در بین تألیفاتی که در باب فضائل اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) تألیف شده کتابهایی دیده می شوند که مؤلفین آنها در عین حال که از اهل سنت هستند و بعضا بسیار شاخص در اعتقاد به مذهب خود، ولی در این کتابها به امامان ۱۲ گانه شیعه اشاره کرده اند و به ذکر مناقب و فضائل آنها با تعابیری چون «امام» و «معصوم» پرداخته اند؛ از آن جمله می توان به این کتابها اشاره کرد: «تذکره الخواص » سبط ابن الجوزی (ت ۵۹۷ ه)، «مطالب السؤول» ابن طلحه الشافعی (ت ۶۵۲ ه)، «فرائد السمطین» إبراهیم بن محمّد الحموینی (ت ۷۳۰ ه)، «معارج الوصول إلى معرفه فضل آل الرسول والبتول» محمّد بن یوسف الزرندی (ت ۷۵۰ ه)، «الفصول المهمه فی معرفه الأئمّه» ابن الصباغ المالکی (ت ۸۵۵ ه)، و«الاتحاف بحبّ الأشراف» عبد الله بن عامر الشبراوی الشافعی (ت ۱۱۷۲ ه) که به شرح زندگانی و فضائل ائمۀ اثنی عشر پرداخته اند.
نوع و ادبیات نگارش این دست از کتب که در نواحی مختلف دنیای اسلام نفوذ داشته است به گونه ایست که بعضاً اگر با نام و شخصیت و مذهب مؤلفین آنها آشنا نباشیم، تصور بر آن می رود که به خامۀ یک دانشمند شیعی دوازده امامی است. مخفی نماند که آثار اولیه ای که در باب فضائل بعضی از ائمۀ شیعه در لابلای آثار علمای اهل سنت دیده می شوند، موید این نکته است که دنیای اعتقادی ایشان در فرایند تحولات ساختاری و اعتقادی، به آمیزهای از ارزشهای باطنی شیعی رسید و توانست آن را در چارچوب فقهی سنی، بدون هیچ تناقضی قرار دهد و بعدها با گسترش تاریخی تشیع، و تأثیرات فراوان دیگری از «تسنن محض» به «تسنن دوازدهامامی» و سپس به «تشیع دوازده امامی» برسد. البته این تعبیر نباید این تصور را ایجاد کند که در باور آنها به خلفا، خللی روی داده است.
این دیدگاه بیشتر در بین صوفیان شافعی یا حنفی رواج داشته است. از آنجا که صوفیان اولیه از شخصیت سیاسی و شاخصۀ زهد و تقوای اهل بیت(علیهم السلام) در آثار خود بهره می بردند، و نکات اخلاقی، معنوی، تاریخی و کرامات امامان شیعه را به صورت پراکنده در آثار خود بیان می کردند. از کهن ترین آثار منتسب به صوفیه که نشان از ارزش والای مقام معنوی اهل بیت(علیهم السلام) دارد می توان از آثاری چون کتاب «مصباح الشریعه» منسوب به امام صادق(علیه السلام) و یا روایات تفسیری ـ عرفانی که در تفسیر ابو عبد الرحمن السلمی (ت ۴۱۲ هـ) آمده، ویا از ستایش عطار نیشابوری (ت ۶۰۷ هـ) از امام صادق(علیه السلام) یاد کرد که این آثار در بین سده های ۳ تا ۷ هجری پدیدار شده اند.
در سده های بعدی و با نفوذ اجتماعی شیعیان و پیوند تسنن و تشیع با تصوف، به تدریج دیدگاه فرهنگی و اعتقادی اهل سنت بر آن شد که میتوان میان سه خلیفه و دوازده امام شیعیان جمع کرد و به هر دو اعتقاد داشت، با گسترش این تفکر بعدها تألیفاتی مستقل در میان ایشان به این موضوع اختصاص یافت، که آثار نام برده در اول سخن از این دسته هستند.
