در رابطه با فضیلت و ثواب زیارت حضرت فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) و شهر قم معدود روایاتی به ما رسیده که معروف ترین آن حدیثی است مروی از امام رضا (علیه السلام) با عبارت: «مَن زَارَهَا فَلَهُ الجَنَّه» «کسی که او را زیارت کند بهشت بر او واجب می شود»، این حدیث از لحاظ سند و متن در اعلا درجۀ اعتبار قرار دارد. شیخ صدوق آن را از والدش و شیخ مشهورش محمد بن موسى بن متوکل از علی بن ابراهیم قمی از پدرش ابراهیم بن هاشم از سعد بن سعد که همگی از بزرگان محدثین شیعه هستند از امام رضا علیه السلام نقل می کند (ثواب الأعمال شیخ الصدوق ص ۹۹ و عیون أخبار الرضا ( ع ) ج ۲ ص ۲۹۹ و کامل الزیارات ابن قولویه – ص ۵۳۶).
در این میان روایت مشهوری است که شاید همگی ما آن را شنیده و دیده باشیم و آن حدیث: «ألا إنّ لله حرماً وهو مکّه ، ألا إنّ لرسولِ اللهِ حرماً وهو المدینه ، ألا وإنّ لأمیر المؤمنین حرماً وهو الکوفه ، ألا وإنّ قم الکوفه الصغیره. ألا إنّ للجنّه ثمانیهَ أبوابٍ ثلاثهً منها إلى قم، تَقبِضُ فِیها امرأه مِن وُلدِی اسمُها فاطمهُ بنتُ مُوسى، وتدخل بِشَفاعتِها شیعتی الجنهَ بأجمعهم».
جالب است بدانید این حدیث که از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است اولا به صورت مرسل و ثانیاً قدیمترین منبع این حدیث که تا به حال شناخته شده کتاب بحار الانوار ج ۵۷ ص ۲۲۸/ شمارۀ ۵۹ است که علامۀ مجلسی آن را از کتاب مجالس المؤمنین مرحوم قاضی نور الله شوشتری (ش ۱۰۱۹ ق) نقل کرده است که متأسفانه قاضی نور الله اشاره ای به منبع این حدیث نمی کند.
در پایان نسخۀ کهنی از ارشاد شیخ مفید در کتابخانۀ آیت الله مرعشی نجفی، کاتب نسخه، حسن بن محمد بن حسین الهرازکانی الجاسبی که خود اهل فضل و دانش بوده است و این نسخه را در سال ۵۶۵ هجری قمری کتابت کرده و در سال ۵۶۶ قمری با نسخۀ استادش سید فضل الله راوندی بزرگ فقیه و محدث شیعه در قرن ششم قمری مقابله کرده، روایتی مشابه متن بالا البته با تفصیلی بیشتر به خط خود نوشته است.
جاسبی این روایت را از سید راوندی با تعبیر: (حدّث الأمیر السیّد الامام العالم ضیاء الدین… ) نقل می کند، از این عبارت فهمیده می شود که او این روایت را از خود راوندی نشنیده و ندیده است، خوشبختانه او در پایان روایت منبع نقل خود را در این حدیث ذکر نموده و می گوید که این روایت را از خط ابو المکارم نازویه القمی نقل می کند که او از املاء استادشان سید راوندی روایت کرده است.
(نازویه قمی) از مشایخ بزرگ شیعه و از شاگردان مهم و برجستۀ سید فضل الله راوندی و قطب الدین راوندی است. سید راوندی در اجازه ای که به او در سال ۵۷۱ ق در ابتدای نسخۀ نهج البلاغه ای که با خط خود در سال ۵۵۶ نگاشته از او چنین تعبیر می کند: «الشیخ الرئیسُ، الأجلّ، الإمام، الولد، فخر الدین، زین الإسلام، شرف العلماء ، أبو جعفر محمّد بن الحسن بن محمّد ابن العبّاس نازویه». این نسخه الان در دار المخطوطات بغداد نگهداری می شود.
در کتابی که دربارۀ نسخۀ نهج البلاغه نوشته ام توضیح داده ام که نازویه، عالم بزرگ خراسان ابن فندق بیهقی را هم درک کرده و نهج البلاغه را با او تصحیح کرده است.
از خطوط برجای مانده از نازویه نسخه ایست کهن از کتاب «استبصار» شیخ طوسی که آن را در سال ۵۶۹ ق کتابت کرده و در سال ۵۷۰ ق بر استادش قطب راوندی قرائت کرده است که این نسخه نیز در کتابخانۀ آیت الله مرعشی نگهداری می شود.
سید فضل الله راوندی به نوبۀ خود نام بعضی از مشایخ خویش را که از بزرگان امامیه می باشند در سند حدیث مورد بحث می آورد؛ البته در یکجا این سند مرفوعه شده ولی باز به واسطۀ این نسخۀ کهن این متن و سنت روایت آن به میانۀ قرن ششم و در میان جمعی از مشایخ ثقات و محدثین بزرگ شیعه باز می گردد که این نکته بسیار حایز اهمیت می باشد.
متأسفانه حاشیه های متن این روایت در این نسخه افتادگی دارد و ما این حدیث را بر اساس این متن کهن و اصیل بازنویسی کرده ولی افتادگی ها را بر اساس احتمال بین کروشه [ ] قرار دادیم:
حدّث الأمیر السید الإمام العالم ضیاء الدین، سلطان العلماء، فضل الله بن علی بن عبیدالله الحسنی، قال: أخبرنی السید الإمام، السعید، تاج الدین ابوالماجد ظفر بن الحسین بن المظفّر، قال: أخبرنی الشیخ المفید العالم الحسن بن جعفر الدوریستی بإسناده إلی ولد تمیم بن مهران، فقال:
دخلتُ بلد کوتا قلعه محمد بن مسعود الثقفی فقلت: یا أبا الحسن تری أن تحدّثنی بحدیث لم أسمعه منک، قال: نعم، حَدِّثْه… أنّه دخل یوماً علی أبی عبدالله (علیهم السلام) فقد قدم علیه وفود أهل الری فقالوا له: السلام علیکم یا أباعبدالله، فقال: «علیکم السلام، من أنتم؟» فقالوا: قوم من أهل الجبال، فقال: «من أیّ الجبال؟» فقالوا: من أهل الری، فأطرق ملیاً فی الأرض حتّی ابتلت لحیته من دموعه، فقال لهم: «لعن الله الریّ وما حوت، فقد قتل بسببها جدّی الحسین (علیه السلام)». قام علیه متکلِّمُهم، فقال: یا أبا عبدالله إنّا رازیّون، فقال: «مرحباً بإخوانتا القمّیین المدینتان متقابلتین»، فقال: یا ابا عبدالله إنّا رازیّون! فقال: «مرحباً بإخواننا [القمّیّین]» فقالوا: یا أبا عبدالله أیّ فضیله لهم لننتقل إلیها ونسکنها؟
فقال علیه السلام: «ألا إنّ [لله حرماً] وهی مکّه، ألا إنّ لرسول الله (صلی الله علیه وآله) حرماً وهی المدینه، ألا إنّ لأمیر المؤمنین علیه [السلام حرماً] وهی الکوفه، ألا إنّ حرمی وحرم ولدی من بعدی قم، فتدفن فیها امرأه من ولدی اسمها فاطمه تدخل بشفاعتها القمّیّون الجنّه، قالوا: وهذه المرأه من أیّکم؟ قال: من وَلَدی موسی بن جعفر (صلوات الله علیهما)».
وجد فی نسخ السعید أبی المکارم، نازویه القمی (رحمه الله)، من إملا السید الإمام ضیاء الدین بأسانید شیخنا إلی أبی عبدالله (علیه السلام).
ترجمۀ روایت:
سید بزرگوار و امیر گرامى ضیاء الدین، سلطان العلما، فضل الله بن على بن عبید الله الحسنى گوید: مرا تاج الدین ابو الماجد ظفر بن الحسین بن مظفّر چنین حدیث کرد از حسن بن جعفر دوریستى به سند خود به فرزند تمیم بن مهران که او گفت: به شهر کوتا و قلعهى مسعود بن محمد ثقفى رفتم. به او گفتم اى ابا الحسن آیا مرا به حدیثى که تا کنون از تو نشنیده باشم حدیث نمی کنى؟ او در پاسخ گفت آرى. سپس گفت: روزى نزد امام صادق ع رفتم در حالى که گروهى از مردمان رى نزد او مشرف شده بودند. آنان بر امام سلام کردند و امام (علیه السلام) سلام آنان را پاسخ داد و فرمود: اهل کجایید؟ گفتند: مردمانى از اهل جبال هستیم. امام (علیه السلام) فرمود: از کدام جبال؟ گفتند: از اهل رى. امام (علیه السلام) سر به زیر انداخت گریست تا آنجا که محاسن شریفش از اشک تر شد. آنگاه رو به آنان کرد و فرمود: نفرین بر رى و آنچه در اوست. چرا که به خاطر آن جدّم حسین (علیه السلام) کشته شد.
سخنگوى آنان برخواست و گفت: یا ابا عبد الله ما اهل رى هستیم. امام (علیه السلام) فرمود: آفرین بر برادران قمى ما! این دو شهر با یکدیگر در تقابلند. آنان دوباره گفتند: ما اهل رى هستیم. امام (علیه السلام) دوباره فرمود: آفرین بر برادران قمى ما!
گفتند: یا ابا عبد الله، قمیون چه برترى و فضیلتى دارند تا ما هم به آنجا برویم و ساکن شویم؟ امام (علیه السلام) فرمود: «آگاه باشید که براى خداوند حرمى است و آن مکه است، و آگاه باشید که براى پیامبر (صلی الله علیه وآله) حرمى است و آن مدینه است، و آگاه باشید که براى امیر المومنین (علیه السلام) حرمى است و آن کوفه است، و آگاه باشید که حرم من و فرزندانم پس از من قم است. در قم بانویى از فرزندان من دفن خواهد شد که نامش فاطمه است و با شفاعت او قمیون به بهشت وارد مىشوند».
گفتند این بانو از کدام یک از شما خواهد بود؟ امام (علیه السلام) فرمود: از فرزندم موسى بن جعفر (علیه السلام).
این کلام در نسخ سعادتمند ابى المکارم نازویه قمی یافت شد که املاء سید ضیاء الدین است و به اسناد شیخ ما به امام صادق ع .
مناسب است به این نکته اشاره شود که ظرف صدور این کلام از امام صادق (علیه السلام) در تقبیح ری زمانی است که اهالی ری در قرون اولیه از ناصبه بودند و تمایلات شدید اموی داشتند (سفرنامۀ ابو دلف ص ۷۵) تا جایی که ابن الاثیر در الکامل (ج ۳ ص ۴۱۳) می گوید که در منابر ری بسیار سبّ علی (علیه السلام) می کردند ولی بعد از آن این شهر مانند بسیاری از بلاد ایران به تشیع گرویده و خدمات فراوانی هم کردند که جای آن در این نوشتار نیست.
منبع: کتابخانه علامه مجلسی
مرکز تحقیق و پژوهش میراث مکتوب شیعه
https://telegram.me/majlesilib