مقدمه
پژوهشها در دهههای اخیر نشان داده که مطالعات صورت گرفته درباره شرق در جهان غرب، در قرنهای گذشته، به صورت قابل ملاحظهای همنوا با برساختههای کلیشهای، هدفمند و همراستا با منافع قدرتهای غربی نسبت به ساکنان این مناطق از جهان بوده است.[۱] از این رو
مطالعات خاورمیانه در دهههای اخیر در جهان غرب، از حیث ارتباط با سیاستهای حاکم بر آن کشورها نسبت به مسائل خاورمیانه، محل بحث و جدل بسیاری بوده است. به عبارت دیگر، سیاستهای اخیر این کشورها در امور خاورمیانه، باعث بروز افتراقاتی در میان دانشمندان این حوزه گردیده است. به این ترتیب، شماری از پژوهشگران این عرصه، به دفاع از سیاست خارجی کشورهای خود در این زمینه پرداخته و برخی دیگر در پی آن برآمده تا از این سیاستها انتقاد کنند. فراتر از آن میتوان ادعا کرد که این عرصه رابطهای دو سویه را تقویت کرده است: دیدگاهها و اندیشههای شماری از متخصصین خاورمیانه در دهه های اخیر، برخی رفتارها و بینشها را نسبت به امور خاورمیانه ایجاد کرده و به تدریج در قالب انگیزه ها و راهبردهای ملموس در سیاست خارجی کشورهای غربی نموده یافته است. از سوی دیگر برخی گرایشات سیاسی و تبلیغات رسانهای، باعث به وجود آمدن اقداماتی جدی در حوزه آکادمیا به سوی به این کشورها گردیده است. این اقدامات همچنین واکنشهایی را برانگیخته و باعث انتقاداتی شده است. اما رابطه عرصه آکادمیک با برنامههای دولتی از حیث سیاست خارجی، همواره پویا بوده است. درون آکادمیای کشورهای غربی، همواره طیفهای متنوعی از متخصصین خاورمیانه حضور داشته و دارند و در مواردی مانند سیاست خارجی این کشورها، نظرات کاملاً متنوعی را انتخاب مینمایند.
مطالعات خاورمیانه در آمریکا همواره سیاست زده و تحت تاثیر گرایشات و انگیزههای پژوهشگران قرار داشته است.[۲] شماری از این پژوهشگران عملاً به مدافعان رفتارهای سیاسی دولتمردان خود تبدیل شده و شماری دیگر با تمام توان به نقد رفتارهای سیاسی این افراد پرداختهاند. در این میان نقش پژوهشگران آمریکائی و اسرائیل در این عرصه بسیار مهم و تاثیر گذار بوده است. به عبارت دیگر، تصور مطالعات خاورمیانه در جهان امروز، بدون در نظر گرفتن دانشمندان امریکائی و اسرائیلی بی معناست. در حال حاضر دانشمندان آمریکائی و اسرائیلی بیشترین تعداد متخصصان خاورمیانه را تشکیل میدهند؛ در کشور امریکا، بیشتر از هر کشور دیگری، متخصص خاورمیانه، انجمنهای علمی، کتابها و فصلنامهها و برنامههای کارشناسی، کارشناسی و دکترای خاورمیانه وجود دارد. اما بالاترین سرانه متخصص مطالعات خاورمیانه به نسبت جمعیت، متعلق به اسرائیل است.[۳]
چشماندازی از کشمکش
گرچه در دهه اخیر، فعالیتهای فکری دانشمندان متخصص مطالعات خاورمیانه در غرب بر علیه سیاستهای کشورهای غربی، در قالب انتشار پژوهشهای انتقادی و نیز برخی اقدامات مانند تحریم دانشمندان اسرائیلی یا کنفرانسهای علمی که در این کشور برگزار میشود، جنبه بارز مطالعات خاورمیانه را تشکیل میدهد، اما گرایشهای طرفدار سیاست خارجی این کشورها نیز از فرصتهای بالقوه برای کاستن از فشار فزاینده منتقدین استفاده بسیار بردهاند. افتراق مذکور در میان چهرههای دانشگاهی متخصص خاورمیانه، بعد از وقایع یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ نمود بیشتری یافت. دانشمندانی که ادعا میکردند که این وقایع چهره واقعی اسلام و گرایشات دینی در خاورمیانه را نشان داده، تلاش کردند تا بر محیط پیرامونی خود اثر بگذارند. این انتقادات به تدریج ابعاد بیشتری به خود گرفت و تبدیل به تاسیس نهادهایی جدید درون نظام آکادمیک غربی و نیز مهاجرت شماری از پژوهشگران به اندیشکدههای[۴] غیردانشگاهی شد تا بدین وسیله بتوانند بر واقعیت اقلیتبودگی خود در فضای دانشگاهی غلبه کنند و دیدگاههای خود در زمینه خاورمیانه را به صورتی «سیاست گذارانه» و نه «آکادمیک» عرضه کنند. به این ترتیب پس از این حملات بود که شماری از دانشمندان متخصص خاورمیانه، با علاقه و انگیزه بیشتر، به ارائه دیدگاههایشان نسبت به کشورهای خاورمیانه و جوامع مسلمان پرداختند و تلاش کردند تا آن دیدگاهها را در قالب احزاب سیاسی به منصه ظهور برسانند. بروز نهائی این دیدگاه، همکاری شماری از متخصصین مطالعات خاورمیانه با حزب جمهوریخواه آمریکا، در قالب دولت جورج بوش، و تئوریزه کردن حمله به عراق و افغانستان بود. این دسته از دانشمندان همچنین تلاش نمودند تا در عرصه دانشگاهی نیز تغییراتی مطابق دیدگاههای خود انجام دهند. این تغییرات به سبب ساختار دانشگاهی غربی، نه در قالب به تعطیلی کشاندن این نهادها، بلکه به صورت تلاش برای کاهش بودجه برخی موسسات پژوهشی مرتبط با خاورمیانه و نیز تاسیس نهادهای علمی بدیل برای آنها بود.
