تحت امر انجمن ایالتی، جنازه بیگلربیگی را به دم قاطر بستند و پس از گردش در کوچه های شهر، به تخت داروغه واقع در پایین خیابان مقابل کوچه عباسقلی خان بردند و مردم تا غروب به تماشای جسد وی می رفتند و او را که مظهر استبداد موثر شهر بود، لعن می کردند و جنازه قاتل که از مجاهدین آذربایجانی بود، با تجلیل و احترام تشییع شد و بازار تعطیل و تمام علما و طلاب و تجار و اصناف و حدود هزار مجاهد مسلح شهری و روستایی جلوی جنازه، در ردیف های چهار نفری صف آرایی کرده و جنازه را داخل صحن حرم رضوی به خاک سپردند. اما در ادامه، امیر حسین خان شجاع از مخالفان مشروطه به بهانه خونخواهی بیگلربیگی اقدام به غارت مشروطه خواهان و از آن میان منزل کاشف الملک کرد. بعد از آن بود که اعلام شد: «مجاهدین شجاع الایاله که با کفایت و کارآزموده می باشند از روی لیاقت از طرف آقایان عظام به سمت بیگلربیگی گری معین گردیدند».[۲]
اعتراض سرکنسول روس به ناامنی ها
اما ناامنی های شهر موجب شد تا در جمادی الاولی ۱۳۲۷ ، سرکنسول روسیه در مشهد تحملش سر آید و طی مکتوبی به تولیت از بی نظمی مشهد بنویسد: هر روزه یکی دو نفر مجروح یا مقتول می شوند، شب ها به شما معلوم است که در هر محل شلیک رولور و تفنگ بی اندازه می شود و مردم را لخت می نمایند. حالت خارج شهر هم طوری شده است که در هیچ وقت این نحو نبوده، راه عبور و مرور بسته و مال التجاره را از ترس سارقین و بی نظمی ممکن نیست که بیاورند.[۳]
ترور اعتضاد التولیه
ترور میرزا عبدالرضا اعتضادالتولیه یکی از خانواده های قدیمی شهر مشهد از ماجراهای جالب توجه در آن روزگار است. در نسخ تاریخی آمده است: «اعتضادالتولیه پسر حاجی میرزا ابوالحسن سرکشیک پنجم آستانه در ۲۱ شوال ۱۳۰۰هـ.ق. طی حکمی از سوی ناصرالدین شاه به جای پدرش سرکشیک پنجم شد و در ربیع الاول ۱۳۱۱هـ.ق. از سوی ناصرالدین شاه ملقب به اعتضاد التولیه گردید.[۴] در شب ۱۵ خرداد۱۲۸۸هـ.ش.(۱۶ جمادی الاولی۱۳۲۷) عده ای از مستبدین که در منزل حاج اعتضاد التولیه سرکشیک پنجم، واقع در پاچنار مشهد برای چاره جویی جمع شده بودند، مورد تهاجم مجاهدین قرار گرفتند و حاج اعتضادالتولیه با شلیک گلوله مجاهدین از پای درآمد.[۵] مستبدین متواری شده و نیز حاج احمد تاجر اسکویی در مسجد گوهرشاد با گلوله حسین مجاهد تهرانی به قتل رسید».[۶]
انعکاس یک ترور در اسناد تاریخی
نحوه کشته شدن اعتضادالتولیه در سندی به تاریخ ۱۶ جمادی الاول ۱۳۲۷ منعکس شده است: «کشتن مرحوم حاجی اعتضاد التولیه- شنبه شب، چهارساعت و نیم گذشته بود که عده ای آمدند و با گلوله زدند. هشت نفر بودند، اما ۹ تیر زدند، سه تا در زیر ناف یکی به دست و یکی در کمر و یکی در شانه، دو تا هم در پهلوی راست خورده…» [۷]
در شماره ۱۶روزنامه خراسان به تاریخ، پنج شنبه ۲۱ جمادی الاولی ۱۳۲۷ تحت عنوان «حوادث شهری» به ترور اعتضاد التولیه اشاره شده و در گزارش مذکور آمده است: «شب شنبه ۱۶ ماه، چهار ساعت و نیم از شب گذشته، متجاوز از بیست نفر اشخاص مسلح دفعتا وارد حیاط بیرونی حاجی اعتضاد التولیه گردیده و چند نفر از کسان آن ها را که در همان شب به حسب دعوت در آن جا حاضر بودند، اعلان دادند که از آن دوروبر متفرق شوند، بلافاصله حاجی اعتضاد را با هفت یا هشت تیر تفنگ به قتل رسانیده، کاغذی در روی سینه او گذاشته و به آرامی مراجعت نمودند. از قرار مسموع کاغذ مزبور مشتمل بر مضمون ذیل بوده است: چهار روز قبل عموم اجله و اعیان و علما و آقایان ارض اقدس از طرق هیئت مجاهدین با نهایت احترام به آستان مبارک دعوت شدند و در آن محضر مقدس اتحاد و اتفاق در موافقت با اساس مشروطیت تخلف ننمایند. حاجی اعتضاد التولیه که از رجال نمره اول خراسان بود مفتشین غیبی را از اعمال و افعال سری و علنی خود غافل و بیخبر پنداشته، عهد و میثاق با کلام خدا را وقعی نگذاشته با دشمن دین و وطن ما مراودت سری و اقدامات و تحریکات مخفی گذاشت، قومیته سری خراسان برای عبرت هم قطاران او ما را به قتل او مامور ساختند».
مولف حدیقه الرضویه از برگزاری مجلس ترحیم برای اعتضاد التولیه یاد کرده و در این زمینه نوشته است: دو روز بعد از قتل اعتضاد التولیه مجلس ترحیمی میان شبستان امام جمعه تشکیل دادند.[۸] تجلی سبزواری هم در کتاب تاریخ «انقلاب خراسان» به ترور اعتضاد پرداخته و حکایت آن را به با نظم چنین بیان نموده است.
اندر آن روز نیز با صد جهد / بسته شد در میانه شان این عهد
که کس ار بر خلاف بشتابد / کرده خویش را جزا یابد
دو سه روزی گذشت از این میثاق / که گرفت اعتضاد راه نفاق
ارگیان را به وجه دلخواهی / مخفیانه نموده همراهی
از کمیسیون فدائیان غیور / بشدندی به کشتنش مأمور
شب به قتلش قیام بنمودند/ کار او را تمام بنمودند
حرمت عهد چون نداشت نگاه / بشدش خصم جان کلام ا…[۹]
مولف تاریخ معاصر مشهد ضمن مرور حوادث سال ۱۳۲۷ق. به درگیری مشروطه خواهان و مستبدین در مشهد پرداخته که در این درگیری ها منزل نبیل الملک کارگزار غارت شد و دو نفر سالدات روسی هم کشته شدند. بعد از این حرکات بود که روس ها در انجمن را بسته و نیروهای زیادی وارد مشهد کردند و منتظر بودند تا با ورود مجدد رکن الدوله به مشهد اوضاع آرام شود.[۱۰] اتفاقاتی که ذکر شد، سرآغاز تحولات بعدی در شهر مشهد بود.
منابع
[۱] مروری بر تاریخچه احزاب و انجمن های سیاسی خراسان در عصر مشروطیت. غلامرضا جلالی. ۱۵خرداد. سال پنجم. شماره ۲۳. ص۹۵-۹۶
[۲] روزنامه خراسان. ۲۱ جمادی الاولی ۱۳۲۷ ، ص۳
[۳] همان، ص۲
[۴] بررسی جایگاه خاندان اعتضاد رضوی در تشکیلات آستان قدس رضوی. حمیده شهیدی. شمسه. دوره یک . شماره ۴. آذر و دی ۱۳۸۸
[۵] حدیقه الرضویه. تالیف محمدحسنبن محمدتقی خراسانی شهیر بهروی. ج۱. مشهد: شرکت چاپخانه خراسان. ۱۳۲۶، ص۳۹۱
[۶] تاریخ معاصر مشهد به روایت محمد احتشام کاویانیان: از انقلاب مشروطیت تا سال ۱۳۴۰ شمسی. پژوهش و تصحیح سیدمهدی سیدقطبی، حسنعلی فریدونی. قم: مجمع ذخائر اسلامی. ۱۳۹۶، ص۳۴
[۷] مرکز اسنادآستان قدس رضوی، سند شماره ۶۵۴۷۱
[۸] حدیقه الرضویه. ج۱، ص۱۷۹.
[۹] تاریخ انقلاب خراسان و بنای مشروطیت. رجبعلی تجلی سبزواری. تهران: ۱۳۲۷ق، ص۱۸
[۱۰] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی. یوسف متولی حقیقی. ج۱. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲. ص۱۱۱
منبع:
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/newspaper/page/20046/8/210663/0
(۵۷۹)
کتاب «زیارت امام رضا (ع)» به زبان انگلیسی
در بسیاری از کتابهایی که درباره زندگی و زیارت امام رضا (ع) نوشته شده، اطلاعات خوبی درباره فرهنگ رضوی نیز به چشم می خورد. آنچه در ادامه می آید، یک نمونه از این آثار است. |
برای مشاهده متن کامل این اثر به این لینک مراجعه کنید:
http://alhassanain.org/english/?com=book&id=218
(۵۸۰)
در جستجوی مسلمانی: زندگی و خدمات پزشک مسیحی بیمارستان امام رضا (ع)
بیمارستان امام رضا (ع) یکی از عرصه های خدمات خیریه آستان قدس رضوی بوده است. آنچه در ادامه می آید گزارشی است درباره زندگی یکی از پزشکان این بیمارستان. |
یک پژوهشگر تاریخ گفت: مطالعه زندگی شخصیتهای علمی، همواره مورد توجه عموم مردم بوده است. حسکنجکاوی و پیبردن به راز موفقیت افراد، موجب میشود تا زندگینامه و خاطرات جایگاه ویژهای در پژوهشهای معاصر داشته باشد.
غلامرضا آذری خاکستر در گفتوگو با ایسنا- منطقه خراسان، اظهار کرد: خاطرات جمعی، رویکردهای متفاوت و مستندی راجع به هویت افراد ایجاد میکند. ضمن مطالعه زندگی افراد از طریق تاریخ شفاهی و اسناد باقی مانده به زوایای پنهانی از اخلاق و رفتار انسانها بر میخوریم که از دو جنبه مورد تحلیل است.
وی ادامه داد: نخست؛ بخشی از زندگی انسانها که در جریان محیط اجتماعی شکل گرفته، خلاقیتهای اجتماعی در ورای آن بروز پیدا میکند و شخصیت واقعی افراد را در اجتماع نشان میدهد. نکته دوم؛ جنبههایی از اخلاق و روحیات افراد که بیشتر در حول زندگی شخصی تکتک انسانها وجود دارد. چنین به نظر میرسد بررسی جنبههای زندگی خصوصی افراد چندان مورد توجه نیست، زیرا این رفتارها در محیطهای خیلی خصوصی از سوی انسانها سر میزند، ولی فعالیت هریک از افراد در محیط کار و نقش آنها درتحولات اجتماعی موضوعی مهم و مورد توجه عموم محققان است.
این نویسنده و پژوهشگر تصریح کرد: علم پزشکی طی فراز و فرود قرون متمادی همواره در خدمت بشریت بوده است و پزشکان بدون توجه به حد و مرزهای جغرافیای سیاسی در قالب اخلاق پزشکی فعالیت کردهاند. انسانیت و خدمت به خلق حد و مرز معینی ندارد. بشریت همیشه تألمات و گرفتاریهای جسمی و روحی داشته است و خاطره خدمتگزاران خود در هر مقام و ملیت که تسلی بخش دردی از دردهای مبتلایان باشد را گرامی میدارد.
آذری خاکستر عنوان کرد: طی نیم قرن اخیر، تاریخ شفاهی به عنوان شیوهای جدید در پژوهشهای علوم انسانی مورد توجه عموم پژوهشگران قرارگرفته است. در امتداد تاریخ شفاهی بسیاری از فعالیتها و اقدامات مردم از طریق مصاحبه ثبت و ضبط میشود. در واقع قلمرو گسترده تاریخ شفاهی موجب شده تا هرگاه اسناد و مکتوبات پیرامون یک موضوع با سکوت مواجه شوند از ورای مصاحبه بخشی از منابع ارزنده ثبت و بازیابی میشود. بررسی زندگی و خدمات پزشکان در تاریخ محلی موجب شده تا منابع ارزندهای جهت تحقیقات دانشجویان فراهم شود.
وی افزود: تجلی مهر و عطوفت درآستان هشتمین امام شیعیان موجب شده تا همواره تعدادی از پیروان دیگر ادیان با تشرف به دین مبیناسلام به جرگه تازه مسلمانان بپیوندند.کرامات امام رضا(ع)و فرهنگ رضوی همواره جاذبهای برای مکاتب مختلف بوده است.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه دکتر رُش بولون از جمله جراحانی است که طی اقامتاش در شهر مشهد، خدمات ارزندهای در بخش جراحی بیمارستان شاهرضا انجام داده است؛ خاطرنشان کرد: اقدامات مهم این پزشک مسیحی و مسلمان شدن وی در آستان امام مهربانیها، موجب شده تا طرح تاریخ شفاهی پزشکی شهر مشهد از سال ۱۳۸۴ در بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی شکل بگیرد.
