تازهها و پارههایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۵۱-۱۰۰)
به کوشش پیمان اسحاقی
فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان میتوان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط با امام رضا علیهالسلام در فرهنگ ایران، خاورمیانه، شبه قاره هند و آسیای میانه تعریف کرد. این فرهنگ خود را در گونههای بیشماری از امور نشان داده و در ساحتهای مختلفی چون تاریخ، هنر، ادبیات، معماری، فرهنگعامه و اندیشه نفوذی مادی و غیرمادی پیدا کرده است. به این ترتیب، پژوهش درباره این بروزات که از این پس از آن به «فرهنگ رضوی» تعبیر میکنیم، مستلزم مراجعه به طیف وسیعی از دادههای فرهنگی در زمینههای یاد شده است. در این رشته نوشتارها، برآنم که ابعاد مختلف «فرهنگ رضوی» را از متون مختلف جمعآوری کنم و در اختیار پژوهشگران قرار دهم. این متون میتوانند مدخل دانشنامهای، مقاله، کتاب، مجموعه مقاله، پایاننامه، طرح پژوهشی، صدا، تمبر، پوستر، نقشه، اسلاید، مصاحبه، عکس، فیلم، سند، نسخهخطی، سند، تاریخ شفاهی، شعر، داستان، یادداشت و هر دادهای باشد که به نحوی از انحاء بتواند به پژوهشگران برای شناخت بیشتر از این فرهنگ یاری برساند. به این ترتیب مطالبی که در اینجا در قالب تازهها و پارههایی ارائه میشود را میتوان به عنوان مواد خام پژوهشهای بیشتر درباره ابعاد مختلف فرهنگ رضوی در نظر گرفت. تلاش من در اینجا این است که مطالبی که تاکنون کمتر در پژوهشهای مربوط به فرهنگ رضوی در نظر گرفته شده را جمعآوری کنم. همچنین بنا بر این است که هر یک از موارد ارائه شده، با ارجاع کامل نقل شوند، اما در صورتی که ارجاع به مطلبی ناموجود بود و یا مطلبی کاملاً مشهور باشد، از ارائه ارجاع صرفنظر میشود. برخی از تصاویر در این صفحه با کیفیت کمتری درج شده است. برای دریافت تصاویر با کیفیت اصلی به فایل ورد همین مطلب مراجعه کنید رسمالخط مطالب نیز عموماً تغییر داده نشده است. خوانندگان محترم هم در صورتی که به اثری در این زمینه دسترسی دارند، خصوصاً آثاری که احتمالاً نویسنده این مطلب از آن بیاطلاع است، باعث سپاس خواهد بود که آن را به وسیله این ای میل در اختیار نویسنده قرار دهند. در پایان لازم به ذکر است که نقل این مطلب در اینجا به معنای لزوماً صحیح بودن آنها نیست. برای دریافت فایل ورد این پنجاه گانه این لینک و یا این لینک مراجعه کنید.
فهرست محتویات:
(۵۱)
چند نقاشی رضوی به نقل از نسخه خطی «هدیه الزائرین» اثر محمدهادی زائر طهرانی
نقاشیها و تصاویر جزء مهمی از فرهنگ بصری رضوی را شامل میشوند. آنچه در ادامه میآید، چند نمونه از این نقاشیها است که در یک نسخه خطی محفوظ مانده است. |
منبع: کانال تلگرامی احمد خامه یار به آدرس @Ganjineh_channel
(۵۲)
سرودهای معاصر درباره زیارت امام رضا علیهالسلام از سید محسن علوی
درباره زیارت امام رضا علیهالسلام، اشعار زیادی از گذشتههای دور تاکنون سروده شده است. آنچه در ادامه میآید، یکی از سرودههای معاصر دراینباره از سید محسن علوی است. |
رسیدهام در باب الجواد با امید
چرا که یاس پر است از تضاد با امید
برای رفع گرههای کور آمده است
دلی که دستبهدست تو داد با امید
نیامده گرهاش وا شد آنکسی که شبی
مقابل حرمت ایستاد با امید
بهجای خواندن اذن دخول میگرید
نگاه پیرزنی بیسواد با امید
بهقصد رفتگری در کنار جاروها
وزید در وسط صحن باد با امید
میان صحن تو دستش جلوتر است آنکس
که جمع گشته در او اعتقاد با امید
برای اینکه شوم دعبلت نگاهی کن
برای تو بنویسم زیاد با امید
(۵۳)
سرودهای معاصر درباره زیارت امام رضا علیهالسلام از حامد رضا معاونیان
درباره زیارت امام رضا علیهالسلام، اشعار زیادی از گذشتههای دور تا حال حاضر سروده شده است. آنچه در ادامه میآید، یکی از سرودههای معاصر دراینباره از حامد رضا معاونیان است. |
ای قبله قلب حقپرستان
ای کعبه نور در خراسان
مُحرم شدهام دوباره، لبیک
لبیک الا ولیّ سبحان
ای حج و منای من! سر و جان
آوردمت از برای قربان
از من بپذیر فدیهام را
چون هدیه مور ای سلیمان
عمرم بگذشت در تباهی
شد صرف گناه و لهو و عصیان
اینک بهسوی تو رو نمودم
با روسیهی ولی پشیمان
خجلتزده سربهزیر خائف
بازآمدهام برای جبران
آمرزش من زحق طلب کن
با لطف خودت مرا ادب کن
حقا که بهشت مشهد تست
جنات نعیم مرقد تست
انباشته این حرم شب و روز
از زائر خوب یا بد تست
گر بد به حریم قدس رهیافت
از لطف عظیم و بیحد تست
اعمال عباد از بد و نیک
بسته به قبول یا رد تست
اثبات و محو لوح تقدیر
با اذن خدای در ید تست
تندیس جلالت و قداست
ایوان و رواق و گنبد تست
و الله که لذتِ تهجد
در کُنج رواق و معبد تست
تا مشهد تو شهود کردم
از شکر خدا سجود کردم
یا امام الرؤوف!
عمری است که مدحت تو گفتم
دیری است فضیلت تو گفتم
گفتم که عجیب مهربانی
از شدت رأفت تو گفتم
گفتم که پناه آهوانی
از حرز ضمانت تو گفتم
از حصن امان و از ولایت
از شرط امامت تو گفتم
ای بحر معارف و معالم
از چشمه حکمت تو گفتم
از عادت تو به جود و احسان
از ابر سخاوت تو گفتم
گفتم که دو صد هزار حج است:
از فضل زیارت تو گفتم
گفتم که به کور: چشم دادی
اعجاز و کرامت تو گفتم
هر گوشه که ناامید دیدم
از شهد شفاعت تو گفتم
هرچند که پست و روسیاهم
از پاکی و عصمت تو گفتم
گفتم که به قاتلان زهرا
خصمی و برائت تو گفتم
من گفتم و گفتم از تو سلطان
با من تو چه گویی ای سلیمان
(۵۴)
روایت واقعهای خارقالعاده از امام رضا علیه السلام نسبت به شیخ ابراهیم صاحبالزمانی
روایت وقایع خارقالعاده جزئی از فرهنگ رضوی است. آنچه در ادامه میآید، شرح واقعهای در این زمینه در دوره معاصر است. |
آقاى شیخ ابراهیم صاحبالزمانی، اهل زنجان و شیخ مقدّسى بود. وى هر روز قبل از درس مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم قدس سره روضه مختصرى میخواند و بعدازآن درس حاج شیخ شروع میشد، و آدم با معنویتى بود.
از مرحوم آقاى اراکى شنیدم: «شیخ ابراهیم در مشهد مقروض شد و اشعارى به عربى براى نایب التولیه یا استاندار آنجا یعنى آصف الدوله یا نیّر الدوله (تردید از آقاى اراکى بود) که آدم خوبى هم بود، سرود. بعد به ذهنش آمد که با بودن حضرت رضا علیهالسلام دور از ادب است که اینگونه مدح حاکم کنم، لذا همان اشعار را به نام حضرت میگوید و نزدیک ضریح میرود و آن اشعار را میخواند و دور ضریح میچرخد. در یکى از زاویههای ضریح در دستش پولى میگذارند. میبیند کم است و کفاف قرضهایش را نمیکند. دوباره دور ضریح میچرخد و پول دیگرى در دستش گذاشته میشود. باز میبیند کم است. بهحسب نقل آقاى اراکى شصت تومان در مُشت او میگذارند که براى قرضهاى وى کفایت میکرد. وقتى از حرم بیرون میآید، شیخ حسنعلى تهرانى ـ جدّ امّى آقاى مروارید ـ با او برخورد میکند و میگوید: با حضرت سر و سرّى داشتى؟ پولها را به من بده! و پولها را میگیرد و در جیبش میگذارد و بهجای آن ۱۲۰ تومان به او میدهد». آقاى اراکى نقل میکرد: مرحوم آقاى آسید محمدتقی خوانسارى میفرمود: «قاعدهاش این بود که از پول اعطایى حضرت علیهالسلام مقدارى را نگه میداشت. من اگر بودم، همه پولهای اعطایى حضرت را نمیدادم».
منبع: کتاب جرعهای از دریا در کانال دار آخرت به آدرس @dareakherat
(۵۵)
روایت واقعهای خارقالعاده در دوره معاصر از امام رضا علیه السلام
روایت وقایع خارقالعاده جزئی از فرهنگ رضوی است. آنچه در ادامه میآید، شرح واقعهای در این زمینه در دوره معاصر است. |
مرحوم آشیخ مرتضى حائرى نقل میکرد: «یکوقت در حالتى بین نوم و یقظه به من گفتند: «شما امسال به مشهد بروید و خرجتان هم با آقاست» و میفرمود: «من تردید داشتم که مراد از «آقا» حضرت ولیعصر علیهالسلام است یا امام رضا علیهالسلام».
میفرمود: «نسخه اصل یک جلد از مجلّدات وسایل الشیعه به خطّ شیخ حرّ عاملى در تملّک آقاى حجّت بود که پس از وفات ایشان به عیال من (دختر آقاى حجّت) رسیده بود. من آن را به مبلغ ۱۵۰۰ تومان به آستانه حضرت رضا علیهالسلام فروختم. ما مشهد رفتیم، ولى از ناحیه حضرت خبرى نشد. من سیصد تومان از ۱۵۰۰ تومان عیال را قرض برداشتم و خرج سفر کردم. آقاى سید حسن جزایرى فرزند آقاى آسید صدرالدین جزایرى، مبتلا به سرطان شده بود و در آن ایام در منزل آقاى میلانى بود. هنگام بازگشت، تصمیم گرفتم به منزل آقاى میلانى بروم تا خبرى از سید حسن بگیرم و براى پدرش آسید صدرالدین ـ که رفیقم بود ـ خبر سلامتى ایشان را ببرم. تا وارد منزل آقاى میلانى شدم، آسید محمدعلی (فرزند آقاى میلانى) تعارف کرد که بنشینم. من گفتم که الآن فرصت نیست، بلیط قطار گرفتهام و میخواهم حرکت کنم. لذا سید حسن را دیدم و خداحافظى کردم و رفتم. آسید محمدعلی و آسید مرتضى جزایرى (برادر کوچک سید حسن) همراه ما تا ایستگاه راهآهن آمدند. وقتى وارد قطار شدیم، آسید محمدعلی همراه ما داخل کوپه قطار آمد و نشست. همینکه قطار خواست حرکت کند، سید محمدعلی پاکتى در دست من گذاشت و از قطار پایین آمد؛ بهطوریکه فرصت نبود بگویم این پاکت چیست. پاکت را باز کردم، دیدم آقاى میلانى نوشته بود: «کم یا زیاد مربوط به من نیست که عذرخواهى کنم. از طرف آقاست!» دیدم در پاکت سیصد تومان است. دقیقاً به همان مقدارى که از پول عیال برداشته بودم. عجیب اینکه تمام خرج سفر ما سیصد تومان شد، بهاستثنای پنج قرآنکه آن پول هم کرایه تاکسى تا منزل بود. چون ما تصمیم گرفتیم تا منزل پیاده برویم، پنج قران براى ما باقى ماند. بهطورقطع نمیتوانم بگویم، ولى در ذهنم اینگونه است که مراد از آقا، حضرت ولیعصر علیهالسلام بود. شاید هم مرادش این بود که این پول سهم امام علیهالسلام است».
منبع: کتاب جرعهای از دریا در کانال دار آخرت به آدرس @dareakherat
(۵۶)
نمونهای سکههای ولایتعهدی امام رضا علیه السلام
سکههای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام، یکی از مهمترین ابعاد فرهنگ مادی مرتبط با ایشان است. در ادامه متنی کوتاه دراینباره را خواهیم خواند. |
یکی از گنجینههای باارزش آستان قدس رضوی، مجموعه سکهها و مدالهای آن است که در حال حاضر به دلیل ظرفیت مکان از بین صدها سکه و مدال خزانه آستان قدس رضوی، تعداد ۴۰۷ سکه از دورههای سلوکی، اشکانی، ساسانی، خلفای اموی، سامانی، آلبویه، خلفای عباسی، غزنوی، سلجوقی و صفویه به همراه ۹۹ عدد مدال به نمایش گذاشتهشده است. سکههای ولایتعهدی امام رضا (ع) به تاریخ ۲۰۲ و۲۰۳ هجری قمری ازجمله سکههای بسیار نفیس این مجموعه است.
منبع: http://karbobala.com/news/info/2222?utm_source=telegram%20doostdaran&utm_medium=10mordad%20seke
(۵۷)
گزارشی از زیارت امام رضا علیه السلام در قرن پنجم هجری قمری در دوران شریف مرتضی
در متن زیر گزارشی تاریخی درباره زیارت امام رضا علیهالسلام در قرن پنجم هجری درج گردیده است. |
در الرساله الباهره فی فضل العتره الطاهره (رسایل الشریف المرتضى، ج۲، ص: ۲۵۳ تا ۲۵۴):
«…و مما یمکن الاستدلال به على ذلک أن اللَّه تعالى قد ألهم جمیع القلوب و غرس فی کل النفوس تعظیم شأنهم و إجلال قدرهم على تباین مذاهبهم و اختلاف دیاناتهم و نحلهم، و ما اجتمع هؤلاء المختلفون المتباینون مع تشتت الأهواء و تشعب الآراء على شیء کإجماعهم على تعظیم من ذکرناه و اکبارهم انهم یزورون قبورهم و یقصدون من شاحط البلاد و شاطئها مشاهدهم و مدافنهم و المواضع التی و سمت بصلاتهم فیها و حلولهم بها و ینفقون فی ذلک الأموال و یستنفدون الأحوال، فقد أخبرنی من لا أحصیه کثره أن أهل نیسابور و من والاها من تلک البلدان یخرجون فی کل سنه الى طوس لزیاره الامام أبی الحسن علی ابن موسیالرضا صلوات اللَّه علیهما بالجمال الکثیره و الأهبه التی لا توجد مثلها الا للحج الى بیت اللَّه. و هذا مع المعروف من انحراف أهل خراسان عن هذه الجهه و ازورارهم عن هذا الشعب، و ما تسخیر هذه القلوب القاسیه و عطف هذه الأمم البائنه الا کالخارق للعادات و الخارج عن الأمور المألوفات، و الا فما الحامل للمخالفین لهذه النحله المنحازین عن هذه الجمله على أن یراوحوا هذه المشاهد و یغادوها و یستنزلوا عندها من اللَّه تعالى الأرزاق و یستفتحوا الأغلال و یطلبوا ببرکاتها الحاجات و یستدعیه و الا فعلوا ذلک فیمن یعتقدونهم، و أکثرهم یعتقدون إمامته و فرض طاعته، و أنه فی الدیانه موافق لهم غیر مخالف و مساعد غیر معاند» (نیز نک: الإحتجاج ؛ ج۲ ؛ ص۵۰۶ و بعد).
