Tomat AndishehTomat AndishehTomat AndishehTomat Andisheh
  • خانه –
  • جستارها و یادداشت ها –
    • صفحات پژوهشگران
            • آستانگی
            • آگورا
            • اتوپیا
            • اسلام‌ پژوهی
            • افق مبین
            • بیاض: یادداشت هایی در مردم شناسی شیعه
            • تاریخ اندیشۀ دینی
            • تاریخ‌نگاری
            • تلفیق دانش
            • جستارهای تاریخی
            • حبه‌های نقره فام
            • خوانشها
            • خیلی گذشته، خیلی حالا
            • زبان و ادبیات قرآن
            • شاه شوریده‌سران
            • طاوس
            • سایر نویسندگان
            • فرهنگ روش
            • محمدرضا عشوری مقدم
            • مدهامّتان
            • مطالعات فرهنگ رضوی
            • مهر داد
            • مواسات
            • میراث مکتوب شیعه
            • واژه ها و معناها
            • پیشینه
            • گزارش کتاب تاریخ
    • موضوعات
          • ادب و هنر
          • اقتصاد و مدیریت
          • تاریخ و نسخ خطی
          • زبان‌شناسی
          • شیعه‌شناسی و ایران­‌شناسی
          • علوم اجتماعی
          • علوم سیاسی و ارتباطات
          • فقه و حقوق
          • فلسفه و روش‌شناسی علوم انسانی
          • مردم­‌شناسی و مطالعات فرهنگی
          • مطالعات ادیان و اسلامی
          • مطالعات قرآنی
  • فرصت‌های آکادمیک –
    • کشور –
          • آذربایجان
          • آفریقای جنوبی
          • آلبانی
          • آلمان
          • آمریکا
          • اتریش
          • اردن
          • ارمنستان
          • ازبکستان
          • اسپانیا
          • استرالیا
          • استونی
          • اسکاتلند
          • اسلواکی
          • اسلوونی
          • افغانستان
          • الجزائر
          • امارات متحده عربی
          • اندونزی
          • انگلستان
          • اوکراین
          • اوگاندا
          • ایتالیا
          • ایران
          • ایرلند
          • ایرلند شمالی
          • بروئنی
          • بلژیک
          • بلغارستان
          • بوسنی و هرزگوین
          • پاکستان
          • پرتغال
          • تایلند
          • تایوان
          • ترکیه
          • تونس
          • جمهوری آذربایجان
          • جمهوری چک
          • چین
          • دانمارک
          • روسیه
          • رومانی
          • ژاپن
          • سنگاپور
          • سوئد
          • سوئیس
          • سودان
          • عراق
          • عربستان
          • عمان
          • فرانسه
          • فنلاند
          • قرقیزستان
          • قزاقستان
          • قطر
          • کانادا
          • کره‌جنوبی
          • کرواسی
          • کویت
          • گرجستان
          • لبنان
          • لهستان
          • لوکزامبورگ
          • مالت
          • مالزی
          • مجارستان
          • مراکش
          • مصر
          • مغرب
          • مقدونیه
          • مکزیک
          • نروژ
          • نیوزیلند
          • هلند
          • هند
          • هندوستان
          • هنگ‌کنگ
          • ولز
          • ونزوئلا
          • یونان
    • موضوع –
          • مطالعات قرآنی
          • زبان‌شناسی
          • فقه و حقوق
          • فلسفه و روش شناسی علوم انسانی
          • شیعه‌شناسی و ایران­‌شناسی
          • اقتصاد و مدیریت
          • ادب و هنر
          • مطالعات منطقه‌ای
          • تاریخ و نسخ خطی
          • علوم سیاسی و ارتباطات
          • مردم­‌شناسی و مطالعات فرهنگی
          • علوم اجتماعی
          • مطالعات ادیان و اسلام
    • گونه –
          • استاد مدعو استادی موقت در دانشگاه (Non-Tenure Track Professorship/lecturer/instructor)موقعیتی تدریسی در دانشگاه است که بر اساس نیاز دانشگاه به مدرسی در زمینه‌ای خاص، تعریف می‌شود. این موقعیت تدریسی مدت زمان مشخصی دارد و در این مدت، استاد موقت به تدریس در زمینه مورد نظر دانشگاه می‌پردازد و بعد از پایان مدت تحصیل، دانشگاه تعهدی نسبت به وی ندارد. این استاد در زمان تدریس در دانشگاه ماهانه حقوق دریافت می‌کند.
          • اعلام برنامه دکتریبرنامه ای که دانشجو با شرکت در آن موفق به اخذ درجه دکتری (PhD) می‌شود. این برنامه در کشورهای اروپایی و استرالیا دست کم سه‌ سال و غالبا فاقد درس‌های اجباری است. درمواردی که چنین چیزی ـ یعنی درس اجباری برای دوره دکتری ـ وجود دارد ـ مانند برخی برنامه‌های دکتری‌ جدید در آلمان ـ غالبا درس نمره‌ای ندارد و ارائه گواهی گذراندن درس کافی است. در کشورهای آمریکای شمالی برنامه دکتری، دست کم پنج سال به طول می انجامد و شباهت زیادی با دوره‌های دکتری ایران دارد. به این ترتیب دانشجو موظف به گذراندن درس‌هایی با نمره‌های مؤثر، امتحان جامع شفاهی و دفاع از رساله دکتری خود می‌باشد. اخیرا بسیاری از برنامه‌های دکتری در کشورهای حوزه اسکاندیناوی، خود را به الگوی برنامه‌های آمریکای شمالی نزدیک کرده‌اند و دوره‌های دکتری با درس‌‌های اجباری و مدت زمان نسبتا طولانی‌تر نسبت به سایر کشورهای اروپایی برگزار می‌کنند.
          • اعلام برنامه کارشناسی ارشدکارشناسی ارشد عموماً به صورت یک‌ساله و یا دوساله ارائه می‌شود. دوره‌های یک‌ساله عموما فاقد پایان‌نامه و دوره‌های دو ساله دارای پایان‌نامه می‌باشد. در برخی کشور‌های تنها با گذراندن دوره کارشناسی ارشد دو ساله و ارائه پایان‌نامه است که می‌توان دوره دکتری (PhD) را شروع کرد. در بریتانیا دوره‌ کارشناسی ارشد خاصی با عنوان (Mphil) وجود دارد که در صورت طی آن، مدت زمان تحصیل دوره دکترا قدری کاهش می‌یابد.
          • اعلام یا راه اندازی وب سایتوب‌سایت‌های علمی توسط فرد و یا افرادی برای ترویج و پیشبرد زمینه علمی خاصی راه اندازی می‌شوند. وب‌سایت‌ها گاه توسط فرد و افراد و گاه به واسطه تصمیم موسسه‌ای فعالیت خود را آغاز می‌کنند.
          • بودجه پژوهشیبودجه پژوهشی (Research Grant)، مبلغی است که توسط دانشگاه ها و یا مراکز علمی و فرهنگی، به دانشجو و یا استاد پرداخت می‌شود تا او پژوهش خاص را به سامان برساند. معمولاً بودجه‌های پژوهشی به صورت رسمی اعلام می‌شود و دانشجویان و اساتید متقاضی برای دریافت آنها، مدارک خود را ارسال می‌کنند. کمیته‌ای علمی، افرادی را انتخاب و بودجه سفر علمی را در اختیار آنان قرار می‌دهد.
          • بودجه سفر علمیبودجه سفر علمی (Travel Grant)، مبلغی است که توسط دانشگاه‌ها و یا مراکز علمی و فرهنگی، به دانشجو و یا استاد پرداخت می‌شود تا او در نشستی علمی شرکت کند و یا برای مدتی معلوم، به پژوهش در مکانی خاص بپردازد. معمولاً بودجه‌های سفر علمی به صورت رسمی اعلام می‌شود و دانشجویان و اساتید متقاضی برای دریافت آنها، مدارک خود را ارسال می‌کنند. کمیته‌ای علمی، افرادی را انتخاب و بودجه سفر علمی را در اختیار آنان قرار می‌دهد.
          • بورسیه دکتراکمک هزینه تحصیلی که به دانشجوی دوره دکتری برای پوشش دادن هزینه‌های زندگی و یا تحصیل پرداخت می‌شود. میزان و شکل پرداخت این کمک هزینه براساس تعریفی که برای آن شده است وهمچنین کشورهای مختلف می‌تواند شرایط و ویژگی‌های متفاوتی داشته است. ویژگی اصلی این کمک هزینه این است که تعهّد شغلی برای دریافت کننده ایجاد نمی‌کند و دریافت کننده صرفا دانشجویی است که موظّف است با آن مبلغ تحصیل خود را به سرانجام برساند. در مواردی ادامه دریافت بورسیه منوط به ارائه گزارش کار و ارزیابی‌های دوره‌ای است.
          • بورسیه کارشناسی