آذری خاکستر اضافه کرد: طی دو سال مصاحبه با پزشکان قدیمی شهر مشهد، اولویت مصاحبهها پیرامون شخصیت دکتر بولون رئیس بخش جراحی بیمارستان امامرضا(ع) و اقدامات ایشان طی سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۸ش. در زمینه جراحی نوین بود. بنابراین؛ با تعدادی از شاگردان و کسانی که اطلاعاتی در زمینه اخلاق، اقدامات و جایگاه این جراح بلژیکی داشتند، مصاحبه انجام شد که در این کتاب مورد استناد قرار گرفتهاند.
وی بیان کرد: مطالب مستندکتاب در جستجوی مسلمانی (زندگی و خدمات پزشکی دکتر بولون) بر اساس پرونده پرسنلی دکتر بولون در بایگانی بیمارستان امامرضا(ع) ومصاحبه با شاگردان وی شکلگرفته است که حدود ۵۰۰ برگ سند در ارتباط با دکتر بولون بررسی و تعدادی از آنها درکتاب مورد استفاده مستقیم قرار گرفتهاند.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: مصاحبههای انجام شده با شاگردان و کسانی که اطلاعی از بولون داشتند پس از ویرایش در موضوعات متفاوتی مورد استناد قرارگرفته است. ترکیب اسناد، تاریخ شفاهی و سایر مستندات اعم از روزنامهها یا مطالب منتشر شده در وبسایتها کمک نمود تا بخشهایی از زندگی این جراح تدوین شود. تلاش شده تا بهدور از هرگونه قضاوت به موضوع مسلمانی دکتر بولون پرداخته شود. تعدد روایات، اخلاق و رفتار این پزشک مسیحی موجب شد تا مسلمان شدنش از جهات مختلفی مورد بررسی قرار گیرد.
آذری خاکستر تصریح کرد: کتاب «در جستجوی مسلمانی» در۳ فصل تدوین و تألیف شده است. در فصل اول به تاریخچه بیمارستان شاهرضا از زمان تأسیس تا استخدام دکتر بولون پرداخته شده است. موضوعاتی همچون استخدام پزشکان و پرستاران خارجی، مدیران بیمارستان و دکتر بیانکینی به عنوان اولین پزشک مسلمان شده در آستان قدس رضوی از مباحث مطرح شده در این فصل است.
وی افزود: فصل دوم با عنوان «از بلژیک تا مشهد» به جریان استخدامی دکتر بولون، قراردادها، فعالیتهای علمی و پزشکی، خانواده و جایگاه علمی ایشان در پزشکی خراسان پرداخته است. فصل سوم کتاب اختصاص به مسلمان شدن دکتر بولون دارد. در این فصل با استناد به روایتهای شفاهی و مصاحبههای انجام شده با شاگردان وی زمینههای مسلمانی و کراماتیکه ایشان از امام رضا (ع) دیدهاند و مراسم خاکسپاری و… دیده شده است.
این کتاب با همکاری دپارتمان تاریخ شفاهی و توسط نشر بینالنهرین و در تیراژ هزار نسخه منتشر و در کتابفروشیهای معتبر ارائه خواهد شد.
منبع:
(۵۸۱)
بقایای جنگ جهانی دوم در شهرستان سرخس
شناخت فرهنگ رضوی در گرو شناختی دقیق از مسائل مختلف مربوط به خراسان است. بسیاری از این وقایع به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آستان قدس رضوی ارتباط می یابد. آنچه در ادامه می آید یک واقعه سیاسی در این زمینه است. |
به گزارش خبرنگار نسیم سرخس، پس از گذشت حدود ۷۵ سال از جنگ جهانی دوم، پایگاه خبری تحلیلی نسیم سرخس تصاویر بقایای این جنگ در شهرستان مرزی سرخس را برای اولین بار منتشر کرد.
این تصاویر مربوط به سنگرها و مواضع پدافندی ایران در منطقه شورلق سرخس است که این مواضع باعث شده در زمان جنگ جهانی دوم حرکت نیروهای متجاوز اتحاد شوروی به سمت مزدوران و مشهد را برای چند ساعت به تاخیر بیاندازد.
در کتاب «سرزمین و مردم مرزداران و مزداوند» به قلم «علی اصغر نامی» درباره این مواضع پدافندی آمده است: «سالخوردگان از مشاهدات آن روزهای خود می گویند که در شهریور ۱۳۲۰ش. شخصی به نام ستوان پروانه رئیس پاسگاه ژاندارمری مزدوران بود. در آن هنگام مواضع پدافندی لشکر خراسان در سه موضع بغبغو، آق دربند و شورلق قرار داشت که وی با نیروی محدودی که در اختیار داشت در موضع پدافندی شورلق مقاومت کرده و حرکت نیروهای متجاوز اتحاد شوروی به سمت مزدوران و مشهد را برای چند ساعت به تاخیر انداخت. آنگاه با مشاهده سرازیر شدن نیروهای شوروی به سمت مزدوران، بر پشت بام رفته و اهالی مزدوران را به تخلیه منازل و پنهان شدن در خارج از آبادی فرخوانده است. تا اینکه پس از گذشت چند روز تعدادی سواره نظام روس به کمک مترجمی که همراه آنان بود به مردم اطمینان خاطر دادند که به روستا بازگردند و خطری متوجه آنان نخواهد شد و حتی با باز کردن در انبار آستان قدس گندم ها را هم به مردم آبادی تحویل دادند.»
منبع:
(۵۸۲)
کتاب «تاریخ پزشکی نوین مشهد»
پزشکی در شهر مشهد همواره به نوعی در ارتباط با آستان قدس رضوی بوده است. اخیراً کتابی توسط یکی از پژوهشگران تاریخ معاصر مشهد در این زمینه منتشر شده است. |
در دوره قاجار با اعزام دانشجویان به خارج از کشور، بازگشت فارغالتحصیلان پزشکی به مشهد و تأسیس بیمارستانهای روسیه، انگلیس، آمریکا، منتصریه، شاهرضا و پسازآن با ایجاد آموزشگاه عالی بهداشت، زمینههای رویکرد به پزشکی نوین در شهر مشهد به وجود آمده است. فعّالیّت درمانگاه کنسولگری روسیه و انگلیس در مشهد موجب شده تا رقابتی در زمینه مداوای بیماران در این درمانگاهها وجود داشته باشد. بررسی و تحلیل گزارشهای منتشرشده از کارمندان کنسولگری انگلیس در ارتباط با بیماریها و تکاپوهای پزشکی نشان میدهد، هرگونه رویداد دراین زمینه، برای آنها مهم بوده و هرکدام، با ارائه خدمات پزشکی در نقاط گوناگون تلاش کردهاند تا از نفوذ بیشتر یکدیگر جلوگیری کنند.
کتاب تاریخ پزشکی نوین مشهد در پنج فصل و ۲۸۲ صفحه توسط غلامرضا آذری خاکستر تالیف شده است. این کتاب در خردادماه ۱۳۹۵ توسط انتشارات معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی چاپ و منتشر شده است.
منبع:
(۵۸۳)
روایتی از سرکوب مخالفان رضاشاه توسط «خزاعی» اولین فرمانده لشکر ۵ شرق (خراسان)
از نبش قبر کلنل پسیان تا جای قبری برای رضاخان
غلامرضا آذری خاکستر
شناخت فرهنگ رضوی در گرو شناختی دقیق از مسائل مختلف مربوط به خراسان است. بسیاری از این وقایع به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آستان قدس رضوی ارتباط می یابد. آنچه در ادامه می آید یک واقعه سیاسی در این زمینه است. |
تاریخ شهرمان با نامهایی عجین شده که اگرچه به گوش مردمان امروزش آشنا نیست اما هرکدام شان سهم و نقشی در تحولات آن ایفا کرده اند، یکی بسترساز توسعه بوده و دیگری ویرانی به بار آورده است. البته که تاریخ سیاه و سفید مطلق نمی شناسد و در روایت هایش غلظت خاکستریِ وجود آدم ها را بیان می کند. زبان تاریخ زبان روایتگری است و این شنوندگان و خوانندگان هستند که برداشت شان را از آن خواهند کرد. اما اجازه بدهید در این روایت اندکی به مشهد اوایل قرن ۱۴ خورشیدی بپردازیم که بستر حوادث و اتفاقات فراوانی بوده است. مثلا پس از قیام کلنل پسیان اوضاع امنیتی مشهد نیز دگرگون شد و از آبان ماه ۱۳۰۰ش. با حضور فردی به نام «امیر لشکر حسین خزاعی» شاهد اتفاقات فراوانی در شهر مشهد هستیم. در این نوشتار به مرور بخشی از این وقایع و اقدامات وی می پردازیم.
اولین فرمانده لشکر ۵ شرق (خراسان)
امیر لشکر حسین خزاعی در سال ۱۲۵۷ش. در تهران به دنیا آمد. او پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد مدرسه صاحبمنصبی (افسری) و سپس مأمور خدمت در آتریاد آذربایجان شد و بر اثر ابراز رشادت و شجاعت، نشان و درجه گرفت. در سال ۱۲۹۵ش. به درجه سرهنگی و در ۱۲۹۸ش. به درجه سرتیپی رسید.او در تیر سال ۱۳۰۰ در رأس هیئتی برای سرکوبی قیام کلنل محمدتقیخان پسیان عازم خراسان شد. اعضای این هیئت را پس از ورود به سبزوار، سرگرد اسماعیل بهادر (رئیس ژاندارمری سبزوار) محترمانه بازداشت کرد و به تهران بازگرداند. پس از قتل کلنل پسیان در همان سال، امیر پنجه خزاعی در رأس قوای نظامی، بهعنوان رئیس قزاقخانه خراسان، عازم مشهد شد. وی با اختیاراتی که از طرف دولت داشت به قلع و قمع مخالفان پرداخت و روزنامههای طرفدار پسیان را تعطیل کرد. در دیماه ۱۳۰۰ که سازمان جدید ارتش بنیان گذاری شد امیر پنجه حسین خزاعی به درجه سرلشکری ارتقا یافت و بهعنوان اولین فرمانده لشکر ۵ شرق (خراسان) تعیین و امنیت خراسان و سیستان و بلوچستان تا استرآباد (گرگان) به او سپرده شد. سرلشکر خزاعی دو تیپ و چهار هنگ در منطقه تحت امر خود تشکیل داد . وی پادگان مشهد را توسعه بخشید و سربازخانه بجنورد، بیرجند، تربت جام وتربت حیدریه را بنیان نهاد.
دستگیری مخالفان
در هشتم آبان۱۳۰۰، قوای اعزامی از تهران به فرماندهی سرلشکر حسین خزاعی (شامل ۷۰۰ قزاق، ۳۰۰ ژاندارم و ۳۰ نفر امنیه) وارد مشهد شدند و در شهرنو توقف کردند. پس از ورود به مشهد در ۲۵آبان، وی در اطلاعیه ای اعلام کرد: «به اطلاع عموم می رسد که پس از مرگ کلنل تقی، شاه با ابراز شفقت کلیه مجرمان درجه دوم را مشمول عفو قرار دادند ولی فتنه انگیزان دست از اعمال خود برنداشتند. آنان در خفا جلسه تشکیل دادند، آنان برای کشتن افراد محترم و سرشناسان شهر نقشه کشیدند و همچنان در راه رسیدن به هدف های خود گام برداشتند، تا آن که از طرف رئیس الوزرا و وزیر جنگ به من دستور داده شد که این فتنهانگیزان را دستگیر و نظم را برقرار کنم. در اجرای اوامر صادر شده من شب گذشته افرادی را که مردم در فتنه انگیزی ایشان شکی ندارند، دستگیر کرده ام. اینان همان کسانی هستند که پس از مرگ کلنل تقی در مقابل اقدامات کلنل محمود برای بازگرداندن آرامش و نظم مانع ایجاد کردند و کلنل اسماعیل را به پیگیری شورش واداشتند. اینان همان کسانی هستند که پس از دستگیری کلنل اسماعیل کمیته ها تشکیل دادند و برای اطفای شهوت خونخواری خود خیال کشتن بسیاری از مردم بی گناه را در سر داشتند. اینان همان مردمانی هستند که طبیعت شان جنایتکار است».[۱]
پس از این حدود ۵۰ نفر از هواداران کلنل در مشهد دستگیر و روانه زندان شدند. برخی از آن ها عبارت بودند از: شیخ احمد، مشهدی عبدا…، صدرالادبا، معتمد الوزاره، سید مصطفی سرایی، نصرت الملک، مترجم السلطان، انتخاب الملک و… .
