ماجرای سفارت حیدرعلیخان شیرازی از سوی فتحعلیشاه یا عباس میرزا نزد محمدعلی پاشای مصر، در سال ۱۲۳۵ق./۱۸۱۹م. (به نقلی ۱۲۳۶ /۱۸۲۰) از رویدادهای تاریخی است که گزارش پراشتباهی از آن در منابع تاریخ قاجار بازتاب و تکرار یافته و گاه به پژوهشهای جدید هم راه یافته است. در گزارش تاریخنگاران قاجاری، حیدر علی خان شیرازی به مصر رفت و پیام ناراحتی و خشم شاه ایران را از نا امنی حاصل از حضور آل سعود در نجد به گوش محمد علی پاشا والی مصر رساند و او تحریک و تشویق شد تا با آل سعود بجنگد و نیرویی برای نابودی آل سعود به نجد فرستاد که به تصرف درعیه پاییتخت سعودیان انجامید. در یادداشتی که در پی میآید، خواهیم دید که سفر حیدر علی به مصر دست کم دو سال پس از سقوط آل سعود به دست قوای مصری صورت گرفته و ماموریت او نیز تحریک محمد علی پاشا برای جنگ با وهابیان نبوده است.
تا جایی که دانستم (البته نه با جستجوی کمال و تمام)، قدیمترین گزارش سفارت حیدرعلی خان به مصر را فضلالله خاوری در فقرهای در وقایع سال ۱۲۳۵ قمری در کتاب تاریخ ذوالقرنین آورده است. بر اساس گزارش خاوری، هدف از این سفارت تحریک محمد علی پاشا، والی مصر، برای جنگ با وهابیان و بر انداختن قدرت آل سعود از نجد بود. هدفی که به تمامی تحقق یافت و به حمله ابراهیم پاشا پسر محمد علی به درعیه و نابودی دوره اول حکومت آل سعود در نجد عربستان انجامید. حیدر علی خان شیرازی که این سفارت را بر عهده داشت، برادرزاده ابراهیم خان اعتماد الدوله صدراعظم فتحعلی شاه بود. او در دستگاه عباس میرزا ولیعهد، صندوقدار و مهر دار و وزیر بود و گویا روابط خوبی با قائم مقام فراهانی نداشت.
به گفته خاوری محمد علی پاشا در رعایت حال حاجیان که از مصر به حج میرفتند بسیار کوشا بود و حتی شیعه مذهب بود و بعد از اینکه نگرانی و سفارش ایرانیان را دانست برای قلع و قمع آل سعود دست به کار شد:
این محمّد على پاشا مردى است با کمال جوهر رشادت و از جانب سلطان روم والى مملکت مصر و آن ناحیت. نظم مهمّات حرمین شریفین نیز به او محوّل و شرفاى مکّه معظّمه را مختار در تغییر و تبدیل شغل و عمل. رفتارش با عامّه حاج خاصّه با آنان که از راه مصر عازم مىشوند، بر وفق قانون رأفت و مهربانى است و از قرار معروف شیعى مذهب و آذربایجانى.
چون جماعت وهّابى ساکن دیار نجد مدّتى بود که به اعراب بادیه تسلّطى کامل یافته نسبت به دولت روم نیز به وادى طغیان شتافته بودند و بارها از جانب این دولت خداداد به وزراى بغداد و سفراى روم اظهار شد که هرگاه خلاف رضاى دولت عثمانى نباشد، لشکرى از سمت فارس به تنبیه آن جماعت مأمور شود. اولیاى آن دولت به ملاحظات چند به این معنى تن در ندادند و طایفه وهّابى جرى شده دست تعدّى به نهب و غارت سرحدّات مملکت فارس برمىگشادند. لهذا راى عالمآراى شاهنشاه فیروزىلوا چنان قرار گرفت که معتمدى زباندان نزد محمّد على پاشاى والى مصر مأمور گشته هم مراتب رضاى خاطر همایون را از حسن سلوک او با حاج عجم بیان سازد، هم به سخنان غیرتانگیز در باب اضمحلال طایفه وهّابى بىتمیز به تحریک او پردازد. انجام این خدمت را به عهده نوّاب نایب السلطنه محول نمود و نوّاب معظم الیه نیز حضرت حاجى حیدر على خان شیرازى برادرزاده حاجى ابراهیم خان اعتماد الدوله سابق را که هم نایب الوزاره و هم صندوقدار محرم او بود، عامل این عمل فرمود. موازى یک قبضه شمشیر خراسانى مکلّل به یواقیت رمّانى و لعل بدخشانى به افتخار پاشاى مزبور عنایت و خان مذکور با تدارکى موفور روانه آن ناحیت شد.