          • بورسیه کارشناسی ارشدکمک هزینه تحصیلی که به دانشجوی دوره کارشناسی ارشد برای پوشش دادن هزینه‌های زندگی و یا تحصیل پرداخت می‌شود. میزان و شکل پرداخت این کمک هزینه براساس تعریفی که برای آن شده است و همچنین کشورهای مختلف می‌تواند شرایط و ویژگی‌های متفاوتی داشته است. درمواردی ادامه دریافت بورسیه منوط به ارائه گزارش کار و ارزیابی‌های دوره‌ای است.
          • جایزه علمیجایزه‌های علمی، عنوان عامی برای گونه‌های مختلفی از تشویقاتی هستند که ازدانشجویان، اساتید و یا پژوهشگران مستقل، به سبب ارائه برخی آثار علمی، اعم از کتاب، پایان‌نامه و یا مقاله صورت می‌گیرد. جایزه‌های علمی عمدتاً توسط موسسات و بنیادهای علمی ارائه می‌شوند و معمولاً مبلغ مشخصی پول هستند. در بسیاری موارد، ارائه جایزه به صورت رسمی اعلام می‌شود، افراد واجد شرایط برای دریافت آنها اقدام می‌کنند و در نهایت افرادی به عنوان منتخب، برنده این جوایز می شوند.
          • دستیار پژوهشیدستیاری پژوهشی (Research Associate) فرصتی است دانشگاهی که به شماری از دانشجویان مقاطع مختلف و نیز پژوهشگران غیر دانشجو اعطا می‌شود. فرصت دستیاری پژوهشی، توسط گروه‌های آموزشی در دانشگاه‌های مختلف جهان اعلام می‌شود و کسانی که به عنوان دستیار پژوهشی انتخاب شوند، موظف به همکاری با یک استاد دانشگاه در پروژه مخصوصی هستند. به دستیاران پژوهشی از محل بودجه اختصاص یافته برای آن پژوهش، دستمزد پرداخته می شود.
          • دوره های کوتاه مدتدوره‌های غالبا پژوهشی هستند که برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی و یا حتی اساتید این امکان را فراهم می‌کنند که در یک بازه زمانی مشخص در یک مرکز دانشگاهی و یا پژوهشی دیگر به مطالعه و پژوهش بپردازند. در این دوره‌ها غالبا شرکت‌کنندگان نیز موظف هستند که نتایج پژوهش خود را دست کم در قالب یک یا چند سخنرانی ارائه کنند. شماری از این دوره‌ها تمام یا بخشی از هزینه‌های داوطلب (ثبت‌نام، سفر و اسکان) را برای شرکت‌کنندگان بر عهده می‌گیرند.
          • شغل استادیاستادی دانشگاه (Tenure Track Professorship) به عنوان یک شغل، یکی از مهم ترین گونه‌های فعالیت آکادمیک است. افراد دارای مدرک دکترا و یا فوق دکترا، معمولاً بر اساس فراخوانی عام توسط دانشگاه، برای در اختیار گرفتن یک موقعیت دانشگاهی، مورد مصاحبه قرار می‌گیرند. همچنین پیشینه تحقیقاتی و علمی ایشان مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. افراد منتخب ابتدائاً برای یک دوره پنج ساله آزمایشی (Tenure Track) به استخدام دانشگاه در می‌آیند و بعد از پنج سال و بر اساس رای کمیته علمی دانشکده و دانشگاه، از کار برکنار و یا به صورت دائم در دانشگاه مشغول به تحصیل خواهند شد. در حال حاضر در کشور آلمان ورود به کرسی استادی منوط به گذراندن دوره فوق دکتری آلمانی (habilitation) و يا دوره استادیاری آلمانی (juniorprofessorship) است.
          • شغل دکتراشغل پژوهشی ـ آموزشی است که شاغل در صورت اتمام موفقیت‌آمیز دوره شغلی خود، حائز درجه دکتری نیز می‌شود. شغل دکتری دست‌کم شامل نوشتن رساله پژوهشی دکتری می‌شود و علاوه بر آن گاهی وظایف آموزشی و حتی اداری نیز به فرد شاغل محول می‌شود. تفاوت اصلی شغل دکتری با بورسیه دکتری، تعهد شغلی و کاری است که برای دانشجو ایجاد می‌شود و او موظف است در زمان‌های خاصی در جای خاصی حضور داشته باشد. با این حال در کشورهایی که این موقعیت‌ها عرضه می‌شود، نرخ متوسط حقوق دریافتی برای شغل دکتری، از بورسیه دکتری بیشتر است. در حال حاضر شغل دکتری غالباً در کشورهایی مثل آلمان، سوئیس، هلند، اتریش، بلژیک، لوگزامبورگ و کشورهای اسکاندیناوی عرضه می‌شود. دریافت‌کنندگان شغل دکتری، بعد از پایان دوره، برای اخذ اقامت دائم و یا شهروندی آن کشورها، عموماً از موقعیت‌ بهتری برخوردار خواهند بود.
          • فراخوان کتابفراخوانی است که در آن از پژوهشگران مرتبط با یک حوزه مطالعاتی درخواست می‌شود تا کتاب خود را ارسال کنند. این فراخوان غالبا توسط ناشران کتاب‌های دانشگاهی برای سری یا موضوع خاصی که به طور سلسله‌وار چاپ می‌کنند، اعلام می‌شود.
          • فراخوان مقالهفراخوانی است که در آن از پژوهشگران مرتبط با یک حوزه مطالعاتی درخواست می‌شود تا پژوهش‌ها و مقالات خود را ارسال کنند. این فراخوان می‌تواند برای یک کتاب و یا شماره خاصی از یک مجله باشد.
          • فوق دکترافوق دکترا (Postdoc) دوره‌ای معمولا یک تا سه ساله است که دانشجویان بعد از به پایان بردن دوره دکترا، آن را می‌گذرانند. فرصت‌های فوق دکترا بعد از دریافت مدرک دکترا قابل ورود هستند، اما دانشجویان دکترا حدود شش ماه قبل از دفاع از پایان‌نامه دکترای خود. برای این فرصت اقدام می‌کنند. دانشجویان مقطع فوق دکترا، در این دوره، می‌باید به پژوهش و یا تدریس بپردازند، اما در کلاسی به عنوان تحصیل، شرکت نمی‌کنند. این دانشجویان همچنین از دانشگاه به صورت ماهیانه حقوق دریافت می‌کنند؛ چه اینکه فوق دکترا اساساً نوعی شغل است. فرصتهای فوق دکترا، به صورت متناوب توسط دانشگاه‌ها اعلام می‌شود و کمیته‌ای علمی آنها از میان متقاضیان، انتخاب می‌کند. فرصت های فوق دکترا معمولاً بسیار رقابتی است.
          • کارگاهکارگاه‌ها همان دوره‌های کوتاه مدت با هدف آموزشی هستند که به زمان خاصی اختصاص ندارند و در آن یک نوع تعامل جمعی قوی‌تر دوره‌های کوتاه مدت وجود دارد. علی الخصوص نوع ارائه‌هایی که اساتید دارند با ارائه‌های کنفرانس و دوره‌های کوتاه‌مدت متفاوت است؛ چرا که غالباً به شکلی است که به طور عملی شرکت‌کنندگان را درگیر محتوا می‌کند و از آنان خواسته میشود که کارهایی را در طول دوره با مشارکت جمعی تمرین کنند. در کارگاه‌ها غالباً تکیه کمتری بر بُعد تئوری ـ انتزاعی می‌شود و بیشتر یادگیری عملی مهارتها مدنظر است.
          • کنفرانساجتماع شماری از پژوهشگران که در آن پژوهش‌ها ارائه می‌شود. این ارائه می تواند به شکل سخنرانی ـ ارائه شفاهی و یا پوستر ـ باشد. براساس نوع، بزرگی و ماهیت، یک کنفرانس می‌تواند از یک تا چند روز به طول انجامد و در بردارنده یک الی ده‌ها پنل (بخش) باشد. هر یک از پنل‌ها به موضوع خاصی می‌پردازد و توسط دانشمندی متخصص آن موضوع اداره می‌شود.
          • مدارس فصلیمدارس فصلی دوره‌های کوتاه مدّت آموزشی هستند که در بازه زمانی خاصّی (مدرسه تابستانی، بهاری، پائیزی یا زمستانی) برگزار می‌شوند. موضوعاتی که در این مدارس ارائه می‌شود بسیار متنوع و براساس نیازها، خواسته و سلیقه برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان می‌تواند متفاوت باشد و حتی شامل مدارس تابستانی درخصوص فرهنگ و زبان یک کشور می‌تواند باشد. در مدارس فصلی گاهی شرکت‌کنندگان نیز موظف به ارائه پژوهشی در قالب یک سخنرانی کوتاه هستند و گاهی چنین الزامی وجود ندارد. شماری از مدارس فصلی تمام یا بخشی از هزینه‌های مدرسه (ثبت‌نام، سفر و اسکان) را برای شرکت‌کنندگان بر عهده می‌گیرند. مدارسی که اقدام پوشش هزینه‌ها می‌کنند معمولا از دسته‌ای هستند که انتظار دارند شرکت‌کنندگان، ارائه پژوهش و یا افزوده دیگری برای دوره داشته باشند.
  • فصلنامه آفاق شیعه –
  • خدمات –
  • اخبار –
  • آکادمی طومار –
  • تقویم آکادمیک –
  • تماس با ما و درباره ما –
  • سایر نویسندگان (سایر نویسندگان)
علم حاکم است یا سیاست؟: نگاهی به نقش سالبۀ وزارت علوم در زوال دانش در ایران
۱۳۹۵/۰۹/۰۶
رویارویی تجربه گرایی و ضد عرفان در عرفان شناسی سده بیستم(۳): ضدِّ عرفان، واکنش به خوانش تجربه گروانه  از معنویت مسیحی
۱۳۹۵/۰۹/۰۶
وضعیت استثنایی(۲): مفهوم وضعیت حصر
  دسته بندی ها: مطالعات ادیان و اسلامی، فقه و حقوق
۱۳۹۵/۰۹/۰۶
نویسنده: لیلا چمن خواه

