یکی از مشکلاتِ اساسی در نظام آموزشی ایرانِ معاصر، ارزشی است که در مجامع آکادمیک و غیرآکادمیک برای شتابزدگیِ آموزشی قائل هستند. این اررش را میتوانید در امور مختلفی مشاهده کنید. بحث شتابزدگی مفرطِ آکادمیک در تالیف مقاله و کتاب یکی از جنبه های این موضوع است که بسیار به آن پرداخته شده است. اجمالا باید اشاره کرده که جامعه علمی ما ارزش فراوانی برای تعداد مقالات قایل شده و دانشجویان را از سنین جوانی و در دوره مقطع وادار میکنند تعداد بسیار زیادی مقاله پژوهشی و کتاب داشته باشند. بی آنکه آفات چنین شتابزدگی و تعجیلی را ارزیابی و وارسی کرده باشند. امّا در اینجا میخواهم به بُعدی دیگر اشاره کنم: فارغ التحصیلی زودهنگام و ثبت رکوردهای متعدد برای تسریع در اتمام مقاطع تحصیلی. یکی از نمونههای حیرت انگیز برای این موضوع که نشان میدهد چنین ارزشمداریای در عالیترین سطوح تصمیمگیری جمهوری اسلامی نفوذ پیدا کرده است، پدید شگفتانگیزی است با عنوان «کارشناسی حفظ قرآن کریم».
این پدیده شگفتانگیز بهخوبی نمایشگر عُمق فاجعه در نظام آموزشی آکادمیک در ایران است و مرزهای تصمیمگیریهای پوپولیستی برای نظام آموزشی را کیلومترها جابجا کرده است. این مدرک، که یک مدرک معادل دانشگاهی محسوب میشود بر اساس مصوبه مجلس اجرایی شده است. گویا دکتر محمد علی لسانی فشارکی جزء افرادی محسوب میشود که با پیشنهادشان چنین طرحی در مجلس پیشنهاد و به تصویب رسیده است. چنین مصوبهای از جهتِ تصویب و اجرا دارای ویژگیهای عجیب و حیرتانگیزی است که به آنها اشاره میکنم:
۱- اعطای یک مدرکِ دانشگاهی و تعیین فرآیند علمی و اجرایی آن هیچ ارتباطی به مجلس شورای اسلامی ندارد و نمایندگان مجلس بههیچ روی صلاحیتِ صلاحیتِ تحمیل چنین مباحثی به دانشگاه را ندارند. همانطور که میدانیم عموماً نمایندگان مجلس از تحصیلات عالیه برخوردار نیستند و وضع چنین قوانینی، آنهم با چنین شتابزدگی و بدون استعلام از مراجع مطلع و کارشناسان، نیازمند تخصص و مهارتهای لازم است. طرح و تصویب چنین قوانینی باید از خاستگاه خود، یعنی دانشگاه باشد و سیاسی کردن مدارج دانشگاهی غیر از ابتر کردنِ نهاد علم نتیجهای در بر نخواهد داشت؛
۲- به فرآیندِ اعطای این مدرک نگاهی گذرا داشته باشیم تا ببینیم چگونه بدینوسیله نهاد علم و دانشگاه به ابتذال کشیده شده است: هر فردی که حافظ کل قرآن کریم باشد، بدون در نظر داشتن مقطع تحصیلی، میتواند در آزمون کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث شرکت کند و در صورت آوردن حد نصاب لازم، موفق به دریافت مدرک کارشناسی رشته قرآن و حدیث خواهد شد. اجازه دهید که با دقیقتر شدن در این فرآیند، کمی بیشتر به عُمق فاجعه پی ببرید:
۲-۱- تنها معیار برای صلاحیت داشتن برای شرکت در آزمون کارشناسی ارشد، حافط کل بودن قرآن است؛ بنابراین حتی اگر یک کودک ۲ ساله هم حافظ قرآن باشد میتواند در این آزمون شرکت کرده و در صورت قبولی موفق به دریافت مدرک کارشناسی شود؛
۲-۲- بنابراین بر اساس این قانون، اساساً تمامی مقاطع تحصیلی تا پیش از کارشناسی ارشد عبث و بیهوده تلقی میشوند و صِرف اینکه فردی سواد خواندن و نوشتن داشته باشد و از مباحث کنکور کارشناسی ارشد قرآن و حدیث نیز سر در بیاورد و بتواند از پَس تستزنی برآید، شایسته دور زدنِ تمامی مقاطع تحصیلی است.
