مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (دآآد) یکی از مهمترین نهادهای معطوف به آموزش و پژوهش دانشگاهی در کشور آلمان است و به ارائه اطلاعات و خدمات درباره فعالیتهای دانشگاهی در آن کشور و ایجاد هماهنگی میان آن نهادها و مخاطبین بینالمللی میپردازد. دآآد امروزه در بسیاری از موارد، به عنوان نخستین مجرای ارتباط دانشگاهی با کشور آلمان، آگاهی از مختصات دانشگاهی و فرصتهای حمایتی آن کشور به پژوهشگران بینالمللی و مشاورهدهنده اصلی در زمینه مسائل علمی کشور آلمان شناخته میشود. این نهاد از یک سو به وسیله وبسایت پربار و دفترهای نمایندگی خود در کشورهای مختلف جهان، به ارائه اطلاعات درباره بورسیهها، کمکهزینههای سفر و پژوهش علمی در آلمان میپردازد و از سوی دیگر در برخی موارد به صورت مستقیم به ارائه موارد فوقالذکر به دانشجویان و پژوهشگران بینالمللی میپردازد؛ به صورتی که سالانه حدود یکصد هزار نفر از برنامههای حمایتی دآآد در جامعه دانشگاهی آلمان استفاده میبرند.
تدوین واژه عامی است که برای سبک گستردهای از روشهای ویرایش تصویر به کار میرود. گاهی در تولید یک برنامه تلویزیونی، گاهی در مستند و گاهی در آثار نمایشی. شاید پرکاربردترین و پربسامدترین حوزه این هنر، تدوین تلویزیونی باشد که هم سفارش دهنده فراوانی دارد و هم طیف گستردهای از نیازهای پلتفرمهای مختلف از جمله فضای مجازی را برآورده میکند. در این دوره کارگاه تدوین بعد از آموختن مباحث مقدماتی و تئوریک اصول تدوین تلویزیونی را به طور کامل فرامیگیرید.
در پی درخواستهای مکرر همراهان، در آستانه یکسالگی آکادمی طومار اندیشه، این موسسه خدماتی کاربردی برای دانشپژوهان ایرانی برای حضور بهتر و بیشتر در زمینه عرضه آثار پژوهشی در آکادمیای بینالملل را فراهم میکند:
- بررسی و داوری اولیه مقالات برای انتشار در ژورنالهای بینالمللی
- ترجمه مقالات در حوزه علوم انسانی از فارسی به انگلیسی
- مشاوره برای انتشار مقالات در ژورنالهای بین المللی
در این دوره نگرشها، فنون و مهارتهای پایهای پژوهش یاد داده میشود و کلاس روش تحقیق به معنای مصطلح نیست. تمام جلسات کارگاه، عملی و تکلیف محور است و لازم است شرکتکنندگان تکالیف را خارج از کارگاه انجام و نتیجه را در جلسۀ بعدی ارائه فرمایند. در طول دوره، مدرس به صورت تمام وقت پاسخگوي سئوالات شركت كنندگان خواهد بود و در زمانِ مقررِ کلاس نیز، استاد به صورت عملی و فرد به فرد با دانشپژوهان کار میکند –ازینرو ظرفیت شرکتکنندگان محدود است.
تاریخ شفاهی در نقش مکمل تاریخ نگاری معاصر، بسیاری از ابعاد وجودی انسان و روابط انسانی را که با ابزار کمی شناسایی نمی شود در نظر گرفته و با روش تحقیق کیفی با توجه به تجربیات انسانها میکوشد این ابعاد را از دیدگاه افرادی که موضوع و واقعه ای را تجربه کردهاند ضبط و ثبت نماید. در ضرورت موضوع تاریخ شفاهی باید گفت بیش از چند دهه از عمر آن در جهان و ایران می گذرد و مهمترین تحقیق در تاریخنگاری مدرن بشمار میرود. حوزه تحقیقی تاریخ شفاهی در زمینه نهادهای اجتماعی و علمی و مستند سازی سازمانها و احزاب و کارخانه ها و بانکها و ..... شمولیت وسیع و گسترده دارد و در واکاوی تحولات معاصر بعد از انقلاب اسلامی در حرکت رو به جلوی کشور اطلاعات مهمی را در اختیار پژوهشگران می گذارد.