تاریخچۀ مفهوم وضعیت حصر، اعم از سیاسی (یا ساختگی)، آموزنده است. تبار آن به آموزۀ فرانسوی بر می گردد – با امعان نظر به حکم ناپلئونی ۲۴ دسامبر ۱۸۱۱ – که برای امکان پذیری وضعیت حصر به وجود آمد که طبق آن این مسأله مطرح شده بود که آیا امپراتور می تواند یا نمی تواند تحت حمله بودن یک شهر یا تهدید مستقیم آن از سوی نیروهای دشمن را اعلان کند، بر می گردد؛ [به ویژه] “زمانی که شرایط اقتضا می کرد نیروها و قدرت بیشتری به پلیس نظامی اعطا شود بدون این که ضرورتاً وضعیت محاصره اعلام گردد.[۱] نهادِ وضعیت حصر ریشه در حکم شورای نمایندگان فرانسه مورخ ۸ جولای ۱۷۹۱ داشت که بین وضعیت صلح و وضعیت مخاصمه[۲] تمایز قائل می شد. اولی یعنی این که اقتدار نظامی و مدنی هر یک در محدودۀ قلمرو خود عمل می کنند، حال آن که طبق دومی، “اقتدار مدنی لازم برای حفظ نظم و امنیت داخلی تماماً به فرماندهی نظامی واگذار می شود که در ذیل مسوولیت اجرایی خود آن ها را در عمل پیاده کنند”[۳]. این حکم تنها مخصوص پایگاه ها و بنادر نظامی بود، اما با قانون ۱۹ فروکتیدور سال پنجم[۴]، دیرکتوار[۵] شهرداری ها را هم در پایگاه ها ادغام کرد و با قانون ۱۸ فروکتیدور همان سال، برای خود حقی قائل شد تا یک شهر را در وضعیت حصر نگه دارد. تاریخ بعدی وضعیت حصر، تاریخ آزادی تدریجی از وضعیت زمان جنگ به وضعیت اصلی خود است تا به عنوان یک اقدام غیر متعارف امنیتی مورد استفاده قرار گیرد تا با خرابکاری ها و بی نظمی های داخلی دست و پنجه نرم کند و بنابراین این وضعیت، از وضعیت حصر واقعی یا نظامی به وضعیت حصر سیاسی یا ساختگی تبدیل شده است. در هر صورت، مهم است که به خاطر داشته باشیم که وضعیت مدرن استثناء محصول سنت دمکراتیک انقلابی و نه رژیم استبدادی است.

