مراسم محرم در دوره صفویه (حکمرانی ۱۵۰۱-۱۷۲۲م.) با وقایع سیاسی و همگانی مهمی تطور پیدا کرد. با اینکه این مراسم از سال ۹۶۳م. و در دوره حکمرانی عزالدین بویه (۹۳۴-۱۰۵۵م.) پادشاه آلبویه در ایران انجام میگرفت، اما با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی (حکمرانی۱۵۰۱-۱۵۲۴م.) در سال ۱۵۰۱م.، و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی این امپراطوری تازه تأسیس، مراسم محرم شاهد عمومیت یافتن بیشتر در شهرهای اصفهان، تبریز و شیراز بود. در بیشتر بخشها، شاهان صفوی نه تنها مراسم محرم را برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود در برابر رقبای سنی خویش ترویج دادند، بلکه به تبدیل آنها به بروزات دراماتیک جدید هم کمک کردند. هدف آنها از این امر رسیدن به نوعی هویت سلطنتی یکپارچه، مبتنی بر دین عامهپسند بود.
گسترش مهمی در این مراسم در دوره حکومت شاه عباس صفوی (حکمرانی ۱۵۸۷-۱۶۲۹م.) به وقوع پیوست. در این زمان برنامههای محرم دارای جزئیات بیشتر شد، و عمومیت آنها، با ورود شماری از نمایشهای پرشکوه و اعمال نمادین به صورت اساسی گسترش یافت. در دوره سلطنت شاه طهماسب (حکمرانی ۱۶۶۶-۱۶۹۴م.) و سلطان حسین (حکمرانی۱۶۹۴-۱۷۲۲م.)، دو شاه پایانی صفوی، این مراسم به دستهگردانیهای عمومی و تئاتری کاملاً عامهپسندی تبدیل شد و زمینههای پیدایش تعزیه در قرن هجدهم میلادی را فراهم آورد.
دادههای تاریخی موجود درباره مراسم محرم در دوره صفویه به زبانهای اروپایی و نیز فارسی و ترکی است. در زبان فارسی توصیفهای کوتاهی از این مراسم در کتاب تاریخ عالمآرای عباسی نوشته اسکندربیگ منشی و تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال نوشته ملا جلالالدین منجم وجود دارد که به این مراسم در دوره حکومت شاه عباس صفوی اشاره دارند. همچنین به همانگونه گزارش جهانگرد اهل عثمانی، اولیاء چلبی تنها گزارش یک مسلمان سنی از این مراسم در دوره صفویه است. لیکن تنها با گزارشات جهانگردان اروپایی است که فهمی مفصل و همراه با جزئیات از این مراسم پیدا میکنیم و کیفیت تطور آنها به وقایع همگانی عمده و دارای اهمیت سیاسی در دوره حکومت شاه عباس را درمییابیم. در همین زمان به صورت اتفاقی، شمار روبهافزایشی از جهانگردان اروپایی که در مسیر سفرشان از ایران میگذشتند یا در ایران ساکن بودند، این مراسم را در میدانهای عمومی اصلی و کاخها، به چشم خود دیدهاند. در میان بیست و سه گزارش باقیمانده از این دوران، مفصلترین گزارش متعلق به پترو دلاویه (Pietro Dell Valle)، رافائل دومانس (Raphaël Du Mans) و ژان شاردن (Jean Chardin) است. این سفرنامهها جذابترین اطلاعات مردمنگارانه را از مراسم محرم در این دوره در اختیار ما قرار میدهند.