۳- بنابرآنچه در بند ۲ آمد، مدرک کارشناسی حفظ قرآن کریم، یکسره بهمعنای بیهویت بودنِ تمامی مقاطع تحصیلی ابتدایی و دوره کارشناسی است. به عبارت دیگر این ۱۶ سال تحصیلی قرار نیست بهغیر از آموزش خواندن و نوشتن و فراگرفتن چند کتاب محدود به منابع ارشد قرآن و حدیث چیز دیگری به دانشجویان بیاموزند و دور زدن آنها نیز اتفاقی را برای دانشجو رقم نخواهد زد.
تا جایی که راقم این سطور مطلع است چنین شیوهای برای دور زدنِ علم و دانش در هیچ کجای دیگرِ این عالم خاکی مسبوق به سابقه نیست.
خوب است به موارد مشابه نگاهی بیاندازیم:
در ارتباط با المپیادهای جهانی، دانشآموزان در صورت رتبهآوردن، تنها مجاز خواهند بود بدون آزمون کارشناسی وارد این مقطع شوند. در زمینه جوایز جهانی و المپیک در مسابقات ورزشی نیز همینگونه است؛ یعنی شما میتوانید بدون گذراندن کنکور کارشناسی وارد مقطع کارشناسی در یکی از دانشگاه های معتبر شوید. این تنها امتیازی است که از بالاترین جوایز جهانی نصیب نخبگان علمی-ورزشی میشود. به عبارت دیگر چنین جوایزی حتی نمیتوانند جایگزین یکی از مقاطع دبیرستانی شوند چه برسد به دوره کارشناسی با آن همه اهمیت.
اکنون میتوانید به دقت متوجّه حیرت انگیز بودن مدرک کارشناسی حفظ شوید. به عبارت بهتر، حفظ قرآن میتواند جایگزین تمامی مقاطع تحصیلی تا پیش از کارشناسی ارشد شود. این حجم از بی تدبیری و و بی فکری در تصویب یک قانون را باید به عنوان شاهکار قرن معرفی کرد.
البته میتوان چنین مصوبه ای را محصول ارزش مداری بالایی دانست که جامعه ما برای شتابزدگی در اخذ مدارک قائل است. متاسفانه چنین ارزشمداری به قدری بها داده میشود که افراد به دنبال رکورد زدن در این زمینه هستند: جوان ترین دانشجوی دکتری ….، جوان ترین فارغ التحصیل دکترای ….، جووان ترین … . به راستی این رکوردها چقدر در جهان علم اهمیت دارند و آیا میتوان علم را دور زد؟ آیا راه میانبر در مسیر علم معنادار است؟ به نظر نمیرسد برای این رکورد بتوان ارزشی قائل شد و مسیر علم مسیری است که با صبر و حوصله و گذرانِ زمان و دیدن استاد میسر میشود. بدونِ طی چنین طریقی نمیتوان امیدوار بود نتیجه قابل حصولی عاید شود.
دوره کارشناسی زمانی است برای فراگرفتن دیسیپلیین علمی
یکی از نکاتی که در دوره کارشناسی باید فراگرفته شود دیسیپلین دانش مرتبط است. این دیسیپلین در بر گیرنده اساسی ترین مبانی، مبادی، اصول، پیش فرضها، و روشهاست. فراگرفتن چنین چیزی نیازمند صبر و حوصله و گذر زمان است. آگاهی بر موارد فوق الذکر به دانشجو می آموزد که چگونه در فضای علمِ مرتبط بیاندیشد و به تحقیق بپردازد. چگونه اندیشیدن و تسلط بر اصطلاحات و زبانِ یک دانش چیزی نیست که بتوان با شتابزدگی به آن دست یافت؛
دوره کارشناسی دوره فراگرفتن نگاهِ میان رشته ای و مهارت زیستن
امّا نکته بسیار مهم دیگری که در دوره کارشناسی مطرح است امّا در فضای آکادمیک ایران به کلی از آن غفلت میشود، دست یابی به نگاه میان رشته ای و مهارت زیستن است. این نکته اخیر مهمترین نکته ایست که مورد نظر بهترین دانشگاه های دنیا از جمله هاروارد میباشد. هدف از گذراندن دوره کارشناسی فقط ارائه یکسری داده های آموزشی به دانشجویان نیست. در این دوره، با گذراندنِ دوره های عمومی، دانشجویان با بینشهای موجود در دیگر رشته ها آشنا میشوند و نگاه میان رشته ای به دست می آورند. مهمتر آنکه در این دوره باید مهارت چگونه زیست را بیاموزند. اساتید علاوه بر آموزش مباحث نظری باید چگونگی زیست و درست زیست کردن را نیز به دانشجویان بیاموزند. واضح است که چنین چیزی نیز هیچ ملازمه ای با تعجیل و شتابزدگی آموزشی ندارد.