این نوشتار پیش از این در مجله تاریخ اندیش، سال سوم، شماره هفتم، تابستان ۱۳۹۹، صفحات ۱۰۵ تا ۱۱۶ به چاپ رسیده است. ضروری است پژوهشگران محترم برای استناددهی این مقاله به متن مجله تاریخ اندیش مراجعه نمایند.
چکیده
تاریخ مردم بیان احوالات گوناگون زندگی روزمره توده¬ها و اقشار مختلف جامعه بشری است. مسائل و تحولات جاری زندگی مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی در متون تاریخ¬نگاری رسمی که عمدتا با رویکرد سنتی و بر مبنای تحولات سیاسی و دربار به نگارش درآمده¬اند بازتاب نیافته است. اما با کاربست شیوه¬های ویژه می¬توان از گزارش¬های سیاسی متون تاریخ¬نگاری به وضعیت معیشت مردم پی برد. بازسازی تاریخ مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه با استفاده از منابع غیرتاریخ¬نگارانه همچون متون فقهی و ادبی نیز امکان پذیر است. تاریخ مردم ایران در زمینه روش می¬تواند مستقل عمل نماید و به داده¬های تاریخی که بر اساس شیوه¬های خاص خود استخراج کرده تکیه کند. روش مزبور این امکان را به مورخ تاریخ مردم می¬دهد که از به کارگیری نظریه¬های ایدئولوژیک مکاتب فلسفی تاریخ مانند مارکسیسم فاصله بگیرد. نوشتار حاضر با رویکرد روش¬شناسانه می¬کوشد تا رهیافتی نو در زمینه تدوین تاریخ مردم ایران در اعصاری که منابع مرتبط با این موضوع ظاهرا نایاب است ارائه دهد. تدوین تاریخ مردم در ایران نه پیشینه کهن و نه نمونه¬های فراوان دارد. شاخص¬ترین اثر در این زمینه کتاب تاریخ مردم ایران عبدالحسین زرین¬کوب است که بر زندگی روزمره مردم و دغدغه¬های آنان متمرکز نشده و سیر تحولات آنان را در ذیل تاریخ سیاسی بررسی کرده است. پیشینه تاریخ¬نگاری مردم در غرب بسیار غنی¬تر از ایران است و نمونه¬های متعدد و موفق آن می¬تواند الگویی برای روش تدوین تاریخ مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی باشد.
واژگان کلیدی: ایران، سده¬های نخستین و میانه، تاریخ مردم، روش¬شناسی
۱. مقدمه؛ تعریف تاریخ مردم
امروزه عبارت «تاریخ مردم» از سوی پژوهشگران و نظریه¬پردازان عرصه تاریخ که داعیه گریز از تاریخ¬نگاری سنتی به تاریخ¬نگاری نوین و آکادمیک را دارند به فراوانی مورد استفاده قرار می¬گیرد. ترکیب تاریخ مردم، مانند سایر اصطلاحات و ترکیبات علوم انسانی در ایران توسط صاحب¬نظران به کار می¬رود اما اگر از همان صاحب¬نظران بپرسیم عبارت مزبور به چه معناست با پاسخ¬های متفاوت و بعضا متناقض رو¬به¬رو خواهیم شد. آنارشی در روش پژوهش در رشته تاریخ از گنگ بودن مفاهیم و فقدان تعریف منطقی برای اصطلاحات آغاز می¬شود. برای درک درست از مفاهیم رشته تاریخ و پژوهش صحیح در این حوزه ابتدا باید تعاریفی دقیق از اصطلاحات به دست داد و تمایزات آن با مفاهیم مشابه را آشکار نمود.
تعریف دقیق «تاریخ مردم» چیست؟ برای شناخت تاریخ مردم باید از هر دو جزء «تاریخ» و «مردم» تعریف مشخصی ارائه داد. تاریخ، سرگذشت اجتماعی انسان در طول اعصار کهن از پیدایش خط تا کنون است. مردم، توده¬ها و اقشار مختلف یک جامعه هستند که به وسیله فرهنگ مشترک با یکدیگر پیوند می¬یابند و گروه، قوم یا ملت واحدی را تشکیل می¬دهند. مردم، رکن اصلی تکوین تاریخ هستند اما نام آنان در کتاب¬های تاریخی در سایه اقدامات شاهان و رهبران محو شده است. موضوع کتاب¬های تاریخی و تاریخ¬نگاری¬های سنتی، شرح سرگذشت شاهان و اقدامات آنان است و بیان احوالات مردم عادی فقط هنگامی بازتاب می¬یافته که ارتباطی با مسائل سیاسی پیدا می¬کرده و در آن صورت هم تنها بخش نحیفی از توصیفات مورخان را دربرمی¬گرفته است. نام مردم در لابه¬لای فهرست جنگ¬هایی که شاهان شعله ور می¬ساختند و مردم آن را به بهای جان خویش خاموش می¬کردند گم است. وانگهی افتخارات پیروزی¬های نظامی هم نه از آن مردم بلکه به پای دلاوری فرماندهان و مرهون کفایت و تدبیر سلاطین ثبت می¬شد. بر این اساس می¬توان سرگذشت نانوشته مردمان یک ملت از سپیده دم تاریخ تا طلیعه عصر مدرن را تاریخ مردم آن کشور نام نهاد.