در سال ۲۰۰۳ میلادی (دو سال بعد از بعد از وقایع یازدهم سپتامبر)، مجلس نمایندگان آمریکا موسسات مطالعات خاورمیانه دانشگاهی را مکلف کرد تا در صورت دریافت حمایت مالی از دولت آمریکا، به «ترویج مباحثات در زمینه سیاست خارجی آمریکا از منظرهای مختلف» بپردازند.[۵] این دستور در پی بالاگرفتن اعتراضات نسبت به نقد «افراطی» و «یک طرفه» علیه سیاست خارجی آمریکا در عرصه دانشگاهی صورت گرفته بود. از سوی دیگر، برخی نهادهای علمی خصوصی آمریکائی، خصوصاً «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه» (MESA)، به عنوان بزرگترین نهاد علمی خصوصی مرتبط با مطالعات خاورمیانه، را متهم کردند که بدون توجه به مسائلی مانند ترویج ضدآمریکائی گری در جهان، القاعده و عملیات انتحاری، توجه خود به مسائل کم فائده در خاورمیانه معطوف کرده است.
یکی از آثار اصلی در زمینه نقد فعالیتهای دانشمندان متخصص مطالعات خاورمیانه، کتاب نخبهگرائی آکادمیک روی شن: شکست مطالعات خاورمیانه در آمریکا[۶] نوشته پروفسور مارتین کرمر بود. این کتاب را باید مهم ترین اثر در نقد جریان نوین مطالعات خاورمیانه در جهان غرب دانست که مشخصه اصلی خود را در دوری از قدرت سیاسی و خصوصا نقد آمریکا و اسرائیل تعریف میکند. مولف این کتاب، پروفسور مارتین کرمر، پژوهشگر آمریکائی-اسرائیلی و فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون در رشته مطالعات خاورمیانه است. وی که از شاگردان قدیمی پروفسور برنارد لویس و فواد عجمی، نویسندگان صاحب نام و هواداران برجسته سیاستهای آمریکائی-اسرائیلی به شمار میرود، سالها در «مرکز موشه دایان برای مطالعات خاورمیانه و آفریقا»[۷] مستقر در تل آویو، سمتهای گوناگون علمی و اداری را بر عهده داشته و در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ مدیریت این مرکز را در اختیار گرفته است. وی سپس کالج شالم، اولین کالج تخصصی علوم انسانی اسرائیل، را در بیت المقدس تاسیس کرد و تاکنون مدیریت آن را بر عهده دارد.
پروفسور کرمر، که در عین حال پژوهشگری متخصص ابعاد سیاسی تشیع در جهان معاصر نیز است،[۸] در این کتاب با متهم کردن دانشمندان غربی به عدم توانائی در پیش بینی سیاست و جامعه خاورمیانه در دو دهه گذشته، به رشد اسلام گرائی در این منطقه از جهان اشاره میکند.[۹] وی با اسم بردن از پروفسور ادوارد سعید، استاد فقید دانشگاه کلمبیا و نویسنده کتاب مشهور شرقشناسی، ابراز میدارد که کتاب مذکور ابزاری برای پژوهشگران چپگرا و نیز مسلمانان گشته تا بتوانند هژمونی خود را بر روی مطالعات خاورمیانه در آمریکا بگستراند.[۱۰] به عقیده او چنین «فضای غیرمتسامحی» در آکادمیای امریکائی، سبب شده تا طرفداران سیاست خارجی آمریکا از دانشگاهها به اندیشکدهها/تانکهای فکری کوچ کنند.[۱۱] اظهار نظر کرمر از این حیث قابل قبول است که شماری از اندیشکدههای آمریکائی در این سالها، در امریکا تاسیس شدهاند و یا دست به تاسیس بخشهای مختص مطالعات خاورمیانه زدهاند. به عبارت دیگر شماری از طرفداران سیاستهای خارجی آمریکا، که از سوی جامعه دانشگاهی آمریکا همواره طرد شده در نظر گرفته میشدند، در آنها مشغول به کار گردیدهاند. از نظر کرمر تنها گونهای از مطالعات خاورمیانه واقعگرا و منطقی است که نقش «خیرخواهانه» آمریکا در جهان را بپذیرد.[۱۲] گرچه گزارشی که کرمر از مهجوریت طرفداران سیاست خارجی آمریکا و اسرائیل در آکادمیا میدهد مطابق واقع است، وی توضیح نمیدهد که چرا این روند نادرست است و به چه سبب اصحاب آکادمیا میباید در دیدگاههای انتقادی نسبت به سیاست خارجی آمریکا و اسرائیل تغییر دهند؟
تأسیس «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا»
راهاندازی «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» در چهارم اکتبر سال ۲۰۰۷م. عموماً واکنشی به فعالیتهای «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه»[۱۳] و یا ارائه بدیلی برای آن دانسته میشود.[۱۴] «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه»، که از سال ۱۹۶۶م. تاکنون نهاد برتر در عرصه پژوهشهای خاورمیانه به شمار میرود، در دهه های اخیر به محملی برای انتقادهای آکادمیک از وضعیت شماری از روندهای فکری خصوصاً صهیونیسم و نیز سیاستهای غربی تبدیل شده است. چنین بود که شماری از دانشمندان و متخصصان مطالعات خاورمیانه که نگاهی انتقادی نسبت به فعالیتهای این انجمن داشتند، به تاسیس نهادی جدید در این زمینه اقدام کردند. به این ترتیب برخی تاسیس «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» در برابر «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه» را جنگ داخلی مطالعات خاورمیانه[۱۵] نامیدند. این جنگ داخلی، با استقبال محافل صهیونیستی مواجه شد؛ چنان که بعد از تاسیس این انجمن، برخی از این محافل اعلام کردند که «خبرهای خوبی» از آکادمیا به گوش میرسد.[۱۶] با این وجود، در سال ۲۰۱۱ «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» تنها حدود هزار و صد عضو داشت، در حالی که «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه» حداقل سه هزار عضو دارد.
