تازهها و پارههایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۷۰۱-۷۵۰)
به کوشش پیمان اسحاقی
فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان میتوان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط با امام رضا علیهالسلام در فرهنگ ایران، خاورمیانه، شبهقاره هند و آسیای میانه تعریف کرد. این فرهنگ خود را در گونههای بیشماری از امور نشان داده و در ساحتهای مختلفی چون تاریخ، هنر، ادبیات، معماری، فرهنگعامه و اندیشه نفوذی مادی و غیرمادی پیدا کرده است. بهاینترتیب، پژوهش درباره این بروزات که از این پسازآن به «فرهنگ رضوی» تعبیر میکنیم، مستلزم مراجعه به طیف وسیعی از دادههای فرهنگی در زمینههای یادشده است. در این رشته نوشتارها، بر آنم که ابعاد مختلف «فرهنگ رضوی» را از متون مختلف جمعآوری کنم و در اختیار پژوهشگران قرار دهم. این متون میتوانند مدخل دانشنامهای، مقاله، کتاب، مجموعه مقاله، پایاننامه، طرح پژوهشی، صدا، تمبر، پوستر، نقشه، اسلاید، مصاحبه، عکس، فیلم، سند، نسخه خطی، سند، تاریخ شفاهی، شعر، داستان، یادداشت و هر دادهای باشد که به نحوی از انحاء بتواند به پژوهشگران برای شناخت بیشتر از این فرهنگ یاری برساند. بهاینترتیب مطالبی که در اینجا در قالب تازهها و پارههایی ارائه میشود را میتوان بهعنوان مواد خام پژوهشهای بیشتر درباره ابعاد مختلف فرهنگ رضوی در نظر گرفت. تلاش من در اینجا این است که مطالبی که تاکنون کمتر در پژوهشهای مربوط به فرهنگ رضوی در نظر گرفتهشده را جمعآوری کنم. همچنین بنابراین است که هر یک از موارد ارائهشده، با ارجاع کامل نقل شوند، اما درصورتیکه ارجاع به مطلبی ناموجود بود و یا مطلبی کاملاً مشهور باشد، از ارائه ارجاع صرفنظر میشود. رسمالخط مطالب نیز عموماً تغییر داده نشده است. خوانندگان محترم هم درصورتیکه به اثری در این زمینه دسترسی دارند، خصوصاً آثاری که احتمالاً نویسنده این مطلب از آن بیاطلاع است، باعث سپاس خواهد بود که آن را بهوسیله این ای میل در اختیار نویسنده قرار دهند. در پایان لازم به ذکر است که نقل این مطلب در اینجا به معنای لزوماً صحیح بودن آنها نیست. همچنین برای دریافت فایل مطالب زیر با فرمت ورد به این لینک و یا این لینک مراجعه کنید.
برای مشاهده سایر پنجاهگانه ها به این لینک مراجعه کنید.
https://tumarandishe.ir/fa/note-author/razavi/
فهرست محتویات:
(۷۰۱)
تصویب طرح تفصیلی حرم رضوی
مشکلات ایجاد شده در جریان گسترش حرم امام رضا (ع)، در سالهای اخیر محل بحث و بررسیهای بسیاری بوده است. این یادداشت به بررسی آخرین تحولات در این زمینه میپردازد. |
پس از سالها نارضایتی اهالی بافت حرم رضوی از اجرای طرح طاش و عدم توجه به نقدهای کارشناسان و دلسوزان در نهایت امروز ۱۱ اسفند طلسم ۲۵ ساله شکسته شد و شورای عالی شهرسازی و معماری ایران طرح ویژه تفصیلی حریم رضوی را تصویب کرد. درطرح جدید تحولات به نفع مردم رقم خواهد خورد.
گفتنی است در فرآیند تصویب این طرح برخی جریانهای قدرت و ثروت سعی داشتند با طرح مباحث حاشیهای از تصویب این طرح جلوگیری نمایند اما این تلاشها به شکست انجامید و در نهایت این طرح با هدف ماندگاری مجاورین علیبنموسیالرضا(ع) پس ازتایید در کمیسیون ماده ۵ استان به تایید شورای عالی شهرسازی و معماری ایران رسید.
منبع: کانال بچه محل امام رضا(ع)، رسانه پیرامون بافت اطراف حرم مطهر در تلگرام
@b_m_emamreza
(۷۰۲)
جعبه طلا و نقره محل نگهداری کلید ضریح، اهدایی سید ابوالحسن حافظیان (ره)
در حرم امام رضا (ع) اشیای کهن ارزشمندی نگهداری میشود که هر یک به صورتی با فرهنگ رضوی در ابعاد مادیاش در ارتباط است. در این مختصر یکی از این اشیا معرفی شده است. |
این جعبه ۲۷ سانتی متر طول و ۱۹ سانتی متر عرض دارد و از یک کیلو و ۶۷۵ گرم طلا و نقره برای ساخت آن استفاده شده است. جعبه یاد شده در سال ۱۳۴۳ هـ .ش از طرف سیّد ابوالحسن حافظیان (ره) بانی «ضریح شیر و شکر» به آستان قدس رضوی هدیه شد. سید فتاح اصفهانی در پاکستان قلم زنی آن را انجام داد. در روی آن با خطی از طلا عبارت «سلطان ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام» به همراه یک بیت شعر نوشته شده است. مضمون شعر به این شرح است:
در این خزینه که جزو ضریح بوالحسن است
کلید مرقد سلطان دین ابوالحسن است
منبع: کانال تلگرامی علامه حافظیان به آدرس https://t.me/hafeziyan/93
(۷۰۳)
نگاهی به شکل گیری و گسترش آرشیو تاریخ شفاهی مرکز اسناد آستان قدس رضوی
در سالهای اخیر اخذ تاریخ شفاهی از شخصیتهای موثر در آستان قدس رضوی رشد بسیاری داشته است. در ادامه با یکی از این پروژهها آشنا میشویم. |
آرشیو تاریخ شفاهی از بدو ایجاد به عنوان یکی از بخش های مهم تولید سند در مرکز اسناد آستان قدس رضوی مطرح بوده است. این بخش در چهارچوب اولیتهای راهبردی مصوب شده با انجام طرح های پژوهشی و تهیه دستورالعمل های مدون کاری توانسته است به عنوان یکی از مراکز مهم تاریخ شفاهی در کشور مطرح گردد. بررسی روند کاری آرشیو و نمودارهای فعالیتی آن در یک دوره ده ساله نشان می دهد که این فعالیت ها علی رغم برخی مشکلات همواره رو به رشد بوده است. این رشد به خصوص از زمانی که کارهای آرشیو بر اساس مطالعات انجام شده در زمینه استانداردهای جهانی مستند و از طریق برون سپاری واگذار شده، بسیار چشمگیرتر شده است. همزمان با شکل گیری اولیه اداره اسناد که به نوعی از سازمان اسناد ملی الگوبرداری شده بود تاریخ شفاهی نیز به عنوان واحدی مجزا و نه بخش به همراه سایر قسمت ها شروع به کار نمود. این آرشیو با مدنظر قرار دادن اولویت آستان قدس و تاریخ مشهد در ده سال گذشته به فعالیت پرداخته است. تاکنون با بیش از ۹۲۲ نفر در ۱۶۴۸ جلسه به مدت ۲۰۰۰ ساعت مصاحبه شده است. اکثر این مصاحبه ها به طور کامل مرتبط با موضوع های آستان قدس رضوی بوده و مراحل آماده سازی شامل پیاده سازی، بازشنوایی، تایپ، نمایه سازی و ورود اطلاعات را طی کرده اند و آماده ارائه خدمات به محققین و مراجعان هستند.
منبع:
http://yadegarafarin.ir/2021/02/19/astaneghods/
(۷۰۴)
بررسی جلوه های بصری عیون اخبار الرضا در فالنامه تهماسبی
مرضیه علیپور
فرهنگ رضوی در قالب هنر بروزات بسیاری داشته است. شماری از این بروزات در آثار مکتوب جلوه کرده است. نویسنده این مقاله موضوع حاضر را در قالب یک مقاله دانشگاهی بررسی کرده است. |
چکیده:
در هنر مصورسازی نسخه ها که همواره تحت تاثیر تفکر مذهبی هنرمندان و حامیان آنها قرارداشته است، بخش عمده ای از آنها روایت های مربوط به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ایشان را متجلی ساخته اند. رویکرد هنرمندان به این مضامین موجب بروز جلوه های خاصی از پردازش تمثیلی، نشانه ای و انتزاعی در جهت روایتگری نسبت به سایر موضوع ها در نگارگری شده است تا مضامین شیعی را به زبان تصویری انعکاس دهند. مهم ترین منابع تصویرسازی برای هنرمندان شیعی، کتاب های حدیثی مانند عیون اخبارالرضا هستند که به ویژه به فضائل و معجزه های ائمه اطهار(ع) پرداخته اند. یکی از نسخه های مصور که به مضامین شیعی پرداخته فالنامه تهماسبی است که در آن، نگاره هایی منتسب به امام رضا(ع) احتمالا با الهام از روایت های شیخ صدوق به تصویر درآمده اند. این نوشتار ضمن بررسی زندگانی شیخ صدوق، ویژگی های نگاره های رضوی موجود در فالنامه و نحوه انعکاس روایت های رئیس المحدثین در آن را به شیوه توصیفی- تحلیلی مطالعه کرده است. براساس پژوهش ها، هنرشیعی با بهره مندی از آموزه های ناب تشیع و عناصر نمادین، تلاش بی شائبه فرهیختگان دینی وهنری در دوره های مختلف را به نمایش گذاشته است.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
https://www.sid.ir/FileServer/JF/4025713930704.pdf
منبع:
علی پور، م. (۱۳۹۳). بررسی جلوه های بصری عیون اخبار الرضا در فالنامه تهماسبی. فرهنگ رضوی, ۲(۷), ۸۱-۱۰۶.
(۷۰۵)
علی اصغر خان حکمت و اهدای کتاب به آستان قدس رضوی
علی اصغر خان حکمت یکی از رجال نامدار دوره پهلوی اول و از تاثیرگذاران بر فرهنگ و علم ایران در آن سالها بود. وی همچنین یکی از واقفان کتابخانه آستان قدس رضوی به شمار میرود. |
«وی تعدادی کتاب و فرمان به آستان قدس رضوی… اهدا کرده است»
منبع: دانشنامه جهان اسلام
https://rch.ac.ir/article/Details/12485
(۷۰۶)
مروری بر تاریخچه ورود صنعت چاپ به مشهد: قصه سرب و کاغذ
غلامرضا آذری خاکستر
برای درک عمیق مسائل آستان قدس رضوی باید شناخت کاملی از مسائل خراسان داشت. آنچه در ادامه میآید گزارشی است درباره یکی از ابعاد تاریخ صنعت در خراسان. |
عدهای آغاز چاپ در ایران را عصر ایلخانیان میدانند؛ برخی احتمال دادهاند که یک گروه از اقلیتهای مذهبی فارسیزبان پیش از سایر گروهها به اهمیت چاپ کتاب پیبردهاند. هرچه بوده، ورود جدی صنعت چاپ به ایران، بهانه توسعه دانش و اطلاعات می شود؛ آن هم به مدد توسعه نشر کتاب و روزنامهها.
از آن روزگاران تا به امروز، این صنعت دستخوش تغییرات زیادی شده است. اما ورود تجهیزات چاپ و چاپخانه به شهر مشهد هم برای خودش ماجراهایی داشته که در ادامه میخوانید:
میراث کشیشان ارمنی و میرزا صالح شیرازی
براساس مدارک موجود، نخستین کتابی که در ایران چاپ شده، زبور داوود یا ساغموس است که در ۱۶۳۸ به زبان و خط ارمنی در ۵۷۲ صفحه در جلفای اصفهان و به دست کشیشان ارمنی به چاپ رسیده است.
گزارش های تاریخی هم سابقه چاپ در ایران را به دوره صفویه می رسانند و می گویند که اولین چاپخانه در حدود سال ۱۰۵۰ق. توسط مبلغان و کشیشان کارملیت در کلیسای اصفهان راه اندازی شده است. پس از آن، دیگر چاپخانه سنگی که درباره آن با اطمینان میتوان سخن گفت، موردی بود که در تبریز و در سال ۱۲۳۴ق. به کوشش میرزا صالح شیرازی ایجاد شد. میرزا صالح که جزو اولین محصلان اعزام به خارج و به عنوان پایه گذار صنعت چاپ مطرح است[۱] ، راجع به خرید چاپخانه از انگلستان نوشته است: «بنده را یقین این شد که رفتن به ایران جزم است، با خود اندیشه نمودم که به جز تحصیل اگر توانم چیزی از این ولایت به ایران برم که به کار دولت علّیه آید، شاید خوب باشد و مدتها بود که خیال بردن چاپ و صنعت در سر من افتاده بود، چند روزی بعد از آن به لندن رفته عالی جاه قولونل خان را دیده کیفیت را به او حالی کردم. این مطلب را پسندید و از آن پس، مستر داتس نامی که استاد چاپساز است، یعنی، مختص آن است که انجیل را در زبان فارسی و هندی و سریانی و عربی و سایر زبانهای غربیه چاپ میزند، دیده که روزی دو ساعت بنده در کارخانه او رفته من البدایه الی النهایه چاپ را آزموده …» [۲]
از بازارچه کلاهدوزها تا دالان سقاها
مشهد از دیگر شهرهایی است که از اواسط دوره قاجار چاپخانه سنگی در آن راه اندازی شده است. درباره چاپ سنگی در مشهد، اطلاعات کمتری نسبت به اصفهان و شیراز وجود دارد. تا آخر قرن نوزدهم، تنها سه کتاب با چاپ سنگی مشهد شناخته شده است، که شامل این موارد هستند: دیوان حافظ به تاریخ ۱۲۶۷ق/۱۸۵۱م، رسالهای مذهبی به زبان عربی و بخشی به زبان فارسی و مقاله تلخیص العروض الوافیه فی علم القافیه (فارسی و عربی) به تاریخ ۱۲۹۵ق/۱۸۷۷م.
در اواخر سده ۱۹، کارخانه آستان قدس رضوی و کارخانه مشهدی محمدرضا در مشهد فعال بود. در این سالها، شماری کتاب چاپ شد ولی تنها درباره ۹ کتاب آگاهی بهدست آمد.[۳] در سال ۱۲۸۶ش. آستان قدس رضوی اولین تجهیزات چاپخانه کوچک سنگی را خریداری و در بازارچه کلاهدوزها در شرق صحن نو آن را دایر کرد. امور این چاپخانه را شخصی به نام سیدمیرزا آقا برعهده داشت و بهوسیله آن کتاب و زیارتنامههای آستان قدس به چاپ میرسید. اولین کتاب چاپ شده در این مطبعه، فواید الرضویه یا کتابچه صدیقالدوله است. این چاپخانه، تا سال ۱۳۰۶ش. نیز دایر بوده است. تمبرهایی که به دستور کاستین بلژیکی، رئیس گمرک، بهعلت نرسیدن تمبر از تهران در این چاپخانه در چهار نوع به چاپ رسیده، معروف است که بعدها چاپ آن ها توقیف و باطل گردید. در سال ۱۲۹۰ش، کنار قتلگاه و بست پایینخیابان که به دالان سقاها معروف بود، دو چاپخانه دیگر مشغول بهکار شدند.
در سال ۱۲۹۵ش. چاپخانه سنگی دیگری از بادکوبه به وسیله مرحوم حاج اسماعیل سیگاری خریداری و در کوچه گندم آباد تأسیس شده تا سال ۱۲۹۸کار میکرده است و پس از مدتی آقای محمد اسماعیل علمی آن را خریده و چند جلد کتاب با آن به چاپ رسانیده سپس چاپخانه را به تهران منتقل نمودند.[۴]
اولین چاپخانههای سربی
میرمرتضی روئینتن از ایرانیان مقیم ترکستان و قفقاز بود. در جوانی به روسیه رفت و در آن جا در صنف چاپ به کار پرداخت و امور فنی مربوط به چاپ و صفحهبندی را بهخوبی آموخت. سال ۱۳۲۰ق. در بازگشت به مشهد، نخستین چاپخانه سربی را در این شهر به نام دارالطباعه طوس تأسیس کرد.[۵] مطبعه طوس واقع در بازار و سرای بانک بود که ۱۸ نفر در آن مشغول کار بودند. این چاپخانه در چاپ روزنامه های مشهد نقش موثری داشت به طوری که دومین نشریه چاپ مشهد، به نام «بشارت»، در سال ۱۲۸۵ش در آن به چاپ میرسید. همچنین، مهمترین روزنامههای دیگر مشهد از جمله شرق، ایران، خورشید، طوس و نوبهار در چاپخانه وی به طبع میرسید.
در سال ۱۲۹۵ش، میرمرتضی روئین تن چاپخانه مجهز سربی را از اسکندر روسی در روسیه خریداری و در کاروانسرای ملک مقابل باغ نادری دایر کرد. این چاپخانه پس از مدتی به جنب حمام سرسوق واقع در بازار منتقل شد، تا این که پس از مرگ میرمرتضی، پسرش میرمجید آن را فروخت و از آن پس به نام طوس معروف گردید، مدتی بعد شیخ احمد بهار بقیه چاپخانهها را خرید و تکمیل کرد و شروع به چاپ روزنامه «بهار» نمود. وی در سال ۱۳۱۴ش، چاپخانه را به پسر عموی خود و آقای تهرانیان و یک نفر دیگر فروخت و از آن زمان به نام چاپخانه خراسان معروف شد. روزنامه طوس و بهار مدت ها با هزینه و همت میرمرتضی موسوی (روئینتن) چاپ و منتشر میشدند. وی علاوهبر امور فرهنگی، در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز فعال بود؛ کما این که پس از شهادت کلنل محمدتقیخان پسیان، میرمرتضی موسوی را در تاریخ ۱۳ آبان۱۳۰۰، به همراه ۷۵ تن از شخصیتهای خراسانی دستگیر کردند. وی، شیخ احمد بهار و سیدحسن مشکان طبسی، جزو دوازده نفری بودند که به اعدام محکوم شدند، اما سرانجام پس از مدتی از حبس رهایی یافتند.
