از «تپۀ سلام» تا «پنجرۀ طلا»
مادیت زیارت حرم امام رضا [ع] در ایران[۱]
نوشته پیمان اسحاقی
ترجمه سینا باستانی
مقدمه
راننده تاکسی که به ظاهرش میخورد متدین باشد جلوی یکی از ورودیهای حرم امام رضا [ع] توقف کرد و با غرور به من گفت که از فرودگاه تا حرم از مسیری رفته که به صحنی میرسد که در پایین پای امام قرار گرفته است. برای زائران و ساکنان دیندار مشهد نهتنها بخشهای مختلف حرم که با بخشهای مختلف پیکر امام رضا [ع] که در داخل حرم آرمیده ارتباط دارد، بلکه جنبههای مادی و اساساً تجربههایشان از محتواهای مادی حرم نیز معنادار است.
در شهر مشهد، که معنای لغوی آن در عربی «محل شهادت» است و در شمال شرق ایران واقع شده، مجموعۀ فرهنگی و دینی عظیمی وجود دارد که مزار امام رضا [ع]، هشتمین امام از دوازده امام شیعیان، در آن قرار دارد.[۲] سدههاست که مردم به زیارت حرم این امام رفتهاند و همچنان هم میروند. این پدیدۀ زیارتی با ساختمانها، یادمانها،[۳] معماری داخلی، لباسها، بوها، نواهای پارسایانه و بستههای سوغاتی. اطراف و بالای پیکر این ولی خدا، یعنی امام رضا [ع]، ساختمانها و یادمانهایی ساختهشدهاند و داخل آنها پر است از جلوههای هنری و محرابها، ایوانها و حتی نواهایی که از سازهای موسیقی قدیمی به گوش میرسد و نیز بوها. زائران از مغازههای اطراف حرم سوغاتی میخرند و برای دوستان و خویشاوندانشان میبرند تا بقیه هم از «تبرک» حرم بینصیب نمانند.
در این مقاله، نخست مروری از زیارت حرم امام رضا [ع] و اهمیتش در اسلام و در میان شیعیان به دست میدهم. سپس واضح و روشن بیان میکنم چگونه کنشهای تجسمیافته مرتبط با مادیت، کنشها و اندیشههای اسلامی زیارت را سروشکل میدهد. در ادامه نشان میدهم که چگونه زیارت از رهگذر اشکال مادی و ملموس در میان عموم واقعیت مییابد و چگونه این زیارت در جهان به نمایش در میآید. و نیز نشان میدهم که چگونه این زیارت رویۀ ذهنی و اجتماعی را تجسم میبخشد و تلاش میکنم تا بپذیرانم که برای فهم کنشهایهای دینی، افزون بر مطالعات تاریخی و متنی باید تجربههای عینی را نیز در نظر گرفت و درگیر آنها شد. با نشان دادن این دو قضیه استدلال میکنم که معانی در رابطه با مادیت دینی تولید میشوند و با تمرکز بر مادیت زیارت و تعین جسمانی دین، ادعا میکنم که ایدۀ زیارت در اسلام و نیز تاریخش، از مادیتش، یعنی معماری، مصنوعات، تصاویر، صداها و بوها، جدا نیست. به دیگر سخن، زیارت عرصهای است که نهتنها میتواند عناصر مادی و غیرمادی را به آسانی در خود بگنجاند، بلکه میتواند مسائل مادی مختلف را که در ظاهر ربطی به یکدیگر ندارند پوشش دهد و درآمیزد و کلیتی منسجم، در اینجا زیارت حرم، را بسازد، موضوعی که توضیح بیشتری میطلبد.
برای فهم این قضیه، سخنم را با مقدمهای مختصر درباره زندگی امام رضا [ع] و این نکته میآغازم که چگونه حرم وی از شبستانی در باغی روستایی به مجموعۀ دینی و فرهنگی عظیمی توسعه یافت. سپس قدری دربارۀ نظریۀ مادیت و نیز تصاویر و شنیدارهای دینی تأمل میکنم. پس از آن مقدمهای کوتاه دربارۀ مطالعات راجع به دین مادی و مطالعات اسلامی به دست میدهم تا نشان دهم که این پژوهش در چارچوب ادبیات علمی برآمده از مطالعات در این زمینهها قرار میگیرد. هنگام بحث دربارۀ مادیت این زیارت، سخن را با مادیت و معطوف به حواس و تمرکز بر تجسم بدن، اشیاء و بوها در اثنای آن، پی میگیرم. پس از پرداختن به مادیت از منظر حواس، بر کنشهای مکانی و منظرۀ معمارانه تمرکز میکنم. در پایان، نگاهم را از فضا برمیگیرم و به حافظۀ تجسمیافته و تصاویر معطوف و از آنها بحث میکنم. گرچه این تجسمات متنوعاند و به جنبههای مختلف زندگی انسان تعلق دارند، وقتی آنها را با هم در نظر میگیریم و در فرآیند بررسی مادیت زیارت به آنها میپردازیم، به مقصد و مقصود این مقاله میرسیم. غرض از جملگی آنها نشان دادن مقیاس عظیم مادیت و همپیوندیشان با دو ایدۀ دینداری و اخلاص در فرآیند زیارت در اسلام است.
«حج فقرا»: زیارت حرم امام رضا [ع]
محل زندگی اصلی امام رضا [ع] مدینه بود و در آنجا به سر میبرد تا اینکه مأمون (۷۸۶-۸۳۳م.)، هفتمین خلیفۀ عباسی، از مرکز خلافت عباسی، به او فرمان داد که به مرو، که اکنون در ترکمنستان واقع شده است، برود. وی در آگوست ۸۱۸م. در باغی در حوالی روستای سناباد نزدیک به شهر توس به خاک سپرده شد. رفتهرفته پای زائران شیعه و دوستداران غیرشیعه به مزار او باز شد. در سیرهنویسی مسلمانان، از شیعیان، سنیها، صوفیها و نیز نخبگان و دولتمردانی که به زیارت آرامگاه وی میرفتند، گزارشهای زیادی به جا مانده است.[۴] به دلیل تحرک گروههای دینی مختلف و ارادت شدید اهالی ایرانی-ترک خراسان و آسیای مرکزی به پیامبر اسلام و اهل بیتش، هر چه گذشت آرامگاه محبوبتر شد و سرانجام به شکل حرم امروزین درآمد.[۵] جمعیت ساکن در اطراف حرم و زائران از آن روستا شهری بزرگ ساختند که اکنون «مشهد مقدس» نامیده میشود و در شمال شرق ایران قرار دارد.[۶]
مشهد هماکنون مرکز فرهنگی، دینی و سیاسی شرق ایران است.[۷] شاهان صفوی که از ایدۀ فراگیر تیموریان برای ساخت حرم سرمشق گرفتند، این شهر مقدس را شکلی دیگر دادند و آن را به جایی تبدیل کردند که بیانگر تفوق تشیع دوازده امامی در قلمروی صفوی بود و داعیۀ مشروعیت صفویان را تقویت کرد.[۸] آنان به این شهر توجه چشمگیری کردند و در دوران حکومت صفوی، مشهد را مهمترین مرکز زیارتی ایران قرار دادند. حرم و نیز شهر در سدههای بعد نیز به پیشرفت خود ادامه داد.[۹] حادثۀ دورانساز آن زمان، زیارت شاه عباس از مشهد در اوایل پاییز سال ۱۰۶۰م. بود. وی آمده بود تا نذرش، یعنی زیارت امام رضا [ع]، را بجا آورد.[۱۰] رشد حرم در دو حکومت قاجار (۱۷۸۵-۱۹۲۵م.) و پهلوی (۱۹۲۵-۱۹۷۹م.) نیز ادامه داشت. از زمان حکومت پهلوی به این سو، مشهد پایتخت استان خراسان بوده و با حیات اقتصادی و عمومی ایران درآمیخته است. این شهر همچنان مقصد اصلی زیارت در ایران است و تمشیت سیاسی و اقتصادی آن برعهده تولیت حرم است که آستان قدس رضوی خوانده میشود.[۱۱] در عصر پس از انقلاب (سال ۱۹۷۹م. به این سو)، این شهر به کلانشهری منطقهای و دومین شهر پرجمعیت ایران بدل گشته است (در سال ۲۰۰۴م، ۲۱۵۵۷۰۰ نفر سکنه داشت).[۱۲] گرچه در مشهد در طول تاریخ جمعیت شیعیان غالب بوده، این شهر محل سکونت سنیها، افغانها[۱۳] و ترکمنان و یهودیان نیز بوده است.[۱۴] اگر نگاهی وسیع به تاریخ بیندازیم درمییابیم که زیارت حرم امام رضا [ع] در اوایل اسلام[۱۵] آغاز شد و از همان اوایل تا به امروز، افزون بر شیعیان، سنیها، صوفی و گروههای فتوت،[۱۶] به این کار مبادرت میورزیدهاند.[۱۷]
حرم قلب دینی مشهد است. آرامگاه امام در زیرزمین قرار دارد و روی آن سقف داربستی قرار دارد که در مرکز مجموعۀ عظیم واقع شده است. روی داربست گنبدی طلایی قرار گرفته و دورتادور آن صحنهای بزرگ، سردرهای بزرگ، کتابخانهها، موزهها، مهمانخانهها، دفاتر اداری، دانشگاه و حوزههای علمیه قرار دارد.[۱۸] این حرم مقدسترین پایگاه شیعیان در ایران[۱۹]، یکی از بزرگترین و ثروتمندترین حرمهای مقدس در اسلام[۲۰] و نیز یکی باشکوهترین بناهای معمارانۀ دینی در کل جهان به شمار میرود.[۲۱] حرم از جهات گوناگون با فرهنگ، هنر و هویت ایرانی گره خورده است. برای مثال، عکس حرم روی سکهها و اسکناسهای ایرانی و حتی در نقاشیها و عکسها پدیدار شده است. میلیونها ایرانی سال نو (نوروز) را در حرم آغاز میکنند و در مناسبتهای مختلف در آن حضور مییابند.[۲۲] حرم میزبان نزدیک ۳۳ میلیون زائری است که هر ساله به زیارت میآیند.[۲۳] آنها بیشتر ایرانیاند اما از کشورهای دیگر خاورمیانه (و آسیای مرکزی، مانند پاکستان و هند) نیز افرادی به زیارت این حرم میآیند.[۲۴] در فرهنگ عامۀ ایرانی، زیارت حرم امام رضا [ع] را «حج فقرا» مینامند.[۲۵] این عبارت دربارۀ تأثیر زیارت حرم در میان ایرانیان و نقشش در حیات متدینانهشان، دستکم در عصر مدرن، گفتنیها دارد. به لطف فناوریهای جدید، امکانات حملونقل و رسانههای جدید از جمله شبکههای اجتماعی این تأثیر روزبهروز افزایش مییابد.