۲. منابع تدوین تاریخ مردم
تاریخ¬نگاری از هر نوعی که باشد باید بر منابع و استنادات استوار شود و تاریخ¬نویسی بدون ذکر منبع به بی اعتباری آن گواهی می¬دهد. همگان اذعان دارند که محتوای کتب تاریخی از سرگذشت احوال توده¬ها خالی است و ما از اوضاع مردم در دوره¬های کهن بی خبر هستیم. بر این اساس آیا تاریخ¬نگاری مردم فاقد اعتبار است و نمی¬توان به آن وقعی نهاد؟
هرچه از دوره معاصر به سمت تاریخ اعصار کهن می¬رویم؛ حضور مردم در متن تاریخ¬نگاری¬ها کم فروغ¬تر می¬شود. از دوره صفویه به بعد که برخی مورخان مایلند آن را آغاز تاریخ قرون جدید ایران بنامند؛ به دلیل ارتباطات گسترده ایران با اروپا، سفرنامه¬های پرشماری نوشته شده که در لابه¬لای گزارش¬های سفیران و جهانگردان اروپایی بیشتر نشانی از مردم ایران می¬توان یافت. در دوره قاجار وضع از این هم بهتر است و علاوه بر سفرنامه¬های خارجیان، سفرنامه¬ها و یادداشت¬های روزانه و خاطرات رجال ایرانی به فراوانی نوشته و منتشر شد که در فحوای آن¬ها بروز و ظهور تاریخ عامه مردم عیان¬تر است. اما بازنمایی اوضاع مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی (از فروپاشی ساسانیان تا برآمدن صفویان) به دلیل فقر یا فقدان منابعی از این دست، کاملا ملموس است. تاریخ مردم ایران در عصر باستان نسبت به دوره میانه بسیار وضعیت مبهم¬تری دارد و مظلومیت آن به مراتب بیشتر از دوران پسااسلامی است. در ارتباط با تاریخ ایران باستان باید در نظر داشت که منابع این دوره اولا ایرانی نیست و توسط مورخان جناح رقیب – اگر نگوییم دشمنان – در غرب تألیف شده و ثانیا کاملا بر محوریت تاریخ سیاسی است. بنابراین به دلیل خارجی بودن چندان اعتمادی بر محتوای گزارش¬های آنان نیست و به دلیل سیاسی تدوین شدن، در عرصه تاریخ مردم، بلااستفاده است.
با این توضیحات، منابع تدوین تاریخ مردم در سده¬های نخستین و میانه اسلامی چیست؟ واقعیت آن است که تاریخ مردم، همچون سایر گونه¬های تاریخ¬نگاری دارای منابع است و حداقل دو گونه منبع می¬توان برای آن برشمرد. گونه نخست منابع، کتاب¬های تاریخ¬نگاری عمومی و رسمی (سیاسی- درباری) هستند که می¬توان «قرائن» تاریخ مردم و نه خود تاریخ مردم را در گزارش¬های متون مزبور بازجست. تاریخ مردم را می¬توان در سیاسی¬ترین کتاب¬های تاریخی وابسته به دربار جستجو کرد زیرا ستون¬های دربار شاهان بر دوش مردم استوار بوده است. تاریخ مردم دچار فقدان یا کمبود منبع نیست بلکه مبتلا به متدولوژی مبهم است. بدین معنا که پژوهشگر تاریخ مردم نمی¬داند چگونه باید از گزاره¬های به ظاهر نامربوط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تاریخ مردم یک دوره را بازترسیم نماید. هر نشانه¬ای از مردم در گزارش¬های متون تاریخی و غیرتاریخی، استنادی برای تاریخ مردم محسوب می¬شود. به عنوان مثال، مسأله جایگاه منصب وزارت در دربار حکومت¬های محلی ایرانی، مبحثی کاملا سیاسی به نظر می¬آید در حالی که همین موضوع می¬تواند بیانگر اوضاع معیشتی و رفاهی مردم در آن دوران باشد. اینچنین نتیجه¬گیری¬هایی باید حاصل یک معادله صحیح و منطقی تاریخی باشد و ابتدا مبانی نظری آن تبیین گردد تا نتیجه، قابل فهم و پذیرش شود. در ارتباط با مسأله تاریخ¬نگاری مردم بر اساس نوسانات منزلت وزارت در حکومت¬ها می¬توان معادله¬ای را در نظر گرفت که بر اساس آن، افول جایگاه وزیران و کاهش اختیار آنان در امور سیاسی برابر با بغرنج شدن وضعیت معیشتی و رفاهی مردم بوده است. اثبات این معادله بر مبنای گزارش¬های تاریخی چندان کار دشواری نیست زیرا در هنگام افول جایگاه منصب وزارت، وزیر فقط در برابر سلطان مسئول و تنها به دنبال پر کردن خزانه و احتمالا دادن مواجب سپاهیان به صورت دقیق و سر وقت بوده است. همه این¬ها بدین معناست که نظام دیوان¬سالاری به سرپرستی یک وزیر ضعیف، به هر قیمتی از مردم مالیات می¬ستانده و به خزانه واریز می¬کرده است و این امر، خود نشانه¬ای از فشار اقتصادی بر مردم آن روزگار است. تحولات نهاد وزارت در سلسله¬های مختلف ایران سده¬های نخستین و میانه و حتی تحول این منصب از یک حاکم به حاکمی دیگر، قابل سنجش و مقایسه است و برآیند آن به ترسیم وضعیت مردم در این دگرگونی و تحولات می¬انجامد. این تنها یک روش برای بهره بردن از رویدادهای سیاسی در متون تاریخ¬نگاری رسمی در جهت تدوین تاریخ مردم ایران است. روش¬ها و معادله¬هایی از این دست را می¬توان با دقت نظر در منابع تاریخ سیاسی شناسایی نمود و برای نگارش تاریخ مردم استفاده کرد؛ هرچند سوژه مستقیم آن مردم نیست و نامی از مردم در رخدادهای مورد نظر نیامده باشد.