شاخصترین چهره در هیئت موسس «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا»، برنارد لویس، دانشمند برجسته مطالعات خاورمیانه و پژوهشهای اسلامی بود. این دانشمند بریتانیائی-امریکائی و یهودی مذهب، یکی از مهمترین مورخان خاورمیانه خصوصاً امپراطوری عثمانی شناخته میشود. وی که پیش از ساموئل هانتینگتون، از تعبیر «برخورد تمدنها» استفاده کرده و درباره آن نوشته بود،[۱۷] بیش از نیم قرن درباره موضوعات اسلامی و خاورمیانهای به پژوهش پرداخته، حدود از سی کتاب تاثیرگذار به رشته تحریر درآورده و در کنار آن، به گروههای سیاسی تندرو در جهان غرب، درباره اسلام و خاورمیانه، مشاوره داده است؛ چنان که جشن نود سالگی برنارد لویس در سال ۲۰۰۶ در کاخ سفید، و با دعوت مهمانان توسط دیک چنی، معاون وقت رئیس جمهور وقت آمریکا، صورت گرفت، چنین است که روزنامه گاردین به درستی وی را «مورخِ [جورج] بوش» نامیده است.[۱۸] برنارد لویس در حال حاضر در صدسالگی در خانه سالمندانی در ایالت نیوجرسی آمریکا زندگی میکند.
یکی دیگر از موسسان «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا»، پروفسور فواد عجمی (۱۹۴۵-۲۰۱۴) بود. وی نیز پژوهشگری برجسته، چهره ای جنجالی، مدافع سرسخت حمله آمریکا به عراق و دانشمندی مرتبط با شخصیتهای سیاسی در جهان غرب بود. فواد عجمی، چنان که از نامش پیداست، تباری ایرانی و شیعی داشت اما در لبنان به دنیا آمده، در امریکا رشد کرده و اغلب سالهای فعالیت های علمی اش را در آنجا گذرانده بود. وی در هنگام فوت عضو موسسه هوور در دانشگاه استنفورد و پیشتر رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جانز هاپکینز امریکا بود. وی در سالهای آخر عمر، به دکتر کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا، مشاوره میداد. فواد عجمی که در جوانی در لبنان امام موسی صدر را دیده اما، چنان که مینویسد، او نپسندیده بود، بعدها کتابی درباره وی به رشته تحریر درآورد.[۱۹]
«انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» یکی از مهم ترین مراکز هماهنگ کننده مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا در جهان امروز است. این موسسه با اینکه در کشور امریکا مستقر است و مدیران آن، اغلب در این کشور ساکن هستند، اما دامنه نفوذ و تاثیر آن از مرزهای آمریکا فراتر رفته و هم اکنون به عنوان یکی از سیاست گذاران اصلی پژوهش و تحقیق درباره موضوعات مرتبط با خاورمیانه و شمال آفریقا در جهان در نظر گرفته میشود. این نهاد خود را «انجمنی علمی به هدف ترویج بالاترین استانداردهای پژوهش و تدریس در زمینه مطالعات خاورمیانه و آفریقائی و رشتههای مرتبط» و پاسخی به «رشد فزاینده در رشتههای در حال افزایش به هم وابسته» در غیاب «گروهی مجزا که این مسائل را به صورت میان رشتهای و جامع مطمح نظر قرار دهد»، معرفی میکند. موسسه مذکور رسماً خود را طرفدار «آزادی دانشگاهی» و «ترویج جستجو برای حقیقت» میشناساند.