دین و مادیت: تعریف، نظریه و عمل
مادیت فرهنگها چونان ساحت مجزایی از مطالعه مسئلهای است که تا همین اواخر تا حد زیادی از نظرها دور مانده بود.[۲۶] مطالعۀ فرهنگ مادی و متعاقباً دین مادی تا همین اواخر دستخوش دگرگونی عظیمی بوده و از اوایل سدۀ بیستم به این سو در علوم انسانی و علوم اجتماعی «چرخشی مادهباورانۀ» چشمگیری رخ داده است.[۲۷] پیش از آن سالهای سال بود که فرهنگ مادی را کانون اصلی توجه نمیانگاشتند، با ایراد این اتهام که این توجه شیءباوری[۲۸] است.[۲۹] در مورد زیارت امام رضا [ع]، میان عناصر مادی و غیرمادی فرهنگ بایستی رابطۀ پویایی را مسلم فرض کرد.[۳۰]
متخصصان مسئله مادیت در علوم انسانی معنا را از اشیاء استخراج میکنند و این کار را با کاوش در شکل، توزیع، کارکرد و سرشت متغیر اشیاء و محیطها و نیز حالتهای شاکلهبخش مکان و استفادۀ افراد از چیزها انجام میدهند.[۳۱] این جستارها درصدند تا این را فهم کنند که چگونه مادیت با نظامی از تبادلات که افراد به آن سامان و معنا میدهند سازگار میشود.[۳۲] نیز باید در نظر داشت که شرایط، کنشها و ارزشهای هر فرهنگ در هر مصنوع بشری تجسم مییابد.[۳۳] به عقیدۀ مکدانل، فرهنگ مادی را میتوان به چهار مقولۀ مصنوعات، منظره، معماری و هنر تقسیم کرد.[۳۴] مایکل شیفر چنین استدلال میکند که مصنوعات را باید در ملاحظۀ هر شکل عملکرد مد نظر قرار داد و اینکه رفتار و نیز ارتباط اساساً درگیرشدن با مصنوعات است.[۳۵] مهمترین نکته آن است که مادیت جزء جداییناپذیر هر فرهنگ است، چراکه نیازمندی خاص فعالیتهای آدمی به مصنوعات است که انسان را بیهمتا میسازد.[۳۶] جزء مهمی از ذات «اجتماعی» دین راجع است به فضای دینی، مانند مطالعۀ فرهنگ مادی دینی، چرا که این مطالعه اقتضا میکند که مفسران درگیر جهان مادی شوند و همزمان به معانی یزدانشناختی، ایدئولوژیک و تجربی بپردازند.[۳۷]
وب کین و برخی انسانشناسان دیگر، ما را به بازاندیشی رابطۀ میان مادیت دین و تعریف واقعیت برحسب ایدهها فراخواندهاند. به سان کین میتوان چنین استدلال کرد که حتی جایی که باور محوریت دارد، باید در قالبی مادی تجسم یابد. در اینجا مشکلی سربرمیآورد و آن تعریف دین به تجارب، باورها و ایدههای ذهنی و رجحان جملگی عناصر غیرمادی آن است.[۳۸] حتی در تعریف زیارت، کین بر آن است که ایدههای مربوط به فعالیت دینی بایستی به نحوی، برای مثال، در قالب کلمات، سکنات، اشیاء یا کنشها، به بیرون افکنده شوند تا بتوانند از شخصی به شخصی دیگر منتقل شوند.[۳۹] کین در توضیح میافزاید: «فردیترین تجربه نیز عاقبت باید بازشناسی شود».[۴۰] دیوید مورگان از رهگذر آثار گوناگونش دربارۀ تدین در مسیحیت نشان میدهد که دیدهها و کردههای مؤمنان بر باور چونان مجموعهای از گزارهها، مدعیات و ارادهها مقدم است و تدین در آنچه مؤمنان میگویند و انجام میدهند رخ میدهد. بنابراین، مادیت دینی پادرمیانی میکند و میان افراد رخ میدهد.[۴۱] در بحثهای پیش رو، نشان خواهم داد که چگونه ایدۀ حرمت نهادن به قدیسی مسلمان به واسطۀ مادیتی عظیم و متنوع تجسم مییابد. در این جا، از آنچه خوآن دآلیسرا «تدین مادی» میخواندش و مرادش اشکال مادی جلوۀ دینی است بهره میگیرم.[۴۲]
چون بسیاری از اشیاء و اشکال مادی در واقعیت دین جای گرفتهاند، میتوانیم از تعریف کریستوفر تیلی[۴۳] بهره گیریم و از «عینیشدن»[۴۴] دین سخن بگوییم.[۴۵] از سوی دیگر، چنانکه کریستوفر میلر استدلال کرده، چرخههای حیات اشیاء و گونههای فعالیتی که از حیث متنی تازه تولید شدهاند فرآیند عینیشدن را میسازند.[۴۶] به دیگر سخن، چنانکه تیلی دربارۀ فرآیند عینیشدن استدلال کرده، مادیت دین نقش وسیلهای را ایفا میکنند که از رهگذر آن ارزشها و ایدهها و تمایزهای اجتماعی دائما دستخوش بازتولید، مشروعیت یا دگرگونی میشوند.[۴۷] در اینجا میتوانیم درباره اوضاع و احوالی سخن بگوییم که چیزها به مانند اشخاص میتوانند عمل کنند، شخصیت و حیات اجتماعی داشته باشند و در نتیجه مرجع زندگینامهها شوند.[۴۸] به گفتۀ پیتر برگر و تامس لاکمن عینیشدن، هم راستا با برونیشدن و درونیشدن جهان آدمیان را تولید میکند. این دو اصرار دارند که در رابطۀ میان فرد و جهان اجتماعی عینی «عملی توازنبخش» در جریان است.[۴۹] این فرآیند عینیشدن مبنایی است برای فهم مادیت زیارت نهتنها برای دینداران، بلکه برای صاحبنظران دینی که مدعی تعیین مشروعیت، اعتبار و اصالت عملیاند که به نام تدین انجام میشود.
چنانکه مورز[۵۰] خاطر نشان ساخته، انحای دینیشدن یا غیردینیشدن اشکال ممکن است تولید و رواجشان را تغییر دهند. همین را میتوان برای اشکالی که در فرآیند زیارت درگیرند در نظر گرفت. اشیائی که در زیارت امام رضا [ع] به کار میروند در بسیاری موارد همانهاییاند که در کنشهای سکولار به کار میروند، منتها تفاسیر معنوی و راهبردهای تازه پیدا کردهاند. مراسم دینی نمیتوانند کنشهایی باشند تهی از اعیان مادی مانند وسایل، ساختمانهای خاص، چراغ یا شمع، شمایل/تصویرها، طومارهای مقدس، سرودهای مذهبی، و کتابهای دعا و رداهای رسمی روحانیون. تعاریف جدید از رفتار معطوف است به تعاملات میان مردم و مصنوعات و اعیان. اشکال تعامل از این قرارند: مکانیکی، شیمیایی، الکتریکی و الکترومغناطیسی.[۵۱] در یک کلام، متخصصان مادیت در علوم انسانی میکوشند تا با کاوش در شکل، توزیع، کارکرد و سرشت متغیر اشیاء و محیطها و نیز حالتهای شاکلهبخش مکان، از اشیاء معنا استخراج کنند.[۵۲]
دین مادی و مطالعات اسلامی
گرچه شمار مطالعات مرتبط با مادیت دین در مسیحیت و هندوئیسم افزایش چشمگیری یافته، نمیتوان پژوهشهای درخوری را یافت که مادیت اسلام را، در سدههای اولیه یا قرون میانه یا دوران مدرن جوامع اسلامی مطالعه کرده باشند. در میان مجموعۀ منتشرشده دربارۀ امور مادی، مقالات اندکی را میتوان یافت که با ایدۀ مادیت و اسلام سروکار داشته باشند.[۵۳] مطالعۀ فرهنگی مادی دینی چونان جنبهای از «اسلام عامهپسند» (چیزی غیر از «اسلام نصگرا»[۵۴])[۵۵] تلقی میشود. بحث اصلی دربارۀ مادیت اسلام رویهای است که از رهگذر آن اسلام از رهگذر اشکال مادی و ملموس در ساحت عمومی ظاهر میشود.[۵۶]
نبود مطالعات دربارۀ جنبههای مادی اسلام از اسلام آغازین تا اجتماعات مسلمان معاصر گسترش مییابد. این امر بعضاً معلول کمبود مستندات مادی دربارۀ اجتماع صدر اسلام[۵۷] و نیز غلبۀ پژوهشهای راجع به جنبههای سیاسی حیات مسلمانان است.[۵۸] افزون بر این، فکر میکنم که چون اسلام به شکل مجموعهای از نویدهای فکری پدیدار شده که نظم رایج را به چالش میکشد، مطالعۀ اسلام اساساً به مسائل فکری ربط داشته و مسائل مادی مسلمانان را غیرضروری، فرعی و کماهمیت تلقی میکند. مطالعات راجع به مادیت اسلام در الهیات و تاریخ هنر اندک است اما در انسانشناسی از آنها هم کمتر.[۵۹] این مطالعات محدود نیز مسائلی از قبیل دستنوشتههای قرآنی، سکهها، معماری، یادمانها، طومارها، سنگقبرها، روسریها و استفاده از قرآن همچون شیء، بازنمودهای شمایلنگارانه و شمایلهای سیاسی جنبشهای اسلامی و اعلانهای سیاسی را دربرمیگیرند.[۶۰]
تدین تجسمیافته: بدن، اعیان، صدا و بو
به مسئلۀ اصلیمان برمیگردم، چون میخواهم تأکید کنم که گرامیداشت یاد امام رضا [ع] محدود و مقید است به تجربۀ مادی. مکانهایی که امام رضا [ع] در سفرش از مدینه به مرو توقف کرده بود شناسایی شده و در این اماکن برخی یادمانها ساخته شده است. برخی از این مکانها جزء بناهاییاند که رد پا دارند، مکانهایی که نظیرشان در جهان اسلام بسیار است و معروفاند به قدمگاه.[۶۱] در بیشتر آن اماکن، اتاقی ساخته شده، مردم در آنجا نماز میخوانند و از امام شفاعت و دعای خیر طلب میکنند. حرمت و تقدس اماکن مربوط به او به مکانهایی که در آنها نماز خوانده (نمازگاه)،[۶۲] جایی که در آن غذا خورده (غذاگاه)[۶۳] و جایی که در آن برای عبادت آماده شد بوده (وضوگاه)[۶۴] نیز تسری یافته است. به این معنا، زیارت نهتنها دیدار از آرامگاه قدیس، بلکه حتی دیدار رد و اثر بدن او نیز هست. حرمت و تقدس نمازگاه، غذاگاه و وضوگاه فاصلهگذاری جغرافیایی را بر پایۀ حضور مادی قدیس تغییر میدهد و به وضوح تجسمبخش ایدههای ذهنی در باب مقام قدیس است. بدین ترتیب، مادیت در این فرآیند زیارت جغرافیایی نقش ایفا میکند.
