مشخصات نشر مقاله: آینه پژوهش، ش. ۱۹۸، بهمن و اسفند ۱۴۰۱، ص ۲۳۲ـ۲۱۵.

حیدر عیوضی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث قم. heidareyvazi@yahoo.com

 

چکیده

سفر پیدایش، ترجمه بین سطور، کتابخانه ملی فرانسه

مقالۀ حاضر به بررسی دو ترجمه از عهد عتیق در پرتو متن اصلی آن، زبان عبری متمرکز است. شواهد مورد مطالعه در چهار بخش، به ترتیب به امتیازهای ترجمۀ قدیم و ترجمۀ سیار، سپس نقاط ضعف آنها می‌پردازد.

پژوهش حاضر به این نتیجه رهنمون شده است که زبان اصلی تورات، هماره از زبان مقصد فراتر می‌باشد، و مخاطب فنی همواره برای دریافت ظرائف متن، ناگزیر از مراجعه به چندین ترجمه است؛ چه اینکه اساسا در مورد متون کلاسیک و فاخر ترجمه‌ها چون آینه‌های شکسته‌ عمل می‌کنند. از اینرو، در جامعۀ علمی فارسی زبان مخصوصا در پژوهش‌های تطبیقی صرفا با اتکا به یک ترجمه، نمی‌توان از سوء فهم و برداشت‌های نااستوار ایمن بود.

کلیدواژه‌ها: زبان‌های سامی، عهد عتیق، ترجمه‌های فاسی تورات، ترجمۀ قدیم، ویلیام گِلِن، ترجمۀ پیروز سیار.

درآمد

مقالۀ حاضر مجموعۀ یادداشت‌های راقم این سطور در مراجعه به ترجمه‌های فارسی بایبل در ضمن کلان پروژۀ «بررسی و نقد روابط بینامتنی قرآن و متون پیشین با تکیه بر متون عبری و سریانی» است که امیدوارم جلد نخست آن ذیل عنوان فرهنگ تطبیقی توارت و قرآن: واژگان مشترک عبری ـ عربی، به زودی منتشر شود.[۱] به همین ترتیب، معرفی و بررسی ترجمه‌های عبری قرآن نیز در سال‌های اخیر در واقع از دستاوردهای این پروژه بوده است.[۲]

مجموعۀ تورات عبری (در اصطلاح تَنَخ[۳] به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، هماره الهام بخش متفکران و دانشمندان برجستۀ جهان بوده است. جامعۀ علمی در جهان اسلام در سایۀ سنگین انگاره‌های کلامی چون تحریف از مطالعۀ همدلانه آن دور بوده است.[۴] حتی تلاش پژوهشگران انگشت‌شمار در دوره‌های مختلف چون بقاعی (۸۰۹ـ ۸۸۵ق/ ۱۴۰۶ـ۱۴۸۰م) در سدۀ نهم،[۵] و زین العابدین بن محمد (حدود ۱۲۲۷ق/۱۸۱۲م) در دورۀ قاجار[۶] برای آشتی دادن مسلمانان با این متن و بلکه ضرورت مراجعه به آن برای فهم عمیق‌تر قرآن،[۷] به حاشیه رفتند.

باید توجه داشت که در مورد تورات، و البته همۀ متون مقدس از جمله قرآن، با یک متن فاخر و کلاسیک مواجهیم. به طوری که فنی‌ترین ترجمه‌ها نیز از انعکاس عناصر زیباشناختی زبان مبدأ ناتوان‌اند. همانطور که اصلِ ترجمه‌پذیری متن قرآن در جهان اسلام از مباحث پردامنه بوده، در غرب نیز این موضوع در مورد بایبل موافقان و مخالفان سرسخت خود را داشته؛ خوشبختانه وجود منابع مختلف در این حوزۀ ما را از طرح آنها بی‌نیاز می‌کند. اما به بهانۀ موضوع مقاله، در رابطه با پیچیده بودن زبان تورات به یک مثال بسنده می‌کنم.

 

ریشۀ أَمَرَ /ʾmrاز ریشه‌های مشترک در برخی زبان‌های سامی است؛ مشخصا در عربی و عبری بر معنای اولیۀ «دستور دادن» دلالت دارد. کاربردهای آن در هر دوی آنها گسترده است؛ در قاموس‌های کلاسیک عربی، ابن فارس پنج اصل معنایی برای آن ذکر کرده است.[۸] در تنخ مشتقات این ریشه بسامد بالایی، حدود ۵۳۰۰ مرتبه دارد؛ اما به لحاظ ظرایف معنایی به طور فوق العاده غنی است. در قاموس‌های تخصصی گفته می‌شود شاید مناسب‌ترین معادل برای این فعل در تنخ، فعل sagen «گفتن» در زبان آلمانی باشد که به اعتبار پسوندهایی که می‌گیرد گسترۀ معانی آن را بهتر منعکس می‌کند، از جمله: ansagen اعلان کردن، aussagen اظهار داشتن،  zusagenقول دادن، absagen رد کردن، vorhersagen پیش‌بینی کردن، nachsagen تکرار کردن. اما این نیز نمی‌تواند همۀ معانی فعل عبری را منعکس کند و ما ناچاریم از دیگر افعال آلمانی استفاده کنیم: mitteitln کسی را مطلع ساختن از، خبر دادن، nennen خواندن، benennen نامیدن، erwähnen ذکر کردن، zusichern تضمین کردن، wiersprechen نقض کردن، antworten جواب دادن، rühmen ستودن، lästern کفر گفتن، befehlen دستور دادن، zu sich selber sagen حدیث نفس کردن، denken اندیشیدن، überlegen تأمل کردن، erwägen سنجیدن، erörtern بحث کردن، deuten نشان دادن، beduten معناداشتن. [۹] نادیده گرفتن توسعۀ معنایی این فعل در مواردی موجب طرح این ادعای نااستوار می‌شود که متن عبری توارت دچار آشفتگی است! در ادامه، یک نمونه از اهمیت ترجمۀ آن، ذیل بخش چهارم، نقاط ضعف ترجمۀ پیروز سیار خواهد آمد.

اکنون، پس از معرفی اجمالی دو اثرِ منتخب، متن مقاله را در چهار بخش پی‌می‌گیریم؛ بخش نخست به امتیازهای ترجمۀ قدیم می‌پردازد؛ امتیازهای ترجمۀ پیروز سیار در بخش دوم قرار دارند. بخش‌های سوم و چهارم به ترتیب به نقاط ضعف آن دو متمرکزاند. در نهایت، جمع‌بندی مقاله به برخی بایسته‌های پژوهشی اختصاص دارد.

ترجمه قدیم: به سال ۱۸۴۵ ویلیام گِلن با همکاری میرزا محمد جعفر شیرازی و فاضل خان همدانی بخش عهد عتیق را از عبری به فارسی برگرداند. انتشارات ادینبورگ با ضمیمه ترجمۀ عهد جدید که پیشتر توسط هنری مارتین و دستیاری میرزا سید علی خان شیرازی در ۱۸۱۲ انجام گرفته بود، به این ترجمه، نسخۀ کامل را در ۱۸۴۶ منتشر کرد. بعدها رابرت بروس با همکارانش به ویراست این اثر همت گمارد (لایپزیک، ۱۸۹۵)؛ [۱۰] این نسخه در دهه‌های اخیر از سوی انتشارات ایلام (لندن) به صورت دو ستونه چاپ می‌شود. نسخۀ مورد استفاده در این مقاله به سال ۲۰۰۲ تعلق دارد. انتخاب این ترجمه از میان ترجمه‌های فارسی به جهت محبوبیت و اعتبار آن در جامعۀ علمی فارسی زبان می‌باشد که از ردیه‌ ـ دفاعیه‌‌های اسلامیِ عصر ناصر الدین شاه تا پژوهش‌های تطبیقی معاصر، پای ثابت منابع بوده است.