روئینتن از جمله افرادی بود که کنسولگری انگلیس در مشهد، وی را عنصر نامطلوب تشخیص داده بود. وی در اواخر سال ۱۳۰۱ش، به عضویت شعبه انجمن (اتحاد ایران)، در شهر مشهد در آمد. وی پس از کسب امتیاز روزنامه طوس، آن را در سال ۱۳۱۳ش. در مشهد منتشر کرد. سرانجام، پدر صنعت چاپ خراسان، پس از یک عمر کارچاپخانه داری و مطبوعاتی در ششم مرداد ۱۳۲۳ در مشهد درگذشت.[۶]
چاپ روسی
ناظران پور از فعالان عرصه چاپ درباره پیشینه چاپ در مشهد معتقد است: سابقه چاپ در مشهد به زمان جنگ جهانی اول برمیگردد که روسها آمدند و اینجا یک چاپخانهای دایر کردند، بانک روسها درست کردند، سرای روسها اینجا بود و در کنار آن هم یک چاپخانه دایر کردند که بعدها این چاپخانه به نام چاپخانه «توس» معروف شده بود و در این چاپخانه ابزار و ماشینآلات خیلی قدیمی و حروفهای قدیمی چوبی وجود داشت که واقعاً جالب و تماشایی بود، اگر آنها میماندند خیلی عالی بود. به هرحال آن ساختمان و بانک روسها که تبدیل به چاپخانه شده بود، اواخر هم چاپ توس یک شکل و شمایل جالبی داشت که آنها هم در آتشسوزی سوخت.[۷]
از مطبعه طوس تا چاپخانه خراسان
در ابتدای قرن چهارده خورشیدی در مجموع شش چاپخانه در مشهد فعال بودند. از جمله مطبعه «طوس» که شرح آن بیان شد. شرکت مطبعه خراسان دومین چاپخانه حروفی مشهد بود که در خیابان شاه رضای سابق قرار داشت و مدیر آن «احمد بهار» و تعداد کارکنان آن ۳۰ نفر بودند. همچنین شرکت مطبعه «روشن» در سال ۱۲۸۷ش. تاسیس شده است. این چاپخانه در خیابان شاه رضا قرار داشت و سید رضا صحاف مدیر آن بود. در این چاپخانه شش نفر مشغول کار بودند. مطبعه «نور» از دیگر چاپخانه های بزرگ مشهد بود که در سال ۱۳۰۲ش. درکوچه ارگ تاسیس شد. «ابوالقاسم واثق» موسس مطبعه نور بود و احمد حب حیدر مدیریت آن را بر عهده داشت. در این چاپخانه ۲۵ نفر مشغول فعالیت های مربوط به چاپ بودند.
در سال ۱۳۱۳ش. مطبعه «جم» نیز در خیابان خسروی مشهد توسط محمد علی پیروز تاسیس شد که شش نفر در آن مشغول امور مربوط به چاپ بودند. میرزا اکبرخان گلشن آزادی در سال ۱۳۱۳ش مطبعه «آزادی» را در کوچه عدلیه تاسیس کرد که ۱۲ نفر در این چاپخانه فعالیت چاپ داشتند.[۸] همچنین چاپخانه زوار توسط حسین زوار در سال ۱۳۲۳ش. در عرصه چاپ مشهد فعالیت داشته است. چاپخانه ایران سال ۱۳۲۵ش توسط سید ابوالمعالی منصوری و چاپخانه گوتنبرگ در سال ۱۳۳۲ توسط غلامعلی شهربابکی فعال بوده اند. از دیگر چاپخانه های مشهد می توان به چاپخانه روزنامه خراسان اشاره کرد که در سال ۱۳۲۸ به مدیریت محمد صادق تهرانیان تاسیس شد. چاپخانه دانشگاه نیز در سال۱۳۴۱راه اندازی شد که بخش اعظم امور مربوط به چاپ مشهد در آن انجام می شد.
منابع
[۱]. تاریخ چاپ سنگی در ایران. الیمپیادا پاولونا شچگلوا. ترجمه پروین منزوی. تهران: معین. ۱۳۸۸، ص۴۸
[۲]. گزارش سفر میرزا صالح شیرازی. ویرایش و دیباچه همایون شهیدی. تهران: موسسه انتشاراتی راه نو. ۱۳۶۲، ص۳۶۰
[۳] تاریخ چاپ سنگی در ایران، ص۱۰۶
[۴]. چاپخانهها و گراورسازیهای مشهد. علی قدسی. پایان نامه کارشناسی جغرافیا. دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه فردوسی.۱۳۵۱، ص۲۱-۲۳
[۵] . گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون.علی نجف زاده. مشهد. مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر مشهد. ۱۳۹۲، ص۸۹
[۶]. نامها و نامهها روایتی از روزنامهها و روزنامه نگاران خراسان در دوره قاجار. ستار شهوازی. تهران: ایوار. ۱۳۸۳، ص ۱۰۱-۱۰۲
[۷]. مصاحبه با محمد ناظران پور۲۱/۰۸/۱۳۹۴
[۸] .مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی. ص۱۸۹
(۷۰۷)
محله و هویت محلهای در محلات اطراف حرم امام رضا(ع) در گفتگو با دکتر محسن نوغانی
هویت محلهای یکی از مسائل مهم در فرهنگ شهری به شمار میآید. ساکنان محلههای نزدیک به حرم امام رضا (ع) همواره ارتباط خاصی با حرم را در خود احساس میکردهاند. آنچه در اینجا میآید گفتگویی است در اینباره که توسط خانم فاطمه آقائی رضوانی صورت گرفته است. |
دغدغه اصلی مصاحبه متمرکز بر هویت محلهای است. آیا هنوز میتوان فضاهای اطراف حرم را یک محله دانست یا خیر. تخریب بافت قدیمی چه پیامدهایی برای مفهوم محله و هویت محلهای ساکنان داشته؟
کلمه هویت محله ای در ادبیات آن هنوز مغشوش است و معمولا به جای آن از تعلق محله نام بردهمیشود. هویت یک سازه پیچیده است، هنوز مشخص نیست میتوانیم آن را به محله به عنوان یک فضا وارد کنیم. اول تعلق است، بعد اگر تعلق مستمر و مداوم و نهادینه شود، بخشی از هویت آدمها که ناظر بر هویت محلهای یا مکانی و غیره است شکل میدهد. این سطح های هویتی را باید متمایز کنید و مرزهای آن را مشخص کنید. اینها مفاهیمی هستند که در ادبیات به هم نزدیک هستند ولی متمایزند. مثلا هویت مکانی، یا هویت محله ،یا هویت جماعتی پس محله را به چندنوع میتوان مفهوم سازی کرد، محله به مثابه فضا که هویت مکانی اینجا معنی میدهد، یا محله را به مثابه در نظر میگیریم که روابط همسایگی در اینجا قرار میگیرد. مرز اینها حتما باید جدا شود.
هویت مکانی اعم از هویت محله و هویت جماعتی است. مکان یا فضا عالیترین بستری است که این چندنوع را در خود جمع میکند. حال فعلا هویت موردنظر در اینصحبت را احساس تعلق به یک مکان درنظر گیریم. مولفههای مکان سه عنصر است: فضا (مکان) ، تاریخ (زمان)، کنشگران (تعامل). اینها سه عنصر اصلی هویت را میسازند. در محلات قدیمی عنصر زمان باید حتما وجود داشته باشد. زمان مند بودن عنصری مهم است. درباب مکان یا فضا، قلمروی مکانی و مرزهای آن باید مشخص شود. تعامل( کنشگری، پیوندها، مشارکت) نیز اهمیت دارند.
طبیعتا در مشهد ما با مفهومی در گذر زمان تحت عنوان محله مواجه شدیم که سه عنصر مکان، زمان، تعامل را در آن دیدهایم. باید دید آیا اینها در فراشد تاریخی که این سه باهم شکل گرفتند، در انتها برایند یا خروجی آنها هویت محلهای یا احساس تعلق به محل است؟
بعد باید دید چه اتفاقاتی رخ داده است که این هویت یا تعلق منقطع شده است. بعدا افرادی که انقطاع آنها از محله رخ داده، باید دید این انقطاع مکانی رخ داده است یا ذهنی. ممکن است یک فرد در مکانی باشد و انقطاع مکانی نداشته باشد اما دچار انقطاع ذهنی شده باشد.(البته انقطاع مکانی بیشتر رخ داده است). ما در گذشته مفهومی تحت عنوان بلدیه داشتیم، شهرداری قدیم. بلدیه از بطن محله بوده است و در طول تاریخ همآوا با محله بوده است. یعنی یک سازمان مدیریتی خودجوش و ذوبشده در محله که نام آن بلدیه بوده. بلدیه برخلاف شهرداری، یک سازمان بوروکراتیک و اداری پسینی نیست، پیشینی بوده و در طول تاریخ شکل گرفته. اینطور نبوده که ابتدا محله را ایجاد کنیم بعد یک شهرداری که ربطی به آن محله ندارد بگذاریم. که این خود مشکلاتی ایجاد کرده و خواهم گفت.
نکته اصلی، در بحث محله با درنظر داشتن آن سه عنصر، افرادی که در آن محله زندگی میکنند یا کردند چه وضعیتی دارند. افرادی که هنوز در این محلات قدیم زندگی میکنند بخش مهمی از مولفههای سهگانه را از دست داده اند. مکان و زمان از دست نرفته اما تعامل از دست رفته است.
چرا از دست رفته است؟
زیرا بخش مهمی از ساکنینی که در گذر زمان در این هویت سهیم بودند مهاجرت کردهاند. خانوادههای محدودی ماندهاند که پیوندهای اجتماعیآنها در فرایند نوسازی و تحولات شهری از دست رفته. یعنی آدمها با هم تعامل داشتهاند، بخشی از آنها خارج شدند. آنهایی که ماندهاند با افراد جدیدی که وارد شدهاند، وارد تعامل نشدهاند. تعامل نیاز به استمرار دارد. افرادی که ماندهاند تعلق زمانی و مکانی دارند، اما تعلق اجتماعی ندارند.
گروه دوم افرادی هستند که تعلق زمانی دارند اما تعلق مکانی و تعلق اجتماعی ندارند. یعنی دو عنصر از عناصر سهگانه را ندارند. تعلق زمانی دارند، زیرا هنوز حافظه تاریخی دارند و ذهنیت تاریخی از محله از طریق نقل کردن، نوستالوژیک کردن موضوع و غیره در این افراد هست. اما دیگر تعلق مکانی نیست، زیرا بخش زیادی از المان ها یا عناصر محیطی تخریب شده. مکان با تمام عناصرش معنی دارد. اکنون من هم همینطورم، زادگاهم محله نوغان است، در آن محله مسجد، تکیه، قصابی و نانوایی و همهی اینها باهم برای من مکان میشدند اما وقتی بخش بزرگی از این عناصر مکان حذف شدهاند و مثلا فقط یک مسجد و خانههای تخریب شده باقی مانده، اینجا مکان دیگر از بین رفته است. آدمهایی آنجا هستند، این آدمها در خاک هستند اما در مکان نیستند. آدمی که در خاک زندگی میکند الزاما در مکان زندگی نمیکند. در گذشته خاک و مکان باهم بود، اکنون مکان حذف شده و خاک مانده. اگر بپرسی کجا زندگی میکنی و بگوید محله نوغان، منظورش زمین است و نه مکان آن، زیرا خیلی از عناصر از دست رفته است. یک گروه دیگر هم هست که مهاجرت کردهاند و هیچ یک از سه عنصر را ندارند. در تیپ دوم، افرادی که اخرین بازماندهها هستند. اینها تعلق به اجتماع و محله ندارند. بسیاری از مولفههای حیاتی هویت دیگر از دست رفتهاست. به طور مثال، یک کوچه قبل از نوغان است که از قدیم به آن کوچه حمام باغ میگویند. زیرا حمامی آنجا بوده به نام حمام باغ، یک مولفه مهم بوده که کوچه حتی اسمش را از آن گرفته. عناصری که به این محله معنا میداده کم کم حذف شده است. یکی از آشنایان پیر ما که آنجا زندگی میکند و تمام خانههای اطرافش را تخریب کردهاند، احساس تعلق مکانی ندارد زیرا از این مکان چیزی نمانده است. از آنجا که عناصر محله را به شکل بصری نمیبیند نمیتواند همذات پنداری کند، شاید بتواند در ذهنش اینکار را بکند اما به صورت عینی نمیتواند. این فرد از گروه دوم است که هنوز در محله هست، قلمروی مکانی ضعیف شده است، تعامل وجود ندارد زیرا دیگر کسی آشنا در این مکان نیست و لازمه تعامل حضور است که به دلیل حذف مکان این تعامل هم از بین رفته است، اما حافظه تاریخی دارد. تنها عنصر زمان به عنوان هویت تاریخی باقی مانده است. نوعی حس نوستالوژیک تاریخی در ذهن این شخص مانده است. ریشه این حافظه تاریخی و حس تعلق به مکان در تاریخ، قلمروی مکانی است. در این جا قلمروی مکانی حذف شده است، اما حافظه تاریخی هنوز باقی است. البته با فوت این شخص حافظه تاریخی هم از بین میرود و دیگر منتقل نمیشود مگر به شکل تعامل و نقل کردن برای فرزندان، داستان سرایی، مستند کردن و … .
تاثیر از بین رفتن حافظه تاریخی در محلات یک شهر چیست؟
شهر بی تاریخ. به مرور عنصر زمان مندی از شهر حذف میشود. در مناطق سنتی مشهد این زمان حذف شده زیرا تاریخ نیاز به انتقال و مکتوب شدن دارد ولی انتقال نیافته و گسست نسلی هم رخ داده است. مکان هم حذف شده است. ما دیگر سابقه تاریخی محلات را نداریم، کسانی که سابقه تاریخی داشتند هم فوت کردند، انگار آن چیز اصلا وجود ندارد. وقتی چیزی به زمان منجر نشود و وارد حافظه تاریخی نشود، گویا اصلا وجود ندارد. خیلی از مکانهای تاریخی مشهد وابسته به فرد شدهاند. اگر فرد فوت کند، مکان از نظر تاریخی حذف میشود. درنتیجه از آنجا که مکان تخریب شده و تغییر کرده، حافظه تاریخی هم از بین رفته، تعامل هم وجود ندارد در نتیجه چیزی از هویت با رفتن ادم ها باقی نمیماند. هویت به محلات قدیمی آخرین نفسهای خود را میکشد. زیرا سه مولفه اصلی از بین رفتهاند. هویت بدون این سه معنی نمیدهد. اگر یک تیپ ایدهآل هویت محلهای در حداکثر آن درنظر گیریم، یعنی حداکثر تعامل، حافظه تاریخی و تعلق به مکان، متوجه میشویم در واقعیت این مصداقها به حداقل رسیده. من مطمئن هستم اگر این هارا ثبت و ضبط نکنیم (داستان، یادداشت، مستند، فیلم و …) شکی در این نیست که ده سال بعد اساسا از هیچ یک از عناصر سه گانه هویت محلهای چیزی باقی نمیماند.
حال بحث دیگری مطرح میشود، وقتی یک مکان تخریب میشود زمین بی استفاده نمیماند و مکان جدیدی با زمان صفر شکل میگیرد و کنشگران جدید وارد میشوند. حال میتوان هویت جدید ساخت یا خیر؟
سوال جدی در حوزه توسعه شهری همین است. پاسخ من مایوس کننده است. زیرا جابجایی جمعیت و نوع کاربری مناطق اطراف حرم امکان شکل گیری آن سه عنصر را فراهم نمی کند. بخش زیادی از منطقه تجاری شده و بخش زیادی از آن تبدیل به هتل شده است. فضای شهری به گونه ای شده، که مکانیت، تعامل و زمانمندی را برنمیتابد. ما ۱۵ سال است که در محلهی جانباز زندگی میکنیم، ما هیچ حس تعلق مکانی بعد از ۱۶ سال نداریم. زیرا اگرچه شهرداری روی این محله اسم یاس را گذاشته اما ما باید محله بودن آن را قبول کنیم. در بلدیه ابتدا محله شکل میگرفت بعد از دل آن بلدیه شکل میگرفت اما اکنون شهرداری برای ما یک محل را محله نامیده در صورتی که مردم باید این محله را محله بدانند. اکثریت مردم به یک محله مهاجرت کردهاند. اول اینکه کسانی که ابتدا ساکن آن محیط مبدا بودند نتوانستهاند به خوبی حافظه تاریخیشان را انتقال دهند. با فرض اینکه به فرزندان منتقل شود، مکان مبدا منتقل میشود. لذا برای ساکنین جدید و فرزندانشان آن مولفهها وجود ندارد. اگر واقع بین باشیم، در تاریخ شهر مشهد، باید محله را به تاریخ بسپاریم. باید نام دیگری متناسب با ساختار برای آن پیدا کنیم. شاید ما باید تحلیل تونیس مبتنی بر اجتماع در جامعه سنتی و جامعه در جوامع صنعتی را قبول کنیم. شاید هویت مکانی در قالب هویت محله ای باید کنار گذاشته شود.محله محصول مکان، تاریخ و تعامل نیست. باید چیز دیگری اسم گذاشت مثلا واحد جغرافیایی. تحلیل های ما برای تحولات جدید شهری ناکارامد شده و ما به زور میخواهیم اصطلاحاتی را به آن تحمیل کنیم. مثلا دورکیم معتقد است جامعه مکانیکی به ارگانیکی تبدیل شده و نباید جامعه ارگانیکی را براساس مکانیکی تحلیل کرد. محققان حوزه شهری باید برای این تحولات مفهوم اجتماعی بسازند. آن مفهوم محله دیگر سنخیتی با مکان، زمان و نوع تعاملات در شهر جدید ندارد. مثلا شهرداری با بلدیه متفاوت است. در بسیاری از مقالات و در شهرداری مفهوم محله به زور بر مکانهایی تحمیل میشود. درصورتی که تبدیل به مفهومی کاملا انتزاعی شده. شهرداری توقع دارد مردم در شورایاری محله شرکت کنند در حالی که مردم اصلا محیطشان را محله نمیدانند. مفهوم و مردم کاملا جدا هستند. مفهوم دیگر آن قلمرو را پوشش نمیدهد. لذا نیاز به یک تجدید نظر در مفهوم سازی فضاهای شهری، تعاملات و تعلقات به فضاها حس میشود. اینکار از جنس مفهوم سازی و نظریهپردازی است.
