در یادداشت پیشین به یکی از مغالطه های مهمی که معمولا در استدلال ها علیه تحریف به کثرت دیده شده است اشاره کردیم. مغالطه "پاسخ ناهمجنس با سوال" از مهمترین اشکالاتی بود که از جهت روش شناختی به آن اشاره کردیم. گفتیم که جنس و ماهیتِ مباحثِ حوزۀ تحریف قرآن از نوع تاریخی است اما عمدتاً مخالفان تحریف قرآن به جای اینکه با بررسی های تاریخی به ابهاماتِ مدعیانِ تحریف پاسخ دهند، به آوردن تعداد محدودی استدلال کلامی اکتفا می کنند.
در بخش نخست این نوشته، گفته شد که برای تحلیل مفهوم وحی ناگزیزیم که علاوه بر موشکافی درباره خود این واژه، به دو مفهوم انسان و نیز رابطه خدا و انسان نیز توجه کنیم. اما بسی مهمتر از این مفاهیم پایه، بحث در باب خدا و تصور از اوست. در یک تحلیل الهیاتی از هرگونه تبیین وحی، به نظر میرسد آنچه در مرحله نخست باید مورد توجه باشد شناخت خداوند و چگونگی نسبت او با جهان و انسان است. از این رو، بیتردید مهمترین بحث کلامی مربوط به تحلیل وحی، بحث جنجالانگیز و اندیشهسوز «تشبیه و تنزیه» است.
سالهاست که در لابلای متون، به رصد شیوۀ استدلال دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی پیرامون موضوع "تحریف قرآن" پرداخته ام. اما همیشه با سوالات جدی ای روبرو بوده ام؛ سوالاتی که هیچ وقت پاسخی برای آن در میان این نزاع ها نیافته ام. این سوالات به اعتقاد نویسندۀ این سطور بسیار با اهمیت محسوب می شوند و بی توجّهی نسبت به آن ها می تواند موجب بی اعتباری استدلال ها به سود و یا به ضرر تحریف قرآن باشد.