ترجمۀ پیروز سیار: این ترجمۀ بر اساس نسخۀ فرانسوی با عنوان L᾽Ancien Testament ،چاپ ۱۹۹۸می‌باشد؛ مترجم در بخش پایانی از مقدمۀ خود به تفصیل به معرفی این نسخه پرداخته است. این ترجمۀ در ۱۳۹۳ توسط انتشارات هرمس به زیور طبع آراسته گردید و درست سال بعد، ۱۳۹۴ تجدید چاپ شد؛ مترجم مقدمۀ خود را در چاپ دوم نسبت به چاپ نخست بسط داده، مشخصا در معرفی پیشینۀ ترجمه‌های فارسی کتاب مقدس (از ۳ صفحه به ۱۲)، که خیلی مغتنم است. البته توضیحات مندرج در معرفی یکی از ترجمه‌ها، مشکوک به نظر می‌رسد! عین عبارت ایشان چنین است:

«مقارن همین ایام، تورات به اهتمام عالمان یهودی و مسلمان از عبری و به صورت بین سطری ترجمه شد. نسخه‌ای از این برگردان که تاریخ تحریر آن ۱۲۱۶ق. (۱۸۴۵م.) است، در کتابخانۀ آستان رضوی نگهداری می‌شود» (مقدمۀ چاپ دوم، ۱۳۹۴، ص ۵۴، بند چهارم).

متأسفانه ایشان اطلاعات بیشتری از این ترجمه ارائه نداده، دست‌کم شمارۀ نسخه! اما بر اساس تاریخ تحریر آن یعنی ۱۲۱۶ق. محتملا مقصود نسخه‌های ۵۰، ۵۱ و ۵۲ بوده که ذیل عنوان ترجمۀ تورات در کتابخانۀ آستان قدس قرار دارند. اگر حدس ما در تطبیق نسخه‌ها درست باشد، باید گفت که به یُمن کشف رونوشتی از مقدمۀ این ترجمه (نسخۀ آستان قدس فاقد مقدمه است) با عنوان مصباح الظلمات فی تفسیر التورات در کتابخانه گلپایگانی قم (شمارۀ ۲۰/۱۴۶-۴۰۲۶)، امروزه  مطمئن هستیم که اثر مذکور کار مشترک عالمان یهودی و مسلمان نیست، بلکه ترجمۀ یک عالم شیعی گمنام به نام زین العابدین بن محمد (ساکن عراق، محتملا کاظمین) است که به سفارش میرزا عیسی قائم مقام (د. ۱۸۲۲) و درخواست عباس میرزا (د. ۱۸۳۳) مجموعۀ اسفار خمسه را از عبری به فارسی برگرداند. علاوه بر این، وی در ذیل ترجمۀ بین سطری به طور مفصل به مباحث تفسیری نیز پرداخته است؛ به تازگی شواهد این همانی این دو نسخه مستند گردیده است.[۱۱] اکنون به بخش اصلی مقاله رسیدیم.

۱.       امتیازهای ترجمۀ قدیم

این موضوع در دو محور طرح می‌شود:

۱.۱.           ترجمه از زبان اصلی

متن تورات عبری جزء پیچیده‌‌ترین میراث ادیان ابراهیمی است؛ تَنَخ که شامل کتاب‌های موسی، متون حکمی ـ ادبی، و کتاب‌های دیگر انبیاء بنی اسرائیل است، مهم‌ترین منبعی است که از ابعاد مختلف بر حوادث حدود نه قرن پرتو می‌‌افکند (از سدۀ ۱۳ ق.م. ظهور موسی تا آخرین انبیاء بنی‌اسرائیل باستان در قرن ۵ ق.م.). علاوه بر بعد دینی آن، از آنجایی ظهور و افول تمدن‌های بزرگ خاورمیانه در آن بازتابیده (از سلسله پادشاهان مصر تا بابل و هخامنشیان)، در حوزه‌های مختلف پژوهشی نقش یک کتابخانه را دارد. در این رابطه باید به واژه‌نامۀ الهیاتی عهد عتیق[۱۲] اشاره کرده که در نگارش آن بیش از ۵۰ زبان‌شناس، باستان‌شناس از دانشگاه‌های مختلف جهان مشارکت داشته‌اند. به این ترتیب، مخاطب فهیم توجه دارد که با یک متن بسیار پیچیده مواجهیم.

باری، نخستین امتیاز ترجمۀ قدیم، استفاده از متن اصلی تورات می‌باشد؛ به طور کلی، تیم مترجمان این اثر از یک سو دانش خوبی در زبان عبری داشته‌اند، و از سوی دیگر به جهت أنس با متون کلاسیک فارسی که بن‌مایه‌های زبان مقصد را شکل می‌دهند، توانسته‌اند متن نهایی را مطابق نثرمعیار زمانۀ خودش ارائه دهند.

 

۱.۲.          انعکاس صنایع زبانی در متن عبری (جناس)

سراسر تورات مملو از صنایع مختلف چون جناس، سجع، مراعات النظیر و … است؛ انتقال این صنایع ادبی به زبان مقصد از دشواری‌های ترجمۀ است که در ترجمۀ قدیم نهایت تلاش برای انعکاس آن دیده می‌شود؛ دو نمونه از جناس و سجع:

پیدایش ۲: ۲۳ (آفرینش حوا)

ترجمۀ قدیم ترجمۀ پیروز سیار
و آدم‌ گفت‌: همانا این است‌ استخوانی‌ از استخوانهایم‌ و گوشتی‌ از گوشتم‌، از این‌ سبب‌ نِسا نامیده‌ شود زیرا که‌ از انسان‌ گرفته‌ شد. آنگاه او بانگ برآورد: این بار، این استخوانی از استخوانهایم،

و گوشتی از گوشتم است!

این “زن” نامیده خواهد شد، چرا که از مرد برکشیده گشت!

 

شاهد مثال در عبارت پایانی است، که در ترجمۀ قدیم با انتخاب واژه‌های «نسا» و «انسان» سعی شده جناس موجود در متن عبری را منعکس کند. در حالی که، این موضوع و موارد مشابه در ترجمۀ سیار به پاورقی منتقل شده: «عبری میان واژه‌های ایشَّه (᾽îshsha) به معنی «زن» و ایش (᾽îsh) به معنی «مرد» جناس برقرار می‌کند».

مثال دیگر، واژۀ بِکور، صورت عبری آن בְּכוֹר / bekôr ، به معنای «نخست زاده» است، صورت فعلی آن در باب pual به معنای نخست‌زاده بودن می‌باشد که در لاویان ۲۷: ۲۶ هر دو به صورت مسجع آمده‌اند:

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
لیکن‌ نخست‌زاده‌ای‌ از بهایم‌ که‌ برای‌ خداوند نخست‌زاده‌ شده‌ باشد نخست‌زاده‌ای از احشام خود را که به یهوه تعلق دارد
בְּכוֹר / bekôr   …..   יְבֻכַּר / yebukar

البته، در زبان‌های هم‌خانواده انعکاس چنین صنایع ادبی با تکلّف کمتری همراه است؛ به طور مثال در یک ترجمۀ عربی می‌خوانیم «لکن بِکرٌ الذی یُبَکَّرُ لیهوه».[۱۳]

 

۲.      امتیازهای ترجمۀ پیروز سیار

امتیازهای ترجمۀ سیار در سه محور کلی قابل طرح است؛ مباحث ناظر به متن ترجمه (۱ و ۲)، و دیگری در باب پاورقی‌ها (۳).

۲.۱.          انعکاس منظوم بودن متن

بخش‌ عمده‌ای از تنخ منظوم است؛ علاوه بر استعاره‌های بِکر و الهام بخشِ بی‌شمار، اساسا عناصر شعری در سراسر آن موج می‌زند، به طوری که گفته می‌شود «یک سوم عهد عتیق منظوم است».[۱۴]

باب ۴ سفر پیدایش در آیات ۲۳ و ۲۴ متضمن اولین سرود عبری است که لَمَک برای زنان خود (عاده و صِلّه) سروده:

ترجمۀ قدیم ترجمۀ پیروز سیار
 ای‌ عاده‌ و ظله‌، قول‌ مرا بشنوید! ای‌ زنان‌ لَمَک‌، سخن‌ مرا گوش‌ گیرید! زیرا مردی‌ را کشتم‌ بسبب‌ جراحت‌ خود[۳]، و جوانی‌ را بسبب‌ ضرب‌ خویش [۴]‌. اگر برای‌ قائن‌ هفت‌ چندان‌ انتقام‌ گرفته‌ شود، هر آینه‌ برای‌ لَمَک‌، هفتاد و هفت‌ چندان‌. عاده و صِلّه، آوای مرا بنیوشید،

زنان لَمَک، بر کلام من گوش بسپارید:

من مردی را از برای زخمی بکشتم [۳]،

و نوباوه‌ای را بهر کبودی [۴].

چرا که از برای قایِن هفت چندان کین توخته شود،

لیک بهر لَمَک هفتاد و هفت چندان!

در ستون سمت چپ، تلاش مترجم برای انعکاس منظوم بودن متن ستودنی است؛ علاوه بر این بندهای ۳ و ۴ در انتقال مفهومِ «شخصی را که‌ مرا مجروح‌ کرده‌ بود، کُشتم»، «پسری را که به من ضربه زده بود، کشتم» خیلی رساترند. همینطور در انتها، پاورقی تکمیلی به فهم بهتر این سرود کمک می‌کند: «این سرود وحشی که به افتخار لَمَک، قهرمان صحرا، تصنیف شده، در اینجا به منزلۀ گواهی بر خشونت فزایندۀ اعقاب قایِن تدوین شده است». عبارت پایانی این سرود، در واقع تلمیحی به پیدایش ۴: ۱۵ است که در آن یهوه در حکمی قاین (قابیل) را در ماجرای قتل برادرش هابیل، از قصاص تبرئه کرده است.

 

۲.۲.         به‌گزینی در ترجمه

دومین امتیاز این ترجمه، دقت نظر در به‌گزینی واژه‌ها در زبان مقصد است؛ از جمله:

خروج ۱۵: ۲

«یَه[۱۵] قدرت و سرود من است».

انتخاب واژۀ سرود نسبت به «تسبیح» چنانکه که در ترجمۀ قدیم آمده، دقیق‌تر است. هرچند واژۀ זִמְרָת / zimrāt در بافت الهیاتی می‌تواند معنای «تسبیح، ستایش» هم داشته باشد، اما با توجه به مضمون حماسی این بخش که سراسر نغمۀ پیروزی است، واژۀ سرود مناسب‌تر می‌نماید. ضمن اینکه واژۀ تسبیح در زبان فارسی عمدتا کاربرد الهیاتی دارد؛ و محتملا مناسب‌ترین معادل عبری آن תהלה / tēhillā می‌باشد.

۲.۳.         پاورقی‌های کاربردی

با اولین تورق این اثر انبوهی از پاورقی‌ها به چشم می‌خورد که رویکردهای گوناگونی دارند: نکات تفسیری، اشاره به اختلاف نسخ، تفکیک معانی لغوی ـ استعاری و غیره. همانطور که مترجم در معرفی نسخه توضیح داده، این پاورقی‌ها در واقع متعلق به نسخۀ فرانسوی (اورشلیم) می‌باشد که خود بر اساس پژوهش‌های نوین «کامل و روزآمد شده است» (هرمس، ۱۳۹۴، ۶۸). باز بر اساس توضیح مترجم، این پانوشت‌ها به صورت متقابل، یکدیگر را کامل می‌کنند؛ به عبارت دیگر علامت + در پانوشت، خواننده را به جهت توضیحات تکمیلی به قطعه‌های دیگر ارجاع می‌دهد. به این ترتیب، این اثر متضمن یک تفسیر اولیه نیز هست که به فهم بهتر و عمیق‌تر مخاطب کمک می‌کند. دو نمونه:

لاویان ۱۷: ۷

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
و بعد از این‌، ذبایح‌ خود را برای‌ دیوهایی‌ که‌ در عقب‌ آنها زنا می‌کنند دیگر ذبح‌ ننمایند. این‌ برای‌ ایشان‌ در پشتهای‌ ایشان‌ فریضۀ دائمی‌ خواهد بود. قربانیهای ذبح کردنی خود را دیگر تقدیم آن بُز ایزدان [۱] نکنند که از پی آنها تن به فحشاء [۲] می‌دادند. این قانون ابدی از برای آنان و اعقابشان است.

این فصل از سفر لاویان به برخی احکام ذبایح اختصاص دارد، از جمله در آیه مذکور تقدیم قربانی به ایزدان و خدایان غیر را نهی می‌کند. پاورقی‌های ترجمۀ سیار عبارتند از:

[۱] «واژۀ عبری به معنی «بُزِ نر» است و دلالت بر اجنۀ به صورت حیوانات دارد که تصور می‌کردند در مکانهای متروک و ویران آمد و شد می‌کنند (اشعیا ۱۳: ۲۱؛ ۳۴: ۱۴). عزازیل با آنها همانند شده است (لاویان ۱۶: ۸). در اینجا و در ۲تواریخ ۱۱: ۱۵، این واژه با تحقیر دلالت بر خدایان دروغین دارد.

[۲] استعارۀ مرسومِ خیانت دینی (بنگرید به هوشع بابهای ۱ـ۳).

ملاحظه می‌شود که مخاطب با توجه به این نکات تصویر روشن‌تری از متن می‌یابد. در رابطه با نکته دوم، که در نهایت ایجاز آمده، می‌توان افزود که ریشۀ זנה / zānā «زنا کردن» وقتی که با حرف اضافۀ אַחֲרֵי / ᾽aḥǎêy «در پی، بعد از» همراه است عموما در بافت استعاری قرار دارد و به معنای آمیختن با اقوام بیگانه می‌باشد (لاویان ۲۰: ۵، ۶؛ اعداد ۱۵: ۳۹). به عبارتی در این هنگام قوم عبرانی با زنی مقایسه می‌شود که به همسر خود (یهوه) خیانت می‌کند و با دیگران درمی‌آمیزد (به طور برجسته در حزقیال بابهای ۱۶ و ۲۳).

پیدایش ۳۱: ۱۵

باب ۳۱ سفر پیدایش به شرح واقعۀ فرار یعقوب از دست پدرزن خود، لابان می‌پردازد و اینکه چطور حتی دختران لابان کاملا همدلانه یعقوب را همراهی کردند. در میان سخنانی که از زبان راحیل و لیه نقل می‌شود، عبارت آیه ۱۵ در نهایت ایجاز است، به طوری که بدون مراجعۀ به تفاسیر مقصود ایشان روشن نیست: «چرا که ما را بفروخته و سپس بهای ما را خورده است». آنگاه متن پاورقی بر آن پرتو می‌افکند: «بخشی از سخنان گلایه‌آمیز راحیل و لیه در مورد پدرشان لابان؛ بر اساس رسوم بین النهرین علیا، بخشی از مبلغی که داماد هنگام ازدواج به پدر زن می‌پرداخت، تسلیم زن می‌شد، اما لابان به تنهایی از خدمات یعقوب بهره برده است». به عبارت دیگر، اینکه لابان همۀ آنچه که امروزه شیربها گفته می‌شود را از روی طمع برای خود برداشته، برای دخترانش به شدّت آزاردهنده بوده است.

