چنانکه پیش از این در مقاله «شواهد انتشار تشیع در اردن و فلسطین تا سده ششم هجری» (به آدرس: http://yon.ir/IQqBb ) اشاره کردهام، شواهد تاریخی نشان از گسترش تشیّع در شهر طبریه واقع در شمال فلسطین کنونی (که در گذشته قصبه جُند اردن بوده) دارد. مهمترین این شواهد آن است که در دو منبع جغرافیایی مهم از سده چهارم و پنجم، یکی احسن التقاسیمِ مقدسی، نگاشته در ۳۷۵ق (ص۱۷۹)، و دیگری سفرنامه ناصر خسرو، در سال ۴۳۸ق (چاپ نادر وزینپور، ص۲۳)، اشاره صریحی به تشیّع مردم طبریه شده است. با این حال، در کتب تاریخی و رجالی، اسامی راویان و علمای شیعهای که از این شهر برخاسته باشند، به چشم نمیخورد.
سپس در همان مقاله، در ادامه این سخن نوشتهام که «از میان مشاهیر طبریه، شخصیتی را به نام ابوسعید سرور بن قاسم طبرانی (۳۵۸-۴۲۶ق) ملقّب به «میمون» میشناسیم که از مهمترین و تأثیرگذارترین شخصیتها در تاریخ و شکلگیری عقاید فرقه نُصیریه (علویان کنونی سوریه) به شمار میآید … و شاید این مسئله را بتوان نشانهای برای حضور و نفوذ نُصیریان در طبریه به شمار آورد.» چنانکه برخی از نویسندگان علوی سوریه نیز همچون محمد امین غالب الطویل در تاریخ العلویین (ص۴۷۵)، بر نفوذ گسترده نصیریه در طبریه تأکید کردهاند؛ و تا به امروز نیز در منطقه اشغالی جولان در جنوب غربی سوریه، که در فاصله کمی از دریاچه طبریه واقع است، چند روستای علوینشین وجود دارد.
با توجه به این شواهد، در زمان نگارش مقاله فوق تمایل داشتم به پذیرش اینکه شهر طبریه حوزه نفوذ نصیریان بوده است؛ و در این صورت، به این سؤال که چرا از این شهر شخصیتهای شیعهای سراغ نداریم، میتوان چنین پاسخ داد که گرایش فرقهای جامعه شیعی طبریه، نه تشیّع امامی، بلکه نصیریگری بوده است.
با این حال، به امید یافتن شواهد و مدارک محکمتری بر این مسئله، در مقاله خود بر این نظریه به طور قطعی تأکید نکرده بودم. تا اینکه به تازگی با دیدن سخنی از ابن حزم اندلسی (درگذشته ۴۵۶ق) که از نصیری بودن مردم طبریه سخن گفته، ابهام و تردیدی که در این زمینه داشتم، به قطعیت و یقین تبدیل شد.
ابن حزم در کتاب الفصل فی الملل والأهواء والنحل (چاپ دار الجیل، ج۵، ص۵۰) در جایی که فرق غلات شیعه را برمیشمرد و سخن خود را به فرقه نصیریه ختم میکند، مینویسد: «ومن السبئیه القائلین بإلهیّه علیّ، طائفه تدعی النصیریه، وقد غلبوا فی وقتنا هذا علی جند الأردن بالشام، وعلی مدینه طبریه خاصه.» سخن ابن حزم، سند مهمی است که در کنار سایر شواهد تاریخی، ادعای نویسندگان معاصر علوی، مبنی بر نفوذ و غلبه نصیریان بر طبریه را تقویت میکند.