نامه ای تهدیدآمیز روی تخت خزاعی
دادگاه نظامی ۱۲ نفر از بازداشت شدگان را به اعدام محکوم کرد. در این زمان کمیته ملی خراسان که متشکل از طرفداران کلنل بود به طور مخفیانه جلساتی برگزار و برگه اتمام حجتی را تنظیم کرد و به وسیله آشپز او شبانه آن را روی تختخواب خزاعی گذاشتند.در این نامه تاکید شده بود اگر مویی از سر رفقای ما کم شود، همان طور که این نامه را در اتاق خواب روی تخت شما گذاشتیم شما را معدوم خواهیم ساخت. ارسال این ورق و نصیحت های شخصیت های مشهد موجب شد تا خزاعی در تصمیم اش تجدید نظر کند. بنابراین تعدادی از محکومان تبعید و بقیه به تدریج مرخص شدند.[۲]
تصمیم عجیب رضاخان
بنابر گزارش منابع تاریخی در سال ۱۳۰۳ش. رضاخان پس از بازدید از لشکر شرق، از خدمات سرلشکر خزاعی قدردانی کرد. امیر لشکر خزاعی که در ظاهر مردی مذهبی و متشرع بود، در همین دیدار به رضاخان پیشنهادی کرد و گفت: من در جوار قبر حضرت رضا (ع) برای خود قبری تدارک دیدهام، اگر اجازه بفرمایید برای شما هم همین کار را انجام دهم…[۳] رضاخان از شنیدن چنین پیشنهادی سخت عصبانی شد و به خزاعی پرخاش کرد و چنین گفت: فرماندهی که به فکر مردن باشد، به درد فرماندهی نمیخورد. ازاینرو، او را از فرماندهی لشکر شرق برکنار و به تهران احضار کرد اما پس از چندی او را مأمور لرستان کرد. خزاعی پس از سازمان دادن به لشکر لرستان مأموریت اداره لشکر آذربایجان را یافت. سپس به تهران احضار و فرمانده پارک توپخانه و مهمات ارتش شد و تا سال ۱۳۲۰ آن سمت را بر عهده داشت. وی در همان سال در ۶۳ سالگی در تهران درگذشت.[۴]
نبش قبر کلنل پسیان
یکی از اقدامات خزاعی در مشهد مصادره اموال و نبش قبر کلنل محمد تقی خان پسیان بود. توجه قشرهای مختلف به قبر پسیان موجب شد تا این موضوع خوشایند قوام السلطنه (یکی از مهمترین رجال سیاسی عصر پهلوی) و طرفدارانش نباشد. بنابراین قبل از برگزاری مراسم چهلمین روز قتل کلنل به حسین آقا خزاعی دستور نبش قبر کلنل و انتقال آن را به مکان نامعلومی داد.خزاعی نیز رضا رفعتنظام را مامور این کار کرد. وی در شب ۱۳ آبان ۱۳۰۰، قبر را شکافت و پیکر کلنل را که در صندوق آهنینی قرار داشت به گورستان بیرون دروازه سراب منتقل کرد و در آن جا به خاک سپرد.[۵]
دخالت در انتخابات
پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای ملی که در زمستان ۱۳۰۰ش. برگزار شد، هرچند آزادی های نسبی در مشهد برای روزنامه ها، احزاب و اشخاص در پی داشت اما توامان زمینه ای را فراهم کرد تا نظامیان به فرماندهی حسین آقا خزاعی تلاش زیادی برای دخالت در انتخابات مجلس پنجم کنند. تلاش های خزاعی برای دخالت در انتخابات واکنش های مختلف مردم مشهد و حتی سفارت شوروی را به دنبال داشت.[۶] به هر حال دخالت های وی موجب شد تا صولت السلطنه هزاره با ۵۳درصد آرا نفراول انتخابات مشهد شود.اصلاح امور آستانه مقدسه از دیگر اقدامات امیر لشکر خزاعی در مشهد بود. طبق حکم دولت وی مامور شد تا تمام ترتیبات و عایدات املاک آستانه و … را ضبط کند.[۷]
خزاعی پس از پایان ماموریت اش در خراسان، فرمانده لشکر غرب شد و در نوروز ۱۳۰۴ش./۱۹۲۵م. به لرستان رفت.[۸] وی با اعدام ۱۳نفر از سران عشایر بیرانوند زمینه های قیام عشایر لرستان در سال ۱۳۰۶ش/۱۹۲۸م. را فراهم کرده است.[۹]
منابع
[۱] جنبش کلنل محمد تقیخان پسیان بنا بر گزارش های کنسولگری انگلیس در مشهد. گردآورنده و مترجم غلامحسین میرزا صالح. تهران: نشر تاریخ ایران. ۱۳۶۶، ص۱۲۰
[۲] تاریخ لشکر خراسان از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی. رامین رامین نژاد. جلد۱. مشهد: آهنگ قلم. ۱۳۹۰، ص۱۳۷
[۳] همان، ص۱۴۷
[۴] شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران. باقر عاقلی جلد۱. تهران: گفتار. ۱۳۸۰، ص۶۰۶
[۵] از تبریز تا مشهد پژوهش پیرامون زندگی و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان. یوسف متولی حقیقی. مشهد: بانک قلم. ۱۳۸۰، ص۱۲۲
[۶] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی. یوسف متولی حقیقی. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها، ۱۳۹۲، ص۱۸۸
[۷] خاطرات سردار اسعد بختیاری (جعفرقلیخان امیر بهادر). به کوشش ایرج افشار. تهران: اساطیر، ۱۳۹۲. ص۱۰۶
[۸] شورش لرستان. سید یدا… ستوده. خرمآباد: شاپورخواست.۱۳۸۸، ص۳۴
[۹] دولت رضاشاه و نظام ایلی. احمد نقیبزاده. تهران: مرکز اسناد و انقلاب اسلامی.۱۳۷۹، ص۱۵۹
(۵۸۴)
اعجوبه خراسان: روایتی از زندگی بدایع نگاری که انتشار نخستین نشریه دینی مشهد در تاریخ به نام او ثبت شده است
غلامرضا آذری خاکستر
شناخت فرهنگ رضوی در گرو شناختی دقیق از مسائل مختلف مربوط به خراسان است. بسیاری از این وقایع به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آستان قدس رضوی ارتباط می یابد. آنچه در ادامه می آید گزارشی از یک نشریه دینی منتشره در مشهد است. |
در تاریخ شهرمان، نام های زیادی هستند که اتفاقات کوچک و بزرگی را رقم زده اند و نامشان گوشه ای از تاریخ این شهر ثبت شده است.
بررسی زندگی، آثار و اقدامات این مردان فرهنگی، سیاسی، علمی، ادبی و… موجب می شود با شخصیت افرادی آشنا شویم که بسترساز تحولات فراوانی در این شهر بوده اند و تاثیر خود را بر آن گذاشته اند.
در این نوشتار به معرفی میرزا فضل ا… آل داود از ادیبان مشهدی در دوره قاجار می پردازیم که در آستان مقدس رضوی به منصب و لقب «بدایع نگاری» مفتخر شد و نخستین نشریۀ دینی مشهد نیز به نام او در تاریخ ثبت شده است.
کارنامه تالیفات اعجوبه خراسان
فضلا… آل داود، فرزند ملاداوود ملاباشی از ادیبان معاصر مشهد بود. وی در سال ۱۲۸۶ق در مشهد متولد شد. فارسی، عربی و علوم ادبی را در محضر بزرگان این شهر فرا گرفت. از سال ۱۳۲۵تا ۱۳۲۷ق./۱۲۸۵-۱۲۸۷ش. در مدرسۀ علوم سیاسی تهران معلم ادبیات بود. بدایع بدایعنگار بعد از غلبۀ ملیون هدف تعقیب قرارگرفت و وی از تهران به مشهد گریخت و مدتی را پنهان از انظار به سر برد و وقتی آبها از آسیاب ها افتاد از پناهگاه بیرون آمد و در مدرسۀ ملی مشهد معلم ادبیات شد.
غلامحسینخان افضلالملک زمانی که بدایع نگار ۳۲ سال داشته، او را دیده و دربارهاش چنین نوشته است: «آقامیرزا داود ملاباشی را سه فرزند برومند است؛ یکی از آن ها جامعالبلاغۀ و الفصاحه، اعجوبۀ خراسان، میرزا فضلا… بدایعنگار است که در آستانۀ مقدسۀ رضویه، به منصب و لقب بدایعنگار مفتخر و در انشای فرمانهای سرکار فیض آثار و فن ترسل آستانۀ مقدسه وحید و مشتهر است و دارالانشاء آستانۀ مقدسه به اوتفویض است».[۵[
او علاوهبر آستان قدس در مراکز دولتی و فرهنگی دیگر مانند ریاست فواید عامه، کفالت معارف خراسان و سیستان و ریاست معارف خراسان اشتغال داشت.
در سالهای پایانی عمر، مدیر کتابخانه آستان قدس شد و نظام نامۀ اداری برای کتابخانه نوشت و بعداً مجلهای به نام «الکمال» بر وزن «الهلال» عربی به فارسی منتشر کرد که لقب او را هم بدان اعتبار، البدایعنگار گذاشته بودند. بدایعنگار بر علوم ادبی و عربی مسلط و اشعارعربی او را بر اشعار فارسیاش ترجیح میدهند. وی چند کتاب در معانی و بیان، منظومهای به نام شمسالشموس در جغرافیا و تاریخ، منظومهای به نام منتظم احمدی، منظومۀ منتظم ناصری، لباس تقوی، البدایع و… را نگاشته است [۶[
از بدایع نگار آثار تألیفی متعددی به جا مانده از جمله؛ کتاب لباس تقوی که منظومهای در ۵۱ بیت، به عربی دربارۀ حدیث کسا است. این کتاب در سال۱۳۲۲ق. در مشهد منتشر شده است. همچنین اثر دیگر او با عنوان تاریخنامۀ ادبی، حاوی اشعاری منتخب از شاهنامه، در سال۱۳۳۱ق در مشهد چاپ شد. مطلعالشموس نیز نام منظومهای فارسی در علم جغرافیاست که در سال۱۳۳۱ق. وارد بازار نشر شد و کتاب لزوم حجاب، رسالهای دربارۀ حجاب زنان شامل چهار موضوع در نتایج حجاب و عواقب بیحجابی، در سال۱۳۳۲ق در مشهد چاپ و منتشر شده است.
علاوه بر آثار فوق کتاب های منتظم احمدی، رسالهای منظوم در تاریخ وقایع عمدۀ اسلامی و بدایع بدایعالاشعار، کتابی در شرح قصیدۀ صنایعالاسحار فی بدایعالاشعار قوامی گنجوی، مشتمل بر ۱۰۹ آرایۀ ادبی و کتابهایی چون عزمات خیریه و صدقات نیریه (نامه آب زندگانی)، همایوننامه، مثنوی در ۷۲بیت، ترجمۀ تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان، بیانالمعانی، ازهارالربیع، شرحی بر کتاب بدیعیه از تألیفات پدرش از دیگرآثار بدایع نگار به شمار می روند.[۷]
بدایع نگار در ۲۲ذیقعدۀ ۱۳۴۳/۱۳۰۵ش. در مشهد درگذشت و در دارالضیافۀ آستانه، به خاک سپرده شد.[۸]
مجله الکمال
یکی از اقدامات قابل توجه فضلا… آل داود انتشار یکی از اولین مجلات مشهد است. وی در ۹ ذیالحجه الحرام ۱۳۳۸ق/۱۲۹۹ش مجلۀ الکمال را در مشهد تأسیس کرد. به قولی الکمال در برابر الهلال نوشته جرجی زیدان بود.[۹] این مجله را میتوان نخستین نشریه دینی مشهد بهشمار آورد که در آن علاوهبر مطالب دینی، مقالاتی در موضوعات اخلاقی، تاریخی و ادبی نیز درج میشده است.
شمارۀ اول مجله «الکمال» در۳۲ صفحه چاپ و از شمارۀ ۹، محل ادارۀ آن به سرای ملک کتابخانۀ علمیۀ ناصری منتقل شد.
ظاهراً در سال اول ۹ شماره بیشتر منتشر نشده و در شماره دوم که تاریخ انتشار آن ۱۷ میزان ۱۲۹۹ مطابق محرمالحرام ۱۳۳۹است، علاوهبر بدایعنگار، شیخ علیاکبر خراسانی، محمدحسن هروی، تجلی سبزواری و… اشعار یا مطالبی در آن نوشتهاند.