این ساخت هویتی که براساس ساخت یک مفهوم جدید پیشنهاد میکنید قطعا باید با عناصری دیدنی همراه باشد، شما چه عناصری برای ساخت این مفهوم و هویت جدید مدنظرتان است؟
وقتی یک محیط از بین رفته و مکان جدیدی شکل گرفته، جامعهشناس باید طرحوارهای داشته باشد برای ساخت دوباره، این طرحواره از جنس برنامههای مداخلهای است. بازهم به سه عنصر مکانیت، زمانمندی و تعامل برمیگردیم. زمانمند بودن نیازمند پایداری است. اگر پایداری را در مکانهای شهری تقویت کنیم ایجاد میشود. مثلا نوغان در تاریخ وجود داشته اما بسیاری از محلات بیست یا سی سال بعد کاملا تغییر میکند از طریق ساخت و سازها، تجاری شدن ها و … . مدرنیته با زمانمندی تضاد دارد و زمان را کوتاه میکند. در امر زمان من خوشبین نیستم زیرا شرط آن تثبیت مکانهاست اما اکنون ما مدل جامع تاریخی برای توسعه شهر نداریم، ما اجازه نمیدهیم مکان خودرا نشان دهد، به محض اینکه مکانی میخواهد خود را نشان دهد دوباره تخریب میشود. وقتی حتی عناصر بصری دوام ندارد، زمان خودرا نشان نمیدهد. زمانمندی و پایداری با ذات مدرنیته ایرانی جور در نمیآید.
ما در مکان نیز همین مشکل را داریم. مکان در مدل توسعه شهر، تغییر میکند. زمان سریع به معنای مکان سریع و ناپایدار است. نوعی فرایند بازتولید هویتزدایی مدام در حال تکرار است. شکلگیری هویت نیاز به زمان دارد. بنابراین هویت ایجاد کردن در محله را باید کنار بگذاریم. باید سراغ مکانهایی برویم که امکان پایدارسازی در آن هست. یعنی همان فضاهای عمومی. مکان عمومی مثل پارک ملت، میدان آزادی، میدان انقلاب. من خودم احساس تعلق زیادی به میدان انقلاب دارم. این مکانهای عمومی تنها مکانهایی است در حوزه شهری که میتوانند هویتآفرین باشند. مثلا پارک ملت پایدار است، عمومی هم هست که امکان حضور جامعه مدنی در آن زیاد است، هم زمان در آن حضور دارد، در یک فرایند تاریخی شکل گرفته، عناصر دیداری هم در آن هست، مثل رودخانه و استخر و … ! تعامل آدمها نیز در آن شکل میگیرد.
اینجا واریانس هویت مکانی به تدریج کم میشود، قبلا هویت در صد محله توزیع میشد، الان در هویتی که مکانهای عمومی میسازند این صد محله جمع شدهاند. تعداد مکانهای عمومی کمتر از تعداد محله است و هویتها از شکل پراکنده در قالب هویت درمکانهای عمومی تجمیع میشوند. هویت شهری عبارت است از مجموعهای از هویتهای افراد در مکانهای عمومی، به شرط ارتباط ارگانیک مکانهای عمومی.
مثلا حرم خود یک مکان عمومی گستردهاست. یا میدان جانباز، عناصری دارد که نوعی هویت مکانی از نوع هویت در فضای عمومی ایجاد میکند. مدل توسعه شهری باید به سمت مدیریت این مکانهای عمومی برود. واحد تحلیل سطح اثرگذاری مدیریت شهری برای بازسازی، تثبیت و استمرار هویت شهری همین مکانهای عمومی باید باشد. همه مردم از میدان جانباز خاطره دارند، آنهم با عناصری که در آن گذاشته میشود. همهی ما حتی با میدان آزادی نوعی خاطره داریم. الزامی نیست که مردم را در سطح محدود محله نگه داشت.
آیا اطراف حرم به عنوان یک مکان عمومی میتواند حتی هویتی فراتر از هویت شهری بسازد، چیزی در قالب هویت ملی یا اسلامی؟
بله سطح را میتوان از هویت برای مردم یک شهر، به هویت برای مردم یک ملت و برای مردم یک امت بالا برد. حرم به دلیل استمرار، پایداری، زمانمندی و حافظه تاریخی میتواند اینطور شود. اما مکانهای دیگر حتی در سطح ملی شاید نتوانند اینکار را بکنند، البته برخی مکانهای تاریخی میتوانند. مثل آرامگاه فردوسی، عطار، خیام و امثال آن که متعلق به کسانی فراتر از مردم یک شهر هستند. زیرا در آن تاریخ و استمرار زمانی وجود دارد. در هویت عنصر زمان بسیار اهمیت دارد. لذا افرادی که از محلات قدیم به مکان جدیدی مهاجرت کردهاند، در خاک آن مکان سکونت میکنند نه در آن مکان. البته مکان میتواند به خاک وابسته نباشد، مثلا زائرین اطراف حرم برای شکل گیری هویت ملی یا اسلامی نیاز به سکونت در مکان ندارند، آنها هم در خاک هستند. دل باید با مکان باشد نه لزوما سکونت کردن. در ابتدا مکان و خاک باید باهم به نوعی سنخیت داشتهباشند بعد مکان میتواند فراسوی خاک برود. اگر محله جدید در شهر بسازیم که خاک است، مکان همراه آن نیست. ما کمتر عنصری مانند حرم داریم که خاک و مکان از ابتدا سنخیت داشتهباشند. دلیل آن پایداری است. مدرنیته و مدلهای توسعه شهری ذاتا نمیتوانند محلهای را برای مثلا صدسال طراحی کنند. عمر ساختمان را ۲۰ سال تعیین میکنند.
یعنی این امکان اصلا وجود ندارد که مثلا یک بازه تاریخی برای هرمحله در ساخت آن در نظرگیرند؟
با مدل توسعهای که ما داریم در محلات من اصلا خوشبین نیستم. امکان عقلی آن وجود دارد ولی امکان عملی آن وجود ندارد. ما مدیریت زماننگر نداریم. اما ما باید در مکانهای عمومی سرمایهگذاری کنیم. شهرداری نمیتواند وسط بلوار ملکآباد آپارتمان بسازد. در این مکانها خاک و مکان اجازه پایداری میدهد. اکنون در دنیا همینطور است، مثلا فلورانس میدان فلان، چین میدان فلان و … حتی برای کسانی که نرفتهاند هم چیزی در ذهنشان است. در آلمان، دروازه برلین از آنجاکه در طول تاریخ خراب نشده است یک مکان عمومی است. در مشهد عالی ترین مکان عمومی که در سطح فراملی هم پیش رفته است حرم است. در میدان شهدا پروژه بد اجرا شدهاست. ابتدا تالار شهر ساختهاند بعد خواستهاند شهروند تعریف کنند. گفتیم عناصری در میدان شهدا ایجاد کنید که مردم آن را مکان عمومی بدانند. اکنون مردم این مکان را مکان عمومی نمیدانند، شهرداری به دنبال جمع شدن مردم در این مکان بود ولی به این هدف نرسیده. میدان شهدا از حافظه تاریخی مردم مشهد به مثابه یک مکان عمومی در حال حذف شدن است. البته خوشبختانه چهارراه شهدا هنوز این ظرفیت را دارد. میدان سعدآباد، آبکوه و جاهایی دیگر هنوز هستند. مکان عمومی جای تقاطع نسلهاست. چه من و چه شما در حرم مشترکیم اما در محله نوغان مشترک نیستیم. پس باید به سمت مدیریت مکان عمومی و تحلیل آن رفت. اصفهان و یزد خیلی موفق بودهاند. در یزد مکانهای عمومی پایدار شده است.
در پروژه ساخت و ساز اطراف حرم، نگاه جامعهشناختی و نگاه معماری چگونه میتوانند باهم کنار بیایند؟
این یک مشکل علمی است. در کف هرکس اگر شمعی بودی، اختلاف از گفتشان بیرون شدی. اگر در سطح دانشگاهی امکان همکاری بین رشتهای ایجاد نشود، در اجرا هم نخواهد بود. لازمه این امر دانشگاه است. اینها در ذهنیت و مفاهیم مشترک نیستند. راه همگرایی بین معماری، جامعهشناسی و روانشناسی یک سطح بین رشتهای است. تولیدات نظری باید مشترک شود تا در عمل هم مشترک باشند. راهحل این مشکل فراسوی عمل است و باید وارد نظر شود.
آیا یزد تیپ ایدهآل عملکردی است که در مشهد میتوانست پیش گرفته شود و نشد؟
از آنجا که این دو شهر یزد و مشهد از حیث جغرافیایی، تاریخی،فرهنگی خیلی شبیه هستند، میتوانست اینطور باشد. مخصوصا درارتباط با هویت در مکانهای عمومی. شهرداری چندمکان عمومی مهم را باید شناسایی کند، بعد از الگوی شهرهای شبیه به خودمان استفاده کند تا بینشی کسب کند. ما در بوستانها خیلی خوب عمل کردیم. مثلا کوهسنگی و وکیلآباد موفق بودهاند. در کوهسنگی عناصر آن از قدیم حفظ شدهاند. کمی تغییر کرده اما عناصر اصلی مثل استخر اصلی آن حفظ شده است. مدرن شده اما از آن عناصر تاریخی خالی نشده است. در پارک ملت هم تا حدی موفق بودهاند. گویا هرچه تجاری شدن کمرنگ شود، امکان شکلگیری هویت بیشتر است. بوستانهارا نتوانستند تجاری کنند. میگویید حرم موفق بوده در مکان عمومی شدن، اما عنصر تعامل در آن کمرنگ است. در دایره خود حرم تعامل پررنگ است. فقط مرزهای خود حرم، نه محیط پیرامون آن. حرم را من به مثابه حرم میبینم نه به مثابه حریم. تجاری شدن اطراف حرم دیگر چیزی برای گفتن ندارد. در حرم به مثابه حرم، همهی سه عنصر بوده. نگاه مدیریتی به حرم در همهی تولیت ها، نگاه سنتی بوده. نگاه عجین کردن سنت بوده. اما همین که از حرم خارج میشوی دیگر همهچیز مدرن شده. تجاری شدن شهر، با هویت مغایرت دارد. شهر به مثابه کالای تجاری نمیتواند هویت بسازد.
منبع:
این مصاحبه قبلا در نوروزنامه ۱۳۹۹ منتشر شده است.
(۷۰۸)
نقش گرافیک شهری در گسترش فرهنگ رضوی با رویکرد نوستالژی و آیکون پدیده (نمونه موردی اِلمانهای رضوی در ایران)
حسین عابددوست، نادر زالی، سامان ابی زاده
در سالهای اخیر پژوهشها درباره ابعاد بصری فرهنگ رضوی افزایش یافته است. آنچه در ادامه میآید یک نمونه از این پژوهشهاست. |
چکیده
اِلمانهای شهری بهعنوان بخشی از گرافیک شهری مجموعهای از نشانههای شمایلی را بهتنهایی یا در ترکیب با نشانههای نوشتاری سازماندهی شده به شیوه تایپوگرافی دربر میگیرد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نقش گرافیک شهری در گسترش فرهنگ رضوی چیست و تأثیر المانهای رضوی در انتقال معنا را با رویکرد نوستالژی و آیکون پدیده، چگونه میتوان تحلیل کرد. هدف تحقیق شناسایی نقش گرافیک شهری در توسعه فرهنگ رضوی در محیط شهری با تأکید بر تحلیل المانهای رضوی است. فرضیه تحقیق امکان انتقال مفاهیم ارزشی ارتباط با امام هشتم (ع) و ایجاد حس همبستگی و دلبستگی مذهبی در فضای شهری با کاربرد المان رضوی بهعنوان بخشی از گرافیک شهری است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی است. تجزیه تحلیل دادهها کیفی است. بر اساس نتایج تحقیق المانهای رضوی با نشانههای تصویری و نوشتاری همراهاند. این نشانهها انتقال پیام اعتقاد به امام هشتم (ع) را به شکل معنای صریح و معانی ضمنی بر عهدهدارند. نوستالژی یکی از تمهیدهای مورداستفاده طراحان برای ایجاد ارتباط حسی با مخاطب شیعه است. نوستالژی زمینه اتصال ذهن مخاطب با مکان و زمانی فراتر از مکان شهری المان را فراهم میکند. مکان ایده آل مقصد، حرم رضوی و ارتباط با امام هشتم است. حجمهای رضوی آیکونهایی هستند که از حالت مکانیکی و یخزده خارجشده و ظهور آیکون پدیده را نشان میدهند. آیکون پدیده مفهوم اتصال معنوی با امام هشتم (ع) است.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://hafthesar.iauh.ac.ir/browse.php?a_id=1170&sid=1&slc_lang=fa
(۷۰۹)
اسناد فروش برق مشهد به ارتش سرخ و امتناع دولت روسیه از پرداخت مالیات
غلامرضا آذری خاکستر و مهدی خانی زاده
برای درک عمیق فرهنگ رضوی لازم است تاریخ و فرهنگ خراسان به خوبی شناخته شود. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره یکی از ابعاد تاریخ معاصر خراسان. |
برای دسترسی به متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://ensani.ir/file/download/article/20140409114403-9483-277.pdf
منبع: پیام بهارستان سال پنجم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۹
(۷۱۰)
بررسی عملکرد اتباع روسیه در زمینه پزشکی نوین در مشهد (۱۸۸۹-۱۹۴۵ م./ ۱۳۰۶-۱۳۲۵ ق.)
یوسف متولی حقیقی، غلامرضا آذری خاکستر
برای درک عمیق فرهنگ رضوی لازم است تا تاریخ و فرهنگ خراسان به خوبی شناخته شود. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره یکی از ابعاد تاریخ معاصر خراسان. |
چکیده
با گشایش کنسولگری روسیه در مشهد، یکی از اقدامات سرکنسولها، توجه به مسائل بهداشی و پزشکی در مناطق تحت نفوذشان بود. شهر مشهد به واسطه موقعیت راهبردی و وجود اتباع روسی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. ایجاد درمانگاه، بیمارستان و خرید داروهای جدید موجب شده تا زمینههای گذر از پزشکی سنتی فراهم شده و تلاش نمایند تا زمینههای پزشکی نوین در مشهد به وجود آید. خدمات پزشکی روسها را میتوان در دو محور درمانی و بهداشتی مورد بررسی قرار داد. نخست ایجاد بیمارستان، تأسیس داروخانه و خرید دارو. دوم جلوگیری از بیماریهای طاعون، تیفوس و اقدامات پزشکان روسی. در این مقاله تلاش میشود ضمن بررسی خدمات پزشکی روسها در مشهد، به زمینههای پزشکی نوین پرداخته شود.
منبع: مجله تاریخ پزشکی، دوره ۶، شماره ۱۸ (۱۳۹۳)، صفحه ۱۲۳-۱۴۹
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
https://journals.sbmu.ac.ir/mh/article/view/9850
(۷۱۱)
نقش کنسولگری انگلیس در پیشرفت پزشکی نوین در مشهد (۱۳۴۶- ۱۳۰۶ق.)
شهربانو دلبری، غلامرضا آذری خاکستر
برای درک عمیق فرهنگ رضوی لازم است تاریخ و فرهنگ خراسان به خوبی شناخته شود. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره یکی از ابعاد تاریخ معاصر خراسان. |
چکیده
دو کشور روس و انگلیس، به سبب موقعیت استراتژیک خراسان، از جمله همسایگی با روسیه در نقاط مختلف این منطقه پهناور کنسولگری داشتند و مرکز فعالیت آنها در مشهد بود. پس از گشایش کنسولگری انگلستان در مشهد، تأسیس درمانگاه و مداوای بیماران توجه مأموران کنسولگری را جلب کرد. در این مقاله زمینههای توجه انگلستان به این موضوع بررسی میشود و اینکه فعالیتهای پزشکان درمانگاه کنسولگری انگلستان تا چه حد در پزشکی نوین شهر مشهد اهمیت داشته است. حضور جراحان و پزشکان انگلیسی در گسترش امور بهداشتی و پیشرفت پزشکی در مشهد مؤثر بوده است. در این مقاله ضمن بررسی وضعیت بهداشت مشهد، به زمینههای تأسیس کنسولگری انگلستان و گزارشهای پزشکی آنها اشاره خواهد شد.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به لینک های زیر مراجعه کنید:
http://www.hfrjournal.ir/article_76892.html
http://www.hfrjournal.ir/article_76892_a9f2ec0d72173e1938bf09363b4b3e8e.pdf
(۷۱۲)
نقش روسیه در توسعه راه تجاری مشهد- عشق آباد با تکیه بر اسناد کنسولگری بریتانیا (۱۹۱۰- ۱۸۹۰م.)