از دیگر عوامل مؤثر به این گرایش که بیشتر به قرن هفتم به بعد تعلّق دارد و سبب رشد تشیع و گرایش اهل سنت به «تسنن دوازده امامی» شد، احترام فوقالعاده حکام و سلاطین مغول به سادات علوی و به تبع آن به شخصیت امامان شیعه بود .
بی شک نباید این واقعیت را فراموش کرد که توجه نظری و عملی علمای اهل سنت به اهلبیت(علیهم السلام) بر اساس روایات پیامبر(ص) وسفارشات ایشان به پاسداشت مقام اهل بیت(علیهم السلام) از مهمترین عوامل تدوین این دست از آثار در طول تاریخ بوده است.
به عقیده کاتب این سطور، کتاب بسیار ارزشمند و مهم «مقصد الراغب الطالب فی فضائل الإمام علی بن أبی طالب (ع) وإهل بیته أئمه الهدی ومصابیح الدجی» (تألیف یکی از دانشمندان نیمۀ دوم قرن ششم هجری تا نیمۀ اول قرن هفتم هجری) یکی از همین مواریث (سنی ـ شیعی) است که از جهت موضوع و گردآورنده و زمانی حیات او و نسخۀ خطی آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چرا که دربارۀ موضوعی بسیار مهم از موضوعات اسلامی وعقیدتی یعنی فضایل امیر المؤمنین علیه السلام وفرزندان پاکش سخن می گوید، دوم آنکه این کتاب برآمده از خامۀ ارزشمند دانشمندی است که بسیاری از بزرگان و مشایخ اهل سنت در عصر خویش را درک کرده و اجازات و روایات متنوعی از آنان داشته است، سوم آنکه نسخۀ این کتاب بی همتا است که تنها از آن یک نسخه در کتابخانه های دنیا باقی مانده است.
نکته قابل توجه دربارۀ مؤلف این کتاب آن است که بر خلاف تصور بسیاری از افرادی که این کتاب را دیده و از آن بهره برده اند، باید مؤلف این کتاب از علمای اهل سنت باشد که بسیار متمایل به تشیع امامی است. او برای هر یک از ائمۀ دوازده گانۀ شیعه بابی گشوده و چنان در بارۀ ائمۀ شیعه سخن گفته که ممکن است خواننده را گمان آن پیش آید که مؤلف از شیعیان است؛ همچنان که برای برخی از مشایخ شیعه مانند علامه مجلسی و محقق افندی و غیره این گمان پیش آمده است؛ اما حق آن است که مؤلف از اهل سنت است و گواه این نکته مشایخ و مصادر اوست. پوشیده نیست که این نکته ویژۀ این کتاب نیست بلکه بسیاری از اهل سنت کتابهایی را بر این منوال تألیف کرده اند. ظاهراً مؤلف کتاب مقصد از آن دست از دانشمندانی اهل سنت است که از فضای فوق الذکر تأثیر پذیرفته و اقدام به تألیف این کتاب کرده است.
از آنجا که مؤلف در این کتاب از کتاب «قضایا أمیر المؤمنین» ابراهیم بن هاشم قمّی روایات زیادی را نقل می کند، لذا علامه مجلسی بر این گمان برده است که او در عصر شیخ صدوق (ت ۳۸۱ ه) می زیسته و از آنجا که در بخش کلمات معصومین اخبار فراوانی را از کتاب «نزهه الناظر وتنبیه الخاطر» ابو عبد الله الحسین بن محمّد بن الحسن بن نصر حلوانی (از دانشمندان شیعه قرن پنجم هجری) در جای جای کتاب خود آورده، و در یکجا گفته است:
«قال الحسین بن محمّد بن الحسن ـ لمّا انتهى إلى هذا الفصل من کتابه ـ، قال: إلهی أنت العالم بحرکات الأعین وخطرات الألسن ومضمرات القلوب ومحجوبات الغیوب، اغفر ذنوبی صغیرها وکبیرها، واجعل هؤلاء الساده الأبرار والأئمّه الأخیار شفعائی إلیک یوم العرض علیک، یا أرحم الراحمین» گمان برده اند که او خود مؤلف کتاب مقصد الراغب است.