شمارۀ دوم مجله بهعلت تقارن با ایام عاشورا ۱۲ روز با تأخیر منتشر شد. در شمارۀ ۹ مجله که علاوهبر مقالههای دینی، اخبار را نیز در بر میگرفت، مطالبی چون «خادم کیست؟» ؛ «صورت مجلس اصلاح امور آستان قدس»؛ اخبار «انتصاب تولیت» و خبر «افتتاح مجلس ملی» درج شده است.[۱۰[
انگیزۀ تأسیس مجلۀ الکمال در شماره اول از سال دوم چنین ذکر شده است: «مجلۀ الکمال را نظر به جاروبکشی آستان قدس و غلامی دربار امامت دایر ساختیم تا شبهات و ضلالات را از دلهای مسلمین به آیات و براهین جاروب نماییم». همچنین، شخصی به نام ضیاءالسلام خراسانی در نامهای که در مجله نیز چاپ شد، دربارۀ آن چنین نوشت: خدا را شکر که… یک مجله اسلامی… مانند الکمال… سرمشقی… میباشد…. مجلهای که حضرت مستطاب حجتالاسلام آقای حاج فاضل مجتهد دامت برکاته به ترویج آن امر شرعی فرمودهاند، این جانب حق ندارد که به توصیف آن پردازد [۱۱] در سال سوم انتشار مجله، بدایعنگار طی نامهای به وزارت معارف، ضمن شرح ضرورت انتشار مجله و ناتوانی مالی برای ادامه انتشار آن نوشت: «توانایی دیگر ندارد که باز بتواند سال سوم مجله را تجدید نماید. لهذا ناچار به حضور مبارک عریضهنگار شد و مستدعی است به نام اسلامیت و احترام ناحیه اقدس امامت، برای مجلۀ الکمال که تحت نظر حجج اسلامیۀ ارض اقدس از یک اساس محکم علمی نگاشته میشود، ماهی پنجاهتومان اعانه از محل معارف خراسان حواله فرمایید که لااقل کفایت نصف مخارج مجله را بنماید» [۱۲]
پیشنهاد وقف مطبوعات
بدایع نگار نخستین کسی است که مجله الکمال را وقف کرد. مشکلات اقتصادی انتشار مجله و علاقۀ بدایعنگار در جلب خوانندگان بیشتر، بهویژه در بین طلاب، باعث شد تا پیشنهاد وقف مطبوعات را طرح کند. وی در شمارۀ فوقالعادۀ مجله، برای اولینبار پیشنهاد وقف را با چنین عبارتی مطرح کرده است: «نظر به احتیاجی که عالم اسلامی خاصه محیط مشهد مقدس به اینگونه مطبوعات دارد، آنان که سواد خواندن الکمال را ندارند، ممکن است شرکت در ثواب نموده، این مجله را مشترک شوند و بر اهالی استحقاق به اختیار خود وقف نمایند». برای اولین بار در تاریخ مطبوعات ایران این مجله به صورت وقف درآمد بر این اساس، در شمارۀ سوم از سال دوم، شرحی بهعنوان اعلان چاپ شد، مبنی بر این که ۱۰ نمره از شماره سوم مجله را العبد ضیاءالاسلام بر طالبین وقف نموده و برای استفاده در چهار محل (مدارس میرزا جعفر، فاضلیه، ابدالخان و نواب) قرار داده است که مردم آن ها را برای یک شب گرفته و پس از استفاده مسترد نمایند [۱۳]
منابع
[۱]. نامها و نامهها روایتی از روزنامهها و روزنامه نگاران خراسان در دوره قاجار. تهران: ایوار. ۱۳۸۳، ص۴۲
[۲].روزنامه و روزنامه نگاری در خراسان. حسین الهی. مشهد: دانشگاه فردوسی. ۱۳۷۸، ص۱۱۱
[۳].بلند آفتاب خراسان: یادنامه محمد تقی ملک الشعرا بهار. محمد گلبن. تهران: رسانش. ۱۳۸۳، ص۳۰۵
[۴]صد سال شعر خراسان. علی اکبر گلشن آزادی؛ به کوشش احمد کمالپور “کمال”. مشهد: آستان قدس رضوی، مرکز آفرینش های هنری، ۱۳۷۳، ص۳۵
[۵].سفرنامه خراسان و کرمان. غلامحسین افضلالملک. به اهتمام قدرت ا… روشنی زعفرانلو. تهران: توس.بی تا، ص۹۱
[۶]. فرهنگ نام آوران خراسان. محمد جعفر یاحقی مشهد: به نشر. ۱۳۸۲، ص۶۰
[۷]. فضلا… بدایعنگار. جعفر شجاعکیهانی. دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. جلد۱۱. تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی. ۱۳۸۱، ص۵۰۹
[۸]. نامها و نامهها روایتی از روزنامهها و روزنامه نگاران خراسان در دوره قاجار. ستار شهوازی. تهران: ایوار. ۱۳۸۳، ص۴۲
[۹] سالک سبزواری. سید حسن امین. مجله وحید. شماره ۲۵۰ و ۲۵۱، ص۵۲
[۱۰]. مجله الکمال. شماره ۹، ص ۱۷ و ۲۴
[۱۱]مجله الکمال. سال دوم. شماره ۳، ص ۳۲
[۱۲]. نامها و نامهها روایتی از روزنامهها و روزنامه نگاران خراسان در دوره قاجار، ص۴۰
[۱۳]. فضلا… بدایعنگار، پیشگام در وقف مطبوعات. علی نجف زاده. پژوهشنامه مطالعات اسنادی و آرشیوی. زمستان ۱۳۹۱، سال اول – شماره ۱
منبع:
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/newspaper/BlockPrint/207183
(۵۸۵)
کتاب «شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد»
شناخت فرهنگ رضوی در گرو شناختی دقیق از مسائل مختلف مربوط به خراسان است. بسیاری از این وقایع به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آستان قدس رضوی ارتباط می یابد. آنچه در ادامه می آید گزارشی کوتاه از یک کتاب در تاریخ شهر مشهد است. |
نویسنده کتاب مطرح کرد: «شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد» حاوی نگاه نکتهبین به بخشی از اجتماع
فرهنگی و هنری»
نویسنده کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد با بیان اینکه توجه به اولینهای شهر مشهد، نگاه نکتهبین به بخشی از اجتماع است، خاطرنشان کرد: این نگاه با ایجاد موسسات و یا کارهای زیربنایی و جدید نقش موثری در ابعاد مدنی اجتماع داشتهاند.
غلامرضا آذری خاکستر در گفتوگو با ایسنا، منطقه خراسان، با بیان اینکه ازاینرو شناخت و معرفی این گروه و یا این موسسات و دیگر مواردی که در موضوع اولینها قابل بررسی است، میتواند گوشهای از تاریخ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و صنعتی مشهد را نمایان سازد، اظهار کرد: پژوهش در موضوع اولینهای شهر مشهد میتواند گامی مهم در جهت شناساندن هویت شهر مذهبی مشهد باشد. برای مردم مهم است بدانند اولینهای شهر مشهد چه کسانی هستند و چگونه شکل گرفتهاند. مسالهای که در ارتباط با اول و اولین وجود دارد، تفاوت این دو مفهوم است. در واقع این پژوهش درصدد معرفی نفرات اول نیست، بلکه به معرفی اولینها میپردازد.
وی ادامه داد: اولینها همیشه اولین میمانند ولی اول بودن مقطعی و زودگذر است. این تفاوتها موجب شده است تا پیرامون اولینها کتابها و تحقیقات مستقلی انجام شود.
آذری خاکستر تاکید کرد: اولینهای هر شهر تاثیراتی در ساختار مدنی آن جامعه هم دارند. به طوری که این تاثیرات برخی مواقع موجب تحولی عظیم شده است. در هر جامعهای نخبگان نقش موثری در تغییر و تحولات دارند و گاهی این نخبگان جزو اولینها محسوب میشوند.
نویسنده کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد اضافه کرد: به هر حال وقتی صحبت از اولینها میشود، بیشتر جنبههای ارزشی این موضوع مد نظر است و همیشه «اول بودن» یا مساله اولین، نوعی رقابت مثبت را در ذهن تداعی میکند.
وی با اشاره به تفاوت دیدگاهها در مورد مفهوم اول بودن، عنوان کرد: نگاه جوامع به اولینها متفاوت است. بعضی مواقع اولینها مشکلاتی داشتهاند و مسایل فراوانی را تحمل کردهاند؛ به ویژه اگر این اولین بودن در زمینه تکنولوژی یا صنعت باشد، این مساله بیشتر قابل تامل و بررسی است.
نویسنده کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد با اشاره به نگارش این کتاب و موضوعات برجسته آن گفت: کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد درصدد است تا به شناسایی شماری از رویدادها و اشخاصی که نقشی در مسائل و تحولات جدید داشتهاند، بپردازد.
آذر خاکستر افزود: با توجه به اینکه تقریبا تحولات صورت گرفته در جامعه مشهد از اواخر دوره قاجار بوده است، بنابراین محدوده زمانی کتاب بیشتر از اواخر دوره قاجار تا پیش از سال ۱۳۵۷ را دربر میگیرد. البته موارد متعددی نیز پیش و پس از محدوده زمانی یاد شده مورد بررسی قرار گرفتهاند.
وی با بیان اینکه باید اذعان کرد این کتاب فقط بخشی از اولینهای شهر مشهد را شامل میشود، اظهار کرد: بسیاری از موضوعات وجود دارد که فرصت معرفی آنها در این کتاب مهیا نشد. همچنین بیشتر تلاش شده تا به مسائل فرهنگی پرداخته شود زیرا تمام تحولات، در بستر مسائل علمی و فرهنگی نضج میگیرند.
این نویسنده مشهدی بیان کرد: مطالب کتاب در ۱۵ فصل تدوین و نگارش شده است. در فصل اول به مسائل آموزشی و فرهنگی در محورهایی چون تاسیس اولین مدارس پرداخته شده است. فصل دوم کتاب اختصاص به اولینهای دانشگاه و در فصل سوم در زمینه اولینهای مطبوعات مشهد مطالبی نوشته شده است.
آذری خاکستر ادامه داد: اولینهای رادیو، سینما، پزشکی، دولتهای بیگانه، امور ورزشی و انقلاب اسلامی مطالب بخشهای چهارم تا دهم تشکیل میدهند. همچنین عملکرد شهرداری در زمینه اولینها، حرم مطهر، امکانات شهری، و صنعت دیگر فصول کتاب تشکیل میدهند. در فصل پانزدهم تعدادی از اولینهای شهر مشهد در موضوعات متنوع تنظیم و نگارش شده است.
نویسنده کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد تاکید کرد: در واقع کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد تلاشی اندک در جهت تقدیر ازنخستین کسانی است که در راه مدنیت و توسعه شهر مشهد قدمهایی برداشتهاند.
کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد توسط انتشارات مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر مشهد در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه در ۳۶۵ صفحه مصور و با قیمت ۲۵ هزار تومان در شهریور ماه ۱۳۹۵ منتشر شد.
منبع:
http://khorasan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=98645
(۵۸۶)
درباره کتاب «شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد»
شناخت فرهنگ رضوی در گرو شناختی دقیق از مسائل مختلف مربوط به خراسان است. بسیاری از این وقایع به صورت مستقیم و غیر مستقیم به آستان قدس رضوی ارتباط می یابد. آنچه در ادامه می آید گزارشی کوتاه درباره یک کتاب در تاریخ شهر مشهد است. |
شیخمحمدعلی مدیر بعداز انحلال مدرسه همت، در سال۱۳۱۵ق یک باب مدرسه چهارکلاسه به نام مدرسه «گندمآباد» در محله گندمآباد تأسیس کرد.
مدرسه همت۱۳۱۸ق شعبهای از مدرسه شیخمحمدعلی مدیر بود که پیشاز این در محله گندمآباد احداث شده بود. این مدرسه در منزل میرزاجعفر و جنب مسجد گوهرشاد قرار داشت. مدرسه دارای ششکلاس کامل ابتدایی بود. ملکالحکما در سرگذشتنامه خود آورده است: «دو سال قبلاز آنکه دولت مشروطه شود در ارض اقدس سه باب مدرسه ابتدایی به طرز جدید، از قرار پروگرام وزارت جلیله علوم به نام مدرسه مظفریه و همت و ادب تأسیس نمودم.»
به نقل از کتاب «مشهد در آغاز قرن ۱۴خورشیدی» نیز اولین مدرسهای که در مشهد بهطرز جدید تأسیس یافته، همین مدرسه همت است اما در سال۱۳۱۹هق و توسط مرحوم ادیبالممالک، مدیر روزنامه ادب تأسیس شده است. آنجا آمده که وی مجلسی برای امتحان شاگردان مدرسه مزبور تشکیل داد و عموم طبقات را دعوت نمود. محل این مدرسه در بازارچه عیدگاه، تیمچه سرپوشیده بوده است. مؤلفان این کتاب از نخستین مدارس دولتی در شهر مشهد نیز چنین یاد کردهاند: «نخستین مدرسه دولتی به نام احمدی در سال ۱۲۹۶ش تأسیس شده است. این دبستان پسرانه و بهصورت رایگان (دولتی) بوده است.»
نخستین کودکستان
نخستین کودکستان را در مشهد، خانم ثریا مهاجر به نام «کودکستان ثریا» تأسیس کرد. او که فردی تحصیلکرده در خارج و آشنا به مسائل تعلیم و تربیت جدید بود و در این زمینه تخصص داشت، در سال ۱۳۰۹ش اقدام به راهاندازی کودکستان نمود. بهتدریج عمل و فعالیت وی مورد استقبال و توجه مسئولان اداره معارف واقع شد و در سال ۱۳۱۳ش، امتیاز کودکستان به وی اعطا شد و از آن پس، زیر نظر اداره معارف به فعالیت آموزشی خود ادامه داد.
کودکانی که در این مؤسسه پذیرفته میشدند، باید بین چهار تا ششسال سن میداشتند. کودکان این کودکستان، تیرماه۱۳۱۱، طی برنامهای که به تلاش مدیر آن ترتیب داده شده بود، در حضور مسئولان حرکات نمایشیای را که آموخته بودند به معرض اجرا گذاشتند. این برنامه به این دلیل تهیه شد تا کودکستان روند پیشرفت کارش را برای مسئولان روشن کند.
در سال۱۳۱۵ نیز در سفر وزیر معارف به خراسان، از او توسعه فضاهای فرهنگی خواسته شد که درنتیجه پساز مدتی، بودجهای برای ایجاد یک کودکستان مختلط در مشهد، درکنار سایر بودجهها مورد تصویب وزارت معارف قرار گرفت.
در اردبیهشت۱۳۱۶ش خانم مهاجر هنوز مسئولیت این کودکستان را برعهده داشت و در پنجمین کنفرانس عمومی انجمن نطق و مناظره دانشسرای شاهدخت، درمورد کودکستان و اهمیت آن در تربیت کودکان سخن گفت.
کودکستان شاهدخت از دیگر کودکستانهای قدیمی مشهد است که در سال۱۳۲۰ش در خیابان جم، دایر بوده و زیرنظر اداره فرهنگ خراسان اداره میشده است؛ چنانکه در برخی از اسناد به این کودکستان در خیابان جم اشاره شده است.