پیمان ابوالبشری ، علی یحیایی
برای درک عمیق فرهنگ رضوی لازم است تاریخ و فرهنگ خراسان به خوبی شناخته شود. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره یکی از ابعاد تاریخ معاصر خراسان. |
چکیده
از اواخر سده نوزدهم و در آستانه سده بیستم میلادی، ایران مانند بسیاری دیگر از کشورها، تحت تأثیر تحولات سریع جهانی ناشی از انقلابهای صنعتی و اقتصادی و اجتماعی مغرب زمین قرار گرفت و به عرصه جهانی شدن کشانیده شد. روسیه که از مدتها پیش، خود در آن مسیر قرار گرفته بود، برای نفوذ در ایران میکوشید. یکی از زمینههای نفوذ، تجارت بود؛ تجارت میان ایران و روسیه در ایالت خراسان در عصر قاجار تأثیری بنیادین بر روابط دو کشور داشت و بیش از صادرات ایران به روسیه ارسال میشد. در این دوره، ایران به عنوان بزرگترین بازار برای کالاهای روسی درآمد و مشهد با توجه به موقعیت جغرافیایی خود وارد تجارت گسترده با این کشور شد. از آنجا که توسعه شهری ارتباط نزدیکی با موقعیت جغرافیایی آن و راهها دارد، این مقاله به معرفی و شناخت راه مشهد- عشق آباد اختصاص دارد: راههای مشهد و مداخله روسها، چه تأثیری بر توسعه شهری آنجا در آستانه سده بیستم نهاد؟
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک ها مراجعه کنید:
http://www.hfrjournal.ir/article_76755.html
http://www.hfrjournal.ir/article_76755_8c29b2d34d9bfc4a3cc6d21e87f05d1d.pdf
(۷۱۳)
بررسی فعالیت تجارتخانه هوفمان در مشهد (دوره قاجار) با تکیه بر اسناد آرشیو وزارت امور خارجه
جلال قصابی گزکوه
برای درک عمیق فرهنگ رضوی لازم است تاریخ و فرهنگ خراسان به خوبی شناخته شود. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره یکی از ابعاد تاریخ معاصر خراسان. |
چکیده
مشهد به عنوان مرکز ایالت خراسان در دوره قاجار، از نظر اقتصادی و تجاری اهمیت خاصی داشت، تا آنجا که میتوان آن شهر را به عنوان بارانداز بزرگی در شمال شرق برای واردات و صادرات کالا بهشمار آورد. موقعیت شهر مشهد در شمالِ شرق ایران برای تجار افغانستان، روسیه، انگلیس، آلمان و سایر طرفهای تجاری با ایران دارای اهمیت بود. از این رو، تجار آلمانی با توجه به ظرفیت ممتاز تجارت در مشهد به این شهر آمدوشد داشتند. برخی از تجار تنها برای واردات کالاهای تولیدی دولتِ متبوع خود به مشهد میآمدند، اما برخی از آنها در مشهد تجارتخانه نیز گشوده بودند. کارل فردیناند هوفمان از جمله تجار آلمانی بود که علاوه بر واردات کالا از آلمان به مشهد، تجارتخانهای هم دایر کرده بود و کالاهای صنعتی، تزئینی، خواروبار، ادوات کشاورزی و وسایلی از این دست میفروخت. در پژوهش حاضر با شیوه پژوهش تاریخی از نوع توصیفی- تحلیلی و با بهرهوری از اسناد آرشیو وزارت امور خارجه ایران، فراز و فرود فعالیت تجارتخانه هوفمان و نوع کالاهای وارداتی از آلمان به مشهد تحلیل و بررسی خواهد شد.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک ها مراجعه کنید:
http://www.hfrjournal.ir/article_94199.html
http://www.hfrjournal.ir/article_94199_6f468326fe44fca09d7fe6f2e1d28561.pdf
(۷۱۴)
مناسبات تجاری مشهد و افغانستان با تأکید بر جایگاه هرات در سه دهه پایانی حکومت قاجار (۱۳۴۴-۱۳۱۳ق(
جلیل قصابی گزکوه ، یوسف متولی حقیقی
برای درک عمیق فرهنگ رضوی لازم است تاریخ و فرهنگ خراسان به خوبی شناخته شود. آنچه در ادامه میآید مقالهای است درباره یکی از ابعاد تاریخ معاصر خراسان. |
چکیده
مراودات تجاری مشهد با شهرهایی چون هرات، کابل و قندهار در دهههای پایانی حکومت قاجار از اهمیت بهسزایی برخوردار بود. پس از معاهده صلح پاریس (۱۲۷۳ق./۱۸۵۷م.) میان ایران و انگلیس که به جدایی هرات و به رسمیت شناختن استقلال افغانستان از طرف ایران انجامید، سرانجام پس از چند دهه کشمکش، روابط اقتصادی ایران و افغانستان در زمینه تجاری وارد مرحله جدیدی شد. هدف از پژوهش حاضر با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی، پاسخ به این پرسشها است که پس از جدایی هرات و فروکش کردن تبعات این جدایی، در بازه زمانی ۱۳۴۴-۱۳۱۳ق. چه کالاهای در مسیر هرات و مشهد مبادله میشد؟ چه عواملی بر تجارت این دو شهر مؤثر بود؟ و موانع عمده این تجارت چه بود؟ با وجود کمبود منابع در این زمینه و ضرورت مطالعه جزئینگر، یافتهها حاکی از آن است که ناامنی مسیرهای تجاری و دریافت عوارض گمرکی از کالاها، مشکل اساسی تجارت مشهد و افغانستان بهویژه ایالت هرات در سه دهه پایانی حکومت قاجار بوده است.
برای مشاهده متن این مقاله به لینک های زیر مراجعه کنید:
http://www.hfrjournal.ir/article_119589.html
http://www.hfrjournal.ir/article_119589_bf2f112c7f5127d03a99dc59cf9c5f08.pdf
(۷۱۵)
وقف نخستین کتاب چاپ سنگی ایران به کتابخانه آستان قدس رضوی
کتابخانه آستان قدس رضوی آثار کهن بسیاری را در خود دارد. شماری از این آثار توسط مردم به این کتابخانه اهدا شده است. در این گزارش به یکی از این آثار اشاره شده است. |
شهروند تبریزی و استاد بازنشسته دانشگاه نخستین کتاب چاپ سنگی ایران را که یک جلد قرآن کریم با قدمت ۱۹۳ سال است وقف کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی کرد. مسوول امور ارزشیابی نسخ خطی آستان قدس رضوی گفت: در ایران اولین کتابهای چاپ سربی در سال ۱۲۳۳ چاپ شده و نخستین کتاب چاپ سنگی نیز در سال ۱۲۴۹ قمری در تبریز به چاپ رسیده که همین جلد قرآن است. سیدمحمدرضا فاضل هاشمی افزود: در انتهای این قرآن کتابت شده که در زمان فتحعلیشاه و ولایت عهدی عباسمیرزا، محمدصالح شیرازی به روسیه میرود و آنجا صنعت چاپ را به تبریز منتقل میکند. در بخشی از متن این کتاب آمده است “صنعت انطباع جدید را در آن ملک دیده، اسباب و اثاث آن را به دارالسلطنه تبریز حمل و نقل نمود، تیمناً و تبرکاً اول نسخهای که به تاریخ ۲۵ شهر رمضان ۱۲۴۹ از دارالانطباع بیرون آمد، کلامالله مجید ربانی است”.
این نسخه به خط خوشنویس مشهور وقت، محمدحسینبن میرزا محمد تبریزی کتابت و سرسورهها به سرخی و دستنویس کتابت شده و تمامی اوراق قرآن نیز به صورت دستی به رنگ سرخ و لاجورد جدولبندی شده است. همچنین در حاشیۀ صفحات این قرآن، توضیحاتی در باره آیات از نظر صرف و نحوی و معنی نوشته شده است. استاد بازنشستۀ دانشگاه تبریز و واقف این اثر نیز گفت: این نسخه متعلق به پدربزرگ پدربزرگم بوده است و دستنوشتههای پدربزرگمان میرحسین جنابی که روحانی تبریز و خوشنویس بود نیز در آن دیده میشود. جواد پورعلی افزود: از آنجا که من و همسرم، دخترعمو پسرعمو هستیم، این نسخه به عمو و از ایشان به همسرم رسیده بود و ایشان نذر حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) کرد. از آنجا که خبر داشتیم بهترین و قدیمیترین قرآنها در کتابخانۀ حضرت امام رضا (ع) است، همسرم نیت کرد این کتاب را وقف کتابخانۀ رضوی کند تا نسل آینده ببینند پیشینیان تا چه اندازه به قرآن و چاپ آن اهمیت میدادند. کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی بیش از ۲۶ هزار نسخه قرآن و جزوات قرآنی خطی و چاپسنگی در اختیار دارد و یکی از بزرگترین مخازن نسخ قرآن کریم در دنیا به شمار میرود.
منبع: instagram.com/miras_bashi
(۷۱۶)
«مختصری در باب خاندان شریف حافظیان»
دکتر احمد مهدوی دامغانی
سادات رضوی که فرزندان امام رضا (ع) در قرنهای بعد به شمار میروند در طول تاریخ خاندانهای بسیاری را ساختهاند. یکی از این خاندانها سادات حافظیان هستند. در این مطلب یکی از اهالی دانشمند خراسان، درباره این خاندان توضیحاتی میدهد. |
الحمدللّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین
و بعد الحمد و الصّلوه؛ دو بانوی گرامی نژاده و دانشور و خدمتگزار به اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین، از این فقیر به اصرار خواستند که خاطراتی را که از افراد جلیل خاندان شریف حافظیان (ره) دارم و بهویژه از برکاتی که از سیّد بزرگوار صاحب نفس زکیّه و نفس طیّبه، واصل به مقامات رفیعهی روحانی و نایل به مواهب عالیّهی ایمانی جنّت مکان، خلد آشیان، مرحوم آقای حاج سیّد ابوالحسن حافظیان رفع الله فی الجنّه درجاته دارم شمّهای بنگارم. با آنکه به این دو بانوی فاضله عرض کردم که با وجود شرحی که در مقدّمهی کتاب مستطاب «لوح محفوظ» به قلم انسان آزادهی ارجمند و نویسندهی گرامی دانشمند جناب آقای استاد محمّدرضا حکیمی دامت افاضاته در کمال بلاغت آمدهاست؛ دیگر مجالی برای سخنی اضافی دربارهی آن فقید سعید نمانده است و «تیمّم باطل است آنجا که آب است»، مسلّم است. مضاف بر آنکه چندی پیش از این، از سوی صبیّهی مرضیّهی محترمهی آن بزرگوار مصاحبه گونه ای تلفنی به اختصار در همین موضوع با حقیر صورت گرفت ولی با این همه این دو بانویی که اخیرالذّکر یکی از دو عزیزانست تقاضا فرمودند که کتبا هم چیزی عرض کنم؛ علی هذا و با اشاره به بیت مشهور آن شاعر والا مقام شیعی، حضرت «مهیار دیلمی (ره)» که:
أعد ذکر نعمان لنا إنّ ذکره *** هو المسک ما کرّرته یتضوّع
آن ذکر جمیل را تکرار میکنم.
و اما آن دو بانوی فاضلهای که این درخواست را از این فقیر فرموده اند: یکی سرکار بانو دکتر حکیمه دبیران (مهاجرانی) استاد محترم دانشگاه است که خداوند متعال ایشان را به سلامت بدارد و موفقیّت و خدمتگزاریشان را به ادب فارسی مستدام کند و والد ارجمند ایشان مرحوم غلامرضا دبیران که از مردان نخبهی روزگار ما بود، و از صاحب منصبان عالی رتبهی بسیار پاکدامن و پرهیزکار دولت و از فضلای عالیمقدار و ادبا و شعرای شیرین گفتار که آثار ادبی و دیوان شعرشان موجود و مشهود است و از جمله خدمات آن مرحوم یکی هم ترجمهی الفیّهی ابن مالک رحمه الله در نحو است که آن را به شعر فارسی برگرداندهاند. به راستی «دبیران» زمان حاضر بود و این بنده از سالهای۱۳۲۷/ ۱۳۲۸ شمسی که جوانی تازه کار در امور ثبتی بودم و مشارالیه در آن ایّام رئیس شعبهی اوّل دادگاههای موسوم به «دادگاه تعدیل مالالاجارهها» بود و به داد مردم میرسید و عموما با توجّه به معتقدات مذهبی عمیق خود و با استفاده از اختیارات قانونیاش غالبا مرافعات و مراجعات را به صلح خاتمه میداد و محلّ این دادگاهها در طبقهی همکف ساختمان ثبت اسناد در خیابان فروغی بود (حالا نام آن خیابان چیست؟ نمیدانم.) به ایشان ارادت یافتم و ارتقاء ایشان را به مناصب عالیه تا آخرین سمت رسمی ایشان که در اواخر حیات پرافتخار ایشان بود، یعنی استانداری یزد در جمهوری اسلامی و حسن شهرتشان را شاهد بودهام؛ خدایش رحمت کند! از آن مرحوم فرزندان بسیار شایسته ای که هریک خدمتی را به خلق به عهده دارند بازمانده است بانو دکتر حکیمه خانم درّهالصّدف این خاندان محترم است. و سرشناس ترین فرد آن. آشنایی بنده با این بانوی دانشمند مرهون معرّفی ای است که مرحوم مغفور فقید سعید حضرت استاد دکتر سیّد جعفر شهیدی أطاب الله ثراه از معزیّالیها فرمودند و بر اثر آن این بنده از دانشگاه هاروارد تقاضا کرد که این بانوی فاضلهی لایق را برای دورهی «ساباتیکال»شان به هاروارد دعوت کنند و چنین شد که این بنده به سعادت دوستی ایشان رسید.
بانوی گرامی دیگر سیّدهی جلیلهی قدسیّه (فیروزه) خانم حافظیان حفظها الله تعالی صبیّهی مرضیّهی همان سیّد جلیل القدر والامقامی است که نامش مایهی آرایش این نوشته است و من بنده تاکنون این بانوی شریف را زیارت نکردهام و فقط مکرّر نعمت مکالمهی تلفنی ایشان برایم حاصل شدهاست و ذکر خیر و صفات حمیدهشان و مراتب ادبپروری و اتّصاف ایشان به «ادب فارسی» مشهور.
خداوند إن شاء الله این دو بانوی فاضل نژادهی پرهیزکار را به سلامت و مزید موفقیّت بداراد که با طرح پیشنهاد و اصرار ایشان بر تحریر این اوراق، روحا مرا به ایّام کودکیام بازگرداندند و به بیان خاطراتی از قریب هشتاد سال تا چهل سال پیش وادارم فرمودند. خوانندگان عزیز مرا ببخشند که پیش از آنکه به متن موضوع این مقاله که مغفور له مأسوف علیه آقای سیّد ابوالحسن حافظیان است، ناچارم یکی دو مقدّمه را عرض کنم.
برای مطالعه ادامه این مقاله به آدرس زیر مراجعه بفرمائید.
(۷۱۷)
کلیپ حاصل عمر؛ شعری با صدای سید ابوالحسن حافظیان
مرحوم سید ابوالحسن حافظیان از ساکنان مشهور شهر مشهد در دهههای گذشته و عامل ساخت یکی از ضریحهای حرم امام رضا (ع) است. او در این شعر مراتب ارادت خود به امام رضا (ع) را شرح میدهد. |
بسم الله الرحمن الرحیم
این مسلّم شد و یقینم شد
مذهبم شد طریق و دینم شد
جز تولای چهارده معصوم
شربتی گر بود، بود مسموم
بارالها بحق ده و چهار
برسول و بآله الاطهار
بوالحسن را ببخش و عفوش کن
در رواق سرور دفنش کن
زیر پای رضا (ع) دهش آرام
از جمیع علایق و آلام
در قیامت تو دست او را گیر
بر عملهای او تو عذر پذیر
نقش مقهور از رخش بر کن
مهر مغفور بر رخ او زن
در صف صالحان تو جایش ده
به حق صادقان لقایش ده
گویم از جان و دل به لیل و نهار
و قنا ربّنا عذاب النّار
برای مشاهده قرائت این شعر توسط مرحوم حافظیان به این لینک مراجعه کنید:
(۷۱۸)
مستندهای تلویزیونی همسفر درباره مشهد و زوایای گردشگری، فرهنگی و مذهبی آن
در مستندهای ساخته شده درباره مشهد، جلوههای مختلف فرهنگ رضوی به چشم میخورد. |
این مشاهده این مستندها به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/search/%d9%85%d8%b4%d9%87%d8%af/2
(۷۱۹)
درباره مستند «نامکان» درباره شرایط اجتماعی و فرهنگی شهر مشهد
در مستندهای ساخته شده درباره مشهد، جلوههای مختلف فرهنگ رضوی به چشم میخورد. آنچه در ادامه میآید گفت و گو با تهیه کننده و کارگردان مجموعه مستند «نامکان» که روی آنتن شبکه مستند رفته است |
تلخی های بی مکان
گفت و گو با تهیه کننده و کارگردان مجموعه مستند «نامکان» که از مدتی پیش روی آنتن شبکه مستند رفته است
وقتی با یک زباله گرد، کودک کار، زنان سرپرست خانوار که اغلب با نوزادی که با چادر به پشت خود بسته اند و سر چهارراه ها گل فروشی می کنند یا حتی یک معتاد برخورد می کنید، اولین کاری که انجام می دهید، چیست؟ کامتان تلخ می شود و دلتان می سوزد و به آنها کمک مالی می کنید یا بی رحمانه از خود می رانید و تاسف می خورید که در شهری زندگی می کنید که مجبورید در طول روز با چنین صحنه هایی مواجه شوید؟ آیا شما هم به مافیای کودکان کار و باندهایی که این بچه ها را هدایت می کنند، معتقدید؟ یا اینکه سعی می کنید در برخورد با این بچه ها آنها را از نوازش دستان مهربان و لبخند شیرین تان محروم نکرده و سریع سراغ کیف دستی تان بروید و آنها را با یک شکلات یا شیرینی و هر چیز خوشمزه دیگری خوشحال کنید؟ اصلا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که در مقابل چنین مسائلی چگونه باید برخورد کنید؟ به تازگی شبکه مستند مجموعه مستندی با عنوان «نامکان» را روی آنتن دارد که گروه سازنده از زاویه دیگری به معضلات حاشیه نشینی در کلانشهرها پرداخته که بی ارتباط با به وجود آمدن این دست معضلات اجتماعی نیست. مجموعه ای که تماشای آن تلنگری است برای هرکدام از ما که به عنوان یک شهروند با چنین افرادی همشهری هستیم. جام جم با احمدرضا بلیغ، تهیه کننده و صابر ا…دادیان، کارگردان این مجموعه مستند گفت وگویی داشته که خواندن آن شاید برایتان خالی از لطف نباشد. پس همراه ما باشید:
اصالت و هویتی که از بین رفته
در ابتدا این مجموعه را می خواستیم با موضوع آسیب های اجتماعی تولید کنیم. یعنی سفارش بسیج و شبکه سه این بود که در حوزه آسیب های اجتماعی کار شود اما به جهت این که موضوعات خیلی پراکنده نباشد، روی بحث حاشیه نشینی تمرکز کردیم به عنوان یکی از بسترهای اصلی جدی ترین آسیب های اجتماعی که در بطن خود مسائل و مشکلات مهم دیگری دارد که می توانست نخ تسبیح کل مجموعه باشد. مستند را دو بخش کردیم؛ یکی از تقسیم بندی ها براساس جغرافیا بوده. یعنی محله ها و لوکیشن های متفاوتی بوده که ما حاشیه نشینی را در بستر جغرافیایی شان بررسی کردیم. نگاه دیگر ما مساله محور و موضوع محور بوده که پیرامون مسائل انسانی تمرکز کردیم؛ مثل بحث کودکان کار یا زنان سرپرست خانوار که این مسائل را هم در دل حاشیه نشینی و در بستر حاشیه نشینی سراغشان رفتیم و بررسی کردیم.
به نوعی شاید بتوان گفت که گرچه سوژه های ما در شهرهای تهران و مشهد است اما مسائلی که در این مجموعه بررسی شده موضوعاتی است که می توان به حومه شهرهای دیگر کشور هم تعمیم داد؛ چون مسائل مشترک بسیاری بین آنها وجود دارد. یعنی اگر ما به محله دروازه غار تهران به عنوان معضل حاشیه نشینی درون شهری رفتیم و بررسی کردیم و روایتی می کنیم از محله ای که هویت، اصالت و تاریخی داشته که به مرور از بین رفته و به بستر مهاجرت ها و ورود افراد خلافکار در آن منطقه تبدیل شده به این دلیل است که می تواند این مساله در هر کجای ایران هم اتفاق بیفتد؛ مثل زاهدان یا تبریز و اهواز و مشهد و حتی پردیس که شهر تازه تاسیسی است. یعنی مسائل و معضلات فقط متعلق به شهر و محله خاصی نیست و می تواند در هر محله ای اتفاق بیفتد.
ما در یکی از قسمت ها به سراغ شهرک های انبوه ساز حاشیه شهر رفتیم که به طور مثال در شهرک گلستان حدود ۷۰۰۰ خانوار سکونت دارند اما هیچ اصولی از شهرسازی و مسائل زیست محیطی و انسانی در آن رعایت نشده است، بنابراین می تواند نمونه و مشتی از خروار باشد و این مشکلات به شهرک های دیگر در هر نقطه ای از کشور مرتبط باشد.
کام مردم را تلخ تر نکنیم
در تولید این مستند در کنار شهرهای تهران و مشهد، اهواز را هم مدنظر داشتیم. اما به دلیل محدودیت بودجه و زمان تولید به ما این اجازه داده نشد تا در لوکیشن های دیگر هم حضور داشته باشیم و کار کنیم. حتی ما شهر تبریز را بررسی کرده بودیم که این اتفاق نیفتاد. اما دلیل انتخاب شهر مشهد این بود که مسائل خاصی در برخی مناطق این شهر وجود داشت که نظر ما را به خودش جلب کرد؛ به خصوص درباره شهر مشهد که یکی از مسائل عمده اش این است که به اندازه جمعیت شهر، جمعیت حاشیه نشین دارد و به همین دلیل یکی از بحرانی ترین شهرهای کشور به لحاظ حاشیه نشینی است.
نکته دیگر این که با توجه به چارچوب هایی که صداوسیما دارد سراغ سوژه هایی رفتیم که به ما اجازه کار کردن می داد و می شد در تلویزیون پخش شود. من همیشه گفتم که آسیب ها به قدری سیاه و تلخ هستند که پرداختن به آنها سیاه نمایی تلقی می شود. بنابراین سعی کردیم به عنوان سازنده خطوط قرمز را رعایت کرده و کام مردم را تلخ تر از آنچه که هست نکنیم. یعنی در عین این که آسیب شناسی می کنیم، امیدوارکننده هم باشد و راه حلی هم ارائه بدهیم. چون ما در این مجموعه فقط طرح مساله نکردیم. بلکه راه حل هم دادیم. اما نه به این معنی که یک مستند سیاستگذارانه باشد. چون بیشتر مخاطب ما مردم هستند.
مخاطب اصلی ما مردم هستند
این که مستند چقدر می تواند روی مسوولین ذی ربط تاثیر گذار باشد و بتوانیم مشکلات اساسی از مردم را حل کنیم باید عرض کنم که ما در این مستند به خصوص در قسمت هایی که جغرافیا محور و تحلیلی تر است، سه لایه کارشناسی داریم. لایه اول مردم و فعالان محلی هستند. لایه دوم مدیران منطقه ای هستند. مثل شهرداری و نیروی انتظامی و… لایه سوم هم سراغ جامعه شناس ها و شهرسازها واقتصاددان ها رفتیم که از نظر خودشان مسائل را بررسی کرده و به ما تحلیل ارائه می دهند که شاید برای عموم مخاطب قابل استفاده باشد. با این حال مخاطب اصلی ما مردم هستند؛ نه سیاست گذاران. خوشبختانه در همین چند قسمت هم مخاطبان بازخورد خوبی داشتند. البته قسمت کودکان کار را هم اکران خصوصی کردیم که در آنجا هم خیلی خوب دیده شد. خیلی ها هم به ما گفتند که نگاهمان به این مسائل عوض شد و خوشحالیم که این اتفاق افتاد. چون ما سعی کردیم همه چیز را با تحقیق و پژوهش ارائه بدهیم. خاطرم هست عده ای هم به ما می گفتند که سریال «آوای باران» روی زندگی ما تاثیر بدی گذاشته بود و ما را که می دیدند شکیب خطاب می کردند و می پرسیدند چقدر درآمد دارید. البته نمی خواهم کتمان کنم که بحث مافیا وجود ندارد. اما ممکن است فقط ۲۰ درصد این قضیه وجود داشته باشد. اغلب زندگی شان اینگونه نیست و تشخیص این مسائل کار ساده ای نیست.
سوژه های تلخ را کنار گذاشتیم
این مجموعه در ۱۰ قسمت تولید شده که هر هفته چهارشنبه شب ها روی آنتن شبکه مستند می رود. البته سوژه ها این پتانسیل را دارد که تعداد برنامه ها بیشتر شود. اما محدودیت تولیدی و بودجه ای داشتیم. ضمن این که توان بچه های گروه به لحاظ روحی و روانی تا اندازه ای بود. به هر حال شرایط سخت تولید و برخورد با سوژه ها و موانعی که بر سر راه تولید بود، باعث می شد بیش از این نتوان ادامه داد. به عنوان مثال هنگام تصویربرداری با مسائلی مواجه شدیم که ادامه کار را سخت تر می کرد. از جمله این که بچه های ما دچار خفت گیری شدند یا این که تهدید می شدیم. با این دست مسائل تا حدودی در کار روبه رو شدیم. به هر حال بخشی از کار ما همین است. ما سوژه هایی را کنار گذاشتیم که خیلی تلخ بود و ممکن بود در تلویزیون قابل پخش نباشد. سوژه هایی هم بودند که خیلی روی گروه تاثیرگذار بود و حالمان را دگرگون می کرد. مثل سوژه کودکان کار و قسمتی که درباره بچه ها ساخته بودیم.
دغدغه هویت اجتماعی و تاریخی در «نامکان»
اصطلاح «نامکان» نخستین بار توسط مارک اوژه انسان شناس و نظریه پرداز فرانسوی در رابطه با فضای شهری به کار برده شد. مساله هویت به همان میزان که برای جامعه انسانی دارای اهمیت است برای فضاهای شهری و محیطی نیز قابل بررسی است. اگر یک مکان را بتوان به مثابه «جایگاهی هویت بخش، رابطه ساز و واجد حافظه تاریخی و خاطره جمعی»تعریف کرد، فضایی که نتوان در هیچ یک از این موارد تعریف کرد نامکان است. بر همین اساس اصلاح نامکان به عنوان نام مجموعه مستند برگزیده شده است. مجموعه نامکان، دغدعه هویت اجتماعی و تاریخی را در میان حاشیه شهر و محیطهای شهری جستجو می کند و تسری بحران هویت از انسان به شهر معاصر را مورد بررسی قرار می دهد.
با کودکان کار مهربان باشیم
من در زمینه جامعه شناسی تحصیل کرده ام. بنابراین اگر می خواستم به عنوان جامعه شناس وارد حوزه کودکان کار شوم و طرح مساله کنم، باید سراغ مناسبات کلان می رفتم و مسائل اقتصادی، سیاسی اجتماعی که باعث شده ۵۰۰ هزار کودک مجبور شوند کار کنند و به کودک کار معروف شوند. اما این نکته را مدنظر داشتیم که این مستند را برای شبکه سه می سازیم و عموم مردم می بینند. بنابراین عموم مردم که نمی توانند وارد سیاستگزاری کلان شوند. مردم می خواهند بدانند کودک کاری که در خیابان می بینند، از کجا آمده و چه برخوردی باید با او کنند. اتفاقا یکی از مهم ترین نکاتی که در این مستند به آن می پردازیم این است که مردم به عنوان یک مجرم به آنها نگاه نکنند و با آنها مثل یک شیاد و کلاهبردار برخورد نکنند. در مورد زنان سرپرست خانوار هم همین طور. مسائلی باعث شده که دچار مشکلاتی شوند. ما در این باره سراغ خیریه ای رفتیم که به توانمندی این افراد کمک کرده و کارآفرینی می کند. به قول معروف ماهی به آنها نمی دهد و ماهیگیری یاد می دهد. یعنی خواستیم امیدواری هم به مردم بدهیم و فقط سیاهی و تلخی نشان ندهیم.
یک چهارشنبه بعدازظهر
متاسفانه عده بسیاری به کودکان کار نگاه مافیایی دارند. در صورتی که ما در این مجموعه سعی کردیم این نگاه را تغییر بدهیم. البته با تحقیق و پژوهشی که انجام دادیم. البته از سانتیمانتالیسم و احساساتی کردن بیهوده مخاطب کاملا فاصله گرفتیم. ما نمی خواستیم اشک مخاطب را دربیاوریم و آنها را تحت تاثیر قرار بدهیم. ما به مستند بودن کار وفادار بودیم و به هیچ وجه دیالوگ در دهان کسی نگذاشتیم و کسی را بازی ندادیم و میزانسن نچیدیم. آنچه که در خروجی «نامکان» می بینید، واقعی و مستند است و ما هیچ تغییری در زندگی آنها ندادیم. اما سعی کردیم نگاه جدیدی را ارائه کنیم. در قسمتی هم که در مشهد گرفتیم و با عنوان «یک چهارشنبه بعدازظهر» پخش می شود و درباره اعتیاد است، سوژه ای به اسم مصطفی درویش داریم که قصه بسیار جذاب و تاثیرگذاری دارد و من به شخصه خیلی دوست داشتم.
سکونت ۲ ماهه در دروازه غار
من و آقای الله دادیان کارگردان مجموعه حدود دو ماه در محله دروازه غار سکونت داشتیم و بدون دوربین محله را کاملا شناسایی کردیم و با اهالی محله دوست شدیم و این خیلی متفاوت از دوستانی است که برای تولید یک مستند دو روز وارد یک محله می شوند و مستند می سازند و دو روز بعد هم پخش می شود. اما این دوستان چه آسیب هایی را به آن محله زدند که روی کار ما هم تاثیر گذاشت.
چون ما سعی کردیم در ان مدت که در محله زندگی می کنیم، با آنها رفاقت کنیم و اعتمادشان را جلب کنیم. اما با نگاه غلطی که آن دوستان به این محله داشتند و این که وارد خانه های مردم شدند و دوربین را روشن کردند و تصویر گرفتند، باعث شد اعتماد اهالی محله از ما هم سلب شده و نظم محله را هم مختل و در فرایند کار ما اختلال ایجاد کردند.
منبع:
http://www.doctv.ir/news/223905
(۷۲۰)
مستندهای تلویزیونی «ایران مشهد»
در مستندهای ساخته شده درباره مشهد، جلوههای مختلف فرهنگ رضوی به چشم میخورد. آنچه در ادامه میآید معرفی یکی از این مجموعههاست. |
برای مشاهده این مجموعه مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/164564
(۷۲۱)
مستند «کاروان شهر بهشت» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
مستند حاضر مسیر حرکت کاروان زیارتی امام رضا (ع) از شهر اقلید فارس تا مشهد مقدس را به تصویر می کشد. برای مشاهده آن به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/164112
(۷۲۲)
مستند «حریم سبز» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
پخش مستند «حریم سبز» به تهیه کنندگی محسن رمضان زاده در یک کلاکت سی دقیقه ای در شبکه مستند سیما تصویب شد. این مستند به موضوع تجاوز به حریم بناهای تاریخی و اماکن گردشگری و آثار مخرب آن با هدف اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت در مردم و متولیان در مشهد و توس می پردازد. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/163762
(۷۲۳)
«مستند ایران» بخش مشهد
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
«مستند ایران» ساخته حمید مجتهدی است که به تصویربرداری زمینی و هوایی از شهر مشهد و حرم امام رضا (ع) اختصاص دارد. «مستند ایران» ویژه مشهد در پنج قسمت آماده پخش شده است. برای تماشای این مستندها به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/148203/13
در اینک ظاهراً تنها سه قسمت از این مستندها قابل مشاهده است.
(۷۲۴)
مستند «حبل المتین» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
در این مستند سفر تعدادی از اهل تسنن شهرستان عسلویه یه مشهد مقدس در این برنامه تصویر کشیده شده است. برای مشاهده آن به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/160427
http://www.doctv.ir/program/160426
(۷۲۵)
هنر خوشنویسی بر روی یکی از درهای حرم امام رضا (ع)
در جای جای حرم امام رضا (ع) آثاری از هنر اسلامی به چشم میخورد. آنچه در ادامه میآید نمونهای از خوشنویسی موجود بر روی درِ شمالی صحن آزادی است. |
عبارت منقوش بر روی این در چنین است:
ساخت در صحن جدید این در و تاریخش گفت
«رشک ابواب جنان بنگر این مینا در»
تاریخ ساخت این در ۱۲۷۴ قمری یعنی حدود ۱۶۸ سال قبل است.
منبع: کانال تلگرامی کبوتر حرم
https://t.me/kaboutarharam
(۷۲۶)
مستند «شفاخانه، تاریخ یک بیمارستان»
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
مستند حاضر تاریخ شکل گیری و ساخت و تاسیس بیمارستان امام رضا (ع) در شهر مشهد را به تصویر می کشد. تهیه کننده و کارگردان این مستند عبدالرضا رحمانی نسب است. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/159455
(۷۲۷)
مستند «خون زمین» درباره شهر مشهد
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره شهر مشهد ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
مستند « خون زمین » به موضوع بحران آب در مشهد و ایران می پردازد. برای مشاهده آن به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/157408
(۷۲۸)
مستند «وقتی همه پایهاند» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
این مستند روایت دلدادگی گروهی از جوان به امام رضا (ع) است، گروهی متشکل از ۴۰ نفر که در تدارک سفر به مشهد مقدس هستند. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/1559513
(۷۲۹)
مستند «حریم سبز» درباره مشکلات اجتماعی شهر مشهد
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره شهر مشهد ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
مستند « حریم سبز » به بررسی پدیده زمین خواری و از بین رفتن حریم در محوطه های باستانی و فرهنگی شهر مشهد می پردازد. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/153163
(۷۳۰)
مستند «کاروان» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
اسفند ماه هر سال کاروان علی ابن موسی الرضا (ع) از سراسر کشور افراد نیازمندی را که تا به حال به حرم امام رضا (ع) مشرف نشده اند، عازم مشهد مقدس می کند. در این مستند ماجرای این زیارت به نمایش گذاشته شده است:
http://www.doctv.ir/program/152803
(۷۳۱)
مستند «شوق دیدار» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
این مستند عزیمت ۷۵۰ نفر از مشتاقان زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) به مشهد مقدس را به تصویر می کشد. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/152796
(۷۳۲)
مستند «مهاجران حسینی» درباره فرهنگ دینی افغانستانیهای مقیم مشهد
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
این مستند درباره عزاداری مهاجران افغانستانی در هیات زید شهید در شهر مشهد است. برای مشاهده آن به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/152421
(۷۳۳)
مستند «قصه های شهر ما» درباره فرهنگ شهر مشهد
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره شهر مشهد ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
این مستند قصه های کوتاهی از مناطق پایین شهر مشهد است. «قصه های شهر ما» به آدمهایی می پردازد که در مناطق پایین شهر مشهد و حاشیه شهر مشغول فعالیت اجتماعی هستند و سعی میکنند با مشکلات و معضلاتشان بجنگند. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/151750
سایر قسمتهای این مستند را نیز میتوانید از پایین صفحه مشاهده کنید.