اعضای شورای علمی این انجمن را شماری از دانشمندان برجسته مطالعات خاورمیانه، با پیشینه مسیحی، یهودی و اسلامی تشکیل میدهند. برخی از این افراد عبارتند از دکتر لسلی گلب (رئیس پیشین شورای روابط خارجی ایالات متحده امریکا)، پروفسور ویکتور دیویس هندسن (عضو ارشد موسسه هوور در دانشگاه استنفورد امریکا)، پروفسور رابرت لیبر (استاد روابط بین الملل و حکومت داری در دانشگاه جورج تاون امریکا)، پروفسور فدوی مالی داگلاس (استاد علوم انسانی در دانشگاه ایندیانای امریکا)، پروفسور گرارد پرونیه (عضو شورای آتلانتیک در آمریکا)، پروفسور صبری سیاری (استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه باغچه شهر در استانبول/ترکیه)، پروفسور موشه شارون (مشاور سابق نخست وزیر اسرائیل و مذاکره کننده ارشد با مصر)، پروفسور جورج شولتز (وزیر خارجه آمریکا در دولت ریگان)، پروفسور کنث اشتاین (استاد علوم سیاسی در دانشگاه اموری آمریکا)، پروفسور بسام طیبی (استاد دانشگاه های متعدد در آمریکا) و پروفسور نومن استیلمان (استاد بازنشسته تاریخ یهود در دانشگاه اوکلاهامای آمرکیا) بر عهده دارند. مدیرعاملی این موسسه را پروفسور برنارد لویس، استاد سرشناس مطالعات خاورمیانه و استاد بازنشسته مرکز مطالعات پیشرفته در دانشگاه پرینستون امریکا بر عهده دارد. دو تن از اعضای شورای علمی این موسسه که در سالهای پیش درگذشتهاند عبارتند از پروفسور دیوید لانچ (استاد بازنشسته تاریخ و اقتصاد در دانشگاه هاروارد آمریکا) و پروفسور فواد عجمی (عضو ارشد موسسه هوور در دانشگاه استنفورد امریکا). پروفسور مارک کلارک (استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در امریکا)، رئیس و دکتر پیتر فام (مدیر مرکز آفریقا در شورای آتلانتیک آمریکا)، نایب رئیس این انجمن هستند. خزانه دار این انجمن نیز پروفسور جوزف اسکلی (استاد تاریخ در کالج مونت سینت وینسنت آمریکا) است.
موسسه مذکور اولین کنفرانس خود را در سال ۲۰۰۸ برگزار کرد و از آن زمان تاکنون به صورت منظم، هر سال کنفرانس برزگی را در شهر واشنگتن در زمینه مطالعات خاورمیانه و آفریقا برگزار میکند. در کنفرانسهای این انجمن، صدها نفر از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان برجسته مطالعات خاورمیانه و آفریقا، از سراسر جهان گردهم میآیند تا در فرصتی سه روزه، نتیجه پژوهشهای خود را به اطلاع دیگر دانشمندان برسانند. آخرین کنفرانس این موسسه در ماه اکتبر سال گذشته میلادی، برگزار شد. کنفرانس بعدی این انجمن نیز در پاییز سال جاری شمسی برگزار خواهد شد.
اولین کنفرانس این انجمن، که در حقیقت اعلام حضور آن در فضای آکادمیک بینالمللی درنظر گرفته میشود، در سال ۲۰۰۸ برگزار شد. در دومین کنفرانس درباره ارتباطات تاریخی و پیوستگیهای راهبردی خاورمیانه و آفریقا گفتگو صورت گرفت. در سال ۲۰۱۱ محور کنفرانس خاورمیانه و آفریقا در قرن بیست و یکم بود و روندهای محلی، چالشهای منطقهای و تاثیرات جهانی مورد بحث قرار گرفت. کنفرانس چهارم با تامل درباره گذشته و آینده این مناطق برگزار گردید و در سال ۲۰۱۲ درباره تاریخ خاورمیانه و آفریقای «جدید» بحث و گفتگو صورت گرفت. کنفرانس ششم این انجمن که در سال ۲۰۱۳ برگزار شد، مسائل جدید جهان عرب خصوصاً بهارهای عربی را در نظر داشت. مسئله محوری کنفرانس هفتم، توازن در منطقه بود و در کنفرانس هشتم به مسئله روندهای تاریخی در خاورمیانه و آفریقا پرداخته شد. بررسی تغییرات خاورمیانه و آفریقا نیز موضوع آخرین کنفرانس این انجمن در سال ۲۰۱۶ بوده است. موضوع کنفرانس آتی انجمن مذکور که از بیست و هفتم مهر ماه سال جاری به مدت سه روز در شهر واشنگتن برگزار خواهد شد، بررسی خاورمیانه و آفریقا در دهه گذشته خواهد بود.