نخستین نشریه زنان خراسان
مشهد ازجمله شهرهایی است که اولین نشریه بانوان خراسان در آن انتشار یافت. اولین شماره مجله جهان زنان، ویژه بانوان، در تاریخ ۱۵اردبیهشت۱۲۹۹ در مشهد منتشر و در مطبعه طوس چاپ شد. مؤسس و صاحبامتیاز این مجله، فرخ دینپارسا و همسرش بانو فرخ آفاق پارسا، مدیر مسئول آن بود.
ترتیب انتشار مجله جهان زنان ماهانه بود و در ۲۴صفحه قطع کوچک منتشر میشد. دفتر مجله در بازارچه سراب قرار داشت و بهای تکشماره آن دو قران تعیین شده بود. مندرجات جهان زنان که ویژه بانوان خراسان انتشار مییافت، بیشتر مربوط به امور بانوان، تربیت اطفال، آشپزی، شیرینیپزی، مقام زن، معرفی زنان نامی و… بوده است. فخر آفاق پارسا در خاطراتش میگوید: «به تشویق شوهرم دست به کار انتشار مجلهای مخصوص زنان شدم و ازآنجاییکه تحصیلات عالیه نداشتم، فرخ دین پارسا مرا یاری کرد تا مقاله و داستاننویسی را دنبال کنم.»
فخر آفاق پارسا همچنین نخستین زن روزنامهنگار است که به مجازات توقیف نشریه و تبعید، محکوم شد.
نخستین ایستگاه هواشناسی
برای نخستینبار در مشهد، کنسولگری انگلیس اقدام به نصب دستگاههای هواشناسی کرده است. ورود این دستگاهها در زمان سرکنسولگری سرپرسی سایکس (۱۹۰۶-۱۹۱۴م) بوده است. به نوشته آنتونی وین، هنگامیکه سایکس، محمولهای سری از انواع آلات و ادوات را به کنسولگری برد، سوءظن اهالی مشهد را برانگیخت. افکار عمومی به دو بخش تقسیم شده است که آیا ما درصدد ایجاد تلگراف بیسیم هستیم یا اینکه بمب وارد کردهایم. این ادوات درواقع مربوطبه هواشناسی بود ولی اعضای ملیگرای انجمن ایالتی، وقتی خیالشان راحت شد که برای بازرسی آنها دعوت شدند. هنگامیکه بدگمانی این گروه جوان برطرف شد، بیدرنگ با سایکس گرم گرفتند.
همچنین در نامهای که مهندس علایی، رئیس کارخانه قند آبکوه یازدهم اسفندماه۱۳۱۵به ژنرال قنسول دولت فخیمه بریتانیای کبیر نوشته به موضوع هواشناسی اشاره کرده است: نظر به اینکه کارخانه قند آبکوه در پاییز شروع به کار خواهد نمود و متأسفانه بهواسطه بدعت تأسیس، اطلاعات محققی از وضعیت جوی مشهد در دست ندارد و به قرار اطلاع حاصله در آن ژنرال قنسولگری مفخم، دستگاه معرفه جوی موجود میباشد، هرگاه موافقت فرمایید، صورتی از تغییرات جوی پنجساله اخیر به این کارخانه ارسال شود، موجب کمال امتنان خواهد شد. قنسول انگلیس در مشهد در پاسخ به نامه رئیس کارخانه قند آبکوه نوشته است: در جواب نامه شماره۲۴۵۰ مورخه ۱۱اسفند۱۳۱۵ جنابعالی، محترماً اظهار میدارد چنانچه سواد وضعیت جوی پنجسال گذشته مشهد را خواسته باشید، دوستدار حاضر است تقدیم نماید. بهتر است یکنفر را بفرستید تا سواد اوضاع لازمه را از دفترچههای جوی این ژنرال قنسولگری بردارد.
ویس قنسول دولت انگلیس مشهد. بیست سال بعد، روزنامه خراسان دراینخصوص آورده است:
ازطرف بنگاه مستقل آبیاری، یک دستگاه هواشناسی تهیه و جهت استفاده به مشهد حمل و قریباً دستگاه مزبور در محل کارخانه قند آبکوه نصب و مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین این روزنامه در تاریخ ۲۷آبان۱۳۳۵ در مقالهای به قلم سیداحمد خراسانی، خطاب به آقای جعفری استاندار خراسان به لزوم بهرهگیری از دستگاههای هواشناسی در مشهد پرداخته است: «… زائران با هوای مشهد آشنا نیستند، از خانه با لباس سبک به حرم میروند. از حرم که بیرون میآیند، میبینند هوا طوفانی و سرد است، تا خانه کارشان ساخته است. هوای مشهد خودی و بیگانه سرش نمیشود. با خودی هم همینجور است. ما هم که با هوای مشهد آشناییم از او دل خوشی نداریم. با ماها هم بسیار بیمهری میکند. آدم که نمیتواند از خانه لباسهای چهارفصلش را بردارد…». ظاهراً این مقاله موردتوجه استاندار واقع شده و وی بهمنظور پیشبینی وضع هوای مشهد مقرر داشته که شهرداری یا اداره کشاورزی به خرید یک دستگاه هواشناسی اقدام کند.
گفتگو با آذری خاکستر، مولف کتاب «شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد»: حسین بیات
اولینها برای مردم مهم هستند
پژوهش در موضوع اولینهای شهر مشهد میتواند گامی مهم باشد برای شناساندن هویت این شهر مذهبی. برای عموم مردم مهم است که بدانند اولینهای شهرشان چه کسانی هستند و چگونه شکل گرفتهاند. مسئلهای که در ارتباط با اول و اولین وجود دارد، تفاوت این دو مفهوم است. درواقع این پژوهش درصدد معرفی نفرات اول نیست؛ بلکه به معرفی اولینها میپردازد؛ زیرا اولینها همیشه اولین میمانند ولی اولبودن مقطعی و زودگذر است. این تفاوتها موجب شده است تا درباره اولینها، کتابها و تحقیقات مستقلی انجام شود. اولینهای هر شهر، تأثیراتی در ساختار مدنی آن جامعه هم دارند؛ بهطوریکه این تأثیرات برخی مواقع موجب تحولی عظیم شده است. در هر جامعهای، نخبگان نقش مؤثری در تغییر و تحولات دارند و گاهی این نخبگان جزو اولینها محسوب میشوند. بههرحال وقتی صحبت از اولینها میشود، بیشتر جنبههای ارزشی این موضوع مدنظر است و همیشه «اولبودن» یا مسئله اولین، نوعی رقابت مثبت را در ذهن تداعی میکند.
اولینها در ساختار مدنی جامعه نقش دارند
نگاه جوامع به اولینها متفاوت است. گاهی اولینها مشکلات فراوانی را تحمل کردهاند؛ بهویژه اگر این اولینبودن درزمینه تکنولوژی یا صنعت باشد، این مسئله بیشتر قابل تأمل و بررسی است.
توجهبه اولینهای شهر مشهد، درواقع نگاهی نکتهبین به بخشی از اجتماع است که با ایجاد مؤسسات یا کارهای زیربنایی و جدید، نقش موثری در ابعاد مدنی اجتماع داشتهاند. ازاینرو، شناخت و معرفی این گروه یا این مؤسسات و دیگر مواردی که در موضوع اولینها قابل بررسی است، میتواند گوشهای از تاریخ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و صنعتی مشهد را نمایان سازد. کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد درصدد است تا به شناسایی شماری از رویدادها و اشخاصی بپردازد که نقشی در مسائل و تحولات جدید داشتهاند. باتوجهبه اینکه تقریبا تحولات صورتگرفته در جامعه مشهد از اواخر دوره قاجار بوده است، محدوده زمانی کتاب بیشتر از اواخر دوره قاجار تا پیش از سال۱۳۵۷ را دربرمیگیرد. البته موارد متعددی نیز پیش و پساز محدوده زمانی یادشده بررسی شده است.
تقدیر از نخستینها
این کتاب فقط بخشی از اولینهای شهر مشهد را شامل میشود و بسیاری از موضوعات هستند که فرصت معرفی آنها در این کتاب مهیا نشد. همچنین بیشتر تلاش شده تا به مسائل فرهنگی پرداخته شود زیرا تمام تحولات، در بستر مسائل علمی و فرهنگی نضج میگیرند. مطالب کتاب در ۱۵ فصل تدوین و نگارش شده است. در فصل اول به مسائل آموزشی و فرهنگی در محورهایی چون تأسیس اولین مدارس پرداخته شده است. فصل دوم کتاب اختصاص به اولینهای دانشگاه دارد و در فصل سوم درزمینه اولینهای مطبوعات مشهد مطالبی نوشته شده است. اولینهای رادیو، سینما، پزشکی، دولتهای بیگانه، امور ورزشی و انقلاب اسلامی مطالب بخشهای چهارم تا دهم را تشکیل میدهند. همچنین عملکرد شهرداری درزمینه اولینها، حرم مطهر، امکانات شهری و صنعت، دیگر فصول کتاب هستند. در فصل پانزدهم، تعدادی از اولینهای شهر مشهد در موضوعات متنوع تنظیم و نگارش شده است. کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد تلاشی اندک در جهت تقدیر از نخستین کسانی است که در راه مدنیت و توسعه شهر مشهد قدمهایی برداشتهاند.
منبع:
http://shahraraonline.com/news/68980
شناسایی اولینهای شهر مشهد با استفاده از خاطرات و تاریخ شفاهی
در این زمینه، کتاب «شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد» تألیف غلامرضا آذری خاکستر، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر مشهد با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه در ۳۶۵ صفحه مصور و با قیمت ۲۵۰۰۰ تومان در شهریورماه ۱۳۹۵ منتشر شد. پژوهش در ارتباط با اولینهای مشهد طی سالها مصاحبه تاریخ شفاهی با رجال و شخصیتها همواره موردتوجه مؤلف بوده است. کار نگارش کتاب از آبان ۱۳۸۹ شروع شد و پس از دو سال در زمستان ۱۳۹۱ به پایان رسید. در این کتاب از بیش از ۹۰ قطعه عکس، ۲۰۰۰ برگ سند و حدود ۳۰ مصاحبه تاریخ شفاهی استفاده شده است.
منابع مطالعاتی مورد استفاده در این پژوهش را میتوان چنین تقسیمبندی کرد:
الف. کتابها: هرچند مبحث اولینهای مشهد موضوعی جدید است، اما از لابهلای کتابهای مختلف میتوان به زندگینامه برخی از اشخاص که در زمره اولینها محسوب میشوند، دستیافت.
ب. خاطرات و مدارک تاریخ شفاهی: تاریخ شفاهی عبارت است از شیوه یا روشی که پژوهشگر با استفاده از ابزار صوتی یا تصویری به سراغ رجال، شخصیتها یا شاهدان عینی وقایع میرود و با ضبط خاطرات آنها به بررسی وقایع گوناگون جامعه میپردازد. اهمیت تاریخ شفاهی بهاینعلت است که در این شیوه، مصاحبهکننده با استفاده از اسناد و مدارکی که به دست میآورد، به برخی نکات مبهم تاریخی دست مییابد که حتی در اسناد کتبی هم به آنها اشاره نشده است. در حال حاضر بسیاری از تحقیقات تاریخ معاصر را میتوان از طریق تاریخ شفاهی انجام داد. در کتاب حاضر نیز مصاحبهها بخش قابل توجهی از این پژوهش را تشکیل میدهند و اهمیت منابع شفاهی باعث شده است تا در ارتباط با اولینها، با یک پیشزمینه به پژوهش پرداخته شود.
ج. اسناد: استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی به حصول اطمینان پژوهشگر از ثبت وقایع و تحولاتی که در گذشته به وقوع پیوسته، کمک میکند. مکاتبات اداری، بخشنامهها، آگهیها و… بخشی از اسنادیاند که پژوهشگر میتواند با اتکا به آنها به تحلیل مسائل مختلف بپردازد. بسیاری از مطالب کتاب حاضر با تکیه بر اسناد بایگانیهای مختلف نگارش شده است. هرچند در دسترسی به بخش عمدهای از اسناد مشکلات و بعضاً مخالفتهایی وجود داشت، با اینحال دسترسی به گنجینه عظیم اسناد و مدارک آرشیوی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی تا حدودی این نقیصه را رفع نمود.
بهطورکلی اسناد نقش محوری و اصلی در شناسایی اولینها دارند و موجب قاطعیت در اظهارنظر نهایی در خصوص اولینها خواهد شد. برای مثال، استفاد از اسناد بایگانی کارخانه قند آبکوه بهعنوان نخستین کارخانه قند شرق کشور، این امکان را بهوجود آورد تا شرایط اقتصادی- اجتماعی سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۳۰ مشهد مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین دسترسی به اسناد و مدارک بزرگترین و نخستین کارخانه نخریسی و نساجی خراسان موجب شناسایی برخی از اولینهای ثبت شده در اسناد و مدارک آن کارخانه گردید.
بخشی از مطالب این پژوهش نیز براساس اسناد شخصی و خانوادگی تنظیم شده است. هرچند شناسایی تعدادی زیادی از خانوادههای مورد نظر با دشواریهایی همراه بود و برخی نیز بهدلیل عدم اعتماد، از ارائه اسناد و مدارک خوداری میکردند، اما اسناد شخصی برخی از اولینها در این کتاب منعکس شده است.