از آنجا که نشانهای از وجود اسناد در دوره شاه اسماعیل، در اوایل دوران حکومت صفویه در دست نیست، از وسعت و شیوع این مراسم در دوره شاه اسماعیل، اطلاعی نداریم. حتی در نوشتههای مورخان ایرانی یا جهانگردان اروپایی چون جووان ماروی آنگروللو (Giovan Mario Angrollelo) در سال ۱۵۲۴م. و سفیر ونیز در ایران به نام وینچنتو دآلساندری (Vincentio D’Alessandri) در سال ۱۵۲۷م. به مراسم محرم اشاره نشده است؛ با اینکه میدانیم در این زمان که مصادف با ایام حکومت شاه طهماسب صفوی (حکمرانی ۱۵۲۴-۱۵۷۶م.) است، برخی اعمال عبادی و فرهنگی شیعی مورد حمایت وی قرار گرفتند. کمبود گزارشها از این مراسم در قرن شانزدهم میلادی لزوماً به معنای کممقدار جلوهدادن بروزات مذهبی همگانی و محتمل این مراسم در دوران شاه اسماعیل و (در اوایل دوره حکومت) شاه طهماسب نیست. کمبود این اطلاعات به این معناست که این مراسم احتمالاً توسط طرفداران شیعی شاهان صفوی که نسبت به اکثریت سنیمذهب جمعیت ایران در اقلیت بودند، برگزار میشده است.
سفرنامه دیپلمات ونیزی به نام میکله مامبره (Michele Membré) اولین شاهد مکتوب از این مراسم در دوره صفویه است که در زمان سلطنت شاه طهماسب به نگارش درآمده است. وی این مراسم را چنین توصیف میکند:
«در ماه مه آنها مصائب فرزند علی [ع] که امام حسین [ع] نامیده میشود، را اجرا میکنند. امام حسین [ع] با یکی دیگر از اعراب که آنها یزید مینامند، جنگید و در این راه سرش از تن جدا شد. آنها برای شهادت وی این مصائب را به مدت ده روز انجام میدهند و به آن سبب همگی سیاه میپوشند، با پارچههایی مشکی سر خود را میبندند و لباسهای مشکی به تن میکنند. در این ده روز شاه از خانه خود خارج نمیشود. از عصر تا ساعت یک شب گروههای مردمی شهر را طی میکنند و در مساجد به فارسی مصائب آنکه امام حسین [ع] مینامند را فریاد میزنند. آنان نام این واقعه را عاشورا نهادهاند. عاشورا از اول تا دهم ماه مه طول میکشد. من مردان جوانی را دیدم که بدنهای خود را سیاه کرده بودند و عریان راه میرفتند. چیز دیگری نیز دیدم و آن چیزی بود که آن را بگم مینامیدند. کسی چالهای شبیه چاه در زمین حفر کرده بود و خود درون آن رفته بود؛ به صورتی که تنها سرش از زمین بالاتر قرار داشت. او تا گلوی خود را با خاک پوشانده بود و این کار را برای آن مصیبت انجام میداد. این چیزی بود که من به چشم خودم دیدم. هنگام عصر زنان همگی خود را به مساجد میرساندند. خطیبی، مصیبت فرزند مذکور علی [ع] را میخواند و زنان به صورت محزونی گریه میکردند».[۱]
این توصیف روشنگر نگاه اجمالی و نادری از گسترشی جدید در تاریخ مراسم محرم را نشان میدهد. اول اینکه خواننده باید به عنصر قوی و گسترشیابنده خودزنی به شکل مراسم بگم که شامل شبه دفن یک نفر به هدف ابراز حزن و اندوه برای شهادت امام حسین [ع] است، توجه داشته باشد. گونههای مفصل متفاوتی از عملکردهای شدید فیزیکی و نمادین در دوره حکومت شاه طهماسب صفوی در این مراسم به عنوان بخش مهمتری از مراسم عزاداری حسینی رخ نمود. عنصر دیگر در عزاداری این دوره غیبت پادشاه در بروزات همگانی این مراسم است. این ویژگی بعدها در دوره شاه عباس صفوی و جانشینانش خصوصاً شاه عباس دوم تغییر کرد؛ شاه عباس دوم به صورت فعالی در این مراسم شرکت میکرد. اما آنچه اشاره بدان مهم به نظر میرسد این نکته است که شاه طهماسب یکی از حامیان اصلی این مراسم بود. حمایت وی از محرم میباید در کنار تلاشهایش برای بازسازی مساجد، موقوفات و حرمهای متبرکه اردبیل، قم و مشهد دیده شود. این مراسم و علاوه بر آن ترویجی که او از دیگر اعمال مناسکی همچون مداحی، مرثیهخوانی برای امامان شیعه و مراسم تبرائیان، لعن سه خلیفه اول انجام داد، میباید به عنوان سیاست تغییر مذهبی جمعیت سنی در نظر گرفته شود.