منبع: وبلاگ دکتر حسن انصاری
(۵۸)
نظر رکنالدوله بویهی درباره زیارت مشهد الرضا
در متن زیر گزارشی درباره زیارت امام رضا علیهالسلام در قرن چهارم هجری درج گردیده است. |
ابنبابویه، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج۲، ص: ۲۷۹
«قال مصنف هذا الکتاب: لما استأذنت الأمیر السعید رکن الدوله فی زیاره مشهد الرضا ع فأذن لی فی ذلک فی رجب من سنه اثنتین و خمسین و ثلاثمائه فلما انقلبت عنه ردنی فقال لی هذا مشهد مبارک قد زرته و سألت الله تعالى حوائج کانت فی نفسی فقضاها لی فلا تقصر فی الدعاء لی هناک و الزیاره عنی فإن الدعاء فیه مستجاب فضمنت ذلک له و وفیت به فلما عدت من المشهد على ساکنه التحیه و السلام و دخلت إلیه فقال لی هل دعوت لنا و زرت عنا فقلت نعم فقال لی قد أحسنت قد صح لی أن الدعاء فی ذلک المشهد مستجاب»
منبع: وبلاگ دکتر حسن انصاری
(۵۹)
دیدگاه ابومنصور محمد بن عبدالرزاق متولی شاهنامه ابومنصوری درباره امام رضا علیه السلام
امام رضا علیهالسلام، موضوعی موردگفتگو در میان دانشمندان مسلمان بوده است. آنچه در ادامه میآید، بیانی از محمد بن عبدالرزاق درباره امام رضا علیهالسلام به روایت شیخ صدوق است. |
عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج۲، ص: ۲۷۹
حَدَّثَنَا أَبُو طَالِبٍ الْحُسَیْنُ بْنُ عبدالله بْنِ بُنَانٍ الطَّائِیُّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا مَنْصُورِ بْنَ عبدالرزاق یَقُولُ لِلْحَاکِمِ بِطُوسَ الْمَعْرُوفِ بِالْبِیوَرْدِیِّ هَلْ لَکَ وَلَدٌ فَقَالَ لَا فَقَالَ لَهُ أَبُو مَنْصُورٍ لِمَ لَا تَقْصِدُ مَشْهَدَ الرِّضَا ع وَ تَدْعُو اللَّهَ عِنْدَهُ حَتَّى یَرْزُقَکَ وَلَداً فَإِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ تَعَالَى هُنَاکَ فِی حَوَائِجَ فَقُضِیَتْ لِی قَالَ الْحَاکِمُ فَقَصَدْتُ الْمَشْهَدَ عَلَى سَاکِنِهِ السَّلَامُ وَ دَعَوْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الرِّضَا ع أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً فَرَزَقَنِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَداً ذَکَراً فَجِئْتُ إِلَى أَبِی مَنْصُورِ بْنِ عبدالله الرَّزَّاقِ وَ أَخْبَرْتُهُ بِاسْتِجَابَهِ اللَّهِ تَعَالَى فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَوَهَبَ لِی وَ أَعْطَانِی وَ أَکْرَمَنِی عَلَى ذَلِکَ.
عیون أخبار الرضا علیهالسلام ؛ ج۲ ؛ ص۲۸۵ تا ۲۸۶
حَدَّثَنَا أَبُو الْفَضْلِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِسْمَاعِیلَ السَّلِیطِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ الْحَاکِمَ الرَّازِیَّ صَاحِبَ أَبِی جَعْفَرٍ الْعُتْبِیِّ یَقُولُ بَعَثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ الْعُتْبِیُّ رَسُولًا إِلَى أَبِی مَنْصُورِ بْنِ عبدالرزاق فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْخَمِیسِ اسْتَأْذَنْتُهُ فِی زِیَارَهِ الرِّضَا ع فَقَالَ اسْمَعْ مِنِّی مَا أُحَدِّثُکَ بِهِ فِی أَمْرِ هَذَا الْمَشْهَدِ کُنْتُ فِی أَیَّامِ شَبَابِی أَتَصَعَّبُ عَلَى أَهْلِ هَذَا الْمَشْهَدِ وَ أَتَعَرَّضُ الزُّوَّارَ فِی الطَّرِیقِ وَ أَسْلُبُ ثِیَابَهُمْ وَ نَفَقَاتِهِمْ وَ مُرَقَّعَاتِهِمْ فَخَرَجْتُ مُتَصَیِّداً ذَاتَ یَوْمٍ وَ أَرْسَلْتُ فَهْداً عَلَى غَزَالٍ فَمَا زَالَ یَتْبَعُهُ حَتَّى أَلْجَأَهُ إِلَى حَائِطِ الْمَشْهَدِ فَوَقَفَ الْغَزَالُ وَ وَقَفَ الْفَهْدُ مُقَابِلَهُ لَا یَدْنُو مِنْهُ فَجَهَدْنَا کُلَّ الْجَهْدِ بِالْفَهْدِ أَنْ یَدْنُوَ مِنْهُ فَلَمْ یَنْبَعِثْ وَ کَانَ مَتَى فَارَقَ الْغَزَالُ مَوْضِعَهُ یَتْبَعُهُ الْفَهْدُ فَإِذَا الْتَجَأَ إِلَى الْحَائِطِ رَجَعَ عَنْهُ فَدَخَلَ الْغَزَالُ حِجْراً فِی حَائِطِ الْمَشْهَدِ فَدَخَلْتُ الرِّبَاطَ فَقُلْتُ لِأَبِی النَّصْرِ الْمُقْرِی أَیْنَ الْغَزَالُ الَّذِی دَخَلَ هَاهُنَا الآن فَقَالَ لَمْ أَرَهُ فَدَخَلْتُ الْمَکَانَ الَّذِی دَخَلَهُ فَرَأَیْتُ بَعْرَ الْغَزَالِ وَ أَثَرَ الْبَوْلِ وَ لَمْ أَرَ الْغَزَالَ وَ فَقَدْتُهُ فَنَذَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ لَا أُوذِیَ الزُّوَّارَ بَعْدَ ذَلِکَ وَ لَا أَتَعَرَّضَ لَهُمْ إِلَّا بِسَبِیلِ الْخَیْرِ وَ کُنْتُ مَتَى مَا دَهِمَنِی أَمْرٌ فَزِعْتُ إِلَى هَذَا الْمَشْهَدِ فَزُرْتُهُ وَ سَأَلْتُ اللَّهَ تَعَالَى فِیهِ حَاجَتِی فَیَقْضِیهَا لِی وَ لَقَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً ذَکَراً فَرَزَقَنِی ابْناً حَتَّى إِذَا بَلَغَ وَ قُتِلَ عُدْتُ إِلَى مَکَانِی مِنَ الْمَشْهَدِ وَ سَأَلْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً ذَکَراً فَرَزَقَنِی ابْناً آخَرَ وَ لَمْ أَسْأَلِ اللَّهَ تَعَالَى هُنَاکَ حَاجَهً إِلَّا قَضَاهَا لِی فَهَذَا مَا ظَهَرَ لِی مِنْ بَرَکَهِ هَذَا الْمَشْهَدِ عَلَى سَاکِنِهِ السَّلَامُ.
منبع: وبلاگ دکتر حسن انصاری
(۶۰)
گزارش مطبوعاتی از پناهنده شدن یک شتر به حرم امام رضا (ع)
بخش مهم از فرهنگ رضوی اختصاص به توصیف امور خارج العاده ای دارد که در حرم امام رضا علیهالسلام به وقوع پیوسته است. آنچه در ادامه خواهد آمد، متنی است در همین باره که در یکی از نشریات در سال ۱۳۵۲ درج شده است. |
«روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۲ ساعت ۶:۳۰ صبح بود. صحن عتیق حرم امام رضا (ع) به علت سردی هوا خلوتتر از همیشه مینمود. عدهای زن و مرد زائر کنار پنجره فولادین به راز و نیاز با خدای خود مشغول بودند، صدایی ناآشنا آنها را متوجه شتر افسار گسیختهای کرد که در صحن به سرعت به اطراف میدوید. شتر لحظهای بعد کنار پنجره فولادی آرام گرفت و بست نشست. پس از گذشت مدت زمان کوتاهی، بیش از ۷ هزار نفر از زائرین حرم مطهر حضرت رضا (ع) و ساکنان مشهد که شاهد ورود شتر به حرم مطهر بودند در صحن «عتیق» گرد آمدند و دست ها برای کندن پشم حیوان، پناهنده دراز شد! دربانان و پاسداران آستان قدس که این وضع را مشاهده کردند برای این که شتر پناهنده را از دست مردم نجات دهند، او را به راهروی جنب کشیک خانه و زیر ساعت منتقل کرده و درب را به روی او بستند، ولی مردم دست بردار نبودند و هزاران نفر از زوار جلوی درب پاسدارخانه اجتماع کرده و تقاضای دیدن شتر را داشتند. به دستور سرهنگ حیدری رئیس تشریفات آستان قدس، شتر پناهنده به وسیله یک کامیون به مزرعه نمونه انتقال یافت. طبق قوانین شرعی این شتر هیچگاه نحر نشد و مادامی که زنده بود در مزرعه نمونه آستان قدس نگهداری می شد»
روایتدیگری از این ماجرا چنین است:
«خادم حرم امام رضا (ع) در ادامه گفت: من آن روز به حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از در شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت در غربی رفت، اما قبل از رسیدن به در غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرامآرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد. سید محمد حسینی از خادمان حرم امام رضا(ع) در مورد ماجرای پناهنده شدن یک شتر به حرم امام رضا (ع) گفت: در منطقه محمدآباد مشهد، کشتارگاهی بود که محل ذبح حیوانات و تأمین گوشت قصابیهای مشهد بود. روزی، صاحب کشتارگاه، شتری را خریداری و برای ذبح به کشتارگاه میبرد. ناگهان قبل از ذبح، حیوان افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار میکند. همه تلاشها برای نگهداشتن آن بینتیجه میماند. خادمان حرم امام رضا(ع) در ادامه گفت: من آن روز به حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از در شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت در غربی رفت، اما قبل از رسیدن به در غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرامآرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد. پایان این ماجرا را سید محمد حسینی اینگونه تعریف کرد: کمکم زائران جمع شدند، خادمان و مسئولان حرم هم رسیدند، صاحب شتر نیز خودش را رساند، صحنه جالبی بود، از چشمان حیوان مرتب اشک جاری بود. غریبهای جلو آمد و خواست بهای شتر را به صاحب آن بپردازد. صاحب شتر گفت: من این حیوان را به مولایمان حضرت رضا میبخشم و امیدوارم حضرت هم مرا به نوکری خود بپذیرند. حیوان را به مزرعه آستان قدس بردند و تا پایان عمر در آنجا آزادانه مشغول چرا و گشتوگذار بود.»
روایتی دیگر نیز به چنین ماجرایی در سال ۱۳۵۷ اشاره دارد. مشخص نیست این هر دو واقعه یکی هستند و یا به دو واقعه مجزا اشاره دارند:
«حاج نصرالله حسین زاده، یکی از خادمان بارگاه ملکوتی امام رضا نقل میکند: اواخر بهمن ماه سال ۵۷ بود که در یکی از روزهای کاری، مشغول علامت گذاری روی ۱۲ شتر وارداتی از کشور افغانستان شدیم. از میان حیوانها، آخرین شتر که اتفاقا خیلی هم چاق و فربه بود، آنچنان بیقرار و نا آرامی بود که به هیچوجه اجازه علامت گذاریش را به ما نداد. فردا صبح، طبق روال همیشه، ۲ تا از شترها را به همراه شتر سمج برای نحر کردن (ذبح) به کشتارگاه فرستادیم، اما گویا در حین ذبح ۲ تا از شترها فرار میکنند که اتفاقاً یکی از آنها، همان حیوان دیروزی بود. شترها به سمت میدانی نزدیک حرم فرار کرده و یکی از آنها راهی خیابان شد. شتر دیگر که همان حیوان گفته شده بود اما، در حرکتی عجیب، از سمت ورودی مسجد گوهر شاد وارد حرم امام رضا (ع) شد. حیوان از میان زائران حرکت کرد، سقاخانه ایوان طلا را دور زد و خود را به پنجره فولاد رساند. باورمان نمیشد اما شتر مثل آدمیزاد روبروی ایوان طلا زانو زد، اشک میریخت و ناله میکرد. حرکات حیوان زائران را بسیار منقلب کرده بود تا اینکه یکی از دربانها از میان جمعیت عبور کرد و شال سبز خود را بر گردن حیوان انداخت، حیوان مانند آهویی رام شد و همراه خادم رفت. دیدن این صحنه آنچنان مرا متاثر کرد که ناخودآگاه از گرفتن شتر گذشتم و برگشتم. چند روز بعد رئیس تشریفات وقت حرم مرا خواستند و گفتند این شتر به بارگاه امام رضا پناه آورده، حال به جای شتر چه میخواهی؟ گفتم میخواهم خادم افتخاری حرم شوم. مدتی از خواسته من گذشت، فردی که درخواست من را شنیده بود از سمت خود عوض شد و من به کلی از موضوع ناامید شدم تا اینکه گویا در اتفاقی عجیب، استاندار پس از ترک دفتر و سمت خود بار دیگر بر میگردد و امضا موافقتش را بر درخواست خادمی من میزند».
منبع: فردا نیوز
(۶۱)
گزارشی از حالات علامه طباطبائی در زیارت امام رضا (ع)
گزارشهای علما از زیارت امام رضا علیهالسلام، یکی از اجزای مهم فرهنگ زیارتی است. آنچه در ادامه میآید، گزارشی از زیارت علامه طباطبائی است. |
زمانی نویسنده مشهوری بوسیدن ضریح امامان علیهمالسلام و این قبیل احترام نهادنها را تشنیع میکرد. وقتی سخن او را به علامه طباطبایی در حرم رضوی علیهالسلام عرض کردند، ایشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را میبوسیدم.» روزی در صحن حرم امام رضا علیهالسلام شخصی به علامه [که اصلاً اذن نمیداد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: «از راه دور آمدهام و میخواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است. ایشان میگفت: «من به حال این مردم که اینطور عاشقانه ضریح را میبوسند، غبطه میخورم…». یکبار علامه طباطبایی میخواستند به روضه رضوی علیهالسلام مشرف شوند. به ایشان عرض شد: «آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید! » فرمودند: «خوب، من هم یکی از شلوغها! » و رفتند. مردم هم که ایشان را نمیشناختند تا راهی برایشان بگشایند و درنتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم! »و و نیز میفرمودند: «انسان هنگامیکه وارد حرم رضوی علیهالسلام میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد». ایشان هرساله به مشهد مشرف میشد حتی در پنج شش ماه آخر عمر باهمه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان میگفت: «با آغوش باز با آنکهولت سن و کسالت، جمعیت را میشکافت و باعلاقه ضریح را میبوسید و توسل میجست که گاهی بهزحمت او را از ضریح جدا میکردیم…». فرزند ایشان نقل میکردند: «در سال آخر حیاتشان به دلیل کسالتی که داشتند و بنا به تأکید و توصیه پزشکِ مخصوص نمیخواستیم که ایشان به مشهد مقدس بروند. ولی ایشان اصرار داشتند و رفتند». پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: «پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟». علامه طباطبایی وقتی به مشهد، مشرف میشد، از وی تقاضا میکردند که در خارج از مشهد چون طُرقبه و … به دلیل اعتدال هوا، سکونت داشته باشند و گه گاهی برای زیارت مشرف گردد. ایشان ابداً قبول نمیکرد و میفرمود: «ما از پناه امام هشتم بهجای دیگری نمیرویم.».
منبع: کانال تلگرامی دکتر هادی انصاری
(۶۲)
پژوهشی درباره نام، کنیه و تاریخ تولد امام رضا علیهالسلام
در احادیث، نمونههای زیادی درباره فضیلت زیارت امام رضا علیهالسلام، و کیفیت آن واردشده است. آنچه در ادامه میآید، بخشی از جلد چهارم موسوعه زیارات المعصومین علیهمالسلام است که به این امر میپردازد. |
نسبه علیهالسلام:
هو الإمام علیّ، بن موسى، بن جعفر، بن محمّد، بن علیّ، بن الحسین، بن علیّ، ابن أبی طالب، بن عبدالمطّلب، بن هاشم، بن عبد مناف[۱].
امّه علیهما السلام:
امّ البنین، وسمّیت: سکن النُّوبیّه، وأروى، ونجمه، وسمانه، وتکتم، وخیزران المریسیّه[۲]، والطاهره، وسکینه، وشقراء، وصفراء[۳].
کُناه علیهالسلام:
أبوالحسن[۴]، أبو علیّ[۵]، أبو محمّد[۶].
ألقابه علیهالسلام:
الرّضا، الصّابر، الرضیّ، الوصیّ، الوفیّ، السیّد، المعصوم، الزّکیّ، الولیّ، محیی سنّه رسول اللَّه، سراج اللَّه، نور الهُدى، قرّه عین المؤمنین، مکیده الملحدین، کفو المَلک، کافی الخلق، ربّ السّریر، رئاب التدبیر، الفاضل، الصدّیق، الضامن[۷].
ولادته علیهالسلام:
کان مولده بالمدینه یوم الجمعه، وفی روایه اخرى یوم الخمیس، لإحدى عشره لیله خلت من ذی القعده، سنه ثمان وأربعین ومائه من الهجره[۸].
وقیل: لإحدى عشره لیله خلت من ذی القعده یوم الجمعه،
سنه ثلاث وخمسین ومائه[۹].
وقیل: یوم الخمیس لإحدى عشره لیله خلت من ربیع الأوّل، سنه ثلاث وخمسین ومائه[۱۰].
وفاته علیهالسلام:
قُبض علیهالسلام فی آخر صفر سنه ثلاث ومائتین[۱۱].
وقیل: یوم الثلاثاء فی سابع عشر شهر صفر، سنه ثلاث ومائتین[۱۲].
وقیل: فی شهر رمضان لسبع بقین منه یوم الجمعه، سنه ثلاث ومائتین[۱۳].
وقیل: فی الیوم الثالث والعشرین من ذی القعده سنه ثلاث ومائتین من الهجره[۱۴].
وقیل: لتسع بقین من شهر رمضان یوم الجمعه، سنه ثلاث ومائتین من هجره النبیّ صلى الله علیه و آله[۱۵].