د. عکس: تصاویر و عکسها از جمله منابع بصری و بعضاً خبری و تحلیلی درپژوهشهای معاصرند. عامه مردم به گونهای با عکس در ارتباطند و با مراجعه به آلبوم تصاویر به مرور خاطرات پیشین خود میپردازند. در این کتاب با استفاده از بیش از ۹۰ عکس که شمار زیادی از آنها تاکنون منتشر نشده، کوشش شده است، خواننده بهصورت بصری با افراد یا موضوعهای مورد نظر آشنا شود.
ح. روزنامهها: روزنامه به عنوان رسانهای که انعکاس دهنده اخبار و تحولات یک شهر است، نقش مؤثری در ثبت رویدادها دارد. بنابراین، مطالب مندرج در نشریات میتواند در تحقیقات تاریخ معاصر کاربرد مهمی داشته باشد. استناد به مطالب روزنامهها میتواند به پژوهشگر کمک کند تا برای توضیح شرایط هر دورهای بیشترین بهره را ببرد. در ارتباط با اولینهای مشهد، روزنامهها میتوانند بیشترین مطالب را ارائه کنند، زیرا گاهی تیتر یک خبر میتواند به یک موضوع اشاره نماید که بیارتباط با اولینها نبوده است. از اینرو، کوشش شده، علیرغم نیاز به صرف وقت زیاد، با بررسی و مرور اغلب روزنامههای شهر مشهد تا اواخر دهه سی، تحولات شهر مشهد شناسایی گردد. روزنامههای ادب، آفتاب شرق، طوس، خراسان، بهار، قدس، شهامت و شهرآرا از جمله نشریاتی بودهاند که درکتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد بیشترین استناد را داشتهاند.
و. وبگاهها: امروزه سایتها و وبگاهها هم میتوانند به عنوان یک مأخذ در تحقیقات به شمار آیند؛ زیرا درحالحاضر بسیاری از مجلات، روزنامهها، فرهنگها، دایرهالمعارفها و حتی کتابها از مجاری وب در اختیار کاربران قرار میگیرند. درتعدادی از مدخلهای این پژوهش از این منابع بهره گرفته شده است. بااینحال، اگر نگاهی آسیبشناسانه به مطالب خروجی از سایتها یا وبلاگها داشته باشیم، در برخی از موارد مطالب منتشر شده، چندان مستند نیستند و فقط پژوهشگر میتواند از آن بهعنوان سرآغازی برای پژوهش استفاده نماید و رسیدن به نتایج کامل را در منابع مکتوب یا کتابخانهای جستوجو کند.
کتاب شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد درصدد است تا به شناسایی شماری از رویدادها و اشخاصی که نقشی در مسائل و تحولات جدید داشتهاند، بپردازد. با توجه به اینکه تقریباً تحولات صورت گرفته در جامعه مشهد از اواخر دوره قاجار بوده است، بنابراین محدوده زمانی کتاب بیشتر از اواخر دوره قاجار تا پیش از سال ۱۳۵۷ را دربر میگیرد. البته موارد متعددی نیز پیش و پس از محدوده زمانی یاد شده مورد بررسی قرار گرفتهاند. باید اذعان نمود که این کتاب فقط بخشی از اولینهای شهر مشهد را شامل میشود و بسیاری از موضوعات وجود دارند که فرصت معرفی آنها در این کتاب مهیا نشد. همچنین بیشتر تلاش شده تا به مسائل فرهنگی پرداخته شود، زیرا تمام تحولات، در بستر مسائل علمی و فرهنگی نضج میگیرند.
مطالب کتاب در پانزده فصل تدوین و نگارش شده و به چنین سرفصلهایی میپردازد: مسائل آموزشی و فرهنگی در محورهایی چون مکتبخانه، اولین مدرسه پسرانه، اولین رئیس معارف مشهد، اولین امتحان کلاس ششم در مشهد، اولین مدرسه دخترانه، اولین دبیرستان مشهد، کلاس اکابر، کودکستان، دانشسرای مشهد، مدرسه شبانه، اولین هنرستان، اولین آموزشگاه شبانه بانوان و…، اولینهای دانشگاه و مواردی همچون، اولین آموزشگاه عالی بهداشت، اولین فارغالتحصیلان آموزشگاه عالی بهداشت، اولین دانشگاه، اولین رئیس دانشکده پزشکی، اولین رؤسای دانشکدههای دانشگاه فردوسی مشهد و…، اولینهای مطبوعات مشهد و مطالبی مانند اولین روزنامه مشهد، اولین کاریکاتورمطبوعات ایران، نخستین روزنامه فکاهی مصور مشهد، اولین نشریه شهرداری مشهد، نخستین نشریه زنان خراسان، اولین مجله دینی مشهد و…، اولینهای رادیو از جمله رادیو لشکر خراسان، اولین گوینده مذهبی رادیو لشکر مشهد، اولین برنامه کودک رادیو، اولین برنامه تربیت بدنی در رادیو، اولین برنامه رادیویی کردی و…، سینما، پزشکی، دولتهای بیگانه، امور ورزشی، انقلاب اسلامی، عملکرد شهرداری در زمینه اولینها، حرم مطهر، امکانات شهری، صنعت و تعدادی از اولینهای شهر مشهد در موضوعهای متنوع.
منبع:
http://www.oral-history.ir/?page=post&id=6571
(۵۸۷)
فرمان ناصرالدین شاه به میرزا هاشم مجتهد «مشهد» در سال ۱۲۶۵ق.
رسول جعفریان
رابطه قدرت های سیاسی با آستان قدس رضوی یکی از مسائل مهم مرتبط با این نهاد بوده است. آنچه در ادامه می آید، یک سند تاریخی در این زمینه متعلق به دوره قاجار است. |
فرمان زیر از سوی ناصرالدین شاه خطاب به مجتهد وقت مشهد «حاجی میرزا هاشم مجتهد» در باره درخواست وی برای دیدار با سلطان مراد میرزا مشهور به حسام السلطنه است که پس از انجام اقداماتی در سبزوار راهی مشهد شده است. شاه با تواضع از وی می خواهد لطف کرده، به دیدار عم او برود، و هر آنچه را لازم می داند در باره اصلاح امور ارض اقدس، به او بگوید. هدف تأمین رفاه مردم و اجرای رسوم عدل به صورت کامل برای مردم است.
از تعارفات این نامه یا فرمان که بگذاریم، به نظر می رسد نامه مهمی است که البته اگر سال۱۲۶۵ ق صادر شده باشد، در جوانی ناصرالدین شاه، و در دومین سال سلطنت اوست. سلطان مراد میرزای حسام السلطنه فرزند عباس میرزا است که سالها امارت خراسان را داشت و در جنگ هرات نیز فرماندهی نیروهای دولتی را داشت و پیروزی هایی کسب کرد که با فشار انگلیسی ها در جنوب، مجبور به واگذاری آن ناحیه شد.
نامه زیر، سندی است که نشان می دهد در این دوره، ارتباط دولت، و شخص اول مملکت، با علما چگونه بوده و شاه با عالم آن شهر با چه ادبیاتی سخن می گفته است. در حقیقت این ترکیب قدرت سیاسی و دینی در دوره قاجاری است که تا به امروز در ایران حفظ شده و پیش از آن نیز، بیش از هزار سال و بسا از پیش از اسلام به همین طریق بوده است. علما غالبا به نوعی زبان مردم بوده اند و تاکید شاه در این نامه چنان است که این ملاقات می تواند و لازم است به گونه ای باشد که مراحم ملوکانه، شامل حال تمامی مردم باشد و این کار بر ترتیبی که در این فرمان آمده، از طریق تماس امیر خراسان با عالم و مجتهد شهر تأمین می شود.
متن فرمان ناصرالدین شاه به حاجی میرزا هاشم مجتهد مشهد
همواره وجود عاقبت محمود جناب افادت مآب افاضت انتساب؛ معالی و محامد آداب، عوارف و معارف انتساب، زبده العلماء المحققین، عمده الفضلاء المدققین، فخر الحاج و المتعمرین حاجی میرزا هاشم مجتهد زید فضله، مدار افادت باد. مشهود رأی صواب نمایش می داریم؛ این روزها که عمّ اکرم اسعد نامدار سلطان مراد میرزا، از مهمات سبزوار فراغت حاصل کرده روانه ارض اقدس شده است که از امور آنجا نیز به وجه احسن و طور اجمال فارغ باشد، البته آنجناب به اقتضای خیرخواهی و صواب اندیشی نسبت به دولت ابد مدت علیّه، سبقت بدیدن عمّ اکرم معزّی الیه کرده، اموری را که متضمن صلاح و صواب و ممدوح نظر آنجناب است، در هر باب معلوم کرده است، چون منظور نظر اقدس همایون همواره افاضه رسوم عدل و احسان و اشاعه آثار مراحم بیکران است و می خواهیم که جمیع رعایای ممالک محروسه قرین آسایش و رفاه باشند، لهذا به صدور این فرمان عطوفت نشان به آن جناب مرقوم می داریم که البته در آمدن به نزد عم اکرم مُعزّی الیه لازمه تعجیل و سرعت به عمل آورده، به افکار صایبه و آراء مستقیمه طوری نماید که مراحم شامله سرکار اعلی حضرت پادشاهی چنان که منظور است عموم اهل مملکت را فرا گیرد، و یکی از مردم آنجا مستثنی و سوا نباشد، و مِن بعد نیز در عین آسودگی و رفاه به مراسم دعای ذات بیهمال اشتغال نمایند. تحریرا فی شهر شعبان [؟] ۱۲۶۵. و السلام علی من اتبع الهدی.
منبع: کانال تلگرامی رسول جعفریان
https://t.me/jafarian1964
(۵۸۸)
کتاب «اخبار خراسان در مطبوعات دوره قاجار»
یکی از مهم ترین منابع تاریخی درباره آستان قدس رضوی در دوره معاصر مطبوعات هستند. در این کتاب گزارش های مربوط به خراسان در مطبوعات دوره قاجار جمع آوری شده است. |
(۵۸۹)
روایتی از ورود نخستین لکوموتیوها به مشهد: صدای اولین سوت قطار در یک زمستان سرد
غلامرضا آذری خاکستر
برای کسب شناخت عمیق از فرهنگ رضوی می باید اطلاع کاملی از وضعیت مشهد داشت. در اینجا با تاریخچه استفاده از خودرو در این شهر آشنا می شویم. |
آن طور که تاریخ برایمان روایت می کند، «ایران» برای برخورداری از سیستم حمل و نقل ریلی هزینههای بسیاری می پردازد. ساخت راهآهن در کشورمان اول یک مسئله اقتصادی بود که بعدها تبدیل به چالشی سیاسی شد؛ از سنگاندازی و عقبانداختن ساخت راهآهن از سوی بلژیکیها بگیرید تا قرارداد تحریم ساخت راهآهن به مدت ۱۰ سال که از سوی روسها به ناصرالدینشاه قاجار تحمیل شد و بعدها در ازای دریافت وامی، مظفرالدینشاه نیز ۱۰ سال دیگر این تحریم را پذیرفت.
پیش از آن، در سال ۱۸۸۲ میلادی (۱۲۶۱ شمسی) خط تراموایی به طول ۸۷۰۰ متر بین تهران و شاهعبدالعظیم کشیده شده بود. این خطآهن که یک متر عرض داشت، به وسیله موسیو «بواتال» فرانسوی اجرا و بعدها تکمیل آن به یک بلژیکی واگذار شد.در سال ۱۸۸۶ میلادی، خطآهنی در مسیر محمود آباد (سواحل جنوبی دریای مازندران) به آمل احداث شد. این طرح قرار بود تا تهران ادامه پیدا کند، ولی با کارشکنیهای پیمانکاران بلژیکی به شکست انجامید و خطوط آن برچیده و برای احداث تلگراف استفاده شد.
اما اولین و قدیمیترین راهآهن در ایران، خطی بود که از بندرانزلی و «پیرهبازار» به رشت وجود داشت و بعدها جمعآوری شد. تنها بازمانده این مسیر یک لکوموتیو بخار است که روی آخرین قطعه چندمتری ریل، هنوز در داخل محوطه سازمان بنادر و دریانوردی انزلی خودنمایی میکند و تاریخ ۱۸۴۸ میلادی را روی خود دارد. ۱۲ کیلومتر از این مسیر تا اواسط دوره رضا شاه همچنان مورد استفاده بود.
در سال ۱۹۱۸ میلادی، راهآهنی به طول ۶۰ کیلومتر از بوشهر تا برازجان به وسیله انگلستان کشیده شد. این خطآهن بیشتر جنبه نظامی داشت، اگرچه باعث سهولت واردات کالای انگلستان از طریق بندر بوشهر هم میشد. در پایان جنگ اول جهانی انگلستان پیشنهاد فروش این خطآهن را به شهرداری بوشهر داد که متأسفانه بودجه شهرداری این شهر تکافوی خرید آن را نکرد و این مسیر توسط سازندگانش جمع آوری شد و مصالح آن به بصره در عراق انتقال یافت.
اما از میان داستان های مربوط به توسعه راه آهن در ایران؛ ورود خط آن به مشهد هم (که مصادف با سالگرد آن هستیم) جالب توجه است که در این گزارش بخش هایی از آن را می خوانید.