در اولین کنفرانس برگزار شده توسط این انجمن، پروفسور برنارد لویس به عنوان «سخنران ویژه» درباره «مطالعه دیگری: شیوههای متفاوت نگریستن به خاورمیانه و آفریقا» به سخنرانی پرداخت. در سال کنفرانس سال بعد جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل سخنران ویژه این کنفرانس بود. لازم به ذکر است که کنفرانس سال دوم با حمایت دانشگاه تفنگداران دریائی آمریکا برگزار شد. در سال سوم، کنفرانس با خوشامدگوئی برنارد لویس و سخنرانی دکتر لسلی گلب، از شورای روابط خارجی آمریکا، با عنوان «چگونه از شکست جلوگیری کنیم؟ از اسرائیل تا پاکستان» سخنرانی کرد. در سال چهارم، علی الأوجلی سفیر پیشنهادی آمریکا در عراق و دکتر برهم صالح، نخست وزیر اقلیم کردستان عراق، به عنوان سخنران ویژه به سخنرانی پرداختند. کنفرانس سال پنجم، با خوشامدگوئی سفیر بریتانیا در آمریکا و سخنرانی پروفسور گرارد پرونیه درباره سقوط قذافی آغاز شد. کنفرانس سال ۲۰۱۳ را سفیر مراکش در آمریکا آغاز کرد و سپس یکی از سردبیران روزنامه انگلیسی زبان دیلی استار در بیروت، درباره بهار عربی سخن گفت. کنفرانس هفتم نیز با خوشامدگوئی دکتر لقمان الفیلی، سفیر عراق در آمریکا، و سخنرانی میر لیتواک، استاد دانشگاه تل آویو آغاز شد. سخنرانی دکتر لیتواک، شیعهپژوه اسرائیلی،[۲۰] درباره انتخاب دکتر حسن روحانی به ریاست جمهوری اسلامی ایران بود. در سال ۲۰۱۵، سمیر خلیل الیسوعی، کشیش و مستشرق لبنانی سخنران ویژه این کنفرانس بودند. در آخرین کنفرانس سالانه این انجمن که در سال ۲۰۱۶ میلادی (مهر ماه ۱۳۹۵) برگزار شد، پروفسور مارتین کرمر، شیعه پژوه و مدیر کالج شلوم در اسرائیل، سخنرانی خود را با عنوان «آسیب شناسی مطالعات خاورمیانه» ارائه داد.
تاسیس این انجمن با استقبال پژوهشگران مواجه شد و به زودی هفتاد و پنجاه نفر از سی و پنج رشته علمی در چهل کشور جهان به عضویت این نهاد در آمدند. مدیران این موسسه اذعان دارند که در ابتدای تاسیس با برخی انتقادها و مخالفت ها مواجه شدهاند. در عین حال، برخی دیگر تاسیس این نهاد را به فال نیک گرفتند. به عنوان نمونه مایکل کراوس، از تانک فکری «مرکز سیاستگذاری یهودی»، مستقر از شهر واشنگتن، ضمن انتقاد از سرمایه گذاری دولت های عربی در مراکز مطالعات خاورمیانه آمریکا، از تاسیس انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا ابراز خرسندی کرد و آن را «پیشرفتی آهسته و پیوسته» معرفی نمود.[۲۱]
بخشی از فعالیتهای این انجمن در انتشار آثار علمی بروز دارد. آثار علمی منتشره از سوی این انجمن، در سه قالب انتشار کتاب، ژورنال و نقد کتاب قابل ذکر است. این انجمن تاکنون تنها یک کتاب با عنوان اسلام سیاسی از محمد ]ص[ تا احمدینژاد: مدافعان، منتقدان و تعریفها[۲۲] منتشر کرده است. در کنار آن، شماری نقد کتاب به قلم پژوهشگران را در وب سایت خود قرار داده است. اما مهمترین اقدام انتشاراتی این نهاد، انتشار ژورنالی علمی با عنوان ژورنال خاورمیانه و آفریقا[۲۳] است. ژورنال مذکور تنها نمونه از نوع خود میباشد که به انتشار مقالاتی همزمان درباره تاریخ، فرهنگ و مردم خاورمیانه و تمام آفریقا میپردازد. انتشار این ژورنال سه سال بعد از تاسیس این انجمن آغاز شد و تاکنون هشت دوره (سال) از انتشار این ژورنال میگذرد. سرویراستار ژورنال دکتر پیتر فام، خزانه دار انجمن، و شورای تحریریه آن، اعضای شورای علمی همین انجمن هستند. این ژورنال در هشت سال گذشته، سالانه در سه تا چهار شماره منتشر شده است. این انجمن از میان اساتید، دانشجویان و پژوهشگران، با دریافت مبلغی سالانه، عضو میپذیرد و به اعضا، برای شرکت در کنفرانس های خود، تخفیف ثبت نام میدهد. دفتر اصلی انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا در شهر واشنگتن، پایتخت ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
چالشهای اداره
پروفسور مارک کلارک که از ابتدای تاسیس این انجمن تاکنون ریاست آن را بر عهده دارد، در مصاحبهای در سال ۲۰۰۷م. درباره پیدایش این نهاد علمی، خصوصاً تامین هزینههای آن مطالبی را بیان کرد. وی اعلام نمود که برای حفظ استقلال این انجمن، تمامی هزینههای آن از طریق حق عضویت اعضا تامین خواهد شد، با این وجود تائید کرد که انجمن مذکور برخی «کمکهای خصوصی» را در مرحله تاسیس دریافت کرده، اما از ذکر کسانی که این کمکها را ارائه کردهاند، خودداری ورزید. بنا به برخی اظهار نظرها، حامیان عمده «انجمن مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا»، بنیاد برادلی،[۲۴] بنیاد هریتچ،[۲۵] و موسسه امیرکن انترپرایز،[۲۶] همگی از اندیشکدههای محافظه کار مشهور آمریکائی، بودهاند.[۲۷]
بلافاصله بعد از تاسیس این انجمن، شماری از پژوهشگران مطالعات خاورمیانه، نسبت به صداقت و بی طرفی علمی بنیانگذاران این انجمن ابراز تردید کردند و ارتباطات آنها با نهادهای قدرت در واشنگتن را زیر سوال بردند.[۲۸] به عنوان نمونه بسام حداد، رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جورج میسون، «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» را بیشتر «واکنشی سیاسی» و نه میلی به دانش و پژوهش درباره خاورمیانه خواند.[۲۹]