وقیل: الرابع والعشرون من شهر رمضان[۱۶].
وقیل: یوم الإثنین رابع عشر صفر سنه اثنتین ومائتین[۱۷].
وقیل: یوم الجمعه غرّه رمضان، سنه اثنتین ومائتین[۱۸].
وقیل: یوم الإثنین لثلاث لیال بقین من صفر، سنه ثلاث ومائتین من الهجره[۱۹].
وقیل: یوم الجمعه لسبع بقین من رمضان سنه اثنتین ومائتین، وقیل: سنه ثلاث[۲۰].
موضع قبره علیهالسلام:
قبره علیهالسلام بطوس[۲۱].
منبع: موسوعه زیارات المعصومین علیهمالسلام، جلد چهارم، ۸۷-۹۱ ص.
(۶۳)
احادیثی درباره فضیلت طوس و تربت امام رضا علیهالسلام
در شماری از احادیث، به فضیلت مدفن امام رضا علیهالسلام اشارههایی شده است. آنچه در ادامه میآید، بخشی از جلد چهارم موسوعه زیارات المعصومین علیهمالسلام است که به این امر میپردازد. |
ما روی عن الصادق علیهالسلام
التّهذیب:
بإسناده عن الصادق علیهالسلام قال: أربع[۲۲] بقاع ضجّت[۲۳] إلى اللَّه (من الغرَق)[۲۴] أیّام الطوفان[۲۵]: البیت المعمور فرفعه اللَّه إلیه[۲۶]، والغریّ، وکربلاء، وطوس[۲۷].
ما روی عنه علیهالسلام عیون أخبار الرضا علیهالسلام:
بإسناده عن أبی الحسن علیّ بن موسیالرضا علیهالسلام أنّه قال: إنّ بخراسان لبقعه
یأتی علیها زمان تصیر مختلف الملائکه، ولایزال فوج ینزل من السماء وفوج یصعد إلى أن ینفخ فی الصور. فقیل له: یا ابن رسول اللَّه، وأیّ بقعه هذه؟
قال علیهالسلام: هی بأرض طوس، وهی و الله روضه من ریاض الجنّه[۲۸] …
ومنه:
بإسناده عن عبدالسّلام بن صالح الهروی قال: لمّا خرج علیّ بن موسیالرضا علیهالسلام إلى المأمون …- إلى أن قال- ثمّ دخل دار حمید بن قحطبه الطائی، ودخل البقعه التی فیها قبر هارون الرشید، ثمّ خطّ بیده إلى جانبه ثمّ قال: هذه تربتی وفیها أُدفن، وسیجعل اللَّه هذا المکان مُختلف شیعتی وأهل محبّتی[۲۹] …
ومنه:
بإسناده عن الهرویّ قال: سمعت الرضا علیهالسلام یقول: إنّی ساقتل بالسّمّ مظلوماً، واقبر إلى جنب هارون، ویجعل اللَّه تربتی مُختلف شیعتی وأهل محبّتی[۳۰]؛ فمن زارنی فی غربتی، وجبت له زیارتی یوم القیامه.
والّذی أکرم محمّداً صلى الله علیه و آله بالنبوّه، واصطفاه على جمیع الخلیقه، لایصلّی أحد منکم
عند قبری رکعتین[۳۱]، إلّااستحقّ المغفره من اللَّه عزّوجلّ یوم یلقاه[۳۲].
بحارالأنوار:
رأیت فی بعض مؤلّفات أصحابنا قال: ذکر فی کتاب فصل الخطاب عن الرضا علیهالسلام أنّه قال: من شدّ رحله إلى زیارتی، استجیب دعاؤه … وهذه البقعه روضه من ریاض الجنّه، ومختلف الملائکه، لایزال فوج ینزل من السّماء وفوج یصعد، إلى أن ینفخ فی الصّور[۳۳].
ما روی عن الجواد علیهالسلام
عیون أخبار الرضا علیهالسلام:
بإسناده عن أبی هاشم داود بن القاسم الجعفری قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن علیّ علیهما السلام یقول: إنّ بین جبلی طوس قبضه قبضت من الجنّه، من دخلها کان آمناً یوم القیامه من النّار[۳۴].
ما روی عن الهادی علیهالسلام
أمالی الصدوق:
بإسناده عن الصقر بن دلف قال: سمعت سیّدی علیّ بن محمّد بن علیّ الرضا علیهالسلام یقول: … إنّ موضع قبره لبقعه من بقاع الجنّه[۳۵] …
(۶۴)
صلوات بر امام ثامن علی بن موسیالرضا علیهماالسلام
عالمان شیعی، برای زیارت امام رضا علیهالسلام متونی به نگارش درآوردهاند. یکی از این موارد، متنی است که سید کاظم رشتی، نسبت به امام رضا علیهالسلام به نگارش درآورده است. |
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی شَمْسِ الضُّحی وَ نُورِ الدُّجی وَ عَلَمِ الْهُدی وَ الْعُرْوَهِ الْوُثْقی وَ خَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ تَرَدّی وَ النُّورِ السّاطِعِ وَ النَّجْمِ اللاّمِعِ وَ الْفَجْرِ الطّالِعِ والشمس الْبازِغَهِ وَ الْحُجَّهِ الْبالِغَهِ وَ النِّعْمَهِ السّابِغَهِ وَ النِّقْمَهِ الدّامِغَهِ وَ الصِّراطِ الْواضِحِ وَ النَّجْمِ اللاّئِحِ وَ الاِْمامِ النّاصِحِ وَ الزِّنادِ الْقادِحِ وَ الْمیزانِ الرّاجِحِ وَ الْمَتْجَرِ الرّابِحِ نوراللهِ وَ کَلِمَتِه وَ حِجابِ اللّهِ وَ ایَتِه سِرِّ اللّهِ وَ حُجَّتِه ذِی الاْیاتِ الْباهِرَهِ وَ الاَْعْلامِ الظّاهِرَهِ وَ الْحُجَجِ الْقاطِعَهِ لِلِجاجِ اَهْلِ الْعِنادِ وَ الْفَجَرَهِ اَلرَّضِی الْمُرْتَضی وَ السَّیْفِ الْمُنْتَضی اَلْعادِلِ فِی الْقَضاءِ اَلْمُتَمَکِّنِ بِالتَّسْلیمِ وَ الرِّضا اَلاِْمامِ بِالْحَقِّ اَبِی الْحَسَنِ مَوْلانا وَ مُقْتَدانا وَ سَیِّدِنا عَلِی بْنِ موسیالرضا عَلَیْهِمَاالسَّلامُ.
منبع: کانال تلگرامی عقاید به آدرس @AghayedNet
(۶۵)
نقد انگاره صحابی بودن معروف کرخی نسبت به امام رضا علیهالسلام
اصحاب امام رضا علیهالسلام و گرایشهای ایشان، موضوع برخی پژوهشها بوده است. آنچه در ادامه میآید، درباره معروف کرخی و صحابی بودن یا نبودن وی نسبت به امام رضا علیهالسلام است. |
آقای حسن حسنزاده آملی گوید:
«معروف کرخى در دست ثامنالحجج على بن موسیالرضا (ع) اسلام آورد و بوّاب آن حضرت بود در مشارق برسى آمده است … بعضى از دریانوردان در نزد «معروف» از طوفان و آشوب دریا شکایت کردند، «معروف» به آنان گفت: هرگاه دریا آشوب شد او را به سر «معروف» سوگند دهید، آرام مىشود، به دستور عمل کردند و بهرهمند شدند، امام «ع» به معروف فرمود: این مقام را از کجا به دست آوردهاى؟ عرض کرد: مولاى من سرى که عمرى در آستانه ولایت شما فرود آمده است، او را در نزد خداوند این حدّ قدر نباید باشد؟»
مجموعه مقالات، حسن حسنزاده آملی، نشر دفتر تبلیغات، ص ۱۵۸، هزار و یک نکته، حسن حسنزاده آملی، نشر رجاء، صص ۲۶۵ و ۲۶۶، نکته ۵۰۶
این داستان را نگارنده در کلیپی صوتی از حسنزاده آملی نیز شنیده است و متن کلیپ هم در آدرس زیر موجود است: mohiti1360.mihanblog.com/post/166
رجب برسی دو کتاب به نام مشارق دارد: مشارق الانوار و مشارق الامان. این روایت را در مشارق الانوار نیافتیم؛ اما چنانکه در تصویر پیوست شده آمده است؛ در مشارق الامان این داستان به جنید بغدادی نسبت داده شده است؛ نه معروف کرخی!!
چنانکه میدانیم معروف کرخی و جنید بغدادی هر دو از بزرگان صوفیهاند. در منابع معتبر تاریخی پیوندی میان امامان شیعه ع و این دو صوفی ذکر نشده است. بدیهی است اگر معروف یا جنید باب امام بودند؛ در کتب رجال شیعه بهعنوان یار نزدیک امام ذکر میشدند و روایات مختلفی از آنان در کتب شیعه نقل میشد؛ درحالیکه در کتب متقدّم شیعه هیچ نشانهای از ارتباط آن دو با امامان شیعه ذکر نشده است. به لحاظ تاریخی نیز این ادّعا با اشکالات مختلفی روبرو است. علاوه بر اینکه اصل بابیت از عقاید غلات است و در منابع معتبر شیعه و روایات صحیح امامیه بابیت به معنای متعارف مطرح نیست. اندیشه بابیت با اشکالات عقلی و نقلی متعدّدی روبرو است که پیشتر تا حدی بدان اشاره شد، و امیدواریم بتوانیم زمانی به آن بپردازیم. بنابراین شکّی نیست که این داستان از مطالب صوفیه است. این مدعا دلیل دیگری است بر پیوند عمیق «رجب بُرسی» با تصوّف در کنار تعلّق خاطر شدید به جریان غلوّ! که خود به کلمات امثال حلاج، ابن عربی، ابن فارض و غالیان متقدم عنایت قابلتوجهی داشته است. بهعنوان نمونه ر.ک به t.me/gholow2/280.
فرمایش دقیق میرزای قمّی درباره معروف کرخی (در ردّ ادعاهای علامه طهرانی)[۳۶]
علّامه طهرانی نوشته است: «… و ائمّه دین هم از افاضه حقائق به آنها مضایقتى نداشتند. بخصوص که سه نفر از آنان به سه امام، اختصاص بسیار نزدیک صورى و معنوى پیدا کردند: یکى از این سه نفر بایَزید بَسْطامى بود که به علّت تقیّه از مخالفین، به نام سقّایی چندین سال ملازم امام جعفر صادق علیهالسلام شد و از حقائق و معارف آن حضرت اقتباس فیض کرد. دوّمى شَقیق بَلخى بود که بهوسیله حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام از گناهان توبه کرد و اختصاص به آن جناب پیدا نمود. سوّمى مَعروف کَرْخى بود که او هم به علّت تقیّه و ترس از مخالفین به اسم دربانى سالها ملازم حضرت رضا علیهالسلام شد. این سه نفر به علّت حقائق و معارفى که از آن سه امام کسب کرده بودند و به دیگر زهّاد و عبّاد تعلیم دادند، زهد و عبادت را توأم با معارف مخصوصى نمودند که در عصر بنى امیّه سابقه نداشت. …» (الله شناسى؛ ج۳ ؛ ص۳۲۳)
همو نوشته است: «در کتاب طبقات الصّوفیَّه تصنیف أبو عبدالرحمن سُلَمى، ص ۸۵ گوید: معروف کرخى به دست حضرت امام علىّ بن موسیالرضا علیهالسلام اسلام آورد. و پس از مسلمان شدن، حاجب و دربان او گشت. روزى شیعیان بر در خانه حضرت امام علىّ بن موسى علیهالسلام ازدحام کردند و استخوان دنده سینه او را شکستند، بدین سبب رحلت نمود و در شهر بغداد مدفون شد.» (الله شناسى ؛ ج۳ ؛ پاورقی صفحه ۳۲۴)
این ادّعا که شاید نخستین بار توسّط سلّمی مطرح شده است، در آثار صوفیان بعدی مانند عطّار نیشابوری (تذکره الأولیاء؛ القسم الاول؛ ص۲۷۳) و جامی (نفحات الأنس ؛ ص۴۲) تکرار شده است؛ امّا سند معتبری ندارد و در هیچیک از کتب معتبر تاریخ و حدیث و ترجمه، ذکر نشده است. در الرساله المصریه (ص۱۷۸) نیز که از کتب غلات نصیریه است، این مطلب از صوفیه نقلشده است.
