تازهها و پارههایی در مطالعات فرهنگ رضوی (۳۰۱-۳۵۰)
به کوشش پیمان اسحاقی
فرهنگ رضوی را در مختصرترین بیان میتوان بروزات مختلف مادی و غیرمادی مرتبط با امام رضا علیهالسلام در فرهنگ ایران، خاورمیانه، شبهقاره هند و آسیای میانه تعریف کرد. این فرهنگ خود را در گونههای بیشماری از امور نشان داده و در ساحتهای مختلفی چون تاریخ، هنر، ادبیات، معماری، فرهنگعامه و اندیشه نفوذی مادی و غیرمادی پیدا کرده است. بهاینترتیب، پژوهش درباره این بروزات که از این پسازآن به «فرهنگ رضوی» تعبیر میکنیم، مستلزم مراجعه به طیف وسیعی از دادههای فرهنگی در زمینههای یادشده است. در این رشته نوشتارها، بر آنم که ابعاد مختلف «فرهنگ رضوی» را از متون مختلف جمعآوری کنم و در اختیار پژوهشگران قرار دهم. این متون میتوانند مدخل دانشنامهای، مقاله، کتاب، مجموعه مقاله، پایاننامه، طرح پژوهشی، صدا، تمبر، پوستر، نقشه، اسلاید، مصاحبه، عکس، فیلم، سند، نسخه خطی، سند، تاریخ شفاهی، شعر، داستان، یادداشت و هر دادهای باشد که به نحوی از انحاء بتواند به پژوهشگران برای شناخت بیشتر از این فرهنگ یاری برساند. بهاینترتیب مطالبی که در اینجا در قالب تازهها و پارههایی ارائه میشود را میتوان بهعنوان مواد خام پژوهشهای بیشتر درباره ابعاد مختلف فرهنگ رضوی در نظر گرفت. تلاش من در اینجا این است که مطالبی که تاکنون کمتر در پژوهشهای مربوط به فرهنگ رضوی در نظر گرفتهشده را جمعآوری کنم. همچنین بنابراین است که هر یک از موارد ارائهشده، با ارجاع کامل نقل شوند، اما درصورتیکه ارجاع به مطلبی ناموجود بود و یا مطلبی کاملاً مشهور باشد، از ارائه ارجاع صرفنظر میشود. رسمالخط مطالب نیز عموماً تغییر داده نشده است. خوانندگان محترم هم درصورتیکه به اثری در این زمینه دسترسی دارند، خصوصاً آثاری که احتمالاً نویسنده این مطلب از آن بیاطلاع است، باعث سپاس خواهد بود که آن را بهوسیله این ای میل در اختیار نویسنده قرار دهند. برای دریافت فایل ورد این پنجاه گانه این لینک و یا این لینک مراجعه کنید. در پایان لازم به ذکر است که نقل این مطلب در اینجا به معنای لزوماً صحیح بودن آنها نیست.
برای مشاهده سایر پنجاهگانهها به این لینک مراجعه کنید.
https://tumarandishe.ir/fa/note-author/razavi/
فهرست محتویات:
(۳۰۱)
زوار امام رضا (ع) در نگاه تصویر
زهرا ملایریان
یکی از مهمترین ابزارهای تاریخنگاری زیارت، عکسهایی است که از گذشتههای دور تاکنون برای ما باقیمانده است. مؤلف این مقاله به بررسی عکسهای موجود از زائران در کتابخانه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی پرداخته است. |
چکیده:
حرم مطهر امام رضا (ع) هر ساله زائرانی را از سراسر دنیا بهسوی خود میطلبد که بهقصد زیارت این مامن الهی به مشهد میآیند. حضور این زوار در حرم علاوه بر معنویت خاص خود از جلوههای دیگری برخوردار است که با بررسی اسناد و منابع میتوان به آن دست یافت. یکی از این منابع اسناد تصویری است گه گویای حضور ایشان در حالات خاص و تنوع طبقاتی و قومیتی زوار است. هدف از این مقاله معرفی عکسهای زوار در مرکز اسناد آستان قدس رضوی است تا پژوهشگران آشنایی بیشتری با این منابع پیدا کرده و در جهت تحقیقات خود در تاریخ دینی، اجتماعی و غیره استفاده نمایند. روش کار بررسی تمامی عکسهای موجود از طریق نرمافزار سیمرغ و آمارگیری از آن بهصورت موضوعی و معرفی منتخبی از عکسهای مزبور است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که حدود ۵۰۰ عکس از زوار در این مرکز موجود است. در مورد برخی موضوعات چون زوار خارجی عکسهای کمی در دسترس است. اما بهطور کلی عکسها حالات مختلفی از زیارت را توسط قشرهای مختلف در حرم به نمایش میگذارد.
مشخصات منبعشناختی:
زهرا ملایریان. «زوار امام رضا (ع) در نگاه تصویر، شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۶-۲۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ۱-۲۴.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_59855.html
(۳۰۲)
کاشیکاری ضامن آهو در محل دفن علامه شعرانی در بازار قدیم حرم حضرت عبدالعظیم
آثار هنری یکی از مصداقهای فرهنگ رضوی است. آنچه در ادامه میآید یک نمونه از این آثار با محتوای مرتبط با امام رضا (ع) است. |
با تشکر از خانم اکرم گروسی بابت ارسال این تصویر.
(۳۰۳)
چاووش نامه زوار کربلا و حضرت رضا (ع) و اشعار منسوب به ناصرالدینشاه
چاووش نامه یا چاووشی نامه گونهای از اشعار است که در استقبال از زائران خوانده میشود. برخی از این اشعار نیز اختصاصاً برای استقبال از زائران حرم امام رضا (ع) سروده شده بود. آنچه در ادامه میآید کتابچهای مشتمل بر این اشعار است. |
چاپ بغداد، بها ده فلس، جلد رنگی، چاپ و خط زیبا
منبع: گالری اسنادتاریخی و اقلام کلکسیونی پارسا
https://t.me/parsagallryiasnad
(۳۰۴)
تایپوگرافی صلوات خاصه امام رضا (ع) توسط مسعود نجابتی و محمدتقی اسدی
تایپوگرافی بهعنوان نمونهای از تولیدات هنری در سالهای اخیر رونق زیادی یافته است. یکی از محتواهای آثار تایپوگرافی مسائل مرتبط با امام رضا (ع) است که نمونهای از آن در اینجا معرفی شده است. |
متن موجود در اثر:
اللهم صل على علی بن موسى الرضا المرتضى الإمام التقی النقی و حجتک على من فوق الأرض و من تحت الثرى الصدیق الشهید صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کأفضل ما صلیت على أحد من أولیائک
ترجمه آن
بارالها درود و رحمت فرست بر على بن موسى الرضا پسندیده پیشواى پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روى زمین است و هر که زیر خاک بسیار راستگو و شهید درود و رحمتى فراوان و کامل و با برکت و متصل و پیوست و پیاپى و دنبال هم همچون بهترین رحمتى که بر یکى از اولیائت فرستادى.
خط ثلث محمدتقی اسدی، خلق اثر در سال ۱۳۹۳
منبع:
https://shiaarts.ir/gallery/%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-0
(۳۰۵)
کاربرد اسناد مکتوب در مستندسازی اشیاء موزهای مورد مطالعه: تهیه شناسنامه جهت آثار موزههای آستان قدس با کمک ِاسناد مکتوب
شکوه السادات سمیعی
موزههای آستان قدس یکی از اجزای مهم این مجموعه هستند که آثار بیشماری را در خود جای دادهاند. آنچه در ادامه میآید اشاره به یکی از فرایندهای موزهداری در این موزههاست. |
چکیده:
بعد از سالها آشنایی و مرافقت با اسنادِ ارزشمند مدیریت اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، در یک بازدید گروهی از موزه آستان قدس، شباهت و همخوانی هویتِ برخی از اشیاء موزهای با اطلاعات موجود دراسنادِ این مدیریت، توجه نگارنده را به خود جلب کرد. وجود ردپا و نشان از مشخصات این اشیاء، در متن صفحات اسناد تاریخی، موضوع سادهای نیست تا هرعلاقمندی بتواند به راحتی از آن چشمپوشی نماید. بهطور حتم کشف ارتباط میان این دو، ابهامات و ناگفتههای زیادی را برای کارشناسان موزه و محققان اسناد روشن، و جای خالی بسیاری از یافتههای ناقص، برگرفته از این آثار را تکمیل خواهد نمود. گزافه نیست اگر این ارتباط عمیق و بنیادی را در راستای هدفِ شناسایی و معرفی منابع موجود در سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس، اولویت اصلی برای کمک به مستندنگاری اشیاء، آمادهسازی اسناد و درنهایت توفیقِ علمی کارشناسان این مجموعه به حساب آورد.
این مقاله بنا دارد نگاهی به بررسی اهمیّت و کاربرد اسناد برای تکمیل مشخصات اشیاء موزهای داشته باشد تا در عین حال با کمکِ هویّت آثارِ موجود در موزه، مسیرِ شناخت و آمادهسازی اسنادِ مرتبط را نیز برای کارشناسانِ مربوط کوتاه و آسان نماید. برای این کار ابتدا چند شیء مهم و فاخر از گنجینه آستان قدس انتخاب و بعد از تحقیق پیرامون آنها، در مجموعه اسنادِ آرشیو مدیریت اسناد آستان قدس نیز جستجویی صورت گرفت تا اسناد معتبری پیرامون این اشیاء شناسایی گردد. با کشف ردپای این اشیاء در اسناد، و حصول اطمینان از ارتباط بین این دو که زمان و مراحل طولانی و دقیقی را میطلبید، متن ذیل باهدف کمک به موزهداران برای مستندنگاریِ علمی آثار تاریخی، و همچنین هدایت کارشناسان اسناد جهت مراحل مختلف بازخوانی سند تنظیم گردید.
مشخصات منبع شناختی:
شکوه السادات سمیعی. «کاربرد اسناد مکتوب در مستندسازی اشیاء موزهای مورد مطالعه: تهیه شناسنامه جهت آثار موزههای آستان قدس با کمک ِاسناد مکتوب». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۶-۲۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ۱-۲۳.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_59853.html
(۳۰۶)
تحلیل یک بیت از صائب تبریزی درباره امام رضا (ع)
جواد هاشمی (تربت)
جواد هاشمی (تربت)، شاعر آیینی، در مطلبی کوتاه به تحلیل یک بیت از صائب تبریزی درباره امام رضا (ع) پرداخته است. |
«صائب» قصیدهی دیگری هم در مدح مولای رئوف حضرت امام رضا (علیهالسّلام) دارد که در بیت پایانی آن میگوید:
آنکه باشد یک طواف مرقدش، هفتاد حج
فکر «صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟
دو نکته راجع به این بیت
ای مسیحا خصلت! ای موسی صفت!
یافت در حقّ تو هر کس معرفت،
طوف قبرت بهر او جانپرور است
برتر از هفتاد حجّ اکبر است
یادآور شوم که کتاب «مجموعه اشعار ولایی و آیینی صائب تبریزی» به کوشش این جانب در سال ۱۳۹۴ منتشرشده است.
منبع: کانال تلگرامی جواد هاشمی (تربت)
@javadhashemi_torbat
(۳۰۷)
کتیبۀ زرین میناکاری شده بر روی گنبد حرم امام رضا (ع) به خط ثلث اثر محمدرضا امامی
در حرم امام رضا (ع) گونههای مختلفی از هنرها به کار گرفته شده است. آنچه در ادامه میآید نمونهای خوشنویسیهای هنرمندانه موجود در این حرم است. |
منبع: کانال تلگرامی مهدی قربانی
@MehdiQorbani
(۳۰۸)
روایتی از اتوبوس و اتوبوسرانی مشهد از سال ۱۳۱۸ تا امروز
غلامرضا آذریخاکستر
لجستیک و زیرساختارهای حملونقل زائران حرم امام رضا (ع) یکی از مواردی است که بررسیاش میتواند نقش مهمی از درک ما از ماهیت این زیارت داشته باشد. در این مقاله به بررسی حملونقل درون شهری در مشهد در هشت دهه قبل پرداخته است. |
همین چند روز پیش ۸ اتوبوس تازهوارد یورو ۵ در مشهد به کارگیری شدند تا آمار اتوبوسهای فعال شهر به عدد ۱۸۳۰ برسد که در ۱۵۳ خط به شهروندان خدمات میدهند. همین موضوع بهانهای شد تا برویم به ۸۱ سال پیش و ابتدای خط اتوبوس و مشهد؛ جایی که یک شهر بود دو ماشین خصوصی که هیچ شباهتی به اتوبوسهای فعلی نداشتند.
در روزگاران گذشته که هنوز خبری از ماشین و اتوبوس نبود، چهارپایان وسیله حملونقل عموم مردم محسوب میشدند. در آن ایام استفاده از اسب، الاغ، قاطر و شتر رواج داشت و کالسکه یا دلیجان، وسیله حمل مردم در مسافتهای برونشهری محسوب میشد. پس از ورود ماشین بهعنوان وسیله نقلیه و حملونقل بر مسافرتها نیز افزوده شد.
اولین اتوبوسهایی که وارد ایران شد، ساخت صنایع مشترک اتومبیلسازی دانمارک- آلمان بود. اتوبوسهای آن زمان بسیار کوچک و به اندازه مینیبوس بودند. کرایه اتوبوس شهری ۵ شاهی، سپس ۱۰ شاهی بعد یک ریال و در اواخر پیش از تشکیل شرکتواحد، یک ریال و ۱۰شاهی و حداکثر دو قران بود. مؤلف کتاب «از ماشین دودی تا بنز الگانس» درباره شرکتهای اتوبوسرانی در دوره پهلوی نوشته است: «اتوبوسهای بینشهری از تهران به رشت، اصفهان، مشهد، شیراز، یزد، اهواز، خرمشهر و اغلب شهرهای داخل میرفتند و بهصورت شرکتهای گیلانتور، میهنتور و بهویژه تثث و تیبیتی به حملونقل مسافر مبادرت داشتند. از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۳۲ اتوبوسرانی تهران در اختیار اتوبوسداران بود که ۲۷ خط و بعدها ۳۳ خط دایر کرده بودند و درآمد خوبی داشتند. در سال ۱۳۳۵ شمسی شرکتواحد اتوبوسرانی تهران تأسیس شد و روزانه ۱۲۰ هزار نفر را جابهجا میکرد.» [۱] داستان اتوبوس و اتوبوسرانی در شهر زیارتی مشهد، نیز جالب توجه است.
در ابتدا مردم استقبالی از اتوبوسها نمیکردند و اتومبیل شخصی هم در مشهد بسیار کم بود و حتی عدهای از اعیان، درشکه شخصی داشتند. در سال ۱۳۱۲ شمسی تعداد ۱۳ اتوبوس در شهر مشهد کار جابهجایی مسافران برونشهری به تهران یا دیگر نقاط را انجام میدادند. [۲] تحولات اجتماعی در دهه دوم قرن حاضر، توسعه شهر مشهد و افزایش جمعیت سبب شد تا در سال ۱۳۱۸، به همت شخصی به نام بابای هندی و شخصی دیگر به نام علیمحمدخان، دو دستگاه اتوبوس در شهر مشهد مشغول کار شود که مسیر اولیه آنها از فلکه شمالی به خیابان نادری، شاه رضا، خسروی، خیابان پهلوی و بالعکس بود. ولی بهعلت اینکه کند حرکت میکرد و مسیر آن دلخواه همه مردم نبود، در ابتدا استقبالی از آن نشد. [۳] از سال ۱۳۱۹، آقای حسین باقری دو دستگاه و آقای حسین طوسی یک دستگاه بر تعداد اتوبوسها افزودند و در سال ۱۳۲۱، هریک از آقایان حاجیسیدمحمد مزاری و حاجحسین مزاری یک دستگاه ماشین به کار گماردند. درمجموع در این موقع، تعداد ۹ دستگاه ماشین در شهر مشغول به کار بود. از سال ۱۳۲۳، آقایان حاجی ایمانی و حاجیاحمدی هرکدام یک دستگاه ماشین به کار گماردند و از سال ۱۳۲۴، در شهر چهار خط دایر شد. [۴] در دهه سوم قرن اخیر هنوز از درشکه بهعنوان وسیله نقلیه عمومی به میزان زیادی استفاده میشد، ولی علیرغم تمایل درشکهچیها، تعداد اتوبوسهای شهری مرتباً افزایش مییافت. هماهنگ با توسعه شهر، خطوط اتوبوسرانی متعددی در شهر راهاندازی شد، بهطوریکه در اواخر این دهه، تعداد اتوبوسها به ۷۷ دستگاه افزایش یافت. [۵] از سال ۱۳۲۸ عملاً اتوبوس درونشهری در مسیر بست امامرضا (ع) بهطرف بالا خیابان، چهارراه نادری، میدان شهدا (مجسمه)، دروازهقوچان، گوهرشاد، سراب، سعدی، بیمارستان امامرضا (ع) و بالعکس راه افتاد و بابت طی کردن این مسیر از هرمسافر، یک ریال گرفته میشد.
بهسبب توسعه سریع شهر مشهد و احتیاجات مردم از نظر وسیله رفتوآمد، بهدستور استاندار وقت، علی منصور، و تیمسار سرتیپ خاتمی، رئیس شهربانی، و آقای احمدی شهردار، رسماً چهار خط اتوبوسرانی تعیین و با ۳۵ دستگاه اتوبوس به توسعه امور ترافیکی شهر در خطوط چهارگانه کمک نمودند. تا سال ۱۳۳۷ شمسی، این تعداد اتوبوس به ۸۰ دستگاه و تعداد خطوط به ۸ خط رسید. از این تاریخ تا سال ۱۳۴۱، نهتنها تعداد اتوبوسها افزایش نیافت، بلکه در سال ۱۳۴۱ تعداد اتوبوسها بنا بهعللی به ۷۹ دستگاه کاهش یافت. [۶]
ظرفیت این اتوبوسها ۳۰ نفر بود، ولی همواره ۱۵ نفر اضافه (سرپایی) سوار میشدند که رانندگان بابت آن، ۱۰ ریال جریمه میپرداختند. البته خیلی مواقع نیز، وقتی از کنار پاسگاه شهربانی چهارراه نادری عبور میکردند، از مسافران میخواستند کف ماشین بنشینند، اما بعدها که شهرداری مشهد اقدام به تأسیس شرکتواحد اتوبوسرانی کرد، موضوع غیرقانونی بودن سوار کردن مسافر سرپایی، قانونی شد. اتوبوسها آن موقع بیشتر آبیرنگ بودند، ولی برای ایام عروسی، از رنگ سفید استفاده میشد و بابت این مجالس، ۱۲۰ ریال کرایه میگرفتند.
از سال۱۳۴۷ بهجای پول نقد، بلیت درنظر گرفته شد. در آن زمان بهای آن، دو ریال تعیین شده بود. در سال ۱۳۴۰ شمسی تعداد ۸۵ اتوبوس شهری در مشهد کار حملونقل مسافر در خطوط هشتگانه را انجام میدادند که خط یک اتوبوسرانی از ایستگاه میدان عدالت شروع میشد، سپس به فلکه حضرت، خیابان تهران، میدان رودکی، انتهای خیابان ضد، چهارراهلشکر، فلکه تقیآباد، فلکه احمد آباد و بالعکس طی مسیر مینمود. همچنین بعدها خط ۹ هم از ابتدای طبرسی تا آسایشگاه محرابخان به این خطوط افزوده شد. پس از شور و مشورتهای فراوان بالاخره برخی رجال مشهد، چون مهندس جواد شهرستانی و سپهبد امیر عزیزی تصمیم به ایجاد شرکتواحد مشهد گرفتند. طبق قانون تأسیس شرکتواحد، ابتدا نسبت سهام ۵۱ درصد شهرداری و ۴۹ درصد متفرقه درنظر گرفته شد که بنا بهعللی بعدا در این امر تجدیدنظر بهعمل آمد. در سال ۱۳۴۴ شمسی سهامداران عمده ۱۰ نفر بودند که یکی از آنها شهرداری بود، ولی در سال ۱۳۵۳، شهرداری ۵ هزار سهم و پنج سهم بقیه را حاجعلیاکبر توکل باقری، صاحب شرکت اتو توکل سابق تهران، در اختیار داشتند.
در ابتدای تأسیس، تعدادی از اتوبوسهای اتوتوکل در خطوط مشهد مشغول کار شدند که از نظر وضع ظاهر همرنگ اتومبیلهایش تقریباً سبز کمرنگ و کرم بود. همچنین یونیفرم لباس کارگرانش با کارگران اتوبوسهای شرکتواحد متفاوت بود. اما رنگ اتوبوسهای اولیه شرکتواحد مشهد، صورتی و کرم (رنگ مخصوص ناسیونال) بود.
برای تأسیس شرکتواحد مشهد در آغاز ۲۰ دستگاه اتوبوس مرسدس بنز خریداری گردید که در همان سال ۲۰ دستگاه دیگر به آن اضافه شد. تعداد اتوبوسهای شرکتواحد در سال ۱۳۴۴، ۴۰ دستگاه و در سال ۱۳۵۱، ۱۵۶ دستگاه بوده است. [۷]
منابع:
[۱] از ماشین دودی ناصرالدینشاه تا بنز الگانس. خسرو معتضد. تهران: البرز. ۱۳۸۶، ص ۳۱۷
[۲] مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی مشهور به گزارش مکتب شاهپور. تألیف محمدتقی مدرسرضوی… [و دیگران]؛ تصحیح و توضیح مهدی سیدی. مشهد: آهنگ قلم. ۱۳۸۶، ص ۱۸۵
[۳] نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد. مهدی سیدیفرخد. مشهد: شورای اسلامی مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲، ص ۱۷۷
[۴] بهشت شرق. سیدحسین موسویمغانی. مشهد: زوار. ۱۳۴۱، ص ۲۳۰
[۵] شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۵
[۶] سازمان اتوبوسرانی مشهد. سیدحسین رضازادهمظلوم. پایاننامه کارشناسی جغرافیا دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه فردوسی مشهد. ۱۳۵۳، ص ۱۸-۱۹
[۷] همان، ص ۷۲
منبع: وب سایت شهرآرا نیوز
لینک کوتاه: https://shahraranews.ir/000A77
(۳۰۹)
انتشار کتاب «خیابان ارگ، نماد مدرنیته در شهر مشهد»
در سالهای اخیر آثار متعددی درباره روند شهرسازی در مشهد منتشرشده که هر یک به نحوی بر آگاهی ما از این مسئله و نیز جایگاه آستان قدس رضوی در آن میافزاید. آنچه در ادامه میآید یکی از این آثار است. |
کتاب خیابان ارگ در آخرین روزهای اسفندماه سال ۱۳۹۸ به قلم رضا سلیمان نوری منتشر شد. نویسنده در این کتاب، خیابان ارگ مشهد را از مناظر تاریخی، میراثی، معماری، تاریخ شفاهی، کنونی و آینده مورد نقد و بررسی قرار داده است.
نویسنده کتاب «خیابان ارگ مشهد» ضمن اشاره به استفاده از تاریخ شفاهی در نگارش کتاب، گفت: فصل چهارم کتاب، ارگ به روایت شاهدان عینی است که برای نگارش آن از تاریخ شفاهی استفاده کرده و با حدود ۸۰ نفر از افراد مطلع از گذشته این خیابان گفتوگو کردیم. فصل پنجم کتاب «گشت در خیابان ارگ امروز» نام دارد، سلیمانی در ارتباط با این فصل گفت: در این فصل، خیابان ارگ مشهد در سال ۱۳۹۸ به تصویر کشیده شده و ویژگیها و ظرفیتهای این خیابان ازجمله مغازهها، مراکز خدماتی، فضاهای سبز و.. معرفی شده است. در آخرین فصل کتاب فرصتهای آینده این خیابان مطرح شده که بیان میکند آینده ارگ چگونه میتواند باشد./ایبنا
منبع: کانال تاریخ شفاهی ایران
@oralhistoryiran
(۳۱۰)
مروری تحلیلی بر ضرورت نیازهای مهارتی سه گانه مدیران سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی
حمید ژیان پور
سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد یکی از مهمترین بخشهای آستان قدس رضوی است. در این مقاله یکی از مسائل مدیریتی مرتبط با این سازمان مورد بررسی قرارگرفته است. |
چکیده:
بررسی نیازهای مهارتی مدیران، بر بهبود کمّیت وکیفیت عملکرد سازمان تأثیر خواهد گذاشت. بررسی نظریات، نشان میدهد که مدیریت اثربخش، جزء جدایی ناپذیر عملکرد مناسب مدیران، محسوب میشود. برای اینکه مدیران عملکرد مناسبی داشته باشد باید مهارتهای مورد نیاز را کسب نمایند. پرداختن به نیازهای مهارتی مدیران، تبین وضعیت موجود آنان و طبقه بندی اولویت نیازها، موضوعی است که ضرورت پژوهش با بهرهگیری از الگوی نیازسنجی مدیران را موردتوجه قرار میدهد. در این مقاله با استفاده از مدل کاتز، نیازهای مهارتی سه گانه مدیران (فنی، ادراکی، انسانی) درسازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، بهصورت مروری تحلیل شده است. معاونین، روسای ادارات بهعنوان مدیران ارشد و کلیه معاونان رؤسای ادارات، رؤسای بخشها و کارشناسان حوزه ریاست بهعنوان مدیران اجرایی محسوب میشوند. نیازهای مهارتی مدیران به تفکیک با استفاده از مدل مهارتی کاتز، استخراج شده است. در این مقاله همچنین، به ضرورت و اهمیت نیازهای مهارتی مدیران در سازمان کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، در مقام تبین مسئله، پرداخته شده است.