گونه دوم منابع تاریخ مردم، کتاب های غیر تاریخ¬نگاری و شامل هر متنی است که بتوان از آن داده¬هایی مرتبط با مسائل روزمره مردم استخراج کرد. اخیرا کتاب مجموعه مقالات اسناد فقهی (حقوقی) به مثابه منبعی برای تاریخ جوامع مسلمان به مناسبت جشن نامه رودلف پیترز منتشر شد که از ابتکارات شایان توجه در زمینه بهره¬برداری از متون دینی برای بازسازی تاریخ مردم جوامع اسلامی محسوب می¬شود. رودلف پیترز از نخستین پژوهشگرانی بود که دریافت با استفاده از منابع فقهی می¬توان به بخش¬هایی از تاریخ فراموش شده مردم مصر دست یافت. در مقدمه همین کتاب می¬خوانیم که رودلف پیترز در یک سخنرانی در دانشگاه لیدن از اسناد حقوقی متعلق به سده نوزدهم که از واحه الداخله مصر به دست آورده بود رونمایی کرد و از حاضران پرسید چرا مقنی¬ها باید در این واحه عثمانی- مصری حضور داشته باشند و آنان به چه کاری مشغول بوده¬اند؟ پیترز بر اساس قراردادهای منعقد شده شرعی میان مالکان و مقنی¬ها نشان داد که کارگران مزبور برای لایروبی چاه¬ها و بیرون آوردن شن چقدر دستمزد دریافت می¬کرده¬اند. دستمزدهای پیشگفته بر اساس تعداد سطل¬های شنی بوده که از چاه خارج می¬شده و مدت زمان حفر و استخراج هر سطل، مشخص بوده است. پیترز در همان سخنرانی به درستی مدعی شد که اسناد فقهی مزبور، نه تنها برای تاریخ اجتماعی بلکه برای برای تفاسیر اقتصادی و حتی محیط زیستی آن منطقه از مصر در همان دوره زمانی قابل استفاده هستند (Weiss, 2017: 1). در عصر صفویه و قاجاریه، اسناد فقهی و معاملات اینچنینی اندک نیستند. حتی فتاوی فقها و ابواب کتاب¬های فقهی متعلق به مکاسب و معاملات را می¬توان به عنوان مکمل اسناد مزبور برای بازسازی تاریخ مردم ایران به خدمت گرفت زیرا در ورای ظاهر دینی، حکایت از چالش¬های تجاری و حقوقی زندگی روزمره مردم ایران دارند. در سده¬های میانه اسلامی (از برآمدن سلجوقیان تا ظهور صفویه)، اسناد وقفی و محتوای احکام کتاب¬های فقهی (به ویژه اهل سنت حنفی و شافعی که در ایران غلبه داشتند) در زمینه معاملات می¬تواند منابع بازسازی تاریخ مردم ایران در آن دوران را تشکیل دهد. تاریخ مردم در سده¬های نخستین اسلامی (از فروپاشی ساسانیان تا سقوط دیلمیان) گرچه از حیث کمیت همطراز دوره میانه نیست اما از منابع این دوران هم می¬توان برای بازسازی تاریخ روزمره مردم بهره جست. به عنوان نمونه، بخشی از متون زرتشتی فارسی که به آن¬ها «منابع روایات» گفته می¬شود بهترین سرچشمه¬های تدوین تاریخ مردم در سده¬های نخستین اسلامی محسوب می¬شوند. «روایات» در سنت آثار زرتشتی فارسی به رساله¬هایی اطلاق می¬شود که در آن¬ها مردم زرتشتی ایران که نه اسلام آورده و نه از سرزمین¬شان مهاجرت کرده بودند؛ از موبدان مهاجر ایرانی مستقر در هند، سؤالات فقهی و کلامی می¬پرسیدند و جواب¬ها (استفتاءات) خود را به صورت یکجا از در قالب رساله¬هایی از آنان دریافت می¬کردند. نام رساله¬های روایات زرتشتی از نام سفیری که پرسش¬های دینی را به هند می¬برد و پاسخ آن¬ها را به ایران می¬آورد برگرفته می¬شد و از مهم¬ترین نمونه¬های آن می¬توان به روایت شاپور آسا، روایت فرخ بخش نوروز و روایت نریمان هوشنگ اشاره کرد. سنت روایت¬نویسی در هند تا سده¬ها به حیات خویش ادامه داد و همزمان با عصر صفوی کتاب مهم روایات داراب هرمزدیار تألیف شد. واکاوی و تحلیل پرسش¬های عقیدتی این رساله¬ها و سایر منابع دینی مشابه مانند دادستان دینی می¬تواند به بازخوانی دغدغه¬های مردم ایران در دوران غریب سقوط تمدنشان بینجامد. استفتاءات فقهی زرتشتی به ویژه در زمینه تجارت و امور اقتصادی روزمره نیز پتانسیل لازم برای تدوین تاریخ مردم ایران را خواهد داشت.