شمس الدّین ذهبی در نفی ادّعای سلّمی مینویسد: «و قد حکى أبو عبدالرحمن السلمی شیئا غیر صحیح، و هو أن معروفا الکرخی کان یحجب علی بن موسیالرضا، قال: فکسروا ضلع معروف، فمات فلعلّ الرضا، کان له حاجب اسمه معروف، فوافق اسمه اسم زاهد العراق.» (سیر اعلام النبلا ج۹ ص۳۴۳)
معروف کرخی چنانکه از زندگینامهاش معلوم است؛ اهل بغداد بوده و در آنجا از دنیا رفته است. سلّمی نیز نوشته است: «و کان معروف أسلم على ید على بن موسیالرضا، و کان بعد إسلامه، یحجبه؛ فازدحم الشیعه یوما على باب على بن موسى، فکسروا أضلع معروف، فمات. و دفن ببغداد.» (طبقات الصوفیه، ص۸۲)
مرگ معروف را در سال ۲۰۰، ۲۰۱ یا ۲۰۴ نوشتهاند. امّا قول مشهور و قوی تر همان سال ۲۰۰ است. (تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۰۸) سفر اجباری امام رضا ع از مدینه به مرو را نیز در سال ۲۰۰ نوشتهاند. بههرحال امام رضا علیهالسلام در بغداد نمیزیسته است که معروف در آنجا دربانی او را بکند و در اثر ازدحام شیعه، سینهاش بشکند و در آن شهر از دنیا برود! به نظر میرسد جایگاه معنوی امام رضا علیهالسلام در میان اهل خراسان و شهرت مزار او در آن خطّه، زمینهساز جعل چنین حکایاتی از سوی صوفیان خراسان شده است. میرزای قمّی (ره) دریکی از رسایل ضدّ عرفانی خود، کلامی متین و برهانی محکم در ردّ منزلت معروف کرخی دارد که در اینجا میآورم:
«… و آنچه معاین است از مشایخی که در عصر ما مرشد بودهاند، مثل مشتاق علی و مقصود علی و نورعلی و امثال آنها-که مریدان ایشان، در شأن ایشان غلو داشتهاند و مریدان صاحبکمال ایشان، آنها را به صفات خاصه الهیه خطاب میکردند و تالی تلو عبادت با آنها به سر میبردند- محقق شده که متصف به همه ناخوشیها بودهاند و احوال همگی به فضیحت و رسوایی رسیده و معلوم شد که به غیر عوامفریبی و دنیاپرستی و ریاست عوام کالانعام و بیمبالاتی در دین و بیخبری از احکام شرع مبین از برای ایشان نبود. اگر همه مشایخ این زمانِ طایفه بَدنِشان، مثل این جماعتاند، حال ایشان معلوم؛ و سایر طبقه تا به معروف کرخی برسد و خود معروف را هم احدی از علمای معتبرین که مدار شرع و دین بر سخن ایشان است، توثیق و مدحی ندیدهایم؛ بلکه اسم آنها را هم ذکر نکردهاند. بلی؛ بعضی از آن جماعت که در علم رجال اسم ایشان در کتب ثبت است، مورد لعن و طعن ائمه و تکفیر و تفسیق علمای معتبرین میباشند. و معروف کرخی که به دربانی حضرت امام رضا ع مشهور است -بر فرض تسلیم صدق این سخن- این دلالت بر شیعه بودن او هم نمیکند؛ چه جای خوبی و عدالت او. و اینکه بعضی از صوفیه امامیه او را مدح کرده باشند، یا شیعه شمرده باشند، اعتمادی به آن نیست؛ به جهتی که وجه آن بر طریقه اهل شرع ظاهر است. با وجود آن ندیدهایم کسی از امامیه او را توثیق کرده باشند. و اگر محض دربان بودن دلیل خوبی باشد پس انس بن مالک اولی است بهخوبی، چون دربان رسول خدا ص بود. و اگر واقعاً خوب بود و از مشایخ شیعه بود، چگونه حال او بر شیعه مخفی میمانده که نه علمای شیعه در فهرستها و کتب رجال او را ذکر کنند و نه احدی از عام و خاص شیعه به زیارت مرقد او میروند؟! باوجوداین، شیوع قدر و منزلت او در نزد اهل سنت است. و این بسیار بعید است که کسی شیعه متقی باشد و چنان تقیه کند که خواص شیعه بر آن مطلع نشوند و او را نشناسند و اگر میشناختند به این وصف بر دیگران مشتبه نمیماند. بههرحال نسبت این اجازه به حضرت امام رضا ع به صحت نپیوسته؛ باوجودآن که به دلیل عقل اثبات کردیم بطلان آن را و چگونه میتواند شد که از امام معصوم ع چنین امر باطلی صورت صدور بپذیرد؟! و دیگر اینکه بسیار عجیبوغریب است که امری که طریقه امام ع باشد آن را ضنّت کرده باشد و تعلیم خیار اصحاب خود نکرده باشد! و حالآنکه آن حضرت خواص و اهل سرّ بسیار داشت؛ ازجمله یونس بن عبدالرحمن که فضائل و محامد او فوق احصا است و حضرت امام رضا ع سه مرتبه از برای او ضامن بهشت شد. و فضل بن شاذان که از اعاظم قدمای اصحاب ائمه ع است، میگفته است که در اسلام از سایر ناس کسی افقه از سلمان نبود و بعد از او کسی افقه از یونس بن عبدالرحمن رحمهالله پیدا نشد. و از حضرت امام رضا ع روایت کرده که فرمودند که: ابوحمزه ثمالی در زمان خود همچون سلمان فارسی بود در زمان خود و یونس در زمان خود همچون سلمان فارسی بود در زمان خود. و فضل بن شاذان گفته است که یونس چهلوپنج حجّ و پنجاه عمره گذارده و هزار مجلّد در ردّ مخالفین تألیف نموده. و مدایح بسیار از او در کتب رجال مذکور است. چرا این سرّ را به یونس تعلیم نکرده؟! و دیگر اینکه قاضی نورالله شوشتری رحمهالله که شیعه تراش است و بسیاری از علمای اهل سنّت را شیعه میداند و معتقد صوفیه است و در مدایح ایشان بهقدر مقدور، کدّ بلیغ، مبذول میدارد، یک حدیثی در شأن معروف نقل نکرده و یک اشاره از امام که دلالت بر خوبی او کند، ذکر نکرده و اگر چیزی میبود، نسبت به امام میداد. بلی همین گفته که «دربان حضرت امام رضا ع بود و از او علوم ظاهره و باطنه اخذ کرده بود.» و الحمدلله ربالعالمین تابهحال به علوم ظاهره او برنخوردیم! و آنچه از علوم باطنه رسیده است، یکی از آنها همینطور اجازه است که اگر کفر محض نباشد، لااقل شرک صریح هست؛ و حالآنکه در احادیث مستفیضه از ائمه هدی رسیده است این مضمون که: «اعرفوا منازل الرجال منا علی قدر روایاتهم عنا». و ما یک روایتی از معروف نداریم و اگر میبود، اینقدرها حدیث که در کتب علمای شیعه هست، باید یک حدیث هم از معروف روایتشده باشد! و هرگاه حمل کنیم این احادیث را بر اینکه مراد این باشد که بشناسید قدر و منزلت مردان را در نزد ما بهقدر و منزلت روایت و اشتمال روایت ایشان بر مطالب عالیه که مطالب خواص است نه بر مطالب سهله پیشپاافتاده، که شأن عوام و اهل ظاهر است، که مراد اشاره به کیفیت حدیث باشد نه کمیت آن- باوجوداینکه خلاف ظاهر لفظ است- میگوییم که یک حدیث مشتمل بر کیفیت خاصه برنخوردیم که از ائمه ع روایت کرده باشد که معلوم ما بشود که از معروف است و از امام روایت کرده است. و شکی نیست که صوفیه سلمان و اویس قرنی و کمیل بن زیاد و امثال اینها را از اکمل مشایخ میدانند و در نزد ایشان کمتر از معروف نیستند و حالآنکه از خانواده عصمت، مدایح از برای آنها نقلشده، و از برای معروف، هیچ معروفی از ایشان، معروف نیست. پس اگر خواهند عذر بخواهند که ائمه ع به جهت اخفای اسرار و عدم اظهار آن در ظاهر مدح معروف را نکردند تا علمای ظاهر بر آنها نشورند و کم مایگان گمراه نشوند، عذر ایشان موجه نیست و اگرنه بایست مدح سلمان و امثال او را هم نکنند.» (سه رساله در ردّ عرفان، رساله اجازه ذکر، صص۸۶ -۹۱، میرزا ابوالقاسم بن محمّد حسن گیلانی مشهور به میرزای قمّی، تصحیح حسین لطیفی و علی جبار گلباغی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۸۸)
منبع: کانال تلگرامی نقد غلات و صوفیه به آدرس @gholow2
(۶۶)
«دل ما آنجایى است که شما همواره در آنجا مشرفید»
دیدگاههای شخصیتهای سیاسی و مذهبی درباره زیارت امام رضا علیهالسلام، یکی از ابعاد حضور ایشان در فرهنگ ایرانی دارد. آنچه در ادامه میآید، نمونهای از این موارد است. |
رهبر انقلاب: «حقاً و انصافاً خدمت آستان مقدس امام هشتم علیهالسلام وقتى با شرایط و شئون ویژهى آن انجام بگیرد، از بزرگترین ارزشها و بزرگترین افتخارات است و امروز چنین چیزى میسور است و وجود دارد، بنده هم افتخار مىکنم اگرچه به نام و نه به عمل جزء شما هستم و مشرفبه خدمت این آستان قدسم …این سخن دل را با شما در میان بگذارم که دل ما آنجایى است که شما همواره در آنجا مشرفید و خوشا به حالتان و حقیقتاً شیرینترینِ لحظات براى بنده، آن لحظاتى است که به آستان قدس مشرف مىشوم». ۱۳۶۷/۹/۱۷
منبع: Khamenei.ir
(۶۷)
یک تابلوی خوشنویسی با موضوع امام رضا علیهالسلام
در موارد بسیاری، آثار خوشنویسی ایرانی، با امام رضا علیهالسلام پیونده خورده است. تابلوی زیر نمونهای از این موارد است |
(۶۸)
آیینهای شهادت امام جواد علیهالسلام در مشهد
در روزهای شهادت امام جواد، فرزند امام رضا علیهماالسلام، شماری از اهالی شهر مشهد بهسوی حرم امام رضا علیهالسلام حرکت میکنند و وارد حرم میشوند. در کانال تلگرامی آستان قدس رضوی تصویری از این مراسم آمده و درباره آن چنین توضیح داده شده است: «هماکنون؛ اجتماع شکوهمند عزاداران امام جواد(ع) در عرصه میدان شهدا و حرکت به سمت حرم مطهر رضوی جهت عرض تسلیت به محضر امام رضا(ع)». |
(۶۹)
نمونهای از احکام خادمی در آستان قدس رضوی در سالهای اخیر
احکام خادمی، یکی از امور اداری هم آستان قدس رضوی است. نمونهای از این احکام که به خانواده شهدای ایرانی، اهداشده چنین است: |
(۷۰)
مستندسازی امری ضروری در سازمانهای بزرگ: نگاهی به آستان قدس رضوی
جعفر درباغ عنبران
تاکنون پژوهشهایی درباره ساختار ایدهآل و بایدهای آستان قدس رضوی صورت گرفته است. در این پژوهش، به اهمیت مسئله مستندسازی در این نهاد پرداختهشده است. |
چکیده:
نویسنده در این مقاله با توجه به تغییرات فراوان نام ادارات، سازمانها و مؤسسات آستان قدس رضوی به استناد مفاد سند شماره ۲۸۸۰۵، بر ضرورت تدوین فهرست مستند اسامی ادارات، شرکتها و مؤسسات آستان قدس رضوی بر اساس اسناد و نمودارهای سازمانی موجود تأکید نموده است. در این مقاله تغییر نام معاونت اماکن متبرکه و تشریفات، دفتر بازرسی، خزانهداری کل، اداره حسابداری، اداره جمعآوری نذورات و اداره خدمه آستان قدس رضوی از سال ۱۳۳۴ الی ۱۳۷۵ بررسیشده است.
مشخصات منبع شناختی:
جعفر درباغ عنبران. «مستندسازی امری ضروری در سازمانهای بزرگ: نگاهی به آستان قدس رضوی». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال ۱، شماره ۱، خرداد و تیر ۱۳۸۸.
برای دریافت متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید.
(۷۱)
درباره تخریب کاروانسرای ملک مشهد یکی از یادگارهای عهد صفوی در مشهد
تخریب بناهای تاریخی شهر مشهد در سالهای اخیر، دستمایه بررسیها و گزارشهای چندی بوده است. آنچه در ادامه میآید، نمونهای از این امر است. |
کاروانسرای ملک مشهد یکی از یادگارهای عهد صفوی در این شهر بود که در جریان نوسازی اطراف حرم مطهر نابود شد تا هتلی پنج ستاره قد علم کند.
(۷۲)
مسئلهای که در اطراف حرم وجود دارد چیست؟
دکتر مرتضی مرتضوی
درباره بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام، بحثهایی درگرفته است. در ادامه نمونهای از این بحثها درج میشود. |
شما با یک بافت فرسودهای مواجه بودید و آمدید این را بازسازی کنید. چون واقعا قابلیت حجم روزافزون زائر و مجاورین را نداشت. ولی چون بر اساس مدلهای تجربهشدهی غربی بود، پاسخهای اشتباهی به این مسئله دادید و خود این، مسائل دیگری را در پشت سرش ایجاد کرد.نهتنها باعث نوسازی آن منطقه بعد از ۲۵ سال نشد و مسئله را حل نکرد؛ بلکه مسائل دیگری را هم اینجا ایجاد کرد. یکی این بود که هویت آن منطقه را از یک ساخت مسکونی به یک ساخت خالی از سکنه تبدیل کرد. تمام انگیزهها را در اطراف حرم به انگیزههای اقتصادی تبدیل کرد. مشکلات حاشیهی شهر را زیاد کرد. جابهجایی افراد در طول روز را زیاد کرد. و اساساً حرم امام رضا علیهالسلام را از مدار زندگی روزمرهی مشهدیها خارج کرد.
منبع: کانال تلگرامی مشهد مردم
(۷۳)
درباره لزوم مدیریت بافت پیرامون حرم
درباره بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام، بحثهایی درگرفته است. در ادامه نمونهای از این بحثها درج میشود. |
«#بافت_پیرامون_حرم» قطعاً یکی از مسائل هویتی و اقتصادی مشهد است که اگر درست مدیریت میشد و بشود، علاوه بر حفظ و رعایت حرمت حریم رضوی، تبدیل به یکی از مناسبتترین مناطق اقتصادی شهر خواهد شد. احیای این بافت که تاکنون بر اساس طرح موسوم به «طاش» مدیریتشده، بعد از ایرادات و اعتراضات فراوان کارشناسان و نخبگان حوزوی و دانشگاهی مشهدالرضا، میرود تا جای خود را به طرح «مهرازان۲» که توسط شورای عالی شهرسازی وزارت راه طراحیشده بدهد.اما در این بین شورای جدید تمامقد ایستاده است تا مانع از این تغییر شود.
منبع: کانال تلگرامی مشهد مردم
(۷۴)
بیرحمانهترین رفتار با بافت قدیمی مشهد
گفتگوی «دنیای اقتصاد» با دو تن از اساتید برجسته معماری کشور به مناسبت روز معمار
درباره بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام، بحثهایی درگرفته است. این بحثها عمدتاً معطوف بهنقد مدیریت شهری نسبت به بافت اطراف حرم است. در اینجا بخشی از گفتگویی با دو استاد معماری کشور که مرتبط با این مسئله است را میخوانیم. |
ضحی زردکانلو: به مناسبت هفته معمار و در حاشیه سفر دکتر محمد منصور فلامکی و دکتر محمدرضا پورزرگر به مشهد برای شرکت در همایش روز معمار که به همت گروه معماری دانشگاه خیام مشهد در این دانشگاه برگزار شد، نشست دوستانهای با این دو استاد برجسته معماری کشور ترتیب دادیم که جزئیاتش در ادامه ازنظرتان میگذرد. سؤالات نخست را با دکتر محمد منصور فلامکی، دکترای معماری از دانشگاه ونیز و چهره ماندگار معماری در سال ۱۳۸۹ مطرح کردیم. وی که دارای تألیفات و مقالات گستردهای درزمینه هنر و معماری است، در سخنان خود به اهمیت مرمت بافت سالخورده مشهد اشاره میکند و در ادامه توصیههای خویش را برای فارغالتحصیلان رشته معماری متذکر میشود.
بهطورکلی تحولات چهره شهر مشهد را در چند سال اخیر چطور ارزیابی میکنید و با توجه به تخصص شما در حوزه مرمت آیا بازسازی بافت قدیمی و مذهبی مشهد به شایستگی صورت گرفته است؟
آنگونه که شما انتظار دارید من مشهد را نمیشناسم، اما این را میدانم که بیرحمانهترین رفتار با بافت قدیمی در مشهد انجامشده که غیرقابلجبران است و بعدها هم نمیشود جلویش را گرفت.
منظورتان بافت اطراف حرم است؟
قاعدتاً همینگونه است، اما جاهای دیگری هم لابد وجود دارد که ما نمیدانیم، آخرین باری که من به مشهد آمدم حدود چند سال پیش اینهمه ساختمانهای بلند روی تپهها نبودند، اما متأسفانه الآن هستند. مگر این تپهها زمین اضافی است؟ این تپهها میتوانند تضمینکننده بهترین رویشها باشند. تضمینکننده این باشند که میکرو اقلیم ما بتواند به بهترین شکل زندگی کند، این خانههای زشت را هم اگر درجایی بسازیم که ارتفاع زیادی ندارد به نفع جامعه بشری است که این زشتیها را روی تپهها نبینند، متأسفانه این اتفاقها فقط در مشهد میافتد. به دلایل متفاوتی بافت اطراف حرم نیز از حدود ۲۴، ۲۵ سال پیش به اینسوی در حال ساییده شدن است. وقتی یک کرم ابریشم برگ درخت توت را میخورد ما انتظار داریم از آن برگ، آرامآرام ابریشم تولید کند، اما ما برگ توت اطراف حرم را جویدیم و بهجای آن چیزی تولید کردیم که هرگز به ابریشم شباهتی ندارد، این واقعا تأسفبار است. اتفاق دیگر این است که میدانهای شهری را از ما گرفتهاند و بهجای آن بازار درست کردهاند، ما خیال میکنیم بازار ناجی است، درصورتیکه ناجی هیچچیزی نیست و جز برای خود بازاریها به هیچ درد دیگری نمیخورد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد، شماره روزنامه: ۳۱۸۶ ، تاریخ چاپ: ۱۳۹۳/۰۲/۹ ، شماره خبر: ۳۲۸۶۰۴۳
(۷۵)
نمایی از خانه توکلی واقع در #بافت_پیرامون_حرم
مهدی بیباک
بافت پیرامون حرم امام رضا علیهالسلام سرشار از آثار تاریخی و بناهای کهن است. مهدی بیباک، یکی از خانههای قدیمی موجود در این بافت را به تصویر کشیده است. |
منبع: کانال تلگرامی مشهد مردم
(۷۶)
نمایی از خانه داروغه مشهد در #بافت_پیرامون_حرم
مهدی بیباک
بافت پیرامون حرم امام رضا علیهالسلام سرشار از آثار تاریخی و بناهای کهن است. مهدی بیباک، یکی از خانههای قدیمی موجود در این بافت را به تصویر کشیده است. |
منبع: کانال تلگرامی مشهد مردم
(۷۷)
بوی اقتصاد زدگی در بافت #تاریخی مشهد به مشام میرسد
عماد افروغ
درباره بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام، بحثهایی درگرفته است. در ادامه نمونهای از این بحثها درج میشود. |
منبع: کانال تلگرامی گفتمان شهر
(۷۸)
نمونهای از مدیریت ناصحیح بافت اطراف حرم امام رضا (ع)
آنچه در ادامه میآید بخشی از گزارش پژوهشکده ثامن درباره مدیریت ناصحیح بافت اطراف حرم در سالهای اخیر است. |
(۷۹)
متن نامه مسکوت مانده مطالبات رهبری از مقامات استانی و شهرداری در باب احیای بافت اطراف حرم امام رضا (ع)
نحوه تعامل با بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام و آسیبهای وارده بر آن موضوع بحثهای بسیاری در سالهای اخیر بوده است. آنچه در ادامه میآید تصویر نامهای اداری معطوف به دیدگاههای آیتالله خامنهای در این زمینه است. |
(۸۰)
[تفاوت درون و بیرون حرم]
دکتر مرتضی مرتضوی
آنچه در ادامه میآید، نوشتهای کوتاه درباره تفاوت فرهنگی رفتار برخی شهروندان درون و بیرون حرم امام رضا علیهالسلام است. |
شما وارد حرم که میشوید، همه باهم مهربان هستند و به هم کمک میکنند، خدّامی وجود دارند که شما را تا ضریح میبرند. همه محجّبه هستند. همه انساندوست هستند. همه آمدهاند که توبه کنند.
ولی زمانی که ازآنجا خارج میشویم؛ ما مشهدیها جیب زوّار را میزنیم. اگر بخواهیم ماشین پارک کنیم باهم دعوا میکنیم. بعد از خروج از آن محیط معنوی، همدیگر را لِه میکنیم. به همین خاطر است تناسبی بین داخل و بیرون نداریم. چرا؟
زیرا اطراف حرم را میخواستند با «تراز تجاری صفر» بسازند و داخل حرم را برای «زیارت زائر» ساختند.
منبع: کانال تلگرامی مشهد مردم
(۸۱)
تجربه تلخ بازسازی بافت اطراف حرم دوباره تکرار نشود…
دکتر سعید شعرباف تبریزی
نحوه تعامل با بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام و آسیبهای وارده بر آن موضوع بحثهای بسیاری در سالهای اخیر بوده است. آنچه در ادامه میآید تحلیلی کوتاه در این زمینه است. |
ربع قرن از طرح بهاصطلاح بازسازی بافت پیرامون حرم میگذرد، طرحی که خروجی کنونی آن و دورنمای آینده محتمل، اعتراض بخش وسیعی از مردم و نخبگان را سبب شده است، اعتراضی که طراحان قدیم و جدید این بازسازی و برخی ذینفعان قدرتمند اقتصادی مؤثر در این منطقه، ترجیح دادهاند هیچگاه آنچنانکه بایدوشاید رسانهای نشود و به یک خواست عمومی برای تغییر بدل نشود.
تحقیقات متعدد مراکز پژوهشی و دانشگاهی، نظرسنجیهای متعدد صورت گرفته از مجاوران و زائران در این بافت و تنوع و تعدد شکایات و اعتراضات علما و بزرگان شهری و کشوری به این سبک از بازسازی، جای شکی باقی نمیگذارد که نحوه مداخله در این بافت باید تغییر جدی کند و ادامه روند گذشته با هیچ شاخصی، حتی شاخصهای اقتصادی نیز به سود مردمان این شهر نیست.
در سه سال گذشته، مدیریت جدید حاکم بر وزارت راه و شهرسازی و شورای عالی شهرسازی و معماری کشور، همسو با این خواست عمومی، بارها بر لزوم تغییر در مدیریت محتوایی این بازسازی و تلاش برای حفظ هویت زیارتی منطقه تأکید کرده و در این راستا، راساً اقدام به عزل مشاور سابق این طرح (مشاور طاش) و انتخاب مشاور جدید (مهرازان) بهمنظور برآورده کردن این دغدغهها، کرده است. اگرچه در قانونی بودن فرآیند طی شده توسط شورای عالی شهرسازی و معماری و نیز نحوه انتخاب مشاور جدید، مباحث مفصلی در رسانهها طرح شد و ابهامات زیادی نیز وجود داشت، اما با یک نگاه خوشبینانه و تعاملی، اصل این تغییرمثبت تلقی شد و در بخشی از دغدغهمندان این بافت، امیدهایی را برای نجاتبخشی باقیمانده از منطقه ثامن که از قضا بخش وسیعی نیز هست، زنده کرد اما با گذشت زمان درخور، توجهی از شروع به کار مشاور جدید و نمایان شدن بخشی از خروجیهای سندی طراحان جدید، نگرانیهای مضاعفی ازآنچه بناست مشاور جدید در این بافت، ایجاد کند به وجود آمده است، ظاهراً بناست همان تجربه تلخ گذشته، برای چندمین بار تکرار شود.
تنها بهعنوان یک نمونه، زمانی که جلد دوم از گزارش بازطراحی طرح تفصیلی منطقه ثامن، با عنوان «راهبردها و راهکارهای رفع معضلات اجتماعی ناشی از اجرای طرح توسعه بافت پیرامون حرم مطهر»، که بناست مبنای توصیف وضعیت اجتماعی فرهنگی این منطقه و مبنای اجرای تغییرات در پروژه بافت پیرامون حرم مطهر طی سالهای آینده، باشد؛ مطالعه شد (البته با تلاشهای زیاد و دوندگیهای وسیع!) و محتوای آن در دسترس بخشی از استادان مطالعات اجتماعی و جامعهشناسی در دانشگاه و حوزه قرار گرفت، همگان بهاتفاق آن را سندی بسیار ضعیف و در حد یک نظرسنجی ساده (آنهم با اشکالات روشی بسیار) ارزیابی کردند. این درحالی است که ظاهراً مبلغ درخور توجهی به تهیه این سند اختصاصیافته و بقیه بخشهای طراحی مشاور نیز بنا به شهادت متخصصان متعدد از وضعیت مشابهی رنج میبرد.
بسیاری از اتفاقات ناگوار در فضای مدیریت شهری مشهد، در شرایطی افتاده که طراحان و مشاوران پروژههای تأثیرگذاری چون بازسازی بافت اطراف حرم، مستقل از نقد و بررسی فضاهای حوزوی و دانشگاهی و در اتاقهای دربسته خود و حداکثر در تعامل با چند نفر از مسئولان اجرایی ردهبالای استان و کشور، برای این شهر برنامهریزی کردهاند. واقعاً جای تأسف ندارد که مشاور مهرازان، در قبال مطالعات خود، به هیچ شخص حقیقی و حقوقی دانشگاهی و متخصص در سطح شهر مشهد پاسخگو نباشد و تنها خود را مقید به ارائه نظریات در سطح وزارتخانه بداند؟
یادمان نرود که پیشازاین هم در سایه همین فضاهای ظلمانی و غیر شفاف، ظلمهای وسیعی (هرچند موجه و قانونی) در حق هویت و سرنوشت این شهر اتفاق افتاده که میدان شهدا و بافت اطراف حرم، تنها نمونهای از آنهاست. بدیهیترین خواسته دانشگاهیان و نخبگان در چنین مواردی، انتشار شفاف جزئیات طراحیها در میان فضاهای تخصصی مرتبط با آن و جمعبندی انتقادات و پیشنهادات، در یکزمان معقول و منطقی توسط یک ارگان نظارتی است. این کار هم با برگزاری یکی دو جلسه نمایشی در جایی مثل دانشگاه (که اغلب وقت آن به ارائه طراحان میگذرد و مدعوین قبل از جلسه هیچ اطلاعی از محتواهای ارائهشده آن ندارند) به سامان نمیرسد. اگر عزم واقعی بر تغییر باشد و نخبگان واقعاً بنا باشد در این مسئله، بازی داده شوند، راهکارهای ساده و تجربهشدهای برای آن وجود دارد. بهشرط که واقعا عزمی بر تغییر باشد. همچنان امیدواریم…
منبع: کانال تلگرامی مشهد مردم
(۸۲)
فهرستهای کتابخانه آستان قدس رضوی از صفویه تا قاجار
الهه محبوب
کتابخانه آستان قدس رضوی یکی از کهنترین بخشهای مرتبط با حرم امام رضا علیهالسلام به شمار میرود. در این کتابخانه آثاری از دورههای مختلف تاریخی نگهداری میشود. آنچه در ادامه میآید، پژوهشی است دراینباره. |
چکیده
یکی از قدیمیترین کتابخانههای ایران کتابخانه آستان قدس رضوی است که از دیرباز موردتوجه اهل علم بوده است. وابستگی این مکان به آستان مقدس حضرت رضا (ع) باعث شده تا کتابهای زیادی وقف آن شود و این امر باعث شده تا از همان آغاز کار این کتابخانه، فهرستی از کتابهای موجود تهیه شود. این فهرستها شامل قرآنها و مصاحف و کتابهای وقفی، رحلهای قرآن، وقفنامههای آستان قدس، فهرست کتب مرمتی و …. میباشد. طرز چیدمان فهرستنگاری آنها بهنوعی تاریخ فهرستنویسی کتاب را برای ما بازگو میکند و نشان میدهد که ایرانیان پیش از آشنایی با فهرستنویسی نوین، خود شیوهای خاص برای فهرست کردن کتابها داشتهاند. اهمیت دیگر فهرست مذکور این است که این فهرستها تقریباً تنها فهرستهای بر جامانده از کتابخانه در ایران میباشند. از کتابخانههای دوره صفویه فهرستهایی با این مشخصات فعلاً موجود نیست و از دوره قاجار نیز فقط چند فهرست داریم که قابلمقایسه با فهرستهای فوق است. این نوشته بر آن است تا چند نمونه از این فهرستها را معرفی و بررسی نماید.
مشخصات منبع شناختی:
الهه محبوب. «فهرستهای کتابخانه آستان قدس رضوی از صفویه تا قاجار». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال اول، شماره ۱، خرداد و تیر ۱۳۸۸.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید.
(۸۳)
مخدوش شدن نمای بصری خانه داروغه مشهد در اثر ساخت و سازها
در سالهای اخیر بحثهای زیادی درباره بافت اطراف حرم امام رضا علیهالسلام شکل گرفته که عمدتاً معطوف به مدیریت ناصحیح و تخریبهای گسترده نسبت به آن است. تصویر زیر نمونهای از این موارد را نشان میدهد. |
این خانه قاجاری به دستور یوسف خان هراتی، داروغه مشهد ساخته و در سال ١٣٨١ ثبت ملی شد.
منبع: کانال تلگرامی شبکه خبری نظر
(۸۴)
درباره انتساب قرآنی به امام رضا علیهالسلام
مسئله آثار منسوب به امام رضا علیهالسلام، شامل نمونههای بسیار ازجمله قرآنهای منسوب میرسد. گزارش زیر به قلم آقای ابوالفضل حافظیان بابلی، نسخهشناس، به رشته تحریر درآمده است. |
در مجلس روضه امشب، جوانی به طرفم آمد و نشانی از آشنایی گذشتهاش با این کمترین میداد و میگفت: «نسخهای از قرآن به خط امام رضا علیهالسلام در اصفهان یافت شده در دست شخصی است که ۱۲ میلیارد برای آن میخواهد». می پرسید آیا در صورت صحت انتساب نسخه به امام، قیمت پیشنهادی را معقول می دانید؟ به او گفتم: «در مجلسی که استاد اشکوری حضور دارد، شما از من قیمت نسخه را سؤال میکنید؟»
جریانی از یک برگ از قرآن روی پوست به خط منسوب به امام رضا علیهالسلام را به یاد آوردم که در یکی از کتابخانههای مشهور قم موجود است و مرحوم استاد سید عبد العزیز طباطبایی ره میگفت: «کسی که این برگ را جعل کرده، خودش نزدم آمد و به این کارش اقرار کرد!».
منبع: کانال تلگرامی ترنج
(۸۵)
کتابهای چاپ سنگی مطبعۀ نولکشور در کتابخانه آستان قدس رضوی
محمدرضا فاضل هاشمی
چکیده
دو ملّت بزرگ ایران و شبهقاره از روزگاران کهن به علت اشتراکات زبانی، نژادی و همسانی تمدن در منطقه، دارای روابط فرهنگی و اجتماعی همهجانبهای بودهاند. هندوستان از معدود کشورهایی است که نقش مهمی در اشاعه فرهنگ اسلامی و ایرانی داشته است. در طول قرنهای متمادی شاهکارهای ادبی ایران و سرودهها و آثار فردوسی، خاقانی، سنایی، نظامی، عطّار، مولوی، سعدی، حافظ و جامی و عرفی و صائب را بهترین پاسخگوی نیازهای فرهنگی و ادبی و آیینه تمنیات روحی و قلبی خود شمرده و بهمنظور استفاده هرچه بهتر از این آثار دست به تکثیر و نشر آنها زدهاند و غالباً از ایرانیان نیز پیش افتادهاند. چنانچه قبل از ورودِ صنعتِ چاپ به ایران مهمترین کتب ادبی و مذهبی به فارسی و عربی و اردو، چاپ آن در هند آغاز شد. یکی از ناشران عمده این مجموعه کتابها در هند، منشـی نول کیشور است که در لکنهو تمام آثار کلاسیک فارسی را در طی قرن نوزده و نیمه اوّل قرن بیستم میلادی به چاپ رسانده است. نول کیشور در حیات خویش حدود چهار هزار اثر مهم را به چاپ رساند که درمیان آنها کتابهای بسیاری به زبان عربی و فارسی و هندی وجوددارد و شعبه هایی از مطبعه منشی نول کیشور در لاهور و کانپور نیز تأسیس کرد که ما در این مقاله به معرفی این کتابها در کتابخانۀ آستان قدس میپردازیم.
مشخصات منبع شناختی:
محمدرضا فاضل هاشمی. «کتابهای چاپ سنگی مطبعۀ نولکشور در کتابخانه آستان قدس رضوی». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال اول، شماره ۱، خرداد و تیر ۱۳۸۸.
برای مطالعه متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید.
(۸۶)
کتابی درباره شهادت امام رضا علیهالسلام
درباره نحوه درگذشت امام رضا علیهالسلام دیدگاههای مختلفی وجود دارد. آنچه در ادامه میآید کتابی است که دیدگاههای مختلف در این زمینه را بررسی میکند. |
آقای رسول جعفریان درباره این کتاب مینویسد: «ابن طاوس و اربلی و در یک روایت مفید، شهادت امام رضا به دست مأمون رو قبول نداشتند. برخی از معاصرین هم. این کتاب نقد نظر آنهاست. تصحیحی از دوستم محسن صادقی که اولین بار است نشر میشود».
منبع: کانال تلگرامی رسول جعفریان
(۸۷)
تصویری هوائی از حرم امام رضا علیهالسلام و محیط اطراف آن در شب
تصاویر هوائی در شب میتواند دادههایی نسبت به زندگی اجتماعی و ریختشناسی پهنههای انسانی را نشان دهد. آنچه در زیر میآید، تصویر هوائی حرم امام رضا علیهالسلام و بناهای اطراف آن در شب است. |
منبع: وبسایت آستان قدس رضوی، عکاس: فرهاد اصغری.
(۸۸)
بازتاب حمله ارتش روسیه
به حرم امام رضا (ع) در حوزه علمیه نجف
زیارتگاههای اسلامی همواره بهعنوان نقاطی امن و محترم موردتوجه بوده است. هرگونه تعدی به این اماکن ازنظر مسلمانان غیرقابلقبول و بسیار ناراحتکننده در نظر گرفته میشده است. آنچه در ادامه میآید، گزارشی است از بازتاب و تفسیرهای دینی از تعدی ارتش روسیه به حرم امام رضا (ع) در میان عالمان و دانشپژوهان حوزه علمیه نجف. |
در ربـیـع دوم ۱۳۳۰ [ق] خبر آمده که روس به بهانه دروغى که نامسلمانها به او داده بودند، بـقـعـه مطهره حضرت رضا علیهالسلام را به توپ بستند و با اسب و سگهاى خود وارد صحن و رواق شدند، کردند آنچه کردند و شد آنچه شد، مؤمنین غیور نجف به هم برآمدند. دیـدنـد چارهای نـیـسـت الا آنکه مثل زن گریه کنند و به سینه بزنند.
مجالس تعزیه و روضهخوانی بر پا شد. ضمناً دعاى فرج زیاد مىشد، بلکه گاهى که حوصله تنگ مىشـد و چونوچرایی بـا حـضـرت حـجـت [عج] مینمودیم که تا کى صبر و حوصله؟ تابهحال کـه اجـدادت را میکشتند و میبستند و حبس میکردند، میگفتیم مقتضاى سیاست و سلطنت جائرانه و محافظهکاری بر آن بر این وامیداشت، لکن اظهار دشمنى به خاک قبر و مدفن امام فایدهای بر آن مرتبت نبود، الا صرف عناد و اظهار عداوت مثلاً اسارت زینب [س] و کشتن علیاصغر[ع] و آب ندادن به او، اسب بر بدن شهدا تاختن و جنازه حسین [ع] را تیرباران نـمودن و مرقد حضرت رضا علیهالسلام را توپ بستن و با اسب و سگ خود وارد صحن و رواق شدن اینطور مصیبتها در یک ردیف هستند. در این فایده که براى دشمن ندارد الا مجرد العـنـاد و اللجـاج و اظـهـار الغـرور و النـخـوه. و اینطور مـصـیـبـت بـر عاقل غیور بسیار شاق و لایحتمل است و به رفیق سفر کاظمین برخوردم… خـوب پدرسگ! حـضـرت رضـا [ع] چـه ضـرر داشت به تو که چنین کردى؟ و من گمان ندارم حضرت حجت در این قضیه صبر کند و خودش هم میداند که شیعه کارى از دستش نمیآید.
[دوستم] گـفت: بیا برویم نزد آقا شیخ اسماعیل محلاتى که از مجتهدین منزوى است و خوشصحبت و خوشقریحه اسـت، بـلکـه عـقـده دلمـان بگشاید، رفتیم. ایشان هم خیلى اظهار همدردى نمودند و این مصیبت را بزرگ میشمردند.
گفتیم: ممکن است این عقده از دل ما بیرون رود و انتقام کشیده شود؟
گـفـت: البـتـه امـکـان ذاتـى دارد، لکـن نظر به اسباب عادى ممکن نیست، چون هیچ دولتى امـروزه در روى کـره مـقـاومـت بـا روس نـدارد، بـلکـه تـمـام دول هـم اگـر مـتـحد شوند باز اشکال دارد، چه اگر به نقشه نظر کنى، ممالک دیگر نسبت بـه مـمـلکـت روس سـاخلوهاى [=پادگانهای] سرحدى یک مملکت محسوب هستند. سعه مملکت روس از شرق تا غـرب بـه حـدى اسـت کـه آفـتـاب از مـغـرب مملکت که غروب میکند و هنوز شفق فرونشده، صـبـحـدم طـلوع کند در شرق مملکت، به عبارت اخرى خورشید که از افق غربى پایین میرود بـه مـقـدار هـیـجـده درجـه، چـنـانـکـه مـوقـع زوال سـرخـى اول شـب اسـت، هـمـچنین در این مملکت وقت اول طلوع سپیده صبح است. نیز از افق شرقى، پس شب در این مملکت بهقدر سیر خورشید در سیوشش درجه است از سیصد و شصت درجه و نـسـبـت عـشـرى دارد و بـالجـمـله در قـوت و شـوکـت و قـشـون نـیـز سـرآمـد دول اسـت، خـیـلى اشـکـال دارد به این زودیها این عقده از دلها بیرون رود و باید دعا کرد.
بعدازآن دسـت بـرد کـتـاب مـثـنـوى را از طـاقـچـه بـرداشـت مـشـغـول بـه صـلوات و سوره حمدى شد که بگشاید و تفألی به اشعار او در این قضیه بـزنـد و مـن تـعجب نمودم از این مجتهد پیرمردى که کتاب مثنوى در نزد این پیدا میشود و محل اعتناست که به او تفأل میزند و بالجمله مثنوى را گشود و تبسم نمود و اظهار تعجب و این اشعار قرائت شد از جلد چهارم صفحه ۳۸۸ چاپ علاءالدوله:
حمله بردند اسپه جسمانیان
جناب قلعه و دژ روحانیان
تا فروگیرند بر دربند غیب
تا کسى ناید از آنسو پاک جیب
غازیان حمله غزا چون کم برند
کافران بر عکس حمله آورند
غازیان غیب چون از حلم خویش
حمله ناوردند بر تو زشت کیش
حمله بردى سوى دربندان غیب
تا نیایند این طرف مردان غیب
جنگ در صلب و رحمها برزدی
تا که شارع را بگیرى از بدى
چـون بـگـیـرى شـهـر هـى کـه ذوالجـلال
بـرگـزیـده اسـت از بـراى انتسال
تو زدى دربندها را اى لجوج
کورى تو کرد سرهنگى خروج
نک منم سرهنگ و هنگت بشکنم
نک بنامش نام و ننگت بشکنم
تـو هـلا دربندهـا را سـخـت بـنـد
چـنـد گـاهـى بـر سبال خود بخند
سبلتت را برکند یکیک قدر
تا بدانى کالقدر یعمى البصر
سبلت تو تیزتر یا آن عاد
که همى لرزید از دمشان بلاد
تـو سـتـیـزه روى تـر یـا آن ثـمـود
کـه نـیـایـد مثل ایشان در وجود
صد از اینها گر بگویم تو کرى
بشنوى و ناشنوده آورى
توبه کردم از سخن کانگیختم
بیسخن من دارویت آمیختم
گه نهم بر ریش خامت تا پزد
یا بسوزد ریش خامت تا ابد
تا بدانى کو خبیر است اى عدو
میدهد هر چیز را در خورد او
بعدازاین اشـعـار بـسـیـار خـوشـحـال شـدیـم کـانـه وحـى آسـمـانـى بـود کـه بـر مـا نـزول نـمـود و یـقـیـن نـمـودیـم کـه روس بـه هـمـیـن نزدیکیها مـضـمـحـل خـواهـد شـد بهتوسط یـک سـرهـنـگـى و آن سـرهـنـگ را بـه هیچیک از دول نـتـوانـسـتیم، ولو بهطور ظن یقین کنیم مگر حضرت حجت و یا کسى که از طرف الله بـاشـد و عـقـیـده و ارادت مـا بـه مـثـنـوى بیشازپیش شد که این بشارت را به ما داد و سـرورکـى به قلب ما داخل نمود و ما هم فاتحه و با اخلاص از سراخلاص به گور پر نور او هدیه نمودیم و ازآنجا برخاستیم و منتظر بودیم که تا کدام سرهنگ از کدام نقطه بـه تأیید اسـلام و بـریـد قـلوب مؤمنین و بـر اضمحلال دولت نیکلایى کمر بندد و بلکه عالم را از این خرس شمالى آسوده سازد……
[آغاز جنگ جهانی اول]
در روزنامهای دیـدم تـفـنـگـى از شـخـص صـربـى صـدا کـرده ولیعهد اتریش کشتهشده و کشف کردهاند آن فشنگ نشان دولتى داشته. فوراً اتریش اعلانجنگ بـا دولت صـرب داد، روس گـفت تو خر کجا هستى؟ اعلانجنگ با نمسه [=لهستان] داد. آلمان گفت تو چهکاره هـسـتـى گردنکلفت بیغیرت؟ اعلانجنگ با روس داد، فرانسه نیز اعلانجنگ با آلمان داد.
آلمـان گـفـت: تو هم بالاى روس پدر تو را هم درمیآورم، انگلیس گفت دهنت میچاید که پـدر فـرانـسـه را دربیاوری. آلمـان گـفت اى روباه! باز پدرسگ تو هم بالاى همه. و بالجمله اروپاى متمدن باکمال وحشیگری در ظرف بیستوچهار ساعت خرتوخر شد.
گفتم: حالا خوب رنگ گرفت. راههای تجارت و دادوستد از بر و بحر مسدود گردید.
دردم یکى بود و دو تا شد
ناشکرى کردم سه تا شد
رفـتـم بـه بـیـرونـى [منزل] مــرحوم آخوند [ملا محمدکاظم خراسانی] که صنادید [= بزرگان] قوم در آنجا همیشه جمع بودند. شنیدم که پسر کوچک مرحوم آخوند نقل میکند که وقتى در تهران بودیم، سید مقدسى که در هـمـسـایگى ما بود، شبى خواب دیده بود که پیغمبر [ص] و حضرت رضا [ع] و حضرت حجت [عج] واردشده بودند به منزل سید، و سید احتراماً به پا ایستاده بود و پیغمبر [ص] نشسته، [حضرت] رضا [ع] به پـیـغـمـبـر [ص] شـکـایـت از روس نـمـوده بـود کـه شـیـعـیـان مـا از دسـت ایـن خـرس شـمـال در فشار و نکال هستند، تدبیر فرمایید.
پیغمبر [ص] فرموده بود: چون امروز مدیر دنیا حـجـت بـن حسن [عج] است، عرض شکایت به او بنمایید، حضرت رضا [ع] همان شکایت از روس را به حضرت حجت [عج] نمود، حضرت حجت [عج] گفت تا بیست ماه به من مهلت بده تا آنکه تدبیر این کار تـمـام شـود و بعد از آن روس مضمحل گردد و حالا که این جنگ شروع شده سه ماه ماند که بـیـسـت مـاه تـمـام شـود و مـن یـقـیـن دارم کـه روس تـا سـه مـاه دیـگـر مضمحل خواهد شد.
و ازآنجا بـیـرون شـدم مـیان صحن [حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام] نزد بعضى از همسایگان نشستم، گفتم این چه آتشى است که روشن شده است در اروپا؟ گفتند حضرت حجت [عج] دید اگر مرحوم آخوند [ملا محمدکاظم خراسانی] با روس دستبهگریبان شـود ولو بـالاخره مسلمین غالب شوند، لکن تلفات زیادى خواهند داد، لذا آتـش آخـونـد خـامـوش شـد و بـا یـک فـشـنگ صربى آتش را براى روس برافروخته بهتوسط حاج ویلهلم [دوم امپراتور آلمان] را قوت و نصرت بدهد.
اى به قربان حضرت حجت [عج] که تدبیرى نموده. الآن از هر طرف که کشته شود، سود اسلام اسـت و الا مـا آخـونـدهـا چـه از دسـتـمـان میآید بـا روس مـنـحوس؟ حالا در بلندى نجف ما تـماشاگر میشویم.
فتوحات آلمآنکه به ما میرسید هم نان بود و هم آب و همهچیز. هر چه راه نانوآب و اجناس خارجه مسدودتر میشد و بر آقایان طلاب سختتر میشد، غذاى روحى من فقط اخبار فتوحات آلمان و مغلوبیت روس بود و سرور و انبساط من روزبهروز افزونتر میگردید.
منبع: قوچانی، محمدحسن، سیاست شرق، تهران، حدیث، ۱۳۷۵.
(۸۹)
انتشار کتاب «اسناد ماندگار آستان قدس رضوی»
کتابخانه آستان قدس رضوی اسناد بسیار زیادی از دورههای مختلف تاریخی در اختیار دارد که هر یک به صورتی میتوانند به شناخت گذشته این نهاد کمک کنند. شماری از اسناد ارزشمند این کتابخانه اخیراً در قالب یک کتاب عرضه شده است. |
اسناد و مدارک در روشن شدن حقایق تاریخی، جایگاه ویژهای دارند، به طوری که پژوهشگران بدون بهرهگیری از آنها نمیتوانند تحلیلی مستند و مبتنی بر واقعیت داشته باشند. از این رو لازم است مراکز اسنادی، در انتشار سندها به عنوان منبع مهم تحقیق، با علاقه و عزم راسختری گام بردارند. این مهم در مرکز اسناد آستان قدس رضوی از نظر دور نمانده و علاوه بر گردآوری و سازماندهی اسناد و مدارک تاریخی، برای معرفی و اطلاعرسانی منابع آرشیوی اقدامات ارزشمندی انجام داده است. مجموعه حاضر در راستای انجام این مهم میباشد و در آن ۵۳ سند نفیس معرفی شده است. ملاک اصلی در گزینش این اسناد، قدمت تاریخی، اهمیت موضوعی و تزئینات هنری بوده و سعی شده است انواع اسناد تاریخی را در برگیرد. قدیمیترین سندی معرفی شده در این اثر، اجاره نامه حمام آغچه، نگاشته شده در رمضان سال ۱۰۱۰ قمری است. این حمام در سال ۹۳۱ قمری توسط خواجه عتیق علی منشی به موقوفات آستان قدس رضوی اضافه شده است در این قرارداد حمام آغچه را آستان قدس رضوی به اسناد درویش و استاد شاه محمد خالو به مدت یک سال با اجاره بهایی مشخص و معین واگذار کرده است.
به گفته حمیده شهیدی نویسنده این اثر، هدف اصلی از نگارش کتاب «اسناد ماندگار» آشنایی پژوهشگران با نفایس مرکز اسناد آستان قدس رضوی، تسهیل در دسترسی به اسناد و معرفی جلوههایی از فرهنگ و هنر ایرانزمین است.فرمانهای پادشاهان، احکام شاهزادگان، احکام متولیان آستان قدس رضوی، عقدنامههای ازدواج، وقفنامهها، مصالحهنامهها، اجارهنامهها، مبایعهنامهها و نمایهها، از موضوعاتی است که در این اثر به آن اشاره شده است.
گفتنی است این اثر در شمارگان ۴۰۰ نسخه و در قطع وزیری تهیه و تدوین شده و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی
(۹۰)
انتشار کتاب «مسجد گوهرشاد در آینه هنر»
مسجد گوهرشاد یکی از مهمترین بناهای اطراف مرقد امام رضا علیه السلام است که در طول قرنها به یکی از اجزای اصلی این مجموعه مذهبی تبدیل شده است. اخیراً کتابی درباره ابعاد هنری بنای این مسجد به انتشار رسیده است. |
به گزارش آستاننیوز، مسجد گوهرشاد از مشهورترین مساجد چهار ایوانی به جای مانده از روزگار تیموری است و در تاریخ بیش از ۶۰۰ ساله خود همواره یکی از بناهای شاخص در جوار بارگاه مطهر رضوی به شمار میرفته است. بدون شک زائران و مجاوران به دلیل حسن همجواری مسجد گوهرشاد با بارگاه نورانی ثامن الحجج(ع)، این مکان را جزء ناگسستنی مجموعه حرم مطهر رضوی میدانند و این بنا همواره ارزشهای هنری و بصری و همچنین جاذبههای انکارناپذیر خود را حفظ کرده است.
کتاب «مسجد گوهرشاد در آینه هنر» با در برداشتن بیش از ۳۰۰ عکس و طرح، فراز و نشیب و تغییرات هنری در حوزههای خط بنایی و طراحی نقوش اسلیمی را در گذر زمان به خوبی نشان میدهد؛ ضمن اینکه برخی از جزئیات تزیینی بنا برای نخستینبار در این اثر آورده شده است.
توصیف و تبیین مضامین کتیبههای مسجد، تاریخچه مسجد گوهرشاد و مرمتهای انجام پذیرفته، سازمان و تشکیلات اداری مسجد، نقش مسجد گوهرشاد در وقایع سیاسی، تزئینات، ویژگیهای معماری و… برخی از موضوعات مطرح شده در این اثر است.
در بخشی از این اثر به ویژگی تزئینی مسجد گوهرشاد اشاره شده و آمده است، مهمترین ویژگی تزئینی مسجد گوهرشاد که از برجستگی آثار قوام الدین شیرازی معمار حکایت دارد استفاده از کاشیهای معرق با اشکال هندسی و برخی نقوش ساده اسلیمی ترصیع شده بر روی زمینه آجر یا سنگ مرمر است. این تزئین را بر روی منارههای مسجد، سرپایههای ایوانها و غرفهها میتوان مشاهده کرد.
سید محسن حسینی مولف این اثر کوشیده در قالب نوشتاری آمیخته با طرح و نقش، جلوههای بصری بنا را به خوانندگان معرفی کند. مطالعه این اثر هم برای معماران و هنرمندان حوزۀ هنر ایرانی – اسلامی سودمند است و هم زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی را با ارزشهای هنری و بصری این بنای تاریخی بیش از پیش آشنا میکند.
گفتنی است: اثر حاضر در شمارگان ۳۰۰ نسخه و در قطع وزیری به چاپ رسیده و در اختیار کتاب دوستان قرار گرفته است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی
(۹۱)
نمونهای از احساسات معنوی نسبت به امام رضا علیهالسلام به روایت آقا نجفی قوچانی
بروز خوارق عادات و امور معجزه آموز، گونهای از آثار بهجای مانده درباره امام رضا علیهالسلام است. نمونهای از این گزارشها را در زیر میخوانیم. |
وقتی بسیار سخت شد که یک شب نان نداشتیم، چهار پول که پول نان ما بود به قرض هم پیدا نشد. با خود گفتیم به یک شب بیغذا آدم نمیمیرد و بیش از این را هم باید طلبه منتظر باشد، رفتیم به آسودگی که «و فی الیأس راحه» کتابها را باز کردیم مشغول مطالعه شدیم ساعت سه از شب گذشته، آخوندی با یک نفر سرباز وارد حجره شدند آن آخوند گفت این شخص میخواهد متعه کند و من از طرف زن وکالت دارم و تو هم از طرف این مرد وکیل باش که صیغه را اجرا کنیم. بعد از اجرا صیغه آن مرد یک قران نیم نزد آخوند گذاشت و ایشان هم نیم قران را به ما دادند و بیرون رفتند من هم رفتم نان و خورش گرفتم آوردم، به حضرت رضا عرض کردم که بگردم غیرتت را که یک شب را هم نگذاشتی که در جوار تو گرسنه باشیم.
منبع: نجفی قوچانی محمدحسن، سیاحت شرق در احوالات آقا نجفی قوچانی، تصحیح ر. ع. شاکری، تهران، امیرکبیر ۱۳۶۷.
(۹۲)
تصمیم به مهاجرت و ارتباط آن با زیارت امام رضا علیهالسلام به روایت آقا نجفی قوچانی
زیارت امام رضا علیهالسلام و زندگی در نزدیکی مرقد ایشان، یکی از رفتارهای دینی شیعیان بوده است. نمونهای از این گزارشها را در زیر میخوانیم |
من که خواب قوچان رفتن را میدیدم هول خورده بیدار میشدم و عیالم که اسم قوچان را از من میشنید گریه میکرد. هر دو راضی شدیم که اگر ممکن شود حرکتی نماییم بهقصد زیارت حضرت رضا تا چه پیش آید اگر خوش گذشت یعنی توانستیم صبر کنیم، بمانیم و الا مراجعت نماییم و در این خیالها چیزی نگذشت که از ولایت نوشتند که اگر خیال آمدن به ولایت داری پول بفرستیم که حرکت کنید…
منبع: نجفی قوچانی محمدحسن، سیاحت شرق در احوالات آقا نجفی قوچانی، تصحیح ر. ع. شاکری، تهران، امیرکبیر ۱۳۶۷.
(۹۳)
دو متن درباره تعمیر گنبد امام رضا (ع) پس از زلزله سال ۱۰۸۴ در خراسان
رسول جعفریان
تعمیراتی که در حرم امام رضا علیهالسلام صورت گرفته، معمولاً با استفاده از برخی ابزارهای زبانی مانند شعر، متن و یا ماده تاریخ نیز ضبط و ثبت شده است. آنچه در ادامه میآید، دو متن درباره یکی از تعمیرات در این حرم است. |
چند سال قبل، یا بهتر بگویم ۱۳۸۹ در نسخهای یافتم که پس از زلزله سال ۱۰۸۴ در خراسان و آسیب دیدن گنبد امام رضا (ع) و کار تعمیری که به دستور شاه سلیمان انجام شد، آقا حسین خوانساری کتیبه آن را انشاء کرد و همان نوشته شد که تا الآن هم هست. آن مقاله که آنوقت در سایت کتابخانه مجلس و شاید وبلاگم هم بود، این است که خواهد آمد. اما پیشاپیش بگویم که دیشب قصیدهای دراینباره دیدم، بسیار زیبا، که ضمن ستایش شاه سلیمان، داستان زلزله و تخریب گنبد را گفته و مادهتاریخی برای آن گفته است. اما مقاله اول:
کتیبه گنبد امام رضا (ع) از آقا حسین خوانساری است / رسول جعفریان
متنی که در ادامه میآید، انشای استاد و فقیه و ادیب برجسته عصر صفوی مرحوم آقا حسین خوانساری (م ۱۰۹۸) است که در آغاز این متن، نام وی بهاشتباه آقا حسین خراسانی آمده و علی الاصل باید تصحیفی (تبدیل خوانساری به خراسانی) در آن صورت گرفته باشد. این متن، برای کتابت در اطراف گنبد مطهر امام رضا علیهالسلام نوشتهشده و در ادامه کارهایی است که در زمان شاه سلیمان صفوی (م ۱۱۰۵) در جهت بازسازی حرم مطهر امام رضا علیهالسلام انجامشده است. آقا حسین خوانساری (م ۱۰۹۸) که علاوه بر جنبههای علمی و دینی، در نگارش متنهای ادبی و بهطور کل در دانش انشاء، ید طولائی داشت، این متن را بهاحتمالزیاد به درخواست شاه یا تولیت مشهد، تهیهکرده است.
درباره این متن کوتاه چندین نکته را باید یادآور شد:
۱- تعمیرات دوره شاه سلیمان در حرم مطهر به دنبال زلزلهای است که در سال ۱۰۸۴ در مشهد آمد که طی آن ویرانی به حرم مطهر آسیب رساند. این نکته در همین کتیبه آمده است. آقای عطاردی (تاریخ آستان قدس: ۱ / ۱۵۹ (تهران،۱۳۷۱ ش) نوشته است: در بالای دری که از دارالسیاده وارد دارالحفاظ میشوند اشعاری هست که از آن معلوم میگردد که در سال ۱۰۸۴ زلزلهای شدید در مشهد مقدس آمده و گنبد مطهر از آن آسیبدیده است.
۲ – نکته دیگر آن است که تعمیرات آستان قدس تقریباً از دوره شاهعباس تا دوره شاه سلیمان چندان جدی نبوده و بازهم این نکتهای است که از همین کتیبه، البته متن اصلی نه آنچه اکنون برجایمانده – استفاده میشود.
۳ – نکته دیگری که در متن اصلی کتیبه آمده اشاره خوانساری به سفری است که شاهعباس اول از اصفهان به مشهد، در سال ۱۰۱۰ پیاده طی کرد. این یادداشت گواه آن است که داستان مزبور در اذهان و خاطر مردم باقی بوده است.
۴ – باید افزود که متن یادشده همچنان در حرم مطهر باقیمانده اما گویا از همان آغاز تخلیص شده و جملاتی از آن حذفشده است. مطالب حذفشده، بخشی مربوط به القاب و فضائل شاه سلیمان و بخشی هم شامل اطلاعاتی است که آقا حسین درباره شاهعباس اول به دست داده است. احتمال آن میرود که این تخلیص از آن روی صورت گرفته تا جای کمتری بگیرد. بههرحال مقایسه این دو متن جالب خواهد بود.
۵ – این کتیبه به خط محمدرضا امامی است و در چهار ترنج نوشتهشده و در اطراف گنبد نصبشده است. شگفت آن که اعتمادالسلطنه از این نکته آگاهی داشته است که این متن از آقا حسین خوانساری بوده است. وی در مطلع الشمس نوشته است: «عبارت کتیبه ترنج به انشای علامه اجل آقا حسین خوانساری قدس سره میباشد که در معقول و منقول از مشاهیر فحول آن عصر به شمار میآمد». (عزیزانی که میخواهند دو متن را باهم دیگر مقایسه کنند مراجعه فرمایند به: تاریخ آستان قدس رضوی: ۱/۱۳۸ – ۱۳۹)
۶ – این یادداشت در پایان نسخهای از کتاب خزانه الخیال محمد مؤمن شیرازی آمده است که به شماره ۱۳۶۸۲ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. طبعاً ارتباطی با کتاب خزانه الخیال که در سال ۱۳۵۲ به کوشش آیتالله مرعشی در قم (بصیرتی) چاپ شد ندارد و تنها بهصورت یک یادداشت در پایان نسخه روی برگی جدا نوشتهشده است.
من کلام الفاضل المحقق آقا حسین الخوانساری لکتیبه القبّه الرضویه
من میامن منن الله ذی المواهب، الذی زین سماء الدنیا بزینه الکواکب، و رصّع هذه القباب العلی بدرر الدراری الثواب ان استسعد السلطان الاعدل و الخاقان الافخم الاکرم اشرف خواقین الارض حسبا و نسبا، و اکرم سلاطین البسط ذی الطول و العرض خلقا وادبا، غصن الدوحه الکریمه النبویّه و فرع الشجره المبارکه الموسویه، باسط بساط العدل و الاحسان، ماحی رسوم الجور و الطغیان، مروج مذهب اجداده الائمه المعصومین، محیی مراسم آبائه الطیبین الطاهرین، السلطان بن السلطان بن السلطان، ابوالمظفر السلطان شاه سلیمان الحسینی الصفوی بهادرخان – لازال تراب أعتابه العلیّه معفّرا لجباه السلاطین و ملثما لشفاء الخواقین الکرام الی یوم القیامه أمّ بتعمیر هذه القبّه العرشیه الملکوتیه التی لایزال تنزل الیها الملائکه المقربون و یضعون أجنحتهم تحت اقدام الزائرین و به یفتخرون و تکرم بتذهیبها و تنزیهها و تشرّف بتجدیدها و تحسینها لمّا تطوّق الیها الانکسار و سقطت لبناتها الذهبیه و ذهب الی السماء الغبار لیکتحل به أحداق المحقین بعرش الملک الجبار بسبب الزلزله العظیمه التی وقعت بهذه البلده الکریمه سنه أربع و ثمانین و ألف بعد ما زیّنها و جدّدها جدّه الاعلی الامجد، السلطان الاکرم الاسعد، و الخاقان الافخم الاوحد، قاسم ظهور القیاصره و کاسر جیود الجبابره الذی کان عنه أحسن المدائح و أحبّ الالقاب أن یمدحوه بتراب عتبه أبیتراب و یصفوه بکلب سُدّه ذلک الجناب المستطاب أبوالمظفر شاهعباس الحسینی بهادرخان أنار الله تعالی برهانه و جعل أعلی غرفات الجنان مکانه، غب ما أنعم الله علیه و وفّقه للمجیء ماشیا علی قدمیه من دار السلطنه اصفهان صانها الله عن الحدثان الی هذه الحرم المحترم النبوی و المشهد المقدس الرضوی الذی هو روضه من ریاض الجنان علی مشرفه شرائف صلوات الله الرحمن سنه عشر و ألف و کان هذا التجدید الجدید سنه خمس و ثمانین و ألف من الهجره النبویه المصطفویه علی مهاجرها و آله ألف ألف صلاه و تحیّه.
قصیدهای درباره تعمیر گنبد امام رضا در سال ۱۰۸۵ و ۱۰۸۶ توسط شاه سلیمان صفوی
و اما درباره همان زلزله و تعمیر گنبد مطهر امام رضا (ع) شاعری هم آنوقت شعری گفته که تازگی در نسخهای یافتم. این را هم تقدیم عزیزان میکنم:
در زمان دولت فرمانده گیتیستان / خسرو جمشید فرد آرای اسکندر نشان
داد فرمای جهان رونقفزای تاجوتخت / شاه والا جاه گردون مسند خورشیدشان
ناصر دین نبی، سلطان پیغمبر نسب / ظل حق فخر سلاطین داور صاحبقران
زینت دیهیم شاهی مهر اوج خسروی / داور خورشید بخشش سرور گردون توان
گوهر دُرج نبی شمع شبستان علی / شاه ایران قبله دوران سلیمان زمان
آنکه تا سرپنجه قهرش برآمد زآستین / ماه را دست تعدی گشت کوتاه از کتان
آنکه بر خط مرادش دور گردون راست تیر / آنکه از حکم روانش جسم گیتی راست جان
آنکه عدلش شیر و آهو را دهد یک آبخور / آنکه سهمش باز و تیهو را یک آشیان
آنکه از یمن هوای جانفزای عدل او / میزند ترخنده گل بر صولت باد خزان
یک گل از گلزار جود و همت او آفتاب / یکتن از زنجیریان عدل او نوشیروان
با دل و دست گهربار زرافشانش ز رشک / کف به لب آورده بحر و خاکبرسر کرده کان
بر خراسان خورده ناگه چشمزخم زلزله / بسکه بر آبادی او رشک میبرد آسمان
آنچنان گوی زمین در جنبش آمد کز نهیب / از عمارتهای جم از ترس بیرون جست جان
شد زمین مانند کشتی روز طوفان بیقرار / زان زمین جنبش ز جنبش باز استاد آسمان
گنبد شاه خراسان کز شرف در قدر بود / قبلهگاه انس و جان پرواز گاه قدسیان
رخنهای در وی عیان شد تا حکیمان را کند / شرمسار از منع خرق و التیام آسمان
آن بنای آسمان فرسای گردون اقتدار / تا نگویی از خرابی رخنه در وی شد عیان
از فضولی با جنابش دعوی رفعت چو کرد / گنبدش از خنده دنداننما بر آسمان
لب به تأویلش ز هم بگشاد و گفتش از غضب / کای ز بام قدرم اوّل پایهای از نردبان
حدّ خود را باز دان وز اوج خود بالا مپر / از طریق پایه نشناسی سخن بیجا مران
روضه شاه خراسان است اینجا کز شرف / قدسیان پرّند گردش، چون مگس بر گرد خوان
اندرین حضرت که نورش طور را سوزد، مَناز / پر به قندیل مه و مهر و چراغ اختران
پیش ازین قندیل زرّین مست نور آفتاب / چون فروغ شمع در روز درّفشان بینشان
زیر پای زائر این روضه بهر افتخار / فرش نو میافکند بال ملائک هر زمان
شاه ایران قبله دوران که تاجش از شرف / میرباید ابلق رفعت ز فرق فرقدان
از سر اخلاص و صدق اینجا نویسد از ادب / نام خود را کمترین خادمان آستان
میکند صد ره به از اوّل به توفیق اله / این تبارا آن فریدون حشمت جمشید شان
این خبر چون عرض شد بر شاه گردون اقتدار / شد فروزان یاسمین عارضش چون ارغوان
در زمان از موقف حکم شهنشاهی به صدق / گشت فرمان قضا جریان، به تعمیرش روان
شد به اندک مدّتی آن گنبد عالی تمام / تازه شد مرغان باغ قدس را باز آستان
بهر اتمام و بنای او شریف از پیر عقل / خواست تاریخی که در آفاق ماند جاودان
بیتی آمد بر زبان خامه از اسرار غیب / گشته از هر مصرع آن بیت تاریخی عیان
مصرع اوّل در اتمام، و دوم بهر بنا / بی کموبیش از ولایات امام انس و جان
گر ز ابراهیم نو شد کعبه اهل زمین [۱۰۸۶] / نو شد از سعی سلیمان کعبه کروبیان [۱۰۸۵]
چون قلم برداشت باز از بهر تاریخ سیم / گفت گنبد شد تمام از داد سلطان جهان [۱۰۸۶]
میکنم اکنون پس از تاریخ ختم اندر دعا / تا کند شاه خراسان با اجابت همقران
تا بنات النعش منشور است و پروین منتظم / تا بود سیمین نطاق کهکشان گوهرفشان
نظم و نثر نکتهسنجان باد مدح ذات شاه / کهکشان بادش نطاق خادمان آستان
منبع: کانال تلگرامی رسول جعفریان
(۹۴)
سرودهای درباره کشتار در حرم امام رضا علیهالسلام توسط قوای روس سروده محمدتقی بهار
یکی از وقایع مهم مرتبط با آستان قدس رضوی در قرن اخیر، اشغال کوتاهمدت آن توسط قوای روسی و کشتار زائران است. دراینباره بررسیهای چندی صورت گرفته است. سروده زیر توسط محمدتقی بهار آن واقعه را گزارش میکند. |
روسها چون به مشهد رضوی
قصد کردند بر زیادهروی
بنده بیگناه را به تشر
طرد کردند از میان حشر
زان سپس مردمان فهمیده
همه بیرون شدند دزدیده
من نهادم ز پس خراسان را
گز نمودم طریق تهران را
(۹۵)
سرودهای درباره حرم امام رضا علیهالسلام از محمدتقی بهار
سرایش اشعاری درباره امام رضا علیهالسلام و یا توصیف آستان قدس رضوی، گونهای از سرایشهای ادبی در زبان فارسی است. سروده زیر با عنوان «در پیشگاه آستان قدس رضوی» سروده محمدتقی بهار یکی ازاینگونه است. |
تبارکالله از این فرخ آستان که بود
بهپاس درگه او آسمان همیشه مقیم
حریم زاده موسی که چون دم عیسی
روان فزاید خاک درش به عزم رمیم
به چشم زائر این آستان بود روشن
هر آنچه گشت به سینا نهان ز چشم کلیم
به است فرش ره او ز مرغزار بهشت
چنانکه خاک در او ز کوثر و تسنیم
چراست پشت سپهر اینچنین خمیده و گوژ؟
اگر ندارد پیش درش سر تعظیم
زهی بر آن که نهد روی دل بر این درگاه
برای صافی و دین درست و قلب سلیم
چنانکه خادم این در، بهار مدحسرای
که هست بنده دیرین و خاکسار قدیم
کمینه چاکر این آستان که از ره عجز
نهاده است به کوی رضا سر تسلیم
مگر ستاند روزی ز خاک این درگاه
دوای جان علیل و شفای قلب سقیم
ز پاکیزدان بادا دمی هزار درود
بر این حریم و خداوند این خجسته حریم
(۹۶)
سرودهای امام رضا علیهالسلام از عطار نیشابوری
سرایش اشعاری درباره امام رضا علیهالسلام و یا توصیف آستان قدس رضوی، گونهای از سرایشهای ادبی در زبان فارسی است. سروده زیر با عنوان «در نعت سلطان سریر ارتضا علی بن موسیالرضا علیهالسلام و کسب فیوضات از آستان آن حضرت» سروده عطار نیشابوری یکی ازاینگونه است. |
شه من در خراسان چون دفین شد
همه ملک خراسان را نگین شد
امام هشتم و نقد محمّد
رضای حق بد او در دین احمد
هم او بد قرهالعین ولایت
به او همراه بد کلّ عبادت
بدان تو کعبه بر حق مرقدش را
از آنکه هست محبوب حق آنجا
به قول مصطفی حج شد طوافش
چرا کردی تو ای ملعون خلافش؟
ز کعبه بس مراتب دان بلندش
بگویم لیک نتوانی فکندش
درون کعبه ما نقد شاه است
که او محبوب و مطلوب اله است
به حال کودکی در آستانش
به شبها خواندهام ورد زبانش
مرا از روح او آمد مددها
دگر گفتا که شابورت بود جا
به وقت کودکی من هیجده سال
به مشهد بودهام خوشوقت و خوشحال
دگر رفتم به نیشابور و تون هم
به آخر گشت شاپورم چو همدم
به شاپورم بدندی سالکان جمع
از ایشان داشتم اسرارها سمع
منبع: وب سایت گنجور
(۹۷)
ارتباط معروف کرخی با امام رضا به روایت تذکره الاولیای عطار نیشابوری
در شماری از آثار صوفیانه، اشارههایی به امام رضا علیهالسلام گردیده است. اشاره زیر از کتاب تذکره الاولیا نگاشته عطار نیشابوری در بخش «ذکر معروف کرخی» انتخابشده است. |
ذکر معروف کرخی رحمهالله علیه
نقل است که شیعه یک روز بر در رضا رضیاللهعنه مزاحمت کردند و پهلوی معروف کرخی را بشکستند بیمار شد، سری سقطی گفت: «مرا وصیتی کن». گفت: «چون من بمیرم پیراهن مرا به صدقه ده که من میخواهم که از دنیا بیرون روم برهنه باشم چنانکه از مادر برهنه آمدهام». لاجرم در تجرید همتا نداشت و از قوت تجرید او بود که بعد از وفات او خاک او را تریاک مجرب میگویند. به هر حاجت که به خاک او روند حقتعالی روا گرداند. پس چون وفات کرد از غایت خلق و تواضع او بود که همه ادیان در وی دعوی کردند جهودان و ترسایان و مؤمنان هر یک گروه گفتند که وی از ما است.
خادم گفت که او گفته است که هرکه جنازه مرا از زمین تواند داشت من از آن قومم. ترسایان نتوانستند، جهودان نتوانستند برداشت، اهل اسلام بیامدند برداشتند و نماز کردند و بازهم آنجا او را به خاک کردند.