نخستین جشن راه آهن در مشهد
در دوره پهلوی اول کلنگ راه آهن سراسری ایران زده و طی مراسمی ریل گذاری شروع می شود. جالب است بدانید روزی که قرار بود با حضور رضاشاه کلنگ احداث راهآهن زده شود، به این مناسبت جشنی هم در مشهد برگزار شد. اسدی نایبالتولیه وقت، برای رؤسای ادارات و بزرگان شهر مشهد دعوتنامهای ارسال کرد.
«چون روز یک شنبه ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶، ساعت ۳ بعدازظهر قرار است اولین کلنگ راهآهن ایران زده شود و رضاشاه مراسم شروع کار را افتتاح خواهند فرمود، در باغ تولیت در محل دبستان رضوی مجلس جشن و شادمانی منعقد خواهد شد. در این جشن برنامه هایی تدارک دیده بودند از جمله؛ محمد هاشم میرزا متخلص به افسر سخنران مراسم افتتاحیه بوده است. سپس علینقی خان فسا رئیس محاسبات آستانه مقدسه با موضوع تاریخ راهآهن از دیگر سخنرانان این جشن بوده اند. همچنین میرزا محسن خان اسدی رئیس مدرسه متوسطه راجع به فواید راهآهن و اهمیت آن در ثروت عمومی سخنرانی کرده است. در پایان هم تلگراف تشکری تهیه و توسط آقای حاج حسین آقا قرائت و به تهران ارسال می شود. [۱]»
سوت نخستین لکوموتیو در مشهد
مشهد در همه دوره های تاریخی پذیرای شمار زیادی از مسافران و زائران بوده است. ایجاد شبکه راه آهن بین تهران و مشهد یکی از اقدامات مهم برای جابه جایی مسافر به شمار می آمد. در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۱۶، مجید آهی وزیر راه، طی تشریفاتی اولین کلنگ ساختمان خط گرمسار – مشهد را در ایستگاه گرمسار به زمین زد. در این خط، مهندس ژاپف که سابقا در کنسرسیوم کامپساکس انجام وظیفه میکرد به سرپرستی عملیات ساختمانی انتخاب شد و نقشهبرداری خطوط هم برعهده مهندس مایر بود. این خط به طول ۴۲۹ کیلومتر در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۲۰ به شاهرود رسید و در دوم خرداد ۱۳۲۱ از آن بهرهبرداری گردید و قرار بود تا پایان سال ۱۳۲۱ به مشهد برسد که با پیش آمدن وقایع شهریور ۱۳۲۰ (اشغال ایران در جنگ جهانی دوم) این عملیات ساختمانی مثل بیشتر کارهای عمرانی متوقف ماند. ۱۲ سال بعد ریلگذاری این خط در سوم اسفند ماه ۱۳۳۳ شروع شد و در ۲۰ دیماه ۱۳۳۵ به ایستگاه مشهد رسید.
روز ۸ دی ماه ۱۳۳۵ برای اولین مرتبه صدای سوت لکوموتیو از چند کیلومتری مشهد در فضای شهر طنین انداز شد.[۲] روزنامه خراسان با انعکاس این خبر نوشته است:«صدای سوت لکوموتیو راه آهن که وسایل ریل گذاری را همراه می آورد از حدود پایین خیابان در شهر شنیده شد و اهالی از شنیدن صدای آن که در تاریخ خراسان بی سابقه بوده و اولین نوبت است که این صدا به گوش می رسد فوق العاده مشعوف و ابراز شادمانی می نمودند.[۳]»
ایستگاه راه آهن
مراسم مناقصه ساختمان ایستگاه راهآهن مشهد نیز در اول خرداد ۱۳۳۴ انجام شد و مرکز حوزه راهآهن شاهرود- مشهد به ریاست مهندس شهیدی در خیابان رازی تأسیس شد و امور مربوط به ساختمان و ریلگذاری راهآهن و همچنین ساختمان ایستگاه راهآهن مشهد تحت نظر وی قرار گرفت.[۴]
مراسم کلنگ زنی ایستگاه راه آهن مشهد در ساعت ۱۰ صبح ۲۵ شهریور ۱۳۳۴ در مراسمی از طرف اداره ساختمان راه آهن در محوطه ایستگاه مقابل سیلو برگزار شد. تیمسار انصاری در پایان مراسم کلنگ و بیل مخصوصی را که برای این منظور تهیه شده بود برای نگهداری در موزه آستان قدس به دکتر شادمان اهدا کرد. از آن پس عملیات خاکریزی و خاکبرداری، بهمنظور تسطیح محوطه با استفاده از دستگاههای مکانیکی انجام شد و روزانه ۱۵۰۰ نفر کارگر و ۵۰۰ نفر کارکنان فنی برای تکمیل ایستگاه کار میکردند. وسعت و مساحت محوطه ایستگاه راهآهن مشهد ۳۳/۱۹۶۰۲۸۳ متر مربع است.[۵]
ورود اولین قطار به ایستگاه راهآهن مشهد در یک روز برفی
اولین قطار مخصوص راهآهن در۱۶دی ۱۳۳۵ ساعت ۱۰ و ۱۰ دقیقه، درحالیکه برف سراسر ایستگاه را پوشانیده بود و در ساعات اول صبح هوا بهشدت سرد بود، در میان شادی مردم وارد ایستگاه مشهد شد. از طرف شرکت ایرانکار محوطه ایستگاه با پرچم تزیین شده بود. تعداد بیشماری گاو و گوسفند برای قربانی از طرف اصناف مختلف آماده شده بود.
۱۷ دی ۱۳۳۵ به دستور دکتر شادمان نیابت تولیت به مناسبت رسیدن راه آهن به مشهد ۸۰۰ نفر کارگر ریل گذاری به اضافه مهندسین و سر کارگران درآستان قدس پذیرایی شدند.[۶]
مسافران اولین قطار تهران به مشهد
مسافران اولین قطار مشهد که به سرپرستی مسعود فتحی رئیس قطار سلطنتی هدایت میشد، عبارت بودند از: آقای جعفری، استاندار خراسان؛ مهندس کروکان، مدیرکل راهآهن؛ فقیهزاده، رئیس دادگستری؛ روحانی، شهردارجدید مشهد؛ عبدالوهاب اقبال؛ سرهنگ حمیدی، آجودان مخصوص شاه؛ سرهنگ فتحی؛ دکتر سامیراد، ریالای کمالیزاده؛ مهندسان، باصری، دستوری، صوفی، فرزانهپور، شعاع، فاطمی و آقایان ژیرار، ملت، دبیرزاده و عفتیان [۷]
در مراسمی که به مناسبت ورود اولین قطار انجام شد، ابتدا محسن طاهری رئیس انجمن شهر مشهد و سپس مهندس شهیدی و جعفری استاندار خراسان سخنرانی کردند. در این روز از مهمانان و کارگران راهآهن در مهمانسرای آستان قدس رضوی پذیرایی شد. سرانجام در۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۶ راه آهن تهران به مشهد به طور رسمی به بهره برداری رسید و مصادف با این برنامه بهره برداری، ۴۰۰ مسافر به طور رایگان به تهران مسافرت کردند.
ارتباط راهآهن تهران به مشهد یکی از آرزوهای دیرین مردم مشهد بود و افتتاح آن اثر زیادی در وضع اقتصادی خراسان بهطور اعم و مشهد بهطور اخص ایجاد کرد. از زمانی که شبکه راهآهن به مشهد رسید به نسبت محسوسی، بر شمار مسافران و زائران افزوده شد و تعداد زیادی مسافرخانه در نواحی مختلف مشهد بهویژه حوالی حرم و فلکه حضرت به وجود آمد. راهآهن از دو نظر در توسعه مشهد موثر واقع شد. نخست با افزایش مسافر و سیاح، پیشرفت محسوسی در کسبوکار و زراعت پدیدار گشت. عدهای از مردمی که در شهرستانهای خراسان و سایر نقاط ایران در جست وجوی کار بودند برای یافتن کار به مشهد روی آوردند و در این شهر ساکن شدند. دیگر این که تعداد زیادی از اتومبیلهایی که در شاهراه تهران- مشهد کار میکردند، پس از احداث راهآهن تهران- مشهد، در جادههای بین مشهد و شهرستانهای خراسان بهکار افتادند و سبب سهولت حمل و نقل و رفتوآمد مردم این شهرستانها با مشهد گردیدند. در سال ۱۳۳۶ تعداد۲۸۰۰۰۰نفر از طریق راه آهن مشهد به تهران و بالعکس جابه جا شده اند. در سال ۱۳۴۰ به ۳۶۷۹۰۷ نفر رسیده است.[۸]
منابع
[۱]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره ۵و۶/۶۴۵۶۰
[۲] .روزنامه نوای خراسان. پنج شنبه ۱۳/۱۰/ ۱۳۳۵، ص۱
[۳] .روزنامه خراسان. چهارشنبه ۱۲/۱۰/ ۱۳۳۵، ص۶
[۴]. روزنامه خراسان، ۲۸ خرداد ۱۳۳۴
[۵]. راهآهن مشهد. محمد حسن محمودزاده طوسی. پایان نامه کارشناسی جغرافیا. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی. ۱۳۳۹، ص۳۲
[۶] . روزنامه خراسان، شماره ۲۱۷۸، سال هشتم، ص ۶
[۷]. شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد. مرکز پژوهش ها. ۱۳۹۵
[۸]. جغرافیای شهری مشهد. عباس سعیدی. مجله دانشکده ادبیات مشهد. سال اول. شماره ۲و۳. سال۱۳۴۴، ص۱۹۰
منبع:
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=206745
(۵۹۰)
کتاب «پژوهشی تاریخی و زندگی نامهای درباره امام رضا (ع)» به زبان انگلیسی
در بسیاری کتابهای زندگی نامهای درباره امام رضا (ع) مسائلی مرتبط با فرهنگ رضوی به چشم می خورد. یکی از این کتابها تالیف محمدجواد فضل الله است که توسط یاسین الجبوری به انگلیسی ترجمه شده است. |
برای مشاهده متن کامل این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
(۵۹۱)
سرودهای از ابن یمین درباره امام رضا (ع)
از گذشتههای دور تاکنون اشعار بسیاری درباره امام رضا (ع) سروده شده است. آنچه در ادامه می آید سرودهای است از محمود بن یمین الدین معروف به ابن یمین شاعر اواخر قرن هفتم هجری درباره امام رضا (ع). |
گوهرافشان کن ز جان ای دل که می دانی چه جاست
مهبط نور الهی روضه پاک رضاست
در دریای فتوت گوهر کان کرم
آن که شرح جود آباء کرامش هل آتاست
قره العین نبی فرزند دلبند وصی
مظهر الطاف ایزد فخر اصحاب عباست
هست سلطان خراسان نی چه گفتم زینهار
بر سر هر هفت اقلیم و دو عالم پادشاست
(۵۹۲)
سرودهای از خواجوی کرمانی درباره امام رضا (ع)
از گذشتههای دور تاکنون اشعار بسیاری درباره امام رضا (ع) سروده شده است. آنچه در ادامه می آید سرودهای است از خواجوی کرمانی درباره امام رضا (ع). |
به سر و باغ رضا، مرتضای خضر قرین
چراغ چشم سماوات و شمع روی زمین
سبیل دار خراسان و خور خراسان ناب
شهید مشهد و خسرو نشان طوس نشین
حسن نهاد و علی نام و موسوی گوهر
ذبیح نسبت و یحیی دل و مسیح آئین
فروغ طلعت او آفتاب اوج هدی
غبار درگه او کحل چشم حورالعین
(۵۹۳)
سرودهای از حسن کاشی آملی درباره امام رضا (ع)
از گذشتههای دور تاکنون اشعار بسیاری درباره امام رضا (ع) سروده شده است. آنچه در ادامه می آید سرودهای است از حسن کاشی آملی درباره امام رضا (ع). |
شرف خاک خراسان همه دانی که ز چیست؟
ز آن که در خطه او روضه رضوان آمد
چه عجب بودی بهشت از دم بادی که در او
اثری از شرف خاک خراسان آمد
یک طواف درش از قول رسول قرشی
تا به هفتاد حج نافله یکسان آمد
آن که اندر حرم جان محبان مهرش
مالک چار حد خانه ایمان آمد
(۵۹۴)
سرودهای از دعبل خزاعی درباره امام رضا (ع)
از گذشتههای دور تاکنون اشعار بسیاری درباره امام رضا (ع) سروده شده است. آنچه در ادامه می آید سرودهای است از دعبل خزاعی درباره امام رضا (ع). |
مَدارِسُ آیاتٍ خَلَت مِن تِلاوَهٍ
وَمَنزِلُ وَحیٍ مُقفِرُ العَرَصاتِ
لِآلِ رَسولِ اللَهِ بِالخَیفِ مِن مِنى
وَبِالرُکنِ وَالتَعریفِ وَالجَمَرات
دِیارُ عَلِیٍّ وَالحُسَینِ وَجَعفَرٍ
وَحَمزَهَ وَالسُجّادِ ذی الثَفِناتِ
دِیارٌ عَفاها جَورُ کُلِّ مُنابِذٍ
وَلَم تَعفُ لِلأَیّامِ وَالسَنَواتِ
قِفا نَسأَلِ الدارَ الَّتی خَفَّ أَهلُها
مَتى عَهدُها بِالصَومِ وَالصَلَواتِ
وَأَینَ الأُلى شَطَّت بِهِم غَربَهُ النَوى
أَفانینَ فی الآفاقِ مُفتَرِقاتِ
هُمُ أَهلُ میراثِ النَبِیِّ إِذا اِعتَزَوا
وَهُم خَیرُ قاداتٍ وَخَیرُ حُماهِ
وَما الناسُ إِلّا حاسِدٌ وَمُکَذِّبٌ
وَمُضطَغِنٌ ذو إِحنَهٍ وَتِراتِ
إِذا ذَکَروا قَتلى بِبَدرٍ وَخَیبَرٍ
وَیَومِ حُنَینٍ أَسبَلوا العَبَراتِ
وَکَیفَ یُحِبّونَ النَبِیَّ وَأَهلَهُ
وَقَد تَرَکوا أَحشاءَهُم وَغراتِ
لَقَد لایَنوهُ فی المَقالِ وَأَضمَروا
قُلوباً عَلى الأَحقادِ مُنطَوِیاتِ
قُبورٌ بِکوفانٍ وَأُخرى بِطَیبَهٍ
وَأُخرى بِفَخٍّ نالَها صَلَواتی
وَقَبرٌ بِأَرضِ الجَوزَجانِ مَحَلُّهُ
وَقَبرٌ بِباخَمرا لَدى العَرِماتِ
وَقَبرٌ بِبَغدادٍ لِنَفسٍ زَکِیَّهٍ
تَضَمَّنَها الرَحمَنُ فی الغُرُفاتِ
وَقَبرٌ بِطوسٍ یا لَها مِن مُصیبَهٍ
تُرَدَّدُ بَینِ الصَدرِ وَالحَجَباتِ
فَأَمّا المُمَضّاتُ الَّتی لَستُ بالِغاً
مَبالِغَها مِنّی بِکُنهِ صِفاتِ
إِلى الحَشرِ حَتّى یَبعَثَ اللَهُ قائِماً
یُفَرِّجُ مِنها الهَمَّ وَالکَرَباتِ
نُفوسٌ لَدى النَهرَینِ مِن أَرضِ کَربَلا
مُعَرَّسُهُم مِنها بِشَطٍّ فُراتِ
أَخافُ بِأَن أَزدارَهُم وَیَشوقُنی
مُعَرَّسُهُم بِالجِزعِ مِن نَخَلاتِ
تَقَسَّمَهُم رَیبِ الزَمانِ فَما تَرى
لَهُم عَقوَهً مَغشِیَّهَ الحُجُراتِ
سِوى أَنَّ مِنهُم بِالمَدینَهِ عُصبَهً
مَدى الدَهرِ أَنضاءً مِنَ الأَزَماتِ
قَلیلَهُ زُوّارٍ سِوى بَعضِ زُوَّرٍ
مِنَ الضَبعِ وَالعِقبانِ وَالرَخَماتِ
لَهُم کُلَّ حینٍ نَومَهٌ بِمَضاجِعٍ
لَهُم فی نَواحی الأَرضِ مُختَلِفاتِ
وَقَد کانَ مِنهُم بِالحِجازِ وَأَهلِها
مَغاویرُ نَحّارونَ فی السَنَواتِ
تَنکَّبُ لَأواءُ السِنینَ جِوارَهُم
فَلا تَصطَلیهِم جَمرَهُ الجَمَراتِ
حِمىً لَم تُطِرهُ المُبدِیاتُ وَأَوجُهٌ
تَضیءُ مِنَ الایسارِ فی الظُلُماتِ
إِذا أَورَدوا خَیلاً تَسَعَّرُ بِالقَنا
مَساعِرُ جَمرِ المَوتِ وَالغَمَراتِ
وَإِن فَخَروا یَوماً أَتَوا بِمُحَمَّدٍ
وَجِبریلَ وَالفُرقانِ ذی السوراتِ
أولَئِکَ لا مِن شَیخُ هِندٍ وَتِربِها
سُمَیهَ مِن نَوکى وَمِن قَذِراتِ
مَلامَکَ فی أَهلِ النَبِیِّ فَإِنَّهُم
أَحِبّایَ ما عاشوا وَأَهلُ ثِقاتی
سَأَقصُرُ نَفسی جاهِداً عَن جِدالِهِم
کَفانی ما أَلقى مِنَ العَبَراتِ
فَیا نَفسُ طیبی ثُمَّ یا نَفسُ أَبشِری
فَغَیرُ بَعیدٍ کُلُّ ما هُوَ آتِ
وَلا تَجزَعی مِن مُدَّهِ الجَورِ إِنَّنی
کَأَنّی بِها قَد آذَنَت بِبَتاتِ
فَإِن قَرَّبَ الرَحمَنُ مِن تِلکَ مُدَّتی
وَأَخَّرَ مِن عُمری لِیَومِ وَفاتی
شَفَیتُ وَلَم أَترُک لِنَفسِیَ غُصَّهً
وَرَوَّیتُ مِنهُم مُنصُلی وَقَناتی
عَسى اللَهُ أَن یَأوی لِذا الخَلقِ إِنَّهُ
إِلى کُلِّ قَومٍ دائِمُ اللَحَظاتِ
أُحاوِلُ نَقلَ الشَمسِ مِن مُستَقَرِّها
وَإِسماعَ أَحجارٍ مِنَ الصَلِداتِ
فَمِن عارِفٍ لَم یَنتَفِع وَمُعانِدٍ
یَمیلُ مَعَ الأَهواءِ وَالشَهَواتِ
قُصارایَ مِنهُم أَن أَأوبَ بِغُصَّهٍ
تَرَدَّدُ بَینَ الصَدرِ واللَهواتِ
إِذا قُلتُ عُرفاً أَنکَروهُ بِمُنکَرٍ
وَغَطّوا عَلى التَحقیقِ بِالشُبُهاتِ
کَأَنَّکَ بِالأَضلاعِ قَد ضاقَ رُحبُها
لِما ضُمِّنَت مِن شِدَّهِ الزَفَراتِ
منبع:
https://www.aldiwan.net/poem28547.html
(۵۹۵)
«ایستاده در تاریخ»: روایتی از تاریخ پرفراز و نشیب شمال خراسان در مقابل تجاوزات روس ها
برای کسب شناخت عمیق از فرهنگ رضوی می باید اطلاع کاملی از وضعیت خراسان داشت. در اینجا با روایتی بصری از یکی از مسائل مربوط به این منطقه آشنا می شویم. |
«ایستاده در تاریخ» نام ویژه برنامه نوروزی شبکه اترک بوده که روایتی از تاریخ پرفراز و نشیب شمال خراسان در مقابل تجاوزات روس ها را ارائه می کرده است. این مجموعه توسط حسین فیروزه ساخته شده است.
منبع:
https://t.me/oralhistoryiran/5000
(۵۹۶)
ترجمه کتابی درباره امام رضا (ع) به زبان انگلیسی
در بسیاری کتابهای زندگی نامهای درباره امام رضا (ع) مسائلی مرتبط با فرهنگ رضوی به چشم می خورد. یکی از این کتابها تالیف محمدمهدی شمس الدین است که توسط بتول اصفهانی به انگلیسی ترجمه شده است. |
Al-Imam al-Rida [a.s] and the Heir Apparency
A discussion of the role of the 8th Imam, Imam Ali ar-Rida, and the issues surrounding his nomination as heir to the Abbasid caliph Al-Mamun.
Authors(s): Shaykh Muhammad Mahdi Shams ad-Din Al-Amili
Translator(s): Batool Ispahany
برای مشاهده متن کامل این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
http://alhassanain.org/english/?com=book&id=127
(۵۹۷)
فصل اول از ترجمه انگلیسی کتاب آثار الرضویه
کتاب فهرست الرضویه یکی از مهم ترین آثار در زمینه . فهرست موقوفات آستان رضوی است. موری کاوا و کریستف ورنر این کتاب را همراه با معرفی مفصل به زبان انگیسی در ژاپن منتشر کرده اند. |
برای مشاهده فصل اول این کتاب به این لینک مراجعه کنید:
(۵۹۸)
قدمگاه امام رضا(ع) در تورانپشت: اسناد و کتیبههای نویافته
میثم صادقی تورانپشتی و یحیی میرحسینی
در برخی نقاط ایران مکان هایی وجود دارد که گفته می شود امام رضا (ع) در آنجا حضور یافته است. آنچه در این مقاله آمده، معرفی یکی از این قدمگاه ها در یکی از مناطق مرکزی ایران است. |
چکیده
بر اساس مشهورترین گمانهزنی دربارۀ مسیر حرکت امام رضا(ع) از مدینه به مرو، آن حضرت از مرکز ایران عبور کردند؛ جایی که بیشترین آثار و اخبار دربارۀ آن وجود دارد و به ثبت آمده است. یکی از این مکانها، روستایی کهن به نام تورانپشت است که در کنار آثار باستانی فراوان قبل و بعد از اسلام، «قدمگاهی منسوب به امام رضا علیه السلام» دارد. این مکان با توجه به قدمت بسیار و آثار فراوان منتسب بدان که حتی تا گالری فریر (Freer) واشنگتن سر برآورده، تا کنون توجه کافی به آن نشده است. در این مقاله با رویکرد توصیفی، اسناد و کتیبههای این قدمگاه ـ از محرابِ به سرقت رفته تا مصحف و اسناد وقفی و کتیبهای شامل وضع و تاریخ مرمت بنا ـ معرفی شدهاند و در استخراج اطلاعات از این مواد فرهنگی، از تحلیلهای مختلف تاریخی و نامشناسی بهره گرفته شده است.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.am-journal.ir/article_115074.html
مشخصات منبع شناختی:
میثم صادقی تورانپشتی; یحیی میرحسینی. «قدمگاه امام رضا(ع) در تورانپشت: اسناد و کتیبههای نویافته». آینه میراث، دوره ۱۸، شماره ۶۶، ۱۳۹۹، ۲۶۹-۲۸۵.
(۵۹۹)
تأملی در احوال علی بن عیسی اِربِلی و اخبار امام رضا (ع) در کشفالغمّه
محمدرضا ابوئی مهریزی
برای فهم و درک عمیق فرهنگ رضوی، شناختی کامل از مسائل مربوط به زندگی امام رضا (ع) نیاز است. در اینجا مقاله ای را از نظر میگذرانیم که درباره یک دیدگاه تاریخی نسبت پایان حیات امام رضا (ع) به رشته تحریر درآمده است. |
چکیده
مقالۀ حاضر نگاهی گذرا بر احوال بهاءالدین علیبن عیسی اربلی صاحب کشفالغمّه فی معرفهالائمه دارد و ضمن آن برخی از برجستهترین ابعاد شخصیتی وی چون تبار کردی و شهرت تشیع او و نیز منزلت دیوانیاش به اجمال بررسی شده است. در پایان نیز، به لحاظ اهمیت رویکرد خاصی که اربلی به احوال امام رضا (ع) و روابط آن حضرت با مأمون عباسی در فصل خاص آن امام در کشفالغمّه به کار برده، به عنوان فصلی شاخص از انعکاس آرای اربلی در آن کتاب توجه شده است.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.am-journal.ir/article_46433.html
مشخصات منبع شناختی:
محمدرضا ابوئی مهریزی. «تأملی در احوال علی بن عیسی اِربِلی و اخبار امام رضا (ع) در کشفالغمّه»، آینه میراث، سال ۱۲،شماره ۵۵، ۱۳۹۳، ۹-۲۴.
(۶۰۰)
تفسیر یک قصیده، تشخیص یک مزار (سفرنامۀ منظوم حسن بن حمزۀ طبری به طوس و مزار پدرش ابوالقاسم در مامطیر)
سیدمحمد عمادی حائری
یکی از منابع شناخت فرهنگ رضوی سفرنامه هایی است که درباره خراسان و طوس نوشته شده است. یکی از این سفرنامه ها در این مقاله معرفی شده است. |
چکیده
حسن بن حمزه طبری از علمای شیعی قرون سوم و چهارم است که بخش مهمی از میراث مکتوب شیعه را از مشایخ ایران به علمای بغداد انتقال داد. وی افزون بر تألیف آثار متعدد در علوم دینی، همچون حدیث، فقه و کلام، طبع شعر نیز داشت. ابناسفندیار در تاریخ طبرستان ابیاتی از قصیدۀ حسن بن حمزه را نقل کرده که سفرنامۀ منظوم او از آمل تا مشهد رضوی است. در مقالۀ حاضر، نویسنده ضمن تقریر سفرنامۀ منظوم حسن بن حمزه، به تصحیف یک واژه در بیتی از آن توجه میدهد و با کشف صورت صحیح آن واژه، یادآور میشود که این بیت دربارۀ اقامتگاه کودکی و نوجوانی حسن بن حمزه است و باید آن را به دلبستگی حسن بن حمزه به مامطیر تفسیر کرد. در بخشهای پایانی مقاله، با بررسی و نقد فرضیههایی که دربارۀ یک مزار در مامطیر طرح شده از یک سو، و استناد به شواهد و قرائن و یادآوری تصحیفات و تحریفات رخداده در برخی نقلهای شفاهی از سوی دیگر، نشان داده شده که آن مزار از آنِ ابوالقاسم، پدر حسن بن حمزه، است.
برای کسب اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید:
http://www.am-journal.ir/article_69300.html
مشخصات منبع شناختی:
سیدمحمد عمادی حائری. «تفسیر یک قصیده، تشخیص یک مزار (سفرنامۀ منظوم حسن بن حمزۀ طبری به طوس و مزار پدرش ابوالقاسم در مامطیر»، آینه میراث، دوره ۱۶، شماره ۶۲، ۱۳۹۷، ۱۳۱-۱۴۸.