گفتمان در شمار آن دسته از روش شناسى ها است كه دركى تـازه از نحـوه پدیداری موقعیت ها به دست می دهد. این نظریه، در پی شناسایی ارتباطات نهفته میان دانش، قدرت و رخداد، وجوه ناپیدای منجر به تحول در تـاريخ/موقعیت را باز می شناسد و نحوه گسترش تاریخ/موقعیت ها به وضعیت های تازه تر و ناشناخته را کشف می نماید. بر این اساس دو کارکرد کانونی برای مطالعات گفتمانی می توان لحاظ نمود:
مطالعات گفتمانی لایه ای از آگاهى را شناسایی می کند که معمولاً در سنت هـای كلاسـيك علوم انسانی فراچنـگ نمـی آيـد و راهی به شناخت آن ها گشوده نمی شود. این لایه پراهمیت از آگاهی، چونان نیمه به ظاهر خالی لیوان، حاوی حجمی معناداری است که در عمل به موقعیت مشهود شکل و سامان می بخشد. این مهم بیانگر کارکرد مطالعات گفتمانی در کشف وجوه نامرئی و پنهان، اما مهم و تحول بخش، در مطالعات علوم انسانی است.
مطالعات گفتمانی به كار شناسايى سیر تحول درونى یک موقعیت فکری/تاریخی/اجتماعی و توضـيح منطـق ارتبـاط دهنده آن با زنجیره ای از موقعیت های همبسته می آيد. مشخصا تمركـز گفتمـان بـر کشف سـازوكارهای انسـجام يـابى يـك مجموعه از روابط در هم تنیده، به شناخت منطق توليد همبستگى و گسترش سـازگاری در درون نظـام وارهای کمک می کند که از ايـده هـا، اَعمال فردی و گروهى، اظهارات، تكنيك های منجر به بروز و ظهور قدرت اجتماعى، و بستر معرفتى جاری در آن روابط خبر می دهد. این مهم بيانگر استعداد مطالعات گفتمانى در گسترش رویکرد انتقادی ذیل تاملات دیسیپلین های مختلف علوم انسانی، از فلسفه گرفته تا تاریخ، علوم سیاسی، جامعه شناسی و الهیات اسـت.
فلسفۀ تخصص حوزهای از علم است که مسئله آن به دوران افلاطون برمیگردد اما میتوان گفت با یک چنین عنوان و جزئیاتی رشتۀ جدیدی است که در فارسی منبعی برای آن وجود ندارد و در انگلیسی هم بسیار انگشتشمار هستند.
فلسفۀ تخصص شاخهای از معرفتشناسی است که برخلاف معرفتشناسی کلاسیک مسئلهاش یقین و شرایط علم ما به عالم خارج نیست؛ بلکه مسئلهاش بُعد اجتماعی دانش و رابطۀ متخصص و غیر متخصص است.
تخصص را میتوان به دو دستۀ «علوم دقیقه و پزشکی» و «علوم انسانی» تقسیم کرد. بدیهی است که به مهندسان و پزشکان نیاز مبرم داریم و تخصص آنان را بیچونوچرا میپذیریم؛ به عبارت دیگر وابستگی معرفتی به دانش و تخصص آنها داریم. اما در گزینش این متخصصان از آنجاییکه به این علوم اِشراف نداریم نیازمند مؤلفههایی اجتماعی هستیم تا بتوانیم متخصصی را بر متخصصی دیگر ترجیح دهیم. از جملۀ این مؤلفهها میتواند شهرت آن متخصص در جامعه، نوع مدرک وی و ... باشد که از قضا ممکن است خطا هم باشند و نتیجۀ مطلوبی را برای ما حاصل نکنند؛ مثلا پزشکی که انتخاب شده است تشخیص غلط بدهد و شخص دچارآسیب شود ولی این آسیب گریبانگیر یک فرد یا افراد معدودی شده است.
مسئله مهم و گرانیگاه فلسفۀ تخصص اینجاست که علومی موسوم به انسانی (مثلاً سیاست، اقتصاد، جامعهشناسی و ...) پا به عرصۀ عمومی میگذارند و تأثیر مستقیم بر زندگی مردم دارند؛ ازینرو وابستگی معرفتی غیر متخصصین به این نوع متخصصان باید با احتیاط بیشتری بررسی شود. فلسفۀ تخصص مسئلهاش این است که غیرمتخصص بتواند حرفهای متخصص در زمینههای علوم اجتماعی را بررسی کند و بین ادعاهای مختلف یکی را انتخاب کند تا برمبنای آن سیاست گذاری بهینهتری انجام گیرد.
اوضاع پیچیدهتر میشود وقتی درنظر بگیریم که در علمی مثل ویروسشناسی نتوان خط تمایز قطعی بین حوزۀ عمومی و حوزۀ خصوصی کشید. نمونۀ بارز یک چنین پدیدهای کروناست که سیاستگذاریهای عمومی بر مبنای دستاوردهایِ متفاوتِ متخصصان و دانشمندان ویروسشناس مختلف با چالشهای شدیدی مواجه بود و در چنین مواقعی است که نیاز به فلسفۀ تخصص بیشتر آشکار میشود.