چند ماه پیش چهل و ششمین (معرفی و) نقد کتابم را منتشر ساختم. آن هم بر کتاب مسیمو کمپنینی، پژوهشگری ایتالیایی که در تلاش است تا رویکرد فلسفی جدیدی برای تفسیر قرآن ارائه دهد. با وجود اینکه کتابش مورد اقبال الیور لیمن قرار گرفته، اما به نظر من کتابی تبشیری است که از ادبیات تفسیر پژوهی جدید و تاکید بر ارتباط زنجیره ای و تکاملی بین تفاسیر گذشته و مدرن بی بهره مانده است. همچنین، کمپنینی در گزینش منابع فلسفی سلیقه ای عمل کرده است. از این جهت، مارتین هایدگر برای او به مراتب مهمتر و کاربردی تر از نیچه ای است که از نظر وی یک نیهیلیست است. چنین به نظر می رسد که وی هیچ ارتباطی بین مکاتب فلسفی آلمان نمی بیند. پس از آنکه گابریل سعید رینولدز نقدم بر کمپنینی را به عنوان یک نقد برّا و شفاف (trenchant) معرفی نمود، تعدادی ایمیل از طرف پژوهشگران از جمله شخص نویسنده کتاب دریافت کردم که بسیار آموزنده بود.
دسترسی رایگان به نقد: http://readingreligion.org/books/philosophical-perspectives-modern-quranic-exegesis
علاقه من به نقد مطالعات غیر آکادمیک در دین پژوهی منجر شد تا چند سال اخیر را به بررسی سانسور متنی در ادبیات تفسیری و دینی با تاکید بر ادبیات عربی-مالایی بپردازم. بدین ترتیب، ایجاد ارتباط زنجیره ای بین متون سانسور شده گذشته و تاثیر آنها بر باورهای دینی بخشی از فعالیت علمی من در این مدّت بوده است. بطور مثال، یکی از اساسی ترین متون کلاسیک دینی که تا حد زیادی شکل دهنده فرهنگ اسلامی مالایی در قرن چهاردهم میلادی بوده، حکایت محمّد حنفیه است که مرتبط با داستان شهادت امام حسین (ع) در کربلا می باشد. برخی از پژوهشگران همچون بریکل معتقد بودند که نسخه مالایی این حکایت شیعه زدایی(de-shi’itization) شده است[۱] . بطور مثال، نام محمّد جعفر صادق به محمّد ابوبکر تغییر کرده است. اما شواهد متنی برای این موضوع نیافته بودند. در طول سالهای اخیر، به کامل ترین و قدیمی ترین نسخه های این حکایت در آکلند (زلاند نو) و لایدن (هلند) برخوردم که نشان میداد که کاتب یا افرادی دیگر با استفاده از برچسب، اسامی امامان شیعه را حذف و نام علما و فقهای اهل سنت را اضافه نموده اند (تصویر بالا را مشاهده نمایید). جدا از عمدی یا غیر عمدی بودن این تغییر، آنچه که برای من مهمتر بود تاثیرگذاری این سانسور متنی بر فهم جوامع مالایی از واقعه کربلا بود.
دسترسی رایگان به مقاله سانسور متنی: http://www.mizanproject.org/censored-manuscripts-censored-intellects
دسترسی رایگان به مقاله حکایت محمّد حنفیه با قابلیت دانلود: https://www.academia.edu/37830401/New_Evidence_on_the_Origin_of_the_Hikayat_Muhammad_Hanafiyyah
دلیل علاقه من به این موضوع، ریشه در دو نوع خطا/ناآگاهی منبع شناسی داشت. ده سال پیش در سن ۲۲ سالگی ، مقاله ای را پیرامون قرآن از دید اندیشمندان غربی گردآوری نمودم که به ادعای مثبت برخی اروپاییان در مورد اسلام و قرآن می پرداخت.[۲] هرچند در صحت محتوای ادعاهای مطرح شده از جانب اروپاییان و وجود جملات آنها در این مقاله شکی نیست، (الف) اما به دلیل نا آشنایی با منابع دست اول، خطای چشمی و اشتباه نوشتاری (و تایپی)، تعدادی از منابع فارسی و انگلیسی به اشتباه جایگزین منابع اصلی شد. ب) و دیگر اینکه تحقیقی در خصوص پشت پرده ادعای دانشمندان اروپایی و اینکه تحت چه شرایطی به بیان آنها پرداخته اند، صورت نگرفته بود. این اشتباه شخصی ناخواسته در ذکر منابع و عدم اشاره به پشت پرده سخنان دانشمندان مسیر مطالعات مرا تغییر داد.[۳] سالها بعد و پس از مرور مقاله مذکور متوجه ایرادات منبع شناسی و روش شناسی آن شدم و مقاله ی {پشت صحنه: بررسی ادعای مثبت اروپاییان در مورد قرآن کریم} را به عنوان یک نقد شخصی در مجله البیان به چاپ رسانیدم که مورد استقبال همکارانم نیز قرار گرفت.
دسترسی رایگان به مقاله: https://brill.com/view/journals/jqhs/11/2/article-p131_10.xml
بدین ترتیب، درصدد یافتن چون و چرای ادعای دیگر دانشمندان غیر مسلمان در مورد قرآن بر آمدم. نکته جالب اینکه تعداد اظهارنظرهای مثبت و مستند از جانب اروپاییان بیش از آن چیزی بود که فکرش را میکردم. حتی با برخی از دانشمندانی که در کنفرانس علم و اسلام مکّه زیر نظر عبدالمجید زندانی در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی شرکت کرده بودند تماس گرفته و نظرات آنها را منتشر ساختم. همچنین، به یکی از اصلی ترین منابع انتشار بسیاری از ادعاهای مثبت اروپاییان در مورد اسلام، قرآن و حضرت محمّد (ص) برخوردم. محل اصلی نشر چنین مطالبی مجله ” The Islamic Review“ وابسته به یکی از اولین مراکز اسلامی مسلمانان در ووکینگ انگلستان است. این مجله از ۱۹۱۳ تا ۱۹۸۹ انتشار یافت و نقش بسزایی در گسترش جامعه دینی مسلمانان انگلستان داشت. در اکثر شماره های این مجله، نظرهای مثبت اروپاییان (دانشمندان، نظامیان، و حاکمان) در مورد دین اسلام، پیامبر (ص) و قرآن کریم به طور مستند منتشر شده است.
* هرچند نقد شخصی آثار قبلی کار آسانی نیست، اما حداقل تاثیر آن آگاهی سازی و بهبود کیفیت علمی پژوهشهای بعدی است.
——-
**از خانم دکتر نیل ساز و جناب آقای دکتر گرامی برای مطالعه پیش نویس اولیه این نوشتار سپاسگزارم.
[۱] (L.F. Brakel, The Hikayat Muhammad Hanafiyyah: A Medieval Muslim-Malay Romance (Berlin: Springer, 1981.
۲] قرآن از نگاه دانشمندان غربی، ۱۳۸۸، ۶۱-۷۲.
[۳] گاها به چنین خطاهای منبع شناسی در پژوهشهای آکادمیک برخورده ام. یکی از دین پژوهان صاحب نام غربی بطور ناخواسته و با استفاده از یک منبع اشتباه، محل شهادت و دفن امام حسین (ع) را «شهر نجف» معرفی نموده بود که پس از انتشار کتاب متوجه این خطای نوشتاری شد.