ولی با ملاحظه مشایخ و اسامی افراد و تواریخی که در متن کتاب آمده این مطلب برای ما قطعی است که مؤلف متولد نیمه دوم قرن ششم هجری بوده که تا نیمه اول قرن هفتم را نیز درک کرده است. قدیمی ترین استاد او ابن سویده تکریتی است که در سال ۵۸۴ ه وفات کرده، و آخرین استادش بدل بن أبی المعمّر التبریزی است که تاریخ وفات او را به سال ۶۳۶ ه نوشته اند.
به چند دلیل او ساکن منطقۀ اربل و موصل بوده: وی تصریح می کند که در سال ۶۰۴ ه از حنبل بن عبد الله المکبّر در دارالحدیث المظفّریّه سماع حدیث داشته است، چنانکه بیشتر مشایخش در دو منطقۀ موصل و اربل می زیسته اند و در همان جا نیز از دنیا رفته اند. از همه مهمتر او در عصر الملک الرحیم بدر الدین صاحب الموصل (ت ۶۵۷ ه) می زیسته. مؤلف در پایان کتاب از یک شاعر و یک مفتی که یکی بر علیه امیر مؤمنان (علیه الصلاه والسلام) و دیگری بر علیه امام دوازدهم (صلوات الله علیه) سخن گفته اند و مورد عقوبت ملک بدر الدین لؤلؤ واقع شده اند سخن و برای ملک بدر الدین دعا به دوام ملک می کند. از آنجا که بدرالدین در سال ۶۳۰ ه به حکومت رسیده و در سال ۶۵۷ ه از دنیا رفته بنابر این زمان تألیف کتاب در بین این دو تاریخ بوده است.
ملک بدر الدین لؤلؤ از کسانی است که در موصل به علم و هنر خدمت کرد و آثار اهل بیت (علیهم السلام) را در موصل و حوالی آن احیا نمود. وی در نشر و گسترش تشیع و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) نقش شایانی داشت و با رجال خود در مجالس عزاء ائمه شرکت می کرد. وی مزارات و مشاهد آن منطقه را احیا و زیباسازی نمود و برای آنها نگهبانانی گماشت. خود نیز شخصا جهت تبرک در این مراکز حضور مییافت. باید گفت این آثار از مهمترین آثار قرن هفتم است که در طول تاریخ باقی مانده است.
متأسفانه با تمام جستجویی که برای شناسایی مؤلف کتاب «مقصد الراغب» انجام دادم و سالها قبل و پس از گرفتن تصویر این نسخه از دانشکده¬ی الالهیات مشهد، نتوانستم مؤلف را در این سالها شناسایی کنم، حتی کتاب «تاریخ اربل» مبارک بن احمد اللخمی الإربلی، معروف به ابن المستوفی (ت ۶۳۷ ه) ـ که دقیقا متعلق به تراجم علمای اربل و همسایۀ آن موصل، در همان عصر مؤلف کتاب «مقصد الراغب» است ـ نامی از این کتاب و مؤلف آن نبرده، ولی خوشبختانه برای شناسایی و نزدیک شدن به مؤلف کمک یار خوبی بود.
در اینجا بد نیست به بعضی از مهمترین افراد که با مؤلف این کتاب در مشایخ و طرق روایات، قرابت زیادی دارند، به عنوان نتیجۀ احتمالات تحقیق دربارۀ مؤلّف اشاره کنم:
۱ـ عبد اللطیف بن یوسف بن محمّد بن علیّ الموصلی البغدادی الشافعی، أبو محمّد بن أبی العزّ، المعروف بابن اللباد (۵۵۷ ـ ۶۲۹ ه) .