(۷۳۴)
مستند «کاروان شهر بهشت» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
«کاروان شهر بهشت» مسیر حرکت کاروان علی ابن موسی الرضا (ع) از شهر اقلید فارس تا مشهد مقدس را به تصویر می کشد. کارگردان این مستند علی براتی است. برای مشاهده آن به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/151804
(۷۳۵)
تأثیر حضور امام رضا(ع) در ایران بر گرایش خاندان طاهری به تشیّع
امیر اکبری
در سالهای اخیر برخی پژوهشها در زمینه تاثیرات فرهنگی امام رضا (ع) در ایران صورت گرفته است. آنچه در ادامه میآید یک نمونه از این موارد است که تاثیر امام رضا (ع) را بر روی یکی از خاندانهای نامدار ایرانی میکاود. |
چکیده
خراسان در سه قرن اول هجری با تحوّلات سیاسی، اجتماعی و مذهبی همراه بود. در میان تحوّلات مذهبی این سرزمین، گرایش مردم به اندیشههای علوی بیشتر نمود پیدا کرد. دلبستگی و علاقه مردم خراسان به اهل بیت پیامبر(ص) با ضرورتهای سیاسی حضور امام رضا(ع) در مرو بیشتر شد. ولایتعهدی امام فرصت مغتنمی برای رواج اندیشههای شیعی بود و تریبون خلافت امکان آشنایی گسترده مردم با معارف شیعه را فراهم کرد. بهواقع اهمیت حضور امام در خراسان را بیشتر میتوان در همسویی اجتماعی مردم با علویان جستوجو کرد. مردمانی که در سایه درک بیشتر سیره امام، خود سبب جلب حمایت طاهریان از شیعه شدند. طاهریان که دو سال پس از شهادت امام(ع) امارت خراسان را بر عهده گرفتند، بیشک تحت تأثیر این دلبستگی بودند. رویکرد طاهریان به تشیّع علاوه بر زمینههای قبلی، بیشتر متأثّر از ارتباط و آشنایی با امام رضا(ع) در خراسان بود. در این زمینه شاید اقدام طاهر بن حسین در تمرد از خلافت و دعوت بهسوی علویان به دلگرمی از حمایت مردم مرو بازمیگشت که پشتیبان علویان بودند. دلایل مستند در این خصوص اهمّیت تأثیرگذاری در جلب توجه خراسانیان به اهلبیت پیامبر(ص) را بیشتر نمایان میکند.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_45921.html
مشخصات منبعشناختی:
امیر اکبری. «تأثیر حضور امام رضا(ع) در ایران بر گرایش خاندان طاهری به تشیّع»، فرهنگ رضوی، دوره سوم، شماره دوازدهم، زمستان ۱۳۹۴، ۶۱-۸۲ ص.
(۷۳۶)
آیکونوگرافیک جلوه های بصری توسل به امام رضا(ع)در نگارگری
مرضیه علیپور
بخش قابل توجهی از فرهنگ رضوی به آثار هنری اختصاص دارد. مولف این مقاله ابعاد حضور امام رضا (ع) در نگارگری ایرانی را بررسی کرده است. |
چکیده
توسل به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از امتیازهای خاص فرهنگ تشیع بهشمار میرود که ریشه در آیات و روایتها دارد. از آنجایی که هر یک از امامان(ع) مظهر یکی از اسمای حسنای الهی هستند، در حین توسل به ایشان، بایستی به نوع مظهریت و تجلی ویژه آنها توجه کرد. ازاینرو، هنرمندان صفوی، بازنمایی توسل به امام رضا(ع) را که دارای ارزش معنوی و نمایانگر سنت مضمونی است، در قالب باور اعتقادی به تصویر کشیدهاند. هدف مقاله حاضر، بررسی جلوههای بصری نگاره «نجات مردم دریا توسط امام رضا(ع)» به شیوه آیکونولوژی بهعنوان یکی از رویکردهای جدید در زمینه روشهای کیفی در حیطه هنر است. این روش پویا و همهجانبهنگر، در نیل به معنا و محتوای آثار هنری بهویژه نگارگری ایرانی که فراتر از زیبایی بصری دارای نظام پیچیده و گستردهای از ظرایف ارزشهای اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و روانشناسی بوده، شایان توجه است. زیرا فرایند تفسیر اثر هنری طی سه مرحله راهبردی توصیف، تحلیل و تفسیر، پژوهشها را بهصورت نظاممند توسعه میدهد. نوشتار پیش رو، ضمن مطالعه تاریخچه آیکونولوژی و ویژگیهای مکتب نگارگری قزوین، به بررسی آیکونوگرافیک نگاره یادشده میپردازد. روش، آیکونولوژی و گردآوری دادهها بهصورت کتابخانهای و اسنادی است. بررسیها نشان میدهد نگارگری دوره صفویه بازتاب تحول بنیانهای فکری هنرمندان آن دوره بوده که متأثر از شرایط و اوضاع اجتماعی خاص آنها است. بنابراین روش تأویلی مانند آیکونوگرافی موجب بازشناسی و معرفی ارزشهای نمادین در این آثار میشود.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_45948.html
مشخصات منبع شناختی:
مرضیه علیپور. «آیکونوگرافیک جلو ه های بصری توسل به امام رضا(ع)در نگارگری». فرهنگ رضوی، سال یازدهم، شماره سوم، ۱۳۹۴، ۱۹۷-۲۱۵.
(۷۳۷)
انسان شناسی قدمگاه (مطالعه موردی بیت النور)
کریم خان محمدی ، معصومه موذن
قدمگاهها یکی از مسائل در انسانشناسی دین هستند. مولفین این مقاله تلاش کردهاند تا یکی از قدمگاه هایی که به نوعی با امام رضا (ع) مرتبط است را با رویکرد انسانشناسی دین بررسی کنند. |
چکیده
اماکن مقدسی مانند قدمگاهها، در ادیان مختلف و مذاهب اسلامی، همواره مورد احترام بودهاند. نمونه قدمگاهها در ایران، قدمگاههای امامرضا(ع)، خواهران و برادران ایشان است. «بیتالنور»، قدمگاه حضرت معصومه (ع) در قم، از مهمترین این قدمگاهها بهشمار میآید. در این نوشتار، قدمگاه یادشده با رویکرد انسانشناختی، مورد بررسی قرار گرفته و بدین منظور با معرفی جامع نشانگاهِ تحقیق، هویت تاریخی و موقعیت جغرافیایی آن، دو نوع گزارش «عینی» و «تحلیلی» از وضعیت کنونی ارائه شده است. با بهرهگیری از روش کیفی انسانشناختی، از فنون مشاهده مشارکتی، بررسی اسناد و مصاحبه، در سطح عینی، به آداب و مراسم، تجربه زوار و احساسشان پرداخته و در سطح تحلیلی، سعی در معناکاوی لایههای ذهنی و پنهان کنشگران، شده است. یافتهها نشان میدهد، بیتالنور برای مردم قم هویتبخش بوده و کنشگران از طریق همانندسازی نسبت برادری حضرت معصومه (ث)، امام رضا(ع)، با حضرت زینب (ع) و امامحسین (ع) در مأنوسسازی و تعمیق اثر سفر بانو (س) به قم، اثرگذار بودهاند.
برای مشاهده متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_45934.html
مشخصات منبعشناختی:
کریم خان محمدی; معصومه موذن. «انسان شناسی قدمگاه (مطالعه موردی بیت النور)». فرهنگ رضوی، سال یازدهم، شماره سوم، ۱۳۹۴، ۷-۳۹.
(۷۳۸)
قرآن سرقت شده از آستان قدس در امریکا
در طول تاریخ برخی اشیای قیمتی از آستان قدس رضوی به سرقت رفته و گاه به سرزمینهای دور دست انتقال داده شده است. یکی از این موارد را در یکی از جراید دهههای قبل از نظر میگذرانیم. |
(۷۳۹)
زخمهای بر چنگِ دل شعشعه خورشید خراسان بر مثنوی «مادر آهوان» احمد عزیزی
خلیل بیگزاده ، رضا کیانی
بخش مهمی از فرهنگ رضوی به آثار ادبی اختصاص دارد. در این مقاله یکی از آثار ادبی جدید درباره امام رضا (ع) مورد بررسی قرار گرفته است. |
چکیده
ادبیات شیعی با پرداختن به مضامین مذهبی و برخورداری از جایگاهی ویژه در نزد محبان خاندان عصمت و طهارت (ع) به جریانی پویا و پرشور مبدل شده است تا آموزههای آیینیـ ولایی را با نگاهی اخلاقیـتربیتی و با زبانی هنری و مؤثر به نسلهای نیازمند به آبشخور علم و اخلاق معصومین (ع) انتقال دهند و باورهای اهـالی شیعه را بهسوی آرمانهای اصیـل و متعالی این راهنمایان به کمال انسانی، بهتر و بیشتر رهنمون سازند. از این منظر، در غربت قرنی که فریاد رسای فغان از رنجوری، گُنگترین آواز آدمی است و خوشههای امید در سکوتی تلخ، دَم از ناباروری میزنند و تبخالی از پژمردگی بر لبانشان منقش است، احمد عزیزی دل به امامی بسته است که بارگاه مقدس او مأمنِ بیپناهانی است که آهوی دل دردمند خویش را در جلوههای بیخار ادراکش، رها کردهاند و از پس ابرهای نیایش، چشم به باران اجابتی دوختهاند که خشکسالی لبخند آنان را طراوت بخشد. این نوشتار با نگاهی توصیفیـ تحلیلی به مثنوی «مادر آهوانِ» احمد عزیزی، به این پرسش پاسخ داده که سیمای امام رضا (ع) در آیینه اندیشه این شاعر متعهد چگونه بازتاب یافته است؟ بر اساس یافتههای بررسی حاضر، این مثنوی نمادین، آوای سرگشتگی بیپناهانی است که هستی خویش را در تنگنای تنهایی و غربت به ضریح کرامت امام رضا (ع) دخیل بستهاند تا سوز دل دردمند خویش را از ستمپیشگی خودکامگان روزگار، با آن حضرت در میان نهند.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_61794.html
مشخصات منبع شناختی:
خلیل بیگزاده; رضا کیانی. «زخمهای بر چنگِ دل شعشعه خورشید خراسان بر مثنوی «مادر آهوان» احمد عزیزی». فرهنگ رضوی، سال دوم، شماره هشتم، ۱۳۹۳، ۷-۳۰.
(۷۴۰)
بررسی تطبیقی سیره امام رضا (ع) در اشعار عبدالمنعم فرطوسی و محمد حسین بهجتی
محسن سیفی و نجمه فتحعلی زاده
بخش مهمی از فرهنگ رضوی را در آثار ادبی میتوان یافت. در این مقاله برخی از اشعار جدید و قدیم درباره امام رضا (ع) مورد بررسی قرار گرفته است. |
چکیده:
سیره امام رضا(ع)، همواره موضوع مدح و ستایش شاعران دورههای مختلف قرار گرفتهاست. شاعران متعهّد معاصر عرب و ایران نیز قصایدی دروصف و مدح، بیان مکارم اخلاقی، تقوا و دینداری و علم ایشان به مسائل و زبانهای گوناگون سرودهاند. نگارندگان این پژوهش میکوشند تا نگاه دو شاعر عربیسرا و پارسیگوی معاصر یعنی عبدالمنعم فرطوسی و محمد حسین بهجتی را نسبت به امام رضا(ع) تحلیل کنند و با تطبیق اشعار آنان، به وجوه شباهت و تفاوت این اشعار دست یابند. اشعار عبدالمنعم فرطوسی دارای اسلوب روایی و داستانی است؛ زیرا شاعر تحث تأثیر روایات و احادیث نقل شده درباره امام رضا(ع) بودهاست و زبان شعری سرودههایش بسیار ساده و روان است؛ همچنین او در اشعار خود به جزئیات بیشتری تکیه کرده؛ در حالی که اشعار محمد حسین بهجتی اسلوب خطابی و ادبی پیچیدهتری دارد و غالبا کلیات را مورد توجه قرار دادهاست.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_42090.html
مشخصات منبعشناختی:
محسن سیفی، نجمه فتحعلی زاده. «بررسی تطبیقی سیره امام رضا (ع) در اشعار عبدالمنعم فرطوسی و محمد حسین بهجتی. فرهنگ رضوی. سال چهارم، شماره ۱۵، ۱۳۹۵، ۲۲۹-۲۵۲.
(۷۴۱)
بررسی نقش آستان قدس در تعمیر و بازسازی مجموعه شاهچراغ
علی نجف زاده
آستان قدس رضوی یکی از مهم ترین نهادها در مجموعه فرهنگ رضوی است. آنچه در ادامه می آید بررسی یکی از اقدامات این آستان است. |
چکیده
شیراز یکی از شهرهای مهم مذهبی ایران است و این اهمیت به دلیل وجود مقبره شاهچراغ احمد بن موسی(ع) برادر امام رضا(ع) است. این مقبره از لحاظ معماری چند قرن سابقه دارد. طی دو قرن اخیر چند بار گنبد شاهچراغ آسیب دید که مرمت و بازسازی شد و اکنون به یکی از مهم ترین مجموعههای زیارتی شیعیان تبدیل شده است. مرمت گنبد و بارگاه شاهچراغ به شکل کنونی آن در دوره پهلوی و با همکاری آستان قدس انجام گرفت؛ موضوعی که تاکنون در پژوهشها هنر و معماری به آن توجه نشده است. اسناد و مدارک موجود ابعاد بیشتری از چگونگی شروع همکاری آستان قدس در دوره نیابت تولیت فخرالدین شادمان، سید جلال الدین تهرانی، محمد مهران، امیر عزیزی، باتمانقلیچ و پیرنیا طی سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۸هجری شمسی نشان میدهند که در تحقیقات و پژوهشهای فارس شناسی به کلی نادیده گرفته شدهاند. در این مقاله با تکیه بر اسناد منتشر نشده آستان قدس و روزنامههای چاپ مشهد و شیراز در آن دوره، علل و چگونگی همکاری آستان قدس در تعمیرات و بازسازی گنبد شاهچراغ، سیاستها و فعالیتهای هرکدام از نایب التولیهها، هزینههای صرف شده در تعمیرات، تاثیرات هنری و معماری مشهد و اصفهان بر گنبد و مجموعه شاهچراغ بررسی می شود.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_17594.html
مشخصات منبعشناختی:
علی نجف زاده. «بررسی نقش آستان قدس در تعمیر و بازسازی مجموعه شاهچراغ». فرهنگ رضوی، سال ۱۴، شماره ۴، ۲۹-۵۶.
(۷۴۲)
جلوههای اوصاف رضوی در خراسانیهای یدالله بهزاد کرمانشاهی
خلیل بیگ زاده ، عطا الماسی
ادبیات یکی از عرصههایی است که فرهنگ رضوی در آن بروز و ظهور بسیاری یافته است. در اینجا با مقاله ای مواجه هستیم که ابعاد حضور فرهنگی امام رضا (ع) را در آثار یکی از شعرای معاصر بررسی می کند. |
چکیده
یدالله بهزاد کرمانشاهی(۱۳۰۴- ۱۳۸۶) از شاعران متعهدِ معاصر است که عشق به معصومین و اهل بیت(ع) یکی از بنمایههای اصلی شعر او را تشکیل میدهد؛ بهگونهای که بنمایه بخشی از شعرهای او در مجموعه«گلی بیرنگ» و «یادگارِمهر» بازتاب باورها و اعتقادات مذهبی شاعر در این زمینه است. پژوهش حاضر جلوههای فرهنگ رضوی را در قصیده «خراسانیها» از دفتر شعری «گلی بیرنگ» یدالله بهزاد کرمانشاهی تحلیل و بررسی خواهد کرد و یافتههای آن نشان میدهد که سخنان گوهرخیز و عبیرآمیز امام رضا (ع) خاستگاه و آبشخور آگاهی بهزاد کرمانشاهی از برخی سویههای شخصیت معنوی حضرت است که شاعر با آن آشنایی یافتهاست. بنابراین، شعر بهزاد کرمانشاهی در بازخوانی شخصیت فرهنگی و معنوی امام رضا (ع) از اغراقهای ناروا به دور است، بلکه شاعر در قصیده «خراسانیها» با زبانی شاعرانه و شعری ادیبانه، آشکارا عشق و ارادت خود را به امام رضا (ع) از سویدای جان و بن دندان نشان دادهاست؛ چنانکه پس از تحمیدیهای در وصف مردم خراسان، آن هم متأثر از پرتوافکنی خورشید خراسان بر آن سرزمین، جلوهای از اوصاف شخصیت معنوی امام رضا (ع) و تأثیر جدی آن را بر رضویگرایان معرفتطلب بازخوانی کرده و در آینه شعرش به تصویر کشیدهاست.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_16939.html
مشخصات منبعشناختی:
خلیل بیگ زاده، عطا الماسی. «جلوههای اوصاف رضوی در خراسانیهای یدالله بهزاد کرمانشاهی». فرهنگ رضوی، سال ۱۳، شماره ۴، ۱۳۹۵، ۷۳-۹۲.
