از همان روزهای اوّل که با مفهوم پیچیده گفتمان آشنا شدم. به این فکر می کردم که گفتمان یعنی چه؟ و اصلا به چه دردی می خورد؟ خوشبختانه و یا شاید متاسفانه این واژه این روزها در لباس کلیدواژه بسیاری از مطالعات و پژوهش های علوم انسانی ظاهر شده است. بهره گیری از این مفهوم را در مطالعات امروز می توان نوعی «مد» پژوهشی انگاشت. مُدی که به نظر می رسد به درستی دانسته و دریافته نشده است.
نگارنده این سطور بر این باور است که این مفهوم بینارشته ای پیچیده دارای ظرفیّت های بسیاری برای مطالعه و خوانش های نوین از متونی است که دارای بار ایدئولوژیک و به ویژه دینی هستند. در مغرب زمین بیشتر از این مفهوم در تحلیل و مطالعه متون معاصر: همچون سخنرانی ها، اخبار، تیتر روزنامه ها و … . استفاده می کنند. ابتدا به فکر بهره گیری از «گفتمان» در مسیر خوانش نوین از متون دینی افتادم. متونی که پر رمز و راز و از جنس تاریخ اند. زمان و تاریخ را در پیکره این متون محبوس می دیدم. متونی که در درون خود سخن ها برای گفتن داشتند ولی بیشتر آن متون را در موزه اندیشه خود نگهداری می کردم. و کمتر کسی پیدا می شد که تیغ جرّاحی فهم را به دست گیرد و به کالبد شکافی این متون دست بزند. از پیکره زنده این متون معانی را کشف کند. امّا ترجیح اکثریت بر این بود که معنای تازه، از متن تولید کنند، تا کشف معنا.
زمانداری متن و کارکرد اجتماعی آن:
نخستین مساله ای که برایم در فهم متون تازه می نمود، زمانداری متون بود. اتفاقی ساده به نام «زمان»، که در مطالعات دیگر جای آن را خالی یافتم. مطالعات صورت گرفته در مسیر فهم متن دینی وجود عامل تاثیر گذاری چون زمان را نادیده می پنداشتند. مفهوم دیگری که در مسیر دریافت متن ذهنم را به خود مشغول داشت، مفهوم «کارکرد اجتماعی »، متون دینی است. سال ها و سال ها در اقلیّت های گوناگون دینی-مذهبی انواع متون دینی خوانده می شوند همانند دعاها، مناجات ها و زیارت نامه ها و… اما کمتر مطالعه و پژوهشی می توان دید که به واکاوی کارکرد اجتماعی این متون بپردازد. اما این مفهوم و وجود آن در فهم اجتماعی متن باعث تولّد ایده ای نو شد. که این روزها در مسیر آن قدم گذاشته ام، مساله ای به نام «خوانش گفتمانی متون دینی». در نگاه اوّل شاید این گونه به نظر برسد این نگاه به سرانجام نخواهد رسید چرا که ما با پیش فرض ایدئولوژی مارکسیستی به تحلیل متون دینی خواهیم پرداخت. اما با کمی درنگ روزنه های تازه ای برایم گشوده شد که این نوع نگاه چقدر در فهم کارکرد اجتماعی متون دینی می تواند کارا باشد.
امکان خوانش گفتمانی متون دینی
حال به تبیین این امر می پردازم که خوانش گفتمانی متون دینی یعنی چه؟ بگذارید ساده بگویم: «کارکرد اجتماعی متن دینی در زمان های گوناگون چیست.» به بیان دیگر خوانش گفتمانی متون دینی به این منظور صورت می گیرد که دریابد این متن دینی از لحاظ گفتمانی و ایدئولوژیک چگونه کاربرد دارد. برای مثال: زیارت جامعه کبیره از لحاظ تولید هویّت شیعه امامیّه دارای چه جایگاهی و چگونه این امر را محقق کرده است؟ پاسخ دادن به این سوال ها رسالت پروژه «خوانش گفتمانی متون دینی» است. حال به امکان سنجی این ایده خواهیم پرداخت، این امر با انجام چه کاری میسّر خواهد شد؟ در مطالعاتی که حاصل پژوهش های نویسنده است. گام هایی کوچک در این زمینه برداشته شد. برای مثال: در مقاله ای تحت عنوان «روند رویارویی گفتمان علوی و اموی» به بررسی گفتمانی خطبه های امویان و علویان پس از واقعه عاشورا پرداخته شد. در این مقاله که گام نخست این پروژه بود، با استفاده از نظریه میخائیل باختین منتقد ادبی روس این نکته را فهمیدم که متن ها درحال گفت وگو با یکدیگرند و به قول باختین این متون را باید به صدا در آورد. اما این متون رازهایشان را سال های سال در درون دل خود نگه داشته اند. با نگرش اینچنینی به خطبه ها یافتم که خطبه های جریان علوی «گفتمان محمّد» را در برابر نبوّت اموی فریاد می زنند. نگارنده این سطور در پی آن است در سلسله یاداشت هایی همانند این نوشته شیوه و امکان «خوانش گفتمانی متون دینی» را تبیین کند. در نوشته های بعدی مفاهیم کلیدی این پروژه: همچون: مشروعیت متن، جایگاه مولف، جایگاه خواننده، تاثیر زمان در فهم متن، فضا-زمان فشرده شده در متن و گفتمان کاوی تاریخی و شرح خواهد داداه شد. و پس از معرفی هر مفهوم مثالی تاریخی برای فهم بهتر ارائه خواهد شد.