در روایات او آمده است که پدرش از أبی الفتح محمد بن عبد الباقی ابن بطی ـ همان کسی که مؤلف مقصد الراغب از او به واسطه پدرش نقل میکند ـ برای او روایت نقل کرده است. در ترجمۀ او نیز آمده صاحب مؤلفات بسیار است. مؤلف کتاب مقصد الراغب به واسطه ابن البطی کتاب «تاریخ الأئمه» حسین بن حمدان خصیبی را نقل کرده است.
۲ ـ عبد اللطیف بن عبد القاهر بن عبد الله بن محمّد بن عمویه السهروردی البغدادی، أبو محمّد، المعروف بابن الشیخ أبی النجیب الفقیه (۵۳۴ ـ ۶۱۰ ه).
گواه بر اینکه شاید او مؤلف این کتاب باشد آن است که وی از پدرش از ابو بکر محمد بن عبد الباقی روایت نقل می کند که از مشایخ مؤلف کتاب مقصد است که وی نیز به واسطه پدرش از او نقل می کند. همچنان او در شهر اربل که شهر مؤلف مقصد است می زیسته و در همانجا نیز از دنیا رفته است.
با این همه بعید است که مؤلف این کتاب ابن الشیخ ابی النجیب باشد، چرا که او با ابو الوقت عبد الأول بن عیسی بن شعیب سجزی دیدار داشته و بی واسطه از وی نقل کرده؛ در صورتی که مؤلف کتاب ما از ابی الوقت به واسطه برخی از مشایخ خود نقل کرده است. دوم اینکه ابن الشیخ از ملازمین صلاح الدین ایوبی بوده و با او از شهری به شهر دیگر میرفته و بر کسی بُعد او از شیعه پوشیده نیست، چنانکه دیده نشده که کتابی مانند کتاب ما که به نگاه امامیه نزدیک است به صلاح الدین اهدا شود. اما در ترجمه¬ی او آمده است که از صوفیه بوده است.
۳ـ علیّ بن أحمد بن عبد الواحد بن أحمد بن عبد الرحمن المقدسی، أبو الحسن بن أبی العبّاس الحنبلی (۵۹۵ ـ ۶۹۰ ه).
چیزی که او را نگارنده این کتاب مینمایاند آن است که وی از برخی از مشایخ مؤلف نقل می کند. وی در دمشق از ابی الحرم مکی بن ریان بن شبه موصلی و ابی علی حنبل بن عبد الله بن فرج بغدادی و ابی حفص عمر بن محمد بن معمر بن طبرزد نقل کرده است و همچنین با اجازه از أبی سعد عبد الله بن عمر بن احمد بن صفار و ابی الفرج عبد الرحمن بن الجوزی نقل روایت کرده که همگی ایشان از مشایخ مؤلف مقصد نیز هستند.
اما از لحاظی بعید می نکاید که مؤلف این کتاب باشد؛ چرا که در سال ۵۹۵ هجری به دنیا آمده و مؤلف کتاب ما از ابن سویده تکریتی که متوفی سال ۵۸۴ است نقل روایت دارد.
۴ـ عیسى ابن العلّامه موفّق الدین عبد الله بن أحمد بن محمّد بن قُدامه المَقْدِسی الحنبلی الصالحی، مجد الدین أبو المجد (۵۷۸ ـ ۶۱۵ ه).
شاهدی دیگر بر اینکه وی مؤلف این کتاب است، آن است که وی از پدرش از ابی الفتح ابن البطی از ابی الحسن انباری نقل روایت نموده. همچنان که در طریق مؤلف به کتاب «تاریخ الأئمه» آمده است. همچنین در بغداد از ابن الجوزی و گروهی از اصحاب ابن حصین حدیث شنیده است و مدتی در جامع مظفری (همان دار الحدیث المظفریه) که مؤلف مقصد در آنجا تحصیل کرده، خطیب بوده است.
