راهکارهای مقابله با سیاست توهین غرب به اسلام به ویژه تشیع
۱۳۹۷/۰۹/۱۳تشیّع مَعْن بن زائده در روایت داستانی ازدواج حسین بن زید بن امام زینالعابدین (ع)
۱۳۹۷/۰۹/۱۳
بازخوانی اعتباریات علامه طباطبایی رحمه الله علیه در پرتو نظریه ی اومولت
هر یک از علامه طباطبایی و یاکوب اوکسکول با ابتناء و اتکاء بر واقعیات زیستی و تکوینی جانداران به نظریه پردازی در حوزه ی جهان ادراکی و انسان پرداخته اند. نظریه ی اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه ی اومولت اوکسکول از این حیث در اهداف واجد همسانی ها و قرابت هایی است که بستری را مهیا می کند تا بتوان پاره ای امکانات و قابلیت های تئوریک را در نظریه ی علامه بسط و گسترش داد. ادراکات اعتباری ، تمهیدات ذهنی و ابزارهایی ادراکی است که تحت تاثیر نیاز های تکوینی و احساسات برآمده از آنها جعل و ساخته می شود. اومولت هم جهان است آن گونه که از سوی موجود زنده تحت تاثیر نیاز های جسمی برای او شکل می گیرد. این شکل گیری با ساز و کار تعریف (=اعتبار) حاصل می شود که در “چرخه ی کار کردی” و تعامل و تاثیر و تاثر متقابل محیط و فرایند تعریف حاصل می شود. آنچه محوراست، جسمانیت و نیازهاست.
توجه به واقعیت زیستی و نیازهای جسمی و تکوینی، توجه به تاثیر ابعاد غیرمعرفتی بر دستگاه ذهن و معرفت و پیوند میان جنبه ی مادی و ادراکی و معنایی، توجه به معیار کارایی و مفید بودن به جای معیار صدق و کذب، تاکید بر وجوه سابجکتیو در اومولت و اعتباریات، ربط و پیوند با واقعیات ازطریق جسمانیت در اوکسکول و از جهت خاستگاه تکوینی و غایت خارجی در اعتباریات در علامه از وجوه همسانی موجود میان ان دونظریه است.
اما وجوه اختلاف عمده را باید در باور به ادراکات اعتباری ثابت دانست که علامه آنرا بر اساس احساسات و نیاز های نوعی و ثابت، توجیه و تبیین می کند ولی اوکسکول ساز و کار دوسویه ی تاثیرپذیری از خارج و باز تعریف مدام، جایی برای ثبات نمی گذارد. علاوه بر این در نظریه ی اوکسکول تفکیکی میان حقایق و اعتباریات آن گونه که در نظریه ی علامه می توان یافت، به چشم نمی خورد.
نظریه ی اعتباریات علامه، یک نظریه ی ابتکاری در حوزه ی ادراکات عملی است. ایشان با طـرح تبیینی خاص از نحوەی شکل گیری دانش های عملی انسان، تلاش کرده است تا اصول رفتار انسان و جانداران را در تعامل میان واقع زیستی _ روانی آن ها با محیط طبیعی و اجتماعی توضیح دهد. بدین سان زمینه ی خوبی را برای گشودن افق های نظری جدید در حوزه های گوناگون علوم انسانی در دسترس قرار داده است. علوم جامعه شناسی، اقتصاد و سیاست در واقع از قواعد رفتار انسانی در حوزه های گوناگون بحث می کند. از منظری عام تر و با توجه به ظرفیت بالای این نظریه در تبیین احکام و قواعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنجارها و آداب و رسوم اجتماعی، می توان این نظریه را مبنایی جهت نظریه پردازی در حوزه ی فلسفه های مضاف (فلسفه ی اخلاق، فلسفه ی حقوق، فلسفه ی سیاسی، فلسفه ی فرهنگ) و همچنین در فلسفه ی علوم انسانی و اجتماعی قرار داد. با توجه به حضور رویکرد پسینی و تجربی و با عنایت به وجه سوبجکتیو و کارکردی ادراکات بشری در این نظریه، هم سخنی آشکاری را می توان میان اعتباریات علامه و نظریات جدید در حوزه های مختلف تشخیص داد و به مقایسه پرداخت.
در این نظریه، ادراکات عملی و اعتباری همچون ابزارهایی ساخته و پرداخته ذهن قلمداد می شوند که انسان و حیوان به سائق طبیعت و بر اساس نیازهای تکوین و معطـوف به غایتی عینی، آنها را اعتبار کرده است. آن ها چنانکه خود علامه تصریح می کند«دروغهایی مفید و موثر» (طباطبائی، بی تا: ۱۴۵و۱۴۳) در مسیر زندگی و تمشیت امور انسانی هستند و بسته به نیازهای ثابت یا متریر زیستی یا روانی و محیطی، اعتبارات هم ثابت یا معروض تحول و تطوراند. چنانکه متناسب با نیازهای فردی، منطقه ای، قومی و نوعی، اعتبارات هم تنوع می یابند. اعتبارات در عین ذهنیت و مجعولیت، با واقع و عینیت هم ربط و نسبتی دارند. علامه، اعتباری را به معنایی بر مطلق علم حصولی هم اطلاق می کند، چون مبتنی بر یک اعتبار عقلی است که این معنا هم در سیر مباحث می تواند مد نظر قرار گیرد.
نظریه ی اومولت، نظریه ی یاکوب فن اوکسکول (۱۸۵۴-۱۳۴۴م) است که محور آن بررسی جهان و محیط موجود زنده است. چنانکه آن در ذهنیت موجود زنده متصور می شود و رنگ و صبغه نیازهای او را به خود می گیرد. نظریه ی اومولت با توجه به تأثیر عناصر سوبژکتیو در شکل گیری چنین ذهنیتی از محیط، به تعامل و تبادل این جهان ذهنی (اومولت) با محیط عینی تأکید دارد و در صدد واکاوی مکانیسم این تأثیر و تأثر متقابل است. اصل اساسی در شکل گیری اومولت و تعریف خاص از محیط، سودمندی و مفید بودن برای سوژه است. ارگانیسم، در تحقق اومولت فعال است نه منفعل صرف، و این تلقی سوبژکتیو از محیط می تواند فردی یا نوعی باشد.
بر گرفته از مقاله ی بازخوانی اعتباریات علامه طباطبائی در پرتو نظریه ی اومولت.
نوشته ی دکتر احمد پاکتچی.