مشخصات منبع شناختی:
ژیان پور، حمید. (۱۳۹۴). «مروری تحلیلی بر ضرورت نیازهای مهارتی سه گانه مدیران سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۶-۲۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ۱-۱۶.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_59698.html
(۳۱۱)
او کتاب تاریخ پزشکی مشهد بود
غلامرضا آذریخاکستر
در سالهای اخیر مسئله تاریخ شفاهی خراسان موردتوجه بیشتر پژوهشگران قرارگرفته و آثار زیادی در این زمینه منتشرشده است. آنچه در ادامه میآید کوششی است برای مستندسازی تاریخ پزشکی در مشهد. |
از سال ۸۴ که مطالعاتم را درباره تاریخ پزشکی مشهد شروع کردم، سراغ چهرههای بسیاری رفتم. دکتر شاهین فر در عرصه تاریخ پزشکی، پیش کسوت بود و سال ۸۲، کتابی با عنوان «خاطرات پزشکی در مشهد» منتشر کرده بود. کتابی کوچک در ۱۵۲ صفحه که در قالب خاطره و تاریخ، تاریخ پزشکی مشهد را از دوران قاجار تا سال ۱۳۸۰ روایت میکند و در این بین، نگاهی انتقادی به پزشکی سنتی در مشهد دارد. همان نگاهی که باعث شده بود خودش به رشته پزشکی وارد شود و در سال ۱۳۲۲ مدرک پزشکی از تهران بگیرد. آبان سال ۸۴ بود که به منزلش در بولوار کوثر رفتم. هدفم این بود که ایشان درباره پروفسو بولون، جراح بنام بلژیکی مقیم مشهد، که خدمات درخور توجهی در بیمارستان امام رضا (ع) و در بخش جراحی انجام داده بود، صحبت کند و چه کسی بهتر از ایشآنکه شاگرد پروفسور بود و حدود ۱۶ سال در بیمارستان امام رضا (ع) در کنار هم خدمت کرده بودند. پروفسور بولون، مکتب جراحی را در مشهد پایه گذاری میکند و بسیاری از جراحان مشهدی در دهه ۳۰ و ۴۰، شاگرد او هستند. اما این گفتگو، راه تازهای پیش پایم گذاشت و برایم منبع الهام برای نوشتن از تاریخ نوین پزشکی در مشهد شد. چون فرصتی برای آشنایی بیشتر با کتاب دکتر شاهینفر فراهم شد و او برایم با همان حوصله مثال زدنی، از تاریخ تأسیس و نحوه شکل گیری بیمارستانها و مراکز آموزش پزشکی در مشهد گفت. از تاریخچه تأسیس بیمارستان قائم (عج) و امام رضا (ع) و منتصریه و حتی بیمارستانهای خصوصی تعریف کرد. از نحوه افتتاح دانشکده پزشکی و تاریخچه داروسازی گفت و همچنین شیوههای درمان و نسخه پیچی پزشکان مشهدی را شرح داد. اما اطلاعات او از آنجا بود که خودش یک پای بسیاری از این اتفاقات در مشهد بود و در این مراکز حضور داشت و آمد و شد میکرد. کتاب کوچک او مصور بود و در ۳۰۰۰ نسخه انتشار یافت/ آرشیو عکس بسیار خوبی هم از تاریخ پزشکی مشهد در انتهای کتاب آورده بود. او دهها عکس از بیمارستانها و کادر درمانی و حتی عکس پزشکان مشهدی داشت. جالب اینجا بود که نام بسیاری از این پزشکان را هیچگاه نشنیدهایم و در جایی نیامده است و هنوز هم این پزشکان را کسی نمیشناسد. مثلاً کسی نمیداند پزشکی به نام مسیح السلطنه در مشهد، به خاطر مبارزه با طاعون در خراسان، از انگلیسیها، نشان افتخار میگیرد. گفت وگوی من با دکتر شاهینفر، در مرکز اسناد آستان قدس رضوی آرشیو شده است و همیشه منبعی برای نوشتن مقالههایم در زمینه تاریخ پزشکی مشهد بوده و هست؛ زیرا او خودش کتاب تاریخ پزشکی مشهد بود. ناگفته نماند که این دیدار، بعدها جرقه نوشتن کتاب «تاریخ پزشکی نوین در مشهد» شد. کتابی که در سال ۹۵، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، آن را به چاپ رساند. دکتر محمد شاهین فر ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ در سن ۹۹ سالگی درگذشت. روحش شاد
روزنامه شهرآرا. ۱۴ اسفند ۱۳۹۸
منبع: کانال تاریخ شفاهی ایران
@oralhistoryiran
(۳۱۲)
کلاژی درباره امام رضا (ع) اثر زهرا کیانی
در سالهای اخیر و همنوا با پیدایش و گسترش تکنیکهای جدید هنری، برخی آثار مرتبط با امام رضا (ع) نیز توسط هنرمندان تولید شده است. آنچه در ادامه میآید یکی از این نمونهها با تکنیک کلاژ است. |
این اثر در جشنواره نیایش در سال ۱۳۹۱ به نمایش در آمده است.
منبع:
https://shiaarts.ir/gallery/%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B9-0
(۳۱۳)
سید محمود خیامی و امام رضا (ع)
محبت ایرانیان از دیرباز تاکنون به امام رضا (ع) ابعاد و مشخصات گوناگونی داشته است. از نامگذاری عناصر مختلف به نام امام رضا (ع) تا آرزوی دفن در حرم ایشان. یکی از این نمونهها سیدمحمود خیامی، کارآفرین و موسس شمار زیادی از واحدهای صنعتی در ایران است. |
محمود خیامی (زاده ۱۷ دی ۱۳۰۸ مشهد، ایران – درگذشته ۹ اسفند ۱۳۹۸ لندن، انگلستان) سرشناس به پدر صنعت خودروی ایران، از کارآفرینان و عمدهترین صاحبان صنایع خودروسازی در ایران بود. برادر بزرگتر وی سید احمد خیامی از بنیانگذاران و شریک وی در ایران ناسیونال بود. وی شرکتهای ایران ناسیونال (ایران خودرو فعلی)، بانک صنعت و معدن، فروشگاه زنجیرهای کوروش (قدس فعلی) و اولین کارخانه مبل ایران (مبلایران) را پیش از انقلاب ۵۷ در ایران بنیانگذاری کرد. در کارنامه او، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی هم دیده میشود. محمود خیامی در تاریخ ۹ اسفند سال ۱۳۹۸ در سن ۹۰ سالگی و در شهر لندن چشم از جهان فروبست. (ویکیپدیا)
او همواره اظهار می داشت: «با خدای محمّد عهد کردم که درآمد این دستگاهها را برای فرهنگ وطنم صرف نمایم. من افتخار خادمی علی بن موسی الرضا را دارم و اوست که همیشه پشتیبان من در سختترین شرایط میباشد». وی کارخانجات «رضا» در مشهد برای تولید سپر و رینگ اتومبیل را تأسیس کرد. او هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامنالائمه (ع) در مشهد احداث کردهاست.
محسن جلالپور، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران پس از این اتفاق در کانال تلگرامی خود نوشت: «محمود آقا خیامی آرزو داشت پس از درگذشت، در بارگاه امام رضا دفنش کنند. خیلی پیگیری کرد و خیلیها پیگیری کردند؛ اما نشد.»
منابع: کانال تلگرامی تاریخ شفاهی @oralhistoryiran
https://www.shahrekhabar.com/economic/158296752055586
(۳۱۴)
خلقی بمیرند از واهمه! (گزارشی از وبای مشهد در قرن گذشته)
غلامرضا آذری خاکستر
شهر مشهد تاکنون همهگیریهای متعددی را تجربه کرده است. آنچه در ادامه میآید گزارشی است از همهگیری وبا در قرن گذشته در این شهر. |
بیماری «وبا» حدود هزارسال در ایران قدمت دارد. روزگاری مردمان به آن «مرگامرگی» میگفتند. بیماری که در طول قرون و اعصار مختلف، گریبان انسانهای زیادی را گرفت و آنها را به کام مرگ کشاند. اما در اسناد متعدد، ماجرای این بیماری همه گیر موردتوجه سیاحان و اتباع خارجی مقیم ایران بوده است، چنانکه بعداً قلمی به دست گرفته و از گذشته یک کابوس نوشتهاند.
وبائی ندیدم بدآنهمهمه
شهر مشهد به دلیل زائرپذیری، همواره در معرض اپیدمی بیماریهای واگیر ازجمله وبا بوده است. شیوع این بیماری موجب میشده تا در هر مرحله، جمعیت زیادی بهواسطه آن تلف شوند. شدت این بیماریها تا جایی بوده که در اسناد و منابع تاریخی نیز منعکس شدهاند. در هفتم شوال ۱۳۰۹ وبا به مشهد نفوذ میکند و بیست هزار نفر از جمعیت شهر و اطراف را تلف مینماید.[۱] همچنین در ۲۷ ربیعالثانی ۱۳۲۲ نیز بیماری وبا در خراسان و مشهد شایع میشود. با تلفاتش کابوسی را رقم میزند. این بار این ناخوشی از هندوستان سپس از افغانستان وارد مرزهای ایران شد و گسترش این بیماری در حدی بود که برای نخستین بار اعمال قرنطینه را بهجای آوردند.
وبایی ندیدم بدآنهمهمه/ که خلقی بمیرند از واهمه
ز پیر و جوان مردمان دلیر /همه بر گلو بسته طوقی ز سیر [۲]
مرگ جلال، زنگهای هشدار را به صدا درآورد
مؤلف تاریخ پزشکی در ایران نوشته است. سال ۱۸۶۲م. وبا دوباره شیوع یافت و این بار از مشهد آغاز شد و در آنجا تلفات به روزی ۱۰۰تا ۱۲۰ نفر میرسید. مرگ جلال الدوله پسر شاه و حاکم خراسان، دولت را از شدت این بیماری مطلع کرد. در پنجم اوت کاروان بزرگی شامل ۵۰۰۰ نفر زوّار از مشهد به تهران رسید. با اینکه این جمعیّت از محلّی میآمد که وبا در آنجا شایع بوده و تمام آنها به عامل این بیماری آلوده هستند، هیچ نوع اقدام احتیاطی، قبل یا بعد از رسیدن آنها به تهران از طرف اولیای امور محلّی به عمل نیامد. در نتیجه در هفتم همان ماه وبا در تهران و در محلّههای فقیرنشین شهر منتشر گردید.[۳] گزارشهای کنسولگری انگلیس در مشهد نشان میدهند، طی سالهای ۱۸۶۸ ،۱۸۹۲ و ۱۹۰۴م. اپیدمی سخت وبا و در سال ۱۸۹۳م./۱۳۱۰ق. وبای محدودی در شهر شیوع یافت. تخمین زده میشود اپیدمیهای سال ۱۸۹۳م. که چندان وسیع نبوده است، فقط ۱۲۵ نفر را تلفکرده باشد، اما وبای سال ۱۹۰۴م./۱۳۲۱ق. که بهطور کامل در تمام شهر شایع شد، بیش از ۸۰۰۰ نفر از جمعیّت شهر را کشت. [۴] این بیماریها، علاوه بر تلفات جانی، موجب رکود و کسادی بازار و تجارت نیز میشد.[۵]
ترس از وبا در تهران
سال ۱۳۳۴ق./۱۹۱۶م. به دلیل قحطی سخت و شدید، امراض عمومی وبا و حصبه شدید، بهقدری خراب و نابه سامان بود که به قول نویسنده کتاب «سالشمار وقایع مشهد در قرنهای پنجم تا سیزدهم»، حتیالامکان باید از نوشتن آنها خودداری کرد.[۶] اعتمادالسلطنه در ذی القعده ۱۳۰۹ق./ ۱۸۹۲م. در ارتباط با گسترش وبا در مشهد مینویسد: «امروز شنیدم وبا در مشهد مقدس، روزی هفتاد- هشتاد نفر را تلف میکند. ده روز دیگر یقین در اردو خواهد بود. ممکن بود با مبلغ کمی مخارج قرانتین بگذارند، شاید این مرض بهجای دیگر سرایت نکند؛ اما کی حکم بکند و کی بشنود».[۷] او همچنین درجایی از ترسی مینویسد که بهواسطه وبا گریبانگیر مردمان شده است:«… وبا در تهران شدت کرده است و از چهار و پنج نفر به روزی ۲۵ الی ۳۰ نفر رسیده. وحشت غریبی به مردم مستولی شده است. با اینکه وبای پارسال بلای عام بود مردم این قدر وحشت نداشتند. علیالخصوص خود من که نه خواب دارم و نه خوراک و دایم در تزلزلم. سهشنبه ۶ ربیعالثانی ۱۳۱۱، به خانه نظامالملک رفتم. او میگفت که عدد موتهای وبایی به ۱۴ و ۱۵ رسید و سرانجام تخفیف حاصل شده است. از کارهایی که امسال در تهران بیشتر مردم بیچاره را به وحشت میاندازد، این است که شخص ناخوش را آورده در وسط کوچه میخوابانند و دو سه نفر دورش جمع میشوند و به سایرین میگویند که این وبا گرفته است و پول دوا و غذا ندارد و به این ترتیب مبلغی پول جمع میکنند» در سندی وجود بیماری کلرا (وبا) در سال ۱۳۳۵ق. در مشهد و بعضی از شهرها چنین گزارش شده است. «به ملاحظه بروز مرض کلرا در شهر مشهد و در بعضی از شهرهای عرض راه الی سمنان، برای محافظت سایر نقاط و پایتخت، از طرف مجلس، حفظ الصحه دولتی در ده نمک تأسیس، کرنطین و معاینه طبی میشود و دکتر ابوالقاسم خان و دکتر جانایتان مأمور این خدمت هستند».[۸]
نصف مبتلا شدگان تلف شدند
کنسولگری انگلستان در مشهد طی تلگرافی به دکتر انگلیس در کرمان این موضوع را چنین بیان کرده است: «ناخوشی وبا در کمال سختی در مشهد سه روز است بروز کرده است. بهطوریکه نصف از مبتلا شدگان تلف میشوند. چون مسافرین کرمان به خراسان و خراسان به کرمان زیاد هستند بهطوریکه همه روزه عده زیادی چه مسافر چه کاروان مالالتجاره از این خط عبور میکنند و هر وقت مرض وبا در مشهد بروز کرده است پس از چند روز به کرمان سرایت کرده است. علیهذا، برای اینکه فوری جلوگیری شود روز گذشته دایره حفظ الصحه ایالتی را منعقد و با حضور اطبا و دکتر انگلیس ترتیب قرانطین برای آن خط داده شد که در دربند، که اول خاک کرمان است گذارده شود و بیست نفر سواره هم برای به افق میانه راه خراسان و یزد و کرمان معین شد و فردا حرکت خواهند کرد. و در هر ماه دویست و شصت و چهار تومان مخارج آنها به ترتیب ذیل تصویب گردید. طبیب روزی دو تومان…»[۹]
کاهش جمعیت و رکود کشاورزی و صنعت و تجارت از نتایج اپیدمی وبا در ایران بوده است. «در سال ۱۲۹۰ق./ ۱۸۷۳م. پس از وقوع آفاتی؛ مانند طاعون و وبا، جمعیت ایران به شش میلیون نفر کاهش یافت. اگر وسعت ایران آن روزگار را در نظر بگیریم، آثار این کاهش را میتوانیم در رکود کشاورزی، صنعت و حتی تجارت ببینیم».[۱۰]
نشان ویکتوریا برای مسیح السلطنه
بیماری طاعون هم همواره موجب از بین رفتن تعدادی از مردم در خراسان شده است. ترس از گسترش طاعون موجب شده تا این موضوع حتی در نواحی دورتر از مشهد هم موردتوجه باشد. در سال ۱۳۰۰ش.کنسولگری انگلیس گزارشی از این بیماری ارائه کرده است: «… در شهر اعلام شد در روستایی واقع در بیست مایلی جنوب سرخس مرض طاعون شیوع یافته است. والی نظامی دستور داد کمیته محلی اقدامات لازم را برای جلوگیری از گسترش بیماری معمول دارد و بههمین منظور یک قرنطینه و اردوگاه ویژه اقامت افراد بیمار بین راه مشهد به سرخس تأسیس شد. گفته میشود تا کنون بین ده تا یکصد نفر جان خود را از دست دادهاند.[۱۱] دولت ایرآنهم برای جلوگیری از گسترش طاعون پزشکان حاذق را به نواحی مشکوک اعزام میکرد و کنسولگری انگلستآنهم پزشکانش را گسیل میکرد. «دکتر مسیح السلطنه» که حدود چهارده سال پیش برای جلوگیری از گسترش طاعون و مداوای بیماران به سیستان آمده و بهواسطه حسن خدمت موفّق به دریافت نشان ویکتوریا شده بود، قرار است به سرخس اعزام شود تا پس از بررسی علل بروز بیماری طاعون در آن منطقه گزارش لازم را تهیّه کند. دکتر در روز چهاردهم ژوئن به اتفاق خانصاحب ممتاز علیخان کمک جراح کنسولگری، مشهد را بهقصد سرخس ترک کرد».[۱۲]
خانصاحب ممتاز علیخان کمک جراح کنسولگری در بیست و هشتم ژوئن از سرخس به مشهد بازگشت. بر اساس گزارش وی، بین اول فوریه تا سوم ژوئن یکصد و بیست نفر درآن قسمت از خاک ایران، در اثر بیماری طاعون به هلاکت رسیدهاند. خانصاحب میگوید، تنها یک بیمار طاعون زده از مرگ جان بدر برده است.[۱۳] بررسی گزارشها نشان میدهد طی سالهای ۱۳۰۰ الی ۱۳۰۴ش. علاوه بر طاعون، بیماری وبا هم در نواحی مختلف خراسان، حتی آن سوی مرزها؛ یعنی عشقآباد گسترش داشته است. ترس از وبا، دور از دید کنسول انگلیس نبوده و به وبای خرداد ۱۳۰۱ پرداخته است. ۱۴ خرداد ۱۳۰۱، کنسول ایران در عشقآباد گزارش داد که در آنجا وبا شیوع یافته و روزی ۶ یا ۷ نفر جان خود را از دست میدهند. پزشکی که جهت رسیدگی به واقعیت امروز از قوچان به باجگیران اعزام شده، گفته است که این ادعا صحت ندارد. ولی به این قناعت نکرده و پزشک دیگری را برای تحقیق بیشتر گسیل داشته است. در عین حال یک مرکز قرنطینه در مرز برقرار شده است.[۱۴] دولت ایران برای جلوگیری از گسترش بیماری اقدام به ایجاد پستهای قرنطینه کرده است. ۲۱ خرداد ۱۳۰۱، مقامات ایرانی برقراری قرنطینه در مرزهای خود را جدی گرفتهاند. به هیچ مسافری اجازه عبور نمیدهند. کنسول ایران در عشقآباد به والی اطلاع داده که بیماری وبا در آنجا رواج دارد.[۱۵]
اسناد و منابع تاریخی حکایت از این دارند، همواره بیماری وبا خطری جدی برای خراسان و بهخصوص شهر مشهد بوده است. زیرا رفتوآمدهای زیارتی و تجاری موجب میشد تا این بیماری از کشورهای مجاور به خراسان نفوذ کند و ضمن گسترش در شهرها و دیگر مناطق باعث از بین رفتن مردم شود.
منابع
[۱]. عین الوقایع. محمّدیوسف ریاضی هروی، ص ۱۰۶.
[۲] همان، ص ۱۵۹.
[۳]. تاریخ پزشکی در ایران و سرزمینهای خلافت شرقی. سیریل الگود. ترجمه باهر فرقانی، تهران، امیرکبیر، ۲۵۳۶، ص۵۶۸.
[۴]. فرهنگ جغرافیایی ایران خراسان، کاظم خادمیان ، ص ۹۶۳.
[۵]. بازرگانان در داد و ستد بانک شاهی و رژی تنباکو (بر پایه آرشیو امین الضرب). هما ناطق. ص ۲۳۹.
[۶]. سالشمار وقایع مشهد در قرنهای پنجم تا سیزدهم. محمدتقی مدرس رضوی . ص ۲۳۴.
[۷]. روزنامه خاطرات. محمّدحسن خان اعتمادالسلطنه. به کوشش ایرج افشار. ص۸۲۳.
[۸]. روند تحول پزشکی نوین ایران، از دارالفنون تا تأسیس دانشگاه تهران. محمّد رضا شمس اردکانی و دیگران. ص۲۴۴.
[۹]. تاریخ طب و طبابت در ایران (از عهد قاجار تا پایان عصر رضا شاه به روایت اسناد). محسن روستایی. ج۱، ص۳۶۵-۳۶۶.
[۱۰]. مروری بر تاریخچه مشکلات ایجاد قرنطینه در ایران در دوره ناصرالدینشاه ۱۸ (۱۲۴۶-۱۳۱۳ ه.ق/۱۸۴۷-۱۸۹۶ م). مرتضی دهقان نژادو مسعود کثیری. مجله پژوهشهای تاریخی (دانشکده ادبیات و علوم انسانی – دانشگاه اصفهان). دوره جدید، سال دوم، شماره چهارم. زمستان (۱۳۸۹): ص۱۲.
[۱۱]. جنبش کلنل محمدتقیخان پسیان بنا بر گزارشهای کنسولگری انگلیس در مشهد. غلامحسین میرزا صالح. ص۵۱.
[۱۲]. همان، ص۶۷.
[۱۳]. همان، ص۷۰.
[۱۴]. همان، ص۳۵۸.
[۱۵]. همان، ص۳۸۷.
منبع: روزنامه خراسان رضوی
(۳۱۵)
ارتقای طرح سواد سلامت کتابداران کتابخانههای آستان قدس رضوی: ارائه الگوی کاربردی ارزیابی اثربخشی کرک پاتریک
راحله یگانه و ثامنه توکلی
کتابخانههای آستان قدس رضوی یکی از اجزای مهم این نهاد هستند. در این مقاله مولفان با رویکرد دانش مدیریت، به بررسی یکی از مسائل مربوط به کارکنان این کتابخانهها پرداختهاند. |
چکیده:
هدف: این پژوهش باهدف کلی ارائه الگوی ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی کوتاه مدت کتابداران کتابخانههای عمومی انجامشده است. جامعه و روش پژوهش: در این خصوص تعداد ۱۷ عنوان از دوره های آموزشی طرح سلامت که در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی شهر مشهد، طی سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ برگزار شده است انتخاب شدند که از طریق پرسشنامه، سطح رضایت از دوره ها توسط فراگیران (کتابداران) مشخص شد. در خصوص ارائه الگوی ارزیابی اثربخشی نیز، مدل کرک پاتریک بهعنوان مدل اجرایی انتخاب گردید. این دورهها در قالب ۶ گروه سواد سلامت بررسی خواهند شد. یافتهها: در این پژوهش ۴۲ درصد مرد و ۵۸ درصد زن شرکت داشتهاند. یافتههای این پژوهش نشان داد که بیشترین میانگین رضایت فراگیران از دوره «بهداشت و سلامت زنان» و کمترین میانگین رضایت از دوره مربوط به «ورزش و نشاط در محیط کار» میباشد. نقاط قوت و ضعف دوره ها نیز در ۱۳ گویه بررسی شدند. در مجموع مشخص شد که میزان رضایت در دو بعد محتوای مطالب ارائه شده، بسیار رضایت بخش بوده و میزان رضایت در بعد امکانات دوره های آموزشی کمی بیش از محتوای مطالب ارائه شده است.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که کتابداران به میزان زیادی از دورههای سواد سلامت رضایت داشتهاند و استفاده از مدل ارزیابی اثربخشی دورهها که در این پژوهش الگوی ارزیابی اثربخشی کرک پاتریک مورد نظر است به میزان قابلتوجهی به برنامهریزان آموزشی کمک میکند تا با توجه بیشتر به متغیرهای مهم آموزش، به بهبود سطح کمی و کیفی دورهها و نیز اطمینان از اثربخش بودن دورهها کمک کند.
