امام علی (ع) به روایت آثار زیدیه

ابتدا تبرکا می‎خواهم به روایتی اشاره کنم و بعد به بحث بپردازم. در خبر از معصوم علیه السلام چنین مضمونی وارد شده که هرکس به نوشته‎ای که در آن فضایل امیرالمؤمنین (ع) است نگاه کند خداوند گناهان چشمش را می‎آمرزد هرکس با دستش فضائل امیرالمؤمنین علیه‎السلام را بنویسد خداوند گناهان دستش را می‎بخشد هرکس قدمی بردارد در ترویج مکتب اهل بیت (ع) خداوند گناهان پایش را می‎بخشد، هرکس به فضائل علی بن ابی طالب علیهما السلام گوش دهد خدا گناهان گوشش را می‎بخشد که درواقع با این گوش‎ها هم گناهان زیادی می‎شود و انواع غیبت و تهمت گوش می‎دهیم؛ موسیقی حرام گوش می‎دهیم. در روایت هم هست که هرکس بیان کند فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام گناهان زبانش بخشیده می‎شود.

بحثی که امروز انتخاب کردم شاید یک مقدار عجیب باشد ولی به دلم این بحث افتاد و جایی هم ارائه نکردم و به نظرم فواید زیادی به آن مترتب باشد و آن سیمای علی علیه السلام در میراث زیدیه است به عنوان یکی از مذاهب اسلامی که درواقع مذهبی ا‎ست بین شیعه و سنی. این‎ها از این نظر که به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اعتقاد دارند و امامت را فقط در سادات می‎بینند به شیعه نزدیک می‎شوند و از این نظر که فقه‎شان به فقه حنفی نزدیک است و کلام‎شان به کلام معتزلی به سنی نزدیک می‎شوند. یک چیزی مثل آیین سیک هستند در هند که بین اسلام و هندوئیسم است. مناطق اصلی مذهب زیدیه در ایران و یمن ‎بوده. در شمال ایران قرن‎های قرن مردم به مذهب زیدی بودند. در گیلان و گرگان و طبرستان که مازندران فعلی است که بعدا قدرت‎شان به یمن منتقل می‎شود. آثار بسیار زیادی را علما و ائمه زیدیه به نگارش در آوردند که حجم قابل توجهی از این آثار در دفاع از حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام و اثبات ولایت و امامت آن حضرت است. متاسفانه ما چندان با میراث زیدی آشنایی نداریم و از آن برای بیان اعتقادات‎مان و حتی استفاده‎های تاریخی و حتی فقهی بهره نمی‎بریم. در اهل سنت هم همین طور است. یک جهل و عدم درک صحیح از زیدیه وجود دارد. ضعف تاریخی وجود دارد. برای نمونه خیلی از آثار زیدی هستند که اهل سنت این‎ها را از آثار خودشان می‎دانند مثلا المصنف عبدالرزاق صنعانی که چندین جلد است یا المصنف ابوبکر بن ابی شیبه کوفی که آن هم بالغ بر چندین جلد است همواره اهل تسنن آن‎ها را جزء متون خودشان می‎دانستند، در صورتی که هر دو نویسنده زیدی هستند. تفسیر فرات کوفی در بین ما همین وضعیت را دارد، نویسنده‎اش زیدی است و ما آن را امامی می‎دانیم. ما به این‎ها خیلی دقت نمی‎کنیم و این کتاب‎هایی ا‎ست که ما می‎شناسیم. کتاب‎های فراوانی هستند که از وجودشان هیچ اطلاعی نداریم و مطالب بسیار نافعی در آن‎ها یافت می‎شود.

یکی از حضار: ابوالفرج مؤلف مقاتل الطالبین هم زیدی است؟

ابوالفرج زیدی بودنش ثابت نشده. ابوالفرج نوه مروان است و در آن دوران هرکس از طالبیان دم می‎زد به او اتهام زیدی بودن می‎چسباندند. در واقع نگاهی که من به ابوالفرج دارم این است که او کتاب مقاتل الطالبین را به جهت حب اهل بیت ننوشته بلکه برای بغض بنی عباس نوشته. یعنی می‎خواسته بگوید اگر یزید امام حسین علیه السلام را کشت، بنی عباس خیلی بیشتر کشته‎اند. موسی بن جعفر را کشتند، علی بن موسی را کشتند، سادات حسنی را قتل عام کردند درواقع به عنوان نوه مروان می‎خواسته بنی عباس را بد جلوه دهد. تحلیل بنده این است.