(۷۴۳)
بررسی تغییرات انتخاب نام «رضا» در ایران (۱۳۴۰-۱۳۸۹)
روح اله جلیلی ، محمدتقی ایمان، لیلا زندی
بخشی از فرهنگ رضوی ناظر به اسمهای مرتبط با امام رضا (ع) که توسط افراد برای خود و یا فرزندانشان انتخاب میشود. این مقاله نام رضا را در ایران معاصر بررسی کرده است. |
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی روند تغییرات رویکرد به انتخاب نام «رضا» در طی ۵۰ سال اخیر (۱۳۴۰-۱۳۸۹) در ایران بر مبنای آمار منتشر شده توسط سازمان ثبت احوال کشور صورت گرفته است. دیدگاه بوردیو درباره ذائقه به عنوان چارچوب نظری پژوهش انتخاب شده است. بر اساس این دیدگاه، هر رفتار و نگرشی با توجه به ماهیت اجتماعی آن، ذیل مفهوم ذائقه قابل تبیین و ردیابی است. بنابراین، نامگزینی نیز با توجه به این ویژگی، تحت سیطره ذائقههای مختلف اجتماعی، در برهههای مختلف تاریخی و بسترهای متفاوت فرهنگی قرار دارد و با تغییر ذائقه، دچار تغییر و تحول میشود. با توجه به این رویکرد نظری، در این پژوهش تلاش شده است تبیینی از روند تغییرات نامگزینی و برخی دلایل محتمل واکاوی و شناسایی شود. با وجود تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی و به تبع آن برنامههای فرهنگی رسمی در ایران طی ۵۰ سال، مشاهده میشود متوسط نسبت انتخاب نام رضا طی این سالها حدود ۲.۴ درصد شده و انتخاب این نام بین رتبه چهارم و چهاردهم برای متولدان پسر در نوسان بوده است. افزایش رویکرد به انتخاب نام رضا در اوایل دهه ۵۰ تا وقوع انقلاب اسلامی، به نوعی نشانگر تغییر تفکر و سلیقه مردم و رویآوری مشتاقانهتر به فرهنگ اسلامی بوده که در شئون مختلف و از جمله انتخاب نام بروز یافته است. با پیروزی انقلاب اسلامی، ضمن گسترش اندیشهها و آموزههای اسلامی در جامعه، سرعت رشد رویکرد به نام رضا کاهش یافته و ترکیبات حاوی نام رضا ترجیح بیشتری داشته است. عرضه منابع فرهنگی متعدد، امکان دسترسی به دامنه اسامی بیشتری را فراهم آورده و از سوی دیگر، تغییرات فرهنگی و ذهنی مردم منجر به تنوعطلبی و رویآوری به اسامی جدید و در نتیجه کاهش رویکرد به انتخاب نام رضا شده است.
برای مشاهده متن کامل این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://www.farhangerazavi.ir/article_16937.html
مشخصات منبعشناختی:
روح اله جلیلی، محمدتقی ایمان، لیلا زندی. «بررسی تغییرات انتخاب نام «رضا» در ایران (۱۳۴۰-۱۳۸۹). فرهنگ رضوی، سال ۱۳، شماره ۴، ۱۳۹۵، ۵۵-۷۲.
(۷۴۴)
روایتی از بازسازی حرم امام رضا (ع) و یافت قرآنهای نفیس
بازسازی حرم امام رضا (ع) همواره مسئلهای چالشبرانگیز بوده است. آنچه در این کلیپ آمده روایتی از ماجرا است. |
برای مشاهده این کلیپ به این لینک مراجعه کنید:
https://t.me/c/1106162066/18633
(۷۴۵)
زوایای پنهان تاریخ عکاسی مشهد
غلامرضا آذری خاکستر
برای رسیدن به فهمی عمیق از فرهنگ رضوی باید شناخت کاملی از فرهنگ خراسان داشت. آنچه در ادامه میآید گزارشی است از یک سخنرانی درباره عکاسی در شهر مشهد. |
روز سه شنبه پنجم اسفندماه ۱۳۹۳، سخنرانی مهدی حسامی کارشناس عکس مرکز اسناد آستان قدس رضوی با حضور تعدادی از کارشناسان تاریخ در محل کلاس آموزش برگزار شد. وی با اشاره به تاریخچه عکاسی در جهان و ایران گفت: «عکس در لغت به معنای فنّ عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته میشود این هنر در اکثر زبانهای جهان فتوگرافی خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمه یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است. بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است. اولین تصویر در سال ۱۸۲۲میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد. اما عملاً ابداع عکاسی روز ۷ ژانویه ۱۸۹۳ در مجمع فرهنگستان علوم فرانسه اعلام شد. این ابداع را هم به شخصی به نام لوئی ژاگ مانده داگر نسبت میدهند. جرج ایستمن در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد.»
حسامی ورود عکاسی به ایران را سه سال پس از اختراع دوربین عکاسی دانست و گفت: «به هر جهت با پیدایش این صنعت و رشد و گسترش آن به فاصله کمتر از سه سال در جهان، در اواخر حکومت محمد شاه قاجار پای این صنعت به ایران گشوده شد. اولین عکسها در ایران به طور غیررسمی توسط پاولوف روسی به سال ۱۲۵۸ق. (۱۸۴۲م) گرفته شد و اولین عکسهای رسمی توسط ژول ریشار فرانسوی به تاریخ ۲۳ و یا ۲۵ آذر ۱۲۲۳ از ناصرالدین شاه به هنگام ولایعتهدی در تبریز انداخته شد. بعدها به علت علاقمندی دربار و مخصوصاً ناصرالدین شاه قاجار به هنر و صنعت عکاسی، عدهای از افراد برجسته و آشنا به امور عکس وعکاسی از کشورهای اروپایی وارد ایران شده وبه آموزش افراد مورد تأیید دربار پرداختند و عدهای هم از افراد نخبه وصاحب نفوذ در دربار به قصد آموزش و خرید تجهیزات عکاسی به اروپا فرستاده شدند. این عکاسان توانستند با توجه به موقعیت پیش آمده از زندگی خصوصی و محرمانه درباریان و حتی خود شاه عکسهای نفیسی بر جای بگذارند، که در حال حاضر جزء با ارزش ترین اسناد دوره قاجار محسوب می شود. ارنست هولستر نمونه این افراد است»
این کارشناس عکس از آقا رضا عکاسباشی و عبدالله قاجار به عنوان اولین عکاسان ایرانی یاد کرد و در این زمینه گفت: «ملک قاسم میرزا، نخستین عکاس ایرانی و آقارضا عکاسباشی اولین عکاس حرفهای ایران و عبدالله قاجار اولین عکاس علمی وفنی ایران است. نخستین عکاسخانه عمومی در تهران زیر نظر اقبال السلطنه به دست عباسعلی بیگ در سال ۱۲۸۵ق. بنیاد نهاده شد. او در خیابان جباخانه مبارکه حجرهای ترتیب داد و شروع به عکسبرداری نمود و قیمت عکس هم به بزرگی وکوچکی عکس ارتباط داشته است. «عکس بزرگ یکی چهارهزار دینار تا دوازده عدد. بعد از آن زیادتر طالب باشد یکی سه هزار دینار است. عکس کوچک یکی دوهزار دینار است تا دوازده عدد. بعد از آن هرکس زیادتر بخواهد یکی سی شاهی.»
کارشناس عکس مرکز اسناد آستان قدس رضوی در ارتباط با تاریخ ورود عکاسی به مشهد معتقد است: «تاریخ عکاسی در شهر مشهد با توجه به اهمیت و جایگاه آن در تاریخ سیاسی دوره معاصر ایران بسیار مبهم و پنهان است به طوری که فاصله بین اولین عکس گرفته شده در مشهد به سال ۱۲۷۶ق. با اولین عکسی که به طور رسمی در شهر مشهد (۱۳۱۹ق.) میرزا فرج الله عباداف گرفته شده است ۴۳ سال، و با اولین عکسی که به طور رسمی در ایران گرفته شده حدود ۶۱ سال است و پیدا کردن علل و وعوامل این فاصله نیاز به یک بررسی علمی و تاریخی دارد. خوشبختانه قبل از تهیه عکس از شهر مشهد نقاشیهای از شهر مشهد تهیه شده است. از جمله این موارد به کلنل سی .ام. مک گرگوراشاره کرد که از مشهد در سال ۱۸۷۵م. تهیه کرده است.»
مهدی حسامی مهمترین علت عدم رشد عکاسی در مشهد را عدم امنیت دانست و گفت: «خوف از ترکمانان در خراسان به حدی بوده که آرمینیوس وامبری نوشته است: «جسارت را به حدی رساندم که چهار منزل بین مزینان تا شاهرود را بدون بدرقه طی کردم، در صورتی که خود ایرانیها کمتر جرأت میکنند این فاصله را بدون حمایت توپخانه طی کنند، زیرا از تاخت و تاز ترکمنها بسیار بیمناک میباشند.» همچنین ویکتور برار در حدود سالهای ۱۸۶۲م خراسان را مورد تهاجم اقوام بادیه نشین صحرای ایران و ترکمانان جلگههای ماوراء خزر میداند، که دولت تنها مالک شهرهای بزرگ در پشت دیوارهای گلین و کنگره دار بوده، و در بین راهها نیز امنیت وجود نداشته است. اولین عکاسی که به طور رسمی از طرف دربار برای پوشش قرار دادن اخبار جنگ وارد میشود به مدت ۱۸ ماه اسیر و گرفتار ترکمنها میشود. بلاکویل در سال ۱۲۷۷ق به دنبال لشگر ایران عازم مرو شد. در رابطه به هزینههای عکاسی در ایران و به خصوص در خراسان و شهر مشهد بنا به فاصله نسبتاً زیاد از پایتخت و حمل و نقل شیشههای عکاسی و جاپ و ظهور هم بسیار بالا بوده است. به طور مثال و بر اساس یاداشتهای تاریخچه عکاسی ایرج افشار، آنجا که از مالیات عکاسی در خراسان یاد میکند، به این نکته پی میبریم که عکاسی در خراسان سالها پیش از آن رواج داشته است: «مالیات عکاسی در خراسان در سال ۱۳۲۹قمری در سال بیست تومان بوده است و کتابفروشی پنج تومان. مطبعه سنگی ده تومان و مطبعه سربی شصت تومان»
وی ورود عکاسی به آستان قدس را در دوره قاجار عنوان کرد و چنین ادامه داد: «آستان قدس رضوی نیز همگام با سایر مراکز و مؤسسات به محض ورود هنر و صنعت به شهر به دو منظور یکی برای برای ثبت وقایع، بازدیدها و تشریفات مذهبی و سیاسی و دیگری برای ثبت و ضبط تغییر و تحولات حوزه اماکن متبرکه رضوی ومعماری، نهایت استفاده را از هنر وصنعت عکاسی برده است. حتی عکاسانی را برای انجام امورعکس و عکاسی به استخدام خود در آورد که نمونه اسناد مکتوب مربوط به پرداخت مواجب به عکاسان در حرم در دوره قاجار موجود است. ولی از عکسهای گرفته شده توسط این عکاسان ظاهراً خبری نیست. از جمله این عکاسان میتوان به میرآقا عکاسباشی اشاره کرد.» آقای حسامی کارشناس عکس و مسئول بخش اطلاع رسانی مرکز اسناد در بخش پایانی سخنانش با اشاره به سبک عکاسی زیارتی گفت: «اولین کسانی که شروع به عکاسی در اطراف حرم از زائران کردند عکاسانی بودند که عکاسخانه نداشتند و به صورت سیار در اطراف حرم فعالیت میکردند. عکاسان اغلب مشتریان را به پشتبامهای خانههای اطراف حرم، جایی که نمای خوبی داشته باشد میبردند و از مردم طوری که حرم در منظره پشت سر آنها قرار میگرفت. اما حمل دوربین سنگین و ابزار کار و لنزهای نامناسب مشتری و عکاس را راضی نمیکرد و از اینرو مونتاژ عکس مورد استقبال قرار گرفت. موضوعات پردهها مضامین و مکانهای قدسی است که بیشتر به حرم، گنبد و گلدستهها، صحنها، ضریح، ضمانت آهو و مربوط میشود. با این حال عکاسان حرم بارگاهی و یا به نوعی عکاسان عکاسی زیارتی طی سالهای کار خود، همیشه به این خواست مشتری که قرار گرفتن در طبیعی ترین و واقعی ترین منظره حرم و بارگاه رضوی بوده، توجه داشته و سعی در ایجاد تصاویری هرچه شبیه تر به واقعیت کردهاند»
منبع:
http://ohwm.ir/show.php?id=2619
(۷۴۶)
در جستجوی حقایق شهریور ۱۳۲۰ مشهد
غلامرضا آذری خاکستر
در جستجوی حقایق شهریور ۱۳۲۰ مشهد عنوان شماری یادداشت از آقای آذری خاکستر، پژوهشگر تاریخ خراسان است. در این سری یادداشتها ایشان وضعیت سیاسی مسائل مربوط به جنگ جهانی دوم در مشهد را بررسی کرده است. |
برای مشاهده این یادداشتها به این لینک مراجعه کنید:
(۷۴۷)
مشهد در بهمن ماه ۱۳۵۷
غلامرضا آذری خاکستر
برای رسیدن به فهمی عمیق از فرهنگ رضوی باید شناخت کاملی از تاریخ خراسان داشت. آنچه در ادامه میآید یادداشتی است درباره تاریخ سیاسی مشهد معاصر. |
کاروان استقبال از امام خمینی(ره)
به دستور و با هماهنگی آیتالله شیرازی، جهت استقبال هر چه باشکوهتر از نایبالامام خمینی(ره) گروههای مختلفی از علما اعلام و فضلای حوزه علمیه، آیتاللهزادگان شیرازی و نمایندگان سایر طبقات خراسان به تهران اعزام میگردند. معلمان مشهد هم جهت استقبال از امام خمینی(ره) اوایل بهمن ماه به صورت کاروانی منسجم رهسپار تهران میشوند. اکبر صابریفر(۲) در مرور خاطراتش درباره برنامههای استقبال از رهبر، چنین میگوید:
«با معلمان صحبت کردیم که عدهای برای استقبال به تهران برویم. اعلام شده بود که امام(ره) روز دوم بهمن وارد ایران میشوند. ما ۴۸ ساعت قبل، سه تا اتوبوس کرایه کردیم. روزی ۱۰۰۰ تومان کرایه آن میشد. پولش را هم خودمان جمع کردیم. سه تا اتوبوس از معلمین سوار شدند. آقای مرعشی هم با یک سواری آمدند. شهید صبوری هم با ماشین استیشن روس مسؤول گروه پزشکی ما بود. دو تا تکنسین پزشکی نیز همراه ما بودند عدهای از بازاریان هم با ما آمده بودند. مهمترینشان آقای حکیمزاده بود. اتوبوسها راه افتادند. عدهای از معلمهای نیشابوری همراه ما بودند اهالی نیشابور گفته بودند شام مهمان ما هستید. شب را در مسجد جامع نیشابور ماندیم. حلیم نیشابوری پخته بودند. عدهای از نیشابوریان هم به ما پیوستند. صبح زود از نیشابور راه افتادیم. ناهار مهمان شاهرودیها بودیم. روش این بود هر جا میرسیدیم مثلاً یکی دو کیلومتر مانده به محل دعوت، پیاده میشدیم مقدار زیادی هم پلاکارد و پرچم با خودمان برده بودیم؛ و راهپیمایی میکردیم. بعد ناهار راه افتادیم. بین راه خبر رسید که امام نمیآید. فرودگاه بسته شده و آمدن امام به تاخیر افتاده است. نمیدانستیم چکار کنیم. حالا حدود ۲۰۰ نفر شده بودیم. خدایا کجا جا پیدا کنیم؟ چه کار کنیم؟ رسیدیم دروازه تهران. دیدیم یک عدهای دست بلند کردند؛ شما که هستید؟ کجا میروید؟ گفتیم ما معلمین مشهدیم. برای استقبال امام آمدهایم. گفتند مهمان ما هستید. آن قدر خوشحال شدیم که اشک به چشمانمان آمده بود. گفتند پشت ماشین ما بیایید. ما را بردند مسجد لرزاده. همان مسجدی که قبلاً آقای فلسفی امام جماعت بود. مسجد قدیمیای بود. با ضربیها و پایههای قدیمی. مسجد حداقل مال ۱۰۰ سال پیش بود. اهالی محل آمدند گفتند اگر میخواهید حمام بروید حمام عمومی اینجا هست. از حمام که آمدیم دیدیم در خانهها باز است. میگویند، اگر میخواهید به خانههایتان تلفن بزنید، بفرمایید. شام هر چه میخواهید، بگویید. چند روزی که ما آنجا بودیم نوع غذا را از ما میپرسیدند. قیمه، قورمه سبزی، بادمجان، صبحانه کامل! ما آنجا بودیم. روزها میرفتیم بازدید داخل شهر. چند تا مرکز ساواک را مردم گرفته بودند. در خیابان امام خمینی(ره). آن زمان خیابان الیزابت نام داشت. این مرکز ساواک خیلی دیدنی بود. یک خانه معمولی! حاشیه خیابان که هیچ کس گمان نمیبرد که مرکز ساواک باشد. نه تابلویی داشت نه علامتی. زیرزمینیای داشت؛ که شکنجهگاه بود. دو، سه تا اتاق بود که تا سقف کاشی بود. میگفتند مرکز شکنجه دختران و زنان بوده است. داخل اتاق ظرف بزرگی بود که تا نصفه آن پر از ناخن بود، ناخن زنانه. به سقف نگاه میکردی قطرات خون بردر و دیوار پاشیده بود.