ایدۀ تعلیق قانون اساسی برای نخستین بار در قانون اساسی ۲۲ فریمه سال هشتم [۶] گنجانده شد. مادۀ ۹۲ قانون چنین می گفت: “در صورت شورش یا آشوب مسلحانه که امنیت دولت را به خطر بیاندازد، قانون می تواند در یک سری شهرها و برای یک مدت زمان معین، حاکمیت قانون اساسی را به حالت تعلیق در آورد. در چنین مواردی، و در صورت تعطیل بودن دستگاه قانون گذاری، موقتاً می توان از حکم دولتی برای اعلان فرمان تعلیق استفاده کرد، البته مشروط به این که دستگاه مزبور با ارجاع به یکی از مواد حکم حکومتی مزبور، در اولین فرصت تشکیل جلسه دهد”. شهر یا منطقۀ یاد شده نیز خارج از قانون اساسی نامیده می شود. اگر چه از یک سو (یعنی در وضعیت حصر)، این پارادایم، بسطِ اختیارات نظامی زمان جنگ به زمان صلح محسوب می شود، از سوی دیگر، تعلیق قانون اساسی (یا آن دسته از هنجارهای قانونی که ضامن آزادی های انسانی اند) است در زمانه ای که دو مدل به درون یک پدیدۀ حقوقی واحد که آن را وضعیت استثنایی می نامیم، ادغام شده اند.

تعبیر اختیارات کامل[۷] – که برخی اوقات برای دسته بندی وضعیت استثنایی به کار می رود – به بسط قوای حکومت و به ویژه به اعطای قدرتِ اجرایی برای صدور احکامی که زور قانونی دارند، اشاره دارد. این اصطلاح از مشحون بودن از قدرت[۸] مشتق شده که در آزمایشگاه راست و درست ترمینولوژی قانونی عمومی و مدرن که قانون کلیسایی[۹] نام داشت، پروریده شده بود. در اینجا مفروضه ای وجود دارد که می گوید وضعیت استثنایی مستلزم بازگشت به یک وضعیت اصیل، بی نقص و تامّ[۱۰] است که در آن تمایز میان قدرت های مختلف (مقننه، مجریه، قضائیه) هنوز برقرار نشده بود. همچنانکه خواهیم دید، وضعیت استثنایی بیشتر به تهی بودگی[۱۱] می انجامد، به پوچی قانون و این ایده که عدم تفکیک قوا و یکدست بودن قدرت را بایستی یک عنصر اساسیِ اسطوره ای قانونی، قابل قیاس با ایدۀ وضعیت طبیعی تلقی کرد و بنابراین اتفاقی نیست که این دقیقاً اشمیت بود که به این عنصر متوسل شد. در هر حال، اصطلاح قدرت های یکدست یکی از شیوه های ممکن قدرت اجرایی برای عمل کردن در وضعیت استثنایی است، اما با آن یکی نیست.

