کتابخانه آستان قدس رضوی از کهنترین و غنیترین گنیجینه های نُسخ اسلامی است که شکلگیری اش را میتوان به نخستین سالهای پس از شهادت امام علی بن موسی الرضا (ع) نسبت داد. از همان زمان بود که شیعیان مؤمن و دوستدار اهل بیت (ع) از اقصی نقاط عالم اسلام رو به این بقعه متبرک آوردند و در آباد گردانیدن آن به جان کوشیدند. در این میان، یکی از مهمترین راههای اظهار ارادت و محبت به آن حضرت و تلاش در جهت توسعه بارگاهش، وقف اشیاء گرانبها، خاصّه کتابها و مصحف های نفیس بود که اندک زمانی پس از مرکزیت یافتن حرم رضوی به جریان افتاد. کهن ترین مصحف هایی که امروز در گنجینه نُسخ آستان قدس محفوظ است، یکی نسخه ای به خط و وقف کشواد بن املاس با تاریخ ۳۲۷ق است و دیگری جزوِ مصحفی است که حاکم وقت خراسان، ابوالقاسم علی بن ناصرالدوله ابی الحسن محمد ابراهیم بن سیمجور در ۳۸۳ق به بارگاه امام هشتم شیعیان پیشکش کرده و امروز به مصحف ابن سیمجور شهرت دارد. همچنین مصحف موقوفه ابوالقاسم منصور بن محمد بن کثیر، وزیر و صاحب دیوان سلطان محمود غزنوی، به تاریخ ربیع الاول ۳۹۳ و مصحف وقفی ابوالعلاء صفی الحضرتین ابوعلی بن حَسّوله، وزیر و صاحب دیوان رسائل مجدالدوله دیلمی، به نیابت از کاتبش ابوالبرکات رازی، با تاریخ رمضان ۴۲۱ دو قرآن کهن دیگر در این آستانه مبارکه اند (گلچین معانی، ۱۳۴۷: ب ـ ج).[۱]
روند رشد و گسترش گنجینه نُسخ آستان قدس رضوی با فراز و فرودهایی در دوره های مختلف تاریخ ایران همچنان تداوم یافت تا به دوره قاجار رسید. به نظر میرسد موضوع وقف نُسخ را در دوره قاجار باید قدری متفاوت از دوره های پیشتر نگریست؛ چرا که از منظر تاریخی این دوره سرحدی است میان ایران کهنِ پیشامدرن و ایران در آستانه ظهور مظاهر تجدد و زوال سُنن فرهنگیِ پیشین. در حوزه بحث حاضر نیز میراث هزارساله نسخه نویسی و نسخه سپاریِ ایرانیان به دست مردمان این روزگار رسید و در هر دو زمینه آخرین نشانههای حیات اصیلش را از سر گذراند.[۲]
اوضاع نابسامان اوایل دوره قاجار در خراسان، که حضور بازماندگان خاندان افشار در آنجا بدان دامن میزد، اداره حرم رضوی را نیز آشفته کرد، به طوری که تا مدتها هیچکس عهد هدار مقام تولیت آستان نبود و سرپرستی حرم و اداره موقوفات را به شکلی پراکنده، صاحبمنصبان مشهد بر عهده می گرفتند که حاصلش اغتشاش و بی نظمی بیشتر بود. این وضع همچنان ادامه داشت تا اینکه فتحعلیشاه قاجار میرزا موسی فراهانی (۱۲۲۰-۱۲۶۲ق)، برادر کوچک میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، را در ۱۲۴۷ق به سِمَت «ناظمی کل سرکار فیض آثار حضرت رضوی علیه السلام» منصوب کرد و او را به مقام «ناظر وقف» یا همان تولیت آستان مقدس رساند (جلالیان، ۱۳۹۲: ۳۲). با مساعی میرزا موسی اوضاع حرم نظم و سامان یافت و عایدات موقوفات نیز صرف ارتقاء امکانات و خدمات زائران و مراجعان گردید.
انتصاب مقام تولیت که از زمان صفویان رایج شده و با شرایطی بیش و کم ثابت تا عصر قاجاریان تداوم یافته بود، در این دوره دچار تغییراتی شد که بر نظام اداره موقوفات، طبقه و پایگاه اجتماعی واقفان، و حتی کیفیت مصحف هایی که به گنجینه رضوی پیشکش می شد، تأثیر نهاد. نخستین تغییر این بود که در این زمان، به خلاف دوره های صفوی و افشار، متولی را نه از طبقه علما و سادات، بلکه از میان رجال وابسته به دربار برمی گزیدند. دیگر اینکه در در دوره های پیشین غالباً متولیان از اهالی خود ولایت خراسان بودند، اما در عهد قاجار همه متولیان را، بی استثنا، از پایتخت می فرستادند. سوم اینکه در این روزگار شماری از حاکمان ولایت خراسان، همزمان تولیت حرم رضوی را نیز بر عهده گرفتند که این هم در ادوار گذشته سابقه نداشت. آخر این که مقامی به نام نایب التولیه در این زمان پدید آمد و تمامی متولیان دوره قاجار را در اداره امور مجموعه رضوی یاری کرد.[۳]
[۱] . برای دیدن برگهایی از این چهار مصحف، به همراه شرح کیفیتشان، نک: صحراگرد و دیگران، ۱۳۹۱: ۵۹-۶۹.
[۲] . با آنکه در دوران معاصر همچنان نسخههایی کتابت و نسخههایی وقف میشود، ساز و کار زندگی امروزی ضرورت این اقدامات را تا حد زیادی از میان برده است؛ البته جدا از مواردی که کسانی نسخههای کهن را وقف کنند.
[۳] . برای آگاهی بیشتر درباره ساز و کار تولیت آستان قدس رضوی و نقاط قوّت و ضعفش در عهد قاجار، نک: علیزاده بیرجندی و ناصری، ۱۳۹۱: ۷۹-۹۳.