این انجمن خود را دارای مشابهت هایی با «انجمن شمال امریکائی برای مطالعات خاورمیانه» میداند، اما تاکید دارد که برخلاف آن انجمن، خود را مکلف به گسترش نسخه «ارتودوکس» از موضوعات پژوهشی مرتبط با خاورمیانه نمیداند، اگر چه منظور خود را از اصطلاح ارتودوکس را روشن نمیکند. مدیران این انجمن تاکید دارند که مطالعات خاورمیانه و آفریقا توسط دانشمندان غربی، با رویکردی که تاکنون انجام شده، معتبر است و به این گفته مشهور برنارد لویس اصرار میورزند که «اگر غربیها مشروعیت لازم برای مطالعات تاریخ خاورمیانه و آفریقا را نداشته باشند، در این صورت این تنها ماهی است که اجازه دارد درباره زیست شناسی دریایی به مطالعه بپردازد».[۳۰]
مطالعات خاورمیانه در آمریکا: در میان دو انجمن[۳۱]
تاسیس «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» در کنار انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه، ریشه در دو امر دارد: اختلافات اساسی در آکادمیای آمریکائی در تحلیل مسائل اسلامی و نظرات کاملاً متضاد نسبت به سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه. مسئله اول، تفاوت دیدگاه درباره برخی مفاهیم و وقایع تاریخی در جهان اسلام بوده است. به عنوان نمونه افرادی که دست به تاسیس انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا زدند، درباره مفاهیمی همچون جهاد، تاریخ قرآن و یا زندگی حضرت محمد (ص) کاملاً متفاوت با جریانهای ضد شرق شناسانه در جهان غرب میاندیشند.[۳۲] از سوی دیگر، اعضای این دو انجمن، دیدگاه های کاملا متفاوتی نسبت به مسائلی همچون نقش آمریکا در جهان و مناقشه فلسطین – اسرائیل دارند. ایشان همچنین از نظر موضوعات پژوهشی مسیرهای متفاوتی اختیار کرده؛ به این ترتیب که اعضای موسسه انجمن مطالعات خاورمیانه و آمریکا، عمدتاً مسائل سیاسی خاورمیانه را مطمح نظر داشتند و اساساً نقش امر سیاسی را در فهم واقع خاورمیانه بیش از امور دیگر می دانند. تفسیر تاریخ پژوهشها درباره شرق نیز یکی دیگر از مواضع اختلافی دو طرف به شمار میرود. در زمانهای که به سبب برخی تولیدات علمی، از جمله کتاب شرق شناسی نوشته پروفسور ادوارد سعید، که در حقیقت نوعی بازخوانی انتقادی تاریخ مطالعات شرقی در جهان غرب است، اساساً رویکردی انتقادی نسبت به تاریخ و نیز رویههای آکادمیک غربی در پژوهشهای خاورمیانه پدید آمده است، بنیانگذاران «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا»، و خصوصاً برنارد لویس، خود از شخصیتهای برجسته و کلاسیک مطالعات خاورمیانه در آکادمیای غربی به شمار میروند. مناقشات درازدامن ادوارد سعید و برنارد لویس، درباره خاورمیانه، فلسطین و اسلام، یکی از داغترین عرصههای بحث و گفتگو در مطالعات خاورمیانه در دهههای اخیر بوده است.[۳۳]
در پایان باید به این مسئله اشاره کرد که بنیان گذاران این انجمن، علاوه بر انتسابات دانشگاهی، ارتباطاتی نیز با محیطهای سیاسی داشته اند. اغلب این دانشمندان، سالهایی را در نهادهای سیاسی و دولتی آمریکا، به عنوان نیروهای دولتی و یا مشاور گذرانده و در آنها به فعالیت پرداختهاند؛ در صورتی که صبغه غالب پژوهشگران برجسته آکادمیک در جهان غرب، نوعی فاصله گیری از نهادهای قدرت در این کشورها بوده است. یکی از مهمترین تفاوتهای بدنه علمی و مدیریتی «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا»، نسبت به تحریم اسرائیل است. در حالی که در سالهای اخیر، تلاشهایی از سوی پژوهشگران و نیز نهادهای علمی برای تحریم دانشمندان اسرائیلی ساکن مناطق تحت مناقشه شهرک سازی در اسرائیل در جریان است، این انجمن در این موارد سکوت کرده، و حتی از سیاستمداران طرفدار اسرائیل و شهرک سازی در مناطق تحت مناقشه برای سخنرانی در این انجمن دعوت به عمل آورده است. علاوه بر آن، اعضای ارشد این انجمن، همچون پروفسور مارتین کرمر، بارها تلاشهای نهادهای علمی آمریکا برای تحریم فعالان دانشگاهی ضد اسرائیل را تقبیح کردهاند.[۳۴]
آیندهای چالشبرانگیز
در این نوشتار درباره کشمکشهای اخیر در عرصه مطالعات خاورمیانه در کشور آمریکا سخن گفتم و نشان دادم که این امر بیش از هر چیز رویکردهای متفاوت و تلاشهای مدنی متضاد برای تاثیرگذاری بر روند این پژوهشها را باعث گردیده است. همچنین نشان دادم که این مناقشات چگونه متناظر با تغییرات در عرصه سیاسی آمریکا در دهههای گذشته، شکل یافته است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، مطالعات خاورمیانه در ابعاد مختلف، مرتبط با مسائل جاری و امور سیاسی در کشورهای غربی خصوصاً آمریکاست. روابط سیاسی و مناسبات قدرت در کشورها، تاثیر غیرقابل انکاری در مسائل آکادمیک و صفبندیهای فکری دارد و این امر در مطالعات خاورمیانه، به عنوان یکی از مناطق پرمناقشه جهان، نقش برجستهتری دارد. بنابر این میتوان انتظار داشت که در آینده، عرصه این پژوهشها، همنوا با تغییرات سیاسی، صورتبندیهای جدیدی را بپذیرد.