توضیح اصطلاح‌ها

سراسر بایبل متضمن انبوهی از اصطلاحات است؛ این ترجمه در مورد بسیاری از آنها توضیحات کاربردی خوبی دارد. به عنوان نمونه:

واژۀ ایفود אֵפוֹד / ᾽ēphôd: در تنخ به سه شیء مختلف اطلاق شده است: I. وسیلۀ پیشگویی که برای رایزنی با یَهوه به کار می‌رفت (۱ سموئیل ۲: ۲۸)؛ II. «دامان کتانی» که خادمان بر تن می‌کردند (۱ سموئیل ۲: ۱۸)؛ III. از جامه‌های رسمی کاهن بزرگ در یهودیت باستان، ظاهرا خیلی کوتاه‌تر از ردا/قبا بوده، به تعبیر حییم «گونه‌ای جلیقه یا ژاکت کوتاه»[۱۶] (خروج ۲۸: ۲۸).  در ترجمۀ پیروز سیار در ذیل پاورقی‌های متعددی با توجه به بافت‌های مختلف، تفاوت‌های معنایی منعکس شده است (از جمله: خروج ۲۸: ۶؛ ۱ سم ۲: ۱۸). و این به دریافت معنای واضح‌تر از متن کمک می‌کند، این درحالی است که در ترجمۀ قدیم، در همه جا واژۀ عبری مذکور یکسان تکرار شده است.

استفاده از تفسیرِ آیه به آیه: تثنیه ۳۳: ۱۲ (برکت دادن به سبط بنیامین)

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
حبیب‌ خداوند نزد وی‌ ایمن‌ ساکن‌ می‌شود. تمامی‌ روز او را مستور می‌سازد و در میان‌ کتف‌هایش‌ ساکن‌ می‌شود. محبوب یَهوه نزد او در ایمنی بیاساید. خدای متعال هر روز از او حمایت کند و میان تپه‌های او ساکن گردد.

 

دو تفاوت در این ترجمه‌ها دیده می‌شود که در هر دو مورد ترجمۀ سیار به متن مبدأ نزدیک‌تر است:

  1. فعل «مستور ساختن» ترجمۀ کاملا تحت اللفظی صورت فعلی חֹפֵף / ḥōfēfاز ریشۀ مشترک سامی ḥff است و بر معنای اولیۀ «احاطه کردن، محاصره کردن؛ پوشاندن» دلالت دارد.[۱۷] اما با توسعۀ معنایی بر «حمایت کردن، نگه‌داشتن» نیز دلالت دارد، و همین معنا با بافت آیه سازگارتر است؛ همانطور که در ترجمۀ لوتر نیز دیده می‌شود:«allezeit wird Er die Hand über ihm halten …».

III. واژۀ כֶּתֵף / ketēp که صورت جمع آن در آیه آمده، صرفا به معنای «کتف، شانه» نیست، بلکه برای اشاره به اشیاء بی‌جان نیز استفاده می‌شود مانند گوشه ساختمان (اول پادشاهان ۶: ۸)، «کرانۀ دریا» (اعداد ۳۴: ۱۱)، «ناحیه/ منطقۀ شهر» (یوشع ۱۵: ۸).  تعبیر «کتفهایش/ شانه‌هایش» ترجمۀ تحت اللفظی است، اما همانطور سیار در پاورقی نیز اشاره کرده، باتوجه به اینکه در کتاب یوشع باب ۱۸ در توصیف قلمرو بنیامین ۵ تپه مشخص می‌شود، تعابیری مثل «تپه‌ها، بلندی‌هایش» مناسب‌تر می‌نماید؛ قس. در ترجمۀ لوتر: wird zwischen seinen Höhen wohnen.

در باب مباحث متن‌شناسی و تفاسیر محتمل از یک آیه، بخش قابل توجهی از پاورقی‌های این ترجمه متضمن سرنخ‌هایی می‌باشد که برای پژوهشگران جوان مغتنم است.[۱۸]

 

۳.      نقاط ضعف ترجمۀ قدیم

تصریح می‌کنم که مباحث این بخش و بخش بعدی صرفا یادداشت‌هایی هستند، که مطابق یک نظم و ترتیب اولیه چینش یافته‌اند؛ به این جهت، راقم این سطور ادعای کشف و نوآوری ندارد، بلکه معتقد است برخی از آنها متضمن نکات کوچک و خردی هستند که نقش پاورقی برای یک متن پیچیده را دارند، حتی برخی تحلیل‌ها می‌تواند همچنان محل بحث و مناقشه باشند. مباحث پیش رو به هیچ وجه از جایگاه و منزلت این دو اثر فاخر نمی‌کاهند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت چون گَردی در دامنۀ آن دو قلۀ رفیع‌اند.

مباحث این بخش را در سه محور پی‌می‌گیریم:

۳.۱.          وجود بن‌مایه‌های جدلی

ترجمۀ قدیم، به رغم امتیازهایی که دارد، از وجود برخی بن‌مایه‌های جدلی رنج می‌برند. زبان تورات عبری به عنوان یک متن کلاسیک مملو از استعاره و مجاز است، مشخصا در بافت الهیاتی به نحو برجسته‌ای نمایان می‌شود. این مسأله از دیرباز دستاویزی برای نقد الهیاتی این متن بوده است. پرواضح است که در اینجا نمی‌توان به همۀ ابعاد این موضوع پردامنه پرداخت، اما به نظر راقم این سطور، بسیاری از نقدها در دفاعیه ـ ردیه‌های اسلامی متأثر از ترجمه‌ها بوده است. مثال:

داوران ۲: ۱۸ (پشیمانی خداوند)

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
… زیرا که‌ خداوند به‌ خاطر ناله‌ای‌ که‌ ایشان‌ از دست‌ ظالمان‌ و ستم‌کنندگان‌ خود برمی‌آوردند، پشیمان‌ می‌شد. … زیرا یَهوه از ناله‌های ایشان برابر آزارگران و ستمکارانشان، به رحم آمد.

 

ریشۀ נָחַם / nāḥam بر حوزۀ معنایی گسترده‌ای چون «پشیمان شدن»، «تسلی دادن» (پیدایش ۶: ۲۹) دلالت دارد، که در باب‌های مختلف توسعۀ معنایی نیز پیدا می‌کند. در بخش‌های مختلف تنخ، مشخصا در بافت الهیاتی به معنای «رحم کردن» به تعبیر پیروز سیار در ذیل پیدایش ۶: ۶ «فروخوردن خشم و مرتفع گشتن تهدید» است. به این ترتیب، در ترجمۀ این فعل نمی‌توان همه جا معنای اولیه آن را به کاربست. نادیده گرفتن این توسعۀ معنایی و بافت‌های مختلف، از یک سو متن را به گونه‌ای افراطی مملو از تعابیر انسان‌انگارانه[۱۹] می‌سازد (که هماره در دفاعیه ـ ردیه‌های اسلامی به عنوان یک نقد مطرح شده است) و از سوی دیگر در مواردی متعدد موجب سستی و نااستواری ترجمه می‌شود، مانند: «خداوند می‌گوید: چونکه‌ تو مرا ترک‌ کرده‌، به‌ عقب‌ برگشتی‌ من‌ نیز دست‌ خود را بر تو دراز کرده‌، تو را هلاک‌ ساختم‌ زیرا که‌ از پشیمان‌ شدن‌ بیزار گشتم‌» (ارمیا ۱۵: ۶). تعبیر «از پشیمان شدن بیزار گشتم» در آیه، به جای «از رحم کردن، ملول گشتم» به طور ملموس نارسا، و یکی از پیامدهای افراط در ترجمۀ تحت اللفظی است.

