۱. توجه به مبانی اولیه فهم قرآن
نکته مهمی که در رابطه با تفسیر تدبری و گسست گرایی قابل ملاحظه است اینکه این مفسرین ابتدا باید چند مسئله کلیدی و اساسی را برای خودشان حل کنند مانند: خودبسندگی قرآن در فهم، نظریه محکم و متشابه در قرآن و عرفی بودن زبان قرآن؛ چون مبنای سنت تفسیری این است که زبان قرآن خالص است و بر مبنای «إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه»[۱] تنها برای مخاطب خاص می باشد و لذا فهم قرآن برای عامه مردم امکان پذیر نیست در حالی که وقتی میگوییم زبان قرآن عرفی است، یعنی عموم مردم به شرط دانستن زبان عربی می توانند قرآن را بفهمند.
متأسفانه تاکنون در رابطه با مبانی تفسیر تدبری مطلب قابل توجهی منتشر نشده و تنها افرادی مثل علامه طباطبایی که علاقه مند تفسیر سنتی و پیوست گرا بوده است، مباحثی را بیان کرده اند و این نگران کننده است و تاریخ نشان می دهد که بهای سنگینی همچون کشته شدن امیرالمومنین(ع) برای آن پرداخته ایم.
۲. توجه به روش
مسئله دیگری که در رابطه با تفاسیر تدبری مهم است، روش آنها می باشد چرا که وقتی مفسری به تدبر در قرآن می پردازد از روش واحد و خاصی پیروی می کند، اما اگر بخواهیم عامه مردم را درگیر تدبر در قرآن کنیم در آن صورت با مشکل مواجه می شویم.
می توان گفت همه مفسرین روش داشته اند هرچند بیان نکرده باشند، چون به صورت طبیعی تحصیلات و شخصیت فرد و نوع مواجهه او با موضوعات قرآنی روشی را به وجود میآورد، هرچند فرد نسبت به آن آگاهی نداشته باشد.
اصلی ترین کاری که یک مفسر تدبرگرا باید انجام دهد، آموزش روش-های فهم و تدبر در قرآن است همانند داستان ماهی دادن و یا آموزش ماهیگیری. مفسران سنتی در طول تاریخ کار اول را انجام دادهاند و مردم را تغذیه کرده اند ولیکن اگر قرار است عامه مردم نیز وارد مقوله تفسیر و تدبر قرآن شوند لازم است روش هایی به آنان آموزش داده شود درحالی که متأسفانه در این زمینه نیز شاهد هستیم که هیچ گونه روشی از طرف متدبرین در قرآن مطرح نشده است. البته ممکن است بتوان در یک پایان نامه تحصیلات تکمیلی به روش آنها دست یافت ولیکن اگر مخاطبان مردم هستند، مطلبی برای آنان بیان نشده است.
این ضعف در رابطه با مسئله تفسیر قرآن به قرآن نیز وجود دارد و علی رغم پایان نامه ها و مقالات متعددی که در این زمینه نوشته شده باز هم روش و الگویی برای آن تبیین نشده است و تنها به صورت موضوعی مثال هایی را بیان کرده اند. به طور کل روش هایی که برای تدبر در قرآن می تواند مورد استفاده قرار بگیرد چنین است:
۲-۱. روش علمی
برای تدبر می توان از ابزارها و اندیشه های علمی به معنای عام آن همچون لغت، صرف و نحو، انواع علوم ریاضی و منطق استفاده جست.
مهندس عبدالعلی بازرگان کتابی با عنوان «متدولوژی تدبر در قرآن کریم» ارائه کرده که در واقع روشهایی است که توسط پدرش مهندس مهدی بازرگان مورد استفاده قرار گرفته است. البته این کتاب یک ابتکار تازه نیست بلکه ادامه روندی است که در گذشته نیز از طرف افراد مختلفی که در علوم غیر دینی تخصص داشته اند مانند دکتر حبیب الله پیمان، شاهد بودیم.
۲-۲. روش اشراقی
نوع دیگری از تدبر، تدبر مبتنی بر معنویت و سیر و سلوک است و تهذیب نفس و دستیابی به درجات معنویت را مایه فهم قرآن میداند.
مبنای قرآنی این روش آیاتی همچون «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا»[۲] و «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۳] می باشد و می گوید: حاصل تقوی، تشخیص حق و باطل است و هر نوع تهذیب نفسی، جهاد اکبر و هدایت یافتن به راه خداست.
از جمله شخصیت های شاخص در این زمینه «علی صفایی حائری» معروف به «عین صاد» می باشد که در کتاب «تطهیر با جاری قرآن» بیان می کند که چگونه کلید فهم قرآن، تطهیر با آب جاری است هرچند که بی توجه به ابزارهای علمی هم نیست و آشنایی با علومی همچون لغت را نفی نمی کند اما عمدهترین چیزی که به عنوان ابزار فهم قرآن تأکید میکند، سیر و سلوک معنوی است.
۲-۳. روش ترکیبی
روش دیگری که از گذشته برای تدبر مطرح بوده ، استفاده از ابزارهای علمی و معنوی در کنار هم و ترکیب آنها با یکدیگر است. این نظریه در سنت تفسیری نیز همیشه مورد توجه بوده و در قرن حاضر نیز افرادی همچون «کیوان قزوینی» و «میرزا ابوالحسن شعرانی» بر آن تأکید کرده اند.
نکتهای که لازم است بر این توضیحات اضافه شود اینکه، این جمع و ترکیب میان ابزارها احتیاج به مبنا دارد و نمی توان بدون داشتن چهارچوبی خاص از هر دو ابزار استفاده کرد. مثلاً برای جنگیدن هم ابزار لازم است و هم انگیزه لکن از هر کدام در شرایط خاصی باید بهره برد و به محض اینکه بحث جمع مطرح میشود، این سؤال نیز به دنبال می آید که چگونه باید این جمع صورت بگیرد؟
اینکه در سماور، آتش و آب با هم جمع شده است به این دلیل می باشد که یک مکانیزم و چهارچوب خاصی دارد، درحالی که به صورت عادی و در طبیعت نمی توان آب و آتش را با هم جمع کرد. جمع میان روشهای علمی و دریافت های حاصل از سیر و سلوک نیاز به مکانیزم خاصی دارد تا بدانیم در چه شرایطی باید از ابزارهای علمی استفاده کنیم و در چه شرایطی از یافته های معنوی و اگر در تعارض با هم قرار گرفتند، کدام اولویت دارد.
کسانی که مدعی روش جمع میان علم و معنویت هستند ولیکن برای آن قواعد مشخصی تبیین نکرده اند در حقیقت هیچ روشی ندارند چرا که دو عنصر ناهمگون و بعضاً متضاد را جمع کرده اند.
امروزه در سطح کشور ایران هزاران هزار مجلس تدبر در قرآن برگزار می شود و موجب خوشحالی است که مردم به تدبر در قرآن علاقهمند شده اند اما در این جلسات از چه روشهایی برای تدبر استفاده میشود؟ چه نتایجی از این جلسات حاصل می شود؟ علت نگرانی ما شواهد تاریخی است که برخورد بدون مبنا، سلیقهای، شخصی و خود بسنده با قرآن، نتایج وخیمی به بار آورده و ممکن است به تعداد زیادی دین شخصی تبدیل شود که فرد برای خودش شخصاً تعریفی از دین دارد.
یکی از اصلیترین دغدغه ها، بحث ساماندهی تدبر در قرآن و بیان روش های آن است. این حرف به معنای تعطیل کردن جلسات تدبر در قرآن نیست اما باید برای نقد آنها ابزاری داشته باشیم و توجه به خروجی این جلسات بسیار مهم است.