هر پژوهشی در حوزه تاریخ تشیع بدون مراجعه به متون زیدی ناقص است حتی اگر در حوزه امامیه انجام شود. مثلا بنده پژوهشی انجام دادم در مورد حارث همدانی که از بهترین یاران امیرالمؤمنین علیه السلام است که خطبه‎های حضرت را می‎نوشته. درباره ایشان در کتب زیدیه مطالبی پیدا کردم که نه در کتب اهل سنت بوده و نه در کتب شیعه امامیه اما از طریق زیدیه منتقل شده بود. حالا چرا یک سری مطالب در بین کتب زیدیه بوده که ما نداریم یعنی امامیه آن‎ها را ندارد؟ چون اهل سنت به آثار امامیه اثنی عشری حساس بودند. آثار ما را از بین می‎بردند یا خود شیعیان آثارشان را مخفی می‎کردند و آثارشان از بین می‎رفت. مثلا جابر جعفی که شاگرد امام باقر علیه السلام است ده کتاب داشته که تنها یکی از آن‎ها الان مانده. چون روی زیدیه خیلی حساسیت نداشتند آثارشان باقی می‎ماند. معمولا وقتی اهل سنت می‎گویند روافض و رافضی یعنی ما و نه زیدیه و زیدیه را رافضی نمی‎گویند. می‎گویند که این‎ها نوعی از اهل سنت هستند که بیشتر از ما به اهل بیت و به علی بن ابی طالب (ع) اهمیت می‎دهند. پس مطالبی در کتب آن‎ها ثبت شده و به یادگار مانده تا به امروز که در آثار ما از بین رفته. به این جهت است که ما باید به آثار این‎ها بپردازیم. کتاب‎‎هایی را من با خودم آورده‎ام این‎ها برای نمونه است. از مهمترین آثار زیدیه انتخاب کردم که خدمت شما معرفی کنم. یکی این کتاب است که در ایران چاپ شده به نام رسائل فی الامامه [تهران: شمس الضحی، ۱۳۸۳ش]. این حاوی هفت رساله در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه السلام است. دو رساله از امام یحیی الهادی است که مهمترین امام زیدی است و مؤسس دولت زیدیه یمن در نیمه دوم قرن سوم بوده. یعنی بزرگترین شخصیت زیدی تاریخ، امام یحیی الهادی هست. او دو رساله در ثابت کردن امامت امیرالمؤمنین نوشته که این‎جا چاپ شده و پنج کتاب دیگر. در انتهای کتاب هم اشعاری از بزرگان زیدیه و ائمه‎ آنان درباره امیرالمؤمنین (ع) آمده. برای نمونه اگر بخواهم به مطالب این کتاب امام یحیی الهادی اشاره کنم مثلا تقریبا به تفصیل ماجرای حمله به بیت امیرالمؤمنین (ع) را نقل می‎کند و فجایعی که درباره حضرت زهرا (س) اتفاق می‎افتد. این یک منبع خیلی مهم از قرن سوم است در صورتی که برخی از تیپ روشن‎فکری برشان داشته منکر این قضایا می‎شوند در حالی که ما در بین آثار زیدیه از قرن سوم در این باره سند داریم. انتقادات جدی به سه خلیفه نخست وارد می‎کند و مشروعیت آن‎ها را زیر سئوال می‎برد و با استفاده از روایات نبوی و دلایل مختلف امامت امیرالمؤمنین (ع) را اثبات می‎کند. در  ادامه به حدیث منزلت اشاره می‎کند که یک حدیث متواتر است و این‎که امام علی علیه السلام با هارون مقایسه شده هیچ وجهی جز وصایت نمی‎تواند داشته باشد و نکته جالبی که در تفسیر وی از برخی آیات دیدم این است که در تفسیر سوره هود، آیه هفده آن‎جا که می‎فرماید که کسی که کتاب بر او نازل شده (و یتلوه شاهد منه)، این «شاهد منه» را یقین داریم که امام علی علیه السلام است. دلیلش هم روایت علی منی و انا منه است که من از علی هستم و علی هم از من است و بعد این را کسی نمی‎تواند انکار کند و بعد هم به آیه السابقون السابقون استناد می‎کند که که مراد از آن امام علی علیه ‎السلام است. در انتهای کتاب که برخی اشعار بزرگان زیدی نقل شده برای نمونه و تبرک من یکی از شعرها را می‎خوانم؛ از محدث احمد مسوحی:

مذهبی حب علیّ   / وأبی کان قدیما

کل من حبّ علیا / قط لا یخشی جحیما

کسی که علی را دوست دارد چه ترسی از جهنم دارد. البته می‎دانید دوستی علی بن ابی طالب (ع) به ادعا فقط  نیست و با عمل است. این دو بیت را برای نمونه خواندم اشعار بسیار لطیفی در آن‎جا آمده است.