منابع ادبی در کنار کتاب¬های دینی سرچشمه¬های ارزشمند دیگری هستند که با کاربست روش¬های صحیح می¬توان از محتوای آن¬ها برای تدوین تاریخ مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی بهره برد. ادبیات داستانی در این زمینه بسیار مفید هستند زیرا به فراخور داستان سرایی، نویسنده به آداب و رسوم و شیوه زندگی روزمره توجه بسیاری نشان می¬داد. از متن داستان سمک عیار نوشته فرامرز کاتب ارجانی و داراب نامه نوشته طرطوسی می¬توان به اخلاق مردم، معیشت آنان، اندیشه¬ها و جزئیاتی مانند ضرب¬المثل¬هایشان پی برد. کتاب های شرح حال صوفیان نیز از منابع سودمند برای ترسیم زندگی روزمره مردم در سده های میانه اسلامی است. اسرار التوحید نوشته محمد بن منور از نوادگان ابوسعید ابوالخیر از نمونه¬های مشهور این گونه از منابع است که با دقت در روایات آن می¬توان به حقایقی پیرامون زندگی عامه مردم دست یافت. گرچه موضوع محوری اسرار التوحید شرح حال یک رهبر طریقت صوفیانه است و هدف نویسنده بیان فضیلت¬های اوست، اما مورخ تاریخ مردم می¬تواند با تکیه بر گزارش¬های منابع تاریخی معاصر آن و کاربست یک روش سنجیده به داده¬های گرانبهایی پیرامون تاریخ مردم ایران دست یابد. محتوای کتاب های طنز و فکاهه نیز می تواند به غنای تاریخ مردم ایران بیفزاید. در لطایف عبید زاکانی نکات فراوانی از زندگی روزمره و مشغله¬های مردم عادی وجود دارد که ترسیم¬کننده تاریخ واقعی توده¬های ایرانی است. در مجموع، منابع ادبی و دینی به دلیل اینکه زندگی روزمره عامه مردم سوژه آن¬ها محسوب می¬شوند، ظرفیت بسیار خوبی برای تبدیل شدن به منابع تاریخ مردم را دارند.
۳. روش تاریخ نگاری تاریخ مردم
همه گزارش¬های پیشگفته در حالی قابل کاربرد هستند که روش صحیح استخراج اطلاعات و پردازش آن¬ها به درستی انجام گیرد. انباشت داده¬های مختلف متون دینی و اسناد حقوقی، بدون طرح¬ریزی قالب¬های تحلیل ویژه و مقایسه¬های تطبیقی صحیح، تکرار اطلاعات متون قدیمی با ادبیاتی جدید محسوب می¬شود و به پیشرفت تاریخ¬نگاری مردم سودی نخواهد بخشید. با این وصف، روش نقد منابع تاریخ مردم چیست؟ از آن جا که منابع تاریخ مردم، مستقل از سایر گونه¬های کتب تاریخی نیست هر روشی که در نقد منابع تاریخی به کار می¬رود و امروزه از آن به نقد درونی و بیرونی راوی و روایت یاد می¬شود در نقد تاریخ مردم نیز مصداق دارد.
با وقوف به این مسأله که تاریخ مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی قابل بازشناسی است و روش نقد ویژه خود را نیز داراست؛ آیا چنین تاریخی تابع نظریه معینی خواهد شد؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید نسبت میان تاریخ مردم و ساختار اجتماعی به روشنی مشخص شود. گزارش¬های پراکنده مرتبط با تاریخ مردم را به دو گونه می¬توان صورت-بندی نمود. در نخستین روش، مورخ تاریخ مردم می¬تواند روایات سازنده تاریخ مردم را در دل بافت اجتماعی که مورخان تا کنون درباره تاریخ عمومی ایران در آن دوران مشخص به دست داده¬اند قرار دهد. در این حالت، مورخ به صورت ضمنی، نظریات پیشینیان درباره کلیت تاریخ سیاسی و اجتماعی در سده¬های نخستین و میانه را پذیرفته و به تقویت همان نظرات کمک خواهد کرد. در روش دوم، مورخ تاریخ مردم می¬تواند با تردید در اعتبار گزارش¬های منابع تاریخ¬نگاری رسمی (درباری- سیاسی) و تمرکز حداکثری بر تحولات معیشتی و اندیشه¬ای مردم، نظرات پیشگفته را تغییر دهد و ساختار نوینی از تاریخ اجتماعی ایران در دوره مورد بحث ترسیم نماید. مورخان مکتب مارکسیسم پیش از این موفق شدند تا تاریخ را از نظرگاه معادلات اقتصادی به نگارش درآورند اما نگاه ایدئولوژیک آنان، تاریخ ایران را به تبع تاریخ عصر جدید غرب به جدال میان کشاورز با مالک و سرمایه دار با کارگر تبدیل کرد و از جامعه ایران یک تحلیل طبقاتی منطبق با تعریف جامعه اروپایی ارائه داد (پیگولوسکایا و دیگران، ۱۳۵۳: ۱۳۵). طبقه در معنای گروهی از افراد که در روابط تولید به دو دسته اقلیت مالک یا استثمارکننده و اکثریت مملوک یا استثمار شونده تقسیم می شوند (مارکس و انگلس، ۱۳۸۸: ۵۴-۳۶) آنچنان که در تاریخ باستان و قرون وسطای اروپای وجود داشته است (کاسمینسکی، ۱۳۵۳: ۲۴) در هیچ یک از دوره¬های تاریخی ایران نمونه¬ای ندارد. البته برخی از نشانه¬هایی که مارکس به عنوان تضاد عینی میان منافع طبقات بیان کرده را شاید بتوان با بعضی از قرائن تعارض میان حکومت¬ها و مردم در مشرق زمین تطبیق داد. از همین روست که جنبش¬های مردمی – به تعبیر چپ ها توده¬ای- در ایران علیه منافع حکومتگران و اتباع آن¬هاست و شورش یک طبقه مشخص علیه طبقه دیگر نیست. با این توصیف، از نظریه مارکسیسم نمی¬توان برای تدوین تاریخ مردم ایران بهره گرفت. اما این امر ابدا به این معنا نیست که تاریخ مردم ایران تابع نظریه نخواهد شد. بلکه نظریه تاریخ مردم ایران، فلسفه، ماهیت و دوره بندی¬اش باید پس از بررسی همه جانبه کلیت تاریخ مردم ایران از نفس تاریخ مردم استخراج و تبیین گردد. به بیان دیگر، اقتباس نظریه کلان برای تاریخ¬نگاری مردم ایران نه از دل مکاتب فلسفی و تاریخ¬نگاری غرب قابل دستیابی و نه با وامداری از نظریه¬های سایر رشته¬های علوم انسانی قابل بازسازی است.
۴. پیشینه نگارش تاریخ مردم در ایران
عبدالحسین زرین¬کوب نخستین پژوهشگر معاصر است که با تکیه بر دانش وسیع تاریخی و ادبی خویش به صورت جدی به پیشباز امر خطیر نگارش کتاب تاریخ مردم ایران رفت. اثر زرین¬کوب ستودنی است، از این منظر که برای نخستین بار به یک موضوع جدید پرداخت و از کتاب¬های تاریخ سیاسی و سنتی که در زمانه او از سر تفنن و یا به سفارش دربار شاهنشاهی «به زیور طبع آراسته می شد» عبور کرد. از سوی دیگر، مردم¬نگری و مردم¬نگاری زرین¬کوب مانند جریان چپ، آلوده به نگاه¬های ایدئولوژیک نبود و پرداختنش به تاریخ مردم از سنخ رویکردهای طبقاتی محسوب نمی¬شد. با این وجود، زرین¬کوب تاریخ مردم ایران را در ذیل سلسله¬های سیاسی بررسی کرده و نوآوری خاصی در تقسیم بندی تاریخ اجتماعی یا مردمی ایران در کتاب او به چشم نمی¬خورد. او تاریخ مردم ایران را از پیش از ورود ایرانیان به سرزمین کنونی ایران آغاز می¬کند و تاریخ اساطیری آریایی¬ها را بر مبنای گزارش¬های اوستا شرح می¬دهد (زرین¬کوب، ۱۳۸۸: ۱/۶۵-۱۵). گرچه تحولات تاریخ مردم را در بطن اساطیر و باورهای دینی می¬توان جست، اما حقیقت آن است که این کاوش فقط بخشی از تاریخ مردم که همانا تاریخ اندیشه یک ملت باشد را تبیین می¬کند. زرین¬کوب در بخش تاریخ ایران باستان از عصر ماد تا سقوط اشکانیان نیز به گزارش نبردهای نظامی بسنده کرده و نقش مردم را در جنگ¬هایی که شاهان برمی¬افروختند به بررسی ننشسته است. برای نمونه در بخش تاریخ کورش هخامنشی، از کتابی که نام «تاریخ مردم» را یدک می¬کشد انتظار می¬رود به اوضاع مردم ایران در آن زمانه بپردازد؛ اما کاری که نویسنده انجام می¬دهد، گزارش و تحلیل اقدامات کورش هخامنشی و تفسیر انسانی از اقدامات اوست (همان: ۱/۱۳۰-۱۱۳). این امر گرچه پسندیده است و رنگ و بویی از «مردم» در آن به مشام می¬رسد اما خواننده پس از مطالعه این بخش دقیقا درنخواهد نیافت که «مردم» به صورت مشخص در این تحولات چه نقشی داشته¬اند.