بعد از ورود رسم سفارت را به واجبى به عمل آورد و در باب استیصال جماعت وهّابى و اضمحلال عبد اللّه بن سعود پادشاه نجد – از قرارى که از امناى دولت قاهره دستور العمل داشت – با او مکالمات کرد. محمّد على پاشا را از طرز مکالمات او آتش غیرت زبانه کشید و ابراهیم پاشاى برادرزاده خود را در همان سال با جمعیتى وافر به سامان نجد روانه گردانید. پس از استیلاى بر آن جماعت، شهر درعیّه را که پاىتخت ایشان بود، خراب کردند و عبد اللّه بن سعود را با دست بسته به دار الملک اسلامبول گسیل آوردند برحسب حکم قیصرى در حومه میدان تنش از بار سر آزاد شد و روانه دیار میعاد گردید. در عرصه نجد از وجود خبیث آن ناپاکان آثارى کس ندید و رؤوس وهابیان، سواران مصرىنژاد را بستۀ فتراک گردید. القصّه حاجى حیدر على خان بعد از اداى سفارت مقضىّ المرام مراجعت نمود و در حوالى مکّه معظّمه با جماعت حاج مکرمه ملحق گشته و از راه شام عازم شده با ورود در ولایت تبریز گشود. (تاریخ ذوالقرنین، ج۱، ص ۵۲۳ – ۵۲۴)
ماجرای سفارت حیدر علی خان شیرازی و جنگ ابراهیم پاشا با وهابیت در پی این سفارت در دیگر منابع تاریخ قاجاری نیز تکرار شده است. (برای نمونه: فارسنامه ناصری،ج۱ ، ص ۷۲۱؛ روضه الصفا، ج۹، ص۷۷۶۷؛ فهرس التواریخ، ص ۳۸۳؛ تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص ۱۵۴۶) در گزارشها و پژوهشهای معاصر نیز اصل تلاش ایران برای تحریک محمد علی پاشای مصر به جنگ با وهابیان، به استناد همین روایات تکرار شده است. (برای نمونه: فتحعلیشاه قاجار و عتبات عالیات، فصلنامه مطالعات تاریخ اسلام، شماره ۵، ص ۱۰۲؛ بررسی تاریخی روابط ایران و عربستان در موضوع حج، میقات حج شماره ۹۲، ص۱۷۵)
میدانیم که حملات محمد علی پاشا به وهابیان ۹ سال پیشتر و از سال ۱۲۲۶ / ۱۸۱۱ یعنی از زمانی آغاز شد که او طوسون پاشا را به حجاز فرستاد و کمی بعد نیز خودش به حجاز آمد و وهابیان را از حجاز بیرون کرد. دور دیگری از جنگها با آل سعود نیز بر عهده ابراهیم پاشا قرار گرفت که از سال ۱۲۳۱ به حجاز رسید و در نجد پیش روی کرد و در سال ۱۲۳۳ درعیه، پاییتخت آل سعود را تصرف و امیر وقت سعودی، عبدالله بن سعود را به مصر فرستاد و به دولت نخست آل سعود پایان داد.
گفتیم که سال سفر حیدر علی خان را ۱۲۳۵ (و برخی ۱۲۳۶) ثبت کردهاند. در نتیجه دست کم دو سال پیش از سفر حیدرعلی خان به مصر با هدف آنچه این منابع تحریک محمد علی پاشا برای جنگ با وهابیان دانسته اند، نیروهای اعزامی از مصر پرونده آل سعود را بسته بودند. بنابر این هدف این سفارت نمیتواند آن چیزی باشد که در این منابع ادعا شده است. به قول مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال ایران «اینکه مورخین ما در کتب تاریخ تالیف خود لشکر کشی ابراهیم پاشا را به نجد بنا به امر اعلی یعنی فتحعلیشاه ذکر کرده اند سخنی است بیهوده و چرند و در کمال بی اطلاعی و بی خبری از جریان امر نوشته شده است»؛ هر چند خود بامداد نیز اصل ماجرای سفر حیدر خان با هدف دفع طایفه وهابی را پذیرفته اما بر آن است که «رفتن او مصادف شد با لشکر کشی ابراهیم پاشا پسر خدیو به نجد و خراب کردن درعیه». (شرح حال رجال ایران، ج۱، ص ۴۷۲)
بسیار پیش از مهدی بامداد، حسین بن علیرضا قریب گرکانی(۱۳۰۵ش.) ملتفت این اشتباه شده و در روایتی که در کتاب تاریخ وهابیه (منتشر شده در سال ۱۳۰۴ش.) ارائه کرده با استفاده از نامههای قائم مقام فراهانی و عباس میرزا به محمد علی پاشا که در منشات قائم مقام فراهانی به چاپ رسیده، روایت صحیح تری از ماجرا را شرح میدهد و سفر حیدر علی را مربوط به زمانی میداند که غائله وهابیت خاتمه یافته و درعیه تصرف شده بود. با این حال حتی او هم سفارت حیدر علی خان را با هدف مبارزه با وهابیان دانسته است و مینویسد: «در این مدت طولانی حاج بیت اللهالحرام هر چه داشتند پیش وهابی بر طبق اخلاص میگذاشتند. مع هذا، گاهی به معرض قتل و نهب در میآمدند، تا نامهای از عباس میرزای نایب السلطنه به مرحوم خدیو نامدار محمد علی پاشا رسید و تقاضای تادیب وهابیان شده بود.» (رساله وهابیه، فصلنامه هفت آسمان، ص ۱۸۸) این در حالی است که چنان که خواهیم دید از محتوای نامههای چاپ شده در منشآت «تقاضای تادیب وهابیان» دریافت نمیشود.