نقل است که یک روز روزهدار بود و روزه به نماز دیگر رسیده بود در بازار میرفت سقائی میگفت که رحم الله من شرب. خدای بر آنکس رحمت کند که ازین آب بخورد بگرفت و بخورد.
گفتند نه که روزهدار بودی؟
گفت: آری لکن به دعا رغبت کردم. چون وفات کرد او را بخواب دیدند گفتند خدای با تو چه کرد؟
گفت: مرا در کار دعای، سقا کرد و بیامرزید محمد بن الحسین رحمهالله علیه گفت: معروف را بخواب دیدم گفتم خدای با تو چه کرد؟
گفت: بیامرزید.
گفتم: به زهد و ورع؟ گفت نی، به قبول یکسخن که از پسر سماک شنیدم به کوفه گفت هر که به جملگی بازگردد خدای به رحمت بدو بازگردد و همه خلق را بدو بازگرداند سخن او در دل من افتاد به خدای بازگشتم و ازجمله شغلها دست بداشتم مگر خدمت علی بن موسیالرضا و این سخن او را گفتم گفت: «اگر پندپذیری این ترا کفایت است».
منبع: وب سایت گنجور
(۹۸)
ارتباط اسلم طوسی با امام رضا به روایت تذکره الاولیای عطار نیشابوری
در شماری از آثار صوفیانه، اشارههایی به امام رضا علیهالسلام گردیده است. اشاره زیر از کتاب تذکره الاولیا نگاشته عطار نیشابوری در بخش «ذکر محمد اسلم الطوسی قدس الله روحه» انتخابشده است. |
ذکر محمد اسلم الطوسی قدس الله روحه
آن قطب دین و دولت، آن شمع جمع سنت، آن زمین کرده به تن مطهر، آن فلک کرده به جان منور، آن متمکن بساط قدسی محمد بن اسلم الطوسی رحمهالله علیه، یگانه جهان بود و مقتدای مطلق بود، و او را لسان رسول گفتهاند، و شحنه خراسان نوشتهاند، و کس را در متابعت سنت آن قدم نبوده است، که او را جمله عمر سکنات و حرکات او برجاده سنت یافتهاند. با علی بن موسیالرضا رضیاللهعنه به نشابور آمد. هردو به هم در کجاوهای بودند بر یک اشتر، اسحاق بن راهویه الحنظلی مهار شتر میکشید. به نشابور رسیدند. به میان شهر برآمد. کلاهی نمدین بر سر و پیراهنی از پشم در بر و خریطهای پر کتاب برکتف نهاده. مردمان چون او را بدیدند بدان سیرت بگریستند. او نیز بگریست. گفتند: ما تو را با این پیراهن و با این کلاه نمیتوانیم دید…
منبع: وب سایت گنجور
(۹۹)
ارتباط ابومحفوظ کرخی با امام رضا به روایت تذکره الاولیای عطار نیشابوری
در شماری از آثار صوفیانه، اشارههایی به امام رضا علیهالسلام گردیده است. اشاره زیر از کتاب کشفالمحجوب نگاشته هجویری باب «بابٌ ذکر ائمّتهم مِنْ أتباعِ التّابعین» انتخابشده است. |
ابو محفوظ معروف بن فیروز الکرخی، رضیاللهعنه
و منهم: متعلق درگاه خدا و پرورده علیرضا، ابو محفوظ معروف ابن فیروز الکرخی، رضیاللهعنه
از قدما و سادات مشایخ بود و معروف به فتوت و مذکور به ورع و انابت و ذکر وی مقدم بایستی از این ترتیب؛ اما من بر موافقت دو پیر مقدم یکی صاحب نقل، و یکی صاحبتصرف اندر این محل آوردم. یکی از آن، شیخ مبارک ابوعبدالرّحمان السلمی، رحمهالله که کتابش بر این ترتیب است و دیگر استاد ابوالقاسم القشیری رضیاللهعنهما که ذکر وی اندر کتابش بر این جملت است، اندر این موضع اثبات کردم؛ ازآنچه وی استاد سری سقطی و مرید داود طایی بوده است.
و اندر ابتدا بیگانه بوده است، بر دست علی بن موسیالرضا رضوان اللّه علیهم اسلام آورد و به نزدیک وی سخت عزیز و ستوده بوده است. و وی را مناقب و فضایل بسیار است و اندر فنون علم مقتدای قوم بوده است…
منبع: وب سایت گنجور
(۱۰۰)
شوق شیخ علیاکبر الهیان تنکابنی به زیارت رضا علیهالسلام
تلاش برای افزایش کیفیت و کمیت زیارت امام رضا علیهالسلام، همواره یکی از گونههای کوشش دیندارانه در میان مسلمانان بوده است. نمونهای از این موارد، در زیر آورده شده است. |
اینجانب پیمان اسحاقی، در حوالی سال ۱۳۸۶، از استاد محمدرضا حکیمی، ماجرایی زیارتی مربوط به یکی از عالمان درگذشته را شنیدم. استاد حکیمی این ماجرا را در حضور جمعی از دوستان بیان نمود و دوستان نیز این مطلب را از ایشان شنیدند. مضمون سخنان ایشان چنین است:
«در دوران تحصیل نزد آیتالله سید محمدهادی میلانی در حوزه علمیه مشهد مقدس، مرحوم شیخ علیاکبر الهیان تنکابنی به مشهد مقدس تشریف آوردند و در یکی از حجرههای مدرسه نواب ساکن شدند و بهطور مداوم به زیارت حضرت رضا علیهالسلام مشرف میشدند. خبر حضور ایشان به آیتالله میلانی نیز رسید. روزی ایشان به من گفتند: «شنیدهام یکی از اولیا به مشهد مشرف شدهاند. شما که با ایشان ارتباط دارید به ایشان بفرمائید که من دوست دارم دیدار و نشستی با ایشان داشته باشم. درصورتیکه ایشان تمایل دارند به منزل ما بیایند، در غیر این صورت من برای دیدار با ایشان به مدرسه میآیم».
من نهایتاً مرحوم الهیان را یافتم و مطلب را به ایشان عرض کردم. ایشان در جواب گفتند: «من از شهسوار [تنکابن امروزین] برای زیارت حضرت رضا علیهالسلام به مشهد مقدس آمدم و حدود چهل روز بیشتر نمیتوانم اینجا باشم و به سبب مشاغلی باید بازگردم. چهل روز اقامت در مشهد نیز به دیدوبازدید نمیرسد. از طرف من از آقای میلانی عذرخواهی کنید».
ادامه دارد
برای دریافت فایل ورد این پنجاه گانه این لینک و یا این لینک مراجعه کنید.
======================================================================================================
منابع
[۱] ( ۱)- المقنعه: ۴۷۹، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ۱/ ۱۲ ح ۱، سیر أعلام النبلاء: ۹/ ۳۸۷ رقم ۱۲۵، تهذیب الکمال: ۱۳/ ۴۰۸ رقم ۴۷۲۵. وقد تقدّم ذکر بقیّه نسبه علیه السلام فی ترجمه الإمام الحسن علیه السلام.
[۲] ( ۲)-« المربیه» تاریخ الأئمّه،« المرسیّه» کشف الغمّه.
[۳] ( ۳)- انظر تاریخ الأئمّه: ۲۵، والکافی: ۱/ ۴۸۶، وعیون أخبار الرضا علیه السلام: ۱/ ۱۲ ح ۱ وح ۲؛ وص ۱۴ ذیل ح ۲ وح ۳، والمقنعه: ۴۷۹، وإرشاد المفید: ۲/ ۲۴۷، ودلائل الإمامه: ۱۸۳، والتهذیب: ۶/ ۸۳، وروضه الواعظین: ۲۳۵، ومناقب ابن شهرآشوب: ۴/ ۳۶۷، وکشف الغمّه: ۳/ ۴۹ وص ۶۰، وتاج الموالید: ۴۹، وإعلام الورى: ۳۰۲، وموالید الأئمّه علیهم السلام: ۱۹۳، والفصول المهمّه: ۲۴۴.
[۴] ( ۱)- تاریخ الأئمّه: ۳۰، المقنعه: ۴۷۹، دلائل الإمامه: ۱۸۳، التهذیب: ۶/ ۸۳، تاریخ الائمّه علیهم السلام: ۳۰، مناقب ابن شهرآشوب: ۴/ ۳۶۶، تاج الموالید: ۴۸، سیر أعلام النبلاء: ۹/ ۳۸۷ رقم ۱۲۵، وفیات الأعیان: ۳/ ۲۶۹ رقم ۴۲۳.
[۵] ( ۲)- مناقب ابن شهرآشوب: ۴/ ۳۶۶.
[۶] ( ۳)- دلائل الإمامه: ۱۸۳.
[۷] ( ۴)- انظر دلائل الإمامه: ۱۸۳، ومناقب ابن شهرآشوب: ۴/ ۳۶۶، وکشف الغمّه: ۳/ ۵۰، وتاریخ الأئمّه: ۲۸، وموالید الأئمّه: ۱۹۴، والفصول المهمّه: ۲۴۴. و وردت له علیه السلام ألقاب اخرى فی کتاب ألقاب الرسول وعترته علیهم السلام: ۶۶ فراجع.
[۸] ( ۵)- روضه الواعظین: ۲۳۶. وانظر الکافی: ۱/ ۴۸۶، والمقنعه: ۴۷۹، وإعلام الورى: ۳۰۲، وسیر أعلام النبلاء: ۹/ ۳۸۷ رقم ۱۲۵، والفصول المهمّه: ۲۴۴.
[۹] ( ۱)- إعلام الورى: ۳۰۲، تاج الموالید: ۴۸، کشف الغمّه: ۳/ ۱۰۱، مصباح الکفعمی: ۵۲۳، وفیات الأعیان: ۳/ ۲۷۰، الأئمّه الاثنا عشر لابن طولون: ۹۸، الفصول المهمّه: ۲۴۴.
[۱۰] ( ۲)- عیون أخبار الرّضا علیه السلام: ۱/ ۱۵ ح ۱، مناقب ابن شهرآشوب: ۴/ ۳۶۷، کشف الغمّه: ۳/ ۸۷.
[۱۱] ( ۳)- إعلام الورى: ۳۰۳، العدد القویّه: ۲۷۶ ح ۱۲، تاریخ الطبری: ۷/ ۱۵۰، البدایه والنهایه: ۱۰/ ۲۷۲، الفصول المهمّه: ۲۶۴. وانظر الکافی: ۱/ ۴۸۶، والمقنعه: ۴۷۹، والتهذیب: ۶/ ۸۳.
[۱۲] ( ۴)- مصباح الکفعمی: ۵۲۳.
[۱۳] ( ۵)- کشف الغمّه: ۳/ ۸۷ وص ۱۰۲، إعلام الورى: ۳۰۳.
[۱۴] ( ۶)- مسارّ الشیعه: ۳۴. وانظر العدد القویّه: ۲۷۵، ووفیات الأعیان: ۳۰/ ۲۷۰ وفیه« عشر» بدل« العشرین».
[۱۵] ( ۷)- عیون أخبار الرضا علیه السلام: ۲/ ۲۴۸ ذیل ح ۲- وهو الصحیح عند الصدوق-، سیر أعلام النبلاء: ۹/ ۳۹۳.
[۱۶] ( ۸)- البحار: ۱۰۲/ ۴۳.
[۱۷] ( ۱)- العدد القویّه: ۲۷۶ ذیل ح ۱۲. وانظر تاریخ الأئمّه: ۱۲، ووفیات الأعیان: ۳/ ۲۷۰، والأئمّه الاثنا عشر: ۹۸ وفیهما:« آخر صفر».
[۱۸] ( ۲)- العدد القویّه: ۲۷۶ ح ۱۱.
[۱۹] ( ۳)- تاج الموالید: ۵۰.
[۲۰] ( ۴)- العدد القویّه: ۲۷۶ ح ۱۰.
[۲۱] ( ۵)- تاریخ الأئمّه علیهم السلام: ۳۱، المقنعه: ۴۷۹، التهذیب: ۶/ ۸۳، کشف الغمّه: ۳/ ۵۷، جامع الأخبار: ۹۴، سیر أعلام النبلاء: ۹/ ۳۹۳، مروج الذهب: ۴/ ۵، وفیات الأعیان: ۳/ ۲۷۰، شذرات الذهب: ۲/ ۶، الأئمّه الاثناعشر: ۹۸.
[۲۲] ( ۱)-« أربعه» المصدر؛ وما أثبتناه من الوسائل.
[۲۳] ( ۲)- قال الفیض: لعلّ الوجه فی ضجیجها، الخوف عن الفناء والاضمحلال والحرمان عن العبودیّه، فرحمها اللَّه بذلک فرفع البیت المعمور إلیه، وجعله فی الملکوت لأنّه کان من سنخه، وحفظ البواقی وجعلها مدفناً لأولیائه؛ فالعلّه فی تشریفها بما شُرّفت به إنّما هی خوفها من اللَّه سبحانه دون سائر البقاع« الوافی: ۱۴/ ۱۵۹۸».
[۲۴] ( ۳)- لیس فی الفرحه، والبحار.
[۲۵] ( ۴)- بزیاده« قال» المصدر، وما أثبتناه من الوسائل.
[۲۶] ( ۵)- لیس فی الفرحه، والبحار.
[۲۷] ( ۶)- التهذیب: ۶/ ۱۱۰ ح ۱۲؛ عنه الوسائل: ۱۴/ ۵۶۱- أبواب المزار- ب ۸۳ ح ۲. وفی فرحه الغریّ: ۷۰ مثله؛ عنه البحار: ۱۰۲/ ۳۹ ح ۳۸. وقد تقدّم فی ج ۲ باب فضل الغریّ ص ۱۹ رقم ۴۷۱، وج ۳ باب فضل کربلاء ص ۲۸ رقم ۷۲۹.
[۲۸] ( ۱)- العیون: ۲/ ۲۵۹ ح ۵. وفی الفقیه: ۲/ ۵۸۵ ح ۳۱۹۵، وأمالی الصدوق: ۶۱ م ۱۵ ح ۷، والتهذیب: ۶/ ۱۰۸ ح ۶، وجامع الأخبار: ۹۳ ح ۱۱ مثله. وکذا فی روضه الواعظین: ۲۳۳ مرسلًا؛ عن معظمها الوسائل: ۱۴/ ۵۶۷- أبواب المزار- ب ۸۷ ح ۴. وفی البحار: ۱۰۲/ ۳۱ ح ۲ عن العیون والأمالی. وسیأتی ذکره کاملًا فی ص ۱۰۴ رقم ۱۳۵۶ عن الفقیه.
[۲۹] ( ۲)- العیون: ۲/ ۱۳۵ ح ۱؛ عنه الوسائل: ۱۴/ ۵۵۹- أبواب المزار- ب ۸۲ ح ۲۴، والبحار: ۱۰۲/ ۳۶ ح ۲۲. وسیأتی ذکره فی ص ۱۰۱ رقم ۱۳۵۱. ویأتینحو ذیله فی ص ۱۰۷ رقم ۱۳۶۲.
[۳۰] ( ۳)-« بیتی» البحار.
[۳۱] ( ۱)- لیس فی الوسائل.
[۳۲] ( ۲)- العیون: ۲/ ۲۲۹ ب ۵۲ ح ۱؛ عنه الوسائل: ۱۴/ ۵۵۹- أبواب المزار- ب ۸۲ ح ۲۳، والبحار: ۱۰۲/ ۳۶ ح ۲۳. وسیأتی ذکره کاملًا فی ص ۱۰۶ رقم ۱۳۶۰.
[۳۳] ( ۳)- البحار: ۱۰۲/ ۴۴ ح ۵۱. وسیأتی صدره فی ص ۱۰۵ رقم ۱۳۵۸.
[۳۴] ( ۴)- العیون: ۲/ ۲۵۹ ح ۶؛ عنه البحار: ۱۰۲/ ۳۷ ح ۲۴. وفی الوسائل: ۱۴/ ۵۵۶- أبواب المزار ب ۸۲ ح ۱۳ عنه، وعن الفقیه: ۲/ ۵۸۳ ح ۳۱۸۷ مرسلًا، والتهذیب: ۶/ ۱۰۹ ح ۸ مثله. وسیأتی ما یؤیّد ذیله فی ص ۹۵، وص ۱۰۶- ۱۰۷، وص ۱۱۰. والحدیث حسن« ملاذ الأخیار: ۹/ ۲۹۲»، صحیح« روضه المتّقین: ۵/ ۳۹۴».
[۳۵] ( ۱)- أمالی الصدوق: ۴۷۱ م ۸۶ ح ۱۲. وفی عیون أخبار الرضا علیه السلام: ۲/ ۲۶۶ ح ۳۲ مثله؛ عنهما الوسائل: ۱۴/ ۵۶۹- أبواب المزار- ب ۸۸ ح ۲، والبحار: ۱۰۲/ ۴۹ ح ۴. وسیأتی ذکره کاملًا صدره فی ص ۱۱۳ رقم ۱۳۷۶ عن العیون.
[۳۶] . http://alasar.blog.ir/1396/05/04/maroofekarkhi