تاریخ عصر ساسانی به دلیل وفور منابع داخلی زرتشتی و گزارش¬های برجای مانده از راویان ایرانی در تاریخ¬نگاری¬های مسلمانان نسبت به سایر ادوار ایران باستان، بهترین ظرفیت برای بازترسیم تاریخ مردم ایران در عصر باستان را دارد. منابع دینی و به ویژه آثار فقهی که با زندگی روزمره مؤمنین در پیوند هستند می¬توانند بیانگر دغدغه¬ها و مسائل توده¬های مردم باشند. اما زرین¬کوب در تدوین تاریخ مردم ایران در دوره ساسانی نیز محوریت را بر نقل رویدادهای سیاسی گذاشته و فقط گهگاهی در ضمن تقابل و تعامل مردم با دیانت زرتشتی و روحانیون حکومتی که در قالب فرقه سازی های مانوی، مزدکی و زروانی رخ عیان نموده است به یاد مردم می¬افتد (همان: ۱/۴۹۳-۴۷۷). زرین¬کوب در کتاب تاریخ مردم ایران تلاش می-کند تا از ذکر اسامی اهل سیاست بپرهیزد و مباحث را به سوی مردم سوق دهد اما عملا در این زمینه توفیقی ندارد. نگارش ادبی و قلم دلکش او نمی¬تواند دگرگون کننده ماهیت تاریخ سیاسی غالب شده بر کتاب تاریخ مردم ایران او باشد و مردم در این کتاب، همچنان در حاشیه¬اند. جلد دوم کتاب تاریخ مردم ایران زرین¬کوب تحولات را از فروپاشی ساسانیان تا سقوط آل بویه پی می¬گیرد. به نظر می¬رسد با توجه به وفور گزارش¬های تاریخی منابع داخلی، مباحث این کتاب باید بسیار «مردمی» تر از تاریخ ایران باستان باشد اما نگاهی گذرا به عناوین فصول و عنوان¬های فرعی آن نشان می¬دهد که مردم پیرامون سیاست معرفی شده¬اند و کفه سنگین تحلیل¬ها با تحولات سیاسی و نظامی است. زرین¬کوب می¬کوشد تا در خلال بررسی تاریخ فرقه¬های اسلامی در ایران به تاریخ مردم پرتو افکند (همان: ۲/۱۷۷-۱۴۲) در حالی که جدال اصلی در عرصه¬های مزبور میان نخبگان فکری و پیشوایان مذهبی جامعه جریان داشته و اینگونه نزاع¬ها، زندگی روزمره مردم ایران را نمایندگی نمی¬کند.
۵. پیشینه نگارش تاریخ مردم در غرب
پژوهشگران تاریخ در غرب پس از غلبه¬اندیشه¬های عصر روشنگری به سراغ تاریخ¬نگاری مردم رفتند و تلاش کردند تا از تاریخ¬نگاری سیاسی-درباری فاصله بگیرند. باز شدن باب تاریخ¬نگاری مردم در سده نوزدهم در اروپا مرهون تلاش¬های ولتر است که بر تاریخ¬نگاری سنتی سیاسی تاخت و به تمسخر آن را فهرستی طولانی از نسب¬نگاری و ازدواج¬های ملوکانه خواند (زرین کوب، ۱۳۸۷: ۵۳). جان ریچارد گرین (۱۸۳۷-۱۸۸۳) از نخستین مورخان انگلیسی بود که کتابی با عنوان تاریخ مختصر مردم انگلیس به رشته تحریر درآورد. گرچه مبنای تقسیم¬بندی فصول کتاب ریچارد گرین بر اساس تاریخ سیاسی تنظیم شده اما محتوای آن به ترسیم تاریخ مردم و نقش آنان در مسائل اختصاص یافته است. برای مثال یک فصل از این کتاب مربوط به تاریخ جنگ¬های صدساله انگلیس و فرانسه است اما در کنار پرداختن به مسائل نظامی و دستاوردهای سیاسی این جنگ تلاش شد تا بر نقش مردم در آن و پیامدهای اجتماعی¬اش تأکید شود (Green, 1874: 211-264). تقلاهای تاریخ نگاری مردم در آلمان سده نوزدهم با تاریخ¬نگاری اقتصادی پیوند خورد؛ به گونه¬ای که کارل لامبرشت را می¬توان هم از پایه¬گذاران تاریخ مردم و هم تاریخ اقتصادی آلمان به شمار آورد (زرین¬کوب، ۱۳۸۷: ۵۳). این نخستین روزنه¬های توجه به تاریخ مردم از لابه¬لای انبوه گزارش¬های تاریخ سیاسی- نظامی برجای مانده از مورخان پیشین بود؛ هرچند خالقان آثار تاریخ مردم روش صحیح این نوع تاریخ¬نگاری را به درستی نمی¬دانستند. از ربع دوم سده بیستم به بعد و با ظهور تاریخ¬نگارانی همچون مارک بلوخ و لوسین فور و تأسیس مکتب آنال، روش¬های تدوین تاریخ اجتماعی سامان بهتری یافت و از گونه¬های مختلف منابع برای تدوین تاریخ مردم بهره گرفته شد.
در دوره معاصر با غلبه جریان مارکسیسم بر ساحت اندیشه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران غرب، توجه به تاریخ مردم جان تازه¬ای گرفت اما آنچه جریان چپ از تاریخ مردم بیان می¬کرد مبارزه طبقاتی توده¬های کارگر و تهیدست علیه سرمایه-داران بود. من مایلم تاریخ¬نگاری مارکسیستی را نه «تاریخ¬نگاری مردم» بلکه نوعی از «تاریخ¬نگاری اجتماعی» بنامم زیرا مردم برای مورخان مارکسیست به مثابه ابزاری برای توصیف جنبش¬های اجتماعی هستند. به ندرت می¬توان زندگی روزمره مردم و مسائل و دغدغه¬های آنان را از خلال تحقیقات تاریخی جریان چپ بازشناخت. نگاه ایدئولوژیک مارکسیستی با وجود همه تبلیغات توده¬ای¬اش در عوض آنکه به وجوه مختلف و متنوع زندگی مردم به عنوان سوژه تحقیق بنگرد، به صورت کاملا هدفمند و ابزاری به اعتراضات گروه¬هایی از مردم علیه قدرت¬های حاکم متمرکز می¬شد و آن را به کل مردم و جامعه بسط می¬داد.
