درد دل علمی

 

علم صادر می‌کنیم!

 

یکی از معیارهای ارتقای علمی در کشور ما چاپ مقاله در مجلات خارجی و غربی است. اکنون استادان و دانشجویان در بیشتر رشته‌های دانشگاهی – حتی علوم انسانی – بدون این کار نمی‌توانند به پیشرفت جایگاه علمی خود – به لحاظ مدرک – امیدوار باشند. گذشته از مشکلات فراوانی که چاپ مقاله یا کتاب در نشریات خارجی دارد، در اینجا بحث از اهداف و نتایج این کار است.

چنین می‌نماید که هدف اصلی کسانی که چنین قانونی وضع کرده‌اند، فعالیت بیشتر جامعۀ علمی و ارتباط آنها با دیگر محققان در سرتاسر جهان و به‌ویژه کشورهای پیشرفتۀ علمی است. این هدف البته نیکو و ستودنی است. اما آیا این کار دستاوردی هم دارد؟ آری، دستاورد آن بالاتر رفتن مرتبۀ علمی دانشگاه‌ها براساس درجه‌بندی‌های علمی است. تنها سودی که می‌توان برای این همه سخت‌گیری و تلاش تصور کرد، همین است و بس. بگذریم از اینکه برخی از سر ناچاری یا فریب‌کاری، تألیفی ضعیف را به جای یک نوشتۀ قوی جا می‌زنند تا ارتقای تقلبی مادی و معنوی! برای خود به‌دست آورند.

حال اگر کمی دقیق‌تر به مسئله بنگریم و نگاه‌مان به پیشرفت واقعی انسان‌ها و بالتبع ارتقای علمی کشور باشد، چه اهداف و نتایجی باید برای چنین کاری می‌توان تصور کرد؟ آیا چاپ مطلبی به زبانی دیگر در کشوری دیگر برای جامعۀ من سودی دارد؟ مگر نگاه ما در تولید علم نباید به مملکت خودمان باشد؟ محققان کدام کشور پیشرفته‌ای مقالات خود را به زبان ما می‌نویسند و با التماس از ما می‌خواهند که آنها را برایشان چاپ کنیم؟! اینکه سالانه فلان سازمان علمی در سایت خود اعلام کند که مثلاً دانشگاه تهران در میان دانشگاه‌های دنیا در جایگاه سیصد یا چهارصد و در ایران در مرتبۀ اول قرار دارد، چه دردی از معضلات اقتصادی و فرهنگی کشور را بهبود می‌بخشد؟

جالب آن است که هیچ‌یک از ممالک پیشرفتۀ دنیا علم خود را صادر نمی‌کنند، بلکه محصولات اقتصادی و فرهنگی برآمده از علم خود را به ما جهان سومی‌ها غالب می‌کنند. آنگاه ما نتیجۀ تلاش ماه‌ها و سال‌ها دانشجویان و استادان خود را به‌راحتی برای آنها می‌فرستیم تا لطف کنند و با هزینۀ خودمان برایمان چاپ کنند! از سوی دیگر، ما عالِم هم صادر می‌کنیم و در این نوع از صادرات رتبۀ نخست را در دنیا داریم! روند علمی ما از اواخر دورۀ قاجار بدین شکل بود که دانشجویانی به خارج اعزام می‌شدند و در آنجا دانش می‌آموختند، آنها پس از بازگشت به کشور در پیشرفت علمی جامعه مؤثر بودند. این فرایند اکنون کاملاً عکس شده است، یعنی دانشجو در ایران دانش می‌آموزد و برای تحصیل بیشتر از کشور خارج می‌شود، تا برای همیشه آنجا بماند و در پیشرفت آنجا مفید باشد!

راه درست از گذشته و در فرهنگ و دین ما «دانشجویی» است: علم را باید بجوییم و هر جایی یافت شد وارد کنیم، نه اینکه حاصل فکر و تلاش خود را که باید در راه رشد و پیشرفت کشور قرار گیرد، به‌رایگان، به دیگران صادر کنیم و بر خود ببالیم که در فلان درجه‌بندی در جایگاه سیصد و چندم هستیم! این را هم باید در نظر داشته باشیم که آیا آنچه صادر می‌کنیم واقعاً «علم» است؟ اگر چنین باشد که باید خریداری داشته باشد، نه اینکه خودمان آن را در اختیار دیگران قرار دهیم و نه تنها چیزی طلب نکنیم، بلکه هزینه‌ای هم بدهیم تا برایمان منتشر کنند! در واقع، اغلب آنچه منتشر می‌شود حقیقتاً علمی در بر ندارد، اما در این ضمن اندک علمی که داریم نیز در این دور باطل نابود می‌گردد.

آفت بزرگ‌تر این کار که نتیجۀ آن در درازمدت روشن خواهد شد، خطر تضعیف هر چه بیشتر زبان فارسی است. سوگمندانه در سده‌های گذشته اغلب دانشمندان ایرانی آثار خود را به زبان عربی نوشتند و این باعث شد تا زبان فارسی جایگاه نخست علمی را – که حق آن بود – در جهان اسلام به‌دست نیاورد. اکنون، هر محققی می‌تواند با فرا گرفتن زبان عربی با اکثریت قریب به اتفاق آثار علمی و دینی دانشمندان اسلامی آشنا شود. اگر این روند از نگارش به زبان عربی، به انگلیسی و دیگر زبان‌ها نیز سرایت کند، در سال‌های آینده چیزی از زبان فارسی باقی نمی‌ماند، جز محاورات کوچه و بازاری که آن هم به‌تدریج ناتوان‌تر خواهد شد.

به‌نظر می‌رسد که اگر نگاه محققان ایرانی – به‌ویژه در رشته‌های علوم انسانی – به جامعۀ خودمان باشد، بهتر آن است که آثار خوب علمی خود را دست‌کم به فارسی نیز منتشر کنند و یا آثار خارجی متناسب با وضعیت فرهنگی ما را از زبان‌های دیگر ترجمه کنند. این بهتر از آن است که نظرات خود را به زبان‌های دیگر بنویسند، که نه سودی برای آنان دارد و نه برای ما. این کار ممکن است زیانی کوتاه‌مدت برای محققان و دانشمندان ما باشد، اما قطعاً برای آیندۀ کشورمان سودمند خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید