شیعه امامیه در رشته های مختلف دانش اسلامی از جمله در حوزۀ حدیث و روایت دارای تألیفات گرانسنگی است. از مهمترین کتابهای حدیثی امامیه چهار کتاب تألیفی در میانۀ سده های سوم تا پنجم هجری است که از آنها با عباراتی همچون «الکتب الأربعة» (کتابهای چهارگانۀ حدیثی) یا «الأصول الأربعة» یاد می شود.
با گسترش علوم انسانی معاصر و پدید آمدن روشهای نوین نقد، معیارها و روشهای جدیدی در نقد حدیث پدید آمده است. در رهیافتهای نوین، نقد حدیث صرفاً به معنای جدا کردن حدیث صحیح از ضعیف نیست، بلکه نقد مفهومی گستردهتر دارد و به «مطالعه»، «تحلیل» و «تفسیر» متون شباهت پیدا میکند.
در بخش اول این یادداشت به دو نگرش متفاوت به متن پرداختیم: نگاه تک لایه ای و نگاه چندلایه ای. همچنین بیان کردیم که نگاه تک لایه ای با انقلاب معناشناختیِ چامسکی به شکل ویژه ای مطرح گردد
نگاه منظومه ای و کل نگر به روی آوردهای متفاوت در معناشناسی و آگاهی بر کارکردهای اساسیِ هر یک از این روی آوردها، ابزاری تلفیقی و بسیار تاثیرگذار را برای فهم متون در اختیار پژوهشگران قرار خواهد داد.
به اهتمام مرتضی سلمان نژاد
واقعیت قضیه این است که نقد متن سابقهای طولانی دارد یعنی تا زمانی که بوده و تاریخی بوده نقد متن هم بوده است. حتّی در قدیمیترین نوشتههای تاریخی که از یونان باستان در اختیار داریم بحثهای نقد متن را داریم. امثال هرودوت، گزنفون و دیگران به مناسبتهای مختلف درگیر بحث نقد متن هم شدهاند و راجع به نقد متن بحث کردهاند.
به اهتمام مرتضی سلمان نژاد
بر اساس پاسخ به این دو سوال، نقد متن به دو حوزه تقسیم میشود. نقد متنی که به سوال اول پاسخ میدهد و در مورد هویت آن بحث میکند نقد بیرونی مینامند و نقد متنی که به سوال دوم پاسخ میدهد نقد درونی.