علاوه بر مسائل فکری و سیاسی، شرایط اقتصادی و لازمههای مالی این عرصه نیز تاثیر غیرقابل انکاری بر مطالعات خاورمیانه دارد. همراستا با سیاستهای اقتصادی نولیبرال، کاهش فرصتهای دانشگاهی و نقشآفرینی بیشتر اندیشکدههای غیردانشگاهی، توانمندیهای مالی میتواند باعث جذب پژوهشگران به برخی پروژهها و یا موسساتی شود که ایدههایی ویژه درباره خاورمیانه را دنبال میکنند. از سوی دیگر بازنشستگی نسل پیشین متخصصین مطالعات خاورمیانه و کنار رفتن «نامهای بزرگ» در این عرصه، که چالشها و دغدغههایی متفاوت با نسل امروز داشتند، همزمان با ورود نسلی جدید از پژوهشگران دانشگاهی، که در شرایط کاملاً متفاوتی رشد کرده و اساساً در جریان انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن با خاورمیانه تماس یافته، عملاً باعث به وجود آمدن سلایق جدید در عرصه مطالعات خاورمیانه خواهد گشت.
در این میان «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه» و «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» به عنوان دو سر طیف پژوهشها درباره این منطقه باقی خواهند ماند. «انجمن شمال آمریکائی برای مطالعات خاورمیانه» به عنوان عضوی از «شورای انجمنهای علمی آمریکا»[۳۵] به نظر میرسد کماکان دست بالا و برتر در این عرصه را داشته باشد و همچنان به انتقاد از سیاستهای آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه بپردازد. «انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا» نیز همچون گذشته به تلاشهای خود برای پیش افتادن از رقیب در این عرصه ادامه خواهد داد. اما تغییرات سیاسی در عرصه سیاست و اقتصاد، در کنار چالشهای فردی و جمعی نسل بعدی پژوهشگران متخصص خاورمیانه، نقشه دقیق آینده مطالعات درباره این منطقه را ترسیم خواهد کرد.
پینوشت:
[۱] . Said, Edward E. (1978) Orientalism, London and Henley: Routledge & Kegan Paul.
[۲]. Stein, Kenneth W. (1988) “The Study of Middle Eastern History in the United States.” The Jerusalem Quarterly, Number 46, Spring 1988, p. 52
[۳]. Ibid., p. 61.
[۴] . اندیشکده در اینجا معادل نهاد «تانک فکری» (Think Tank) استفاده شده است. درباره نقش اندیشکدهها نگاه کنید به:
Abelson, Donald E. (2002) Do Think Tanks Matter? Assessing the Impact of Public Policy Institutes. Montreal: McGill-Queen’s University Press, 2002.
[۵]. Lockman, Zachary (2004) “Behind the Battles Over US Middle East Studies.” Middle East Report Online, http://www.merip.org/mero/interventions/lockman_interv.html, January 2004.
[۶] . Kramer, Martin (2001) Ivory Towers on Sand: The Failure of Middle Eastern Studies in America, Washington: The Washington Institute for Near East Policy., p. 38.
[۷] . Moshe Dayan Center for Middle Eastern and African Studies
[۸]. از جمله آثار میتوان به کتاب غرب از منظر حزب الله ]لبنان[ اشاره کرد:
Kramer, Martin (1989), Hezbollah’s Vision of the West, Washington: The Washington Institute for Near East Policy.
او همچنین کنفرانسی در اسرائیل درباره تشیع سیاسی برگزار کرد و مجموعه مقالات ارائه شده به آن کنفرانس را در قالب کتابی با عنوان تشیع، مقاومت و انقلاب، در قالب یک کتاب، ویرایش و منتشر نمود:
Kramer, Martin, ed. (1987) Shiism, Resistance and Revolution, Boulder, Colorado: Westview Press.
[۹] . برای اطلاع از تاریخچه مطالعات خاورمیانه در آمریکا نگاه کنید به:
Winder, R. Bayly (1987) “Four Decades of Middle Eastern Study.” Middle East Journal (Winter 1987), pp. 40-63; Binder, Leonard (1976) “Area Studies: A Critical Assessment” In The Study of the Middle East Research and Scholarship in the Humanities and the Social Sciences, New York: John Wiley and Sons, 1976, pp. 1-28.
[۱۰]. Kramer, Martin (2001) Ivory Towers on Sand The Failure of Middle Eastern Studies in America, Washington: The Washington Institute for Near East Policy., p. 38.
[۱۱]. Ibid., p. 106.
به عنوان نمونهای از این رویکرد میتوان به تاسیس وب سایت «دیدهبان پردیس» (Campus Watch) اشاره کرد که هدف از فعالیت خود را «بررسی و نقد مطالعات خاورمیانه در آمریکای شمالی به هدف بهبود آن» اعلام کرده است. نگاه کنید به http://www.campus-watch.org/
[۱۲] . Ibid., p. 129.