دو نامه از قائم مقام فراهانی خطاب به محمد علی پاشا درباب سفر حاج حیدر علی خان شیرازی در کتاب منشات قائم مقام فراهانی به چاپ رسیده است. مضمون نخستین نامه که از قائم مقام به محمد علی پاشا نوشته شده، اظهار دوستی است با محمد علی پاشا و معرفی حیدر علی خان به نمایندگی و شرح هدایایی که همراه او به خدمت پاشا فرستاده میشود. (منشات قائم مقام فراهانی، ص ۴۷ و ۴۸)
اما نامه دوم که از زبان عباس میرزا خطاب به محمد علی پاشا نوشته شده، اطلاعات بیشتری درباره سفارت حیدر علی خان در اختیار خواننده قرار میدهد. از محتوای این نامه میفهمیم که حیدر علی خان دومین فرستاده عباس میرزا به مصر بوده است. چون فرستاده قبلی در راه بازگشت از مصر در میانه راه درگذشته و پاسخ محمد علی پاشا به عباس میرزا نرسیده، در نتیجه عباس میرزا برای تجدید پیام، حیدر علی خان را که عزم سفر به حج داشته نزد محمد علی پاشا میفرستد.
نامهها تاریخ ندارند اما در نامه عباس میرزا به محمد علی پاشا عبارتهای اولیه به وضوح نشان میدهد که این نامه بعد از پیروزی محمد علی پاشا بر وهابیان نوشته شده و ارسال حیدر علی خان شیرازی نه برای تقاضای تادیب وهابیان بلکه شاید برای تقدیر از تادیب وهابیان بوده و یا اصلا ماموریت دیگری در کار بوده که ارتباطی به مسئله وهابیان نداشته است.
در سطرهای اول نامه، محمد علی پاشا با صفاتی چون نصرت دهنده اسلام و صافی کننده تهامه و نابود کننده طاغیان نجد و حافظ سلامت حاجیان مورد خطاب است:
«من طلع نجمه فنشر الانوار و عز فی مصره فقصد الامصار فاضحی نیرا شارقا و خیرا فایقا حتی نشر الاعلام و نصر الاسلام و سل سیف الشهامه فاصفی ارض التهامه و قمع طغاه النجد و رفع عماد المجد و ضمن سلامه الحاج و آمن مسالک الفجاج امیر الحرمین حائزا الفخرین سابق ولاه العصر و سائق کماه النصر والی عراص مصر محمد علی پاشا وفقه الله» (منشات قائم مقام فراهانی، ص ۱۵۰)
بدین ترتیب تاریخی که خاوری و دیگر تاریخنگاران قاجاری برای این سفارت معلوم کردهاند با محتوای نامه درج شده در منشآت همخوانی دارد اما هدفی که آن تاریخنگاران برای این ماموریت گزارش کردهاند نه با آن تاریخ تناسبی دارد و نه با محتوای این نامهها. اگر نامههای موجود در منشآت رونوشت درستی از نامههای اصلی باشند، معلوم است که کسانی که حیدر علی را مامور دیدار با محمد علی پاشا کردند از نابودی دولت وهابیان خبر داشته اند و حیدر علی را نیز برای تحریک محمد علی پاشا به مصر نفرستادند وهیچ دچار این توهم هم نبودند که محمد علی پاشا «به حسب اشارت حضرت خاقان صاحب قران» (روضهالصفا، ج۹، ص ۷۷۶۶) به مبارزه با وهابیان برمیخیزد.