با مرگ شاه طهماسب در سال ۱۵۶۷م. امپراطوری صفویه شاهد دورهای از هرج و مرج بود که به جنگ داخلی مهمی منتهی شد. تا حد زیادی به سبب این بیثباتی سیاسی است که ما شاهد هیچ گزارشی از مراسم محرم در این دوره نیستیم. اما با به قدرت رسیدن شاه عباس در سال ۱۵۸۷م.، فهم ما از محرم شروع به تغییر میکند. در سالهای ۱۶۰۲م. تا ۱۶۰۴م. همزمان با ساخت اولین بخش از میدان نقشجهان جدید در اصفهان، جهانگرد پرتغالی به نام آنتونیو دِگُوی (António de Gouvea) اولین توصیف از عزاداریهای همگانی از شیراز را ارائه میدهد.
بر اساس توصیفات او اولین برنامه عاشورا که وی آن را «عاشور» مینامد، در میدان این شهر برگزار میشد. در این میدان حاکم سوار بر اسب در میان دستههای عزادار حرکت میکرد. دستههای عزادار شامل مردمانی بود که صداهای بلندی از خود بروز میدادند و موسیقی [عزا] نیز ناهماهنگ با صداهای آنها نواخته میشد. در ده روز اول ماه محرم مردم روزه میگرفتند، دست از کار میکشیدند، زنان و مردان در میدان جمع میشدند و دستهجمعی به سوی مسجد جامع به راه میافتادند. این دسته عزاداری شامل بازنماییهای نمادین از شخصیتهای حاضر در نبرد کربلا بود. از جمله آنها میتوان به زنان و کودکانی اشاره کرد که بر روی اسب نشانده شده بودند، شیون میکردند و میگریستند. در کنار آنها، عدهای با خونین کردن سر و صورت خود، وقایع روز عاشورا را به صورت واقعی بازنمایی میکردند. مردان عزادار در حالی که تکه چوبهایی رنگ شده در دست داشتند، در جنگی مناسکی شرکت مینمودند. در جریان این جنگهای مناسکی، آنها [به صورت نمادین] تا سر حد مرگ میجنگیدند و جسد آنها در میدان میافتاد. برخی اجراهای دراماتیک دیگر نیز به نمایش درمیآمد. از جمله آنها میتوان به آتشافکنیهای مداوم توسط شماری از عزاداران مرد که در جلوی تابوتهای خالی رژه میرفتند، اشاره کرد. در گزارش دِگُوی، همچنان به مراسم دفن خویشتن در مراسم سالهای ۱۶۰۲م. تا ۱۶۰۴م. اشاره شده است.