مشخصات منبع شناختی:
راحله یگانه، ثامنه توکلی. «ارتقای طرح سواد سلامت کتابداران کتابخانههای آستان قدس رضوی: ارائه الگوی کاربردی ارزیابی اثربخشی کرک پاتریک». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۶-۲۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ۱-۱۶.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_59510.html
(۳۱۶)
کتابی درباره تاریخ شفاهی قیام ۱۷ دی زنان مشهد
شهر مشهد در دهه ۱۳۵۰ شاهد تلاطمات سیاسی بسیاری بود که به نحوی از انحاء با آستان قدس رضوی نیز ارتباط مییافت. یکی از وقایعی که در این زمینه به وقوع پیوست، قیام ۱۷ دی زنان مشهد بود. آنچه در ادامه میآید گزارشی است درباره کتابی در این زمینه. |
به گزارش شهرآرانیوز، کتاب «روز آزادی زن» تاریخ شفاهی اولین راهپیمایی و تظاهرات زنان در جریان انقلاب اسلامی و قیام ۱۷ دی در مشهد است. این اثر با تلاش ملیحه بخشی نژاد، سمیه ذوقی و ندا ترکمنچه تحقیق و تدوین شده است. این کتاب «تاریخ شفاهی قیام ۱۷ دی زنان مشهد» را روایت میکند و ۸ فصل دارد: «رهایی از بند»، «قیام علیه طاغوت»، «کوچههای بنبست»، «زندان زنان»، «تلاش برای آزادی»، «پژواک صدای زنان»، «ضمائم» و «اسناد و تصاویر».
اهمیت راهپیمایی ۱۷ دی زنان مشهد در دل خفقان سیاسی و فرهنگی دوران پهلوی، به اضافه نگرانی برای از دست رفتن اطلاعات در گذشت زمان، باعث شد که بخش تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بررسی پروژه «قیام ۱۷ دی ۱۳۵۶ زنان مشهد» را آغاز کند. کتاب «روز آزادی زن» به پژوهشگری ملیحه بخشی نژاد، سمیه ذوقی و ندا ترکمنچه، در ۱۸۴ صفحه، با شمارگان هزار نسخه، با قیمت ۱۸ هزارتومان از سوی انتشارات راه یار روانه بازار نشر شد.
منبع: کانال تلگرامی تاریخ شفاهی ایران ? @oralhistoryiran
(۳۱۷)
تاریخ شفاهی پزشکی مشهد به خاطرات دکتر محسن محور
مسئله طبابت و پزشکی در شهر مشهد از سالهای دور تاکنون همواره با آستان قدس رضوی ارتباط داشته است. یکی از کتابهایی که اخیراً در این زمینه منتشرشده، خاطرات دکتر محسن محور مدیر عامل بیمارستان فوق تخصصی بیمارستان رضوی در سالهای گذشته است. |
دکتر محور طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ مدیرعامل بیمارستان فوق تخصصی بیمارستان رضوی و در حال حاضر مجدد به این سمت منصوب شده است. به زودی تاریخ پانصد ساله پزشکی آستان قدس رضوی با عنوان «تاریخ پزشکی از دارالشفا تا بیمارستان رضوی» منتشر خواهد شد.
منبع:
کانال تلگرامی تاریخ شفاهی ایران @oralhistoryiran
(۳۱۸)
غزلی منسوب به حافظ شیرازی درباره امام رضا (ع)
در فرهنگ عامه ایرانیان، غزلی زیبا مشتمل بر بیتی درباره امام رضا (ع) وجود دارد و به حافظ شیرازی منسوب میشود. با اینکه این غزل در دیوان او موجود نیست، مسئله انتساب آن به حافظ موضوعی جالب توجه در فرهنگ عامه شیعی و نیز فرهنگ عامه رضوی است. |
ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پـیـوسـتـه در حـمـایـت لطـف اله باش
از خارجـی هزار به یک جو نمیخرند
گو، کوه تا به کـوه منـافق سپـاه بـاش
چون احمدم شـفـیع بود روز رسـتخیز
گو این تن بـلاکش مـن پـرگنـاه بـاش
آن را که دوستی علی نیست کافر است
گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش
امـروز زنـدهام بـه ولای تـو یا عـلی
فـردا به روح پـاک امامان گـواه بـاش
قبر امام هشـتم و سـلطان دیـن رضـا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
دستت نمیرسد که بچینی گلی زشاخ
بـاری به پـای گلبن ایشـان گیاه بـاش
مرد خـدا شـنـاس که تـقـوی طلب کند
خواهی سپید جامه و خواهی سیاه باش
حـافظ طریـق بـنـدگی شـاه پـیـشـه کن
وانگاه در طریق چـو مـردان راه بـاش
(۳۱۹)
تصویری از معماران قدیمی حرم امام رضا (ع)
در تصویر زیر در دفتر مهندس رضا دیشیدی، یکی از معماران پیشکسوت حرم امام رضا (ع) تصویر قدیمی دیده میشود. در سمت راست این تصویر مرحوم عباس دیشیدی از معماران قدیمی حرم، محمدحسن بیوکی (رضوان) هنرمندان حرم و شکرالله خوش دست از معماران قدیمی مشهد دیده میشوند. |
منبع: کانال تلگرامی تاریخ شفاهی ایران @oralhistoryiran
(۳۲۰)
غنیسازی کتابخانه دیجیتال آستان قدس رضوی بهمنظور پشتیبانی هدفمند از فرایند اطلاعیابی کاربران
محمد زره ساز
کتابخانه آستان قدس رضوی یکی از بخشهای مهم و تاثیرگذار آستان قدس رضوی است. در این مقاله که با رویکرد دانش مدیریت به رشته تحریر درآمده، درباره یکی از مسائل مرتبط با این کتابخانه بحث و بررسی شده است. |
ابتدای مقاله:
اصل یادگیری مستقل در بسیاری از زمینهها، بهویژه در حوزه پایگاهها و نظامهای اطلاعاتی مورد پذیرش قرارگرفته است. ازهمینرو، برنامههای آموزشی و کمکی که وظیفه هدایت کاربران در فهم محیط اطلاعاتی و دسترسی به اطلاعات مورد نیاز خود را برعهدهدارند به دنبال آن هستند تا خلاء فقدان واسطههای انسانی (همانند کتابداران) را در محیط مجازی تا حد زیادی پر کنند. از این رو، امکانات راهنما و کمک در نرمافزارها و نظامهای اطلاعاتی دارای نقش بااهمیتی در افزایش تسلط و مهارت کاربران برای کار مستقل با آنها هستند و استفاده درست و بهینه از این امکانات، عامل مهمی در تعیین کارآیی یک نرمافزار و یا یک نظام اطلاعاتی است (Aleven et al., 2003)….
مشخصات منبع شناختی:
زره ساز, محمد. (۱۳۹۴). «غنیسازی کتابخانه دیجیتال آستان قدس رضوی بهمنظور پشتیبانی هدفمند از فرایند اطلاعیابی کاربران، شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۶-۲۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ۱-۴.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_59504.html
(۳۲۱)
تایپوگرافی نام امام رضا (ع) توسط فرهود مقدم
مسائل مرتبط با امام رضا (ع) در گونههای مختلف هنرهای ایرانی متجلی شده است. یکی از اینگونههای هنری تایپوگرافی است. در ادامه اثری هنری با این تکنیک و محتوا را ملاحظه میکنید. |
تولید شده در دومین کارگاه هنری تخصصی نقش بهشت ـ مشهد مقدس / تیرماه ۱۳۹۶
منبع:
https://shiaarts.ir/gallery/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-0
(۳۲۲)
سرودهای درباره امام رضا (ع) از ماشاالله عابدی فرد
سرودن اشعار درباره امام رضا (ع) در دهههای اخیر بهصورت محسوسی افزایش کمی داشته استن آنچه در ادامه میآید سرودهای است درباره امام رضا (ع) توسط یکی از شاعران معاصر |
سوی تو ای امام پاک و رئوف!
روی قلب و دلم شده معطوف
تو کریم استی و کرم، خویت
به کرامت، تو گشتهای معروف
زائر و عائذ و پناهنده
گشتهام بر تو، ای سخیّ عطوف!
تو و احسان و لطف و جود و کرم
من و این دل به غیر تو مصروف
رس به فریاد این فقیر ضعیف
تو به یوم الحساب و روز مخوف
من همان بندهی خطاکارم
که به عفو تو میشوم مشعوف
من «آلوده»ی خطا پیشه
به گداییّ تو شدم معروف
منبع: کانال تلگرامی جواد هاشمی (تربت)
@javadhashemi_torbat
(۳۲۳)
خاندان زوار و کتابفروشی در اطراف حرم امام رضا (ع)
اطراف حرم امام رضا (ع) همواره یک فضای شهری متنوع، سرزنده و از نظر فرهنگی غنی بوده است. آنچه در ادامه میآید معرفی کوتاهی درباره یکی از خاندانهای فعال در زمینه چاپ و نشر مشهد و کتابفروش در نزدیکی حرم امام رضا (ع) است. |
پیشکسوتان صنعت چاپ خراسان
خانواده زوار یکی از قدیمیها در عرصه چاپ و کتابفروشی میباشند. سابقه آنها در مشهد به پس از مشروطیت میرسد که نوروز علی زوار با تأسیس کتابفروشی در اطراف حرم مطهر به چاپ و نشر اقدام نمود. اکنون این خاندان با گذشت بیش از ۱۲۰ سال به کار چاپ اشتعال دارند. در این کلیپ کوتاه با گوشهای از سابقه این خاندان در این عرصه آشنا میشوید:
https://t.me/oralhistoryiran/5211
منبع: کانال تلگرامی تاریخ شفاهی ایران
@oralhistoryiran
(۳۲۴)
ذبیح الله خلوصی راد، خادمی در حرم امام رضا (ع) و مسئولیت میراث فرهنگی خراسان
خادمان حرم امام رضا (ع)، در بسیاری از موارد، دارای مناصب و موقعیتهای اداری و سیاسی بودهاند. آنچه در ادامه میآید خبری است مربوط به درگذشت یکی از خادمان این حرم. |
درگذشت نخستین مدیرکل میراث فرهنگی خراسان بزرگ
ذبیح الله خلوصی راد، اولین مدیرکل میراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری خراسان بزرگ به دیدار یار شتافت. به گزارش خبرگزاری برنا از مشهد، ذبیح الله خلوصی راد که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۹ مدیر کل میراث فرهنگی خراسان بود، امروز بر اثر تصادف دار فانی را وداع گفت. مراسم تشییع و خاکسپاری فردا پنج شنبه ۲۵مهرماه از حرم مطهر برگزار خواهد شد.
منبع: کانال تاریخ شفاهی ایران
@oralhistoryiran
(۳۲۵)
تبیین ساختار و محتوای طلاقنامهها با تکیه بر طلاقنامههای موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی
کاظم جهانگیری کلاته
در مرکز اسناد آستان قدس رضوی هزاران هزار سند تاریخی وجود دارد که هر یک میتواند در پژوهشهای علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرد. مؤلف مقاله حاضر به بررسی طلاقنامههای موجود در این مرکز پرداخته است. |
چکیده
هدف این مقاله تبیین و شناساندن ساختار و محتوای طلاقنامهها با تکیه بر طلاقنامههای موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی است. بر این اساس تلاش شده است تا طلاقنامههای موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش توصیفی و بر اساس منابع سندی موجود در آرشیو اسناد آستان قدس رضوی است. یافتههای پژوهش بهطور کلی در سه مقوله ارزشهای اطلاعاتی، ساختار تدوین و سبک نگارش و ساختار ظاهری تقسیمبندی شده است. در انتها نیز بهطور اجمال طلاقنامههای موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی معرفی شدهاند.
مشخصات منبع شناختی:
کاظم جهانگیری کلاته. «تبیین ساختار و محتوای طلاقنامهها (با تکیه بر طلاقنامههای موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی»، شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۸-۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ۱-۹.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_57749.html
(۳۲۶)
گنبدنما یا اولین سلام: روایتی از سلامها و ابراز ارادتهای زائران به امام رضا (ع) در طول تاریخ
غلامرضا آذری خاکستر
زیارت امام رضا (ع) شامل اجزای فرهنگی متعددی است و شامل سنتهای فولکلوریک بسیاری میشود. آنچه در ادامه میآید گزارشی است درباره یکی از این سنتهای فرهنگی. |
زیارت در فرهنگ و ادبیات شفاهی خراسان جایگاه ویژهای دارد. از همان روزگاران دور، قافلهها و کاروانهای زیارتی فراوانی در ایام مختلف سال از اقصی نقاط کشور و جهان بهسوی مشهد گسیل بودند و زائران پس از طی ماهها مسافتهای گاه سخت و طولانی، سرانجام به مقصد میرسیدند و با دیدن گنبد حرم مطهر، ارادت خود را به نحوی بیان میکردند. «گنبد نما»، محلی در مسیر این زائران بود که در آن برای اول بار گنبد حضرت را میدیدند. در این زمینه آدابورسوم خاصی وجود داشت که در منابع و گزارشهای تاریخی نیز ثبت شده است. در روزگاران گذشته چنین مرسوم بود، هنگامیکه قافلهسالارها یا رانندگان به نقطهای میرسیدند که گنبد ازآنجا نمایان بود، مبلغی را از زائران بهعنوان «گنبد نما» میگرفتند. در این نوشتار روایتی داریم از اولین سلامهای زائران در طول تاریخ.
اولین دیدار با گنبد
«هانری رنه دالمانی»، مؤلف «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» که در دوره قاجار سفری به مشهد داشته است، در بخشی از خاطراتش به فرهنگ خراسانیها در زمینه زائر و زیارت اشارهکرده و در این زمینه نوشته است: «… طرف عصر ما به تپهای رسیدیم که ازآنجا دورنمای شهر پدیدار شد. در راه سنگهای بزرگی را دیدیم که کمی تراشیده و مدور بودند و آنها را «زوار» مینامیدند. یکی از وظایف عابران این است که سه دفعه این سنگها را بهطرف شهر بغلتانند. ارابهران آنهم گاهی این سنگها را روی ارابه خود گذارده و چند فرسخ آنها را نقلمکان میدهند ولی نباید آنها را بهطرف عقب حمل نمایند و اگر کسی چنین کاری را بکند مرتکب گناه بزرگی شده است، ما هم به تقلید سایرین پیاده شده و هر یک سه دفعه این زوار بیجان را بهطرف شهر غلتاندیم. مسافرت این سنگها برای زیارت ممکن است چندین سال به طول بینجامد اما بهمحض اینکه به شهر نزدیک شدند، پرستاران آستانه میآیند و آنها را با تشریفاتی به شهر میبرند و در محلی که برای آنها معینشده و اکنون عده زیادی از آنها در آنجا دیده میشود جای میدهند.» این سیاح فرانسوی در بخشی از سفرنامهاش با اشاره به سنت «گنبد نما» نوشته است: «…خلاصه همینکه به بالای تپه رسیدیم تمام زواری که چند روز با ما راه میپیمودند، سر تعظیم بهطرف شهر فرود آوردند و در ادامه چند سنگ را به علامت رؤیت گنبد آستانه رویهم گذاردند و هرم کوچکی تشکیل دادند.»
تپه سلام
«هوتم شیندلر» انگلیسی نیز که در سال ۱۲۹۳ق در مشهد بوده، در «سفرنامه خراسان» راجع به «تپه سلام» نوشته است: «در اینجا یک سنگ مرمر سیاه نصب و روی آن سنگ زیارتنامه حضرت امام رضا(ع) را حک کردهاند. از این تپه، شهر مشهد با گنبد مقدس امام نمایان است.» مؤلف «سفرنامه واضح» نیز پدیدار شدن گنبد امام رضا(ع) را چنین توصیف کرده است: «… بعد از طی دو فرسخ راه به موضعی رسیدیم که مسمی است به تپه سلام و آن تلی است مختصر که از لابهلای آن گنبد طلای حضرت امام ضامن غریبان نمودار میگردد. همه رفقا و زوار از اسبها پیاده شده ، به بالای تل مذکور برآمده، با مشاهده گنبد به فیض آثار آن بزرگوار نائل آمدیم. از این موضع تا مشهد مقدس سه فرسخ راه بود.» حکیم الممالک که در سفر نخست ناصرالدینشاه قاجار به خراسان حضورداشته نیز در یادداشتهای خود تعریف میکند؛ زمانی که این کاروان به نزدیکی مشهد میرسد و گنبد مطهر امام رضا (ع) نمایان میشود، شاه قاجار از اسب پیاده میشود و از راه دور به حضرت سلام و عرض ارادت میکند.
اشعاری برای اولین دیدار
اما در اوایل قرن حاضر و پس از گسترش زیرساختهای حملونقل و مسافرتهای زائران با وسیله نقلیه، رسم «گنبد نما» همچنان وجود داشته است. زائران با دیدن گنبد حرم امام رضا(ع) علاوه بر فرستادن صلوات، اشعاری را در قالب دوبیتی میخوانند که در خراسان به آن «فراقی» و «چار مصراعی» نیز میگویند. زائر با دیدن گنبد رضوی به وجد میآید و چاووشی سرا نیز این روحیه شاد و مشتاق را از زبان زائر به تصویر میکشد:
به مشهد میروم قصد زیارت
زنم چه چه در آن طاق و عمارت
زنم چه چه خلایق جمع گردد
همه گویند به هم شیر تو رحمت
مژدگانی «گنبد نما»
گرفتن مژدگانی «گنبد نما» از دیگر رسومی است که در نزد خراسانیها متداول بوده است. در یادداشتهای «عباس مسعودی» مدیر و مسئول روزنامه اطلاعات که در سال ۱۳۱۱ش. سفری سه روزه به مشهد داشته، راجع به گنبد نما مطالب قابلتوجهی آمده است: «… عصر هودسن در گردنههای شریفآباد در پستیوبلندیها پیچوخمهای خطرناک نعره میکرد و میگذشت. ناگهان در یک محوطه بلندی بالای کوه ایستاد. کاپیتان پایین جست. من وحشت کردم. گفتم: باز هودسن خراب شده. ولی ناگهان متوجه شدم کاپیتان نزدیک مسافرین شد و گفت: گنبد نما را لطف کنید! شهر مشهد و گنبد حضرت رضا(ع) را با دست نشان داد و گفت: زودتر معطل نکنید. در این موقع مسافرین نگاهی به یکدیگر نموده و مثل این بود که در خلال این نگاه از هم چیزی میپرسیدند. تاجر تبریزی ما دست در کیف برده دو عدد پنجریالی درآورد و به کاپیتان داد».
منابع:
سفرنامه از خراسان تا بختیاری. هانری رنه دالمانی؛ ترجمه فرهوشی . تهران. ۱۳۳۵، ص ۶۰۸
سه سفرنامه هرات، مرو، مشهد. به اهتمام قدرتا…روشنی زعفران لو. تهران: توس. ۱۳۵۶، ص۲۰۱
تصویر شهر مشهد و حرم مطهر امام رضا(ع) در سفرنامه واضح. عبدالغنی میرزایف. مطالعات اسلامی . پاییز ۱۳۵۳ . شماره ۱۲
روزنامه سفر خراسان. علینقی حکیمالممالک. تهران: فرهنگ ایران زمین. ۱۳۵۶، ص۱۷۵
جلوههای سیمای امام رضا (ع) در برخی آیینهای نمادین و ادب عامه. خلیل بیگ زاده و نادر پروین. مجله فرهنگ و ادبیات عامه. تابستان ۱۳۹۵. ش۹، ص۱۳۳
(سه روز در مشهد ۱۳۱۱خورشیدی): یادداشتهای مسافرت عباس مسعودی. پژوهش و گردآوری: مهدی سید قطبی. مشهد: نسیم آفتاب، ۱۳۹۶،ص۸
منبع: روزنامه خراسان http://khorasanrazavi.khorasannews.com/newspaper/BlockPrint/219370
(۳۲۷)
زنان و قیام مسجد گوهرشاد: روایتهایی کوتاه از نقشآفرینی بانوان در یکی از مهمترین وقایع تاریخی شهرمان
غلامرضا آذری خاکستر
تاکنون آثار متعددی درباره وقایع رخ داده در مسجد گوهرشاد در ابتدای قرن حاضر شمسی به رشته تحریر درآمده است. آنچه در اینجا میآید گزارشی است درباره نقش زنان در این مسئله. |
زمینههای مشارکت زنان مشهد در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی در دوره قاجار و پساز انقلاب مشروطیت مهیا میشود. از تأسیس مدارس نوین که جدیترین فعالیت آنان بود تا مشارکت در ایجاد مراکز درمانی و پرستاری و تلاش برای ورود به عرصه علم و دانش. زنانکه پیشگام در اعتراضات مدنی بودند، سال ۱۳۰۹ق. برای نخستین بار در لغو امتیاز تنباکو فعال ظاهر میشوند. در شهر مشهد نیز زنان نسبت به وقایع قبل از مشروطیت بیتفاوت نبودند. زیرا مرور وقایع و رویدادهای این شهر حاکی از آن است در سال ۱۳۲۱ق. زنان در اجتماعات مشارکت دارند. این قشر فعال، ناآرامیها و آشوبهای مشهد قبل از مشروطیت را بر اثر گرانی و قحطی نان و سختگیری محتکران میدانستند که مردم را به ستوه میآورد. در این بحبوحه زنان به خیابان ریختند و مردان نیز به تبعیت از آنها دکانهای محتکران را غارت کردند. باآنکه زنان در تاریخ معاصر مشهد نقش قابلتوجهی دارند ولی این موضوع در تاریخنگاریها لحاظ نشده و درواقع نادیده گرفته شدن حضور آنها در مسائل سیاسی و فرهنگی موضوعی قابلتأمل در تحولات این شهر محسوب میشود. در دوره پهلوی اول شاهد فعالیتهای زنان در مسائل مختلف هستیم اما اوج این نقشآفرینیها در ۱۹تیر ۱۳۱۴ رخ داد. روزی که مردم در اعتراض به کلاه پهلوی با تحصن در مسجد گوهرشاد، قیامی را رقم زدند.