به همین ترتیب، در ترجمۀ «و خداوند از آن‌ بلایی‌ که‌ درباره‌ ایشان‌ گفته‌ بود پشیمان‌ گردید» (ارمیا ۲۶: ۱۹)، بهتر بود از ترکیب‌‌هایی چون «منصرف گردید» استفاده می‌شد (همینطور در بافت تاریخی نک. داوران ۲۱: ۱۵). البته، ترجمۀ فعل مورد بحث در سراسر این ترجمه مشکل‌دار نیست، موارد صحیح نیز یافت می‌شود (از جمله مزامیر ۹۰: ۱۳).

۳.۲.         برخی اغلاط

اشعیا ۶۰: ۴

عبارت پایانی در آیه «چشمان‌ خود را به‌ اطراف‌ خویش‌ برافراز و ببین‌ که‌ جمیع‌ آنها جمع‌ شده‌، نزد تو می‌آیند. پسرانت‌ از دور خواهند آمد و دخترانت‌ را در آغوش‌ خواهند آورد» نااستوار به نظر می‌رسد. در متن عبری، در قسمت دوم این آیه دو صحنۀ مجزا تصویرسازی شده است: الف. «پسرانت از دور خواهند آمد» (که ترجمۀ آن درست است)؛ ب. در ترسیم صحنه دوم اساسا فعل آوردن وجود ندارد، بلکه فعل אָמַן / ʾāman به معنای «پروردن، بزرگ کردن» در باب Niphal به صورت مجهول می‌باشد: וּבְנֹתַיִךְ עַל־צַד תֵּאָמַֽנָה؛ به این ترتیب ترجمۀ پیشنهادی عبارت است از: «و دخترانت در آغوش [ت] رشد می‌کنند». گویا مترجمان در ترجمۀ عبارت مذکور تحت تأثیر این فراز اشعیا بوده‌اند «و ایشان‌ پسرانت‌ را در آغوش‌ خود خواهند آورد و دخترانت‌ بر دوش‌ ایشان‌ برداشته‌ خواهند شد» (۴۹: ۲۲)! در حالی که متن این دو به کلی متفاوت است.

 

۳.۳.         افراط در ترجمۀ تحت اللفظی

اصطلاح כָּל־הַיֹּום/ kol-hayyōm هر دو معنای «تمامِ روز» و «هر روز» را در خود دارد؛ در مقابل כל-הלילה / kol-hallaylā «هر شب/تمام شب». در ترجمۀ قدیم، این ترکیب به طور افراطی همه جا «تمامی روز» معنی می‌شود، ازجمله: «و من تمامیِ روز مبتلا می‌شوم و تأدیب من هر بامداد حاضر است» (۷۳: ۱۴) که به جهت در تناظر بودن با «هر بامداد» است «هر روز» مناسب‌تر می‌نماید.

علاوه بر اینها، برخی شواهد موجود حکایت از این دارند که تیم مترجمان ترجمۀ قدیم، از ترجمه‌های عربی نیز استفاده کرده‌اند؛ به طوری که در مواردی بر آن سایه افکنده است. این موضوع خود یک پژوهش مستقل می‌طلبد، یک مثال:

اشعیا ۵: ۲

«و آن‌ را کنده‌ از سنگها پاک‌ کرده‌ و مَو بهترین‌ در آن‌ غرس‌ نمود و برجی‌ در میانش‌ بنا کرد و چرخشتی‌ نیز در آن‌ کند. پس‌ منتظر می‌بود تا انگور بیاورد؛ امّا انگور بد آورد» (اش ۵: ۲).

چرخَشت: دستگاهی که در فشردن آب انگور به جهت شراب مورد استفاده قرار می‌گرفته؛ فعل عبری مورد بحث در آیه به معنای «ساختن، دست و پاکردن» دلالت دارد.[۲۰] به نظر می‌رسد استفاده از فعل «کندن» در این ترجمه، تحت تأثیر فعل عربی «حفر» در برخی ترجمه‌ها مانند «مِعصرَه حَفَرَ فیه»، بوده است.

 

۴.      نقاط ضعف ترجمۀ سیار

به طور طبیبعی ترجمه از متن واسطه، تردیدهایی را برای مخاطب به همراه دارد. در اینجا برخی پیامدهای آن در محورهای ۱، ۲ و ۳ بازتابیده؛ و محور چهارم ناظر به پاورقی‌های ترجمه است.

۴.۱.          برخی اغلاط

موارد ذیل، می‌توانند نقطه قوت ترجمۀ قدیم نیز باشد؛ چه اینکه در ترجمۀ مستقیم، برخی از عناصر زبان‌شناختی مثل تأکید، لحن تشویقی ـ توبیخی شانس بیشتری برای انعکاس می‌یابند.

خروج ۱۰: ۲۶

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
مواشی‌ ما نیز با ما خواهد آمد، یک‌ سُمی‌ باقی‌ نخواهد ماند. حتی گله‌های ما با ما خواهند آمد و یک رأس نیز نخواهد ماند.

 

این آیه در واقع فرازی از خطابۀ موسی در مقابل فرعون است. در آیات قبل، فرعون در مقابل معجزات یهوه، خدای موسی کوتاه آمده و اجازه خروج بنی اسرائیل را صادر می‌کند، اما به موسی می‌گوید که نمی‌توانند احشام خود را همراه ببرند. آنگاه موسی در آیه ۲۵ با لحنی کوبنده و توبیخی می‌گوید «حتی خود تو ذبایحی را جهت قربانی برای یهوه خدای ما می‌دهی»؛ و در ادامه، یعنی آیۀ ۲۶ تأکید می‌کند که حتی یک نعل/سُم از مواشی ما در مصر باقی نخواهد ماند! محل بحث ترجمۀ واژۀ פַרְסָה / parsā است که در لغت به معنای «سُم، نعل» می‌باشد.[۲۱] پرواضح است که ترجمۀ واژۀ مذکور به «رأس» نه تنها به لحاظ معناشناسی نادرست است، نتوانسته تأکید در آیه را برساند. خطاهای این چنینی، که می‌توان مشابه آن را در بخش‌های دیگر نیز جست، از آثار ترجمه از زبان واسطه است.

خروج ۱۸: ۶

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
(۵) یترون‌، پدر زن‌ موسی‌ … نزد موسی‌ به‌ صحرا آمد.

(۶) و به‌ موسی‌ خبر داد که‌ من‌ یترون‌، پدر زن‌ تو با زن‌ تو و دو پسرش‌ نزد تو آمده‌ایم‌.

(۷) پس‌ موسی‌ به‌ استقبال‌ پدر زن‌ خود بیرون‌ آمد…

(۵) یِترو، پدر زن موسی … در کوه خدا نزد موسی رفت. (۶) موسی را گفت «من یِترو پدر زنت هستم» که با زن تو و دو پسر وی نزدت آمده‌ام.»