گروهی در هندوستان وجود دارند به نام «القرآنیون» که تنها سه مرتبه در طول روز نماز میخوانند و به حجاب نیز پایبند نیستند و بسیاری افکار التقاطی دیگر، درحالی که مبنایشان قرآن است و این مطالب را از قرآن برداشت کردهاند. شبیه این گروهها در ایران و کشورهای اسلامی نیز وجود دارد.
در هر کدام از روش ها نیز گروه های مختلفی می توانند فعالیت کنند لذا شناسایی و طبقه بندی آنها نیز لازم است. به عنوان مثال اگر از روش های علمی استفاده می کنند باید مشخص شود که از کدام علوم و بر اساس چه طبقه بندی استفاده می کنند. در رابطه با روش های سیر و سلوکی نیز باید مشخص شود که سلوکشان عرفانی است یا سلوک جدید، چرا که هر کدام نتایج خاصی را به دنبال دارند.
رواج تدبر گسست گرا در میان عامه مردم نمی تواند راه حل فهم قرآن باشد و مضراتی که به دنبال دارد به مراتب خطرناکتر است چون موجب رواج دین فردی می شود. کارکردهای دین فردی بیشتر روانشناختی است و تنشهای خود انسان را بر طرف میکند، یعنی کمک میکند که فرد به مشکلات خود غلبه کرده و زندگیاش معنادار شود ولیکن دین جمعی کارکردش چیز دیگری است و در واقع همین مسائل را برای جامعه تأمین میکند و یکی از ابزارهای برقراری ارتباط و کنترل جامعه است.
تدبر گسست گرا با این شکل لجام گسیختهای که امروزه در جامعه مطرح شده نتیجهای جز انهدام دین جمعی ندارد و عامل تفرقه و تجزیه است یعنی اصلیترین کارکرد دین که میثاق اجتماعی و عامل تجمع و وحدت است را از بین برده ایم.
فراموش نکنیم که دین اسلام و به خصوص مذهب تشیع بارها در طول تاریخ باعث یکپارچگی و وحدت اجتماعی و ملی ملت ایران شده و این چیزی نیست که بخواهیم به سادگی از دست بدهیم و اگر چنین چیزی از دست برود خصوصاً برای یک ملت شرقی مثل ایران که با بحران ملیّت مواجه است، اثرات مخربی خواهد داشت.
ملیّت در کشور ما اصول تعریف شدهای ندارد و لذا در کشورهایی که بحران ملیّت دارند، میثاقهای دینی میتوانند نقش مفید و بسیار مهمی ایفا کنند بنابراین باید خیلی مراقب بود که کوچکترین خللی در دین جمعی صورت نگیرد.
متأسفانه امروزه در جامعهای زندگی میکنیم که دو نوع دین داری در آن مشاهده می شود؛ عده ای از مذهبیون که خیلی با سیاست و دولت کار ندارند و در خانوادهای متدین و سنتی می باشند و در نقطه مقابل افرادی که در ارتباط مستقیم با جریانهای سیاسی کشور بوده و به صورت سیاسی دین دار هستند. بنابراین باید مراقب بود در عین حال که دین کارکردهای اجتماعی و سیاسی پیدا می کند، مؤلفههای مشترکش را از دست ندهد.
در عصری حاضر به دلیل وجود اینترنت و انواع وسائل ارتباط جمعی و انفجار اطلاعات، تدبرهای فردی در بسیاری مواقع در سطح فردی خودشان باقی نمیمانند و به شدت جمعی میشوند و اگر تدبر قرار است جمعی و فراگیر بشود لازم است از یک کانال رسمی همچون سنت عبور کند و مورد تأیید سنت باشد، البته نه به این معنا که همان حرف ها تکرار شود و می توان مدل و سبک آنها را تغییر داده و متناسب با مقتضیات روز از آنها استفاده کرد.