جریان این واقعه در خاطرات و اسناد مختلف انعکاس داشته است. در شب ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ نیروهای نظامی با حمله به متحصنین در مسجد گوهرشاد تعدادی از آنها را به خاک و خون کشیدند. مؤلف حدیقه الرضویه ضمن توصیف این واقعه تعداد کشتهشدگان قیام را چنین بیان کرده است: «… آنچه مسافرین ما دیده و از مقابل اتاقشان که مشرفبه خیابان تهران بوده بردهاند به نقل آنها یک کامیون مقتول و یک کامیون مجروح و چهار کامیون هم اسرا بودهاند، اما افواها تا هزار نفر مقتول و مجروح میگفتند و شمار هزار نفر متواتر بود ولی آنچه نگارنده بعدها شنیدم از منبع موثقی تحقیقاً عده مقتولین و مجروحین بالغ بر ۸۵۰ تن بوده است.[۱]»
در جریان قیام مسجد گوهرشاد زنان خواستار شرکت در نهضت یعنی خواستار حضور در متن جریان میشوند. مسجد پیرزن که در وسط مسجد گوهرشاد واقع است با زدن چادری برای زنان شجاع و آزاده مسلمان آماده میگردد. در خاطرات «غلامحسین بقیعی» نشانههایی از مشارکت زنان در قیام آمده است:«… در وسط مسجد گوهرشاد یک چهارگوشی بود که نیم متر از کف حرم، از کف صحن مسجد بالاتر بود اون وقت دورتادور این حجرههای سنگی درست کرده بودند خیلی قشنگ که این اسمش مسجد پیرزن بود. در جریان قیام زنان آنجا را چادر زده بودند، شلوغ بود و وسایلی که میآوردند برای پختوپز، برای چایی و سماورهای گنده گذاشته بودند و پذیرایی میکردند».[۲]
پس حضور زنان بهعنوان بخشی از معترضین در روز نخست وجود داشته است حتی بنا بر محتوای کتاب «قیام گوهرشاد»، در آن روز مرحوم احتشام رضوی برای زنان سخنرانی میکند.[۳] نواب احتشام رضوی در خاطراتش ضمن تأکید بر حضور زنان در قیام مسجد گوهرشاد نقش این گروه را چنین بیان کرده است: «…چندین هزار زن مجتمعا در مسجد حضور یافتند. اجتماع آنها با شیون و غوغا چندان تأثر و هیجان در طبقات ایجاد کرده بود که شورش و فتنه بزرگی در برداشت. مرا هم کشته میپندارند. برحسب امر آقایان علما در مقابل آنها حضور یافته، ایستادم که بدانند زندهام و آنها را متقاعد کنم و به خانه هاشان عودت دهم. قبل از اینکه وارد صحبت شوم برای ریزریز کردن شال سبزی که عمامهام بود و پاره کردن لباسهایم مرا احاطه کردند چیزی نمانده بود در زیردست و پای آنها جان بدهم. بهزحمت زیاد مردها مرا از دستشان نجات دادند. بالاخره ایستاده و صحبت کردم و آنها را کاملاً متقاعد کرده و اجتماعشان را مخالفت با دین خاطرنشان کرده به خانههاشان عودت دادم و از فتنه بزرگی که پایانش معلوم نبود و ممکن بود سبب قتل هزاران نفر از همان بانوان بشود جلوگیری کردم.[۴]»
محمدحسن ادیب هروی نیز در اشعاری به توصیف حضور زنان در مسجد پرداخته و در این زمینه نوشته است:
یک عده زنان داغدیده
پیراهن صبر را دریده
با مسجدیان شده همآواز
پس گریه و ناله کرده آغاز
گردآمده مسجد منیجه
تا خود چه بود مر این نتیجه؟[۵]
مرحوم «بهلول گنابادی» نیز در بخشی از خاطراتش ضمن اشاره به نقش زنان در قیام مسجد گوهرشاد نوشته است: «… پس از اینکه در یکی از اتاقهای صحن حرم مرا بازداشت کردند یکی از زنان شهر گناباد مرا دید و برای رهاییام دادوفریاد کرد و مردم را به کمک طلبید.[۶] پلیس او را دستگیر و ازآنجا دور کرد. بعدازآن چهار زن دیگر از اهالی شیراز به میدان آمده و مثل آن زن گنابادی به دادوفریاد و تحریک مردم برای آزادیام پرداختند. پلیس این چهار زن را هم دستگیر کرد.» درجایی دیگر بعد از اینکه بهلول از صحن حرم خارج میشود وی از کمک زنی که به او پناه داده یاد میکند و این زن را طوعه دوم میداند.[۷]
شاهدان و ناظران این واقعه در خاطراتشان بهطور گذرا به نقش زنان اشارهکردهاند. ازجمله؛ حاج غلامعلی نخلعی که در آن ایام کفشدار مسجد گوهرشاد بود در این زمینه گفته است: برای تمیز کردن مسجد رفتیم، چادر زنها، تکهپاره لباسها و کفش و کلاهها بود که در مسجد ریخته شده بود…[۸]
محتوای اسناد باقیمانده از قیام مسجد گوهرشاد به تعداد زنانی که در این ایام در این ماجرا دخیلاند اشاره دارد. سند شماره پنج از مجموعه منتشرشده مرکز اسناد انقلاب اسلامی قریب به دویست نفر زن در حرم بهتدریج مجتمع شده مشغول نوحهسرایی هستند.[۹] هنگامه غریبی برپا بود سپس به فاصله کمی همان عده قرآن به دست گرفته بهقصد تلگرافخانه از دالان کتابفروشی بیرونشدند.[۱۰]
در لابهلای مطالب منتشرشده خاطرات یکی از افراد نظامی که در مجله «رعد امروز» که در سال ۱۳۲۳ چاپ و منتشرشده است اشاره به حضور زنان در جریان قیام مسجد گوهرشاد دارد:…خوب به خاطر دارم که در پیشاپیش آنان زنی که یک چوب بلند در دست داشت فریاد زنان میدوید. [۱۱] در ادامه با اشاره به صحن نو مینویسد: مردی روی چهارپایه رفته مشغول خطابه است اما بهواسطه دوری راه و هیاهو، ناله مجروحین و زنها، صدا شنیده نمیگردید.[۱۲] یا اینکه بهمحض ورود به دارالحفاظ چند نفر زن مشغول شیون و زاری شدند.[۱۳]
بررسی محتوا، اسناد و منابع مکتوب باقیمانده از قیام مسجد گوهرشاد حاکی از آن است، زنان نیز دوشادوش دیگر متحصنین در طول قیام بهویژه روزها در مسجد مشارکت فعالی داشتهاند ولی از جزئیات مسئله هیچگاه نوشته کامل و موثقی در این زمینه منتشرنشده است.
منابع
[۱] الحدیقه الرضویه. تألیف محمدحسن بن محمدتقی خراسانی شهیر به هروی. مشهد: چاپخانه خراسان، ۱۳۲۶، .ص۲۷۴
[۲] بخش تاریخ شفاهی مرکز اسناد آستان قدس رضوی مصاحبه با غلامحسین بقیعی. شماره پرونده ۲۴۱ ، ص۳۳
[۳] قیام گوهرشاد. سینا واحد. تهران: وزارت ارشاد اسلامی. ۱۳۶۱، ص۴۹
[۴] واقعه خراسان. به کوشش مسعود کوهستانی نژاد. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری. ۱۳۷۵، ص۸۱
[۵] الحدیقه الرضویه، ص۲۷۸
[۶] خاطرات سیاسی بهلول. قم: اسوه. ۱۳۸۰، ص۹۱
[۷] خاطرات سیاسی بهلول، ص۱۲۳
[۸] قیام گوهرشاد، ص۱۸۰
[۹]قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد. تدوین: داود قاسم پور. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. ۱۳۸۶، ص۱۵۱
[۱۰] واقعه گوهرشاد به روایت دیگر ( از مجموعه اسناد چاپنشده روانشاد اسماعیل رائین). بهکوشش سیما رائین. تهران: نشر رائین. ۱۳۷۹، ص۸۹
[۱۱] واقعه خراسان، ص۱۰۹
[۱۲] همان، ص۱۱۰
[۱۳] همان، ص۱۵۱
منبع: روزنامه خراسان
http://khorasanrazavi.khorasannews.com/newspaper/BlockPrint/218532
(۳۲۸)
«چهار طبقه»؛ چشموچراغ ایران: روایتی از دو بنای «چهار طبقه» که در خاطرات مردم شهر ماندگار شده است
غلامرضا آذری خاکستر
معماری شهری مشهد در سالهای اخیر تغییرات زیادی را تجربه کرده و به این سبب تصویر چهره این شهر در دورههای گذشته دشوار شده است. آنچه در ادامه میآید گزارشی است درباره یکی از بناهای قدیم شهر مشهد. |
بخش زیادی از بافت تاریخی شهر مشهد درگذر سالها، زیر چرخهای توسعه محو شد اما مروری بر سیر تاریخ بناهای شهری در مشهد نشان میدهد که هنوز برخی ساختمانها در خاطرات جمعی شهروندان نقش بسته است و بهعنوان عنصر هویتی از آن یاد میشود. در تاریخ شهرسازی مشهد از اوایل دوره پهلوی اول، رویکرد به تأسیس بناهای مدرن شتاب قابلتوجهی گرفته است بهطوریکه بناهای قابلتوجهی در نقاط مختلف این شهر قد میکشند. ازجمله این بناها؛ ساختمان بیمارستان شاه رضا (امام رضا(ع) فعلی)، تالار شیر و خورشید، بانک ملی، ساختمان شهرداری، چهار طبقه و … است که هرکدام پارهای از تاریخ و از منظری بخشی از هویت این شهر به شمار میآیند. اهمیت برخی از ساختوسازها یا بناها تا جایی است که آن نقطه بهعنوان مقصد یا گذرگاه شهروندان محسوب میشود و گاهی تا نیمقرن پس از تخریب آن بنا، در حافظه جمعی شهروندان باقی میماند. ساختمان چهار طبقه مشهد بهعنوان نخستین ساختمان طبقاتی شهر مشهد با اینکه عمرش کمتر از پنج دهه بود ولی به دلیل ویژگیهای خاصش به بخشی از تاریخ و هویت شهری مشهد تبدیل شد و در حافظه عموم مردم باقی ماند اما این ساختمان قصههای خودش را دارد که در این گزارش بهصورت اجمالی به آن پرداختهایم:
ساختمانی که چشموچراغ ایران بود. تاریخ ساخت «چهار طبقه» مشهد به اوایل دوره پهلوی، (طی سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۸ش) میرسد. احتمالاً پس از ایجاد خیابان موسوم به پهلوی، زمینهای برای ایجاد بنای چهار طبقه در این محدوده که یکی از محلات مدرن و پرتردد شهری بوده، فراهم میشود. بنا بر گزارش اسناد و مطبوعات، این بنا از زمان ایجاد تا تخریب، کاربریهای مختلفی شامل هتل و فضای اداری داشته است.
نویسنده کتاب «مزار میر مراد» با توصیف این ساختمان در آن دوران، فضاهای پیرامون آن را چنین شرح میدهد: « … یکی از متمولین از روسیه برگشته، یک عمارت چهار طبقه بسیار بلند آجری در حاشیه خیابان پهلوی ساخت که مدتها موردتوجه و اعجاب عابران بود. در مغازههای سمت راست در ورودی عمارت، یک داروخانه بزرگ و مفصلتر از داروخانه مریضخانه آمریکایی دایر گردید و در مغازههای سمت چپ آن نمایندگی لوازم برقی آلمانی استقرار یافت. روی تابلوی بسیار بزرگ یکی، علامت بایر و روی تابلوی دیگری سه حرف درشت «آ.ا.گ» نمایان بود. در اتاقها و حیاط باصفای چهار طبقه هم مهمانخانه و کافهرستوران موزیکال پارس تأسیس گردید.[۱]» اما در یادداشتهای «عباس مسعودی»، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۱۱ش. راجع به عمارت چهار طبقه از قول یکی از شهروندان مشهد مطالب قابلتأملی ذکرشده است: «… در مشهد ما یک عمارت چهار طبقه وجود دارد که چشموچراغ ایران است… خوشبختانه اینجا مهمانخانه شده و عموماً میتوانند از داخل آن و مناظر خارجیاش استفاده کنند. این عمارت بلند، این عمارت زیبا و قشنگ دیشب تحت اختیار تجار و اتاق تجارت برای ابراز احساسات در مقابل امتیاز دارسی گذاشتهشده بود. آنهم در اتاق طبقه چهارم این مهمانخانه که گنجایش ۵۰۰ نفر را دارد.[۲]»
ششدانگ عمارت چهار طبقه در قبال یکسر نبات و یک ریال وجه رایج
ساختمان چهار طبقه متعلق به خانواده نصیر زاده از مهاجران قفقازی بود. حکایت واگذاری چهار طبقه به آموزشوپرورش خراسان را مؤلف «گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون» چنین شرح داده است: خاندان نصیر زاده موقوفات خاصی در زمینه تعلیم و تربیت دارند. طبق اجارهنامهای که در تاریخ ۱۲/۱۰/۱۳۲۴ بین جواد نصیر زاده و علیمحمد پرتوی مدیرکل وقت تنظیمشده است، این ساختمان از اول آذرماه ۱۳۲۴ از قرار ماهی پنج هزار ریال به مدت دو سال به اداره آموزشوپرورش اجاره داده شد.[۳] جواد نصیر زاده فرزند جلیل در اواخر سال ۱۳۴۰ش. به وکالت از عموی خود ایوب نصیر زاده با اداره کل فرهنگ خراسان ششدانگ عمارت چهار طبقه را که زیر آن چهار دربند دکان داشت در قبال یکسر نبات و یک ریال وجه رایج مصالحه کرد. اداره فرهنگ خراسان نیز در قبال این وقف متعهد شد عواید چهار دربند دکان را مادام البقا و در صورت انهدام و تبدیل محل، از عواید بدل هر سال در حساب مخصوصی با نظارت جواد نصیر زاده یا قائممقام وی به مصرف کمکتحصیلی محصلان بیبضاعت سه آموزشگاه برساند. اداره فرهنگ خراسان متعهد شد در عوض عمارت چهار طبقه، دبیرستان «عاملی» را به نام «جلیل نصیر زاده» و دبستان «هروی» را به نام دبستان «ایوب نصیر زاده» نامگذاری کند و در صورت تغییر بنا یا تغییر محل آن، نسبت به دو بنا به همین نحو رفتار شود. همچنین هرگاه به عللی هر دو از بین برود، عمل نامگذاری به نام برادران نصیر زاده نسبت به یکی از دبیرستانها تمدید شود.[۴]»
رقیبی برای چهار طبقه ارگ ساختمان چهار طبقه حدود دو دهه بهعنوان تنها ساختمان مرتفع مشهد مطرح بوده است، مرحوم بقیعی، مشهد پژوه معاصر از «چهار طبقه حضرتی» بهعنوان دومین بنای مرتفع مشهد یادکرده است: «… مدت کوتاهی چهار طبقه بیرقیب و بیبدیل باقی ماند تا اینکه یک سرمایهدار دیگر، در مجاورت در شرقی صحن نو، یک چهار طبقه دیگر با نمای کاشیکاری زیبا، ولی کوتاهتر و جمع و جورتر از اولی، ساخت و اتاقها و مغازههایش را هم به مسافرخانه و فروشگاههای اجناس زواری اجاره داد. به همین جهت این بنا به اسم «چهار طبقه حضرتی» شهرت یافت و سالها رقیب منحصربهفرد چهار طبقه ارگ باقی ماند. این بنا در مجاورت یکی از ورودیهای حرم مطهر دربست پایین خیابان قرار داشت. ظاهراً با وجود دو چهار طبقه در مشهد نوعی رقابت هم بین ساکنان این دو بنا وجود داشته است. بنا به قولی: رقابت و چشموهمچشمی میان صاحبان بناهای ارگ و فلکه حضرتی و نیز بین ساکنان و فعالان و حتی عابران این دو نقطه بهقدری شدید بود که سکونت در هریک، از دیدگاه عدهای نوعی مباهات و سرافرازی محسوب میشد و از دیده گروهی دیگر ننگ و شرمساری.»[۵] رقبایی که به فاصله پنج سال تخریب شدند اما درنهایت هر دو چهار طبقه شهر مشهد، به دلیل خیابانکشی و توسعه فضاهای شهری، به فاصله پنج سال تخریب شدند. ساختمان چهار طبقه هنگام احداث خیابان دروازه طلایی(مدرس) در سال ۱۳۵۰ش. تخریب شد و انجمن شهر غرامت ۷۵/۳۵۸ متر اعیان چهار طبقه را (از قرار متری ۱۰هزارریال) به آموزشوپرورش پرداخت کرد، [۶]ولی نام آن هنوز بر زبان مردم جاری است.[۷] مؤلف «خاطرات حکمت» نیز تخریب چهار طبقه حضرتی را در زمان استانداری ولیان میداند که بهموازات طرح توسعه فلکه حرم مطهر و تغییر در سیمای این منطقه رقم خورد.[۸]
منابع
[۱] مزار میر مراد (نمایی از مشهد قدیم). غلامحسین بقیعی. تهران: گوتنبرگ. ۱۳۷۳، ص۱۳۶ [۲] سه روز در مشهد (۱۳۱۱خورشیدی): یادداشتهای مسافرت عباس مسعودی. پژوهش و گردآوری: مهدی سید قطبی. مشهد: نسیم آفتاب. ۱۳۹۶، ص۱۷۵ [۳] تاریخچه آموزشوپرورش نوین خراسان از آغاز تا انقلاب اسلامی. یوسف متولی حقیقی. مشهد: مرندیز. ۱۳۸۴، ص۲۵۱ [۴] گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون. علی نجف زاده. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲، ص۸۴ [۵] مزار میر مراد (نمایی از مشهد قدیم)، ص۱۳۶ [۶] گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون، ص۸۵ [۷] تاریخ مشهد الرضا علیهالسلام. احمد ماهوان. مشهد: ماهوان. ۱۳۸۳، ص۴۶۸ [۸] خاطرات حکمت یا مشهد قدیم. محمدحسین تقوی گیلانی. مشهد: مؤلف. ۱۳۸۷، ص۷۷
(۳۲۹)
تحریم کالای خارجی ۱۰۸ سال قبل:
روایتی تاریخی از ماجرای تحریم کالاهای روسی در سال ۱۲۹۰ هجری شمسی
غلامرضا آذری خاکستر
شهر مشهد در قرن گذشته سالهای حساس و پرآشوبی را از سر گذرانده است. آنچه در ادامه میآید گزارشی است درباره یکی از ماجراهای این شهر. |
پس از انقلاب مشروطه، در سال ۱۲۹۰ش. وزیرمختار ایران از دولت آمریکا درخواست کرد تا کارشناسانی را برای استخدام بهمنظور اصلاح امور مالی دولت به ایران اعزام کند. بر اساس قراردادی در آن دوران، مورگان شوستر به همراه چهار مستشار و خانوادههایشان وارد ایران شدند. این مسئله در تضاد با منافع روس و انگلیس بود. بنابراین در سال ۱۹۱۱م./۱۲۹۰ش. روسیه طی اولتیماتومی به ایران خواهان اخراج مستشاران آمریکایی از این کشور شد. هر چند عموم مردم و نمایندگان مجلس از مخالفان اولتیماتوم بودند ولی دولت از ترس اشغال ایران توسط روسها، مجلس را منحل و مورگان شوستر را اخراج کرد. تابعیت حکومت وقت در انحلال مجلس، بازتابهایی در ایران و شهر مشهد داشت که در این نوشتار بررسی میشود:
زنان در جریان اولتیماتوم جالب است بدانید در جریان اولتیماتوم روسیه زنان نیز همگام با دیگر گروهها جزو معترضان به روسیه بودند. پس از اولتیماتوم روسیه به ایران یکی از زنان در اجتماعی که در تهران شکلگرفته بود، برای احساسات حضار گفت: «خانمهای عزیز! نترسید و جداً بکوشید تا پای اجنبی را از خاک پاک مملکتمان دور سازیم.» پسازآن زنان کوشیدند مصرف کالاهای روسی و انگلیسی را کاهش دهند و حتی به مغازههایی که کالاهای خارجی میفروختند، با سنگ و چماق حمله میکردند و نیز سوار تراموای تهران نمیشدند به گمان آنکه متعلق به روسهاست.
انجمن مخدرات وطن که توسط بانو آغابیگم در ۱۳۲۸ ق. تأسیسشده است، تحریم کالاهای خارجی را اعلام کرده است. زیرا این انجمن در پایان یکی از راهپیماییها علیه اولتیماتوم روسیه، نامهای به مجلس فرستاد و در آن نوشت: «قشون روس اقامت انداخته و انگلیس به غیر حق…. ما را تهدید میکند.» بنابراین هدف انجمن مخدرات عبارت بود از: «دفاع از استقلال کشور»، «مخالفت با وامگیری خارجی»، «جلوگیری از خرید کالاهای اجنبی» و «تبلیغ کالای داخلی».[۱] علاوه بر اینها، پس از حمله روسیه به ایران (که با توافق و رضایت انگلیس صورت میگرفت) فضایی شکل گرفت که در آن زنان برای انتقام گرفتن از دولتهای اروپایی، به قهوهخانهها میرفتند و از صاحبان این اماکن میخواستند تا مصرف شکر اروپایی را متوقف کنند و در غیر این صورت، قهوهخانهها را ببندند. همچنین استفاده از کالسکه اروپایی را که بیشتر وسیله انتقال زنان بود تحریم کردند. روزنامه «ایران نو» در گزارشی از اقدامات زنان در تحریم کالاهای خارجی، آن را با عنوان «مردانگی زنان» ستوده است.[۲] تحریم و بایکوت امتعه روس
«مورگان شوستر» در کتاب «اختناق ایران» راجع به فعالیتهای ضد روسی مردم ایران نوشته است: «از طرف علما و پیشوایان روحانی، حکم به تحریم و بایکوت امتعه روس و انگلیس شد، ایرانیان سواری تراموای تهران را که به سبک قدیم بود، به گمان آنکه متعلق به روسهاست نیز ترک کردند. وزیرمختار بلژیک از این مقدمه برافروخته شده و اعتراضات بسیار، به وزارت خارجه ایران نمود، به جهت اینکه اداره تراموای، متعلق به یکی از ابناء وطن مشارالیه بود. تمام آن روز ترامواهای مزبور، خالی و بدون مسافر میگردیدند. جوانان و شاگردان مدارس و زنان، دستهدسته فضای خیابانها را پُر نموده بودند. دریچهها و شیشههای مغازههایی که در آن، امتعه روسی نمایش داده و فروخته میشد، شکستند. سعی و مواظبت تامینمودند که کسی چای نخورد، اگرچه چای هندوستان هم باشد. زیرا که اغلب چایهای تهران از روسیه میآمد.[۳]»
مشهد و اولتیماتوم: هرچند مجلس شورای ملی در آذرماه ۱۲۹۰ اولتیماتوم روسیه را رد کرد ولی نیروهای روسی دخالتهای بیشتری میکردند. مؤلف «تاریخ معاصر مشهد» ضمن بررسی واکنش مردم به اولتیماتوم روسیه نوشته است: «مردم مشهد در برابر تحرکات روسها بیکار ننشستند. انقلابیون مشهد شامل گروهی از روحانیون، مجاهدین قفقازی و حتی مردم عادی، آماده پایداری و ایستادگی مسلحانه در برابر نیروهای روسی شدند. در این راستا یکی از روحانیون مشهد به نام «حاج شیخ مهدی سلطان المتکلمین» در اجتماع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد، مفاد اولتیماتوم روسیه و همچنین فتوای آخوند خراسانی مبنی بر لزوم جهاد بر ضد روسها را برای حاضران خواند که با واکنش شدید ضد روسی آنان مواجه شد. روسها برای تضعیف مقاومت مردم مشهد، دست به کوششهای مختلفی زدند و از آن میان کوشیدند به صفوف روحانیون مشهد که در آن زمان حدود سه هزار نفر بودند نفوذ کنند اما توفیق نیافتند و تنها توانستند با رشوه دادن و فریفتن یکی از تجار مشهدی به محفل مشروطه خواهان نفوذ کنند.
صدور فتوای جهاد بر ضد روسها از طرف آخوند خراسانی، باعث تحریم مصرف کالاهای روسی در مشهد شد.[۴]»
شاگردان مدارس مشهد به تحریک معلمان خود، و به قول مؤلف «حدیقه الرضویه» با عَلَم و بیرق در کوچه و بازار دست به راهپیمایی ضد روسی زدند و این دو بیت را به زبان سرود میخواندند:
آنچه اندر پردهداری آسمان بنما عیان
تن نخواهند داد بر ظلم و ستم ایرانیان
سر به کف جان در قدم داریم ما ورد زبان
یا که استقلال ایران یا که مرگ ناگهان [۵]
واکنش علمای مشهد علمای مشهد در مخالفت با اقدامات روسها اعلامیهای در تحریم کالاهای روسی صادر کردند که در این زمینه آمده است: «چون اجحافات و تجاوزات دولت روس که چون شعله آتش بر خرمن اسلام افتاده ازحدگذشته است… از امروز به ترک امتعه روس میان بسته و با تمام نفرت خودمان اجناس این دولت جایر(ستمکار) را به نظر بیقابلیتی دیده و کلیه مالالتجاره از قند و چای روس و سایر اقمشه و اشیاء را بر خود حرام داشته و هرکس از ایرانی که جنس روسی استعمال کند او را از کسوت روحانیت عاری شناخته و با او آمد و رفت را موقوف خواهیم کرد.»
موضوع تحریم کالاهای روسی در مشهد تا آنجا پیش رفت که یکی از روحانیون ساکن مشهد عمامهاش را که از پارچه کتان روسی بود، بهصورت نمادین پاره کرد و در آتش بخاری انداخت. گروهی از اعضای انجمن ایالتی مشهد نیز از او پیروی کرده و بهعنوان عزاداری و به سبک ایرانی، پیراهنهای خود را دریده و مصرف پارچه و کتان، چای و قند روسی را تحریم کردند. این موضوع دور از دید آنتونی وین مؤلف کتاب «ایران در بازی بزرگ» نبوده است. وی در صفحاتی از کتاب درباره این موضوع نوشته است: «در مشهد روسها به شدت منفور شده بودند. قزاقها با آبتنی با بدن برهنه همراه با اسبهایشان، به حساسیتهای ایرانیان توهین میکردند. آقازاده، متولی جدید آستان قدس (پسر آقا محمدکاظم خراسانی، یکی از روحانیون بزرگ ایرانی مقیم نجف)، تحریم کالاهای روسی را اعلام و حتی تا جایی پیش رفت که از مصرف قند روسی با چای خود در انظار عمومی خودداری کرد.[۶]»
منع چای و قند روسی و مصرف قهوه و عسل بر اساس گزارش روزنامه «نوبهار»، از اواسط ماه محرم در مجالس روضهخوانی شهر مشهد بهجای قند و چای، از قهوه و عسل استفاده میکردند. مردم مشهد در ابتدای کار تحریم، همکاری زیادی به عمل آوردند اما به دلیل اینکه «غلامحسین خان» صاحباختیار حاکم جدید مشهد بر اوضاع مسلط نشده بود، وضعیت عمومی این ایالت و بهخصوص مشهد تعریفی نداشت. دوره تحریم کالاهای روسی در مشهد طولانی نبود. چند روز بعد از اعلام تحریم، یک تاجر هندی، عهدهدار تحویل چهل بار قند روسی شد و مردم هم واکنشی نشان ندادند. با اینکه عدهای از ملّیون (طرفداران ملت) نامههایی تهدیدآمیز به بازرگانانی که با روسیه معامله میکردند، نوشتند، اما تأثیری نداشت. [۷] آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدا… مازندرانی نیز از نجف، در تلگرافی به مجلس شورای ملی اعلام کردند: «عجالتاً مجاهده اقتصادیه ترک امتعه روسیه بالکلیه که اولین قدم دینداری و وطنخواهی است بعون ا… تعالی و حسن تائید باید سریعاً اقدام شود.[۸]»
نهایت اینکه، روسها با گسترش حضور خود در خراسان به دنبال بهانهای میگشتند تا بتوانند این بخش از خاک وطن را تصرف کنند.[۹] بنابراین فعالیتهای ضد روسی مردم مشهد موجب تحریک روسها شد و آنها، بعدها نیروهای نظامی را وارد شهر مشهد کردند.