بین سال های ۱۹۳۴ و ۱۹۴۸، و پیش چشم زوال دمکراسی های اروپایی، نظریۀ وضعیت استثنایی (که اولین بار در سال ۱۹۲۱ حضوری غیر عمومی و بی سر و صدا در کتاب دیکتاتوری اشمیت داشت) با اقبال خاصی مواجه شد، اما نکته مهم این است که این امر شکل و شمایل شبه مناظره ای را به خود گرفت بر سر دیکتاتوری به اصطلاح قانون اساسی.

این اصطلاح (که حقوق دانان آلمانی در آن زمان آن را به کار برده بودند تا به قدرت های اضطراری ای اشاره کنند که مادۀ ۴۸ قانون اساسی وایمار به رئیس جمهور رایش اعطاء کرده بود) برای بار دوم از سوی چهره هایی چون فردریک واتکینز (نویسندۀ کتاب مشکل دیکتاتوری قانون اساسی،۱۹۴۰)، کارل جِی فردریش (حکومت قانون اساسی و دمکراسی،۱۹۴۱، ۱۹۵۰)، و در نهایت کلینتون ل. روسیته (دیکتاتوری قانون اساسی: حکومت بحرانی در دمکراسی های مدرن، ۱۹۴۸) بسط و توضیح بیشتری یافت. قبل از آن ها، دستکم بایستی از کتاب حقوق دان سوئدی هربرت تینگستن[۱۲] یاد کنیم. در عین این که این کتاب ها بسیار متنوع اند و در مجموع بیش از آنچه که از یک خوانش اولیه به دست می آید، به نظریۀ اشمیت متکی، اما با این وجود، به همان اندازه اهمیت دارند زیرا برای نخستین بار نشان می دهند که چگونه رژیم های دمکراتیک از طریق بسط تدریجی قدرت های اجرایی در طول دو جنگ جهانی، و به طور کلی به واسطۀ وضعیت استثنایی ای که همزمان با آن جنگ ها به وجود آمده و بعداً نیز ادامه یافته بود، متحول شده اند. پیشگامانی هستند که امروزه پیش چشم ما، رُک و راست، چنین می گویند – از زمانی که “وضعیت استثنایی به ضابطه (یعنی قانون) تبدیل شده است”[۱۳]، نه فقط به شکلی روز افزون به مثابه فن حکومت داری سر بر می آورد، بلکه به عنوان یک عمل خارق عادت رخ می نماید و اجازه می دهد که طبیعتش به عنوان الگوی قانونی نظم قضایی بیشتر به چشم بیاید.

تحلیل تینگستن بر یک معضل فنی اساسی دست می گذارد که مشخصۀ تکامل رژیم های نمایندگی مدرن محسوب می شود: نمایندگی ای که در قوانین “قدرت های کامل (تقسیم ناپذیر)” مدغم است و در بالا ذکرش آمد، و همچنین بسط قدرت های اجرایی به فضای تقنینیه از طریق صدور احکام و قوانین که متعاقب آن اتفاق افتاد. منظورمان از “قوانین قدرت های کامل” قوانینی است که توسط آن، یک قدرت تنظیم کنندۀ به طرز خارق العاده وسیع به قوۀ مجریه داده شده است، تا به ویژه دست به اصلاح یا نسخ قوانین اجرایی” بزند[۱۴]. از آنجایی که قوانینی از این دست – که باید در هماهنگی با شرایط استثناییِ ضروری یا اضطراری وضع شوند – با سلسله مراتب بنیادین قانون و قواعد موجود در قوانین اساسی دمکراتیک در تعارض هستند، و به قوۀ مجریه قدرت تقنینی ای را می بخشند که بایستی منحصراً در اختیار پارلمان باشد، تینگستن به دنبال بررسی شرایطی است که در یک سری از کشورها (مثل فرانسه، سوئیس، بلژیک، ایالات متحده، انگلیس، ایتالیا، اتریش و آلمان) به وجود آمده و محصول بسط نظام مند قدرت های اجرایی در طول جنگ جهانی اول بوده است؛ یعنی زمانی که وضعیت حصر اعلام شد، یا قوانین قدرت های کامل در بسیاری از دولت های متخاصمِ در حال جنگ (و حتی در دولت های بیطرفی مثل سوئیس) صادر گشت.

کتاب تینگستن فراتر از به دست دادن موارد تاریخی نمی رود. با این وجود، در نتیجه گیری چنین به نظر می رسد که نویسنده در می یابد که اگرچه استفادۀ موقتی و کنترل شده از قدرت های کامل به لحاظ نظری با قوانین اساسی دمکراتیک هماهنگ است، “اجرای منظم و قاعده مندِ این نهاد [یعنی نهاد قدرت های کامل] قطعاً به مرگ دمکراسی می انجامد”[۱۵]. در حقیقت، حذف تدریجی قدرت های تقنینی پارلمان – که امروزه غالباً محدود به تصویب معیارهایی است که قوۀ مجریه از طریق احکامِ واجد نیروی قانون تصویب می کند – از آن به بعد [یعنی از زمان جنگ جهانی اول] به یک رویۀ عادی تبدیل شد. از این چشم انداز، جنگ جهانی اول (و سال های متعاقب آن) آزمایشگاهی بودند برای آزمودن و به حد اعلا رساندن مکانیسم های کارکردی و همچنین آپاراتوس های وضعیت استثنایی به مثابه یک الگوی حکومتی. یکی از ویژگی های اساسی وضعیت استثنایی – [یعنی] از میان برداشتن موقت تمایز میان سه قوه –گرایش آن به تبدیل شدن به عمل دائمی حکومت است.