کتاب دیگر که بسیار اهمیت دارد نزهه الابصار ومحاسن الاثار است این کتاب چاپ ایران و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است. معمولا آثار زیدی‎ها در یمن و بیروت و ایران چاپ می‎شود. این کتاب از ابوالحسن علی بن مهدی مامطیری طبری است. مامطیر جایی است نزدیک بابل که الان هم هست. یک روستایی است. ایشان اهل آن‎جا بوده است. هرچند زیدی بودن مؤلف ثابت نیست و برخی گفته‎اند که شافعی بوده؛ ولی از قرائن مختلف برای من احراز می‎شود که ایشان زیدی بوده است. از این کتاب یک نسخه  در دسترس است که آن را یک کاتب یمنی نوشته است. ارزش کتاب به این است که حاوی کلمات، خطب و نامه‎های امیرالمؤمنین علیه السلام است و به علاوه درباره شرح زندگی حضرت، جنگ‎های حضرت و نسب، شرف و فضیلت ایشان اطلاعات بسیار ذی‎قیمتی می‎دهد. مخصوصا بخش خطب، ‎نامه‎ها و کلمات قصار که ممکن است کسی بگوید با وجود نهج البلاغه اهمیت این چیست؟ ارزش این کتاب در این است که اقدم بر نهج البلاغه است و قبل از نهج البلاغه نوشته شده است. سید رضی در بغداد که نهج البلاغه را می‎نوشته ایشان حدود پنجاه سال قبل در شمال ایران داشته این کتاب را می‎نوشته نه ایشان سیدرضی را می‎شناخته و نه سیدرضی ایشان را. نکته مهم در مورد این کتاب این است که این کتاب یک تک نسخه دارد به خط یک کاتب یمنی که زیدی بوده و جالب این است که بدانیم این تک نسخه کجا نگهداری می‎شود. این تک نسخه در واتیکان نگهداری می‎شود در کتابخانه پاپ و این یکی از آثاری است که در کتابخانه پاپ نگهداری می‎شود. مرحوم علامه شیخ محمدباقر محمودی رضوان الله علیه، کسی که عمرش را گذاشت مستدرک نهج البلاغه (یعنی خطبه‎ها و روایاتی که از حضرت علی علیه السلام است و در نهج البلاغه نیامده است. چون سیدرضی قصدش جمع آوری تمام خطب نبوده است و می‎خواسته کتابی ادبی بنویسد) را در هشت جلد جمع کرد. این عالم بزرگوار که علامه شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه به تجلیل از او یاد می‎کند، موفق می‎شود عکس این کتاب را از واتیکان بگیرد و برای اولین بار در جهان چاپ کند. متأسفانه در این سه چهارسالی که چاپ شده اولا کسی این را نمی‎شناسد ثانیا کسی حاضر نشده این کتاب را به فارسی ترجمه کند که مردم بتوانند از آن بهره ببرند.