جایگاه حرم در رابطه با بدن امام شایان ذکر است. به پیروی از سنت اسلامی، بدن امام رضا [ع] در آرامگاه به نحوی قرار داده شده که بر سمت راستش آرمیده باشد و به سوی کعبه نگاه کند. با در نظر گرفتن جهت قرار گرفتن بدن امام در آرامگاه، اشیاء مذهبی و ساختمانهای بسیاری ساخته شدهاند. اتاقهایی که نزدیک سرش قرار دارند محلهای اصلی عبادت و نیایشاند. این فضا را «بالای سر» میخوانند و آن را مسجد تلقی میکنند. در راهنماهایی که آداب زیارت حرم را که بر اساس احادیث بیان کرده، پیشنهاد شده که هنگام نزدیک شدن به بخشهای مختلف بدن امام برخی عبارتها خوانده شود. ورود به اتاقی که در آن امام را به خاک سپردهاند از سمت پاهای وی، نشانهای است از دینداری و سازندۀ آن (همانی که رانندۀ تاکسیای که مرا به حرم برد به یادم آورد). از سوی دیگر، اطلاعیههایی را روی دیوارهای نزدیک سر امام آویزان کردهاند که به زائران هشدار میدهد هنگام ورود به حرم از سمت بالاسر نیایند که نوعی بیاحترامی به امام تلقی میشود.
بدن زائر نیز جزء مهمی است از فرایندی که زیارت به وقوع میپیوندد. از آنجا که بدن اساساً در زیارت مدخلیت دارد، تأمل در باب بدن امام و کنشهای بدنی متدینانۀ زائران جزء مهمی از مادیت این زیارت است.[۶۵] نکتۀ مطمح نظرم این واقعیت است که کاری که ما با بدنمان میکنیم بر آگاهیمان اثر میگذارد، چراکه ذهن و بدن در یکدیگر در هم تنیدهاند و هستیهای مجزایی نیستند. از سوی دیگر، نمیتوان باور را بدون بدن تصور کرد.[۶۶]
در داخل حرم، کتابچههایی هست که به زائران میآموزد که بر پایۀ الهیات اسلامی چگونه زیارت کنند. در این کتابچهها زندگینامۀ کوتاهی از امام آمده و پس از آن ادعیۀ مختلف. خود دفترچه نیز برای زائران شیء عزیزی است. بسیاری از زائران زیارتنامهشان را از بیرون از حرم میآورند یا از زیارتنامههایی که تولیت حرم منتشر میکند بهره میبرند. در این زیارتنامهها یادداشتهایی است که زائران نوشتهاند و حاوی روایتهایی است از خوابها یا خلسههایی که در آنها امام زوار را به رعایت آداب اسلامی و خصوصاً زنان را به رعایت حجاب و آرایش نکردن هنگام ورود به حرم سفارش میکند. استفاده از راهنماهای زیارت، خواندن متون هنگام نزدیک شدن به آرامگاه و اشیاء مذهبی با بافت «متون مدون» که وب کین اشیائی مقدس میانگاردشان به خوبی جور در میآید. او برآن است که متون مدون را میتوان آراست و میتوان با بوسیدن و بغل کردن حرمتشان نهاد.[۶۷]
اشیائی که زائران به عنوان سوغات با خود میبرند، دو نوعاند. برخی از آنها ذاتاً اشیائی دینیاند، مانند روسری، جانماز، پارچهای که به بر پایۀ این باور که متبرک شوند به بخشهای مختلف حرم مالیده میشوند و برخی دیگر از این اشیاء به واسطه ارتباط با حرم و ناحیۀ اطرافش دینی دانسته میشوند، مانند عطرهای خاص، نخودچی نبات و زعفران که در اطراف حرم به فروش میرسد. میان اشیاء دینی که ذاتاً دینی نیستند و هدایای معنوی نوعی همزمانی وجود دارد. از آنجا که نبات و زعفران مشهد و دیگر شهرهای خراسان در نوع خودشان در ایران بینظیرند، زائران به دوستانشان بهترین زعفران ایران را هدیه میدهند و همزمان آن را هدیۀ معنوی میانگارند.[۶۸] این قضیه بر استدلالهای مکدانل در موارد موجود در مسیحیت صحه میگذارد. سوغاتها یا هدایای معنوی اشیائیاند با دلالتهای دینی که زائران آنها را میخرند و به عزیزانشان هدیه میدهند. مسیحیان نیز از کالاهای دینی استفاده میکنند تا بر دینداریشان پای فشارند و به دیگران بگویند که مسیحیاند.[۶۹] چنانکه پژوهشگران نشان دادهاند، کالاهای دینی، به چشم نیز «دینی» میآیند.[۷۰] مکدانل در بافت مسیحی نشان داده که باورها، ارزشها، اساطیر، و ساختارهای اجتماعی کار شبکۀ پیچیدهای را میکنند که اشیاء دینی آن را سروشکل میدهند.[۷۱]
در داخل حرم بوهای مختلفی به مشام میرسد که ذاتی آن مکان است، به طوری که زائران هنگامی که از حرم دورند بوهای مشابه که به مشامشان میرسد یاد حرم میافتند. بوهای بسیاری در آنجا وجود دارد و ورود به حرم مساوی است با مواجهه با بوهای جدید و بینظیر. بنا به استدلال باربارا بندر، منظرهها نهتنها «تماشاگه» هستند بلکه مواجههایاند از نزدیک، و نهتنها دیدن بلکه تجربه کردن با تمامی حواس انسانیاند.[۷۲] بدینترتیب، روابط حسی و ستایش و تحسین جهان مادی آنگونه که به بیان دیوید هاوز [۷۳] درآمده، عناصر اصلی آفرینش فضاهای معنوی در داخل یک مکاناند. پیشنهاد وی آن است که به «آن کیفیاتی که نمیتوان در عکس بازتولید کرد» توجه شود، مثلاً احساس، وزن، بو و صدا که از نظر او توجه به آنها واجب است.[۷۴] بوها نقش مهمی در آفرینش فضای زیارت ایفا میکنند، فضایی که کاملاً با دنیای بیرون فرق دارند و برای زائران تقدس و معنویت را به ارمغان میآورند. به گفتۀ فلد، بنا به این رویکرد، «همانگونه که مکان حس میشود، حواس نیز مکانمند میشوند؛ همانطور که مکانها حواس را مییابند، حواس هم مکان را مییابند».[۷۵]در این مورد، جای شگفت نیست که بدانیم برخی عطرها در ایران «حرمی» خوانده میشوند.