[۱۳] . Middle East Studies Association of North America
[۱۴].
https://www.commentarymagazine.com/foreign-policy/middle-east/asmea-middle-east-radicalization/
[۱۵]. Macleod, Scott (2007) “Mideast Civil War: MESA vs. ASMEA” The Middle East (Time magazine blog), November 19, 2007.
[۱۶]. Bard, Mitchell (2008) “Classroom Battlegrounds: Good News from American Campuses.” The Jerusalem Post Blog, July 23, 2008; ; Soloman, Martin (2008) “MESA’s Alternative”, Solomonia Blog, January 16, 2008; Allen, Charlotte (2008) “Balance of Power: A New Group Counters”, Wall Street Journal, May 2, 2008.
[۱۷] . نگاه کنید به:
Lewis, Bernard (1990) “The Roots of Muslim Rage: Why so many Muslims deeply resent the West, and why their bitterness will not easily be mollified”, The Atlantic; Sep 1990; 266: 3, 47-60.
[۱۸] . https://www.theguardian.com/commentisfree/2006/may/02/thehistoryman
[۱۹] . Ajami, Fuad (1987) The Vanished Imam: Musa Al Sadr and the Shia of Lebanon, Ithaca: Cornell University Press.
[۲۰] . برخی آثار شیعهپژوهانه او عبارتند از:
Shii Scholars of Nineteenth Century Iraq: The Ulama’ of Najaf and Karbala’ (Cambridge: Cambridge University Press, 1998), xiii + 255 pages; “Money, Religion and Politics: The Oudh Bequest in Najaf and Karbala’, ۱۸۵۰-۱۹۰۳” International Journal of Middle East Studies Vol. 33 No. 1(February, 2001), pp. 1-21; “The Finances of the `Ulama’ Communities of Najaf and Karbala’ in the Nineteenth Century,” Die Welt des Islams Vol. 40 No. 1(2000), pp. 41-66; “Failed Manipulation: The British, the Oudh Bequest and the Shi`i Ulama’ of Najaf and Karbala,” British Journal of Middle Eastern Studies Vol. 27 No. 1(2000), pp. 68-89.
[۲۱] . https://www.jewishpolicycenter.org/2008/11/30/challenging-the-status-quo-in-middle-east-studies/
[۲۲] . Political Islam from Muhammad to Ahmadinejad: Defenders, Detractors, and Definitions
[۲۳] . Journal of the Middle East and Africa
[۲۴]. Bradley Foundation
[۲۵] . The Heritage Foundation
[۲۶] . American Enterprise Institute
[۲۷] . The Revered and Reviled Bernard Lewis A Retrospective of The Scholar Who Provided The Intellectual Ammunition For The Iraq War, by Daphna Berman, Moment: Independent Journalism from a Jewish Perspective, September/October 2011.
[۲۸]. https://electronicintifada.net/content/new-middle-east-scholars-group-seen-close-white-house/7223
[۲۹] . Ibid.
[۳۰] . Thorne, Ashley (2009) “An Interview with David Silverstein.” National Association of Scholars, September 18, 2009 http://www.nas.org/polArticles.cfm?Doc_Id=1020
[۳۱] . علاوه بر انجمن، مذکور شماری از نهادهای آکادمیک مطالعات خاورمیانه نیز در آمریکا وجود دارند که از میان آنها میتوان به انجمن اقتصاد خاورمیانه (The Middle East Economic Association (MEEA))، انجمن کتابداران خاورمیانه (Middle East Librarian Association)، بخش مردم شناسی در انجمن مردمشناسی آمریکا (Association of Middle East Anthropologists)، انجمن مطالعات زنان خاورمیانه (Association for Middle East Women’s Studies)، اشاره کرد. اما انجمنهای مورد اشاره، بیش از دیگران مورد توجه و تاثیرگذار هستند.
[۳۲]. Whitten, Emily (2013) “Muslim Journeys: Let’s Talk About It … Again.” World Magazine, May 17, 2013.
[۳۳] . پروفسور اریک اورمسبی، رئیس پیشین مرکز مطالعات اسلامی در دانشگاه مک گیل کانادا به یاد میآورد که دعوت از برنارد لویس به این دانشگاه چگونه باعث دو دستگی در میان اساتید و ابراز آشکار و پنهان مخالفتها با او گردید؛ چنان که صدای اعتراض اساتید در راهروهای دانشگاه شنیده میشد که به دعوت از این «مستشرق» اعتراض میکردند. نگاه کنید به:
Ormsby, Eric (2016) “A Prescience of the Past”, Mosaic Magazine, June 16 2016.
https://mosaicmagazine.com/response/2016/06/a-prescience-of-the-past/
[۳۴] . Frommer, Rachel (2017) “Scholars: Middle Eastern Studies Association’s Vote to Remove Self-Description as ‘Non-Political’ Indicates It’s Preparing to Pass Anti-Israel Boycott Resolution.” The Algemeiner, March 29, 2017; Kramer, Martin (2014) “Boycott Fever at MESA.” Commentary Magazine, December 3, 2014.
[۳۵] . American Council of Learned Societies
این مقاله پیشتر در مجله عصر اندیشه، سال سوم، شماره ۱۴، تیر ۱۳۹۶منتشر شده بود.