(۷) موسی به پیشواز پدر زن خویش برون گشت …

 

شاهد مثال، ترجمۀ فعل عبری יֹּאמֶר / yō᾽mer از ریشۀ אָמַר / ᾽āmar (قس. أَمَرَ در عربی) در آیۀ ۶ می‌باشد. مشکل اینجاست که اگر در ترجمۀ این فعل از مشتقات «گفتن» استفاده کنیم، چنانچه در ترجمۀ سیار آمده، چنین می‌نماید که متن عبری دچار آشفتگی ـ پس و پیش شده، چون مطابق آیۀ ۵ یترو نزده موسی آمده و در آیۀ ۶خودش را معرفی کرده، آنگاه آیۀ ۷ از استقبال موسی سخن می‌گوید! مترجمان نسخۀ فرانسوی نیز از این موضوع غافل نبوده‌اند و در پاورقی به نسخه‌بدل‌های این آیه اشاره کرده‌اند و در نهایت سعی کرده‌اند راه حلی بیابند؛ عین مطالب ایشان بر اساس نسخۀ ترجمه چنین است:

«متن عبری را که منطقی به نظر نمی‌رسد، ترجمه می‌کنیم: در آیۀ بعدی موسی به پیشواز پدر زن خود بیرون می‌رود؛ در [ترجمۀ] یونانی و سریانی آمده است: «موسی را گفتند:”اینک پدر زن تو نزدت می‌آید …”» در متن عبری به جای «موسی را گفت»، می‌توانیم چنین فرض کنیم: «گفت موسی را بگویند».

پیشتر در مقدمۀ مقاله از گسترۀ معنایی و اهمیت ترجمه فعل مورد بحث سخن به میان آمد؛ دیدیم که حوزۀ معنایی آن محدود به «گفتن» نبود! این فعل از پرکاربردترین افعال در سراسر تنخ، با ظرائف معنایی بالاست؛ از جمله در آیۀ مورد بحث برخی معانی چون «خبر دادن»، «به اطلاع کسی رساندن»، «کسی را مطلع ساختن از» مناسب‌ می‌نماید. ملاحظه می‌شود که در ترجمۀ قدیم با استفاده از تعبیر «خبر دادن» به راحتی از عهدۀ کار برآمدند، اما در ترجمۀ سیار هرچند در پاورقی در یافتن توجیه و فرضیه سعی وافر انجام گرفته، در نهایت متن ترجمه زخمی برجای مانده‌ است!

 

۴.۲.         نادیده گرفتن بافت

ب) ترجمۀ سیار: تثنیه ۳۳: ۱۰

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
بُخور به‌ حضور تو خواهند آورد … بُخور برای مِنخَرین تو برآورند …

 

واژۀ عبری مورد بحث در آیه אף / af᾽ که معانی متعددی دارد: «بینی، خشم، غضب، نفس».[۲۲] طیف معنایی خاصی که این کلمه در عبری دارد، بینی / مِنخر (مِنخَرین: دو سوراخ بینی) در فارسی ندارند؛ به عبارت دیگر، تصویری که در ذهن مخاطب عبری زبان از این آیه ایجاد می‌شود، لزوما محدود به دماغ و بینی و منخر نیست؛ بلکه چون عبارت בְּאַפֶּךָ / běʾapeḵā خطاب به یهوه خداوند است، نوعی هیبت و بزرگی یهوه را در ذهن او منعکس می‌کند؛ اما وقتی در فارسی بگوییم «بخور برای منخرین تو برآورند» دقیقا مثل کسی عمل کرده‌ایم که در ترجمۀ «دماغت چاقه» بگوید: Your nose is fat!!!

باری، مشکل ترجمۀ سیار در عبارت «برای منخرین تو» به استفاده افراطی از تعابیر انسان‌انگارانه محدود نمی‌شود، بلکه بیشتر نادیده گرفتن گسترۀ معنایی یک واژه و بافت آیه می‌باشد. محتملا، ترجمه به غَضَب به صورت «بخور در مقابل غضب تو» با نظر به الهیاتِ حاکم بر عهد عتیق، مشخصا اسفار خمسه مناسب‌تر می‌نماید.

 

۴.۳.         گرایش به ترجمۀ تفسیری/آزاد

هرچقدر که ترجمۀ قدیم تا حدودی به سبک تحت اللفظی گرایش دارد، در مقابل ترجمۀ سیار به صورت افراطی به ترجمۀ تفسیری/آزاد متمایل است. از جمله:

پیدایش ۲۱: ۹

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
آنگاه‌ ساره‌، پسر هاجر مصری‌ را که‌ از ابراهیم‌ زاییده‌ بود، دید که‌ خنده‌ می‌کند. آنگاه‌ ساره‌، پسر هاجر مصری‌ (اسماعیل) را که‌ از ابراهیم‌ زاییده‌ بود، دید که‌ بازی می‌کند.

 

فعل پایانی این آیه که در ترجمۀ سیار «بازی می‌کند» آمده و در ترجمۀ قدیم «خنده می‌کند»، در عبری מְצַחֵק / meṣaḥeq می‌باشد. ریشۀ عبری צחק / ṣḥq ، در پیوند با ضَحِکَ در عربی است و بر معنای پایه‌ای «خندیدن» دلالت دارد. [۲۳] مترجم در پاورقی با استناد به افزوده‌های نسخه‌های یونانی و ولگات «با پسر او اسحاق»، این فعل را «بازی کردن» ترجمه‌ کرده است. اما با نظر به این افزوده (و  فرض صحت آن)، معنی آیه چیزی به این مضمون خواهد بود: «ساره دید که اسماعیل در حال خندیدن به اسحاق/مسخره کردن اوست». چه اینکه صرف «بازی کردنِ» اسماعیل با اسحاق نمی‌تواند موجب برانگیخته شدن خشم ساره شود.[۲۴]

خروج ۱۲: ۳۱

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
…خداوند را عبادت‌ نمایید، چنانکه‌ گفتید. … یهوه را آنچنان که می‌خواستید، پرستش کنید.

 

ریشۀ dḇr در عبری به معنای پایه‌ای «سخن گفتن، حرف زدن، بیان کردن» است؛ عبارت پایانی این آیه، همانطو ر که مفسر بلندپایه ربی شلومو اسحاق (۱۰۴۰ـ۱۱۰۵م.) معروف به راشی بدان تصریح کرده در واقع اشاره به سخنان موسی در مقابل فرعون دارد (خروج: ۱۰: ۲۵). و تعابیری مثل «می‌خواستید» در ترجمۀ سیار، یا «می‌خواهید» در ترجمۀ دری، کاملا یک ترجمۀ آزاد است.

اعداد ۳۰: ۱۵ (احکام نذر زن) [۲۵]

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
اما اگر شوهرش‌ روز به‌ روز به‌ او هیچ‌ نگوید … اگر شوی او روز بعد وی را هیچ نگوید …

عبارت عبری מִיּוֹם אֶל-יוֹם / mīyôm ʾel yôm در آیه دقیقا به معنای «روز به روز» است، ترجمه آن به «روز بعد» علاوه بر اینکه در میان ترجمه‌های بایبل بیگانه است، نارسا هم هست، چه اینکه مثلا شامل همان روز یا روزهای بعد نمی‌شود.

 

۴.۴.         وجود پاورقی‌های نااستوار و جهت‌گیرانه

پاورقی‌های نسخۀ مورد استفاده مترجم، همانقدر که نقطه قوت این ترجمه محسوب می‌شد، در مواردی نااستوار و جهت‌گیرانه است؛ به عبارتی پاشنه آشیل آن نیز می‌باشد. و این نه بدان جهت که با رویکرد سنتی نسبت به متن عبری در تعارض‌اند، بلکه اساسا به لحاظ زبان‌شناسی و معیارهای علمی، گاه برداشت‌هایی نسنجیده و بلکه عجولانه‌اند.