روزها راهپیمایی میکردیم. یک روز در میدان شهیاد (میدان آزادی فعلی)، تمام پلاکاردهایی را که از مشهد برده بودیم همراه داشتیم، تهرانیها پشت سر ما حرکت میکردند؛ و شاید دو، سه هزار تا زن هم پشت سر ما بودند. شعار ما این بود که «اگر امام فردا نیاد، مسلسل از مشهد میاد». شنیدم که مردم میگفتند چقدر زن از مشهد آمده است! ما حتی یک زن همراه نبرده بودیم. همه چیز خودجوش بود! دو سه روز میرفتیم دانشگاه، آنجا، سخنرانی بود. استادان تهران و انقلابیون تهران سخنرانی میکردند. یک روز رستورانی که صاحب آن یک ارمنی بود، ناهار رایگان توزیع میکرد. عجیب بود، ارمنی بود و این گونه تحت تاثیرانقلاب قرار گرفته بود. روزی که اعلام شد فردا امام میآید صبح، بعد از نماز به مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا رفتیم. وسط خیابان را گل گذاشته بودند. همه این مسیر ۳۰ کیلومتری راگل گذاشته بودند. ما به عنوان مامور انتظامات، میباید حاشیه خیابان میایستادیم و نمیگذاشتیم مردم شلوغ کنند که البته وقتی امام آمد حریف نشدیم؛ و مردم به سمت ماشین هجوم آودند. آن روز جوانها ۳۰ کیلومتر به دنبال امام دویدند. بعد از آن که سخنرانی امام انجام شد. ما به سمت مشهد راه افتادیم.»
۲ بهمن
اطلاعیه جامعهی مرغداران مشهد (۳)
«همشهریان گرامی به برکت خبر بازگشت موفقیتآمیز رهبر انقلاب اجتماعی ایران نایبالامام خمینی تصمیم گرفتیم به مدت ده روز، کیلوئی ۱۰ ریال، از قیمت مرغ و تخممرغ کاهش دهیم. بنابراین تا روز دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ نرخ مصرفکننده، گوشت مرغ کیلوئی ۱۳۵ ریال و تخممرغ ۹۰ ریال خواهد بود»
۲ بهمن به دنبال تظاهرات هر روزه صبح و عصر در مشهد در تاریخ دوم بهمنماه مقارن ساعت ۵/۴ بعدازظهر راهپیماییهایی انجام شد. راهپیمایان که تعداد آنها به حدود سه هزار نفر میرسید مقابل دروازه طلایی به اقامه نماز جماعت ایستادند گروه دیگری از دانشجویان دختر و پسر نیز که از دانشکدهی ادبیات دانشگاه فردوسی به راهپیمایی پرداخته بودند به جمع آنها پیوستند. تظاهرکنندگان به جلو بیمارستان امام رضا(ع) رفتند و پس از اعلام همدردی با بیماران و پزشکان و کارکنان بیمارستان به هم مسلکان خود پیوستند.
۳ بهمن
از ساعت ۱۰ بامداد روز سه شنبه ۳ بهمن اجتماع بزرگی از کارمندان، کارگران و سایر طبقات مردم شهر مشهد در تالار بزرگ شهرداری و سایر سالنهای عمومی این اداره برگزار شد. از نکات قابل توجه در این اجتماع حضور اعضای انجمن شهر و شهردار بود. ابتدا آیاتی چند از کلامالله مجید قرائت شد و پس از آن قسمتی از پیام حضرت آیتاللهالعظمی خمینی(ره) در اجتماع دانشجویان خارج از کشور قرائت گردید. پس از آن یکی از روحانیون پیرامون انقلاب عظیم ملت ایران سخن گفت. آنگاه آقای حجهالاسلام حاج شیخهادی خامنهای تحت عنوان «جمهوری اسلامی و رهبری» به مدت یک ساعت سخنانی ایراد نمودند. خبرنگار خراسان گزارش داد این مراسم به مدت سه روز در شهرداری مشهد برگزار خواهد شد و سخنران روز ۴ بهمن حجهالاسلامهاشمینژاد و سخنران روز پنج شنبه ۵ دی نیز آقای فرزانه اعلام شد. در همین زمان تالار و سالنهای شهرداری مشهد با شعارها و پلاکاردهای مذهبی و سیاسی تزئین شده بود.(۴)
۱۱ بهمن
جامعه روحانیت مشهد در آستانه ورود امام خمینی(ره) از پاریس به ایران به خاطر ممانعت دولت بختیار از بازگشت امام خمینی(ره) دست به تحصن در حرم مطهر زدند و در ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ بیانیه خود درباره ادامه اعتصاب را منتشر کردند. در این بیانیه آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
مردم شریف خراسان،
همان گونه که اطلاع دارید حکومت دست نشانده بختیار که عامل اجرای یک توطئه علیه جنبش اسلامی ملت ایران است درصدد برآمد تا از ورود حضرت آیتاللهالعظمی نایبالامام خمینی به کشور جلوگیری کرده و نگذارد در این لحظات حساس و حیاتی رهبر انقلاب ملت در میان مردم خود باشد. این عمل خائنانه با خشم و نفرت و اعتراض عمومی روبرو گردید به دنبال این موضعگیری شیطانی و حساب شده بود که تعدادی از علماء مبارز و مسئول در مسجد دانشگاه تهران و به دنبال آن تعدادی از علماء متعهد قم در مسجد اعظم تحصن اختیار کرده تا توطئهای که علیه ملت ایران است افشا نمایند. طبیعی است که با انتشار خبر تحصن آنان همه قشرهای مبارز ملت در کنار آنها قرار گرفته و هماهنگ و هم صدا با هم قاطعانه اعلام کردند که اعتصاب خویش را تا تشریف فرمایی بزرگ مرجعمان ادامه خواهیم داد. جامعه روحانیت مبارز مشهد به خاطر همین هدف مقدس تحصن خود را در صحن امام خمینی در کنار حرم امن امام هشتم(ع) آغاز کردند. بدیهی است که این تحصن تا ورود رهبر بزرگ انقلاب ایران به کشور ادامه خواهد داشت»
این بیانیه را عزالدین الحسینی الزنجانی، جواد تهرانی، علی فلسفی، حسنعلی مروارید، محمد مهدی نوقانی، سید عبدالکریمهاشمی نژاد و عباس واعظ طبسی امضاء کردند. (۵)
به دنبال انتشار اعلامیه گروه کثیری از روحانیون مشهد تحصن خود را در صحن امام آغاز کردند و محل تحصن تالار تشریفات و دارالزهد مبارکه بود. از همان آغاز صبح به تدریج نمایندگان مختلف مردم به متحصنین پیوستند و گروه بیشتری همبستگی خود را با تحصن اعلام نمودند. از سوی قشرهای مختلف جوامع مختلف و اصناف مشهد به تدریج گروههای مختلفی به عنوان نماینده همراه با دسته گلها و شعارها و پلاکاردهایی وارد صحن امام خمینی(ره) شده و همبستگی خود را با متحصنین اعلام داشتند. دانشگاهیان برای شرکت در تحصن جامعه روحانیت به طور دسته جمعی با نظم خاصی از باشگاه دانشگاه به طرف حرم حرکت کردند و پس از رسیدن به محل تحصن یکی از اساتید دانشکده الهیات دانشگاه مشهد ضمن اعلام همبستگی با متحصنین پیرامون جنایات رژیم و مسائل مربوط سخنرانی ایراد کرد و ساعت ۲ بعد از ظهر حجت الاسلامهاشمی نژاد برای حضار به سخنرانی پرداخت که البته کوتاه بود ولی در مورد هدف حکومت اسلامی، تغییرات بنیانی در امور اقتصادی، فرهنگی سیاسی و هچنین لزوم آگاهی بخشی به مردم و خنثی کردن تکنیکهای عقب نشینانه رژیم و بالاخره معدوم و مطرود اعلام کردن دولت فعلی مباحثی مطرح کرد. آیتاللهالعظمی شیرازی نیز پس از اقامه نماز مغرب و عشاء دقایقی در میان متحصنین گذراند و پس از تماس با پاریس توسط حجهالاسلامهاشمینژاد اعلام داشت: «بنابر آخرین خبر آیتالله خمینی(ره) ساعت ۵/۱ بامداد صبح پنج شنبه به سوی تهران پرواز میکند و پس از مذاکره با سایر روحانیون متحصن قرار شد تا ورود معظم له به فرودگاه مهرآباد تحصن ادامه خواهد داشت.»(۶)
۱۲ بهمن
«مراجعت زعیم عالیقدر اسلام حضرت آیتاللهالعظمی نایبالامام خمینی سلمهالله تعالی را به وطن از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض نموده موفقیت روزافزون اسلام و اسلامیان را در جوار حضرت امام رضا(ع) از خداوند متعال آرزومندیم».(۷)
۱۲ بهمن
اعتراض و نارضایتی شدید مردم مشهد به علت عدم پخش مستقیم مراسم ورود امام خمینی(ره)(۸) در ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه صبح روز ۵ شنبه ۱۲ بهمن ماه ۵۷ بیش از دویست تلویزیون در مشهد خرد شد. زیرا با خبر ورود امام خمینی(ره)، مردم مشهد با شور و اشتیاق بینظیری به تماشای تلویزیون نشسته بودند تا گزارش لحظه به لحظه ورود امام خویش را به ایران ببینند. پس از نمایش قسمتی از گزارش ورود رهبر تلویزیون اعلام کرد که به دلائلی نمیتواند نمایش مستقیم ورود ایشان را ادامه دهد. در همین لحظه (ساعت ۴۵/ ۹ صبح) حدود دو ثانیه سرود شاهنشاهی نواخته شد و تصویر شاه پخش گردید که بلافاصله تصویر امام خمینی(ره) جایگزین آن شد.
کمی پس از این لحظه تلفنهای مکرری به روزنامه خراسان شد که همگی اعلام داشتند در همان لحظات اول پخش سرود شاهنشاهی تلویزیونهای خود را شکستهاند.
۱۲ بهمن
اتحادیه و شرکت تعاونی نانوایان مشهد نیز طی اطلاعیهای خوشحالی خویش را از ورود رهبر بدین گونه اعلام داشتند:
«با خوشحالی فراوان مقدم مبارک پیشوای شیعیان جهان آیتالله خمینی را به ایران تبریک و تهنیت عرض نموده و از خداوند مسئلت مینمائیم که هر چه زودتر عدل و مساوات و برادری در کشور عزیزمان حکمفرما شود و مردم متدین ایران از آسایش رفاه برخوردار گردند»
۱۳بهمن
«بسم الله الرحمن الرحیم
مردم غیور و مبارز ایران،
اکنون که حکومت غاصب و دست نشانده بختیار در برابر طوفان خشم و اعتراضات مردم مسلمان ما به زانو درآمده و عقب نشینی کرد و به ناچار موانع و مشکلاتی را که در راه ورود حضرت آیتالله امام خمینی به کشور به وجود آورده بود از میان برداشت و این آرزوی دیرین مردم مسلمان انجام گرفت و هدف مقدسی که به خاطر آن تحصن نموده بودیم به خواست خداوند متعال برآورده گردید، از این نظر، پایان تحصن را با موفقیت اعلام میکنیم»
در این بیانیه همچنین اعلام شد از کارکنان محترم اداره آستان قدس رضوی که امکانات صحن مطهر را برای تحصن بیدریغ در اختیار ما قرار داده و تسهیلات ممکن را در این به راه به عمل آوردهاند و همچنین از سایر برادرانی که در این راه به نوعی ما را یاری دادند، تشکر شد و خواستار توفیقات بیشتر آنها از قادر متعال شدند.(۹)
تظاهرات بر ضد دولت بختیار در مشهد
به دنبال ورود امام خمینی(ره) به ایران تمام شهرها به ویژه مرکز استان خراسان یکپارچه شور و شوق شده بود. مردم از اقشار مختلف ضمن محکومکردن دولت بختیار خواستار استعفای وی و تشکیل شورای انقلاب اسلامی گردیدند. تظاهرات با شعارهای خوشآمد به رهبر انقلاب اسلامی ادامه یافت و تا ساعتی از ظهر گذشته به طول انجامید.
۱۵ بهمن
«حضرت ژیسکار دستن، رئیسجمهور فرانسه،
ملت مبارز و مجاهد ایران از میهمان نوازی آن حضرت و ملت فرانسه که از مرجع عالیقدر جهان تشیع امام خمینی(ره) مبذول داشتهاید کمال تشکر و سپاسگزاری را داریم.
ایران ـ مشهد مقدس ـ صنف قماش فروش»
۱۷ بهمن
شهردار مشهد، چوبک، در ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ پیام تبریک برای ورود امام خمینی(ره) به تهران مخابره کرد.
«بازگشت زعمیم عالیقدر و مبارز توانا حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی را به میهن از صمیم قلب به هموطنان عزیز تبریک و تهنیت عرض نموده و موفقیت آن پیشوای بزرگ و فداکار را از خدای متعال مسئلت دارم». (۱۱)
۱۸بهمن
راهپیمایی مردم مشهد به پشتیبانی از دولت موقت
روز ۱۸ بهمن بیش از یک میلیون نفر از مردم مشهد با شرکت در راهپیمایی از دولت بازرگان پشتیبانی کردند. روی تابلوهای بزرگ نوشته شده بود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا و رسولش را و از میان خودتان آن کس را که در تصرف امور الهی شایستهتر است.»(۱۲)
۱۹بهمن
در تاریخ ۱۹ بهمنماه ۵۷ فریادهای قهرمانانه و مستحکم بیش از یک میلیون نفر راهپیمایان مشهد، روستاهای حومه و نمایندگان شهرستانهایی چون قوچان، تربت حیدریه، نیشابور و غیره در فضا پیچید؛ با این مضمون که ما انتخاب مهندس بازرگان را تأیید میکنیم. در صفوف تظاهرکنندگان بیش از ۱۵۰ تابلو مربوط به مؤسسات و ادارات مختلف دولتی و خصوصی به چشم میخورد.
۲۱ بهمن
انتشار پیام تبریک انجمن شهر مشهد در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به مناسبت ورود امام خمینی(ره):
«انجمن شهر مشهد مقدم پیشوای عزیز و رهبر عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی را به خاک وطن گرامی داشته و به کلیه هموطنان ارجمند تبریک و تهنیت عرض نموده، توفیق معظمله را در به ثمر رساندن اهداف عالیه مکتب مقدس اسلام از خداوند بزرگ آرزو مینماید».(۱۴)
۲۱ بهمن
ساعت ۵/۸ بامداد روز شنبه ۲۱ بهمنماه ۵۷ به مناسبت بزرگداشت شادروان دکتر علی شریعتی مراسمی در سالن دادگستری استان خراسان برگزار شد. بیش از سه هزار نفر در این مراسم شرکت داشتند. در پایان مراسم شرکتکنندگان از نمایشگاه عکس و طرحهای مربوط به دکتر علی شریعتی و جزوات و کتاب بازدید به عمل آوردند.
۲۸ بهمن
اتابکی، قائم مقام آستان قدس رضوی، در ۲۸ بهمن تلگراف تبریکی برای امام خمینی(ره) ارسال و اعلام نمودند.
«اکنون که نهضت اصیل مذهبی و ملی ایران به زعامت داهیانه آن مرجع آگاه به پیروزیهای بزرگ نائل شده است، برای ما کارکنان شاغل و بازنشسته بارگاه ملائک پاسبان حضرت ثامنالائمه(ع)، که با بهرهوری از فیوضات مجاورت آن امام همام خوشبختانه از نخستین گروههای اعتصابکننده علیه رژیم طاغوتی منکوب بودهایم، مایه افتخاراست که همگام با تمامی اقشار ملت قهرمان ایران دستاوردهای نهضت را ارج نهاده و به مبارزین، مجاهدین، اعتصابیون و دیگرافراد ملت رشید ایران تبریک عرض نموده و آمادگی خود را جهت اجرای فرامین مطاع آن رهبر بیبدلیل و شکستن اعتصاب اعلام داریم و با درود به روان پاک شهدای نهضت برای برگزاری حکومت عدل و اسلامی لحظه شماری میکنیم.»(۱۶)
۳۰ بهمن
تاجهای پهلوی در مشهد تخریب و سرنگون میشوند
منابع:
منبع: هفته نامه الکترونیکی تاریخ شفاهی http://ohwm.ir/show.php?id=2102
(۷۴۸)
مستند «مسافر» درباره امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
اثر دیگری که شبکه مستند در روز شهادت امام رضا (ع) روی آنتن می فرستد، «مسافر» است. این مستند درباره محمد بهروزی نژاد ساکن بیرجند است که هرساله مسافت ۴۵۰ کیلومتری تا حرم امام هشتم را پیاده طی می کند و در طول این سفر افراد مختلفی را ملاقات می کند. «مسافر» شنبه ۲۱ آذر ساعت ساعت ۱۹:۳۰ در جدول پخش قرار گرفته است. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/150177
(۷۴۹)
مستند «سلام بر علی پسر موسی (ع)» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
««سلام بر علی پسر موسی (ع)» به کارگردانی امین قدمی به تهیه کنندگی وحید چاووش در مرکز مستند سوره تولید شده است و ساعت ۲۳:۳۰ جمعه ۲۰ آذر روی آنتن می رود. این مستند درباره یک چوپان است که گلهاش را به چوپانی دیگر سپرده و خود به زائران امام رضا علیهالسلام خدمت می کند. ابراهیم شیبانی، اسماعیل امینی، قاسم رفیعا و حجت الاسلام علی سرلک از جمله چهره هایی هستند که پس از تماشای این اثر در مراسم رونمایی آن، به نگارش یادداشت های تحسین آمیز درباره اش اقدام کرده اند.»
برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/151810
(۷۵۰)
مستند «قزل امام» درباره زیارت امام رضا (ع)
در سالهای اخیر مستندهای زیادی درباره زیارت امام رضا (ع) ساخته شده است. در اینجا با یکی از این نمونهها آشنا میشویم. |
مستند «قزل امام» درباره ترکمن های اهل سنت است که برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد میروند. برای مشاهده این مستند به این لینک مراجعه کنید:
http://www.doctv.ir/program/153127