بعد از گزارش دِگُوی، مهمترین گزارش سفر از متعلق به دلاواله است. در این گزارش که سالهای ۱۶۱۸م. تا ۱۶۱۹م. اصفهان را توصیف میکند، با جزئیات مراسم محرم توضیح داده شده است. آنچه در ادامه میآید، بخشی از این گزارش چنین است:
«…. مردم در میدان جمع میشوند و ظهر هر روز خطیب درباره حسین [ع] سخنرانی میکند. وی مطالبی در تمجید از او میگوید و کشتهشدن وی را توصیف مینماید. این سخنرانی توسط یکی از سادات انجام میشود. (او مانند فرزندان محمد [ص] در قسطنطنیه «امیر» و یا در مصر «شریف» نامیده نمیشود، بلکه ایرانیان او را «سید» مینامند که در عربی به معنای آقاست. او عمامهای سبز به سر دارد که من تاکنون مانند را ندیدهام (برخلاف ترکیه که سادات در آنجا همواره مانند مردم لباس میپوشند). این سخنران بر منبری که قدری از زمین بلندتر است مینشیند و مردم از زنان و مردان دور او حلقه میزنند. برخی نشستهاند، برخی ایستادهاند و برخی روی نیمکتهای کوتاه جا گرفتهاند. او گاه و بیگاه نقاشیهایی مشتمل بر برخی حوادث [تاریخی] را به مردم نشان میدهد. این تصاویر مضمونی مطابق گفتههای او دارد. خلاصه کنم که او از هیچ تلاشی برای گریاندن مردم فروگذار نمیکند. هر روز [دهه محرم] میتوان این سخنرانی را در مساجد شنید. شبها این مراسم در خیابانهای عمومی در برخی مناطق شناخته شده برگزار میگردد. مردم عامدانه این مناطق را با چراغهای بسیار و وسائل مرتبط با دفن اموات تزیین میکنند. شنوندگان این مراسم مخصوصاً زنان با ناله و زاری سخنران را همراهی میکنند. آنان به سینه خود میکوبند و حرکات جانگدازی از خود نشان میدهند. آنان اغلب به صورت مصیبزدهای جواب سخنران را میدهند و در پایان عباراتی که میگویند «وای حسین! شاه حسین!» را تکرار میکنند».[۲]
دلاواله گزارش خود را با توصیفی از روزهای پایانی مراسم محرم که به روز عاشورا منتهی میشود ادامه میدهد. او همانند دگوی درباره مراسم مختلف ستیز [نمادین] میان عزاداران مینویسد. لازم به ذکر است که در همین ایام، مطابق نوشته ابراهیم بیگ منشی، سربازان صفوی نیز قبل از جنگ با قوای عثمانی مراسم محرم را اجرا کردند. بنابر این به نظر میرسد در دوره سلطنت شاه عباس صفوی، نوعی ارتباط میان محرم و فرهنگ نظامی وجود داشته است. لیکن، در سالهای ۱۶۱۸م. تا ۱۶۱۹م. به نظر میرسد مراسم محرم نمایشیتر شده باشد. این امر را میتوان در بروزات نمادین یعنی در شکل علمها، اسلحههای تشریفاتی، نمایش پرشکوه تابوتها و تعداد زیاد اجساد شهدای کربلا مشاهده کرد.
با این وجود گزارش، دیپلمات اسپانیایی به نام گارسیا دسیلوا یه فیگروئا (Garcia de Silva y Figueroa) در اصفهان (۱۶۱۸-۱۶۱۹م.) گزارش تا اندازهای متفاوت ارائه میدهد که نوعی گسترش جدید در مراسم محرم را به تصویر میکشد. این گسترش مراسم قربانی شتر است. وی در طی توضیح مراسم [مذهبی] در اوج قدرت شاه عباس صفوی، اشاره میکند که یک شتر به صورت مناسکی به خارج از شهر برده میشود و در روز عاشورا قربانی میگردد. در وهله اول زیباترین و پروارترین شتر ماده که با گل و گیاه، حلقههایی ساخته شده با برگ گیاهان، پارچههای ابریشمی، پلاکهایی از جنس طلا، زنگوله و قالیچه تزئین شده دور شهر گردانده میشود. در همان هنگام که عزاداران به شدت سینهزنی میکنند، داروغه (رئیس پلیس) اصفهان و دیگر مقامات دولتی، همراه با دستهای از مردمان مسلح که صداهایی از خود درمیآورند، در دشت وسیعی نزدیک رودخانه خارج شهر تجمع میکنند. آنها حلقهوار دور شتر جمع میشوند. شتر را به زمین میخوابانند و پاهای او را میبندند. سپس داروغه شمشیری را وارد بدن شتر میکند [و آن را نحر مینماید]. جمعیت به هیجان آمده، به سرعت با شمشیرهای تیز، شتر را قطعهقطعه میکند. عزاداران برای به دست آوردن گوشت شتر با هم درگیر میشوند و برخی کشته و شماری زخمی میگردند. برخی کسانی که گوشت این شتر را به دست آوردهاند، آن را به گورستان میبرند؛ در حالی که جمعی دیگر به سوی شهر میدوند، به سینههای خود میزنند، فریاد میکشند و میگریند. تکاپو و هیجان مردم چنان شدید است که داروغه و نیروهای او نمیتوانند مردم را کنترل کنند. سپس هرجومرج و غوغا در شهر آزاد میشود و مراسم به شور و هیجان شدیدی منتهی میگردد. این مراسم در این مرحله به انتها میرسد.
در اکثر بخشها، اهمیت رو به افزایش مراسم قربانی شتر، اهمیت مضاعف آداب دینی نمادین در دستهگردانیهای سوگوارانه را تأیید میکند. با این که در سفرنامههایی که بعد از فیگروئا در دست است، به صورت محدودی از مراسم قربانی شتر در ایام محرم سخن رفته، گزارش جهانگردانی چون فیدوت آفاناسییویچ کوتِف (Fedot Afanasievich Kotov) (1624م.)، توماس هربرت (Thomas Herbert) (1928م.)، ژان دو تِونو (Jean de Thevenot) (1665م.)، انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer) (1684-1685م.) همگی درباره اهمیت فزاینده آداب دینی دراماتیک (نمایشی) و دستهگردانیهای عظیم افزونشده تاکید دارند و نشان میدهند که این مراسم در اماکن عمومی و اصلی همانند میادین شهرها برگزار میشده است. در گزارشی متعلق به محرم سال ۱۶۳۷م. آدام اولیئنریوس (Adam Olearius)، جهانگرد آلمانی، همچنین مراسم نهایی آتشبازی و دیگر وقایع نمایشی، از جمله مراسم کاروانگونه جالبی را توصیف میکند که مورد اشاره ملاجلالالدین منجم در گزارشی که از این مراسم میدهد نیز موجود است.
در دوره شاه صفی (حکمرانی ۱۶۲۹-۱۶۴۲م.) مراسم محرم عمومیت بیشتری مییابد. این امر عمدتاً به سبب جلوههای تماشایی متفاوتی است که مردمان شهر و روستا را تحت تأثیر قرار داده است. با این وجود همانگونه که آدام اولیئنریوس و دیگران گزارش دادهاند، روضهخوانی به ویژگی اصلی دستهگردانیهای سوگوارانه تبدیل میشود و در میان عزاداران حاضر در این مراسم عمومیت مییابد. کتاب روضهالشهدا نوشته حسین واعظ کاشفی (درگذشت ۹۰۸ق./۱۵۰۲م.) به عنوان مهمترین متن برای روضهخوانیهای دوره صفویه مورد استفاده قرار میگیرد. این کتاب گزارشی بسیار گرامیداشتی و احساسی از وقایع غمبار کربلا را برای ارادتمندان امام شهید بیان میدارد. براساس سفرنامه ژان شاردن (Jean Chardin)، در دوره شاه عباس دوم صفوی (حکمرانی۱۶۴۲-۱۶۶۶م.)، گونههای اولیه شبیهخوانی در دربار سلطنتی با تالار طویله در اصفهان به روی صحنه میرفت. از آن مکان که به عنوان قصر، مورد استفاده قرار میگرفت، برای اجرای آن مراسم و نیز جشنهای مجلل استفاده میشد. بعدها در دوره قاجار (۱۷۹۶-۱۹۲۵م.) روضهخوانی به گونهای مراسم پیچیدهتر که تعزیهخوانی نامیده میشود، تطور یافت. در این زمان بود که تعزیهخوانی نه تنها مورد حمایت شاه قرار گرفت، بلکه گروههای مختلف مردم از جمله اصناف و بازاران نیز روی خوش به آن نشان دادند.
در اواخر تاریخ صفویه، مراسم محرم تحت حمایت شاه سلیمان و سلطان حسین پیچیدهتر شد. جذابترین توصیف از این مراسم را جهانگرد هلندی، کورنلیس دبروین (Cornelis De Bruyn) (1704م.) ارائه داده است. او مراسم عمومی که به گونهای دراماتیک (نمایشی) برگزار میشد را توصیف کرده است. این گزارشهای متأخر همچنین افزایش شکوه و رفتارهای تئاترگونه این مراسم را اثبات میکنند. بر اساس این گزارشها عزاداران ماجرای غمبار کربلا را برای روی سکوهای ثابت و سیار اجرا میکردند. اجراهای دراماتیک (نمایشی) کاملاً استادانه ساخته میشدند؛ به صورتی که برخی بازیگران بدنهای خود را برای تمثیل جراحات حاضران در نبرد کربلا، به رنگهای قرمز و سیاه در میآوردند. با این وجود پیتر ج. چلکووسکی (Peter J. Chelkowski)، استاد تاریخ فرهنگی شیعه در دانشگاه نیویورک، معتقد است که این نمایشها، تعزیه، به معنایی که اکنون در ذهن داریم نبوده است. وی فقدان مدیحهسرایی و متون مشتمل بر اشعار بزمی که جزء جدائیناپذیر نمایشهای تئاتری مصائب است را دلیل مدعای خود میداند. با سفرنامه مبلغ یسوعی، تادئوش کروسنسکی (Tadeusz Krusinski) (1714م.) به آخرین گزارش از مراسم محرم در دوره صفویه میرسیم. گزارش او کاملاً تطور دستهگردانیها به نمایشهای تئاتری محبوب میان تودههای مردم در شهرهای ایران را تأیید میکند. محرم در آن زمان به یک برنامه مهم سلطنتی تبدیل شده و در زندگی دینی فصلی ایرانیان دوره صفویه عمیقاً نفوذ کرده بود.
تاریخ مراسم محرم در دوره صفویه به ما نشان میدهد که چگونه تعهد دینی از طریق نمادها و نمایشها میتواند بروزات گوناگون عمومی پیدا کند. اما مهمتر از آن، تطور این مراسم همچنین نشان میدهد که میتوان ردپای عمومیت یافتن مراسم محرم در ایران امروز را در تاریخ صفویه پیگرفت. این امر میراثی از تاریخ فرهنگی ایرانی است که مردمان بسیاری در خاورمیانه از جنوب لبنان تا شمال هند در آن سهیم هستند.[۳]
این یادداشت پیشتر در نشریه همشهری سرزمین من، ویژه نامه محرم منتشر شده بود.
[۱] M. Membre, Mission to the Lord Sophy of Persia (1539–۱۵۴۲), trans. A. H. Morton, Warminster, Wiltshire: Aris & Philips, 1999), 43.p.
[۲] Della Valle, The Pilgrim: The Travels of Pietro Della Valle, trans., abridged, and introduced by G. Bull (London: Hutchinson, 1990), 142–۴۴; I Viaggi . . . Lettere dalla Persia, ed. F. Gaeta and L. Lockhart, Il Nuovo Ramusio, I (I. Rome, 1972), 84–۸۵,۱۱۵–۱۸, ۱۳۴–۳۴
[۳] کتاب دکتر بابک رحیمی ـ استاد مطالعات ایرانی و اسلامی ادیان در دانشگاه کالیفرنیا/ سندیگو ـ با عنوان «دولت تئاتری و شکل گیری حوزه عمومی مدرن اولیه در ایران: مطالعاتی درباره مراسم محرم در دوره صفویه» توسط انتشارات بریل منتشر شده است. عنوان اصلی این کتاب چنین است:
Theater State and the Formation of Early Modern Public Sphere in Iran – Studies on Safavid Muharram Rituals, Leiden, Brill, 404 pp.