منابع
[۱] مشعلداران و پیشتازان آزادی زنان. بدرالملوک بامداد. ج ۲. تهران: زیتون. ۱۳۵۲، ص۴۸ [۲] انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. ژانت آفاری. ترجمه جواد یوسفیان. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۱۳۶۹، ص۶۰ [۳] اختناق ایران. مورگان شوستر آمریکایی، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری؛ با تصحیح و مقدمه و حواشی و اسناد محرمانه منتشرنشده در ایران، توسط فرامرز برزگر و اسماعیل رائین. تهران: صفی علیشاه. ۱۳۴۴، ص۲۳۰ [۴] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی. یوسف متولی حقیقی . ج۱. مشهد. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲، ص۱۲۲ [۵] الحدیقه الرضویه. محمدحسن بن محمدتقی خراسانی شهیر به هروی. مشهد: شرکت چاپخانه خراسان. ۱۳۲۶. ص۱۷۱ [۶] ایران در بازی بزرگ. آنتونی وین. ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی. تهران: پیکان. ۱۳۸۳، ص۲۴۹ [۷] تاریخ معاصر مشهد. یوسف متولی حقیقی. ج۱، ص۱۲۴ [۸] روزنامه حبل المتین کلکته،ش ۱۶ ،س ۱۸ ،۱۳ شوال ۱۳۲۸، ص ۹ [۹] انقلاب اسلامی در مشهد. غلامرضا جلالی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات. ۱۳۹۴، ص۱۰۵
منبع: روزنامه خراسان
http://khorasannews.com/newspaper/page/20116/1/658163/0
(۳۳۰)
وندالیسم کتابخانهای از دیدگاه کتابداران کتابخانههای وابسته آستان قدس رضوی
انیس میری، فاطمه زارعی، مرضیه ذاکر
کتابخانه آستان قدس رضوی یکی از مهمترین بخشهای این نهاد است. آنچه در ادامه میآید یک بررسی دانشگاهی با رویکرد مدیریتی درباره این کتابخانه است. |
چکیده
وندالیسم یا تخریبگرایی نمونهای از ناهنجاریهای اجتماعی و به معنی داشتن نوعی روحیه بیمارگونه است که فرد را به تخریب آگاهانه محیطزیست، اموال عمومی، ابنیه تاریخی، آثار باستانی و فرهنگی و مصادیقی از این قبیل تشویق میکند. پژوهش حاضر باهدف بررسی دیدگاه کتابداران، نسبت به وندالیسم کتابخانهای انجامشده است. روش پژوهش پیمایشی توصیفی از نوع کاربردی است. جامعه پژوهش شامل کلیه کتابداران کتابخانههای وابسته آستان قدس رضوی است که به روش تصادفی ساده تعداد ۷۲ نفر بهعنوان جامعه نمونه مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته، با ۲۵ سؤال بسته بود که پایایی و روایی آن مورد تائید قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد؛ تقریباً همه کتابداران کتابخانههای وابسته آستان قدس رضوی در دوره کاری خود شاهد بروز رفتارهای وندالیسمی نظیر نوشتن مطالب بر روی کتاب، بریدن صفحهای از کتاب، مجله یا روزنامه، آسیب رساندن به میز یا صندلی کتابخانه و جا به جا کردن کتابها و منابع دیگر در کتابخانه بودهاند؛ بیشترین رفتارهای وندالیسمی در دانشجویان و دانش آموزان و در گروههای سنی ۱۵ تا ۲۰ سال مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد؛ کتابداران در مواجهه با رفتارهای وندالیسمی، برخوردهای یکسان و هماهنگی ندارند و مبادرت به رفتارهایی نظیر ایجاد محدودیت در استفاده از کتابخانه، جریمه نقدی، باطل کردن کارت عضویت، گزارش به مافوق و تذکر و نصیحت نمودهاند. نتایج پژوهش نشان داد؛ کتابداران، نیازمند شناسایی عوامل مؤثر بر رفتارهای وندالیسمی و تدوین مقررات مناسب در برخورد با وندالیسم کتابخانهای هستند.
مشخصات منبع شناختی:
انیس میری، فاطمه زارعی، مرضیه ذاکر. «وندالیسم کتابخانهای از دیدگاه کتابداران کتابخانههای وابسته آستان قدس رضوی»، شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۸-۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ۱-۷.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_57747.html
(۳۳۱)
هتل ۴ ریالـی: روایتی از تاریخچه هتلداری در مشهد
غلامرضا آذری خاکستر
مسئله هتلداری و پذیرائی از زائران امام رضا (ع) یکی از پیشهها و نیز خرده فرهنگهای مشهد بوده است. مولف این یادداشت به بررسی یکی از هتلهای قدیمی مشهد پرداخته است. |
سابقه هتلداری در اروپا به قرن ۱۸ میلادی میرسد. سفر ایرانیان به اروپا و آشنایی با مشاغل و فرهنگهای مختلف موجب شد تا مدرنیته نیز به ایران رسوخ کند و بهموازات آن در زیرساختهای صنعت سفر و گردشگری نیز تغییراتی ایجاد شود. در ایران، از اواخر دوره قاجاریه اولین هتل با نام «گراند هتل» توسط باقر خان از مهاجران قفقازی به مساحت ۱۳۰۰ مترمربع در خیابان لالهزار جنوبی ساخته شد و شروع به کار کرد. این هتل، ۲۵ اتاق لوکس، یک سالن نمایش بزرگ ۶۰۰ نفره و رستورانی به سبک اروپایی داشت.[۱] پسازآن شاهد تأسیس و رشد هتلها در شهرها و دیگر نقاط کشور هستیم. شهر مشهد نیز از گذشتههای دور به خاطر حضور پُرشمار زائران نیاز به مراکزی برای اقامت یا پذیرایی داشت. در این نوشتار به نخستین هتلها و مراکز اقامتی که در مشهد دایر شدند؛ پرداخته میشود.
وقتی که هتل نبود
در میان کتابهایی که دربارۀ مشهد و تاریخ آن نوشته شده، به موضوع هتلها در این شهر آنچنانکه باید پرداخته نشده است. اغلب سیاحان یا مسافرانی که به مشهد آمدهاند در خانههای زواری سکونت داشتهاند. به نوشتۀ «هانری رنه دالمانی» سیاح فرانسوی، در سال ۱۸۹۹م./۱۳۱۷ق. در مشهد هتلی وجود نداشته است. او مینویسد: «در مشهد هتلی وجود ندارد و ما ناچار در عمارت شرکت حملونقل روسی منزل کردیم. مدیر شرکت درنهایت مهربانی از ما پذیرایی کرد.[۲]» «حاجی داوود» نیز که در سال ۱۳۰۵ش، به مشهد آمده بود، ضمن زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) راجع به امکانات شهری مطالبی را نوشته است. در بخشی از سفرنامهاش آمده؛ «در شهر مشهد مثل بمبئی و دیگر شهرهای بزرگ هند، هتل، مهمانخانه، پانسیون و رستورانهای بزرگ برای شام و نهار وجود ندارد.[۳] همچنین یکی از هتلهای مشهد در سال ۱۹۲۸م./۱۳۰۷ش. در اختیار شخصی ارمنی به نام کولتوخچف از مأموران سازمان امنیت شوروی(گ. پ.او)بود. که با پاشایف مأمور اطلاعاتی ارتش شوروی در مشهد همکاری داشت.[۴]»
هتلهای ۴ تا ۳۰ریالی
اما مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی، دو مهمانخانه (هتل) داشته است. هتل پارس یکی از قدیمیترین هتلهای مشهد است که سابقه تأسیس آن به حدود سال ۱۳۱۰ش. میرسد. در ابتدا، ساختمان چهار طبقه واقع در خیابان پهلوی سابق، به هتل پارس اختصاص داشت و بنا به اذعان اسناد تاریخی، در سال ۱۳۱۳ش. این مکان پذیرای مستشرقین هزاره فردوسی شد.[۵] هتل پارس در بدو تأسیس، ۱۰ کارگر و شانزده اتاق با اثاثیه خواب داشته است. کرایه اتاق یکنفره دوازده تا سیریال بود. اما بنای فعلی هتل پارس را در سال ۱۳۱۶ش، یک معمار روس و به سبک روسی ساخت. اولین مالک این بنا فردی یهودی به نام «امیناف» بود که چند سال بعد از ساخت، آن را به آقای مجاور توسی فروخت. در سال ۱۳۵۵، نیز این هتل بهعنوان محل برگزاری جشنواره توس انتخاب شد. پساز انقلاب اسلامی، در آغاز بنیاد مستضعفان این هتل را مصادره کرد، اما اکنون سرقفلی هتل در اختیار آقای توسی است.[۶] مهمانخانه شرق واقع در خیابان پهلوی سابق نیز از دیگر هتلهای قدیمی مشهد محسوب میشود. این مرکز اقامتی در آن روزگاران، ۷ خدمه، ۲ اتاق بزرگ و ۳ نمره کوچک داشت. کرایه هر اتاق در این مهمانخانه شبی ۴ تا ۱۰ ریال محاسبه میشد.
هتل باختر و شهریور۱۳۲۰
در سال ۱۳۱۵ش. روزنامه آفتاب شرق خبر تأسیس «هتل باختر» را بهعنوان یکی از بناهای مهم و جدید شهر منتشر کرد: «ساختمان مهمانخانه باختر که از بناهای آبرومند مشهد است و از طرف آقای عطایی، بهمنظور رفاه و آسایش اهالی ساخته شده بود حالا خاتمه یافته است.[۷]» این مهمانخانه در آبان ۱۳۱۵ افتتاح شد و اسماعیل مجاور رئیس و مدیر مهمانخانه باختر، اداره آن را عهدهدار شد.[۸] با ورود روسها به مشهد و اشغال مراکز نظامی، نخستین اتفاقی که روی داد، دستگیری افسران و تعدادی از درجهداران بود. این نظامیان در هتل باختر واقع در خیابان پهلوی بازداشت و پس از مدتی به عشقآباد فرستاده میشوند. بنا بر اسناد تاریخی موجود، در سال۱۳۲۲ مهمانخانۀ باختر، به محل بازرگانی شوروی منتقل میشود.[۹]
از آتشسوزی تا تخریب
پس از توسعه و ازدیاد هتلها در مشهد بعضاً شاهد برخی اتفاقات ازجمله آتشسوزی در این اماکن در طول تاریخ هستیم که اخبار این اتفاقات در جراید آن دوران نیز نمود داشته است. ازجمله در سال ۱۳۳۸، حریقی در هتل فیروزه موجب میشود تا رئیس آتشنشانی مصدوم و برای مداوا به آلمان اعزام شود. همچنین روزنامۀ «نورد ایران» در ۲۸ مهر ۱۳۴۱ خبر از آتشسوزی در هتل پارس داده است، اما در اوایل دهه پنجاه شمسی اتفاقات دیگری برای برخی از هتلها و مسافرخانههایی که اطراف حرم ساخته شده بودند، رخ داد. در دوره استانداری عبدالعظیم ولیان طرح تخریب و تغییر بافت اطراف حرم مطهر شروع شد و تعدادی از هتلها و مسافرخانهها تخریب شدند. ازجمله هتل سینا و هتل تقدیسی که با عکسالعملهایی بین مالک و استاندار وقت همراه بوده است. در طرح تخریب اطراف حرم تا سال ۱۳۵۵ حدود ۲۰ مسافرخانه تخریب شد که برخی از آنها عبارتاند از: مسافرخانه تهران، نجفآبادی، رضاییان، شاهچراغ، حسینی نو، هتل علیزاده، شرافت و…
قدیمیترین مسافرخانهها
میزان مسافرانی که چمدانشان را به مقصد مشهد میبستند، موجب شده بود تا این شهر دارای تعداد زیادی مسافرخانه باشد. بهطوریکه در دوره پهلوی اول، حدود ۳۳ مسافرخانه در مشهد فعالیت داشتند. مسافرخانه حسینی با ۱۸ اتاق، واقع در کوچه مسجد گوهرشاد مهمترین مرکز اقامتی شهر در اوایل قرن حاضر بوده است. مسافرخانههای ملا غلامحسین تبتی واقع در دالان حاجی رقیه و مسافرخانه حاجی سید کاظم در کوچه گندم آباد نیز عمدتاً پذیرای مسافران هندوستانی بودهاند. مسافرخانههای زیارتی، باشی زاده، صفوی، شاهسوار، اسلامی، صدیق، خلخالی، گیلانی، اطمینان، ذاکر زاده، سبزواری، غیوری، رشت، تودرباری، شعاع فیروز و …از دیگر مسافرخانههای قدیمی مشهد محسوب میشوند که مسافران زیادی از نقاط دور و نزدیک ایران و جهان، در مدت حضورشان در این شهر، در آنها سکنا میگزیدند.[۱۰]
اولین پانسیون
نویسندگان کتاب «مکتب شاپور» از پانسیون مادام لمان بهعنوان یکی از مؤسسات مهم در خیابان پهلوی یادکردهاند، ولی اطلاعات دقیقی راجع به این مکان وجود ندارد. اولین پانسیون مشهد در سال ۱۳۲۹ش به مدیریت آقای مستوفی با عنوان پانسیون ایران در مشهد ساخته شد. وی انگیزۀ خود را از تأسیس این پانسیون، چنین بیان کرده است: «آنچه تاکنون در نتیجۀ مطالعات چندین سالۀ فرهنگی بر اینجانب ثابتشده، علت نبود موفقیت و گاهی فساد اخلاق عدهای از محصلان شهرستانها که برای ادامۀ تحصیل در دبیرستان یا دانشکده به مشهد میآیند، بهواسطۀ آزادی مطلق و نداشتن آسایشگاه مناسب و راهنمای شایسته است. از این نظر، با مراجعه به مقامات مربوط و کسب اجازۀ رسمی و حتی تشویق آقایان، درصدد تأسیس پانسیونی که از هر نظر مناسب حال محصلان باشد به نام «پانسیون ایران» برآمدم. با تأییدات خداوند متعال از تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۲۹ افتتاح خواهد شد. این مؤسسه، وسایل آسایش محصلانی را که از شهرستانها به مشهد آمده و میخواهند در دبیرستان یا دانشکده تحصیل کنند، از لحاظ مسکن و غذا و کمک در امور تحصیلی فراهم کرده، تا با خیال راحت بتوانند به تحصیل خود مشغول و از مفاسد اخلاقی مصون باشند.» محل ثبتنام پانسیون ایران آموزشگاه رازی بود.[۱۱]
منابع
[۱] روزنامه دنیای اقتصاد ۲۳/۸/۱۳۹۶ [۲] سفرنامه از خراسان تا بختیاری. هانری رنه دالمانی؛ ترجمه فرهوشی . تهران: امیرکبیر ۱۳۳۵، ص۶۱۱ [۳]. سفرنامه حاجی داوود (زائری از بمبئی به مشهد۱۳۰۵ه. ش). /۱۹۲۶م. ترجمه حسین رئیس السادات. مشهد: آستان قدس رضوی مؤسسه چاپ و انتشارات. ۱۳۷۶، ص۶۶ [۴] انقلاب اسلامی در مشهد. غلامرضا جلالی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات. ۱۳۹۴، ص۱۰۵ [۵] گروههای مهاجر به مشهد از صفویه تاکنون. علی نجف زاده. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد. مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲، ص۱۰۳ [۶] . شناسایی و معرفی اولینهای شهر مشهد.ص۴۲۹ [۷]. روزنامه آفتاب شرق، ۲۶ مهر ۱۳۱۵ [۸]. همان، اول آبان ۱۳۱۵ [۹] . مرکز اسناد آستان قدس رضوی. بایگانی راکد [۱۰]. مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی مشهور به گزارش مکتب شاهپور. تألیف محمدتقی مدرس رضوی و دیگران؛ تصحیح و توضیح مهدی سیدی. مشهد: مرکز پژوهشهای شورای اسلامی. ۱۳۸۶، ص۱۸۰ [۱۱]. روزنامه خراسان، ۱۳ مهر ۱۳۲۹
منبع: روزنامه خراسان رضوی
(۳۳۲)
روایتی از جمعیت مشهد درگذر ایام: اولین سرشماری محلات این شهر جمعیت ۳۰۰ سال قبل مشهد چقدر بود؟
غلامرضا آذری خاکستر
جمعیت شناسی تاریخی میتواند به ما برای کمک به درک وضعیت زیارت در شهر مشهد کمک زیادی کند. در این نوشتار مولف تلاش کرده تا به صورت کوتاهی این مسئله را بررسی کند. |
سرشماری نفوس در ایران سابقهای چند صد ساله دارد، البته درگذشته، این سرشماریها غالباً برای دریافت مالیات سرانه، تعیین شماره مردان قادر به جنگ، تعداد نیروی انسانی اعزامی به مناطق جنگی و تعداد تلفات، انجام میشده است. هرودوت، مورخ یونانی (۴۸۴ـ ۴۲۵ قبل از میلاد) در تاریخ خود به یک نمونه از این سرشماریها که در دوره تاریخی هخامنشی انجام شده، اشاره کرده است. اما در دوره انوشیروان نیز روش خاصی برای تعیین مالیاتدهندگان و تفکیک پیران و نوجوانان از یکدیگر ابداع شد و مأموران سرشماری برای نخستین بار به جای «فرد» از مفهوم «خانوار» استفاده کردند. مورخین ایرانی و عرب به دفعات از شهرهای بزرگ و پرجمعیت نام بردهاند، از آن جمله شهر نیشابور را قبل از حمله مغول و شهر اصفهان را در عهد صفوی با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر ذکر کردهاند.
در اسناد تاریخی ایران نشانههای بیشتری درخصوص شمارش نفوس یافت میشود که هرکدام در مقطع زمانی خاصی اهداف طراحان را برآورده کرده است، اما چون در آن زمانها تعریف مشخصی از جمعیت و ساختار آن به قصد شناخت تعداد، توزیع و اجزای تشکیل دهنده جمعیت وجود نداشته است، نمیتواند به عنوان منابع مهم و قابل استناد جمعیتی معرفی شوند.
اما نکته جالب دیگر آن که، تاریخ تشکیل اولین اداره احصائیه به سال ۱۳۰۳ شمسی بازمیگردد. در این سال مسئولیت جمعآوری و مرکزیت بخشیدن به آمارهای مورد نیاز بر عهده وزارت کشور گذاشته شد و با تصویب هیئت وزیران ادارهای با عنوان «اداره احصائیه و سجل احوال» برای این منظور شروع به کار کرد. احصائیه در لغت به معنای آمار است قبل از به وجود آمدن این اداره، برای سرشماری شهر تهران کارهایی صورت گرفته بود. این اقدامات با روی کار آمدن ناصرالدین شاه آغاز شد. اولین آمارگیری تهران به سرشماری نفوس و مسکن به حدود ۱۶۰ سال پیش یعنی ۱۲۶۹ ه.ق (۱۲۳۱ شمسی) و صدارت میرزا آقاخان نوری بازمیگردد. در این سرشماری جمعیت، تعداد منازل و ساختمانهای شهر تهران شمارش شد. حدود هفت سال پس از این تاریخ و در سال ۱۲۳۸ شمسی نیز دستورالعملی جامع درباره سرشماری نفوس و منابع مالی و اقتصادی از سوی وزرای وقت به حکام ولایات صادر شد تا شمار جمعیت، خانوار، مسکن و میزان داراییهای مردم در همه دهات و شهرهای کشور مشخص شود، اما این دستور به علت مشکلات فنی فرصت انجام نیافت.
آمار مشهد و مشهدیها به روایت سیاحان
در قدیم معمولاً سیاحان به طور تخمینی جمعیت شهرها را ثبت میکردند. براین اساس جمعیت شهر مشهد نیز معمولاً توسط جهانگردان اعلام شده است. طبق نظر «ملکم» در زمان نادر (حدود ۳۰۰سال قبل) در مشهد ۶۰ هزار خانه وجود داشته است. حال آن که در زمان نوه وی شاهرخ که به سال ۱۷۹۶م. وفات یافت این رقم به ۳۰۰۰ خانه کاهش مییابد. «کلنل ییت» (کفیل کنسول بریتانیا در مشهد) پیرامون جمعیت مشهد در دوره قاجار معتقد است: در حال حاضر جمعیت این شهر اعم از زن و مرد و کودک به ۶۰۰۰ نفر میرسد و تعداد خانههای آن ۲۰۰۰ تا تخمین زده میشوند. البته این فقط یک برآورد تقریبی و آن هم از روی حدس و گمان است و من احساس میکنم جمعیت و تعداد واقعی خانهها در این شهر از این حد هم کمتر باشد. واقعیت این است که تاکنون در مشهد هیچگونه سرشماری به عمل نیامده است.[۱]
«مکدونال کینیر» یکی از صاحب منصبانی که به همراه سرجان ملکم (افسر اسکاتلندی کمپانی هند)، به نمایندگی از طرف کمپانی هند شرقی، در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار به ایران آمد، جمعیت مشهد را پنجاههزار نفر برآورد کرده است. فریزی دیگر سیاح اروپایی جمعیت مشهد را چهل هزار نفرتخمین زده و مسیو کنولی که در سال ۱۸۲۳م از مشهد دیدن کرده، جمعیت آن را ۴۵ هزار نفر نوشته است. بارنز از دیگر سیاحانی است که در سفرنامۀ خود از جمعیت چهلهزار نفری مشهد یاد کرده است. ضمن آنکه «مسیو فریه» فرانسوی در سال ۱۸۴۵م و خانیکوف و شیندلر بهطور مشترک جمعیت مشهد را شصتهزار نفر، لردکرزن ۴۵هزار نفر و هانری رنه آلمانی در سال ۱۸۹۹م. جمعیت آن را هشتادهزار نفر برآورد کردهاند.[۲] از این میان، جهانگردی دیگر از مشهد به عنوان شهری بزرگ یاد کرده که جمعیت شهر از شصت هزار نفر کمتر نیست، بلکه بیشتر دارد.[۳]
اولین سرشماری
در عصر ناصرالدینشاه، توجه به سرشماری نفوس و مسکن بهصورت جدی در ایران مطرح شد. مجموعۀ ناصری، ده جلد از رسالههای مختلف خطی است که بیشتر آنها مربوط به جغرافیای ولایات مختلف ایران، سرشماری نفوس، طوایف، نوع معیشت، شرح حال علما و فضلا، توصیف بناها و آثار هنری و غیره است. این مجموعه پس از سال ۱۲۹۰تا۱۳۰۰ق فراهم شده است. [۴]
در مشهد نیز نخستین و دقیقترین سرشماری عمومی درسال ۱۲۹۵ق. بهدستور ناصرالدین شاه قاجار صورت گرفت. دراین زمان رکن الدوله حکمران خراسان و سیستان بود و کارسرشماری تحت نظر زین العابدین میرزا بن شاهزاده محمد ولی میرزا صورت گرفته است. اینکه این سرشماری چند ماه طول کشیده و توسط چند مأمور انجام شده است، اطلاعات دقیقی در دست نیست. ولی احتمال دارد تهیه این آمار حدود سه ماه طول کشیده باشدو محدوده آماری شش محله نوغان، سرشور، عیدگاه، سراب، پایین خیابان و بالاخیابان است.
زین العابدین میرزا یکی از شاگردان دارالفنون بود که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و حکمرانی رکن الدوله در خراسان به مشهد آمده و کار آمارگیری را به سرانجام میرساند. براساس پژوهش «مهدی سیدی» پژوهشگر تاریخ مشهد، نسخهای از این آمار که در حد خود دقیق و سودمند است و ظاهراً نسخه اصل و منحصر به فرد نیز باید باشد، در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران به شماره ۱۲۳۲ موجود است. این نسخه تاریخ ندارد ولی چون تصریح دارد که در سال «بارس ئیل» یعنی «سال پلنگ» تهیه شده است و همچنین با توجه به قرائن موجود، میتوان حدس زد که باید در سال ۱۲۹۶ه ق. تألیف شده باشد.
زین العابدین میرزا آمار هریک از شش محله اصلی مشهد را جداگانه و به صورت جدول آورده و حتی جزئیاتی از قبیل اسم، شغل، رئیس خانواده، تعداد اولاد ذکور و اناث را به تفکیک ذکر کرده است.[۵] طبق این سرشماری جمعیت مشهد ۵۷۲۸۷ نفر ثبت شده و شهر مشهد حدود ۷۶۶۷ باب خانه ذکر شده است.
آمارهای کدخدایان محلات پنج گانه مشهد
مهمترین مسائلی که در این سرشماری مورد توجه قرار گرفتهاند عبارتند از:
تقسیمبندی مردم جامعه به فقیر و غنی.
ذکر مشاغل عمده مردم شهر مشهد و مشخص کردن کارمندان دولتی از رعیت.
توجه به دیگر اقشار شهر مشهد چون یهودیان.
ذکر تعداد افراد اعم از زن و مرد، پیر و جوان، افراد معلول.
نکته قابل توجه در سرشماری سال ۱۲۹۵ه ق. مشهد، اشاره زین العابدین میرزا به تعداد مساجد، تکایا، مدارس، کاروانسراها، آب انبارها، کارخانجات و باغهای شهر است.
کدخدایان محلات پنج گانه شهر مشهد، در ماه رجب سال۱۲۸۳ق برابر با ۱۸۶۶م آماری از مجموع خانههای مسکونی و شغلی هر محله تهیه کردند که آمار توسط کدخدای آن محله تهیه و جمع کل بهصورت زیر اعلام شده است:
محلۀ سرشور، جمعی عالیشأن کدخدا مددبیک ۷۲۸۶ دربند/ محلۀ سراب، جمعی عالیشأن کدخدا غلامرضا ۸۳۹ دربند/ محلۀ چهار باغ، ۲۹۱ دربند/ محلۀ نوغان، جمعی عالیشأن حاجی یعقوب ۱۳۸۴ دربند/ محلۀ خیابان سفلی، جمعی عالیشأن کربلایی رحیم کدخدا ۱۲۸۸ دربند.
در آن دوران و به روایت این اسناد، در مجموع ۱۱۰۸۸خانه مسکونی در تمامی محلات مشهد وجود داشته است. همچنین طی این سرشماری ۱۶۷ باب مسجد در محلات مشهد وجود داشته است. و کل مدارس را ۱۹ باب ذکر کردهاند و از وجود ۴۷ باب حمام و ۵۶ آبانبار برای کل مشهد یاد شده است.[۶]
ازدیاد جمعیت
تاثیر بهبود مسائل بهداشتی را میتوان در ساختار جمعیّتی شهر مشهد نیز ملاحظه کرد. درواقع هرچه کیفیت مسائل پزشکی و بهداشتی در این شهر مطلوب میشود ازدیاد جمعیّت نیز مشاهده میشود. چنانکه بررسی نفوس و جمعیّت مشهد طی دوره قاجار، تا سال ۱۳۲۸ش./۱۳۶۸ق. نیز موید این مطلب است.
در اوایل دوره قاجار جمعیّت مشهد ۳۲۰۰۰ نفر تخمین زدهشده است و به نقل از جرج لرد کرزن، در سال ۱۸۹۲م./۱۲۷۱ش. به ۴۵۰۰۰ نفر بالغ میرسد. قهرمان میرزا عین السلطنه هم در سال ۱۳۲۴ق./۱۹۰۶م. جمعیّتی در حدود ۸۰ تا صد هزار نفر را برای مشهد تخمین زده است.[۷] در سال ۱۳۰۷ش./۱۳۴۶ق. اوایل دوره پهلوی این رقم به ۱۳۰۰۰۰ نفر میرسد. طبق آمارهای رسمی، مشهد در سال ۱۳۱۹ش./۱۳۵۹ق. دارای ۱۷۶۴۷۱ نفر جمعیّت و در سال ۱۳۲۸ش. ۲۰۶۹۰۰ نفر شهروند بوده است که در سال ۱۳۴۸ش. /۱۳۸۹ق. به رقم ۴۰۹۲۸۱ نفر میرسد.[۸] از سال ۱۳۴۵ تاکنون نیز هر ده سال سرشماری عمومی نفوس و مسکن در مشهد و سایر نقاط انجام گرفته است.
منابع
[۱]. سفرنامه خراسان و سیستان، شرح سفر کلنل ییت به ایران و افغانستان در روزگار ناصرالدین شاه، چارلز ادوارد ییت، ص۳۰۴
[۲]. مشهد از نگاه سیاحان« از ۱۶۰۰تا۱۹۱۴م.» با تکیه بر منابع ترجمه شده به فارسی. بهروز طاهرنیا مشهد: آستان قدس رضوی. ۱۳۷۶، ص۱۸۷
[۳]. سه سفرنامه هرات، مرو، مشهد. قدرت ا… روشنی زعفرانلو. تهران: توس. ۲۵۳۶، ص۲۰۱
[۴]. جغرافیا و نفوس خراسان در عصر ناصری. رضا نقدی. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. ۱۳۹۰، ص۷۶
[۵]. جغرافیای محلههای مشهد. تقی بینش. مجله دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی. شماره ۲، سال۱۳، تابستان۱۳۵۶، ۳۰۲
[۶]. نفوس ارض اقدس یا مردم مشهد قدیم. زین العابدین میرزای قاجار. تصحیح و توضیح از مهدی سیدی. مشهد: مهبان. ۱۳۸۲، ص۱۵
[۷]. روزنامه خاطرات عین السلطنه. قهرمان میرزا سالور. به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار. ج۲. تهران: اساطیر. ۱۳۷۶، ص ۱۶۷۷.
[۸]. تاریخ مشهد الرضا. احمد ماهوان. مشهد: سخن گستر. ۱۳۸۸، ص ۴۷۵.
(۳۳۳)
جنگ با قلیان استعمار: نگاهی به ماجرای تحریم تنباکو و اتفاقات بعدازآن در مشهد
غلامرضا آذری خاکستر
ماجرای تحریم تنباکو در مشهد نیز منجر به مسائل شده است. مولف این یادداشت تلاش کرده تا تصویری کلی از مسائل مرتبط با این جنبش اجتماعی در مشهد به دست بدهد. |
در جریان سفر سوم ناصرالدینشاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ش./۱۳۰۷ق. دولت انگلیس فرصت مناسبی را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینهسازی آن را به ماژور جرالد تالبوت محول کرد. بنابراین در تاریخ ۲۸ رجب ۱۳۰۷ق. مطابق با ۲۰ مارس ۱۸۹۰ م. قرارداد تالبوت به امضای ناصرالدینشاه رسید. بر اساس مفاد این قرارداد، انحصار خریدوفروش توتون و تنباکوی ایران در بازارهای داخلی و خارجی به مدت ۵۰ سال در ازای پرداخت سالانه ۱۵ هزار لیره استرلینگ و یک چهارم سود خالص به شاه، به ماژور تالبوت واگذار و پس از افشای مفاد آن نیز، با مخالفت مردم، علما و دیگر گروهها مواجه شد. در این نوشتار به ماجرای تاریخی تحریم تنباکو در شهر مشهد و عکسالعمل مردم این دیار درباره این اتفاق پرداختهایم.
آغاز بعضی تحرکات در مشهد بهعنوان مرکز ایالت خراسان، همواره در طول تاریخ موردتوجه دولتهای بیگانه بود. بهویژه رقابتهای سیاسی میان روسیه و انگلیس در این خطه موجب میشود میزان نفوذ هرکدام از این دو کشور در مناطق مختلف خراسان با عکسالعمل رقیب مواجه شود. مقارن با واگذاری قرارداد تنباکو به تالبوت انگلیسی شهر مشهد که از ثبات سیاسی برخوردار نبود، با بحرانها و بیثباتیهایی مواجه میشود. حسن کربلایی مؤلف «تاریخ انحصار دخانیات» اوضاع خراسان را در سال ۱۳۰۹ق. با توجه به مسائل مربوط به انگلستان و تنباکو چنین تشریح کرده است: «در سرحد خراسان که از موقوفه آستان ثامنالائمه(ع) است، بنای شهری به آن تفصیل گذاشتند و اسباب و آلات جنگ در آن نقطه به نحو اتم و اکمل فراهم، مستأجر تنباکو را واداشته که همچو بنای عظیمی به اسم محل تنباکو در نقطه باغ ایلخانی که مشرف بر تمام ارگ و شهر و سایر نقاط این شهر است، بنماید. قریب به چهار ذرع عرض دیوار از گچ و آجر ساخته، مانند کشتی زرهپوش توپ بر او گردش میکند. با اینکه برای او ممکن بود سرای خالی از اغیار امین الملک را اجاره نماید از کجا با اشاره دولت آنها بنا شد. بلکه مظنون این است که تمام این مخارج گزاف از مالک مملکت آنهاست والا تاجر را چه کار به هفت کرور یا دوازده کرور مخارج اجارهداری که میتواند اصل مایه خود را از این فقرای اهالی ایران دریافت سازد و از کجا میتوان اطمینان تحصیل نمود که در بازارهای قماش و تنباکو و غیره توپ و تفنگها به این محل حمل ننمایند که در مقام حاجت به کار برند.[۱]»
دانیال رئیس شعبه رژی مشهد در آن ایام ریاست شعبه رژی (شرکت انگلیسی رژی) در مشهد با شخصی به نام دانیال بود و سروکار رژی با حاجی ابوالقاسم ملک التجار پسر دوم آقا محمدحسین صراف اصفهانی و برادر کوچک حاج محمدحسن امین الضرب(تاجر نامدار ایرانی در دوره قاجار) بود. مأموریت خرید را محمدعلی اصفهانی به عهده داشت. ملک التجار بازرگان بود و رفتارش دوگانه مینمود، هم جانب همکاران را داشت و هم مخالفان را بهویژه آنگاهکه مخالفت از سوی روحانیون روی نمود. در خانه او بود که گروه دانیال و ایوانز (نماینده شرکت رژی در تبریز) رفتوآمد میکردند و بازرگانان به گفتوگو مینشستند. [۲]
هنگامهای غریب
مؤلف «عین الوقایع» نیز ضمن شرح تحریم تنباکو و با اشاره به خراسان و عکسالعمل مردم درباره تحریم از آن بهعنوان «هنگامه غریبی» تعبیر کرده و نوشته است: «مقصود دولت انگلیس این بود که بدینوسیله آلودگی کامل در ایران داشته باشند و نفوذ گماشتگان پولیتیکی آنها، در تمام نقاط آسان شود. هم دخلی برده باشند و هم به مقصود خود نائل گردند. عجیب اینکه هرکس گرفتار به اعمال قبیحه دیگر از قبیل شرب خمر و تریاک و چرس و بنگ و نشاجات غیر معروف هم عادی بود و حرمت قلیان و سیگار را قبول کرده و ابداً استعمال نمیکرد و دخانیات در ایران منسوخ شد. بهطوریکه مستاجرین و مأمورین رژی انگلیس متحیر ماندند و درصدد چاره برآمدند.[۳]»
صد نفر را به توپ ببندید «لمبتون» ایرانشناس بریتانیایی نیز در نگاشتههای خود به وقایع تحریم تنباکو در مشهد اشارهکرده و در صفحاتی از کتاب «ایران عصر قاجار» آورده است: «ناآرامی مشهد را نیز تهدید میکرد. قبلاً در اوت یا اوایل سپتامبر معاملهکنندگان تنباکو در آن شهر به مجتهدان متوسل شده بودند. مستر اورنستین برای برپایی تشکیلات رژی در خراسان، ترتیباتی فراهم کرده بود. مستر ایوانز که بهطور موقت از خدمت بانک عثمانی به خدمت رژی درآمده بود به مشهد اعزام و موفق شد با حاکم آنجا روابط دوستانهای برقرار سازد و ولاسوف سرکنسول روسیه از طریق جاسوسان خود علاوه بر اتهامات معمولی، گزارشهای کذبی در بازارها انتشار داد. وی با تردستی و تعبیر زیرکانه کلمات آگهیهای رژی، مردم را به این اعتقاد سوق داد که هر وسیلهای که با دود سروکار داشته باشد مثل دودکش، وسایل سوخت، گرمابههای عمومی و غیره به امتیاز رژی مربوط میشود. بسیاری از فروشندگان تنباکو و دیگران در حرم بست نشستند و هیجان بهسرعت گسترش یافت. مردم در خیابانها جمع شدند و نمایندگان انگلیسی را تهدید کردند و علناً تصمیم خود را در پاسداری از دین اسلام اعلام داشتند… تلاش یکی از علمای برجسته به نام شیخ محمدتقی بهطور موقت اغتشاشات را فرونشاند. شاه تلگرافی به صاحب دیوان مخابره کرد که فروشندگان تنباکو را که در حرم جمع شدهاند، متفرق سازد و دستوراتی به شرح ذیل داد: اگر آنان فوری دنبال کارشان نروند و دست از این مزخرفات نکشند، باید تمام سوارهنظام و پیادهنظام خراسان را همراه با سوران شجاع الدوله و زعفران لو به مشهد فراخوانید و تمام شورشیان را بدون استثنا دستگیر کنید و صد نفر از آنان را به توپ بسته و پدرشان را درآورید. تظاهرکنندگان، بدون نیاز به این اقدامات پراکنده شدند.[۴]»
عکسالعمل مطبوعات
روزنامه اختر در ۲۱ ربیعالثانی ۱۳۰۹ در گزارشی به اغتشاش مشهد در جریان تحریم تنباکو پرداخته و نوشته است: «بهموجب کاغذی که از مشهد نوشتهاند بعضی از عوامالناس آنجا به سبب ورود مأمورین رژی به های و هوی برخاسته، به ولوله و آشوب همداستان شده، حتی دکاکین و بازار شهر را نیز بسته بودند. ولی در ثانی به سبب اندرزهای مشفقانه و نصایح سودمند جناب مستطاب اجل اکرم آقای صاحب دیوان فرمانفرمای ایالت خراسان مردم آشوبطلب متنبه شده و هر یک به گوشهای خزیدهاند. لهذا از اهتمام بلند جناب معظمالیه کمال کارآگاهی و تجارب ایشان در امر حکومت نتیجه ناگواری از این های و هوی بیمعنی روی نداده. خلقی به بنیان امنیت و آسایش شهر وارد نیامده، اغتشاش عوام نیز به اندکی توجه ایشان مبدل بهآرامی و سکوت شده است.[۵]»
هیجان عمومی در روز اول ربیعالاول ۱۳۰۹ مشهد را فراگرفت. در نخستین ساعات بعدازظهر همین روز، گروهی از طلاب مدرسه بالاسر و پایین پا، که شمار آنان را ۵۰-۴۰ نفر نوشتهاند بهطرف صاحبان دکانهایی که حاضر به بستن مغازههای خود نشده بودند، حرکت کردند تا این اشخاص را وادار به تعطیلی مغازههای خود کنند. به دنبال این حرکت، فوری بیگلربیگی و کلانتر و داروغه مشهد مصمم به مقابله با طلاب شدند و نیروهای خود را برای مقابله با این عده روانه بالا خیابان کردند. مأموران حکومت موفق به متفرق کردن طلاب و مردمی شدند که در کنار آنها بودند. طلاب مذکور سپس مصمم شدند به حرم رفته و در صحنها را ببندند اما خدام که تحت امر فتحعلی خان صاحب دیوان، حکمران خراسان و متولی آستان قدس بودند و اغلب برای حفظ امتیازات خود ناگزیر از اجرای دستورات وی میشدند، طلاب را مورد ضرب و شتم قرار دادند. شعارهای ضد انگلیسی مردم در جریان اعتراضات روز یکم ربیعالاول باعث وحشت شدید دانیال رئیس اداره رژی، معاون او و همچنین خانواده آنها شد. به همین دلیل هنگام شب، نظامیان، شهر مشهد را در کنترل گرفتند و بر شمار محافظان مراکز مهمی چون کنسولگری انگلیس، بانک شاهی و… افزودند. [۶]
علمای مشهد و تحریم تنباکو
مؤلف «قیام تنباکو» درباره نظر روحانیون در زمینه تحریم تنباکو نوشته است: یک عده نظیر شیخ محمدتقی بجنوردی و میرزا احمد مجتهد راه احتیاط پیموده و سعی میکردند مردم را از راه اعتدال به آرامش بکشانند. گروهی همچون میرزا عبدالرحمن، سید محمد کلاتی و شیخ زینالعابدین واعظ سبزواری به پرخاش برخاسته و مردم را بر ضد شرکت و استعمار انگلیس هدایت میکردند.[۷] «جان فوران» در کتاب «مقاومت شکننده» از عقبنشینی شاه و تعویق امتیاز در مشهد یادکرده است. در مشهد و در اوایل اکتبر (مهر- آبان) شاه ضمن تهدید به اقدام نظامی پیشنهاد کرد انتقال امتیاز، به مدت ۶ ماه در خراسان به تعویق افتد. بعد از پنج روز، بحران این شهر نیز فروکش کرد.[۸]
منابع
[۱] قرارداد رژی ۱۸۹۰م؛ یا تاریخ انحصار دخانیات در سال ۱۳۰۹ ه. ق. تألیف حسن کربلایی. تهران: مبارزان، ۱۳۶۱، ص۷۷ [۲] رژی در مشهد و نقش آیتالله… شیخ محمدتقی بجنوردی. بیژن پروان، کلثوم صبری. مشهد: سخنگستر. ۱۳۸۷، ص۸۴ [۳] عین الوقایع (وقایع ایران سالهای ۱۳۲۴ – ۱۲۳۱). محمد یوسف ریاضی هروی؛ به اهتمام محمد آصف فکرت. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. ۱۳۷۲، ص۱۰۴ [۴] ایران عصر قاجار. آ. ک. س. لمبتون؛ ترجمه و گفتاری در باب ایرانشناسی سیمین فصیحی.- مشهد: جاودان خرد. ۱۳۷۵، ص۳۱۶ [۵] اخبار خراسان در مطبوعات دوره قاجار/ پژوهش و گردآوری: سید مهدی سید قطبی. قم: مجمع ذخایر اسلامی. ۱۳۹۷، ص۸۸۲ [۶] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی درباره تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی. یوسف متولی حقیقی. ج۱. مشهد: شورای اسلامی شهر مشهد، مرکز پژوهشها. ۱۳۹۲، ص۴۰ [۷] تاریخ معاصر مشهد. ج۱، ص۴۰ [۸] مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال ۱۵۰۰ میلادی مطابق با ۸۷۹ شمسی تا انقلاب/ جان فوران؛ ترجمه احمد تدین. تهران: موسسه فرهنگی رسا، ۱۳۷۷. ص۲۵۲
(۳۳۴)
به روایت تاریخ: روایتی از تأسیس اولین مراکز نگهداری اطفال بیسرپرست در مشهد
غلامرضا آذری خاکستر
خدمات اجتماعی و فعالیتهای خیریه دارای پیشینیهای طولانی در شهر مشهد است. در ادامه یک گزارش کوتاه درباره اولین مرکز نگهداری اطفال بیسرپرست در مشهد ارائه میشود. |
در روزگاران گذشته قبل از تأسیس پرورشگاه، نوزادان و اطفال کوچکی که در کنار معابر عمومی شهر مشهد رها میشدند جمعآوری و به دارالشفاء سپرده میشدند. آستان قدس هم با پرداخت مبلغی به شماری از زنان درواقع دایه برای آنها میگرفت.[۱] در گزارشهای ثبتشده راجع به پرورشگاه اطفال آستان قدس، بنا بر اطلاعات مندرج در اسناد عده اطفال جمعآوریشده در سال ۱۳۰۵ش. ۷۱ نفر و در سال بعد ۳۵ نفر بود که در مجموع دو سال، ۱۰۶ نفر میشدند. از این تعداد در سال ۱۳۰۵، ۳۵ نفر و در سال ۱۳۰۶ش. ۲۷ نفر فوت میکنند؛ یعنی در طول دو سال ۶۲ نفر از اطفال به دلایل مختلف فوت میکنند، اما ۳۸ نفر از آنها نیز به خانوادهها سپرده میشوند و ۶ نفر هم در پرورشگاه باقی میمانند. در آن ایام از بین رفتن تعداد ۶۲ نفر از اطفال موجب میشود تا بودجهای برای تأسیس پرورشگاه اختصاص داده شود تا با مراقبت صحیح و رعایت مسائل بهداشتی از فوت این کودکان بیسرپرست جلوگیری شود. بنابراین در سال ۱۳۰۶ آستان قدس عمارت آقای معتمد را که در اراضی الندشت واقع شده بود خریداری میکند و به پرورشگاه اختصاص میدهد.[۲]
شروطی برای نگهداری کودکان در پرورشگاه
در اردیبهشت ۱۳۰۷ پرورشگاه آستان قدس تأسیس میشود و ۵۵ کودک در آنجا نگهداری میشوند. شرایط پذیرفتن اطفال در این مؤسسه، بلا صاحب بودن آنها ذکر میشود البته به شرطی که سن آنها از ۶ سال بیشتر نباشد در غیر این صورت به دارالتربیه فرستاده میشوند. در سال ۱۳۱۶ش. مراقبت طبی و بهداشت اطفال در این مؤسسه، به دکتر سامیراد واگذار میشود. یک نفر سرپرست، مأمور و مراقب اجرای صحیح دستورات طبی و بهداشت و انجام صحیح وظیفه عموم پرستاران، تعیین میگردد. در سندی وضعیت آن مرکز در آن روزگار، چنین تشریح شده است: «… جای تعجب است که تاکنون مرض مسری سختی بین اطفال این پرورشگاه رخ نداده است، اگر هم پیش آمده تلفات سنگینی (به آن اندازه که حتی در بهترین مؤسسات نظیر خارجه دیده میشود) نداشتهاند؛ باید متوجه بود که اجتماعات اطفال در محوطه مسدود فوقالعاده خطرناک است و تنها چارهای که در دول متمدنه برای اجتناب از خطر سرایت بیماریها بین آنها اندیشیدهاند، مجزا نمودن آنها از یکدیگر است و این تجزیه در داخل این پرورشگاه بهواسطه طرز ساختمانیاش غیرمقدور میباشد. اطفالی که عموماً بلا صاحب در کنار خیابان یا در بیمارستان انداخته شدهاند، به این مؤسسه آورده میشوند و اغلب نیز مریض و گاهی هم به امراض خطرناکی مبتلا هستند. معهذا در چند ماه اخیر تلفات پرورشگاه هیچ بوده است. عده کارکنان این مؤسسه نیز در سال ۱۳۱۶ش. ۲۰ نفر بودهاند.[۳]»
رها شدن روزی چند طفل شیرخوار در حرم
در تاریخ دوم دی ماه ۱۳۰۷ رئیس دارالانشای آستان قدس در نامهای به نایب التولیه در ارتباط با بچههای بیسرپرست که در اماکن متبرکه رها میشوند، تعیین تکلیف خواسته است: «همه روزه، دو سه طفل شیرخوار را در داخل بیوتات و حرم و صحنین میگذارند که همه را به پرورشگاه میفرستند، ولی خانم مدیره اظهار میدارد که با این بودجه فعلی بیش از بیست نفر را نمیتوان پذیرایی نمود. اگرچه دیروز متحدالمالی به آقایان سرکشیکان و دربانخانه نوشت که از گذاشتن اینگونه بچهها در داخل بست ممانعت نمایند، ولی بهواسطه فقر عمومی بچهها را در معابر و کوچهها میگذارند و نظمیه آنها را به اداره آستان قدس خواهد فرستاد و آستان قدس ازاینجهت دچار اشکال خواهد گردید. مستدعی است تعیین فرمایید که بعد چه باید کرد؟ و تکلیف اداره راجع به این موضوع چیست؟»[۴] اما گزارشهای دکتر بقراط به کفیل دارالشفاء آستان قدس در سال ۱۳۰۷ش. نیز حاکی از آن است که وی برای مداوای کودکان به پرورشگاه میرفته و اطفال آنجا را معاینه و مداوا میکرده است.[۵] پرورشگاه، نخست زیر نظر دارالشفاء اداره میشد و بعد از تأسیس بیمارستان شاه رضا (امام رضا(ع) کنونی)، محل آن به محوطه این بیمارستان منتقل میشود و چند سال بعد نیز به مرکزی واقع در کوه سنگی تغییر مکان مییابد.[۶]
پرورشگاه ایتام دارالتربیه
پرورشگاه ایتام دارالتربیه نیز در سال ۱۳۰۸ش./۱۳۴۸ق. تأسیس شد. در باب این مرکز در اسناد تاریخی چنین آمده است: «این مؤسسه در ابتدا با نوانخانه توأم بود اما از سال ۱۳۱۴ش. نوانخانه از دارالتربیه جدا شد و این مؤسسه بهتدریج تحت قاعده و انتظام صحیحی درآمد، بهطوریکه در سال ۱۳۱۶ش./۱۳۵۶ق. تعداد ۳۰۰ نفر طفل در آنجا نگهداری میشدند؛ که از آن جمع، ۲۳۵ نفر پسر و ۶۵ نفر دختر بودند. این افراد قبل از اینکه به دارالتربیه منتقل شوند اغلب ولگرد و بی باعث بودند و توسط کلانتریها از سطح شهر جمعآوری و به این مؤسسه معرفی میشدند. در هنگام ورود به دارالتربیه عکس طفل با همان وضعی که واردشده بود، برداشته میشد. سپس او را به حمام میفرستادند و لباسهای کهنهاش را میسوزاندند و لباس نو به او میدادند. بعد پزشک دارالتربیه او را معاینه میکرد و بنا به وضعیت صحی طفل به او در قسمت مربوطه (اطفال سالم یا تراخمی یا کچلی و یا در شفاخانه) جایی میداد. برای هر طفل پرونده مخصوصی تشکیل میشد و وضعیت مزاجی و اخلاقی و تحصیل او نیز در ورقه جداگانه ثبت میشد. لباس و خوراک این اطفال ازهرجهت مرتب و منظم و مرکز مربوطه نیز دارای شفاخانه و گرمابه و سلمانی مخصوص به خود بود. اطفال کچل و تراخمی، تحت نظر پزشکان حاذق، معالجه میشدند و عده زیادی از آنها در مدت توقف در این مؤسسه کاملاً بهبودی پیدا میکردند.[۷]»
همچنین بنا به گزارشهای موجود، از سال ۱۳۱۶ش./۱۳۵۶ق. پزشکی برای دارالتربیه استخدام میشود و از آن به بعد دکتر محمود ضیائی هفتهای یکمرتبه برای رسیدگی به وضعیت بهداری پرورشگاه به آنجا مراجعه میکرده است.[۸] ضمن اینکه از سال ۱۳۱۷ش./۱۳۵۷ق. تعدادی از پزشکان متخصص مشهد همچون دکتر سامیراد، دکتر ضیائی و دکتر احمدزاده، امور بهداری دارالتربیه را بهطور متناوب برعهدهگرفته و برای مداوا و سرکشی به آنجا میرفتند.[۹]
منابع:
[۱]. راهنما یا تاریخ آستان قدس رضوی. علی مؤتمن، ص۴۰۹. [۲]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره، ۲۱/۶۴۷۰۷. [۳]. همان، ۹/۱۰۲۰۱۵. [۴]. همان، ۹/۴۸۰۳. [۵]. همان، ۴۰/۶۶۱۴۵. [۶]. تاریخ آستان قدس. عزیزا… عطاردی. ج۲، ص۵۰۹. [۷]. مرکز اسناد آستان قدس رضوی. سند شماره، ۶/۱۰۲۰۱۵. [۸]. همان، ۲/۱۰۲۴۹۰.
[۹]. همان، ۳/۱۰۲۴۹۰.
(۳۳۵)
نگاهی اجمالی به تالار کتابهای خارجی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی
حمیدرضا منتظر ابدی
کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی یکی از بخشهای مهم و کهن این آستانه است. مولف این مقاله به بررسی یکی از بخشهای این کتابخانه پرداخته است. |
چکیده
تالار کتابهای خارجی بهصورت مستقل از آبان ماه ۱۳۵۹، با نام «بخش السنه خارج» در ساختمان پیشین کتابخانه مرکزی (طبقه فوقانی موزه مرکزی) ایجاد گردید. در سال ۱۳۷۳ این بخش منحل گردید و با انتقال کتابخانه به ساختمان فعلی در مخزن چاپی ادغام شد. در سال ۱۳۸۴ مجدداً تالار کتابهای خارجی در فضایی به مساحت ۳۰۰ مترمربع، در طبقه همکف گشایش یافت. در راستای توسعه کمی و کیفی خدمات و برآوردن نیازهای مطالعاتی اساتید، پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به زبانهای خارجی این تالار مجدداً ایجاد گردید. در سال ۱۳۸۹، واحد «امانت کتابهای خارجی» با ۵۰۰/۱۳ جلد کتاب انگلیسی، از میان نسخههای مکرر مخزن، تفکیک و سپس با تغییر کد از۱۱ به ۸۸ و نصب بارکد، آماده امانت دهی به مراجعان گردید. کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، یکی از غنیترین، قدیمیترین و نفیسترین مجموعههای کتاب به زبانهای خارجی کشور را در اختیار دارد. در حال حاضر، بالغبر یکصد و یازده هزار جلد کتاب به ۹۰ (نود) زبان دنیا، در این بخش موجود است. طبق آییننامه مجموعهسازی کتابهای خارجی، این بخش فقط مجاز به خرید کتاب با موضوعهای اسلام، ایران، خاورمیانه و رشتههای علوم انسانی است. همچنین ترجمه قرآن به ۷۴ زبان در این تالار موجود است.
مشخصات منبع شناختی:
حمیدرضا منتظر ابدی. «نگاهی اجمالی به تالار کتابهای خارجی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هفتم، شماره ۲۸-۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۹۴، ۱-۱۵.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_57750.html
(۳۳۶)
روایتی از ماجرای ایجاد اولین مراکز درمانی برای بیماران روانی: ساخت بیمارستان روانی از محل عوارض قند و چای غلامرضا آذری خاکستر
شهر مشهد در قرن گذشته شاهد تاسیس برخی نهادهای عامالمنفعه بوده است. مولف این مقاله به بررسی ساخت اولین بیمارستان مخصوص بیماران روانی پرداخته است. |
مجانین و دیوانگان در نظام درمانی ایران جایگاه خاص خودشان را داشتهاند. میگویند در روزگاران قدیم، برخورد مردم با این بخت برگشتگان خوب نبوده و اگر در خانوادهای فردی به جنون یا بیماریهای روانی دچار میشده، یا او را از خانه طرد یا در زیرزمینهای تاریک و نمناک و ویرانهها نگهداری میکردند. اما بعدها در نظام درمانی کشورمان مراکزی برای نگهداری این افراد شکل میگیرد که با عناوین «بیمارستان»، «دیوانه ستان»، «مارستان»، «دارالمجانین» و «تیمارستان» شناخته میشدند. اسناد و شواهد تاریخی بیانگر برخورداری حداقلی این مراکز از امکانات در مقایسه با سایر مؤسسات درمانی است. در دوره معاصر، وقوع اتفاقات تلخ و ناگوار گوناگون در گوشه و کنار شهرها توسط بیماران روانی، منجر به تأسیس اولین بیمارستان روانپزشکی با نام «دارالمجانین» در باغ اکبرآباد تهران واقع در خیابان سینا میشود. بدین ترتیب بیماران پس از جمعآوری از سطح شهر، در اتاقکهای بسیار کوچک و در وضعیتی نامساعد نگهداری میشدند. به دنبال تأسیس دانشکده پزشکی و ایجاد کرسی بیماریهای روانی در سال ۱۳۱۹ در دانشگاه تهران، کار آموزش دانشجویان نیز در این موسسه شروع شد. بعدها مراکزی ازایندست در شهرهای مختلف توسعه پیدا کردند و خدمات رواندرمانی تخصصیتر ارائه میشد و نگهداری از بیماران این حوزه نیز در مراکز مجهزتر انجام میگرفت. اما در شهر مشهد ماجرای اختصاص مکانی تحت عنوان دارالمجانین، تیمارستان یا محل نگهداری دیوانگان حکایت شنیدنی دارد که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
ورود بلدیه به پرونده مجانین
قدیمیترین مکانی که در شهر مشهد مجنونین در آن نگهداری میشدند در دارالشفای حضرتی و در جوار حرم مطهر امام رضا(ع) بوده است، تا اینکه در تاریخ ۲۴ رمضان ۱۳۳۸ طی نامهای به اداره بلدیه موضوع تحویل دارالمجانین را مطرح کردهاند. طبق این سند، چون تا آن زمان در مشهد اداره رسمی بلدیه تشکیل نشده بود؛ اداره دارالشفاء، جمعآوری مجانین و ابناء مجانین را به عهده گرفته بود. اما بعدها که اداره بلدیه رسمیت یافت حسب وظیفه دارالمجانین و اطفال رضیع را از دارالشفاء تحویل گرفت[۱]. بنابراین پس از مدتی با کمک میرزا خلیل اصغراف کوزه کنانی از تجار مشهد در اراضی الندشت مکانی برای مجنونین ساخته شد. نخستین مکاتبات در خصوص تأسیس دارالمجانین جدید در شهر مشهد مربوط به سال ۱۳۰۵ش. است که میرزا خلیل اصغراف از تولیت آستان قدس درخواست نمود تا در اراضی الندشت مکانی مناسب دیوانگان اختصاص داده شود. در این نامه نوشته شده است: «چون محل مستقلی جهت مجانین در ارض اقدس موجود نیست و جای کنونی آنها با وضعیت صحی بیتناسب است؛ لذا اینجانب درصدد برآمده محض الله مخارج ساختمان یک باب دارالمجانین برای دیوانگان شهر را متکفل شود. استدعا مینماید از اراضی الندشت جایی که دکتر برای بنای مذکور مناسب و مساعد بداند، قریب دو هزار ذرع تخصیص داده و مقرر فرمایید به اسم دارالمجانین قباله شود که در آتیه اشکالاتی تولید نگردد. مقتضی باشد به دکتر بلدیه و صحه شرق نیز امر فرمایید که زودتر محل مناسبی معین نمایند تا شروع به بنایی شود.[۲]»
خاطرات دکتر حجازی از تأسیس دارالمجانین در مشهد
اما دکتر حجازی از پزشکان قدیمی مشهد و از مؤسسان دارالمجانین طی گزارشی سوابق این مرکز را چنین بیان کرده است: در گذشته عدهای مجنون در دارالشفاء برای معالجات جسمی نگاهداری میشد و چون وسایل معالجه آنها فراهم نبود، موجبات ناراحتی سایر بیماران را فراهم میکردند. شخصاً درصدد برآمدم که محل مستقلی برای مجانین آماده کرده و آنها را از دارالشفاء جدا کنم. چون اهالی از اجاره منازل خود اکراه داشتند و بهناچار یک قطعه زمین در میدان سوم اسفند و پشت عمارات کوزه کنانی که بلامعارض بود برای مجانین اختصاص یافت و چهار اتاق خشت گلی ساخته شد و ۵ نفر مجنون به آنجا منتقل شد و ۲ نفر از پرستاران دارالشفاء برای رساندن غذا و پرستاری آنها گمارده شدند و شخصی نیز برای سرکشی تعیین گردید. این وضع ادامه یافت تا شهرداری شکل گرفت و تیمارستان مزبور به شهرداری تحویل داده شد. چون در انجمن شهرداری نیز سمت نمایندگی داشتم به وضع مجنونین رسیدگی میکردم. در خلال این احوال، کوزه کنانی محل فعلی استانداری را از آستان قدس اجاره کرد و چون بودن مجانین در مجاورت و همسایگی وی موجب سلب آسایش و راحتی او میشد، در نتیجه موافقت کرد تا محل دیگری تهیه و تیمارستان به آن منتقل شود. بالاخره محل تیمارستان که چند اتاق خرابه بود، تهیه گردید و مبلغ ۷۵۰ تومان بهای آن را کوزه کنانی پرداخت و پس از انجام تعمیرات جزئی، مجانین منتقل شدند. این محل کمتر از ۱۰۰۰ متر و فاقد وسایل لازم و چند اتاق بود و چون ساختمان برخلاف اصول علمی و شایسته مجانین نبود، بنابراین به آن سروسامانی داده شد و چند سال مجانین در آنجا نگهداری میشدند. در اواخر پهلوی اول حدود ۵۰ نفر مجنون در تیمارستان نگهداری میشدند و ساختمان دارالمجانین دو قسمت بود که اختصاص به مردان و زنان داشت و گنجایشی حدود ۸۰ نفر داشت.
کوچه دیوانهخانه
مرحوم دکتر جهانگیر فرخ[۳] نیز در خاطراتش به سوابق دارالمجانین اشاره نموده و گفته است: «برای اولین بار در میدان ده دی مکانی متعلق به کوزه کنانی از تجار مشهد مختص دیوانگان بود. وی این مکان را در اختیار شهرداری گذاشت. سالها بیماران روانی در این مکان بدون داشتن پزشک یا پرستار زندگی میکردند، آنها بیشتر در غل و زنجیر بودند. پسازآن در آخر خیابان خاکی، در کوچه دیوانهخانه مکانی اختصاص به بیماران روانی داده شد که آنجا بیماران سرپرست داشتند و پزشکان نیز به آنان توجه میکردند.[۴] حتی اداره کل صحیّه مملکتی در سال ۱۳۰۶ش. از نایب التولیه آستان قدس درخواست پرداخت هزینههای دارالمجانین را میکند که به خاطر تصویب شدن بودجه امکانپذیر نبوده است[۵]. دارالمجانین علاوه بر خدمترسانی به بیماران مشهدی، مکانی برای پذیرش زوّار مبتلا به اختلال حواس هم بوده است[۶].
ایجاد تیمارستان از محل عوارض قند و چای و پنبه
پس از گذشت چند دهه با تلاش یکی از پزشکان خیر شهر مشهد به نام دکتر موسی حجازی و اقدام شهرداری از محل عوارض قند و چای و پنبه، مکانی در خیابان خواجه ربیع با عنوان «تیمارستان حجازی» ساخته شد. دکتر موسی حجازی در سال ۱۲۵۶ در تهران متولد شد و سالها بهعنوان طبیب در مشهد خدمت نمود. وی رئیس دارالشفای رازی مشهد و اولین پزشک قانونی مشهد بود. مهمترین اقدام دکتر حجازی تأسیس تیمارستان حجازی بود. وی در سال ۱۳۳۲ش. براثر سکته مغزی فوت نمود و در بیمارستان دکتر شریعتی مشهد دفن گردید. ساخت بیمارستان حجازی از سال ۱۳۲۸ در زمینی به مساحت ۱۰۰۰۰ مترمربع و زیربنای ۵۰۰۰مترمربع شروع شد و در سال ۱۳۳۱ به بهرهبرداری رسید.[۷] ساختمان اولیه بیمارستان از یک راهرو تشکیلشده بود که دو طرفش اتاقهایی بود برای استراحت بیماران. در ابتدا این بیمارستان به گنجایش یکصد نفر ساخته شد، ولی پس از چند سال حدود چهارصد نفر در آنجا نگهداری میشدند. دکتر تابنده و دکتر هاشمی در امر ریاست و سرپرستی تیمارستان فعالیت داشتند. سال ۱۳۳۴ پس از اینکه دکتر جهانگیر فرخ دوران تخصصی روانپزشکی را در آمریکا طی نمود، به مشهد آمد و به درخواست اقبال التولیه شهردار مشهد مأموریت داشت تا در بیمارستان حجازی به مداوای بیماران بپردازد. مهمترین مشکل بیمارستان نداشتن بودجه کافی و امکانات رفاهی و پزشکی بود، در سال ۱۳۳۸ با تشکیل انجمن حمایت از بیماران روانی توسط افراد خیر تا حدی وضع بیمارستان بهبود یافت. بیمارستان تا سال ۱۳۳۹ تحت نظر شهرداری مشهد اداره میشد و پسازآن به بهداری تحویل داده شد. این بیمارستان بعد از گذشت سالها و گسترش علم روانپزشکی مجهز شد و همچنین با تشکیل بخشهای روانی در سایر بیمارستانها، ازجمله بیمارستان مادر (در کوه سنگی) و آسایشگاه ابنسینا بهصورت علمی به این بیماران توجه شد و خدمات تخصصی برای درمان آنها توسعه یافت.
منابع
[۱] مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سند شماره ۳۴ و۳۵/۶۳۰۷۳
[۲] همان، سند شماره، ۴/۶۴۱۱۳
[۳] مصاحبه با دکتر جهانگیر فرخ ۲۰/۴/۱۳۸۵
[۴] سند شماره، ۴/۶۴۱۱۳
[۵]. همان، سند شماره ۶۴۵۷۸
[۶]. همان، سند شماره ۶۷۵۵۴
[۷] روزنامه سیاهوسفید، چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۳۱
(۳۳۷)
سرودهای از شهریار درباره امام رضا (ع)
محمدحسین شهریار، شاعر معاصر، همچون برخی دیگر از شاعران معاصر درباره زیارت امام رضا (ع) شعری سروده که آن را در اینجا از نظر میگذرانیم. |
دلها که آرزوی امام رضا کنند
گویا زیارت علی مرتضی کنند
در سینه میتپد دل شیدای شیعیان
هر دم که آرزوی امام رضا کنند
در حسرت طواف تو ای آشیان قدس
مرغان شکسته پر، چه پرها که وا کنند
زان کیمیای گنبد و گلدسته طلا
مسهای قلب خویش، فقیران طلا کنند
یک کاروان شوق به سودای مشهدند
کان صحن را به شور و نوا کربلا کنند
چاوش اگر به اهل قبور این صلا دهند
خیزند مردگان و قیامت به پا کنند
ما را جواب کرده طبیبان میرویم
آنجا که دردها را به نگاهی دوا کنند
فرض است آن زیارت و باید ادا بهوقت
خوبان چرا نماز خدا را قضا کنند؟
بیگانه را چه ذوق غم و لذت حضور
اینها حکایتی که با آشنا کنند
آن چشمههای ذوق غم و صفا گوی خدا را
چشمی هم از کرم به من بیصفا کنند
ای کعبه توشه طلبی با پیادگان
تا چند التماس به باد صبا کنند
سودای اهلبیت برد سود عاقبت
سوداگران، معامله گو با خدا کنند
زان لعل و خط سبز، نباتی و مصحفی
تا اهل دل مصالحه با ماسوا کنند
با شاه عرضه کن سخن عشق شهریار
اما نه زاهدانه که روی و ریا کنند
(۳۳۸)
قدمگاه امام رضا (ع) در دزفول
علیرضا هاشمی
قدمگاهها به عنوان مکانهایی در نظر گرفته میشوند که حضور امام رضا (ع) در آنها مسلم دانسته میشود. یکی از این مکانها در شهر دزفول قرار دارد و تصویرش را در زیر ملاحظه میکنیم. |
این سازه که بنا بر نوشتهی سردر آن در سال ۱۳۵۷، مورد بازسازی قرار گرفته است در درون شهر دزفول، قرار دارد. ورودی اصلی آن، یک در فلزّیست که بر دورادور آن، عبارات عربی به صورت کاشیکاری، نگاشته شده است. از در که وارد میشوم، پس از گذر از یک راهرو به حیاطی کوچک میرسم که ساختمان اصلی قدمگاه در سمت راست آن، قرار گرفته است. این ساختمان، سپیدرنگ و سیمانیست و با دری سبزرنگ و نیم بیضی، مشخّص میشود. ورود به این ساختمان، مستلزم درآوردن کفشهاست. محوّطهی اصلی قدمگاه، سازه ایست چهارگوش و کوچک که در میانهی مرکزی آن، سنگی با بلندای چند سانتی متر و پوششی سبزرنگ، قرار گرفته است. درون ساختمان با گچ، سپید شده و برخی جاها نیز ترک برداشته است. کف ساختمان با قالیچههای کوچک کهنه، پوشانده شده است .
منبع:
(۳۳۹)
عکاسی از بافت قدیمی و تخریبشده اطراف حرم رضوی در مشهد
فاطمه آقائی رضوانی
مسئله گسترش حرم امام رضا (ع) و تخریبهای گسترده در بافت اطراف حرم، یکی از مسائل مورد انتقاد کارشناسان بوده است. آنچه در ادامه میآید یک بررسی در این زمینه است. |
این پروژه عکاسی نمایانگر فرایند توسعهای است که چندین سال پیش پیرامون حرم رضوی شروع شده، اما کدام توسعه؟ گذشتهای که نابود میشود، رخنهی اهداف تجاری به خانهی قدیمیترین و تاریخیترین محلات مشهد، تخریب تاریخ شهری، و خشک کردن ریشهی آدمهایی که چندین نسل در این محیط زندگی کرده و ریشه دواندهاند. حال بناچار خانههای خود را خالی میکنند و آن را به دستان سرمایهداران برای ساخت مجتمعهای تجاری عظیم در عطش سود میسپارند.
در مشهد تاریخ قربانی جنایت عظیم سرمایهداری شده است و این تصاویری است از تاریخ قربانی شده.
عکس شماره ۱:
شناسنامه عکس ۱:
تاریخ ۲۸/۹/۱۳۹۸
مکان: خیابان نواب صفوی
توضیحات: زمان زیادیاست که اطراف حرم به وفور با این تصاویر روبرو میشویم. خانههای قدیمی خالی شده از ساکنین که دیوارهایش فروریخته، هنوز کاملاً از بین نرفته و با وجود گذشت زمان زیاد از شروع فرایند ساختسازها، در اثر حجم زیاد آنها شاهد آن هستیم. کافیاست سر را کمی بالا بیاوریم و با حجم زیادی از ماشینهای مخصوص تخریب و ساخت روبرو شویم.
عکس شماره ۲:
شناسنامه عکس ۲:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
خیابان نواب صفوی، سرای عزیزاله اف
توضیحات: مغازههای قدیمی که اکثراً خالی شدهاند، طبقهی بالای آنها خانههای قدیمی با دیوارهای ترک برداشته، در کنار ساختمانهای نوساز سنگی، اجری و … به چشم میایند. اگرچه نفس های آخر را میکشند.
عکس شماره ۳:
شناسنامه عکس ۳:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: کوچه عسگریه ۱۱
توضیحات: یکی از هزاران خانهای که به جز ظاهر آن چیزی باقی نمانده، حیاط و ساختمان آن کاملاً با خاک یکسان شده، درهای قدیمی که دیگر هرگز باز نخواهند شد. خانهها از سنگ، آجر و خاک پر شدهاند.
عکس شماره ۴:
شناسنامه عکس ۴:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان خیابان نواب صفوی
توضیحات: خانههای قدیمی آخرین نفسهای خودرا میکشند. با نابودی آنها چیزهای زیادی نابود میشود و تاریخ شهر از دست میرود. سراسر خیابانها پر از ماشینهای سنگین ساخت و ساز شده. این فرایند نوسازیای است که دههها پیش ناکارآمدی آن مشخص شد و شکست خورد.
عکس شماره ۵:
شناسنامه عکس۵:
مکان خیابان نواب صفوی
۲۸/۹/۹۸
توضیحات: در تصویر چندنکته وجود دارد. تخریب بافت اطراف حرم محیطی را فراهم کرده که برای بروز انحرافات اجتماعی، بسیار مستعد است. همانطور که برخی آمارها از فراوانی درصد آسیبهای اجتماعی چون دزدی، فروش و کشیدن موادمخدر، روسپیگری و سایر مسائل اجتماعی در این محیط خبر میدهند، سطح امنیت کاهش یافته است. یک خانه بسیار قدیمی، در یکی از کوچههای تنگ این محل برای محافظت از حریم خود دوربین مداربسته نصب کرده است. چیزی که در این محیط زیاد دیده میشود، چشمان دوربینهای مداربسته که محیط و افراد را تحت نظارت دارد. این یک بخش قضیه است. بخشی دیگر تکنولوژی به عنوان یکی از عوامل نظارتکننده نوین در جامعه امروزی است. در محیط پیرامونی حرم، دو جبهه سنت و مدرنیته به سختی درگیر شدهاند. سنت البته در حال شکست است. خانههای قدیمی برای حفاظت از خود هیچ حقی ندارند. حضور هرگونه مصالح ساختمانی بدون اجازه شهرداری منطقه، ممنوع است. هیچ خانهای حتی توسط خود مالک اجازهی تعمیر دیواری خراب شده را ندارد. نظارت در کوچهها بیشتر است. شهرداری چشمانی نظارهگر در تمام منطقه دارد تا جلوی هرگونه بازسازی را بگیرد. سنت اما در برابر تکنولوژی که سلاح مدرنیته است تاب مقاومت نداشته و درحال نابودی است.
عکس شماره ۶:
شناسنامه عکس ۶:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان: بازار عباسقلی خان (بازاری بزرگ و به هم پیوسته در نزدیکی حرم که در گذشته کاروانسرا بود)
توضیحات: بازارهای قدیمی به دلیل استقبال زائرین همچنان پابرجا هستند، اگر چه روز به روز از تعداد مغازههای آن کاسته میشود. افرادی که چندین نسل در مغازههای این بازار کسب و کار داشتند حال مجبور به تخلیه هستند. این اجبار به تخلیه به دلیل طمع سرمایهداران بزرگ برای هرچه عظیمتر کردن و تجاریتر کردن محیط اطراف حرم با هدف کسب سود فراوان رخ داده است. تخریب بازار و ساخت مجتمعهای بزرگ در چندقدمی این بازار است. شرایط این بازارها از حیث عدم رسیدگی و توجه.
چند عکس بعدی، نمایی است از بازار قدیمی نزدیک به حرم، بازار عباسقلیخان.
عکس شماره ۷:
شناسنامه عکس ۷:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان بازار عباسقلیخان
توضیحات: این بازار ادامهدار و پیوسته است. بخشی از آن هنوز زنده است اما بخشی دیگر با وجود فعالیت برخی کاسبان، تبدیل به مکانی مرده شده است. درهای قدیمی برخی مغازههای آن بسته شده و تبدیل به مکانی برای ریختن آشغال شده است. در کنار همین مغازهها هنوز چندتنی از کاسبان چراغ مغازهی خودرا اگرچه هیچ استقبالی از آنها نمیشود، روشن نگه داشتهاند. در ادامه تصاویری از شرایط این مغازهها و انبارهایشان آورده شده
عکس شماره ۸:
مغازهای خالی شده و متروک در بازار عباسقلی خان:
تاریخ ۲۸/۹/۱۳۹۸
عکس شماره ۹:
مغازهای قدیمی که هنوز چراغ آن روشن نگاه داشته شده، اگرچه خاموشی آن بسیار نزدیک است.
ساکنان نه تنها از زندگی در خانههای خود محروم میشوند و مجبور به مهاجرت از محلهی خود به منطقهای جدید و بیگانه میشوند که حتی کسب و کار (معمولاً ارثی) آنها نیز از بین میرود.
تاریخ ۲۸/۹/۱۳۹۸
عکس شماره ۱۰:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
این تصویر بازهم متعلق به مغازههای قدیمی بازار عباسقلیخان است که اکنون تبدیل به مکانی متروکه شدهاست.
عکس شماره ۱۱:
تصویر بخشی از بازار عباسقلیخان (سرا) که متروکه شده و اکنون محل زندگی گربههاست.
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
عکس شماره ۱۲: تاریخ ۲۳/۸/۹۸
عکس متعلق به انبار پشتی برخی مغازههای متروک شده در بازار عباسقلی خان است. انبارهای قدیمی، متروک و خراب شده که تبدیل به مکانی مناسب برای گربهها و خلافکاران شده است.
عکس شماره ۱۳:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان بازار عباسقلی خان.
عکس شماره ۱۴:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: سرای عزیزاله اف (سرای کوچک)
توضیحات: سرای عزیزاله اف نیز از جمله بازارهای قدیمی است که درابتدا کاروانسرا بوده، این سرا نیز اکنون در معرض تخریب است و بخشی از آن نیز بازسازی به شکلی دیگر در جهت اهداف تجاری میشود. در تصویر هشدار شهرداری منطقه برای تخلیه فوری مغازهها توسط کسبه دیده میشود. هشدار داده شده که در صورت عدم تخلیه، شهرداری خود اقدام به این کار میکند. اما همچنان برخی کسبه مغازههایشان را ترک نمیکنند.
عکس شماره ۱۵:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: خیابان نواب صفوی
توضیحات: در این تصویر مغازه کوچکی در حاشیه خیابان نواب صفوی دیده میشود که صاحب آن حاضر به تخلیه و تخریب مغازهاش نشده. این مغازه درست جلوی یکی از مجتمعهای تجاری بزرگ در خیابان نواب صفوی (مجتمع آرمان) قرار گرفته. به نوعی تنها بازماندهی مغازههای قدیمی که تخریب شدهاند تا مجتمع آرمان ساخته شود و به چشم آید. حضور این مغازه، گواهی یا نشانهای از تاریخ و گذشته این محله است.
عکس شماره ۱۶:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان: خیابان نواب صفوی (پشت مجتمع آرمان)
توضیحات: علاوه بر برخی کاسبان که مغازهی خود را تحویل ندادهاند. صاحبان برخی خانهها نیز همچنان بر عدم فروش خانههای خود به شهرداری پافشاری کردهاند. گاه حتی این خانهها خالی از سکنه شدهاند اما همچنان صاحبان آنها حاضر به فروش نشدهاند. این خانه نیز یکی از خانههاییاست که تک مانده. ساختمان این خانه با میلههایی نگهداشته شده چرا که اطراف آن تخریب شدهاند. در این تصویر مغلوب شدن سنت و تاریخ در برابر مدرنیته در قالب نوسازی و سرمایهداری را میتوان دید. پشت این خانه یکی از بزرگترین مجتمعهای تجاری اطراف حرم دیده میشود.
عکس شماره ۱۷:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان نواب صفوی
توضیحات: برخی خانهها رسماً دیگر قابلیت استفاده ندارند. درهای اینخانهها دیگر هرگز باز نخواهد شد. اما همچنان صاحبان آنها تسلیم شهرداری نمیشوند.
عکس شماره ۱۸:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان خیابان نواب صفوی
از خانههای متروکه اما باقیمانده. در چندقدمی تخریب.
عکس شماره ۱۹:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: نواب صفوی
کاربری بسیاری از خانههای قدیمی متروکه اینگونه تغییر کرده است.
عکس شماره ۲۰:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: نواب صفوی، عسگریه
عکس شماره ۲۱:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: نواب صفوی
توضیحات: علیرغم تغییر سریع محیط، سبک زندگی، افکار و ذهنیت تغییر نکردهاست. این محیط هنوز افرادی را در خود دارد که اگرچه محیط سنتی خودرا از دست دادهاند اما هنوز ذهنیتی سنتی دارند و با ذهنیت سنتی خود در این محیط مدرن زندگی میکنند. دندانپزشک تجربی، نمونهای علنی از سبک زندگی سنتی در این مکان مدرن تازه شکل گرفتهمیباشد.
عکس شماره ۲۲:
۳۰/۸/۹۸
مکان: عباسقلی خان، گرمابه
نمونهای دیگر از سبک زندگی سنتی باقیمانده.
عکس شماره ۲۳:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان: خانه داروغه، نواب صفوی
توضیحات: به تازگی طرح بازسازی برخی خانههای قدیمی آغاز شده که خانه داروغه یکی از این خانههاست. اگرچه این طرح بسیار دیر آغاز شد، زمانی که بزرگترین بخش محله تخریب شده است. حتی این چندخانه باقیمانده با زاویه دید مجتمعهای تجاری بزرگ چندان به چشم نمیآیند.
عکس شماره ۲۴:
تاریخ ۲۸/۹/۹۸
مکان: نواب صفوی
عکس شماره ۲۵:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان: خانه توکلی
یک کوچه فاصله بین سنت و مدرنیته. یک کوچه تا تخریب.
عکس شماره ۲۶:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان : نواب صفوی
عکس شماره ۲۷:
تاریخ ۳۰/۸/۹۸
مکان عباسقلی خان
منبع:
(۳۴۰)
مسکوکات آل زیار در گنجینه سکهی موزه مرکزی آستان قدس رضوی و معرفی سکهی نفیس طلای مرداویج بن زیار
زهره قاسمی
موزه مرکزی آستان قدس رضوی یکی از مهمترین موزههای خاورمیانه و شامل آثار متعددی در زمینههای مختلف است. مولف این مقاله سکههای مربوط به یکی از دورههای تاریخ ایران که در این موزه وجود داشته را بررسی و در قالب این مقاله منتشر کرده است. |
چکیده
سلسله زیاری یکی از سلسلههایی بود که در قرون اولیه اسلام، سرزمینشان گسترش پیدا نمود. پایهگذار این سلسله مرداویج بن زیار است. حاکمان این سلسله بین سالهای ۴۸۳-۳۱۵ ه.ق/ ۱۰۹۰-۹۲۷ م. در مناطق طبرستان و جرجان حکومت کردند. بعضی از امیران این سلسله به علت شرایطی که در جامعه آن زمان فراهمشده بود، مردانی فاضل و علم دوست بودند و با جلب و حمایت دانشمندان و اهل علم توانستند خدمتی بزرگ به علم و فرهنگ و هنر ایران بنمایند. در این مقاله مقدمهوار به بررسی پیدایش این سلسله و معرفی بنیانگذار آن، وضعیت فرهنگ و ادب در این دوره، بناهای تاریخی زیاریان و در پایان سکههای آلزیار و معرفی سکهی نفیس طلای مرداویج بن زیار موجود در گنجینه سکهی موزه مرکزی آستان قدس رضوی پرداختهشده است.
مشخصات منبع شناختی:
زهره قاسمی. «مسکوکات آل زیار در گنجینه سکهی موزه مرکزی آستان قدس رضوی و معرفی سکهی نفیس طلای مرداویج بن زیار». شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هشتم، شماره ۳۰-۳۱، بهار و تابستان ۱۳۹۵، ۱-۱۲.
برای مشاهده متن این مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_42610.html
(۳۴۱)
سرودهای از محمدرضا حکیمی درباره امام رضا (ع)
در دهههای اخیر شمار زیادی شعر درباره امام رضا (ع) و زیارت ایشان توسط شاعران ایرانی سروده شده است. در اینجا یک شعر سروده محمدرضا حکیمی (متولد ۱۳۱۴) در این زمینه را نقل میکنیم. |
تا مشهد طوس، از دلوجان رفتم
از جان بهسوی کعبه جانان رفتم
تا برکشم از ظلمت ری این دل زار
یکسر، به سرِ چشمه حیوان رفتم
در بارگهت به صد امید آمدهام
با موی سیه رفته، سپید آمدهام
گفتند: رضا، رضا شود از همهکس
من در پی فیض این نوید آمدهام
بر خاک حریم طوس، رخسار بنه
رخسار به خاک حرم یار بنه
تا در حرم دوست شفا یابد دل
بر خاک حریمش دل بیمار بنه
در طوس بیا و جلوه یار بجوی
گر طالب وصلی، ره دیدار بجوی
بیمار دلا، گر طلبی درمانی!
زین خاک، دوای دل بیمار بجوی
در طوس بیا و عِلم قرآن برگیر
آن حکمت وحیانی فرقان برگیر
از زاده موسی، قَبَسی را که بهطور
موسی طلبید، از خراسان، برگیر
(۳۴۲)
قدمگاه امام رضا در بهبهان
علیرضا هاشمی
قدمگاهها به عنوان مکانهایی در نظر گرفته میشوند که حضور امام رضا (ع) در آنها مسلم دانسته میشود. یکی از این مکانها در شهر دزفول قرار دارد و تصویرش را در زیر ملاحظه میکنیم. |
از بهبهان با راهنمایی تابلوهای آب بند مخزنی مارون و پلاژ تفریحی مارون ، بیرون میروم و هنگامی که به کارخانه ی سیمان میرسم به سمت چپ میروم تا در ساعت ۵۳ : ۱۳ و کیلومتر ۵۳۸۳۹ به قدمگاه امام رضا برسم .
نام اثر : قدمگاه حضرت امام رضا
کهنا : دوران تاریخی و اسلامی
قدمگاه حضرت امام رضا از جاهای زیارتی به شمار میآید . این اثر به شماره ی ۴۴ در سیاهه ی آثار مردمی کشور به ثبت رسیده است .
درِ قدمگاه ، بسته است و من ، پس از پیدا کردن خانه ی کلیددار به او ، مراجعه نموده و کلید را میگیرم .
ساختمان قدمگاه ، محوّطه ای است بزرگ و سپید رنگ . پس از باز کردن درِ ورودی ، در آغاز ، وارد یک حیاط کوچک میشوم که دو آرامگاه برای اهالی روستا در آن جا ، دیده میشود . درِ اصلی قدمگاه در سمت راست همین حیاط ، واقع است . از این در که وارد میشوم در میانه ، ضریحی چوبی به رنگ قهوه ای را میبینم که به قهوه ای سوخته میزند و چیزی از درون آن ، مشخّص نیست . سقف و دیوارها ، گچی و سپید هستند و دور تا دور ضریح ، به حالت راهرو درآمده تا برای برگزاری مراسم عزاداری و مذهبی باشد . همه ی محوّطه با فرش ، پوشیده شده است .
گنبد کوچک سازه با رنگ سپید بر بالای بام ، خودنمایی میکند . این سازه ، هم چنین دارای سرویس بهداشتی تمیزی نیز میباشد .
منبع:
(۳۴۳)
سرودهای از قیصر امین پور درباره امام رضا (ع)
در دهههای اخیر شمار زیادی شعر درباره امام رضا (ع) و زیارت ایشان توسط شاعران ایرانی سروده شده است. در اینجا یک شعر سروده قیصر امین پور (۱۳۳۸-۱۳۸۶) در این زمینه را نقل میکنیم. |
یکی از غزلیات زیبای زندهیاد قیصر امین پور در وصف دلدادگی شاعر به شاه خراسان است. این غزل در مجموعه «تنفس صبح» درجشده است. «تنفس صبح» عنوان مجموعهای از سرودههای این شاعر انقلاب است که در حدفاصل سالهای ۵۷ تا ۶۲ سروده شده است. این نخستین کتابی بود که رباعیات زندهیاد امین پور را تقدیم علاقهمندان کرد. بسیاری از کارشناسان با خواندن این اثر از وی اذعان داشتند که «تنفس صبح» حضور شاعری تازهنفس بود که غزل، دوبیتی و رباعی میگفت اما حرفش از جنس حرف زمان بود.
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی
هم تمام شهیدان تو را میشناسند
از نشابور با موجی از لا گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست
ای که آیات قرآن تو را میشناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری
آی پیدای پنهان تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
منبع:
وب سایت مشرق نیوز
(۳۴۴)
قدمگاه امام رضا (ع) در آبادان
علیرضا هاشمی
قدمگاهها به عنوان مکانهایی در نظر گرفته میشوند که حضور امام رضا (ع) در آنها مسلم دانسته میشود. یکی از این مکانها در شهر دزفول قرار دارد و تصویرش را در زیر ملاحظه میکنیم. |
در ساعت ۲۳ : ۱۰ و کیلومتر ۵۴۳۴۷ از جزیره، بیرون میروم. از میدان آزادی آبادان که به سمت خرّم شهر میروم با دیدن تابلوی قدمگاه امام رضا در سمت راست راه بدان سوی، راهم را دگرگون مینمایم. پس از یک کیلومتر به سازهی قدمگاه میرسم که در سمت چپم، قرار گرفته است. ساعت ، ۲۸ : ۱۰ و کیلومتر، ۵۴۳۵۱ است .
سازهی قدمگاه، اتاقی است کوچک در حدود ۵ در ۶ متر که با نگارههایی از آرامگاه امام رضا و تابلوها و کتابهای مذهبی، آراسته گشته است .
شرح تاریخچهی قدمگاه امام رضا :
قدمگاه امام رضا در شمال آبادان در هنگامهای، ساخته شد که پیشوای هشتم، در پایانیهای سال ۲۰۰ ه. ق به دستور مأمون عبّاسی و تدبیر فضل بن سهل از مدینهی روشن به مرو، پایتخت عبّاسی، فراخوانده شد. شیخ صدوق، درگذشتهی سال ۳۸۱ ه. ق در عیون اخبارالرّضا به اسنادی چند از رجاء بن ابی ضحّاک، روایت کرده است که مأمون، مرا فرستاده که حضرت رضا را از مدینه به مرو آورم و امر کرد آن حضرت را از بصره، اهواز و پارس به سوی مرو، حرکت دهم و از راه کوفه و قم نبرم. آگاهی مأمون از تشیّع مردم کوفه و قم، بازدارندهی حضور امام رضا در آن سامان گردید؛ زیرا مأمون عبّاسی میترسید که شور و هیجان مردم، بازدارندهی حرکت پیشوا به سوی مرو گردد. به همین سوی، مأمون به فرستادگان خود یعنی رجاء پسر ابی ضحّاک، دستور داد که پیشوا و گروهی از خاندان علوی را از بصره، اهواز و پارس به سوی مرو، حرکت دهند. حضرت امام رضا، چون سرانجام این سفر را میدانست، پس از خدا نگهداری با خانوادهی خود و آرامگاه پیامبر، حضرت امام جواد را به جانشینی برگزید. پس از آن، کاروان پیشوا در آغاز ۲۰۱ ه. ق، پس از زیارت خانهی خدا، با شکوه فراوان به سوی بصره، روان گردید . کاروان حضرت امام رضا، چون به بصره میرسد به وسیلهی کشتی از بیابان ]به نظر میرسد دریا درست باشد[ گذشته و به سوی عبادان یا آبادان و از آن جا به سوی اهواز، حرکت نمود. نویسندهی کتاب ارزشمند آبادان در روزگار اسلامی به نقل از بنمایههای موثّق و معتبر، پس از نقل گردش سفر امام رضا از مدینه به مرو مینویسد: پس از آن که پیشوا، شهر بصره را به قصد ورود به استان خوزستان، پشت سر گذاشت، عبادان، مرز زمینی و دریایی عراق عرب با خوزستان، به شمار میآمد که در آن هنگام، مردم عبادان به پیشواز موکب پرارج قبلهی هشتم شیعیان شتافتند. پس از پیشواز مردم آبادان از آن حضرت و بر پایهی جایگاه گام آن حضرت، قدمگاهی، ساخته میشود که با گذشت زمان، بازسازی میشده است. بر پایهی همین نقل، قدمگاه امام رضا، سدهها، جای زیارت، نزدیکی و راز و نیاز مردم روستاهای آن ناحیّه و صاحب دلان و دل باختگان کوی ولایت آن پیشوای همام بوده است. این قدمگاه تا سال ۱۳۵۳ هجری خورشیدی، بر پا بوده است ولی به علّت کم توجّهی و ناتوانی ایمان برخی از کارگزارن نادان در هنگامهی رژیم پهلوی، این قدمگاه، ویران شد. به همین سوی، این جایگاه، پس از سالها در معرض فراموشی قرار گرفت و اکنون پس از سالها فراموشی، بار دیگر، قدمگاه امام رضا بر پایهی جای کهن آن، بازسازی میگردد. باشد که با کشف و زنده کردن این جایگاهها و آرامگاههای متبرّک، روشنایی تازهای به آبادان گرامیمان ببخشیم.
در بالای قدمگاه و در یک گوشه از دیوار آن، سنگی کهن، نصب شده که نوشتهی روی آن، مشخّص نیست .محوّطه ی قدمگاه به دو بخش زنانه و مردانه، بخش بندی شده است . زیارتنامهای در محوّطهی قدمگاه، نصب شده است؛ بدین مضمون :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّت رسول الله ( صلّ الله علیه و آله ) . اشهد أنّ لا اله الّا الله وحده لاشریک له و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله . الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد . السّلام علیک أیّها الامام الغریب ! السّلام علیک أیّها الإمام الشّهید ! السّلام علیک أیّها الإمام المظلوم ! السّلام علیک أیّها الإمام المعصوم ! السّلام علیک أیّها الإمام المسموم ! السّلام علیک أیّها الإمام المغموم ! السّلام علیک أیّها الإمام الهادی و الولیّ المرشد ! أبرأ إلی الله تعالی من أعدائک و أتقرّب إلی الله تعالی بموالاتک ! السّلام علیک یا مولای و إبن مولای ! السّلام علی تراب مقدمک الشّریف و رحمت الله و برکاته و صل الله علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین .
سازهی قدمگاه: قدمگاه، یک هشت بری نامنظّم است که بر فراز آن، یک گنبد زردرنگ، خودنمایی میکند. محوّطهی قدمگاه، مجهّز به دستشویی نیز میباشد. این هشت بری، خود در یک محوّطهی بزرگتری، قرار گرفته است که با دری سبز رنگ و بزرگ به فضای بیرونی، راه مییابد . سازه، سپیدکاری شده و آجری است .
منبع:
(۳۴۵)
نمایهسازی اسناد کهن در مرکز اسناد کتابخانه آستان قدس رضوی: سیاستها، چالشها و راهبردها
سعیده جلالیان
کتابخانه آستان قدس رضوی یکی از مهمترین بخشهای این نهاد است. مولف این مقاله به بررسی یکی از اقدامات تخصصی کتابدارانه در این کتابخانه پرداخته است. |
چکیده
نمایهها نقش مهمی در سازماندهی و جستجوی اطلاعات داشته و سبب افزایش بهرهوری علمی میشوند. امروزه با رشد روزافزون انتشارات در حوزههای مختلف دانش، وجود نمایهها بیشازپیش ضروری گردیده، بهطوریکه پژوهش بدون آنها اساساً دشوار و گاه غیرممکن شده است. در این میان آرشیوها بهعنوان پایگاههای اطلاعاتی و مراکز جمعآوری، نگهداری و سازماندهی مدارک اسنادی برای ذخیره و بازیابی و ارائه خدمات بهتر منابع اطلاعاتی خود در بخش قابلملاحظهای از فعالیتهایشان، نیازمند نمایهسازی هستند. هدف این نوشتار تشریح و توصیف مشکلات و راهبردها در نمایهسازی متون کهن اسنادی است. در پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیهبر اسناد کهن موجود در مرکز اسناد کتابخانه آستان قدس رضوی، تلاش شده، ضمن بیان سیاستگذاریها در نمایهسازی اسناد به تشریح معضلات فراروی نمایهسازان و تدابیر به کار گرفتهشده در این مرکز پرداخته و پیشنهادهایی ارائه شود.
مشخصات منبع شناختی:
سعیده جلالیان. «نمایهسازی اسناد کهن در مرکز اسناد کتابخانه آستان قدس رضوی: سیاستها، چالشها و راهبردها»، شمسه: نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سال هشتم، شماره ۳۰-۳۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵, ۱-۳۳.
برای مشاهده متن مقاله به این لینک مراجعه کنید:
http://shamseh.aqr-libjournal.ir/article_42609.html
(۳۴۶)
تصویری از شماره اول و دوم از دوره نهم نامه آستان قدس
نامه آستان قدس یکی از نشریات آستان قدس رضوی در بیش از نیم قرن قبل بود. در اینجا یکی از شمارههای دوره نهم آن را ملاحظه میکنیم. |
عکس گنبد امام رضا (ع) بر روی جلد و پسزمینه تاج بر روی جلد ، ۱۶۴صفحه ، سالم ، مصور با مطالب خواندنی در خصوص مشهد ، حرم و موقوفات و مطالب تاریخی
منبع:
گالری اسنادتاریخی و اقلام کلکسیونی پارسا
https://t.me/aaadab1397farhang
(۳۴۷)
تصویری از درب چوبی اطراف روضه منوره حرم مطهر امام رضا (ع)
در حرم امام رضا (ع) گونههای مختلف هنر به چشم میخورد. آنچه در ادامه میآید تصویری از یکی از درهای موجود در حرم است که رزش هنری بسیاری دارد. |
منبع:
کانال تلگرامی شوق_خدمت_حرم شناسی
(۳۴۸)
انتشار کتاب موقوفات پزشکی خراسان
مسئله پزشکی و موقوفههای پزشکی در خراسان با آستان قدس رضوی در ارتباط بوده است. آنچه در ادامه میآید اطلاعاتی درباره کتابی در این زمینه است. |
جلد یکم کتاب وقف و پزشکی در ایران گفتارهایی در مطالعات نظری و دادههای تاریخی آن توسط انتشارات چوگان با قیمت ۲۸۰۰۰۰ریال روانه بازار نشر شد.
_ نگاهی به مقوله وقف در بهداشت و درمان ایران
_ نقش موقوفات آستان قدس رضوی در توسعه مراکز پزشکی
_ موقوفات پزشکی خراسان؛ نمونه موردی بیمارستان منتصریه
_شخصیت شناسی مجتمعهای وقفی در دوره تیموری
_ قدیمیترین موقوفه پایدار پزشکی ایران، دارالشفای آستان قدس
_ موقوفات پزشکی و درمان در حرم مطهر امام رضا(ع) در دوره صفوی
ازجمله مطالب این کتاب تشکیل میدهند.
منبع:
کانال تاریخ شفاهی ایران
@oralhistoryiran
(۳۴۹)
نماهنگ درباره زندگی روزانه خادمان در حرم امام رضا (ع)
خادمان یکی از اجزای مهم فرهنگ رضوی به شمار میروند. در این نماهنگ کوتاه بخشی از زندگی روزانه خادمان در حرم امام رضا (ع) به تصویر کشیده شده است. |
برای مشاهده این نماهنگ به این لینک مراجعه کنید:
https://t.me/shogh_khedmat/17643
(۳۵۰)
نمایی از سقاخانه اسماعیل طلایی در سال ۱۳۱۵ه.ش
درون حرم امام رضا (ع) برخی بناهای قدیمی نیز به چشم میخورند. یکی از این نمونهها سقاخانه اسماعیل طلایی است که در یکی از صحنهای این حرم واقع شده است. |
این بنای تاریخی که در وسط صحن انقلاب فعلی واقع گردیده، بین سالهای ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ ه.ق ساخته شده است. سنگاب آن به دستور نادرشاه افشار از هرات آورده شد و بنای سقاخانه و مطلا کردن آن را اسماعیلخان به سرانجام رسانید.
منبع:
کانال تلگرامی شوق_خدمت_حرم شناسی