لاویان ۲۰: ۱۰

ترجمۀ قدیم ترجمۀ سیار
و کسی‌ که‌ با زن‌ دیگری‌ زنا کند یعنی‌ هر که‌ با زن‌ همسایه‌ خود زنا نماید، زانی‌ و زانیه‌ البته‌ کشته‌ شوند. مردی که مرتکب زنا با زن همنوع خود شود، باید بمیرد، هم او و هم همدستش.

 

متن پاورقی سیار چنین است: «مردی که مرتکب زنا با زن شود» در عبری تکرار شده است. با مراجعه به متن عبری روشن می‌شود که تکراری رخ نداده؛ یعنی عبارات جمله عینا تکرار نشده تا به راحتی یکی از تکرارها را در ترجمه حذف کنیم و در پاورقی بگوییم تکراری بود. بنابراین اصل پاورقی نااستوار است. کوتاره آنکه متن عبری چنین است: וְאִישׁ, אֲשֶׁר יִנְאַף אֶת-אֵשֶׁת אִישׁ, אֲשֶׁר יִנְאַף, אֶת-אֵשֶׁת רֵעֵהוּ מוֹת-יוּמַת הַנֹּאֵף, וְהַנֹּאָפֶת برای تبیین بیشتر، همۀ واژگان را به ترتیب در جدول قرار می‌دهیم:

۱ וְ و
۲ אִישׁ אֲשֶׁר יִנְאַף אֶת-אֵשֶׁת אִישׁ مردی که زنا کند با زنِ متاهل
۳ אֲשֶׁר יִנְאַף אֶת-אֵשֶׁת רֵעֵהוּ یعنی زنا کند با زنِ همسایه‌اش
۴ מוֹת-יוּמַת הַנֹּאֵף, וְהַנֹּאָפֶת البته کشته شوند زانی و زانیه.

 

همانطور که ملاحظه می‌شود، در ستون ۱ حرف عطف «واو» قرار دارد، در ستون ۲ و ۳ برخی واژگان مشابه‌اند، اما به هیچ وجه کل عبارت تکرار هم نیست، و حذف یکی موجب ناقص بودن تمام جمله می‌شود. باری جمله حاوی نوعی تأکید یا تخصیص، بر بدتر بودن زنا با زن عبرانی برای بنی‌اسرائیل باستان است. و همسایه در اینجا به معنای هم‌نژاد می‌باشد. از اینجا به اشکال بزرگتر ترجمۀ سیار می‌رسیم و آن ترجمۀ همسایه به همنوع است (مبهم بودن «زن همنوع»!). به عبارت دیگر، این آیه ابتدا مطلق زنا با زنان متأهل را محکوم می‌کند، و بعد زنا با زنان متأهل بنی‌اسرائیل را جداگانه ذکر می‌کند تا بر بدتر بودن آن تأکید کند. در ترجمۀ قدیم، مانند بسیاری از ترجمه‌های دیگر، با قید «یعنی» سعی شده این نکته منعکس شود.

 

۵.      جمع‌بندی

زبان فاخر متن مبدأ کماکان فراتر است، و به کمک یک ترجمۀ مشخص نمی‌توان معنای مقصود آن را صید کرد. از آنجایی که با یک متن بسیار پیچیده مواجهیم، گاهی لازم است برای دست‌یابی به ظرائف متن، چندین ترجمه را که چون آینه‌های شکسته عمل می‌کنند، در کنار هم ببینیم. محتملا برخی از مباحث تحلیل‌های فنی‌تری طلب می‌کرد و همینطور در انتخاب و چینش تیترها/محورهای مقایسه، می‌شد بهتر عمل کرد؛ باری، آنچه ارائه شد به عنوان یک طرح بحث بود، و امیدوارم سرآغاز مباحث جدی‌تر گردد.

جامعۀ علمی ما از مطالعات زبان‌های سامی در جهان فرسنگ‌ها فاصله دارد، امیدوارم با فراهم شدن برخی زیرساخت‌های لازم افق‌های نو در مطالعات زبان‌شناسی متون دینی پدید آید. راقم این سطور پیشتر در مقالاتی برخی بایسته‌های پژوهشی که به پویایی این حوزه کمک کند را در حد دانش محدود خود برشمرده‌ام، در اینجا نیز در امتداد آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  1. راه‌اندازی رشتۀ زبان‌های سامی در دانشکده‌های علوم قرآنی،
    • گرایش عربی ـ آرامی ـ سریانی
    • گرایش عربی ـ عبری
    • گرایش عربی ـ حبشی
  2. راه‌اندازی رشته‌های ترجمه‌پژوهی تطبیقی قرآن و متون مقدس (با گرایش‌های مختلف)
    • مباحث نظری ترجمه در زبان‌های سامی
    • مضامین و عناصر مشترک در متون مقدس ادیان ابراهیمی
    • تفسیر بایبل با قرآن (تبیین فنی موضوع بشارات عهدین!)
    • تفسیر بینامتنی قرآن با بایبل و تلمود
  3. راه‌اندازی رشته مطالعات تطبیقی قرآن و بایبل.

باید تصریح کرد که پویایی و شکوفایی در مطالعات دینی در عصر حاضر نیازمند توسعۀ منابع پژوهشی است؛ صرفا با اتکا به منابع درون دینی ـ سنتی نه می‌توان به طور چشم‌گیر انتظار خلاقیت و نوآوری داشت، و نه می‌توان به لحاظ کاربردی پاسخی به نیازها و سؤالات مخاطب معاصر فراهم کرد!

شایسته است که دست‌اندرکاران این حوزه، اکنون (هرچند خیلی هم دیر شده) با فراهم کردن زیرساخت‌های لازم به تربیت پژوهشگران در حوزه‌های مذکور مبادرت ورزند، تا به جای نقد الهیاتی دیگران، در مطالعات نوین زبان‌شناسی نقش فعال داشته باشند.

 

[۱] . دربارۀ اهمیت و ضرورت این مباحث در مطالعات قرآنی نک. فصل‌های سه‌گانه از بخش نخست کتاب درآمدی بر زبان‌شناسی تطبیقی قرآن و تورات، ۱۳۹۶، ص ۲۳ـ۶۲.

[۲] . به ترتیب تاریخی نک.

حیدر عیوضی، مصطفی رزاقی، محمدعلی طباطبایی، «سورۀ نمل: مقایسه ترجمه های عبری یوزف ریولین و اوری روبین»، آینۀ پژوهش، ش. ۱۷۵، ۱۳۹۸؛

حیدر عیوضی، «معرفی ترجمۀ عبری قرآن از اسعد نمر بصول»، ترجمان وحی، ش. ۴۶، ۱۳۹۸.

ــ ، «بررسی ترجمۀ عبری قرآن از اسعد نمر بصول»، ترجمان وحی، ش. ۴۷، ۱۳۹۹.

ــ ، «ترجمه‌های عبری قرآن به مثابه تفاسیر یهودی ناشناخته: بررسی نسخه بازنویسی اوری روبین»، آینۀ پژوهش، ش. ۱۹۱، ۱۴۰۰.

[۳] . تَنَخ: سرواژه یا نام اختصاری برگرفته از بخش‌های سه گانه تورات عبری: توراه (شریعت/اسفار خمسۀ موسی)، نِبیئیم (کُتب انبیاء) و کِتوبیم (مکتوبات)؛ حرف כ / k در انتهای کلمه به صورت ך / ḵ / خ تلفظ می‌شود.

[۴] . نک. سراسر کتاب تاریخ تحریف‌باوری در اسلام، محمدعلی طباطبایی، نشر نی، ۱۴۰۱.

[۵] . کتاب بِقاعی با عنوان رساله الأقوال القویمه فی حکم النقل من الکتب القدیمۀ  نخستین اثر منسجم در دورۀ میانه (قرن نهم هجری) است که در دفاع از استناد به بایبل در تفسیر قرآن می‌باشد. تصحیح عالمانۀ آن به قلم ولید صالح با مشخصات ذیل در اختیار است:

Walid Saleh, In defense of the Bible: a critical edition and an introduction to al- Biqāʿī’s Bible treatise. Leiden, New York & Köln: E.J. Brill, (Islamic History and Civilization, 73), 2008, 233pp.

[۶] . نک. رسالۀ دکتری با عنوان روش‌شناسی مصباح الظلمات فی تفسیر التورات: (مقدمۀ تحلیلی به همراه تصحیح دیباجه و سه باب نخست سفر پیدایش)، حیدر عیوضی، دانشگاه ادیان و مذاهب، زمستان ۱۳۹۷.

[۷] . به عنوان نمونه نک. مقالۀ «تفسیر بینامتنی از آیۀ ۶۹ سورۀ احزاب بر اساس ترجمه‌های آلمانی و عبری قرآن کریم ‏»، حیدر عیوضی، مطالعات قرآن و حدیث، دورۀ ۱۱، ش ۲۱، اسفند ۱۳۹۶، ص ۱۰۹ـ۸۷.

[۸] . مقاییس، ۱/ ۱۳۷.

[۹] . TDOT, ۱/ ۲۲۸-۹.

[۱۰] . نک. مقالۀ «ترجمه‌های چاپی کتاب مقدس به زبان فارسی تا قرن ۲۰ میلادی» مجید غلامی جلیسه، ایران‌نامه، سال ۲۷، شمارۀ ۴، ص ۶۱ـ۷۶.

[۱۱] . «مصباح الظلمات فی تفسیر التورات: تفسیری شیعی بر اسفار خمسه»، حیدر عیوضی، رسول جعفریان، آینه میراث شماره ۶۴، ۱۳۹۸، ص ۱۰۹ـ۱۳۲.

جدیدترین مقاله در بررسی آن:

Eyvazi, Heidar, “Miṣbāḥ al-Ẓulumāt fī tafsīr al-Tawrāt (Flashing in the Darkness by Commenting on the Torah), Christian-Muslim Relations. A Bibliographical History. Volume 20: Iran, Afghanistan, Armenia, Azerbaijan and Georgia (1800-1914), Brill, 2023, p. 85-88);

همینطور نک. پاورقی ش. ۵ همین مقاله.

[۱۲] . عنوان آلمانی  Theologisches Wörterbuch zum Alten Testament ، در این مقاله علامت اختصاری TDOT به نسخۀ انگلیسی این فرهنگ اشاره دارد. این پروژه در میانه دهۀ ۱۹۷۰ شروع شد و انتظار می‌رفت که در طی ۱۰ سال به پایان برسد. اما تحولات کلانی که در این مطالعات پدید آمده بود، از جمله گسترۀ منابع پژوهشی، موجب شد تدوین نهایی آن تا پاییز ۱۹۹۵ طول کشید.

[۱۳] ترجمۀ عربی الفغالی و عوکر، ۲۱۲.

[۱۴] . Encyclopedia Judaica, ۱۶/۲۵۵;

برای تفصیل بیشتر موضوع ← حبه‌های نقره فام، ص ۲۰ـ۳۶.

 

[۱۵] . مخففِ یَهوه.

[۱۶]فرهنگ عبری فارسی، ۲۴.

[۱۷] . Gesenius, 296; KBL, 321; DT, 490.

[۱۸] . از آثار تاز نشر یافته در این حوزه:

 

[۱۹] . Anthropomorphism

[۲۰] . TDOT, 5/125.

[۲۱] . حییم، فرهنگ عبری فارسی، ۴۴۶.

[۲۲] . همو، ۲۳.

[۲۳] . KBL, 801.

[۲۴] . برای تحلیل‌های غیرراست‌کیشانه راجع به این افزوده ← خاندان ابراهیم، هرشل شنکس، ترجمۀ روح الله شفیعی، ص۱۵۸.

[۲۵] . در ترجمۀ قدیم شمارۀ آیه ۱۴ است.

۱۴۰۱/۱۲/۲۱

آینه‌های شکسته: نگاهی به ترجمۀ قدیم و ترجمۀ پیروز سیار از عهد عتیق در پرتو متن عبری

مشخصات نشر مقاله: آینه پژوهش، ش. ۱۹۸، بهمن و اسفند ۱۴۰۱، ص ۲۳۲ـ۲۱۵. حیدر عیوضی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث قم. heidareyvazi@yahoo.com   چکیده […]
۱۴۰۰/۱۰/۲۷

ترجمه‌های عبری قرآن به مثابه تفاسیر یهودی ناشناخته: بررسی نسخۀ بازنویسی اوری روبین

ترجمه‌های عبری قرآن به مثابه تفاسیر یهودی ناشناخته: بررسی نسخۀ بازنویسی اوری روبین * این مقاله به روح بلند استاد فقید، دردانۀ دهر، مرحوم آذرتاش آذرنوش […]
۱۴۰۰/۰۶/۲۳

سه پرسش درباره روایت علامات المومن و زیارت اربعین

روایت معروف به علامات المومن نقل شده از امام حسن عسکری(ع)،‌ روایتی است که برای استحباب زیارت اربعین (به طور خاص) مورد استناد قرار گرفته است. […]
۱۴۰۰/۰۶/۰۹

به بهانۀ تصحیح چند ارجاعِ به تورات در ترجمۀ کتاب واژه‌های دخیل در قرآن

آینه پژوهش، خرداد و تیر ماه ۱۴۰۰، شماره ۱۸۸، ص ۹ـ ۳۴۷ ۱.      درآمد در میان منابع مرتبط با زبان‌شناسیِ واژگان قرآن، کتاب آرتور جفری[۱] با […]
۱۴۰۰/۰۵/۰۳

روش پژوهش و آموزش در جغرافیای تاریخی از منظر دانش تاریخ

پژوهشگران محترم برای مشاهده نسخه اصلی این مقاله به مجله “پویش در آموزش علوم انسانی” دانشگاه فرهنگیان شماره ۲۳ صص ۵۷-۷۰ مراجعه نمایند. ارجاع به این […]
۱۴۰۰/۰۲/۲۱

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۷۵۱-۸۰۰)، به کوشش پیمان اسحاقی

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۷۵۱-۸۰۰) به کوشش پیمان اسحاقی   فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان می‌توان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط […]
۱۴۰۰/۰۲/۰۴

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۷۰۱-۷۵۰)، به کوشش پیمان اسحاقی

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۷۰۱-۷۵۰) به کوشش پیمان اسحاقی   فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان می‌توان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط […]
۱۳۹۹/۱۲/۱۰

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۶۵۱-۷۰۰)، به کوشش پیمان اسحاقی

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۶۵۱-۷۰۰) به کوشش پیمان اسحاقی   فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان می‌توان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط […]
۱۳۹۹/۱۱/۱۷

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۶۰۱-۶۵۰)، به کوشش پیمان اسحاقی

تازه‌ها و پاره‌هایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۶۰۱-۶۵۰) به کوشش پیمان اسحاقی   فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان می‌توان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط […]