ابوالولید مَعْن بن زائده شیبانی (مقتول در ۱۵۱ق) از امرای مشهور عرب در اواخر دوره اموی و اوایل دوره عباسی و از شخصیتهایی است که به جود و کرم و سخاوت خود، شهرت داشته است. او در دوره اموی، از امرای یزید بن عمر بن هبیره، والی عراقین عرب و عجم بود. پس از روی کار آمدن عباسیان، مورد تعقیب منصور قرار گرفت و خود را پنهان کرد. اما در روزی که خراسانیان و ریوندیان علیه منصور شورش کردند و قصد کشتن او را داشتند، ناگهان معن بن زائده آشکار شد و با خراسانیان به مبارزه پرداخت و باعث شکست آنها شد. از اینرو مورد احترام و تکریم منصور قرار گرفت و او را به ولایت یمن و پس از مدتی به ولایت سیستان گماشت. تا اینکه روزی گروهی از خوارج به طور سرزده وارد خانه وی شدند و او را به قتل رساندند.[۱]
قاضی ابوالفرج معافی بن زکریّای نهروانی (۳۰۳-۳۹۰ق)، ادیب و فقیه برجسته سده چهارم، روایت داستانی نسبتاً مفصّلی درباره ازدواج حسین بن زید بن امام زینالعابدین (ع) نقل کرده است که از آن، تشیّع معن بن زائده یا لااقل دوستی و علاقه وی به امام صادق (ع) و علویان برداشت میشود. نهروانی این گزارش را به نقل از محمد بن احمد بن سعید کوفی، به نقل از احمد بن یوسف بن یعقوب بن حمزه بن زیاد جُعفی، به نقل از سلیمان بن مُقبل هاشمی مدنی، به نقل از سُلیم بن جعفر جعفری، و او از حسین بن زید روایت کرده است.[۲] همین گزارش را مجدالدین فیروزآبادی (درگذشته ۸۱۷ق)، صاحب قاموس محیط، با اختلافات اندکی در متن آن، به نقل از نهروانی، «به سند وی تا سلیمان بن جعفر جعفری به نقل از حسین بن زید» روایت کرده است.[۳]
در بررسی رجال سند روایت نهروانی، «محمد بن احمد بن سعید کوفی» ظاهراً تصحیف نام «احمد بن محمد بن سعید کوفی» است و در این صورت، این شخص، کسی جز محدّث مشهور، ابن عُقده کوفی (۲۴۹-۳۳۲ / ۳۳۳ق) نیست. احمد بن یوسف بن یعقوب جُعفی نیز در منابع رجالی شیعه مهمل است؛ اما از مشایخ ابن عقده بوده و گویا کتابی هم داشته است.[۴] همچنین سلیمان بن مقبل مدنی از محدّثان شیعه است که شیخ طوسی از وی در شمار اصحاب امام کاظم (ع) یاد کرده و نام وی در اسانید برخی از روایات[۵] (در شماری از این روایات با نسبت مدائنی[۶]) به چشم میخورد. سلیمان بن جعفر جعفری نیز (که نام وی در نسخه چاپی کتاب نهروانی به صورت سلیم ذکر شده)، در منابع رجالی در شمار اصحاب امام کاظم (ع) یا امام رضا (ع) از وی یاد شده است.
خلاصه روایت فوق آن است که حسین بن زید بن امام زینالعابدین (ع) در دامان امام صادق (ع) بزرگ شد تا به سنّ ازدواج رسید. آنگاه امام (ع) به او پیشنهاد کرد که با کلثم بنت عبدالله ارقط، که بهرهای از مال و جمال داشت، ازدواج کند. اما از آنجایی که حسین بن زید دارایی چندانی نداشت، امام (ع) او را سفری سه ماهه به یمن فرستاد و برای وی توصیهنامهای نوشت تا در سفر یمن، آن را به مَعْن بن زائده، که در آن زمان والی صنعاء بود، تحویل دهد. حسین بن زید پس از رسیدن به یمن، نخست در مجلسی عمومی بر معن بن زائده وارد شد و خود را معرفی کرد. معن برآشفت و از حضور حسین در آنجا اظهار انزجار و بیزاری کرد. اما پس از اینکه حسین به منزلگاه خود بازگشت، معن شب هنگام و به تنهایی به دیدار وی رفت و دست و سرش را بوسید و از وی طلب بخشش کرد و پس از دیدن مکتوب و توصیهنامه امام (ع)، هدایایی از جمله بیست هزار دینار و ده شتر و چندین جامه به وی بخشید. حسین نیز پس از چندی با توشه خود به حجاز بازگشت و در مدینه منزلی برای خود ساخت و به مراد خود نیز رسید.[۷]
همانگونه که اشاره شد، یک نکته تاریخی مهم گزارش فوق آن است که این گزارش، تصویری از مَعن بن زائده به عنوان شخصی شیعه و دوستدار امام صادق (ع) به دست داده است که همانند شخصیتهای شیعه دیگری در آن دوره همچون علی بن یقطین، از صاحبمنصبان دربار هارون الرشید، یا جمیل بن درّاج، قاضی بغداد، تشیّع خود را پنهان میکردند. با این حال، برخلاف شخصیتهای دیگر همچون علی بن یقطین و جمیل بن درّاج که تشیّع آنها در منابع شیعه مورد تأکید قرار گرفته، در این منابع و سایر منابع تاریخی، هیچ اشارهای به تشیّع معن بن زائده نشده است. بلکه با توجه به روابط و همکاریهای مستحکم وی با دو دستگاه اموی و عباسی و دفاع و حمایتش از منصور عباسی، باید در پذیرش تشیّع وی بر اساس روایت فوق با احتیاط برخورد کرد.
منتشر شده در: «نویافتههایی از تاریخ و میراث (۲)»، میراث شهاب، ش۹۱، بهار ۱۳۹۷، ص۴۵-۴۸.
[۱] سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۷، ص۹۷-۹۸.
[۲] الجلیس الصالح الکافی والأنیس الناصح الشافی، ج۱، ص۴۵۳.
[۳] المغانم المطابه فی معالم طابه، ج۳، ص۹۷۰.
[۴] بنگرید: رجال نجاشی، ص۱۱ و ۱۲۷؛ الغیبه نعمانی، ص۵۱.
[۵] از جمله: امالی شیخ صدوق، ص۳۵ و ۵۶ و ۳۹۰ و ۶۰۷.
[۶] الکافی، ج۶، ص۶؛ المحاسن، ج۲، ص۴۱۶؛ علل الشرائع، ج۱، ص۲۸۵.
[۷] الجلیس الصالح الکافی والأنیس الناصح الشافی، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۶.