از میان نمونه¬های نسبتا جدید تاریخ¬نگاری مردم در ایدئولوژی جریان چپ، تاریخ مردمی آمریکا از هاروی واسرمن یکی از موفق¬ترین¬هاست. گرچه تاریخ مردم آمریکا در عصر جدید با انبوهی از منابع و گزارش¬های تاریخی را نمی¬توان با تاریخ مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی قیاس کرد؛ اما اتخاذ روش درست توسط پژوهشگر پیشگفته می¬تواند مدل خوبی برای تدوین تاریخ مردم محسوب گردد. فارغ از مشرب فکری چپ نویسنده و دغدغه¬های ایدئولوژیک او، آنچه مهم است توانایی این مورخ برای تدوین تاریخ روزمره مردم آمریکا از لابه¬لای حوادث سیاسی و نظامی این کشور است. واسرمن در توصیف جنگ¬های داخلی آمریکا به جای پرداختن به علل جنگ به پیامدهای نبردهای مزبور بر روی زندگی مردم و تغییرات حاصل از آن در ساختار جامعه متمرکز می¬شود (واسرمن، ۱۳۷۳: ۳۶-۲۱). تحولات سیاسی برای واسرمن محوریت ندارد و او بر خط سیر زندگی روزمره مردم حرکت می¬کند و نوسانات تحولات سیاسی و تغییرات اجتماعی را بر وضعیت توده¬ها به بررسی می¬نشیند. بر این اساس، پژوهشگر تاریخ اگر خواهان نوشتن تاریخ مردم ایران در عصر شاه عباس اول است باید به جای توصیف تکراری و ملال¬آور اقدامات سیاسی- نظامی شاه عباس، چرایی موفقیت استراتژی او که ریشه در همراهی مردم ایران با او داشته و نیز پیامدهای سیاست های این شاه بر زندگی روزمره و ساختار اجتماعی ایران عصر صفوی را تبیین نماید.
مردم جهان یکی دیگر از نمونه¬های تاریخ¬نگاری مردم جهان از عصر نوسنگی تا پایان جنگ سرد است. کریس هارمن نویسنده کتاب که زمانی سردبیر نشریه کارگران سوسیالیست بود؛ در محتوای کتاب به آرمان¬های حزبی¬اش وفادار ماند و تاریخ مردم را مترادف با تاریخ اجتماعی قلمداد کرد. هارمن گرچه با عینک ایدئولوژی جریان چپ به تاریخ مردمان جهان نگریست (Harman, 2002: 379-404) اما تا حد امکان تلاش کرد تا از روایت سیاسی دوری گزیند و به وضعیت توده¬ها بپردازد.
۶. وضعیت کنونی تاریخ نگاری مردم
تحقیقات جدیدی که در عرصه تاریخ مردم در غرب نوشته می¬شود از دیدگاه¬های تقلیل گرایانه و افراطی مارکسیستی فاصله گرفته است. پژوهشگران تاریخ در غرب به صورت مستقل به تاریخ مردم و حوزه¬های متنوع آن توجه نشان داده و آثار فراوان و بدیعی منتشر کرده¬اند. اخیرا بسیاری از نویسندگان به این نتیجه رسیده¬اند که برای تدوین تاریخ مردم، نیازی نیست تا لزوما بر امور معشیتی و روزمره مردم تکیه کرد و می¬توان با عنایت به مؤلفه¬های دیگر به کشف زوایای تاریخ مردم پرداخت و آن را مورد بازخوانی قرار داد. در یکی از همین ابتکارات لوئیس پل تاد و همکارانش کتابی با عنوان راه های جهان نوشتند و با نادیده انگاشتن تاریخ سیاسی و تأکید بر راه¬های ارتباطی، به سیر روابط مردم جهان با یکدیگر از دوران باستان تا جنگ سرد توجه نشان دادند. کتاب مزبور فارغ از دغدغه¬های ایدئولوژیک مارکسیستی، تصویری ساده و جذاب از وضعیت مردم جهان ارائه می¬دهد. در محتوای کتاب لوئیس پل تاد به زحمت می¬توان نام¬های اهل سیاست را یافت و اگر به طور نمونه به اسکندر مقدونی اشاره می¬شود؛ صرفا از باب تأثیر اقدامات نظامی او بر راه¬های ارتباطی و تأثیر آن بر پیوندهای میان مردمان تمدن¬های مختلف است.