کتاب بعدی که معرفی می‎کنم الافاده فی تاریخ الائمه الساده از امام ابوطالب هارونی است [تصحیح و تحقیق محمدکاظم رحمتی، تهران: میراث مکتوب، ۱۳۸۷ش]. امام ابوطالب هارونی (متوفی ۴۲۴) امام زیدیان ایران بوده است. زیدی‎ها به چند امام در یک زمان قائلند یعنی در یک زمان زیدیان ایران امام خودشان را داشتند و زیدیان یمن امام خودشان را. امام ابوطالب هارونی این کتاب را در معرفی امامان زیدیه از آغاز تا زمان خودش نوشته است. اولین امام، امام علی علیه السلام است که نزد زیدیه از طریق نص خفی به امامت می‎رسد. زیدیه می گویند حدیث غدیر صراحت خیلی واضحی ندارد و نص خفی است اما در این که امام را به امامت تعیین کرده یقین آور است. اما نزد زیدیه حسنین به نص جلی به امامت می‎رسند زیرا رسول خدا (ص) درباره امام حسن و امام حسین (ع) فرموده «امامان»، اما در حدیث غدیر فرموده مولا. مولا ۲۷ معنی دارد ولی امامان دیگر ۲۷ معنی ندارد [البته بر خلاف نظر زیدیه، مرحوم علامه امینی در الغدیر ثابت کرده اند که در این روایت هیچ معنایی جز مقام ولایت آن حضرت صحیح نیست]. به هر حال اولین امام‎شان امام علی بن ابی طالب، دوم و سومین امام‎شان امام حسن و امام حسین علیه السلام و امام چهارم‎شان امام زید است نه امام علی بن الحسین (ع) و بعد هم بقیه امامان که کاری به آن نداریم و نمی‎خواهیم این‎جا مذهب زیدیه را بشناسیم. الان بحث ما زیدی شناسی نیست و می‎خواهیم درباره امیرالمؤمنین (ع) در آثار زیدیه صحبت کنیم. نکات بسیار جالبی در این کتاب دارد. در ابتدای کتابش ماجرای ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام در کعبه را مطرح می‎کند و در مورد فضائل مادر حضرت صحبت می‎کند که چقدر بانوی شریفی بوده و این‎که امیرالمؤمنین (ع) اولین کسی است که پدر و مادرش هر دو هاشمی بودند مثل امام باقر (ع) که پدر و مادرش هردو فاطمی هستند. بحث قشنگی در مورد نجف و مشهد  در کتابش آورده است. امام علی بن موسی الرضا علیه السلام نزد زیدیه امام است یعنی بعد از علی بن ابی طالب و حسنین (ع) از بین امامان مورد قبول ما، تنها امامی که زیدیه، او را به امامت قبول دارد، امام رضا (ع) است. نکته‎ای که این‎جا مطرح می‎کند این است که در مورد این‎که قبر علی علیه السلام در نجف است یا نه، برخی از اهل تسنن شبهه آفریده­اند. می‎گفتند کی گفته؟ معلوم نیست. از کجا معلوم در مسجد کوفه یا در خانه‎اش نباشد؟ این شبهه، شبهه ای تاریخی است و سید احمد بن طاووس به این شبهه جواب داده و کتابی نوشته بنام فرحه الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین  علی. این کتاب آن قدر باارزش بوده که علامه مجلسی در دوره صفوی آن را به فارسی ترجمه می‎کند. پس شکی نداریم در این‎که نجف باشد و ایشان می‎گوید که چرا مخالفان دارند شبهه می‎کنند. نکته‎ای که این‎جا مطرح می‎کند جالب است. اولا ثابت می‎کند که قبر آن حضرت در نجف است و می‎گوید امام حسن علیه السلام گواهی داده، جعفر بن صادق رضی الله عنه به تعبیر او گواهی داده، زید بن علی گواهی داده و همین برای ما کافی است. اما می‎گوید چرا مخالفین این شبهه را مطرح می‎کنند و پاسخ می دهد که «تنفیرا للناس عن الزیاره»؛ برای این‎که مردم به زیارت علی (ع) نروند و دور قبر علی (ع) شلوغ نشود. «واغتیاظا من اجتماع الناس فی المشهد المقدس»؛ غیظ پیدا می‎کنند که مردم آن‎جا جمع شوند و آن‎جا به ذکر آل رسول الله (ص) آباد باشد و نکته قشنگی که مطرح می‎کند این است که می‎گوید برخی بنا را به مخالفت با اهل بیت (ع) گذاشتند «حتی فی مواضع قبورهم». یعنی از نظر آنان اهل بیت خودشان نمی‎دانند قبر پدرشان کجاست و حتی در این هم، با آن‎ها مخالفت می‎کنند. اما نکته‎ای که راجع به امام رضا علیه السلام مطرح می‎کند این است که با وجود این‎که در زمان نویسنده یعنی امام هارونی هنوز بنی عباس بوده‎اند، قبور خلفای عباسی پیشین کجاست؟ اما دربارهقبر علی بن موسی الرضا که می‎خواستند او را زیر پای هارون دفن کنند که مثلا بگویند ایشان شأنش از هارون پایین‎تر است، می‎گوید: چه کسی از هارون یاد می‎کند؟ اصلا همه می‎گویند مشهد الرضا. چه کسی می داند که این‎جا هارونی هم دفن است و حتی اگر بداند به لعن و نفرین است. می‎گوید کل خراسان و آن منطقه به اسم امام رضا علیه السلام است در حالی که بنی عباس هنوز هستند. پس کسی که خدا بخواهد او را مطرح کند کسی نمی‎تواند او را بپوشاند و کسی هم که خدا ذلیلش کند هیچ کس نمی‎تواند او را عزیز کند.