جزء جداییناپذیر دیگر زیارت از رهگذر حضور صدا برساخته میشود که معنویت آن تجربههای دینی را سروشکل میدهد. درست مانند بوها، حضور مادی صدا جزئی از تجربیات دینی است. صداهایی هستند که خاص حرماند. این صداها دو نوعاند: همهمۀ زائران و صدای طبلهای خاص. وقتی داخل حرم، خاصه نزدیک ضریح به سر میبرید، با تودۀ عظیمی از مردم مواجه میشوید که همهمه میکنند. این همهمه در هیچ جای دیگری تجربه نمیشود و طیف گستردهای از صداها را دربرمیگیرد، از جمله دعاهای شخصی، مویهکردنها و صداهای بلند کسانی که بر محمد [ص] و آل محمد [ع] صلوات میفرستند. از سوی دیگر، در بام یکی از صحنهای نزدیک بخش مرکزی، اتاقکی است که محل اجرای نوزاندگان دینی است. آنان ساز جنگی قدیمیای را مینوازند که نقاره خوانده میشود. نقاره را سه بار مینوازند: پیش از طلوع آفتاب، چند دقیقه پیش از غروب و وقتی کسی از امام شفا میگیرد. مقصود از نقارهنوازی در زمانهای خاص مانند صداهای فراگیر دیگر ایجاد بافتی مقدس و تقویت این حس در زائران که در لحظات مقدسی به سر میبرند است. زمانی که شفا یافتن ثابت میشود، تولیت حرم دستور نقارهنوازی را صادر میکند. در این مورد، روایت فرد شفایافته در یادداشتهای روزانۀ تولیت نوشته میشود و سپس به نوازندگان دستور داده میشود که نقاره بنوازند.[۷۶]
بیرون از حرم، غرفههایی هستند که سیدیها و دیویدیهای مذهبی که شامل فیلمهای کوتاه یا سرودهایی که تقدیم امام شده را میفروشند. ایزنلور مثال جالبی میزند از بازتولید صدا در کنشهای مذهبی و سیدیها و دیویدیهای صوتی که در برخی کشورهای اسلامی برای فروش جلوی مساجد گذاشته میشود. نعت که شعری است در مدح پیامبر به زبان اردو، مدتهاست که بخشی از زندگی مذهبی مردم موریتانی بوده و مقصد و مقصودش بازآفرینی بافتی مقدس و احساساتی است که این بافت برمیانگیزد.[۷۷] نعتهای امام رضا [ع] که بیشتر به پارسی است، متشکل از مجموعۀ متنوعی از ایدههاست که به طور خاص خواستار شفا و درمان است. اینها جزء اشکال رسانهای محبوبی است که بر دینداری مسلمانان ایرانی اثر چشمگیری دارند و با مطالعۀ بیهمتای چارلز هیرشکیند دربارۀ سخنرانیهای صوتی که جغرافیای سیاسی خاورمیانه را دگرگون کرده قیاسپذیر است.[۷۸]
نقش عملکرد کلامی در اسلام با این واقعیت آغاز شد که عقاید و هنجارهای دینی بایستی به وضوح در اسلام بیان شوند. از سوی دیگر، مسئلۀ اصول اعتقادی در نظر مسلمانان آموزۀ اسلامی را شکلی واضح میبخشد.[۷۹] این اصول اعتقادی داعیهای عینی به دست میدهند و نیروی عملی و عملکرد دارند. چنانکه کیرن دربارۀ اعتقادات در اسلام گفته، خواندن زیارتنامهها و عمل صحبت کردن در انتقال معیاری از بودن که میتواند ایدههای الهیاتی را عینیت بخشد نقش دارد.[۸۰]
افزون بر بو و صدا، خادمان حرم و تنپوش رسمیشان نمادهایی از دینداری، خلوص نیت و سرسپردگی به امامِ درگذشتهاند. آنها نماد زیارتاند و به حرم خدمت میکنند. انسانها با لباس ظاهر فیزیکیشان را دگرگون میکنند و لباس میپوشند تا وجهه، احترام دیگران، حس ارزشمندی یا قدرتمندی به دست آورند. آنها از رهگذر لباس، نزدیکی خود با ارزشها یا گروه یا مسلکها را نشان میدهند.[۸۱] لباس معنویت میآورد، برای اعتلا بخشیدن به خود اهمیت حیاتی دارد و در مناسک همرنگی با جماعت را میافزاید؛[۸۲] به طوری که ترنس ترنر[۸۳] لباس را «پوست اجتماعی»[۸۴] میخواند. زائران مشتاقاند که با خدام در لباسشان عکس بگیرند و به لباسشان دست بزنند. نیز خدام اجازه ندارند که بیرون از حرم این تنپوشها را به تن کنند؛ امری که ارتباط ذهنی مردم میان لباس خدام، قدسیت خدمت در حرم و پیچیدگیهای حضور مادی دین در جامعه را نشان میدهد.
در مجموعۀ حرم، مطبخ بزرگی قرار دارد که کارش خدمت به زائران است. غذا در داخل حرم طبخ و میان زوار پخش میشود. بودجۀ این کار از محل وقفهای زائران پیشین که برای غذا دادن به زائران دیگر اختصاص داده شده تأمین میشود. در حرم هر روز غذا و میان هزاران زائر توزیع میشود. خدام حرم که در هتلها و مهمانپذیرهایی که زوار حرم در آنها ساکناند بن غذا توزیع میکنند از آنها دعوت میکنند که برای صرف غذا به سالنی در داخل حرم بیایند. زوار این غذا را «غذای امام» تلقی میکنند که دلالت دارد بر رابطۀ میان غذا و خود امام که به آن «تبرک» میبخشد. تقریباً، همۀ زائران در پی آناند که غذای نذری را بخورند و برای گرفتن بن غذا از آشنایانشان در میان خدام استفاده میکنند.[۸۵] در اثنای مردمنگاریم، به زائران بسیاری برخوردم که توضیح میدادند چگونه به طور غیر منتظره این بنهای غذا به دستشان رسیده بوده است. آنها این رخداد را لطف و مرحمت امام رضا [ع] و درک امام از شوروشوق زائران برای خوردن غذای «او» تفسیر میکنند.
کنشهای مکانی و منظرۀ معمارانۀ مقدس
افزون بر نقش مهم مادیت–بدن، صدا، بو، پوشش و غذا- زیارت حرم امام رضا [ع]، کنشهای مکانی و منظرۀ معمارانه را هم دربرمیگیرد. بنا به توصیف میشل سرتو، فضا پیکربندی لحظهای از موقعیتهایی است که از ثبات حکایت دارند. فضا زمانی وجود دارد که فرد انتظار مسیر و جهت، شتاب و متغیرهای زمانی داشته باشد. نزد او، فضا متشکل از تلاقی عناصر متحرک، سرودست تکان دادن، راه رفتن و لذت بردن از آن است.[۸۶] همیشه نسبت به شهرهای مقدس اسلام که پیکر قدیسان مسلمان را در خاک خود جای دادهاند نوعی اشتیاق وجود داشته است. این امر به شکلگیری مکانهای مقدس در سراسر تاریخ اسلام یاری رسانده است.[۸۷] این شهرهای «اسلامی» بیشتر به خاطر منظرۀ مذهبیشان که فرآوردۀ معماری، یادمانها، مصنوعات و رنگهای دینیاند، نقش کنشهای مکانی را ایفا میکنند. حتی نام برخی از شهرها، از نام قدیسی که در آنجا در خاک آرام گرفته، اخذ شده است. در این شهرها، آرامگاه قدیس معمولاً به حرم تبدیل میشود، در کانون شهر قرار میگیرد و شهر گرد آن ساخته میشود.
علاوه بر معماری، مسئله عکسها و تصاویر شامل حرم و زائران نیز بخش مهمی از ابعاد مادی زیارت شامل میشود. در اینجا مرادم بسط این استدلال دیوید مورگان است که مطالعۀ شمایل دینی مطالعۀ طرز دیدنهاست. استدلال میکنم که یادمانها چیزی نیستند جز نحوۀ نگاه زائران به آنها و این تلقی که این بنا جزئی است از فرآیند آگاهانۀ زیارت. به پیروی از دیدگاه جان میچل برآنم که زیارت مکان مانند اشخاص و اشیاء از فضای کمابیش خنثی و بیطرفانۀ محیط انسانی به فضاهای نمادین عملکرد بدل میشود و فضاهای پس از عملکرد، سرشت دگرگونشوندگیشان را حفظ میکنند.[۸۸] به این معنا و چنانکه میتوان تصور کرد، برای زائران نخستین نگاه به حرم لذتبخش و درخور توجه است.
مجموعۀ حرم از بخشهای مختلف بسیار تشکیل شده و هر بخش برای زائران معنای خاصی دارد. در مجموعۀ حرم، سردرهای عظیمی وجود دارند. هر یک از آنها فضا را با دیگری قسمت میکند. بدینسان، سردرها اشیائیاند برای فاصله گرفتن از «دنیای» آن بیرون و نزدیکشدن به امام. نزد زائران، سردرهایی که به آرامگاه نزدیکترند مقدسترند و از این رو شایستۀ بوسیدن. عزیزترین سردرها، آنهاییاند که به سالن اصلیای باز میشوند که آرامگاه را در خود جای داده است.
ضریح بخش مهم دیگر فضای مقدس حرم است. پس از گذشت چند سال از خاکسپاری امام، جعبهای چوبی بر روی مزارش گذاشتند. با بالارفتن شمار زائرانی که میخواستند جعبه را لمس کنند و ببوسند، ضریحی مشبک روی جعبۀ قبل نصب شد و مدتی بعد این ضریح هم جای خود را به ضریحی نقرهای داد. نخستین ضریح مشبک در سال ۱۵۵۰م. نصب شد. در سدههای بعد ضریحهای بزرگتر و پرزرقبرقتری جای قبلیها را گرفتند. ضریح کنونی را هنرمندان برجستۀ ایرانی ساختهاند و در سال ۲۰۱۲م. روی جعبه نصب کردند. اطراف ضریح به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم شده است. زائران ضریح را نزدیکترین مکان به بدن امام تلقی میکنند و با شوروحرارت میکوشند که به آن دست بزنند و آن را ببوسند. آنها اسکناس یا اشیاء ارزشمند دیگری را به نیت نذر یا کمک به حرم به داخل ضریح میاندازند.[۸۹]
پنجرۀ طلا یا پنجرۀ فولاد پنجرۀ بزرگی است که در یکی از صحنهای حرم قرار دارد. این پنجره رو سوی ضریح دارد و زائرانی که به دلیل ضیق وقت و یا شلوغی اطراف ضریح نمیتوانند به آن نزدیک شوند، آن را میگیرند و رو سوی آرامگاه دعا میخوانند. آنان به این منظور که نذرشان قبول شود پارچه یا قفلهایی را به آن وصل میکنند. پنجرۀ طلا که تجسم مادی شوق و در عین حال ناتوانی از نزدیک شدن و دیدن امام است در اشعار پارسی و فرهنگ عامۀ ایرانی بازتاب یافته است.[۹۰]
برای زائران گنبد احتمالاً مهمترین بخش معماری حرم است و نیز بخش اصلی هر بازنمود مادی از حرم در عکسها، شمایلها و اعلانها. وقتی به حرم امام رضا [ع] میاندیشیم، احتمالاً نخستین چیزی که به ذهنمان متبادر شود گنبد است. این گنبد تقریباً به طور کامل طلاپوش است و طلا نزد ایرانیان ارزشمندترین فلز است. این گنبد را گنبد طلا میخوانند. گنبد بخش نخست مجموعۀ حرم است و از چندین کیلومتر آن طرفتر دیده میشود.[۹۱] نزدیک مشهد، تپهای است که نامش را تپۀ سلام گذاشتهاند. وقتی اتوبوسها از تپه گذر میکردند، گنبد طلای حرم را میتوان دید. در آن لحظه، رانندگان اتوبوس را نگه میداشتند، زائران با صدای بلند صلوات میفرستادند و دعا میکردند و کمک رانندۀ اتوبوس از زائران انعام میگرفت.[۹۲] این لحظه نیز در حافظه زائران بسیار عزیز بود و به خوبی در فرهنگ عامیانه، خاصه اشعار پارسی عامهپسند که به گنبد زردپوش درخشان حرم اشاره میکنند بازتاب یافته است.[۹۳] در اینجا طلایی بودن این حرم و توجه گسترده به آن شایان توجه است. در اینجا اشاره به استدلال دایانا یانگ قابل توجه است که رنگ در فهم اینکه چگونه مادیت میتواند مناسبات اجتماعی را بسازد نقش تعیینکنندهای دارد.[۹۴] از نظر او، در برخی جاها رنگها اندازهگیری و درجهبندی میشوند و بنابراین معنادارند و به درک شهودی درمیآیند.[۹۵] شمار درخورتوجهی از زائران به من گفتند که کل منظرۀ حرم را به عنوان بدن امام میبینند که در آن گنبد طلا سر امام است و بقیه بنا بخشهای دیگر بدن او. به این معنا، دیدن گنبد به معنای دیدن امام و دیدهشدن از سوی امام و بدین ترتیب طلب شفا کردن از اوست. این استدلالی درخور توجه است و بیش از مادیت دین مرا به یاد مکتب فکری نمادگرایانه میاندازد. اما بدیهی است که استدلال من این است که مادیت و نمادگرایی دوشادوش هم حرکت میکنند.