یکی دیگر از این دست ایده¬های خلاقانه در زمینه تاریخ¬نگاری مردم در تألیف کتاب آشپزی و فرهنگ؛ تاریخ غذا و مردم قابل مشاهده است. لیندا سیویتلو سرگذشت مردم جهان را از دوران پیش از تاریخ آغاز می¬کند و سیر زمانی عصر باستان تا دوره معاصر را به صورت منظم پی می¬گیرد؛ اما عناوین فصول کتابش بیش از آنکه نام سلسله¬های سیاسی و اعصار تاریخی را بر خود داشته باشد با اسامی محصولات کشاورزی و غذاهای غالب و پرطرفدار هر دوره زمانی نامگذاری شده است. به عنوان مثال، فصل دوم کتاب با عنوان «غله، انگور و زیتون» به تاریخ یونان و روم باستان اختصاص یافته و در آن از غذای عامه مردم و تحولات آن در این دوره بحث شده است (Civitello, 2008: 25-52). این تألیفات گرچه ابتکاری شگرف در زمینه مردم¬نگاری محسوب می¬شوند اما نقطه ضعف¬شان در غرب¬محوری است. در کتاب پیشگفته، به غذای شرقیان باستان و ذائقه آنان آنچنان که باید توجه نشده و به طور مشخص، فرهنگ غنی خوراک ایرانیان در دل جهان اسلام و عرب، هضم و امحا شده است.
تاریخ جنگ نیز از زمینه¬های دیگری است که می¬توان در آن مردم و مصایب آنان را دید. پژوهشگران عرصه تاریخ سیاسی- نظامی اروپا، در نیمه دوم سده بیستم ابعاد مختلف جنگ جهانی اول و دوم را بر اساس اسناد تدوین و عرضه کردند. در سالیان اخیر کتاب¬هایی منتشر می¬شوند که جنگ جهانی را از زاویه تاریخ¬نگاری مردم به تماشا نشسته¬اند. جنگ جهانی دوم؛ تاریخ مردم یکی از آخرین نمونه¬های این¬گونه از کتاب¬هاست که در آغازین سال¬های سده بیست و یکم تألیف شد. جووانا بورک در کنار روایت تاریخی و زمانی از جنگ جهانی دوم، خسارات جنگ، خشونت¬ها و آلام برجای مانده از آن برای مردم عادی را بیان می¬کند و به سهم رنج زنان نیز توجه نشان می¬دهد (Bourke, 2001: 43).
۷. نتیجه
سنت تاریخ¬نگاری در غرب، پیشینه و کارنامه غنی¬تری نسبت به ایران دارد زیرا منابع مکتوب، شرایط تاریخی و زیست فکری آنان با شرقیان و خاصه ایرانیان بسیار متفاوت است. با این وجود، پژوهشگر ایرانی تاریخ مردم می¬تواند از الگوهای موفق تاریخ¬نگاری مردم در غرب برای تدوین تاریخ مردم ایران در سده¬های نخستین و میانه اسلامی بهره گیرد. اما ابتکار گزینش منابع، چگونگی استخراج گزارش¬های مرتبط با وضعیت روزمره مردم و در نهایت، تئوریزه کردن مباحث و صورت-بندی کردن داده¬ها باید اموری کاملا درونی و مبتنی بر شرایط تاریخی و فکری جامعه ایران باشد. نگارنده این سطور بر آن است که اگر روش¬های صحیحی برای استنباط تاریخ مردم به عنوان یک ابزار کارآمد در خدمت مورخ قرار گیرد، در سیاسی¬ترین کتاب¬های تاریخ ایران می¬توان به وضعیت مردم نظر افکند. سایر گونه¬های منابع، به ویژه متون دینی و ادبی نیز می¬توانند به عنوان مکمل¬های اصلی ترسیم تاریخ مردم به خدمت گرفته شوند. منابع متنوع و روش¬های کارآمد سبب می¬شود تا وضعیت عمومی مردم ایران در خلال سده¬هایی که در آن نه سفرنامه¬ای نوشته شده و نه جهانگردان به این سرزمین آمد و شد داشته¬اند با وضوح بیشتری توصیف و تحلیل گردد.
کتاب نامه
پیگولوسکایا، ن. و و دیگران (۱۳۵۳). تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده هجدهم میلادی. ترجمه کریم کشاورز. تهران: پیام.
زرین¬کوب، عبدالحسین (۱۳۸۷). تاریخ در ترازو. تهران: امیرکبیر.
زرین¬کوب، عبدالحسین (۱۳۸۸). تاریخ مردم ایران. جلد ۱ و ۲. تهران: امیرکبیر.
کاسمینسکی، یوگنی آلکسی یویچ (۱۳۵۳). تاریخ قرون وسطی. ترجمه صادق انصاری و محمدباقر مؤمنی. تهران: نشر اندیشه.
مارکس، کارل و فردریک انگلس (۱۳۸۸). مانیفست کمونیست. ترجمه مسعود صابری. تهران: طلایه پرسو.
واسرمن، هاروی (۱۳۷۳). تاریخ مردمی آمریکا از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۱. ترجمه محمد قاضی و ملک ناصر نوبان. تهران: آروین.
Bourke, Joanna (2001). The Second World War A People’s History. Oxford: Oxford University Press.
Civitello, Linda (2008). Cuisine and culture A History of Food and People. New Jersey: John Wiley and Sons.
Green, J. R (1874). A History of The English People. London: Macmillan and Co.
Harman, Chris (2002). A People’s History of The World. London: Bookmarks.
Weiss, Bernard (2017). Legal Documents as Sources for the History of Muslim Societies (Studies in Honour of Rudolph Peters). Brill: Leiden and Boston.