کتاب بعدی فضائل الطالبییین است که اسم کاملش تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین است. این کتاب تالیف حاکم ابی سعد محسن بن کرامه جِشُمی بیهقی (متوفی ۴۹۴) است. این مؤلف از خراسانی‎ها و از زیدیان ایران است و آدم پر تالیفی هم هست که متأسفانه ما این‎ها را نمی‎شناسیم و اسم‎شان را هم نشنیده­ایم. ایشان کتابی دارد به نام التهذیب فی التفسیر القرآن در بیست جلد. در کتاب فضائل الطالبیین، آیاتی که مربوط به اهل بیت علیهم السلام است را جمع‎آوری کرده و تفسیر کرده است. برای نمونه اگر بخواهم به برخی اشاره کنم مثلااز نظر وی، مصداق بارز و واقعی سوره والعصر، امام علی علیه السلام است. در مقدمه هم بسیاری از روایات در مورد امیرالمؤمنین را اشاره می‎کند که چون زمان تنگ است به آن نمی‎پردازم. برای نمونه اگر بخواهیم باز هم از آیات بگوییم مثلا آیه هفت سوره آل عمران «الراسخون فی العلم» می‎گوید علی بن ابی طالب است. بعد می‎گوید دلیلش هم روایت نبوی انا مدینه العلم و علی بابها است و این‎که پیامبر (ص) فرمود افضلکم علی؛ فاضل‎‎ترین فرد این امت، علی بن ابی طالب علیه السلام است و در ذیل سور مختلف همین طور این موارد را مطرح کرده که این آخرین نمونه که از این کتاب بگویم در سوره قمر ذیل آیه ۵۵ می‎گوید: امام ابوطالب هارونی نقل می‎کند از جابربن عبدالله انصاری که پیامبر به علی فرمود هرکس تو را دوست داشته باشد و ولایت تو را هم بپذیرد خدا او را در بهشت با ما همنشین می‎کند بعد می‎گوید ثم تلا رسول الله؛ پیامبر (ص)  آیه ۵۵  سوره قمر را تلاوت کرد: «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر».

کتابی هم که در نوع خودش بی نظیر است و این آخر عرایض من باشد، کتابی از سید هادی بن ابراهیم بن علی وزیر از علمای زیدی یمن در قرن نهم است به نام البروج فی اسماء الامیرالمؤمنین [قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۷ش]. در این کتاب اوصاف، کنیه‎ها و لقب‎ها و اسامی حضرت را گردآوری کرده  که ۲۹۰ عنوان شده و این تعداد همه مستند است؛ یا دلیل قرآنی برای آن ذکر کرده یا روایی یا تواتر که مثلا ما اگر بخواهیم از روی همین فهرستش بخوانیم مثل ابو الریحانتین، امین، باب المدینه و تمام نعمه الله و همین طور جامع القرآن، الجواد بالنفس و المال، حبیب رسول الله، حلیف القرآن، حمید الافعال، خاتم الوصیین، خلیل الرساله، دعوه رسول الله، دمار الشرک و… . هرکدام به یکی از وجوه سیره، حیات و شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره دارد مثلا الکبریت الاحمر، لسان الحق الناطق، مولی المسلمین، مطعم الطعام، المخصوص بالکرامات، الوصی، الولی، الوضی، الوزیر، واسع الصدر و نفس رسول الله که از آیه مباهله برداشته، النجم الثاقب، النبأ العظیم که این‎ها را از قرآن برداشت کرده، صالح المؤمنین، الصادق، صاحب لواء الحمد و نهر الکوثر، العالم، العابد، العفیف، العدل فی القضاء، العارف باسرار الملاحم و همین طور الی آخر که این کتاب در نوع خودش بی نظیر است. امیدوارم که این ایام و این ماه برکاتش بر ما نازل و واصل شود و بهره‎مند شویم و ان شاء الله مروج فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام و پیرو مکتب آن بزرگوار باشیم.

آنچه خواندید متن سخنرانی بنده بود در موسسه اشراق در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ . این متن پیش از این در سایت پیشینه (pishine.ir) منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید