تاریخ انگارۀ تحریف بایبل در جهان اسلام

امروزه محرّف بودن کتاب‌های مقدس یهودی و مسیحی چنان بدیهی تلقی می‌شود که حتی بسیاری از عالمان سنتی این ادیان هم بدان باور دارند؛ اما آیا این موضوع همیشه همین قدر واضح بوده است؟ روشن است که نه. اما یک نکته مسلم است. قرن‌ها پیش از آنکه محققان غربی به نتایج امروز برسند، عالمان مسلمان با قاطعیت معتقد به تحریف تورات و انجیل بوده‌اند و در واقع این انگاره از متون اسلامی بود که کم‌کم به متون روشنفکرانۀ غربی راه پیدا کرد تا سرانجام از حوالی قرن هجدهم به بعد برای خودش تبدیل به یک رشتۀ علمی مستقل و گسترده (تحت عنوان نقد بایبل) شد.

اما در عالم اسلام این ایده از چه زمانی مطرح شد؟ معمول‌ترین پاسخی که چه از جانب عالمان مسلمان و چه حتی از جانب بسیاری از محققان غربی مطرح می‌شود این است که آغاز این بحث دقیقا از صدر اسلام بوده که ایدۀ «یحرفون الکلم» در قرآن مطرح شد. البته برخی محققان نقطۀ آغاز این انگاره را حتی به پیش از اسلام می‌برند و این فرضیه را مطرح می‌کنند که خود قرآن هم در این زمینه متأثر از تحریف‌باوران پیشااسلامی بوده است.

با این حال، در سال‌های اخیر شمار قابل توجهی از محققان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، در کل این ادعاها تردید افکنده و نشان داده‌اند که بسیاری از آیات مورد استناد در این بحث، اساسا به آنچه ما امروز با عنوان «تحریف» می‌شناسیم، ارتباطی ندارند. بنابراین، چه‌بسا اصلا نتوان قرآن را آغازکنندۀ این بحث در اسلام دانست. اگر این گونه باشد، این پرسش مطرح می‌شود که پس نخستین بار این ایده را چه کسی در جهان اسلام مطرح کرد؟

من در رسالۀ دکتری خود، که سال گذشته در دانشگاه تهران (پردیس فارابی) از آن دفاع کردم، بر مبنای روش تحقیق در «تاریخ انگاره‌ها» (the history of ideas) به بررسی این موضوع پرداختم و تاریخ انگارۀ تحریف بایبل را به ترتیب تاریخی در سه دورۀ متفاوت پیشاقرآنی، قرآنی و پساقرآنی پژوهیدم.

خلاصه‌ترین بیان از یافته‌های من در این پژوهش جذاب چنین است:

۱- هرچند افراد و گروه‌هایی از قرن‌ها پیش از اسلام، دربارۀ بایبل قائل به تحریف (به معانی مختلف آن) بوده‌اند، بر اساس اصول «تاریخ انگاره‌ها» نمی‌توان قرآن را را متأثر از آن افراد و گروه‌ها دانست؛ چون هم «تحریف» قرآنی متفاوت از «تحریف» مورد نظر آنها بوده، و هم دستگاه اعتقادی قرآن به قدری متفاوت از آنهاست که اساسا نمی‌توان ریشۀ مشترکی میان نگاه قرآن به این مسئله با نگاه هیچ یک از آن افراد و گروه‌ها یافت.

۲- بررسی‌های ریشه‌شناسی، معناشناختی و کاربردشناختی در تمام آیات قرآنی مرتبط با کُراسه‌ها (متون مقدس یا scriptures) نشان می‌دهد که از نگاه قرآن، بدرفتاری‌های اهل کتاب با کتاب‌هایشان در درجۀ اول کتمان، و در درجۀ بعد بدخوانی و معناگردانی است که هیچ کدام ارتباطی با دستکاری در متنِ مکتوبِ تورات و انجیل ندارند. در مقابل، قرآن با صراحت تمام از تصدیق تورات و انجیل و لزوم ایمان به آنها سخن می‌گوید، و در این قبیل آیات موضوع سخن دقیقا همان تورات و انجیل موجود در دست یهودیان و مسیحیان بوده است.

۳- بررسی‌های گستردۀ من در تمام متون در دسترس از قرون اولیۀ اسلامی، اعم از مجادلات مسیحی-اسلامی، احادیث کهن و تفاسیر متقدم نشان داد که می‌توان سه دورۀ متفاوت از ظهور ایدۀ تحریف را در جهان اسلام شناسایی کرد: دوران سکوت (قرن اول هجری) که هیچ نشانی از این ایده در جهان اسلام یافت نمی‌شود؛ دوران زمزمه (قرن دوم هجری) که ایدۀ غالب در میان مسلمانان اعتبارِ تورات و انجیل است و تنها گه‌گاه زمزمه‌هایی خفیف بر خلاف این شنیده می‌شود؛ و دوران همهمه (قرن سوم) که برای نخستین بار ایدۀ وقوع تحریف در بایبل با صراحت از طرف برخی متکلمان معتزلی در مناظرات بیناادیانیِ دربارِ مأمون عباسی، و در واکنش به طرح ایدۀ محرف بودنِ قرآن از طرف متکلمان مسیحی، مطرح شد؛ اما تبدیل شدن این ایده به گفتمان غالب در جهان اسلام دو قرن دیگر زمان برد. به این ترتیب، از قرن پنجم هجری و با نگارش کتاب الفصل توسط ابن حزم اندلسی بود که ایدۀ محرف بودن تورات و انجیل به ایدۀ غالب در سراسر جهان اسلام تبدیل شد.

البته تک‌تک موضوعات بالا به علاوۀ بسیاری جزئیات دیگر، با تفصیل در متن رساله مورد بحث قرار گرفته‌اند که طبیعتا در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست. تا کنون مقالاتی از هر کدام از بخش‌های سه‌گانۀ بالا منتشر شده یا در آستانۀ انتشار است؛ اما امیدوارم به‌زودی کل مباحث بالا در قالب کتابی مستقل در اختیار جامعۀ علمی قرار گیرد.

نویسنده

مهر داد

کارشناس ارشد ادیان ابراهیمی دکترای علوم قرآن و حدیث علایق پژوهشی: تاریخ انگاره‌های اسلامی مطالعات تطبیقی ادیان ابراهیمی قرآن و بایبل زبان‌شناسی اخلاق پژوهش اخلاق محیط زیست
دیدگاهتان را بنویسید