کتاب فردریش بیش از آنچه که به نظر می رسد از نظریۀ اشمیت در مورد دیکتاتوری بهره می برد؛ هر چند در یک پانوشت آن را تحت عنوان “یک اثر جانبدارانه رد هم می کند”[۱۶]. تمایز اشمیتی میان دیکتاتوری کمیساریایی و دیکتاتوری حاکم، در این کتاب به صورت تضاد میان دیکتاتوری قانون اساسی (که می خواهد نظم قانونی را تضمین کند) و دیکتاتوری غیر قانون اساسی (که می کوشد آن را براندازد)، سر بر می آورد. ناممکن بودن تعریف و پیروزی نیروهایی که تحول از دیکتاتوری نوع اول به نوع دوم را تعیین می کنند (به عنوان مثال، دقیقاً شبیه به آن چیزی که در آلمان اتفاق افتاد)، استدلال[۱۷] محوری کتاب فردریش است، همان طور که به طور کلی استدلال همۀ نظریه های دیکتاتوری قانون اساسی هم هست. نظریاتی از این دست، همگی محصور در چرخۀ فاسدی اند که در آن اقدامات اضطراری ای که این نظریات می خواهند آن ها را به اسم دفاع از قانون اساسی دمکراتیک توجیه کنند، شبیه همان اقداماتی اند که می خواهند آن را ساقط کنند.

“هیچ ضمانت نهادی نهایی ای برای مطمئن شدن از این که قدرت های اضطراری با هدف حفظ قانون اساسی مورد استفاده قرار می گیرند، در دست نیست. تنها خواست یک سری آدم ها برای دیدن آن ها به این صورت می تواند چنین تضمینی بدهد. روی هم رفته، قوانین شبه دیکتاتوریِ نظام های قانونی مدرن، اعم از حکومت نظامی، وضعیت حصر، یا قدرت های اضطراری مندرج در قانون اساسی، مطابق با هیچ معیار دقیقی از محدودیت های اثرگذار بر قدرت های موقتی نیست. سرانجام، همۀ این نظام ها، در صورتی که شرایط به نفعشان باشد، تمایل به این دارند که به برنامه ای توتالیتری تبدیل شوند.

در کتاب روسیته، این استدلال ها تبدیل به تناقضات آشکار می شوند. بر خلاف تینگستن و فردریش، روسیته آشکارا می کوشد تا دیکتاتوری های قانون اساسی را از طریق یک بررسی تاریخی وسیع توجیه کند. مفروضۀ او در اینجا این است که از آنجایی که رژیم دمکراتیک، با توازن قوایِ پیچیده ای که دارد، قرار است در شرایط عادی عمل کند، “در زمانۀ بحران، یک حکومت دمکراتیک و مبتنی بر قانون اساسی بایستی موقتاً به هر چیزی که برای غلبه بر بحران و اعادۀ شرایط معمولی لازم است، تبدیل شود. این تبدیل و تحول همواره متضمن حکمرانی یک نظم قوی تر است، یعنی حکومتی با قدرت بیشتر در مقابل مردمی با حقوق کمتر“[۱۸]. روسیته می داند که دیکتاتوریِ مبتنی بر قانون اساسی (که همان وضعیت استثنایی است) در حقیقت، به الگویی از حکمرانی تبدیل شده (“یک اصل کاملاً تثبیت شدۀ حکومت مبتنی بر قانون اساسی) [۴] و به این صورت آبستن خطراتی است؛ معهذا هدف او نشان دادن دقیقاً همین اضطرار ذاتی  دیکتاتوریِ مبتنی بر قانون اساسی است. اما در عین همین تلاش، او خودش را درگیر تناقضات غیر قابل حلی می کند. در حقیقت، مدل اشمیتی (که روسیته آن را “پیشگام، هر چند تا حدودی غیر عادی” می خواند و می خواهد تصحیحش کند [۱۴])، که در آن تمایز میان دیکتاتوری کمیساریایی و دیکتاتوری حاکم نه تمایز ناشی از دو طبیعت متفاوت بلکه دو درجه متفاوت است (و دومی بی شک به گونۀ برتر و تعیین کننده تبدیل شده)، چیزی نیست که به راحتی بتوان از پسش بر آمد. اگرچه روسیته یازده معیار را برای تمایز دیکتاتوری مبتنی بر قانون اساسی از دیکتاتوری غیر مبتنی بر قانون اساسی بر می شمارد، هیچ یک نمی تواند تفاوت اساسی میان این دو را نشان دهد یا بگوید که چگونه می توان از یکی به دیگری رسید. واقعیت این است که دو معیار اساسی ضرورت مطلق و موقتی بودن (که همۀ معیارهای دیگر در تحلیل نهایی به این دو قابل تحویل است) در تضاد با آن چیزی هستند که روسیته آن را خوب می شناسد، و آن هم این است که وضعیت استثنایی از این به بعد به رویه تبدیل شده است: “در عصر اتم که دنیا هم اکنون به آن پا می گذارد، استفاده از نیروهای اضطراری قانونی ممکن است کاملاً تبدیل به قانون و نه استثنا شود”[۱۹]. یا همان طور که واضح تر در پایان کتاب می گوید “در توصیف قدرت های اضطراریِ دمکراسی های غربی، این کتاب ممکن است این پیام را بدهد که فنون حکومتداری ای مثل دیکتاتوری قوه مجریه، نمایندگی قوۀ مقننه، و قانون گذاری توسط نیروی اجرایی، همگی ماهیتاً کاملاً موقتی و گذرا بوده اند. چنین پیامی گمراه کننده است. … [زیرا چه بسا] ابزارهای حکومت داری که در اینجا وصفش به عنوان مدیریت “بحران” آمد، در برخی کشورها و شاید هم در نهایت امر در همۀ کشورها، تبدیل به نهادهای پایای زمان صلح بشود”[۲۰]. این پیش بینی، که هشت سال بعد از اولین مفهوم بندی بنجامینی در هشتمین تز در باب مفهوم تاریخ صورت گرفت، بی شک دقیق بود؛ اما کلماتِ پایانی کتاب بیشتر بی مناسبت به نظر می رسیدند: “هر چقدر هم برای دمکراسی مان ایثار کنیم باز هم کم است، که کمترین آن ها قربانی کردن موقتی خود دمکراسی است.”[۲۱]