۵ ـ عزّ الدین أبو محمّد عبد الرزاق بن رزق الله بن أبی بکر بن خلف بن أبی الهیجاء الرسعنی الحنبلی (۵۸۹ ـ ۶۶۰ ه).
از محدثین بزرگ اهل سنت است و در جمیع کتب تراجم او را ستوده اند .
وی از بزرگان مشایخ اهل سنت به شمار می آید و کتابی در فضائل امیر المؤمنین علی داشته که آن را به درخواست ملک بدر الدین لؤلؤ حاکم موصل نگاشته است. ابو الفتح اربلی صاحب کشف الغمه در جایی از کتاب خود گوید: «ونقلت من الجزء الذی جمعه صدیقنا العز المحدّث الحنبلی… » . در جایی دیگر گوید: «طلب منه [أی الرسعنی] السعید بدر الدین لؤلؤ صاحب الموصل أن یخرج أحادیث صحاحاً وشیئاً ممّا ورد فی فضائل أمیر المؤمنین وصفاته… » . همچنین در جایی دیگر نگاشته است: «وقال فی موضع ثالث: ونقلت من أحادیث نقلها صدیقنا عزّ الدین عبد الرزاق بن رزق الله بن أبی بکر المحدّث الحنبلی الرسعنی الأصل الموصلی المنشأ، وکان رجلاً فاضلاً أدیباً، حسن المعاشره، حلو الحدیث، فصیح العباره، اجتمعت به فی الموصل وتجارینا فی أحادیث… وکان منصفاً، وقتل فی سنه أخذ الموصل وهی سنه ستین وستمائه » .
رسعنی کتابی دیگر نیز در مقتل امام حسین (علیه السلام) دارد که به درخواست صاحب موصل نگاشته و در آن تنها احادیث صحیحی که دربارۀ شهادت امام حسین (علیه السلام) آمده را نقل کرده است.
در انتساب کتاب مقصد به او نیز اشکالاتی هست. چرا که رسعنی در سال ۵۸۹ هـ به دنیا آمده و مؤلف مقصد از ابن سویده تکریتی که در سال ۵۸۴ به دنیا آمده است نقل می کند، پس باید صاحب مقصد مقدم بر رسعنی باشد.
در انتساب این کتاب به کسانی که ذکر شدند ممکن است نقضی دیگر وارد شود که لازم است در سخن پایانی به آن بپردازیم و آن اینکه بعضی از منقولات کتاب مقصد نزد متشددان اهل سنت با منهج علمی و عظمت اجتماعی آنان نزد پیروان اهل سنت همخوانی ندارد؛ مانند آنچه صاحب مقصد از کتب شیعه نقل کرده با آنکه در سند آن احادیث برخی از غلات نیز مانند حسین بن حمدان خصیبی هست. اما در رد این نقض باید گفت: برخی از اهل سنت نیز فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را نقل کرده اند و دوم آنکه شاید مؤلف، این مطالب را با واسطه از برخی از مصادر شیعه که بعه مؤلفین آنها اعتماد داشته، نقل کرده است یا از همان میراث فرقه نصیریه که به خصیبی منسوب هستند و در آن منطقه مؤلف زندگی میکردند بوده و مؤلف مقصد برخی از آن روایات را انتخاب کرده و برای ایجاد تقریب برخی از آنها را نقل کرده است.
در پایان از خداوند تبارک وتعالی میخواهم که ما را موفق به یافتن نسخه ای دیگر از این کتاب فرماید که صحیح تر و کامل تر از نسخۀ باشد که ما در دست داریم چرا که پایان نسخه موجود به اندازه یک ورقه از بین رفته و همچنین نسخه پر است از اغلاط و تصحیفات. همچنین امیدواریم به لطف خدا از نام مؤلف نیز آگاه شویم.