تصاویر و شمایل مذهبی و حافظۀ تجسمیافته
بخش بزرگی از مادیت زیارت حرم امام رضا [ع] شمایل/تصاویر مذهبی و عامیانه است، که برای شیعیان نمادهای قدرتمندی از دینداریاند. افزون بر نقاشیها از حرم که در خودروها و خانههای به کار میروند، تصاویر و بازنمودهای معنادار حرم در عکسها جزء مهمترین قالبها و کنشهای بصری زیارت دینی در ایران است. زائران از این هنرهای دیداری و نیز اشیاء مادی دیگر بهره میگیرند تا گذشته زیارتیشان را بازنمایند و زمان حالشان را مشروعیت بخشند. بهسان تصاویر چاپی مسیحیت،[۹۶] اثرات این فرآوردههای مادی بر مسلمان چشمگیر است.
دستکم سه ژانر مختلف از تصاویر مذهبی وجود دارند که خاص زیارت امام رضا [ع] اند. گونۀ نخست، عکسهای عامهپسندی است که عکاسخانههای نزدیک حرم درستشان میکنند. این عکسها را زائران میگیرند و به دیوار خانههاشان آویزان میکنند. این عکسها سالهای سال روی دیوارها میمانند. این نوع عکاسی یکی از محبوبترین ژانرهای بومی عکاسی ایرانی است.[۹۷] این عکسها، چنانکه در مطالعهای مفصل نشان دادهام اشیاء مصور مقدسیاند که همزمان هم دلالتگر و هم حامل تدیناند. این عکسها که زائران آنها را در قاب میگذارند و به خانه میبرند، ثبت و به خاطر سپردن مواجهۀ مقدساند و حالوهوای تجربۀ الهی را به زمان و مکان ناسوتی زندگی روزمره میبرند.[۹۸] ژانر دینی دیگر شمایلی است که به امام نسبتشان میدهند. شمایلنگاری جدیای درباره شمایل تصویری قدیسان مسلمان وجود نداشته است.[۹۹] این شمایلها، که هم شیعیان[۱۰۰] و هم سنیها[۱۰۱] حرمتشان میگذارند، ویژگیهای دیداری مهم فرهنگهای مادی مسلماناناند. ژانر سوم عکاسی، پوسترهای مذهبی است. آنها با کیفیت بالایی چاپ نمیشوند و بنابراین گران نیستند و زائران آنها را میخرند، به خانه میبرند و به دیوار میآویزند. این عکسها ضریح را نشان میدهند یا ترکیبی از گنبد امام و صحنها یا عکسهای هوایی از کل مجموعۀ حرم. بازنمایی هنری زیارت، در این مورد، یکی از کالاهای اسلامی متنوعی است که هویتشان را در خانهها و نیز محلهای کار مسلمانان برجا میگذارند.[۱۰۲] خوآن دآلیسرا نشان میدهد چگونه اشیاء مادی در خلق هنرمندانۀ حساسیتهای تازه نسبت به خود و دین، برای مسلمانانی که از سیرالئون به آمریکا مهاجرت کردهاند[۱۰۳] نقش ایفا میکنند و رویهای را یاری میدهند که باربارا متکف آن را «فضاسازی برای مسلمانان» مینامد.[۱۰۴] زائران با استفاده از عکسهایی که از اطراف و اکناف حرم میگیرند، خاطراتشان از زیارت حرم را یادآوری میکنند و محلی میسازند. نظر به این واقعیت که بسیاری از زائران شهر مشهد را «وطن» خود میانگارند و گرایش عام شیعیان به زیستن در نزدیک حرم قدیسانشان، استفادۀ زائران از عکسهایشان از شهر چیزی است شبیه به استفادۀ مهاجران آواره از هنرهای دیداری که با آن گسستگی میان گذشته نهچنداندور و حالشان را از میان میبرند. در این مورد، این عکسها را میتوان راهبردی برای محلیسازی خاطره در فضای انفصال و جدایی تلقی کرد.[۱۰۵] بدین قرار، مکانی که میزبان عکاسی است به گفتۀ پیر نورا «جایگاههای خاطره» انگاشته میشود.[۱۰۶] دیوید مورگان از ایدۀ «تدین دیداری» بهره میگیرد تا توضیح دهد چگونه ساختار اجتماعی جهان مؤمنان با عکسها بیان میشود.[۱۰۷] از نظر او، خود «عمل نگریستن» به شکلگیری فهم دینی یاری میرساند و بستری برای عمل کردن مؤمنانه میسازد. برساخت اجتماعی، به آن معنایی که پیتر برگر و تامس لاکمن مراد میکنند، به شدت به تصاویر وابسته است.[۱۰۸] عکس گرفتن به هنگام زیارت و نشان دادن آنها یا نگاه کردن به آنها برای بسیاری از زائران اجزاء مهم تدیناند. افزون بر مسائل متافیزیکی مربوط به باور، این قدرت عکس است که به زائران کمک میکند نوعی از رابطۀ سرزنده و مستمر با امام را درونی سازند. مورگان مدعی است که عکسها میتوانند واسطۀ حوزههای گوناگون تخیل، زبان، فکر و مادیت شوند و اینکه به تصویر این قدرت را بدهند که از بیرونیشدن به سوی عینیشدن و سپس درونیشدن حرکت کند.[۱۰۹] رویۀ دیدن عکسهای زیارت حرم با آنچه دیوید مورگان «عملیات» تعریفش میکند و با مفروضات و گرایشها، عادتها و روالها، پیوندهای تاریخی و کنشهای فرهنگی متکی است تناظر دارد.[۱۱۰] این «عملیات» در عکس نوعی کشش و «خیرگی» ایجاد میکند. از نظر وی «خیرگی» بخشهای مختلفی را شامل میشود از جمله «بیننده، بینندگان، امر دیدنی، بافت یا محل امر دیدنی و قواعدی که بر رابطۀ خاص بینندگان و امر دیدنی حاکم است».[۱۱۱]
تماشا و استفاده از تصاویر دینی، همواره مورد توجه متخصصان مادیت دین بوده است. مکدانل نشان میدهد چگونه مسیحیان امریکای شمالی از تصاویر مذهبی در خانهشان بهره میگیرند، چیزهایی که به طور خاص یادآور ایمانشان است را به بدن خود میآویزند و اینکه چگونه جلوههای فیزیکی ادیان برای هیچ دینی در جهان عجیب و شگفتآور نیست.[۱۱۲] از نظر او، هر سنت دینی خاص از رهگذر انجام دادن، دیدن و لمس کردن نظامهای نمادین خاص آن آموخته میشود و اینکه تعامل مستمر مؤمنان با اشیاء و تصاویر است که به هر دین شکل و شمایل خاص میدهد.[۱۱۳] از سوی دیگر، نمایش عمومی عکسهای حرم، گام مهمی برای عمومی، مادی و رؤیتپذیر کردن دین در جامعۀ ایرانی است: نمایش عمومی دین به معنایی که سالی پرامی آن را نمایش و عملکرد دین در فضای عمومی از رهگذر نمایش واضح و دیداری رفتار دینی میخواند.[۱۱۴] زائران با استفاده از عکسها، خود را برای هممذهبانشان افرادی متدین و مبادی آداب نشان میدهند. این بخشی از راهبردی است که مسلمانان با آن هویتها و ارزشهایشان را از رهگذر تزیین خانه به نحوی خلاقانه بیان میکنند.[۱۱۵]
نتیجهگیری
در گفتارهای پیشین کوشش کردم که برخی از عناصر مادی زیارت را توصیف کنم و نشان دهم که چگونه باید آن را جزء جداییناپذیر از سنت فرهنگی مسلمانان دانست. از رهگذر نشان دادن جزئیات زیارت، دریافتیم که نمایش مادی تدین -مصنوعات، یادمانها، صداها، بوها، رنگها، معماری، پوشش و غذا- را باید به جدی در نظر گرفت: آنها با نظامی از مبادلات معنایی سازگارند و شامل آن دسته از مبادلات معنایی هستند که نهتنها میان افراد، بلکه میان اشیاء و افراد نیز وجود دارند. این رویه، رویکردها و ادعاهایی را که به چالش میطلبد که میکوشند واقعیت عملکرد دینی مسلمانان را بیآنکه جامعنگرانه مادیت را در تعینات گوناگونش در نظر بگیرند، فهم کنند و توضیح دهند؛ هرچند فضیلت زیارت برای مسلمانان در بادی امر در بافتی الهیاتی سروشکل مییابد، اما مسلمانان متدین که مشتاق زیارتاند دقیقاً همان کسانیاند که از امور مادی برای آمادهسازی شرایط برای تحقق تمنایشان بهره میگیرند، با استفاده از آنها اخلاصشان را نشان میدهند و حالوهوای معنوی را درونی میسازند. به این معنا، آنها برای عینیسازی، بازتولید، دگرگون کردن «امر قدسی» و مشروعیتبخشی به آن از واسطهای بهره میگیرند. بنابراین، به نظر منطقی میرسد که هنگام توجه به جریان کنونی زیارت و هنگام کاوش تاریخش، بخش بزرگی را به تعین مادی اختصاص دهیم.
در عملکرد زیارت که در اینجا مطالعه کردم و در حرم امام رضا [ع] رخ داد، معلوم شد که رویۀ ذهنیای که زائر به جا میآورد پیوند نزدیکی با مادیت حرم و فرهنگش دارد. بر اساس این رویه، سرسپردگی به امام در ایدهها و اعمال مادی تجسم مییابد، مادیتی که نهتنها انواع و اقسام مختلف دارد بلکه از زائری به زائری هم فرق میکند. نظر به اعمال مادی و ایدهها در حرم امام رضا [ع]، منطقی آشکار وجود دارد که در مسئلۀ فاصله تجسم مییابد. مراد از فاصله این است که هر چه مادیت به بدن امام نزدیکتر، مقدستر، متبرکتر و مطهرتر. این مادیت ممکن است بیش از اشیائی که به آرامگاهها نزدیک نیستند تبرک و شفابخشی را افاده کند. به عبارت دیگر از نظر زائران هر چه فاصله با امام افزایش یابد تأثیر غیرمادی بدن امام کمتر میشود. این منطق اساساً مردم را به زیارت و سفر به سوی حرم فراخوانده است. زائران هنگامی که داخل حرماند تمام کوششان را میکنند تا جایی که امکان دارد به ضریح نزدیک شوند؛ بنابراین آنها به سوی ضریح میشتابند و مشتاقانه میکوشند که به آن دست بزنند.
تدین مادی خیابانی دوطرفه است. زائران نهتنها تلاش میکنند که با استفاده از اشیاء مادی که با حرم پیوند خوردهاند تبرک بگیرند بلکه با بخشیدن اشیاء مادی به حرم میکوشند اخلاصشان را نشان دهند. بهترین تجسم این امر، سرسپردگی مقامات سیاسی و نیز مسلمانان متدین ثروتمند است که رویکردهای مادی را برگزیدهاند تا تدین درونیشان را آرمانی سازند یا آن را با بخشیدن اشیاء ارزشمند به حرم، ساختن یادمانها و برآوردن نیازهای زائران نشان دهند.
گرچه زیارت مسلمانان از مفاهیم الهیاتی و غیرمادی و نصی ملهم است، عملکردها در بافتی مادی به طور کامل به وقوع میپیوندند، بافتی که اساساً در انواع و اقسام چارچوبهای مادی تجسم مییابد. فراسوی مقامات سیاسی که تلاش کردهاند در مادیت این زیارت سهیم باشند، مقامات دینی نیز به روی آن آغوش باز کردهاند. گرچه علمای شیعیان بر اهمیت و اولویت دادن به جنبههای فکری زیارت بر تجسمهای مادیش پای فشردهاند و پیروانشان را ارشاد کردهاند که زیارت را سفری «معنوی» در نظر بگیرند و به مادیت «توجه نکنند»، جالب است که خاطر نشان سازیم که آنها این تجسمات و مسائل مادی زیارت را قویاً محکوم نکردهاند و یا به صورت جدی مخالفتی با آن نشان ندادهاند. به دیگر سخن، آنان به رغم بازگو کردن این سخن که شناخت شخصیت الهی امام پیششرط پاداش گرفتن از سوی خداست، هرگز سرسپردگی مادی شیعیان عامی را به جد رد نکردهاند، چراکه مطمئن بودهاند که سرسپردگان در پیآناند که در تجربهای مادی باورشان را تجسم بخشند و «امر معنوی» بیگمان اساساً نمیتواند «مخلصانه» یا «متدینانه» باشد، مگر اینکه جنبهای مادی داشته باشد.
[۱] این اثر ترجمه ای است از این مقاله:
“From “Hailing Hill” to “Golden Window”: Materiality of Pilgrimage to the Shrine of Imam Rida, Iran”, Beyond Karbala, New Approaches to Shii Materiality, Edited by Christian Funke, Leiden: Brill (forthcoming)
[۲] Welferd Madelung, “ʿAlī al-Reżā,” Encyclopedia Iranica I:8 (1987), 877
[۳] monuments
[۴] Many historical references about the history of Shii, Sunni and Sufi pilgrimage to that shrine is mentioned in Muhammad Hasan Tabasi, Emam Rida bi Rivayate Ahli Sunnat (Qum: Dalile Ma, 1388)
[۵] Robert McChesney, Waqf in Central Asia: Four Hundred Years in the History of a Muslim Shrine 1480–۱۸۸۹ (Princeton, NJ, 1991), 34; May Farhat, “Shiʻi Piety and Dynastic Legitimacy: Mashhad Under the Early Safavid Shahs,” Iranian Studies ۴۷:۲ (۲۰۱۳): ۳
[۶] M. Streck, “Mas̲h̲had,” Encyclopaedia of Islam, Second Edition, Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs(Leiden: Brill Online, 2016). About reconstruction of the city and physical Development and urban Growth see M. R. Rahnama, “Reconstruction of Iranian City Centers after the Islamic Revolution (1979–۲۰۰۵): Case Study of Mashhad,” International Journal of Sustainable Development and Planning ۶:۲ (۲۰۱۱): ۱۶۶–۱۸۰; Amin Akhavan Tabassi and A. H. Abu Bakar, “Training, Motivation, and Performance: The Case of Human Resource Management in Construction Projects in Mashhad, Iran,” International Journal of Project Management ۲۷:۵ (۲۰۰۹): ۴۷۱–۴۸۰.; M. A. Motlaq and G. Abbaszadeh, “The Physical Development of Mashhad City and Its Environmental Impacts,” Environment and Urbanization Asia ۳, no. 1 (2012): 79–۹۱.; P. Z. Firouzabadi and R. Kohkan, “The Holy City of Mashad, a Changing Environment,” IGARSS ۲۰۰۳. ۲۰۰۳ IEEE International Geoscience and Remote Sensing Symposium. Proceedings; Rida Rafiee, Abdolrassoul Salman Mahiny, Nematolah Khorasani, Ali Asghar Darvishsefat, and Afshin Danekar, “Simulating Urban Growth in Mashad City, Iran through the SLEUTH Model (UGM),” Cities ۲۶:۱(۲۰۰۹): ۱۹–۲۶.
[۷] Streck, “Mas̲h̲had”, ۲۰۱۶; About religiosity of people of Mashhad see Seyyed Morteza Baghaban Noie, Seyyed AliRida Agha Hosseini, and Seyyed Javad Emam Jomehzadeh, “Investigating the Effect of Internal and External Religiosity on the Political Dimension of National Solidarity (Case Study: Citizens of Mashhad City” Mediterranean Journal of Social Sciences ۶, no. 5 (2015): 419-27.
[۸] May Farhat, “Shiʻi Piety and Dynastic Legitimacy: Mashhad Under the Early Safavid Shahs,” Iranian Studies ۴۷:۲ (۲۰۱۳): ۵.
[۹] May Farhat, “Shiʻi Piety and Dynastic Legitimacy: Mashhad Under the Early Safavid Shahs”, ۳.
[۱۰] Charles Melville, “Shah ʿAbbas and the Pilgrimage to Mashhad,” Pembroke Papers ۴ (۱۹۹۶), ۱۹۱-۲۲۹; Hamid Algar, “Some observations on religion in Safavid Persia,”, Iranian Studies ۷:۱/۲ (۱۹۷۴), ۲۹۰.
[۱۱] As an introduction to the city and shrine see Grace Nasri, “Mashhad,” Encyclopedia of global religion, Edited by M. Juergensmeyer, & W. Roof, (Thousand Oaks, CA: SAGE Publications, 2012); Robert Gleave, “The Ritual Life of the Shrines,” In Shah ‘Abbas and the Remaking of Iran, Edited by Sheila Canby (London: British Museum Press, 2009); May Farhat, Islamic Piety and Dynastic Legitimacy: The Case of the Shrine of Ali b. Musa Al-Rida in Mashhad (10th–۱۷th Century). PhD dissertation, Harvard University, 2002; Christoph Werner, “Soziale Aspekte von Stiftungen zugunsten des Schreins von Imām Riżā in Mašhad, 1527-1897,” In Islamische Stiftungen zwischen juristischer Norm und sozialer Praxis, hg. von Astrid Meier, Johannes Pahlitzsch, Lucian Reinfandt (Berlin: Akademie Verlag, 2009): 167-189; B. Hourcade, “Mas̲h̲had,” Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs (Leiden, Brill Online, 2016).
[۱۲] . Hourcade, “Mas̲h̲had,” Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs (Leiden, Brill Online, 2016).
[۱۳] Diana Glazebrook, and Mohammad Jalal Abbasi-Shavazi, “Being Neighbors to Imam Rida: Pilgrimage Practices and Return Intentions of Hazara Afghans Living in Mashhad, Iran,” Iranian Studies ۴۰:۲ (۲۰۰۷): ۱۸۷–۲۰۱.
[۱۴] About Jews of Mashhad see Hilda Nissimi, “‘Us’ and ‘Them’ –The Formation of the Crypto-Jewish Community of Mashhad, Iran,” Revue de L’histoire Des Religions, ۳ (۲۰۰۵): ۳۲۱–۳۶۰. Hilda Nissimi, “Individual Redemption and Family Commitment: The Influence of Mass Immigration to Israel on the Crypto-Jewish Women of Mashhad,” Nashim: A Journal of Jewish Women’s Studies & Gender Issues ۱۸ (۲۰۰۹): ۳۹–۷۰.; Hilda Nissimi, “Individual Redemption and Family Commitment: The Influence of Mass Immigration to Israel on the Crypto-Jewish Women of Mashhad,” Nashim: A Journal of Jewish Women’s Studies & Gender Issues ۱۸ (۲۰۰۹):۳۹-۷۰; Farzin Vejdani, “Illicit Acts and Sacred Space: Everyday Crime in the Shrine City of Mashhad, 1913-1914,” Journal of Persianate Studies ۷:۱ (۲۰۱۴): ۲۲–۵۴.; Haideh Sahim, “Mashhad,” Encyclopedia of Jews in the Islamic World, Executive Editor Norman A. Stillman (Leiden: Brill Online, 2016).
[۱۵] Streck, “Mas̲h̲had”.
[۱۶] Sina Mirzaei, and Muhammad Husseini, Az Sarquzashti Lūṭīhā (Tehran: Media, 1382), 36.
[۱۷] See About the reports of Sunnis making pilgrimage to the shrine of Imam Rida see Rahmatollah Bokharai, “Safarnāmiyi Hajj,” In Fifty Qajar Hajj Diaries, edited by Rasul Jafariyan, Vol. IV, (Tehran: Elm, 1389), 911; Muhammad Hasan Tabasi, Emam Rida bi Rivayate Ahli Sunnat, , ۵۶-۵۹, ۶۱-۶۳; Muhammad Ibn Maze, Laṭāʾif al-Azkār li-al-Ḥuzzār va-al-Suffār fī al-Manasik va-al-Ādāb. Edited by Rasul Jafariyan (Tehran: Elm, 1392), 142); Ebihhasan Ali Heravi, Al-Ishārāt ilā Maʿrifat al-Ziyārāt. Edited by Ali Omar (Cairo: Maktaba al-Thiqafiya al-Diniya, 1423), 17; Abdullah Amir Nezam Qaregozlu, “Safarnāmiyi Makkiyi Muʿaẓẓami,” In Fifty Qajar Hajj Diaries, edited by Rasul Jafariyan, Vol. VII, (Tehran: Elm, 1389), 239; Hasan Musavi Esfahani, “Rāznāmiyi Safari Mashhad, Makki va ʿAtabāt,” In Fourteen Qajari Hajj Diary, Edited by Rasul Jafariyan (Tehran: Elm, 1392), 489; Morteza Mudarresi Chahardehi, “Qaṣidiyi Khālidi Naqshbandī dar Vaṣfi Imami Hashtum ʿAlī bin Māsā al-Riża, Nāmiyi Āstāni Quds, 1982; M. P. Jakatai, Farhangi ʿĀmiyāniyi Ziyāratgahhāyi Gīlān (Rasht: Farhange Ilia, 1387); AliRida Hashemi, Safarhāyi Ziyāratī dar Farhangi Mardum (Tehran: Mashar, 1387), 39, 81, 161, 165.
[۱۸] A.-Ḥ. Mawlawī, M. T. Moṣṭafawī, and E. Šakūrzāda. “Astan-e Qods-e Razavi,” Encyclopedia Iranica II:8 (1987): 826-837; Farhat, “Shiʻi Piety and Dynastic Legitimacy: Mashhad Under the Early Safavid Shahs”, ۱.
[۱۹] Ulrich Marzolph, “From Mecca to Mashhad: The narrative of an illustrated Shi‘i pilgrimage scroll from the Qajar period,” Muqarnas: An annual on the visual culture of the Islamic world, ۳۱(۲۰۱۴), ۲۲.
[۲۰] Farhat, “Shiʻi Piety and Dynastic Legitimacy: Mashhad Under the Early Safavid Shahs”, ۱. Hourcade, “Mas̲h̲had”, ۲۰۱۶.
[۲۱] Streck, “Mas̲h̲had”, ۲۰۱۶.
[۲۲] Marzolph, “From Mecca to Mashhad: The narrative of an illustrated Shi‘i pilgrimage scroll from the Qajar period”, ۲۹.
[۲۳] Peyman Eshaghi, “To Capture a Cherished Past: Pilgrimage Photography at Imam Rida’s Shrine, Iran,” Middle East Journal of Culture and Communication ۸:۲-۳ (۲۱۵): ۲۸۳.
[۲۴] It has been always diverse. See Bokharai, “Ghaqren al-Akhbar fi Ajayeb al-Asfar”, ۹۱۹, ۱۰۲۸.
[۲۵] Even in Sunni Muslim countries, some pilgrimage destinations are called “little Hajj” see David Henig, “This is our little Hajj”: Muslim holy sites and reappriation of the sacred landscape in contemporary Bosnia,” American Ethnologist, ۳۹:۴ (۲۰۰۲), ۷۵۲.
[۲۶] Daniel Miller, Material Culture and Mass Consumption (Oxford: Blackwell, 1987).
[۲۷] [۲۷]. Dan Hicks and Mary C. Beaudry, “Introduction: Material Culture Studies: A Reactionary View” In The Oxford Handbook of Material Culture Studies, Edited by Dan Hicks and Mary C. Beaudry (Oxford: Oxford University Press, 2010), 1; Robert Saint George “Material Culture in Folklife Studies” In The Oxford Handbook of Material Culture Studies, Edited by Dan Hicks and Mary C. Beaudry, )Oxford: Oxford University Press, 2010), 148.
[۲۸] fetishism
[۲۹] Daniel Miller, “Why some things matter,” in Material Cultures: Why Some Things Matter (Chicago: Chicago University Press, 1998).
[۳۰] Ibid., 11.
[۳۱] Ibid., 2
[۳۲] Ibid., 3.
[۳۳] Philip D. Zimmerman, “Workmanship as evidence: A model for Object study,” Winterthur Portfolio ۱۶:۴ (۱۹۸۱): ۲۸۴.
[۳۴] Colleen McDannell, Material Christianity: Religion and Popular Culture in America (New Haven and London: Yale University Press, 1995), 2.
[۳۵] Schiffer and Miller, The Material Life of Human Beings: Artifacts, Behavior and Communication, ۳۳, ۱۱۹.
[۳۶] Michael Brian Schiffer and Andrea R. Miller, The Material Life of Human Beings: Artifacts, Behavior and Communication (London: Routledge, 1999), 2.
[۳۷] Jeanne Halgren Kilde, “Space, place, and religious meaning,” Material Religion ۳:۲ (۲۰۰۷), ۲۷۷.
[۳۸] Why these full stops “.” after the footnote numbers? Webb Keane, “The evidence of the senses and the materiality of religion,” Journal of the Royal Anthropological Institute ۱۴:۱ (۲۰۰۸), ۱۱۰, ۱۱۱.
[۳۹] Webb Keane, “On the materiality of religion,” Material Religion ۴:۲ (۲۰۰۸), ۲۳۰.
[۴۰] Keane, “The evidence of the senses and the materiality of religion”.
[۴۱] David Morgan, The Sacred Gaze: Religious Visual Culture in Theory and Practice (California: University of California Press, 2005), 6,8.
[۴۲] JoAnn, D’Alisera, “Public Spaces/Muslims Places: Locating Sierra Leonean Muslim Identity in Washington, D. C.,” African Diaspora ۳ (۲۰۱۰), ۹۹.
[۴۳] Christpher Tilly
[۴۴] objectification
[۴۵] Christopher Tilley, “Objectification,” In Handbook of Material Culture, Edited by Christopher Tilley et al (London: Sage, 2006), 60.
[۴۶] Miller, Material Culture and Mass Consumption, ۱۹۸۷.
[۴۷] Tilley, “Objectification”, ۶۱.
[۴۸] Hoskins, Janet “Agency, Biography and Objects,” In Handbook of Material Culture, Edited by Christopher Tilley et al (London: Sage, 2006), 81
[۴۹] Berger, Peter L. and Thomas Luckman, The Social construction of Reality: A Treatise in the Sociology of Knowledge (Garden City, N. Y.: Doubleday, 1966).
[۵۰] Moors
[۵۱] Schiffer and Miller, The Material Life of Human Beings: Artifacts, Behavior and Communication, ۳, ۱۱, ۱۵.
[۵۲] McDannell, Material Christianity: Religion and Popular Culture in America, ۲.
[۵۳] درباره نقش اشیای مقدس در زندگی اجتماعی سیاسی مسلمانان و نیز جنبشهای موجود میان ایشان در سراسر جهان اسلام و نیز نقش نمادین آنها نگاه کنید به این اثر:
“From Drops of Blood: Charisma and Political Legitimacy in the translatio of the `Uthmanic Codex of al-Andalus,” Journal of Arabic Literature ۳۹ (۲۰۰۸).
[۵۴] scriptualist
[۵۵] Moors, “Popularizing Islam: Muslims and Materiality-Introduction”, ۲۷۴.
[۵۶] Ibid., 274.
پژوهشها درباره زیارت شیعی کمتر بر بعد مادیت رفتارهای دیندارانه زیارتی در مشهد متمرکز شده است. جدا از برخی تلاشهای محدود، پژوهشها درباره ابعاد مادی اسلام شیعی منحصر بوده به آنهایی که بر گرامیداشت سالانه شهادت امام حسین (ع) متمرکز است. در میان آنها، گواهیهای زیارتی چندی درباره زیارت امام رضا (ع) وجود دارد. این گواهیها که زیارت فرد را تائید میکنند از قرن شانزدهم میلادی به بعد موجود هستند.
[۵۷] Finbarr B. Flood, “Faith, Religion and the Material Culture of Early Islam,” in Byzantium and Islam: Age of Transition, edited by Helen Evans (New York, Metropolitan Museum of Art, 2012), 245.
[۵۸] Annelies Moors, “Popularizing Islam: Muslims and materiality—introduction”, Material Culture ۸:۳ (۲۰۱۲), ۲۷۶.
[۵۹] به عنوان نمونه نگاه کنید به:
Priscilla Soucek, “Material Culture and the Qurʾān, ” Encyclopaedia of the Qurʾān, General Editor: Jane Dammen McAuliffe, Georgetown University, Washington DC. Brill Online, 2015.
[۶۰] Christoph Günther, “The land of the two rivers under the black banner: visual communication of al-Qa`ida n Iraq,” International Journal of Contemporary Iraqi Studies ۸:۱ (۲۰۱۴); R. Arzu and Annelies Moors, “Formats, fabrics, and fashions: Muslim headscarves revisited,” Material Religion ۸:۳ (۲۰۱۲): ۳۰۸-۳۲۹; Iman R. Abdulfattah, “Relics of the Prophet and Practices of his veneration in Medieval Cairo,” Journal of Islamic Archeology ۱:۱ (۲۰۱۴); Donald Malcolm Reid, “The Postage Stamp: A Window on Saddam Hussein’s Iraq”, Middle East Journal ۴۷:۱ (۱۹۹۳), ۸۲-۸۳; Zeina Maasri, Off the Wall: Political Posters of the Lebanese Civil War (London, I.B. Tauris, 2009); Gregory Starrett, “The religious political economy of Religious Commodities,” American Anthropologist ۹۷:۱ (۱۹۹۵).
[۶۱] نگاه کنید به:
Josef W. Meri, “A late Medieval Syrian pilgrimage guide: Ibn al-Hawrani’s al-Ishārāt ʾilā Amākin al-Ziyārāt (Gide to pilgrimage places),” Medieval Encounters ۷:۱ (۲۰۰۱), ۸.
[۶۲] این کلمه از نظر لفظی به معنای محل عبادت است. نگاه کنید به:
Jalil Erfanmanesh, Juqrāfiyāyi Tārīkhiyi Hiejrati Imām Rizā az Madīni bi Marv (Mashhad: Bonyadi Pajuhishhayi Eslami, 1387), 78, 91, 105.
[۶۳] این کلمه از نظر لفظی به معنای محل غذاخوردن است. نگاه کنید به:
Erfanmanesh, Juqrāfiyāyi Tārīkhiyi Hiejrati Imām Rizā az Madīni bi Marv, ۱۰۹.
[۶۴] این کلمه از نظر لفظی به معنای محل غذاخوردن است. نگاه کنید به:
Erfanmanesh, Joghrafiyayi Tarikhiyi Hejrati Emam Rida az Madine be Marv, ۱۳۹; Naser al-Din Shah, Safarnāmiyi Khurāsān (Tehran: Mirsashti, 1387), 187. See Derek Mancini-Lander, Memory on the Boundaries of Empire: Narrating Place in the Early Modern Local Historiography of Yazd. PhD thesis. University of Michigan, 2012.
[۶۵] Maurice, Merleau-Ponty, “Eye and Mind”, translated by Carleton Dallery, In The Primacy of Perception and other essays on phenomenological psychology, the philosophy of Art, history and Politics, translated by James M. Edie et al. (Evanson: Ill: 1964), 163.
[۶۶] Morgan, The Sacred Gaze: Religious Visual Culture in Theory and Practice, ۲, ۸.
[۶۷] Keane, “On the materiality of religion”, ۲۳۱.
[۶۸] Ahmad Dadashi, “Bar Astane Rida,” Khurāsān Pajūhī ۱:۲ (۲۰۱۰), ۱۲; Yusef Azghadi, Madāyihi Razavī va Chand Shiʿri Digar bi Lahjiyi Mashhadī (Mashhad: Behnashr, 1384), 28, 30, 34. About the souvenirs which were taken from the shrines of the Muslim world see Michael Fischer, “Sacred Circles: Iranian (Zoroastrian and Shi’ite Muslim) Feasting and Pilgrimage Circuits” In Sacred Spaces and Profane Places, Edited by J.S. Scott and P. Simpson-Housley (New York: Greenwood Press, 1991), 137.
[۶۹] McDannell, Material Christianity: Religion and Popular Culture in America, ۴۵.
[۷۰] Ibid., 37.
[۷۱] Ibid., 57.
[۷۲] Barbara Bender, “Contested landscapes,” In The Material Culture Reader, Edited by Victor Buchli (Oxford: Berg, 2002), 136.
[۷۳] David Howes “Scent, sound and synaesthesia: intersensoriality and material culture theory,” In Handbook of Material Culture, Edited by Christopher Tilley et al (London: Sage, 2006), 161, 167.
[۷۴] Ibid., 169.
[۷۵] Stephen Feld “Waterfalls of song,” In Senses of Place, Edited by S. Feld and K. Basso (Santa Fe, NM: SAR Press, 1996), ۹۱.
[۷۶] Ebrahim Shakurzadeh, Abdulhamid Mowlawi and Muhammad Taghi Mostafavi, “Āstāni Qudsi Raẓavī,”, Encyclopedia Iranica ۲:۸۲۶-۸۳۷; Ali Asqar Shariat Zadeh, “Mūziyi Āstāni Quds,” Muzeha ۳-۴ (۱۳۵۵); Ali Asqar Shariat Zadeh, “Naqāri Khāniyi Āstāni Qudsi Raẓavī,” Hunar va Mardum ۱۶۵-۱۶۶ (۱۳۵۵); Muhammad Hasan Rezvan, “Abniyiyi Āstānī Quds: Naqāriyi Jadid,” Nāmiyi Āstāni Quds ۱۵ (۱۳۴۲), ۶۵; Marzolph, “From Mecca to Mashhad: The narrative of an illustrated Shi‘i pilgrimage scroll from the Qajar period”, ۲۴.
[۷۷] Patrick Eisenlohr, “Mediality and materiality in religious performance: religion as heritage in Mauritius,” Material Religion ۹:۳ (۲۰۱۳), ۳۴۱.
[۷۸] نگاه کنید به:
Charles Hirschkind, The Ethical Soundscape: Cassette Sermons and Islamic Counterpublics (New York: Columbia University Press, 2006).
[۷۹] Ibid., 122.
[۸۰] Ibid., 123.
[۸۱] Jane Schneider, “Cloth and Clothing,” In Handbook of Material Culture, Edited by Christopher Tilley et al (London: Sage, 2006), 202.
[۸۲] Ibid., 204.
[۸۳] Terrence Turner
[۸۴] Turner, Terrence, “The social skin”, In Reading the Social Body, Edited by C. B. Burroughs and J. Ehrenreich (Iowa City: University of Iowa Press, 1980/1993)
[۸۵] Sevil Makui, “Bāznamāiyi Jāygāhi Ḥazrati Imām Rida dar Farhangi Mardumi Iran: Āyīnhā va Namadhā,” Farhangi Mardumi Iran (۱۳۸۹), ۲۳; Jafar Alizadeye Golestani, Vādiyi Muqakkas: Guzidiyi az Khāṭirat va Yaddāshthāyi Yik Kafshdār dar Ḥarami Muṭahhari Razavī (Mashhad: Bonyade Pajuheshhaye Eslami, 2011), 24; Marzolph, “From Mecca to Mashhad: The narrative of an illustrated Shi‘i pilgrimage scroll from the Qajar period”, ۲۴.
[۸۶] Michel de Certeau, The Practice of Everyday Life, Translated by Steven Rendall (Berkeley: University of California Press, 1984), 117.
[۸۷] Annemarie Schimmel, “Sacred Geography of Islam” In Sacred Places and Profane Spaces: Essays in the Geographics of Judaism, Christianity and Islam, Edited by Jamie Scott and Paul Simpson-Housley (New York: Greenwood Press, 1991), 167.
[۸۸] Jon P. Mitchell “Performance,” In Handbook of Material Culture, Edited by Christopher Tilley et al (London: Sage, 2006), 394.
[۸۹] Shariat Zadeh. “Mūziyi Āstāni Quds”, ۳۶.
[۹۰] Jawad Naimi, ʿishqi Hashtum (Mashad: Bonyadi PajuheshhayiEslami, 2006), 22, 27; Azghadi, Razavi va Chand Shiʿri Digar bi Lahjiyi Mashhadī, ۲۷, ۳۶, ۳۸.
[۹۱] Marzolph, “From Mecca to Mashhad: The narrative of an illustrated Shi‘i pilgrimage scroll from the Qajar period”, ۲۴.
[۹۲] Musavi Esfahani, “Rūznāmiyi Safari Mashhad, Makki va ʿAṭabāt”, ۴۸۹; Abolfazl Hesayati Fakhrdavud, Zaʾiri Ṭūs Salām: Rivāyatī az Pāʾyīz (Mashhad: Bonyade Pajuheshhaye Eslami, 2012), 50.
[۹۳] Azghadi, Madāyihi Razavi va Chand Shiʿri Digar bi Lahjiyi Mashhadī, ۲۹, ۳۱, ۳۶.
[۹۴] Diana Young, “The Colours of Things,” In Handbook of Material Culture, Edited by Christopher Tilley et al (London: Sage, 2006), 173.
[۹۵] Ibid., 174.
[۹۶] McDannell, Material Christianity: Religion and Popular Culture in America, ۳۰.
[۹۷] Eshaghi, “To Capture a Cherished Past: Pilgrimage Photography at Imam Rida’s Shrine, Iran”, ۲۸۲.
[۹۸] Ibid.
[۹۹] شمایل شناسی را «مطالعه و تفسیر موضوع یک تصویر» تعریف کردهاند. نگاه کنید به:
Maniura, “Icon/image”, ۵۲.
[۱۰۰] درباره شمایلها در آذربایجان نگاه کنید به:
Jerzy Rohozinski, “Healing and foretelling practices in Azerbaijan,” ISIM Newsletter ۱۲ (۲۰۰۳).
[۱۰۱] اهل سنت نیز شمایلها را گرامی می دارند. نگاه کنید به:
Paulo G. Pinto, “Pilgrimage, Commodities, and Religious Objectification: The Making of Transnational Shiism between Iran and Syria,” Comparative Studies of South Asia, Africa and the Middle East ۲۷:۱ (۲۰۰۷), ۱۱۰.
[۱۰۲] JoAnn D’Alisera, “I ♥ Islam: Popular Religious Commodities, Sites of Inscription, and Transnational Sierra Leonean Identity,” Journal of Material Culture ۶:۱ (۲۰۰۱), ۸۹-۱۰۸
[۱۰۳] Ibid.
[۱۰۴] Barbara Daly Metcalf, Making Muslim Space in North America and Europe (Berkeley: University of California Press, 1996).
[۱۰۵] JoAnn D’Alisera, “Icons of Longing: Homeland and Memory in the Sierra Leonean Diaspora,” PoLar: The Political and Legal Anthropology Review ۲۵:۲ (۲۰۰۲), ۷۵
[۱۰۶] Pierre Nora, “Between Memory and History: Les Lieux de Memoire” Representations (۱۹۸۹) ۲۷: ۷-۲۵.
[۱۰۷] David Morgan, Visual Piety: A History and Theory of Popular Religious Images (Berkeley: California University Press, 1999).
[۱۰۸] Ibid., 7.
[۱۰۹] Ibid., 8.
[۱۱۰] Morgan, The Sacred Gaze: Religious Visual Culture in Theory and Practice, ۳.
[۱۱۱] Ibid., 3.
[۱۱۲] McDannell, Material Christianity: Religion and Popular Culture in America,۱.
[۱۱۳] Ibid, 2.
[۱۱۴] Sally M. Promey, “The Public Display of Religion,” In The Arts of Democracy, Edited by Casey Blake (California: University of California Press, 2001), 37.
[۱۱۵] D’Alisera, “Public Spaces/Muslims Places: Locating Sierra Leonean Muslim Identity in Washington, D. C.”, ۱۰۶.