[۱] – Reinah, 1885, 109.

[۲] – etat de paix and etat de guerre.

[۳] -. Ibid.

[۴]  – یا فراکتیدور. ترجمه تحت اللفظی آن ماه میوه است. ماه دوازدهم در تقویم انقلابی فرانسه که از ۱۹ آگوست تا ۲۲ سپتامبر طول می کشد. تقویم انقلابی تقویمی بود که بعد از انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ و از سوی جمهوری فرانسه در سال ۱۷۹۳ اتخاذ و در سال ۱۸۰۵ به کنار گذاشته شد. ۲۲ سپتامبر ۱۷۹۲ آغاز تقویم انقلابی بود. سال پنجم هم یعنی پنج سال بعد از پیروزی انقلاب.

[۵]– انجمن گردانندگان. منظور هیأت پنج نفره ای بود که در فاصلۀ دوم نوامبر ۱۷۹۵ میلادی تا دهم نوامبر ۱۷۹۹ در فرانسه قدرت را در دست داشت. در این رژیم پنج گرداننده یا دیرکتوار قدرت را میان خود تقسیم کرده بودند و رژیمشان آخرین مرحله از انقلاب فرانسه بود.

[۶]– ماهِ سوم در تقویم انقلابی فرانسه که از ۲۱ نوامبر تا ۲۰ دسامبر را در بر می گرفت. فریمه Frimaire نام خود را از frost  که می توان آن را به سرماریزه ترجمه کرد گرفته بود.

[۷] – full powers/pleins pouvoirs.

[۸] – plenitudo potestatis.

[۹] – canon law.

[۱۰] – pleromatic

این اصطلاحی الاهیاتی است و منظور از آن کامل بودن و بی نقص بودن قانون یا شاید بهتر باشد بگوییم، تامّ بودن آن است.

[۱۱] – kenomatic.

آگامبن دو اصطلاح pleromatic  و kenomatic  را در تقابل با هم به کار می برد: کامل و تام بودن در مقابل تهی یا هیچ بودن. این دو اصطلاح های افلاطونی اند، اما در اینجا یعنی قانون کامل و یکدست که هنوز به سه قوای مقننه، مجریه و قضائیه نشکسته است در مقابل بی قانونی، نبودِ قانون.

[۱۲] – Herbert Tingsten, Les Pleins Pouvoirs, L’expansion des Pouvoirs Gouvernementaux pendant et apres la grande guerre, 1934.

[۱۳] – Benjamin, 1942, 697/257.

[۱۴] – Tingsten، ۱۹۳۴، ۱۳.

[۱۵] – ص ۳۳۳.

[۱۶] – Friedrich، ۱۹۴۱، ۱۹۵۰، ۶۶۴.

[۱۷] – aporia.

[۱۸] – Rossiter، ۱۹۴۸، ۵.

[۱۹] – ص ۲۹۷.

[۲۰]  – ص ۳۱۳.

[۲۱] – ۳۱۴.

  برچسب ها: حصر، جورجیو آگامبن، الهیات، حقوق
٦٣٢ بازدید

مطالب مرتبط

۱۴۰۱/۰۴/۱۱

کارگاه تدوین (سطح مقدماتی تا متوسط): تدوین تلویزیونی


بیشتر بخوانید
۱۴۰۱/۰۴/۰۵

خدمات کاربردی آکادمی طومار اندیشه در راستای حضور بهتر و بیشتر دانش‌پژوهان ایرانی جهت عرضه آثار پژوهشی در آکادمیای بین الملل


بیشتر بخوانید
۱۴۰۱/۰۴/۰۱

کارگاه آموزشی و مهارتی نگارش علمی-پژوهشی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی (پایان نامه، مقاله، طرح پژوهشی، پروژه و …)


بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تماس با ما

 

 

از مسیر ارتباطی زیر با ما در تماس باشید:

رایانامه : [email protected]

|می‌خواهم از طومار اندیشه حمایت کنم|

عضویت در خبرنامه

جهت اطلاع از بروزرسانی های سایت ایمیل خود را ثبت نمایید.

تماس با ما







[recaptcha]
تمامی حقوق برای طومار اندیشه محفوظ است.